eitaa logo
اشعار اهل‌بیت علیهم‌السلام
271 دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🔰اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکُمْ یٰا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ 💠 اگر شعر خوبی روزیتون شد و ازش خوشتون اومد بفرستید: @abes80
مشاهده در ایتا
دانلود
هر كه سرباز خدا نیست نماند، برود وان كه پابند وفا نیست نماند، برود مى كشد پرده تاریك شبانگاه به دشت هر كه را شرم و حیا نیست نماند، برود رود آهسته چنان موج سیاهى در شب هر كه را ترس خدا نیست نماند، برود دجله آغشته به خوناب پریشانى ماست هر كه آشفته ما نیست نماند، برود تشنه دشت بلا هیچ نمى جوید آب آن كه سیراب بلا نیست نماند، برود رشته نازك پنهان تعلّق دارد آن كه آزاد و رها نیست نماند، برود هر كه آیینه خود را به تماشا نشكست محرم اهل ولا نیست نماند، برود بر سر تربت ما لاله شفا مى گیرد هر كه در فكر شفا نیست نماند، برود آخرین سجده عشق است به محراب نیاز هر كه هم بال دعا نیست نماند، برود @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان حیرت‏فزای طور شود، جلوه‏زارمان فردا که کهکشان تجلّی ا‌ست، نیزه‏‌ها گَردش کند زمین و زمان بر مدارمان فردا که روزِ سرخِ عروج من و شماست بر روی نیزه‏هاست، قرار و مدارمان فردا که سرفرازی ما را رقم زنند خورشید و ماه می‏شود، اخترشمارمان فردا که روز عرضه‌ی عشق و شهادت است حیرت کنند، عالم و آدم ز کارمان فردا که از تبار تبر، زخم مانْد و داغ غیرت، شقایقی بُوَد از لاله‏زارمان فرداست، روز وعده‌ی دیدار و دیدنی ا‌ست بر نیزه‏ها، تجلّی پروردگارمان منظومه‌ی بلند شهادت، سرودنی‌است فردا که عشق، خیمه زند در کنارمان وارونه نیست، طالعِ خونِ من و شما قد می‏کشد به عرش خدا، آبشارمان! در ما عیان، جمال خدا، جلوه می‏‌کند چشمی کجاست تا شود آیینه‌دارمان؟ رنگِ پریده‌‏ای است به چشم سپهر، مِهر وقتی سپیده می‏‌دمد از شام تارمان کاملْ عیارِ سنگ محک‌خورده‌‏ایم ما غیر از خدا کسی نشناسد، عیارمان ما هر چه داشتیم، به پای تو ریختیم ای عشق! ای تمامی دار و ندارمان! چشم امید ماست به فردای دوردست بر تک‌سوار مانده به جا از تبارمان @poem_ahl
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه امشب به خواب رفـتـه نـگـاه ستاره هـا افـتـاده از نــفـس، تـپـش گــاهـواره هـا فـردا کـنـار عـلـقـمه تـصـویـر می شود طرح شگـفت حادثـۀ خـون نـگـاره هـا شبناله ای غـریب در این دشت لاله خیز آشفته خـواب سنـگـی این سنگـواره ها لالای، لای، کودک لب تشنه ام، بخواب ای غنچه، گل شکفـتـۀ دشت شراره ها مـادر بـخـواب، تا رود از یـاد نـازکـت آوای جـانــگـداز گــلـو پــاره پــاره هـا مـادر بـخـواب، تا که نـبـیـنی نخـفـته ام در حـیـرت شـکـستن بـغـض مناره هـا دنیا بخواب رفته، تو هم لحظه ای بخواب بـنـگر بـخـواب رفـتـه نگـاه ستـاره هـا @poem_ahl
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه نشسته ام به غم دلبری که فردا نیست پرم شکسته ز داغ پری که فردا نیست بیا دوباره سرت را به دامنم بگذار.. بگو چکار کنم با سری که فردا نیست؟! دوباره حرف بزن تا کمی سبک بشوم عزیز تشنه ی من! منبری که فردا نیست رباب و نجمه و من هرسه پیشمرگ توایم خود تو باخبری لشکری که فردا نیست دعا بخوان و به معجر به چادرم بفرست بسوز غیرتیم!معجری که فردا نیست سپرده زیر گلوی تورا ببوسم من به خواهرت گفته! مادری که فردا نیست.. پس از تو هم سخن شمر میشوم آری.. به غیر شمر کس دیگری که فردا نیست النگویی که خریدی برای من‌ بردار میان خیمه زر و زیوری که فردا نیست فدای بند به بند تن مبارک تو امان ز ده اسب و پیکری که فردا نیست @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه یوسف نیامدی سر بازار، این دهه یا اینکه من ندیدمت ای یار، این دهه بیگانه ها مرا به پشیزی نمی خرند من را ببین به چشم خریدار، این دهه چون باورم نمی شود اینجا نیامدی از یاد من نمی رود این بار، این دهه آقا برای آمدنت پهن کرده ام سجاده ای به وسعت دیدار، این دهه رجعت، بلوغ سینه زنی های شیعه است عالم شد از حضور تو سرشار، این دهه خون شهید کرب و بلا خطّ قرمز است خطیّ که داد بر همه اخطار، این دهه حس کردم از تمام وجود خودم ترا دیشب که شد به نام علمدار، این دهه من ده شب است روزهء گریه گرفته ام تا از سرشک تو کنم افطار، این دهه در روضه‌ات نشستم و باور نمیکنم دارد تمام می شود انگار، این دهه @poem_ahl