eitaa logo
پرتو اشراق
787 دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
13.9هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 دقیقا شاهد مثال نفوذ عمیق سپاه به سرزمین های اشغالی است... 🌐 @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت دویست و پنجاه و یکم 🛏 همچنان روی تخت چمباته زده و به انتظار بازگشت مجید، سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم. 🍽 از بعد نهار رفته بود تا شاید بتواند از کسی به اندازه پول پیش خانه قرض کند و این پول هم مقدار کمی نبود که هر کسی به سادگی زیر بار پرداختش برود. 🏻هنوز یک هفته از عمل جراحی‌اش نگذشته و به سختی قدم از قدم بر می‌داشت، ولی نمی‌توانست ماندن در این اتاق را هم تحمل کند که هر روز از صبح تا غروب در خیابان‌ها پرسه می‌زد، بلکه دری به رویمان گشوده شود. 💴 به روی خودش نمی‌آورد که چند میلیون پولش هنوز دست پدر مانده و همین پول می‌تواند فرشته نجات زندگی‌مان باشد و شاید نمی‌خواست به روی من بیاورد که باز شرمنده رفتار ظالمانه پدرم شوم. 🏻به ابراهیم و محمد فکر می‌کردم و می‌دانستم که اگر از حال خواهرشان باخبر شوند، حتماً دستی به یاری‌ام بلند می‌کنند و خبری از کمک‌هایشان نمی‌شد که یقین داشتم عبدالله حرفی به گوششان نرسانده است. 🚪دیگر از هوای گرم و گرفته اتاق کلافه شده بودم که با بشقاب کوچکی خودم را باد می‌زدم تا قدری نفسم جا بیاید. ⏳حالا یک ساعتی می‌شد که برق هم رفته و اتاق در تاریکی دلگیری فرو رفته بود و دیگر صدای آزار دهنده کولر گازی هم نمی‌آمد تا لااقل دلم به خنکای اندکش خوش شود. کولر گازی طوری در پنجره قرار گرفته بود که دورتا دورش یک نوار باریک خالی مانده و تنها روشنایی اتاق، نوری بود که از همین درز کوچک به دورن می‌تابید. 💡برق اضطراری مسافرخانه را هم گاهی وصل می‌کردند و همین که نسیم کم رمقی از کولر گازی بلند می‌شد، به نظرم صاحب مسافرخانه حیف پولش می‌آمد که بلافاصله برق اضطراری را هم قطع می‌کرد تا باز از گرما نفسم در سینه حبس شود. 🌃 حالا این فضای تنگ و تاریک با یک زندان انفرادی تفاوتی نمی‌کرد که نمی‌دانستم چند شب دیگر باید تحملش کنم و کابوس وحشتناک من و مجید هم همین بود که پیش از آنکه پولی به دستمان برسد تا خانه‌ای اجاره کنیم، همین پول‌مان هم به پایان برسد و حتی نتوانیم کرایه همین زندان انفرادی را هم بپردازیم. 🏻یکی دو بار با مجید در مورد کمک خواستن از اقوام حرف زده و هیچ کدام راضی به این کار نبودیم. 🏻من که از اقوام خودم خجالت می‌کشیدم که شاید هنوز از قطع ارتباط من با خانواده‌ام بی‌خبر بودند و اگر دست نیاز به سمت شان دراز می‌کردم، می‌فهمیدند توسط پدر و برادران خودم طرد شده‌ام و بعید می‌دانستم با این وضعیت دیگر برایم قدمی بردارند. 👌🏻مجید هم دلش نمی‌خواست دست به دامن اقوامش در تهران شود که بیش از او من شرمم می‌آمد که آنها بفهمند خانواده‌ام با من و مجید چه کرده‌اند. 🏻در این چند روز چند بار تصمیم گرفته بودم که با ابراهیم و محمد تماس بگیرم و درخواست کنم تا مخفیانه و دور از چشم پدر، میهمان خانه‌شان شویم یا پولی قرض بگیریم، ولی می‌دانستم مجید به این خفت و خواری رضایت نخواهد داد. 🌃 همین دیشب بود که به سرم زد تا به هر زبانی شده دل مجید را نرم کنم و با هم به در خانه خودمان برویم، بلکه پدر دلش به رحم آمده و بار دیگر به خانه راهمان دهد، ولی بلافاصله پشیمان شدم که می‌دانستم حتی اگر مجید راضی شود، دل سنگ پدر و آتش فتنه‌انگیزی نوریه اجازه نمی‌دهد ما دوباره به آن خانه برگردیم. 