الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین
عید سعید ولایت بر شما مبارک باد 🌸🌸🌸🌸
👈 شناخت «قید»ها دست و قلم شما را در نوشتن بازتر می کند و روان تر.
#انواع_قید
💥 قید زمان: مانند روز، شب، صبح، عصر، امروز، امشب، دیروز، فردا، امسال، پارسال، سال آینده، پیوسته، گاهی، بهندرت، ناگاه، چند دقیقه، روزهای بعد؛
💥 قید مکان: اینجا، آنجا، همهجا، هرجا، جلو، روی، بالا، پایین، زیر؛
💥 قید مقدار: مانند بیش، کم، بسیار، کمی کموبیش، خیلی، بس، بسی، بیشتر، کمتر، اندکی، قدری، اینقدر، آنقدر، فراوانی، زیاد، کاملاً، تماماً، تااندازهای، بهاندازه، تا حدودی، به حدی؛
💥 قید کیفیت(چگونگی): مانند خوب، بد، زشت، زیبا، راست، درست، کج، آهسته، یواشیواش، خیرخواهانه؛
💥 قید حالت: مانند خوشحال،شاد، غمگین، ملول، مضطرب، پریشان، پریشانحال، اندوهگین، متأسف، غمزده، اندوهناک، دستبهسینه، دستبهعصا، سربهزیر، وحشتزده، رنگپریده، ایستاده، نشسته، خوابیده، خوابآلود، گریان، لرزان، فریادزنان، قدمزنان؛
💥 قید تمنا: مانند کاش، کاشکی، ایکاش، انشاءالله، لطفاً، به امید خدا؛
💥 قید تأسف: مانند متأسفانه، وای، آه، دردا، دریغا، دریغ و درد، واویلا، آخ، فریاد، افسوس؛
💥 قید تعجب: مانند عجب، عجیب، وا، شگفتا، ایعجب، یاللعجب، وه، سبحانالله؛
💥 قید تکرار:مانند باز، دیگر، بار دیگر، دوباره، دومرتبه، هی، باز هم، مجدداً؛
💥 قید قصد: ترحّماً، تبرّکاً، تفنّناً، از روی تفنّن، محضةً لله، محض رضای خدا؛
💥 قید تفسیر: مانند، به این معنی، یعنی، بهعبارت دیگر، بهزبان دیگر؛
💥 قید ترتیب: مانند یکیک، دو دو، سه سه، یک به یک، دو به دو، دوتا دوتا، پیاپی، پیدرپی؛
💥قید پرسش: مانند: آیا، چرا، مگر، چهکسی، چه، کجا، هیچ، چگونه، چطور؛
💥 قید استثنا: مانند مگر، به استثنای.
💥 قید نفی: مانند هرگز، بههیچ وجه، بههیچ رو، خیر، ابداً، اصلاً، هیچ؛
💥 قید تصدیق و تأکید: مانند بلی، البته، حتماً، راستی، به راستی، واقعاً، قطعاً، بهطور حتم، الحق، بهدرستی، بهیقین، هر آینه؛
💥 قید تردید: مانند شاید، احتمالاً، محتملاً، گویا، بهگمانم؛
💥 قید تشبیه: مانند گویی، گفتی، پنداری، مثل، مانند، همچون؛
💥 قید علت: مانند ازاینرو، به این جهت، لهذا، به این دلیل، زینسبب، زیرا، زیراکه، چه؛
💥 قید انحصار: مانند فقط، بس، منحصراً؛
💥 قید تبرّی و ادب: مانند العیاذ بالله، دور از تصور شما، دور از رو، دور از جناب، دور از مجلس، نعوذبالله، خدانکرده، بلانسبت؛
💥 قید اختصار: مانند فیالجمله، باری، القصّه، الغرض، خلاصه.
✍🌿برگرفته از : دستور زبان فارسی دکتر انوری🌿
#پویا_نویسی
@pooyanevisi
«ســــــه دقــــــیقــه در قـــــــیـامــــت»
را بخوانید و یک #نقد
ماجرای واقعی از آن سو، از آن چیزی که پیش روی ماست، از کرده ها و ناکرده ها...