💔 از اینهمه غریبی و بی‌کسی، دلم شکست و هنوز زخم از دست دادن حوریه التیام نیافته بود که باز کاسه چشمانم از اشک پُر شد و سر به زانوی غم گذاشتم که کسی به در زد. 🚪مجید که کلید داشت و لابد عبدالله بود که طبق عادت این چند روزه به دیدنم آمده بود. 🛏 همچنانکه اشک‌هایم را پاک می‌کردم، از روی تخت پایین آمدم و هنوز کمرم درد می‌کرد که با قدم‌هایی سُست و سنگین به سمت در رفتم. 👨🏻در را که باز کردم، عبدالله بود و پیش از هر حرفی، با دلسوزی اعتراض کرد: ⁉ تو این اتاق خفه نمیشی؟!!! 👨🏻و خواست به سراغ مسئول مسافرخانه برود که مانع شدم و گفتم: 🏻ولش کن، فایده نداره! اگه الانم برق اضطراری رو وصل کنه، دوباره خاموش می‌کنه... 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 ⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜ 👤 یکی از دوستانش گفت: 🎙من شهادت مرتضی را دیده‌ام و حتی بخشی از اعضای بدن مرتضی را در چفیه‌ای جمع کردم و... 🌷هر کس روایتی از شهادت مرتضی داشت، اما واقعیت آن است که هنوز هیچ یک از آن حرف‌ها من را آرام‌ نکرده. با این‌ حال زیبایی روایت‌ها، خاطرات همزمانش از او بود. 👤یکی دیگر از دوستانش می‌گفت: 🎙دستش که زخمی شد، دستکشی پوشید تا روحیه نیروهایش از دیدن مجروحیت او کم نشود و با همان دست‌ها کارش را ادامه می‌داد! 🌷می‌گفتند بعد از شهادتِ نیروهایش بهم می‌ریخت و همیشه می‌گفت: - «پدر و مادرهای‌شان این بچه‌ها را به من سپرده‌اند. من نمی‌توانم جواب آنها را بدهم!» 🌷مخصوصاً بعد از شهادت «شهید مجید قربان‌ خانی» که تک پسر خانواده بود. 💭 برای منی که هیچگاه حتی در تصوراتم هم به نداشتن «مرتضی» فکر نمی‌کردم، شهادتش بسیار سخت بود. 💚 مرتضی تمام دل‌خوشی و داشته زندگی من بود. اما، اکنون آرامم و راضی. 🌷من از شهادت مرتضی خوشحالم. خوشحالم که حتی اگر نیست، در راه هدف و خاندانی او را داده‌ایم که تمام عالم آرزوی فدایی شدن برای آنها را دارند. قطعاً مرتضی در هر دو دنیا دست ما را خواهد گرفت. 🌷جای مرتضی خالی است، اما من و دخترانم به داشتن «مرتضای شهید» افتخار می‌کنیم. 💞 خیلی به او وابسته بودم. با اینکه اغلب اوقات تنها بودیم و به ناچار کارهایم را خودم انجام می‌دادم، اما این‌ها از وابستگی من به او کم نکرده بود! 🌟 شاید همیشه امید این را داشتم که روزی همه این سختی‌ها تمام می‌شود و ما هم زندگی آرامی خواهیم داشت... ✈ ١٢ روز بعد از رفتنش به شهادت رسید، ٢١ دی ماه! 🎙به روایت همسر شهید. 🌷 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
⚜ نکات ناب استاد انصاریان ⛔ نگویید، خدا حق الناس را نمی بخشد ولی حق خودش را می بخشد، این جمله‌ بین مردم به غلط معروف است. 🌷 امام زین‌العابدین(ع) می‌فرماید: حق خدا سنگین‌تر از حق مردم است. 🌐 @partoweshraq
❣سوء استفاده از خون حسین(ع) ▪️مروری بر تخریب قبور کربلا بدست بنی عباس ✊🏻 عباسیان، با ادعای خونخواهی (ع) و با شعارهایی مثل « »، بر علیه حکومت اُمویان قیام کردند! 🏴 عباسیان لباس‌های مشکی می‌پوشیدند و می‌گفتند: ▪ این لباس سیاه، در عزای خاندان رسول‌الله و شهیدان کربلا است!! 👤 سرانجام زمانی که سَرِ آخرین خلیفه اموی را مقابل نخستین خلیفه عباسی قرار دادند، «ابوالعباس» سجده‌ای طولانی کرد و گفت: - دیگر مرا از مرگ باکی نیست چون در برابر خون حسین، دویست نفر از بنی‌امیه را کشتم!!! 🏰 اما بعد از به دست گرفتن خلافت، عباسیان در قتل عام شیعیان و سخت‌گیری به فرزندان امام حسین علیه‌السلام، گوی سبقت را از امویان هم ربودند! ⚔ کار عباسیان به جایی رسید که یک بار در زمان منصور دوانیقی (سال ۱۴۶ ه.ق) یک بار در زمان هارون الرشید (سال ۱۹۳ ه.ق) و چهار بار در زمان متوکل عباسی (بین سالهای ۲۳۳ تا ۲۴۷ ه.ق)؛ بارگاه مطهر امام حسین(ع) را تخریب و با خاک یکسان کردند! ❣آنها بارگاه کسی را خراب کردند که مدعی خون او بودند! 📚 مروج الذهب، جلد ۳، صفحه ۲۵۷. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💚 ❣ خون چرا از دورے خاڪٺ نبارم ڪربلا 🌹 مانده ام من بے تو از دنیا چہ دارم ڪربلا 🌹 گفته‌اند در آسمانها، من ولے از ڪودڪے ❣ در هواے بوے خاڪٺ بےقرارم ڪربلا 🌐 @partoweshraq
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⚜ حکمت خدا 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5868729676456789593.mp3
4.35M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⚜ حکمت خدا 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ امام على (عليه السلام): 🔅میهمانت را گرامى بدار، اگر چه حقير باشد. 🔅«أكرِم ضَيفَكَ وإن كانَ حَقيرا» 📘غررالحكم، حدیث ٢٣۴١. 🌐 @partoweshraq
🌹 🍽 اگر به مشکلاتت بیش از حد توجه کنی به آنها خوراک داده ای! 💭 توجه خوراک ذهن است به هر چه که توجه کنی قویتر می گردد. ⚠ هرگز با توجه کردن به بدبختی ها به آنها خوراک نرسان. 🗯 به چیزهای منفی کمتر توجه کن. 🗣 درباره رنج‌هایت زیاد سخن نگو و آنها را بزرگ نکن. 🎊 بیشتر به شادی متمایل شو، توجه ات را به شادی های کوچک معطوف کن. ⏳لحظات کوتاه شادی را ارج بگذار و خودت را کامل در آنها غرقه کن. ⏱ اینگونه آن لحظات کوتاه رشد خواهند کرد و در تمام زندگی ات منتشر خواهند شد. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
انیمیشن زیبای محرم 2018 ملا باسم الكربلائي(مداح مشهور عراقي) مخصوص کودکان 👌🏻 شكراً يا علیه السلام @Bisimchimedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 📡 صحبتهای صریح روی آنتن زنده ثریا 🎙مدیران اشرافی، مردم را بین انتخاب و مخیر کرده اند! 🌐 @partoweshraq
🌨 یک روز سرد زمستانی، چند جوجه‌ تیغی دست و پایشان را جمع کردند و به هم نزدیک شدند تا با گرم کردن یکدیگر از سرما یخ نزنند! ولی خیلی زود تیغ‌هایشان در تن آن دیگری فرو رفت و باعث شد از هم دور شوند! وقتی نیاز به گرم شدن، دوباره آنها را دور هم جمع کرد، تیغ‌هایشان دوباره مشکل‌ ساز می‌شدند! و به این ترتیب، آن‌ها میان دو مصیبت در رفت و آمد بودند تا آنکه فاصله‌ی مناسبی را که در آن می‌توانستند یکدیگر را تحمل کنند یافتند... 🏙 چنین است نیاز به تشکیل جامعه که از تُهیگی و یکنواختی زندگی انسان‌ها سرچشمه می گیرد و آنها را به سوی هم می‌کشاند ولی ویژگی‌های ناخوشایند و زننده‌ی فراوانشان، باز از هم دورشان می‌کند. 👤 با این حال هرکس گرمای درونی زیادی از آنِ خود داشته باشد ترجیح می‌دهد از جامعه فاصله بگیرد تا از ایجاد گرفتاری و یا تحمل آزردگی بپرهیزد...! 📗درمان شوپنهاور | اروین د یالوم 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📡 🚀 حمله موشكي به مقر سركردگان تروريستهاي حادثه تروریستی در شرق 📡 طبق آمار اولیه، شمار زیادی از تروریست های تکفیری به هلاكت رسيدند. 🌐 @partoweshraq