خودمان را برای روز جواب آماده کنیم برای ریزترین کار و حرکت و اقدامی که گمان نمی کنیم، سرنوشت ساز باشد.
پ. ن: البته این کتاب می توانست با نثری بهتر به مخاطب ارائه شود، خام فروشی معارف و تجربه های معنوی، بی تردید حیف است حیف.
#کتابخوانی
#پویا_نویسی
@pooyanevisi
💠 ملداش
دنبال یک فرصت بودم تا رمان «ملداش» را بخوانم؛ اثر دوست نازنینم آقا مهدی کرد فیروزجایی...
از وقتی که این کتاب سرلیست کتاب های مورد علاقه ام قرار گرفت، تلاش کردم در شبکه های اجتماعی و صفحات اینستاگرام، نظر و نقد کارشناسان و علاقه مندان را درباره یکی از جدیدترین آثار فیروزجایی بدانم؛ با نظرات خوشحال کننده، راهگشا و جذاب، بیشتر ترغیب شدم تا «ملداش» را لااقل در کتابخانه ام تجربه کنم.
ملداش، همان روحانی جوانی است که برای ماه مبارک رمضان وارد روستایی می شود و با حضورش ماجراهای جدید برای مردم خلق می شود، از چالش پاسخ به شبهات گرفته تا بیماری همسرش و تا آشنایی با فضای تبلیغی و ترس از تجربه اولین ها در تبلیغ مثل خواندن نماز میت؛ مهدی فیروزجایی به خوبی از پس روایت زندگی تبلیغی این روحانی جوان برآمده، به درستی فضای روستا و ادبیات و فرهنگ آن را ترسیم کرده است و این اتفاق جای تبریک دارد به حوزه علمیه و نویسندگان حوزوی؛ البته اگر قدر بدانیم.
دهه اخیر را می توان دهه طلوع رمان نویسان حوزوی در عرصه ادبیات حوزه برشمرد و البته فراتر از رمان نویسی، خوشبختانه دهه به میدان آمدن جدی و بانشاط حوزوی ها در خلق آثار ادبی را شاهد بودیم؛ اما آنچه «ملداش» به ما نشان داد، فصل جدیدتری از روش رمان نویسی دینی و حوزوی بوده است، نویسنده در دل روایت های روستا و روحانی و حل مسائل فقهی، از قم و سیاست های فرهنگی و تبلیغی و همچنین مشکلات دنیای طلبگی غافل نبود.
پ. ن: با این که طلبه هستم، اول فکر کردم ملداش به سبب اضافه وزن، زانودرد دارد، و از تکرار این درد در بخش های گوناگون رمان حساس شده بودم؛ که نویسنده راز این درد را برملا می کند؛ پله های زیاد منزل مسکونی در قم و نداشتن آسانسور.
در حقیقت یاد زندگی خودم افتادم، تجربه ای که نه فقط من، بسیاری از طلاب با این درد دست و پنجه نرم می کنند، ساخت مجتمع های مسکونی بدون آسانسور... که حمل دبه های آب شیرین و رفت و آمدهای مکرر برای درس و مباحثه را باید بر آن افزود، اینها چیزی از زانو و سلامتی برای اهالی علم دین نمی گذارد. فاجعهبارتر این که برخی همسران طلاب به خاطر همین پله ها، دوران بارداری پرمخاطره ای داشته و تا پای سقط فرزند درد کشیده اند.
روایت های زندگی طلبگی اگر دست نویسنده ای حرفه ای، منصف و متعهد باشد، بی تردید شاهد اصلاح نگاه جامعه به عرصه دین و دینداری و روحانیت خواهیم بود.
برای دوست ارجمندم آقا مهدی فیروزجایی آرزوی موفقیت دارم.
✍️علی اسفندیار
#کتابخوانی
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian
💠 کربلا و درنگی بر سروده جبران خلیل جبران
گاهی در بین خواندن ها، چشم مان با کلماتی رو به رو می شود که نشانی از حرف دل ماست، نشانی از سرگذشت بنی بشر دیروز و امروز.
نوشته های جبران خلیل جبران از آن دست آثاری است که خواننده را نمی گذارد زیر آوار کلمات زیبا و واژه آرایی جان دهد. این نویسنده لبنانی آمریکایی، پیش از این که بکوشد مخاطب را با خود همراه کند، با خواننده همراه و همزیست می شود، با انسان.
جبران، گویا روضه ی کربلا را میدانست؛ چقدر بندهای پایانی فصل «مسیح فرزند انسان» آدم را به کارزار کربلا میکشاند و چقدر ذهن مخاطب خود را به دنیای حضرت علی اصغر علیه السلام پیوند میدهد، پیوندی مملو از حسرت و هجوم به ساحت حقیقت.
وی خود به دنبال ترسیم مسیح است؛ اما علی اصغر را نشان مان می دهد و راوی منصفی است که دوست دارد خواننده، بی برداشت آزاد، دست از کتاب هایش نشوید.
خلیل جبران چنین مینویسد:
«ای سرآمد،
ای قلب آسمانی!
ای قهرمان رؤیاهای طلایی ما!
تو هنوز هم در برابر ما حرکت می کنی
نه تیرها و نه سرنیزه ها نمی توانند تو را از حرکت بازدارند، زیرا تو می توانی در میان همه تیرها و سرنیزه ها به پیش بروی.
تو از بلندای حضورت به ما لبخند می زنی و با این که از همه ما کم سال تری، پدر همه ما هستی.
ای سراینده،
ای ترنم بر لب،
ای قلب بزرگ،
خداوند مبارک گرداند نام تو را
و رحمی را که تو را حمل کرد
و سینه ای که به تو شیر داد
و خداوند همه ما را ببخشاید!»
آری! خداوند باید اکثریت انسان را ببخشد، اکثریتی که رو به روی حسین علیه السلام ایستادند و تا دریدن حنجره فرزندش، رأی جمع کردند. خداوند باید همه ما را ببخشد که اگر جهلی می خواهد خود را بر فراز قدرت درآورد، راهی جز کولی گرفتن از «همه»، «اکثریت» و «مردم سالاری» ندارد و مَفرّی جز به اسارت در آوردن شعار «آزادی» پیش روی خود نمی بیند. خداوند اکثریت حاضران در کربلا را باید ببخشد که نمونه ای از خام شدن انسان ها است، انسان های بیشتر.
ای مظلوم ترینِ امروز، ای «اکثریت»، ای «آزادی»؛ خداوند اکثریتِ انسان هایِ آزاد از خدا را ببخشد، انسان هایی که در قتل فرزندان، عامل اگر نباشند، بی تردید، مباشر هستند.
✍️ علی اسفندیار
#کربلا #محرم
#پویا_نویسی
@pooyanevisi
◼️ساعت نخست حضور من در روستا برای تبلیغ محرم
نمی توانم از اینجا ننویسم، دارم صدای زنگ های تبلیغی ام را می شنوم، صداهای متفاوت.
به زودی با #زنگ_اول کنارتان هستم.
#پویا_نویسی
@pooyanevisi
🙏 #زنگِ اول؛ خسته نباشی پرزیدنت
با چهار مبلغ وارد روستا شدیم، من ماندم و دیگر رفقا عازم روستاهای جلوتر شدند؛ روستاهایی در در دل کوه و گندم زارها.
دهیار روستا الان حضور ندارد، نه این که بنده خدا عیبی داشته باشد... منتظرم کلید مدرسه را بیاورد. قرار شده به خاطر شرایط حاد امسال، در مدرسه مستقر بشوم. سازمان تبلیغات هم شیوه استقرار مبلغان را بر اساس پروتکل های بهداشتی ستاد کرونا تنظیم کرده است. حالا منتظرم تا دهیار ما از شهر برسد تا به کلید مدرسه برسیم.
همسایه مسجد که خود، خادم مسجد است، آمده و گرم، سلام کرد و گفته دوساله اینجا رونق ندارد، امسال هم که مردم از کرونا می ترسند. یک جورایی سختش بود که نمی تواند قاطع بگوید: حاج آقا از راه رسیدید، بفرمایید منزل و چای. مسجد و حسینیه را نشانم داده و من با درک شرایط گفتم: حاجی دستت درد نکنه شما بفرمایید استراحت و موقع اذان بیایید و تأکید کردم که تشریف بیارید تا با فاصله نماز بخوانیم.