🔺اولین تصویر از موشک های شلیک شده به سمت الشعفه سوریه 🚀 نکته جالبش اینه که مقر مورد هدف فقط چند کیلومتر با پایگاه تازه تاسیس و غیر قانونی آمریکا فاصله داشته. 🌐 @partoweshraq #انتقام_سخت
🔺تقریباً تنها جایی که این تروریست ها هستند، اینجاست. 🌐 @partoweshraq
☀ #صبح_و_سلامی_به_مولا 🌹 حالم دوباره صبح شد و رو به راه شد 🌹 وقت سلام و عرض ارادت به شاه شد ✋ أَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ☀ صبحتون حسینی 🌐 @partoweshraq #شعر
💠❓📚 ✍🏻💠 ❓سؤال: امروزه شاهدیم که کسبه و حتی مردم اجناس مورد نیاز مردم را خریداری می کنند و در مغازه و خانه ها ذخیره می کنند؟ حکم این عمل چیست؟ جایز است یا خیر؟ ✅ پاسخ: 📚 به معناى گردآورى احتياجات مردم و ذخيره كردن و به انتظار گرانى نشستن و منافع كلان بردن است و در اصل از ريشه حَكْر (بر وزن مكر) به معناى ظلم و ستم و بد رفتارى گرفته شده و از آنجايى كه احتكار طعام از روشنترين مصداقهاى ظلم و بدرفتارى است اين واژه بر آن اطلاق شده است. 📚 پیام امام امیرالمؤمنین، ج ۱۱، ص ۵۴. 📗در فقه اسلام بحث مشروحى درباره احتكار آمده و همه فقهاى اسلام آن را حرام شمرده اند و روايات بسيارى در اين زمينه وارد شده از جمله در حديثى كه در كتب اهل سنّت و اماميه وارد شده از رسول خدا مى خوانيم؛ 🔅«محتكر رانده درگاه خداست». 📚 بحارالأنوار، ج ۵۹، ص ۲۹۲. ⚜ در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنين در غررالحكم آمده است؛ 🔅«محتكر بخيل ثروتى جمع مى کند براى وارثانى كه هرگز از او راضى نخواهند شد و بر خدايى (در محشر) وارد مى شود كه او را معذور نخواهد داشت». 📙غررالحکم، ح ۸۲۰۵. ⚜ در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم مى خوانيم؛ 🔅«شخص محتكر در روز قيامت در حالى محشور مى شود كه در پيشانى او نوشته شده است: اى كافر جايگاه خودت را در آتش دوزخ انتخاب كن». 📕کنزالعمال، ح ۴۳۹۵۸. ⚜ پیامبر اعظم(ص) فرمود؛ 🔅«هر كس خوراك مسلمانان را احتكار كند، خداوند او را به جذام و ورشكستگى تنبيه مى فرمايد.» 📚 بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۲۹۲. ⚜ و فرمود؛ 🔅«هر انبار كردنى كه به مردم زيان رسانَد و قيمتها را به ضرر ايشان گران كند، بى خير است.» 📚 دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۳۵. ⚜ و فرمود؛ 🔅«مايه بيزارى است كه خوراكى احتكار شود و مردم به حال خود رها گردند، در حالى كه چيزى از آن نداشته باشند». 📚 عوالی اللالی، ج ۲، ص ۱۳۸. ⚜ و فرمود؛ 🔅«هر كس يك شب گرانى را براى امّت من بخواهد، خداوند عملِ چهل سالش را تباه مى سازد.» 📚 تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۶۰. ⚜ و فرمود؛ 🔅«احتكار كنندگان و قاتلان مردم در يك رتبه [به روز قيامت] برانگيخته مى شوند. و هر كس در بخشى از [بازار و] قيمت [كالاهاى] مسلمانان راه يابد تا آن را بر ايشان گران كند، سزاوار است كه خداوند در روز ، او را در بخش بزرگ آتش درآورَد». 📚 الترغیب و الترهیب، ج ۲، ص ۵۸۴. ⚜ مولا علی (علیه السلام) در نامه اش به رفاعه نوشت؛ 🔅«احتكار را نهى كن؛ و هر كس از اين نهى سرپيچيد، مجازاتش كن و آنگاه او را وادار كه آن چه را احتكار كرده، آشكار سازد.» 