در این هنگام محمدمهدی و امیرحسام و طاهر، آن سه نوجوان با یک دوچرخه، دم در مسجد سبز شدند، بارقه امید خودش را نشان داد، امید بودن، امید ماندن. یاد تجربه ای مشابه افتادم؛ بچه هایی که دوچرخه ندارند خودشان را به دوچرخه دارها نزدیک می کنند تا رکاب را لمس کنند. جمع دارا و ندار محال نیست.
اولین کاری که کردم، یک دوری با این بچه ها و آن پیرمرد مهربان توی حسینیه و مسجد زدیم و گفتم: ما یک تیم هستیم، الحمدلله جمع خوبی شدیم. و قرار گذاشتیم برای مغرب. اینجا یک عکس یادگاری با نخستین مخاطبانم را ثبت کردم. خیلی ها عکس یادگاری را می گذارند برای بخش آخر کارهای شان یا دیدارهای شان؛ اما اثری که اولین عکس آن هم در ساعت اول تبلیغ دارد، آخرین عکس ندارد. بعدها درباره چگونه و به چه بهانه ای عکاسی کنیم، می نویسم، اگر در روش ارتباط ناشیانه عمل کنیم، همین عکس ها، عکس عمل می کند.
بعدش هم با بچه ها که یکی شان دوچرخه به دست بود، نفسی در کوچه های روستایی تازه کردیم.
اینجا باید گفت اولین ساعت حضور در محل تبلیغ را دریاب و دُر یاب. شاید کاری نکنید؛ اما توجه به اولین ساعت بسیار مهم است، همین سلام و علیک کردن ها، همین خداقوت های ابتدایی به چند نفری که از جلوی مسجد گذر می کنند، آنها که نمی دانند تو منتظر دهیار روستایی، آنها مهمانی جدید با شکل و شمایل متفاوت از خودشان را می بینند تو باید در دنیای آنها شریک شوی... با صدایی محکم و مهربان بگویی: خسته نباشی مرد، خسته نباشی جوون، خداقوت حاجی، مرحبا به بچه های محل...
درست است که خستگی ساعت ها رانندگی و بیداری در تنت می خزد؛ اما آنها که نمی دانند، آنها یاد آخوند و ماجراهای ما و خودشان می افتند، شاید یاد پرزیدنت فریدون! تو باید از دلشان در بیاری، هر چند سخت می شود دلشکسته را همراه شد؛ اما تو و من باید اولین ساعت حضور در روستا یا شهر یا اداره و پادگان را اولین زنگ تبلیغ بدانیم.
خسته نباشید مردم، خسته نباشی پرزیدنت.
غروب روستا از راه آسمان رسید، گوشی همراهم اذان گفت، پیرمرد خادم و بچه های دوچرخه آمدند و دهیار نه.
ادامه دارد...
پی نوشت:
نماز جماعت مغرب برقرار شد با همان هایی که در ساعت اولیه قرار گذاشتیم، و پخش ماسک و ضدعفونی دست ها با رعایت فاصله اجتماعی، بخوانید فاصله فیزیکی.
✍️ علی اسفندیار
#پویا_نویسی
@pooyanevisi
کتاب هایی با طعم هلو.pdf
2.78M
سلام
این فایل هر چند برای سالیانی گذشته است ولی هنوز برای کسانی که تازه در عرصه کتاب و کتابخوانی وارد شده اند و یا در این عرصه فعالیت دارند،جذاب و مفید خواهد بود......از جذابیت های این فایل مصور بودن آن است.از 30 نویسنده برتر کشور معرفی شده در فایل،حداقل یک اثر از 10 نفر آنها خوانده ام.از بین معرفی 120 کتاب هم با ده تا از این کتاب ها اشنا هستم و 28 تا از کتاب های این لیست را خوانده ام.بیشترین آنها مربوط به سید مهدی شجاعی و رضا امیر خانی است....معرفی اجمالی کتاب ها هم از مزیت دیگر این فایل است....با این حال این فایل حدود50 صفحه دارد.این اثر حاصل تلاش دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه شاهد می باشد.
امیدوارم از دیدن و خواندن این فایل لذت ببرید....
#کتاب
#کتاب_بخوانیم
#کتابخوانی
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
@pooyanevisi
💠نکته ویرایشی
🔻بدعهدیها، دیگران را نسبت به انسان بدگمان میکند.❌
🔻بدعهدیها، دیگران را به انسان بدگمان میکند. ✅
نکته👇
«نسبت به» هنگامی استفاده میشود که بخواهیم مقایسه کنیم.
@masaelepazuheshi
@pooyanevisi
۶ عامل کندخوانی که با انجام تمرینات استاندارد به راحتی #برطرف میشود ☄💡
برای سفارش کتاب تندخوانی به آیدی @Bookislsc پیام دهید
..................................
@pooyanevisi
#پویا_نویسی
#کتابخوانی #ادبیات #نویسندگی
⁉️ آقای زائری واقعا چرا؟
چون به راحتی میشه با این افاضات از فرصت چندفهمی مردم از دین، سوء استفاده کرد.
#زائری #حجاب #نظریه_پردازی #سیاست #اصلاحات
@pooyanevisi
#پویا_نویسی
#دیر_آمدیم، آنها رفته اند
📌امروز رفتیم پشت بام برای زیارت عزیز اربعین
🔍نگو که همسایه ها جلوتر از ما آمده اند، سیم شان را وصل کرده و رفته اند سر سفره و ما تازه به برکت کرونا رسیدیم اینجا.
🔒 دیر آمده ایم، دیر.
🎀این همسایه های بزرگوار و آزادی اندیش، یک بار آمده اند پشت بام و سال ها فکر و فرهنگ می گیرند و ما یک بار می آییم کنار دیش هایشان و نجوای نجات سر می دهیم و می رویم در لاک مان. لاک آنها کجا و لاک ما کجا؟! آنها با لاک به کوچه ها می آیند و ما در لاک!
💎براستی بهتر نبود در این سال های انقلاب اسلامی، کمی کنارشان می نشستیم تا چنین روزی با هم اربعین را پاس می داشتیم.
📡 چیزی نمی توان گفت جز کوتاهی در میدان عمل و رسانه.
⏰ شاید کسانی که فرهنگ و دینداری مردم در دستشان هست بی عرضه هستند
💡و شاید با اکثریت نسل مان، باب گفت و گو و رفاقت را باز نکرده ایم.
🙏عزیزان جان! چشممان را به اطراف مان باز کنیم، بچه های شیعه نیاز به یاری مؤمنانه دارند؛ یاری قلب ها.
🔻به گفته نورانی امام راحل: ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم. ماهواره هم همین است، حالا ببینیم فرهنگ متعالی اش بیشتر میچربد یا فحشایش!
😔 چقدر دیر آمده ایم، آنها سال هاست که رفته اند.
#اربعین
#رفاقت_فرهنگی
#پویا_نویسی
@pooyanevisi
😘 وقتی پایت به جاده اربعین نرسد و میزبان عراقیِ دو سال گذشته، یادتان باشد، آن هم در جوار حضرت حسین علیه السلام.
و این گونه بنویسد: «امروز ۲۱ صفر با حالی پر از انابه، به نیابت شما و خانواده شما در حرم امام حسین و برادرش، ابوالفضل العباس علیهم السلام، زیارت کردیم و دو رکعت نماز خواندیم.»
این طوری می شود که کرونا را دور میزنیم 😊
خدا را بر این نعمت شکر می گوییم که آرزوی #حب_الحسین_یجمعنا را اجابت کرده است.
#اربعین
#پویا_نویسی
@Pooyanevisi
#پرتره_نوشته_ها
📗می خواهم فقط کتاب بخوانم،
📌هیچ غذایی برای فکر، حلالتر از دانایی نیست،
📌دانایی ست که آگاهی میآورد،
📌و آگاهی ست که رفتار آدم را به دور از دایره تعصب میسازد.
#پویا_نویسی
@pooyanevisi
لیست کتب رسانه،تبلیغات،عملیات رسانهای و روانی، فقه رسانه،اقناع، سینما.pdf
700K
🔷🔸 معرفی کتاب در حوزه های مختلف مرتبط با رسانه:
🔰 لیست کتب و مقالات #فقه_رسانه، #سواد_رسانه، #ارتباطات، #افکار_عمومی، #تبلیغ و پروپاگاندا، #سینما، #عملیات_روانی، شیوهها و مؤلفههای تأثیرگذاری و #اقناع رسانهای؛ به همراه معرفی اجمالی برخی منابع
تهیه شده توسط دکتر محمد حسین فرج نژاد و کانال فقه رسانه
#انجمن_سواد_رسانه_طلاب
✅ @savad_rasaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه تحویل لباس شهیدمدافع حرم علی عابدینی به خانواده اش
#خان_طومان
یادمان باشد بی رسم شهدا نمیشه راه شون رو ادامه داد
💐 من می گویم خودتان را در دام و دامن جهانکتاب رها کنید.
کتاب، دنیایی از آدم ها، فرهنگ ها، فرازها و فرودهاست.
😘امشب کتاب «ندبه های دلتنگی» را پیشنهاد می کنم از مرحوم رضا بابایی
🙏عزیزان اگر نخوانید تک تک واژه هایش را روزی شرمنده خواهید شد
👈به خصوص آنجایی که استاد می نویسد: چه بی آب چشمانی در سر کاشته ایم! چه بی رقص دست و پایی به خود آویخته ایم... فریاد از این روزهای بی فرهاد... »
..................................
@pooyanevisi
#پویا_نویسی
#ادبیات #نویسندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️اینجا شب است و پشت بام
◼️ از دور یک سلام
◼️من راضی ام به رضا
◼️ از دور یک سلام
#امام_رضا
..................................
@pooyanevisi
یادداشت| رفتار رسانههای سکولار؛ نامههایی که خوانده نشد!
خبرگزاری حوزه| این روزها خبرِ نامهنگاری آیت الله استادی و استاد خسروپناه در بین طلاب و گروهها و کانالهای حوزوی دست به دست میچرخد، این رویداد مبارک از چند منظر درخور بررسی و یادآوری است.
نخست: این گفتوگوی کوتاه و گویا نشان داده است که در اوج کرونازدگی نظام آموزشی کشور میتوان باب سخن آغازید و روابط چند سویه استاد و شاگرد، استاد و استاد، شاگرد و شاگرد، و مخالف و موافق علمی را در زمین وِب طراحی و اجرا کرد. می توان آموزش را ارتقا بخشید و مباحثات عالمانه و اخلاقی را به دنیای اندروید و شبکههای اجتماعی کشاند. می توان چرخه تربیت را تعطیل نکرد و در رویارویی با حوادث، پا پس نکشید. ترویج و تحکیم این نگاه و رفتار در گرو تعامل سامانه رسانه و علمِ حوزه علمیه است.
دوم: پیشنهاد آیت الله استادی به تحریریه خبرگزاری حوزه جهت انتشار متن سپاسگزاری و انتخاب تیتر این نامه و تأکید به تحریریه مبنی بر عدم تغییر تیتر؛ جای خرسندی و مباهات است. اینجا مجال بررسی رسانهای این رفتار نیست، بلاشک شایسته تشریح و تفصیل است؛ اما این را باید گفت که عصر اطلاعات و ارتباطات امروز و چیرگی عنصر سرعت بر فرایند تولید و مصرف پیام، مصرفکنندگان محتوای رسانهها را در هر سطح و صنفی، به کاربرانی فعال و کنشگرانی تأثیرگذار و پیامساز تبدیل کرده است. بی تردید اقدام آیت الله استادی در عیار رسانههای امروزین گامی به سوی تشکیل «تحریریهی آزاد» است. نگارنده بر این باور است که چگونه مردمان عادی جامعه در نظرگاه خبرگزاریها، «شهروند خبرنگار» نام میگیرند؟ در رسانههای تخصصی و صنفی همچون خبرگزاری های حوزوی هم جای طراحی سامانه «عالِمخبرنگار»، «اندیشمندخبرنگار» و یا هر نام دیگری خالی است. رفتار آیت الله استادی در حقیقت گشودن افقی جدید پیش روی تحریریههای حوزوی است تا نهاد حوزه و روحانیت در سرعت پیامهای دیگر رسانهها و جریانها، هضم نشود و پرچم پویایی و نوآوریهای گفتمانی را برافراشته نگاه دارد.
سوم: سیره سلف حوزه علمیه بر مباحثهی درونزا تأکید میکند، تا هم بتواند علوم خود را به درستی فهم کند و هم بتواند زمینهساز مفاهمه با مخاطبان فردا باشد؛ اما افرادِ خارج از گود، هماره دست تحریفشان را رو میکنند تا نکند دلی به بیان و بنان حوزه متمایل شود. نقد علمی استاد خسروپناه به فرزند یک آیت الله و نامهنگاریهای پس از آن، متأسفانه به مذاق برخی رسانهها خوش نیامد و سکوتی عجزآمیز اختیار کردهاند، همان رسانههایی که برای رصد حوزه و در جهت مطامع سیاسی و حزبی، پول و بودجه و امکانات میگیرند؛ اما در مواجهه با نامهنگاریهای اخیر دو شخصیت برجسته حوزه، زبان تحلیل مهر کردهاند؛ چون بازنشر این گونه اخبار، نمیتواند بازارشان را داغ کند و نانی به کف آرند. آنچه سالهاست طلابِ حیاط و مَدرس فیضیه و دارالشفا میدیدند، رسانههای فرصتطلب ندیدند و نخواهند دید. همانانی که چشمشان از بدبینی پر نمیشود و از شنیدن صدای مباحثهی صمیمانه استاد و شاگردی میرَمند، بر این باورند«تا آبرو نریزی این آسیا نگردد». بیتردید روحانیتِ امروز با جبهه سخت و سنگینی از رفتار غیرحرفهای رقبا روبهروست که با نمایانسازی و آشکارگی سیره اصیل عالمان و فقها، بساط هر سوء استفادهای جمع خواهد شد.
چهارم: استاد خسروپناه میتوانست در نقد فرزندِ آیت الله استادی، در دام ارزشهای خبری بیفتد و از «شهرتِ»پدر در داغ کردن نقد علمی خود بهره بگیرد و همچون سیاستبازان رسانهای، آبرو ببرد و توجه اغیار بخرد؛ اما استاد، رویکردی کاملاً آگاهانه در نقد خود اتخاذ کرده است. این شیوه از بررسیِ دیدگاه دیگران، آن هم با پرهیز از فرصتطلبی و بدون بیان ملاکات خانوادگی، درسی معیار برای رسانهها، گردانندگان کرسیهای نظریهپردازی و گفتوگوی حوزوی_دانشگاهی است. از سویی دیگر چنین مباحثهای نشان داده است «اخلاق» در شبکه مفهومی علوم حوزوی و دینی، نقطه مرکزی یادگیری و یاددهی محسوب میشود. با کاوش اندکی در سیره بزرگان حوزه به درستی مشهود میشود که بیاخلاق و سلوک معنوی، کُمیت دانش و دانایی، لنگِ لنگ است. نقد عالمانهی استاد خسروپناه نشان از اخلاقی راستاندیش دارد و مصداق بارز این شعرِ نظامی است: «راستی آور که شوی رستگار/ راستی از تو، ظفر از کردگار».
علی اسفندیار
📌رفتار رسانههای سکولار؛ نامههایی که خوانده نشد!
🔴 نقد علمی استاد خسروپناه به فرزند یک آیت الله و نامهنگاریهای پس از آن، متأسفانه به مذاق برخی رسانهها خوش نیامد و سکوتی عجزآمیز اختیار کردهاند، همان رسانههایی که برای رصد حوزه و در جهت مطامع سیاسی و حزبی، پول و بودجه و امکانات میگیرند؛ اما در مواجهه با نامهنگاریهای اخیر دو شخصیت برجسته حوزه، زبان تحلیل مهر کردهاند.
✍️علی اسفندیار
#خبرگزاری_حوزه
https://hawzahnews.com/x9RSt
‼️شعر اختصاصی شاعر قرن دهمی برای دولت یازدهم و دوازدهم 😊
💐دوستان! در حال خواندن دیوان هلالی جغتایی بودم که به این بیت رسیدم:
ترحمي بکن، اي پادشاه کشور حسن
که غير ظلم و ستم نيست در زمانه تو
📌 کشورِ حُسن را اینگونه بخوانید فقط؛ ترحمی بکن ای پادشاه کشور، حَسَن (و برادران😊) تفاسیر دیگر با خودتان
🤺حالا زبان حالتان را بخوانید👇👇😉
نميکشيم سر از آستان خانه تو
کجا رويم؟ سر ما و آستانه تو
ترا بهانه چه حاجت براي کشتن من؟
مکن، مکن، که مرا ميکشد بهانه تو
ترحمي بکن، اي پادشاه کشور حسن
که غير ظلم و ستم نيست در زمانه تو
از آن سمند تو برميجهد گه جولان
که رقص ميکند از ذوق تازيانه تو
سفيد گشت مرا استخوان و خوشحالم
بدان اميد که روزي شود نشانه تو
شب از فسانه بروز آورند و اين عجبست
که روز خود بشب آرم من از فسانه تو
👈 سمند رو خوب اومده شاعر قصه و غصه ما😭😭 یعنی بازار خودرو😁
#شعر #سیاست
#پویا_نویسی
https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815
🔴 سلام به ما «آدمهای شهیدپرور»
روزگاری شهیدپرور بودیم الان هم هستیم؛ آن کجا و این کجا؟!
روزگاری بعثی ها بچه های مان را می زدند این روزها خودمان می زنیم؛
روزگاری فرانسه و آلمان و آمریکا کینه بچه ها به دل می گرفتند این روزها خودمان کینه می کنیم؛
روزگاری شاه و ساواک از دست این بچه ها دلهره می گرفتند این روزها خودمان دلهره آوریم؛
روزگاری انگلیسی ها از دست دلواریها مثل نهنگ تیرخورده بودند این روزها خودمان به روی بچه ها قمه می کشیم.
🔻چه شده است ما را؟
روزگاری شهر شهید پرور بوده ایم؛ اما این روزها خودمان بچه های مان را در شهر می کشیم تا شهیدپرور بمانیم.
از این درد باید به که پناه برد و این سر را کدام آستان یارای گریستن است!
«ای شهید، ای آنکه بر کرانه های ازلی و ابدی وجود برنشسته ای، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون بکش»
آوینی! سید مرتضای هنرمند! کجایی که این کوچه ها را روایت زجر شایسته است، مبادا فرهنگمان فتح شود و هیچ روایتی برای فجر و فتح نماند.
سلام خدا بر آمران و ناهیان شهید، سلام بر شمایی که به دست خودمان شهید و مجروح شده اید و خودمان درِ باغ شهادت را به روی تان گشوده ایم تا شهیدپرور بمانیم.
#شهید_محمد_محمدی
#امر_به_معروف #نهی_از_منکر
#پویانویسی
https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815
پادکست آغوش مناجات.mp3
4.11M
#پادکست 👆 #در_آغوش_مناجات
خواندنت چه آسان است خدایا
و به فرمان در آمدن، در پایت، چه دشوار
زمزمه کردن نام هایت چه آسان است خدایا
حک کردن آنها روی رفتارم، چه دشوار
به یاد تو بودن چه آسان است خدایا
در یاد تو غرق شدن، چه دشوار
از تو در هنگامه سختی فریاد خواستن چه آسان است خدایا
در لحظه های شادی دست در دست تو نهادن، چه دشوار
من اما روزگارم را بی مرام تو، گام زده ام
تو اما شب و روزم را گرم ترین آغوش بودی
و برای گره گشایی کارم، همین آغوش کافی است
من اما بی خیال ترین آدم جهانم
تو اما با همه بزرگی ات، خودت را در خیالم گنجانده ای
و برای آدم شدن من، همین یک قلم کافی است
من اما بارها در لابه لای پلشتی ها گم شده ام
تو اما همانجا خودت را بالای سرم رساندی و پیدایم کردی
و برای به دست آوردنت، همین یک لحظه کافی است
خدایا، غفلتم از یک سو، وجود پر خطایم از دیگر سو و غرور و ترکتازی ام از هزار سو
همه در برابر بزرگی ات، شکیبایی ات، و مهربانی ات، هیچم و هیچ
و این هوا زده ی بی پروا را ببخشا و در مسیر خودت قرار ده.
آمین یا رب العالمین
متن و صدا: علی اسفندیار
تدوین پادکست: مهدیار اسفندیار
#مناجات
#پویانویسی
https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815