📚 دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۳۶. 📜 و در نامه اش به مالک اشتر نخعى نوشت؛ 🔅«آنگاه كه وى را به كارگزارىِ مصر گماشت: با اين همه، بدان كه بسيارى از ايشان [بازرگانان] مردمى تنگ نظر و سخت بخيل هستند و احتكار مى كنند و به ميل خود براى كالاها قيمت مى گذارند و با اين كار، به مردم زيان مى رسانند و براى واليان هم مايه ننگ و عيب هستند. پس از احتكار باز دار؛ كه رسول خدا آن را منع فرمود. و بايد خريد و فروش آسان و بر موازين عدل باشد، با قميتهايى كه نه به فروشنده زيان رسانَد و نه به خريدار. پس از آن كه احتكار را ممنوع كردى، اگر كسى باز به احتكار روى آورْد، مجازاتش كن، ولى در مجازات وى زياده روى مكن». 📔 نهج البلاغه، نامه ۵۳. ⚜ مرحوم شيخ در مبسوط (بنا به نقل شهيد ثانى در كتاب مسالك) در كتاب الاطعمة مى گويد: 🔅«هرگاه صاحب طعام (در موارد اضطرار مردم) از بذل طعام خوددارى كند مگر به زيادتر از قيمت اگر شخص مضطر قادر باشد با او مى جنگد اگر مضطر كشته شود مظلوم است و ديه او بايد پرداخت شود و اگر مالك طعام كشته شود خون او هدر است و اگر قادر به جنگيدن با او نباشد يا قادر باشد و نخواهد كار به خونريزى برسد مى تواند از طريق حيله با او وارد شود و طعام را به قيمتى كه او مى گويد (هرچند بسيار زياد) بدون قصد جدى خريدارى كند ولى بعداً تنها قيمة المثل را بپردازد». 📚 مسالک، ج ۱۲، ص ۱۲۱. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣0⃣1⃣ داستان  «اگر می دانستی درویش چقدر بی نانی و بی پازری کشیده، نمی پرسیدی!!» ⚰ می گویند پادشاه کشوری مُرد! مردم آن کشور به رسم همیشه شاهینی را به پرواز درآورند تا شاهین بر روی دوش هر کس می نشست او را پادشاه می کردند. 🏰 وزیر بزرگ پادشاه روی سکوی بلندی ایستاد و شاهینی که برای همین کار تربیت شده بود. را بر دست گرفت او که دلش می خواست پادشاه شود دستی از روی نوازش بر سر شاهین کشید و شاهین را پرواز داد. 👴 شاهین بعد از چند بار چرخیدن روی دوش مرد فقیری نشست! 👥👥 همه مردم دور او جمع شدند و پادشاهی او را تبریک گفتند. 👴 درویش فقیر که باور نمی کرد شاه شده باشد، در پوست خود نمی گنجید. او لباسی گران قیمت پوشید و وزیران را دور خود جمع کرد و دستور داد همه انبارها را خالی کنند!! 🍪👞 بعد از آن شاه جدید دستور داد همه ی نانواها و کفاش های کشور باید شب و روز کار کنند و صبح تا شب نان بپزند و کفش بدوزند!! 🍪 آنها شب و روز نان پختند و کفش دوختند به دستور شاه جدید، نان ها را خشک می کردند و کفشها را جفت جفت کنار می گذاشتند! 👳🏻 روزی وزیر بزرگ به دیدن پادشاه رفت و گفت: 👌🏻قربانت گردم، تمام انبارها پر از کفش و نان شده است اگر شما قصد جنگ با تمام دنیا را هم داشته باشید، به اندازه ی کافی کفش داریم که به لشگریانمان بدهیم و نان داریم که آذوقه ی آنها باشد. 👴 شاه جدید گفت: من همان درویش فقیرم. من با کسی سر جنگ ندارم اگر می دانستی که فقیران چقدر از بی کفشی و گرسنگی رنج می کشند، از من نمی پرسیدی که با این همه کفش و نان چه کنیم! 👈🏻 بروید آنها را میان تهیدستان تقسیم کنید. از آن به بعد درباره ی کسی که مدت ها آرزوی داشتن چیزی را داشته است و پس از رسیدن به آرزویش باز حرص می زند می گویند: 👌«اگر می دانستی درویش چقدر بی نانی و بی پارزی کشیده، نمی پرسیدی!!» 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq