✍ صنعت ایهام در نویسندگی
✅لغات ایهامدار
زمانی می توانیم آرایه ی ایهام را دریابیم که از معانی مختلف آنها آگاه باشیم.
مهمترین لغاتی که متضمن آرایه ی ایهام هستند👇👇
روی(فلز-صورت)
خراب(مستی-نابودی)
هوا(دوستی-عنصر هستی)
پرده(پوشش-پرده موسیقی)
گوشه(کنج-اصطلاح موسیقی)
رنگ(شیوه-الوان)
عین(چشم-مثل)
مردم(مردمک چشم-انسان)
عشاق(اصطلاح موسیقی-عاشقان)
راه(اصطلاح موسیقی-طریق)
پروانه(حشره-اجازه)
گران(سنگین-باارزش)
درگرفتن(اثرکردن-آتش گرفتن)
از این دست(شیوه-عضو بدن)
ترک(رهاکردن-کلاه خود)
قانون(اساس و قاعده-نوعی ساز)
عود(چوب خوشبو-نام ساز)
آهو(غزال-عیب)
آیت(آیه قرآن-نشانه)
اسب(حیوان اسب-مهره شطرنج)
افتاده(بر زمین افتاده-متواضع)
بار(مرتبه-محموله)
باز(پرنده شکاری-دوباره-گشاده)
برآید(ممکن باشد-طلوع کند)
بو(رایحه-آرزو)
بوستان(نام کتاب سعدی-باغ)
پرده(پوشش وحجاب-نغمه موسیقی)
پیاده(متضاد سوار-مهره شطرنج )
پیل(نام حیوان-مهره شطرنج)
تار(رشته مو-تاریک-نوعی ساز)
تفسیر(شرح و بیان-تفسیر قرآن)
چنگ(دست-نوعی ساز)
چین(نام کشور-پیچ وتاب)
داد(عدل-فریاد-بن فعل ماضی)
دار(درخت-چوبه اعدام)
دارا(داریوش-ثروتمند)
دستان(زال-نیرنگ-نغمه-دست ها)
دوش(دیشب-کتف)
راست(درست-متضاد چپ)
رخ(چهره-مهره شطرنج)
روان(روح-جاری)
رود(رودخانه-نوعی ساز-فرزند)
روزی(رزق-یک روز)
زال(پیرزن-پدر رستم)
سرگرم(مشغول-گرم بودن از مستی)
سو(سمت وجهت-نور چشم)
شانه(کتف-ابزار آرایش)
شاه(پادشاه-مهره شطرنج)
شکر(ماده شیرین-همسرخسرو)
شور(غوغا-نوعی مزه-دستگاهی درموسیقی)
قلب(دل-سکه تقلبی-دگرگون کردن)
قلم(ابزار نوشتن-شکسته)
کنار(آغوش-ساحل-جنب)
گلستان(کتاب سعدی-گلزار)
گور(قبر-گورخر)
لاله(نام گل-نوعی چراغ)
لب(عضوی درصورت-کنار-لبه)
ماه(ماه آسمان-سی روز)
مجنون(دیوانه-قیس بنی عامر)
مدام(شراب-پیوسته)
مشتری(خریدار-سیاره مشتری)
منصور(پیروز-نام حلاج)
مهر(خورشید-محبت-ماه مهر)
نای(نی-حلق)
نقد(سکه و پول-بررسی)
نهاد(ذات-فعل ماضی از مصدر نهادن)
حافظ(نام شاعر-حافظ قرآن)
حدیقه(کتاب سنایی-باغ)
حلاج(پنبه زن-لقب حسین بن منصور)
خلیل(دوست-لقب حضرت ابراهیم)
خویش(ضمیر مشترک-بستگان)
عود(چوبی معطر-نوعی ساز)
عهد(دوره-پیمان)
غریب(عجیب-بیگانه)
هوا(جَو-میل وهوس-عشق)
هزار(عدد ۱۰۰۰-بلبل)
دور اندیش(آینده نگر-کسی که به دور می اندیشد)
🆔 @adabiyat_pashayi
🍃قدر تو
ناز میکنی چقدر؟
دلم لک زده برای یک چای قندپهلو کنارت
از بس که نیستی، قدر تو را میدانم
قدر همه نداشتههایم را
قدر ندیدنت را
هی تو نباش
و هی آرزویم باش
شاید برآورده نشوی...
آن وقت مجبور میشوم
خودم را برسانم به آغوش رؤیاها
و هنرهای رسیدن را به رُخَت بکشم!
#رحیل
#پویانویسی
@pooyanevisi
📌 تراژدی ننوشتن
همه ما روزانه حرف میزنیم و پشت بندش، یا میخندیم، یا آزرده میشویم و یا سر در لاک سکوت و تأمل فرو میبریم؛ زبان ما فعال است، البته زبان شفاهی ما.
پرسش اینجاست، چرا به مقداری که حرف میزنیم، نمینویسیم؟
بارها درباره وضعیت کتاب و کتابخوانی شنیدهایم و خواندهایم. رسانهها از منفی بودن سرانه کتابخوانی گله میکنند، نخبگان و دلسوزان کتاب از سرنوشت فرهنگ و ادبیات مینالند.
پرسش اینجاست، چرا این تبوتابها، کارگر نمیافتد؟ چرا اخبار بازار کتاب، آشوب به جان ما نمیاندازد؟
برخی دردمندان فرهنگ کتابخوانی از گره گشودن این دردها میگویند، در حالی که از گرهیابی کمتر سخن شنیدهایم.
به دیدگاه نگارنده، گره اصلی نخواندن، ننوشتن است، جامعهای که لذت نوشتن را ننوشد، چگونه کتابها را سر بکشد؟!
جامعهای که زبان نوشتن ندارد و با قلم و کاغذ و تایپکردن قهر است، چگونه از آثار و موالید مکتوب دیگران کام بگیرد؟
شاید این مثال جالب باشد، پدری که دختر ندارد و وارد دنیای «دختردارها» نشده، چگونه درباره آن ربطها و دنیای پدر_دختری میتواند بگوید و بنویسد؟
زبان نوشتن، زبان فطرت است و با ساحت مهارت نویسندگی متفاوت! تا نوشتن همگانی نشود، خواندن همگانی نخواهد شد. تا خواندن همگانی نشود، مردم از نویسندگی گریزانند و فرهنگ و کتاب و مکتب ما هماره با کمبود نویسندگان تمامعیار روبهرو است.
اکنون میتوان ادعا کرد، بسیاری از ما مزه حرف زدن را چشیدهایم و مزه نوشتن را نه...
و عاقبت، آن میشود، کسانی که بیشتر حرف میزنند بر زندگی ما حاکم میشوند، نه کسانی که بیشتر مینویسند!
✍️ علی اسفندیار
#نویسندگی
#زبان_کتبی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📕این کتاب را بخوانید
دربارهی روشها و تکنیکهای مصاحبه، نوشتههای بسیاری منتشر شده، اما اینجا میخواهیم مصاحبهای برای گردآوری یک فرهنگ و تاریخ انجام دهیم؛ تاریخی که در سینههای آدمهای جنگ خاک میخورد و مصاحبهگر تکلیف خودش دانسته که این گنجینهی ملی و سرمایهی عظیم انسانی و معنوی را استخراج کند. با این حال، بسیاری از مطالب این کتاب، در هر مصاحبهای، راهگشاست. مخاطب ما در این کتاب، «مورخ شفاهی» نیست؛ بلکه «مصاحبهگر خاطرات شفاهی» است. ما در تاریخ شفاهی، با تاریخ سروکار داریم. منتها به جای اینکه سراغ اسناد و مدارک برویم، سراغ کسانی رفتهایم که حادثهها را خلق کردهاند یا رویداد را بدون واسطه شنیدهاند. حالا مورخ یا مصاحبهگر میخواهد به زمینهها و چگونگی آن رویداد بپردازد. در «خاطرهی شفاهی» اما، مصاحبهگر، شنوندهی حرفها، روایتها و یادماندههای سوژهاش است.
#پویانویسی
@pooyanevisi
مبارکانه ❤️
شنیدنیهای تو را شنیدم
از دیدار تو آمدم
با دستانی پر
رنجها محو شدند
گزندها از من دور
دردها رمیدند
حالا دلم خالی از شکوه و شکایت است
گامهایم صمیمیتر شد
مرا برای زندگی برانگیختی
و فطرتم را به دودِ اسپندِ عید احیا کردی
✍️ علی اسفندیار
💐عید فطر و فطرت بر شما مبارک💐
#عید_فطر
#پویانویسی
https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815
💠 ای روستا...
به کجا میروم
چه در سر دارم
به کدام آرزو تشنهترم
بوی پونه میآید
کنار «معجزچشمه»*
کفش و جورابم را روی پرچینِ سنگها گذاشتم
پاهایم را به سردی چشمه سپردم
دلم خنک شد
رؤیای زادگاه، واقعیت کودکی
و دبستان پر از برف و بهار
ای روستا
هر فصل تو
بلوغ روح است و کشف معانی خدا.
و خوش به حال «ساکنانِ بام ِخدا»
علی اسفندیار
25 اردیبهشت 1400
*معجزچشمه؛ نام چشمهای در روستای لزور از توابع استان تهران
#پویانویسی
@pooyanevisi
✴️ صداي تو خوب است
ما چرا مینويسيم؟ آيا میخواهيم همديگر را آگاهتر کنيم؟ يا میخواهيم خودمان را سبک کنيم و خلجانهای ذهنمان را بيرون بريزيم و آرام بگيريم؟ در شبکههای اجتماعی، سطح آگاهیها تقريبا مساوی است و معمولا اکثر نوشتهها گرايش کلی خوانندگان را دگرگون نمیکند.
درست است که نوشتن برای خالی شدن، نوعی خودخواهی و ديگرآزاری است، اما به نظرم اکثر کسانی که در گروههای اجتماعی مینويسند، انگيزهٔ ديگری نيز دارند که شايد خودشان هم از آن بیخبر باشند، و آن، «با هم بودن و گم نکردن همديگر» است. در تاريکي، تنها راه برای اينکه همديگر را گم نکنيم، صدا است. لازم نيست اين صدا، حکمت و فلسفه و ادبيات و تحليلهای دقيق سياسی و بازگويی انديشههای ژرف و شگرف باشد. همينقدر که صدای همديگر را بشنويم، ترس و هراسمان از اين همه ظلمت و دهشت، کمتر میشود. حضور در شبکههای اجتماعی، نوعی دست همديگر را گرفتن در خيابان شلوغ زندگی است. ما مینويسيم، فقط براي اينکه در اين شب تاريک و بيم موج و گردابی چنين هايل، همديگر را گم نکنيم.
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزينهٔ آن گياه عجيبی است
که در انتهای صميميت حزن میرويد
در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراک يک کوچه تنهاترم
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايی من بزرگ است
و تنهایی من شبيخون حجم ترا پيشبينی نمیکرد
و خاصيت عشق اين است
(سهراب)
✍رضا بابایی
#نوشتن
#نویسندگی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🍃🌱 دربارهی یک آرزو
آرزو دارم، روزی، کتابخوانها بشوند یک حزب بزرگ در ایران.
آن وقت از هیچ تغییری نمی ترسیم.
کتابخوانها، کتاب ناطق جامعهی ما هستند، باید بیمه شوند.
حال کتاب، خدا کند خوب بشود.
#کتابخوانی
#پویانویسی
https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815
ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ
نون، سوگند به #قلم و آنچه مى نويسند
قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافی
دگربارش بفرمایی به فرق سر دوان آید
#سعدی
به قلم راست نیاید صفت مشتاقی
سادَتی اِحتَرَقِ القَلبِ مِنَ الاَشواقِ
#سعدی
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
#حافظ
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
#مولانا
جنبش اول که قلم برگرفت
حرف نخستین ز سخن درگرفت
چون قلم آمد شدن آغاز کرد
چشم جهان را به سخن باز کرد
#نظامی_گنجوی
چون قلم بر سر غمنامه هجران آید
دل به جان، آه به لب، اشک به مژگان آید
گر شب هجر سیاهی شود و آه قلم
نامه شوق محال است به پایان آید
#صائب_تبریزی
https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815
💠 رفتنِ غریبانه، تلنگری دوباره
نمیتوان از کنار درگذشت غمبار دکتر محمدحسین فرجنژاد، آن طلبه اندیشمند و خستگیناپذیر به آسانی گذشت؛ نخبه و پژوهشگر خوشنامی که با رفتنش، قلمها تکان خورد، بیانیهها آغاز شد و حسرت از دستدادنش، به فضای مجازی و حقیقی کشیده شد.
نخبهای که در زمان خواب متولیان سرمایههای علمی کشور، همراه با همسر فعال فرهنگی و سه فرزند، در حادثهای به لقای الهی پیوست و به مدیران و سیاستگذاران حوزه علمیه تلنگری دوباره زد تا رصد دقیقی از میدان پرورش و فعالیت استعدادها داشته باشند.
هر چند باید عوامل تغافل و تجاهل در مسیر تأمین امنیت و آرامش و زندگی نخبگان حوزه و دانشگاه به صورت دقیق بررسی شود؛ اما آنچه فی المجلس میتوان طرحریزی کرد، پرداختن به خلأها و کمبودها در کنار شناسایی فرصتها و عرصههای رویش استعدادهاست، اینجاست که نبود «رسانهای متمرکز» برای معرفی و حمایت نخبگان، ملموس و مشهود است.
بخش مهمی از گمنامی نخبگان به این دلیل است که خبرگزاریها و مطبوعات از ظرفیتهایی که در اختیار دارند، بهره نمیجویند.
بیشک رفتن غریبانه «محمدحسین فرجنژاد» تلنگری است برای رسیدگی به نخبگان و سرمایههای علمی و معنوی کشورمان. یکی از برکات خون این طلبه مخلص، به میدان آوردن ظرفیتهای رسانهای در مسیر خدمت به نخبگان است.
در این سالها علی رغم توصیههای رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر ارزش نخبگی و ضرورت حمایت مسئولان از نخبگان، همچنان شاهد از دست دادن برخی استعدادها در کشور هستیم، فقدانهایی که از سر کاستی مسئولان با آن رو به روییم.
به نظر میرسد سخن رهبر انقلاب که فرمودند: «گاهی اوقات تبعیض، عین عدالت است. این حساب بازکردن برای نخبگان، عین عدل است.» راه فراری برای مسئولان نخبهنشناس نگذاشته است.
✍️ علی اسفندیار
🔗 خبرگزاری رسا
#مرحوم_فرج_نژاد
#رسانهی_نخبگان
🔈@najmnews
🔅مبارک است بر ولی شناسان
🍃و هر کو قدر می داند
🍃روزهای امام و عصمت را
#پویانویسی
@pooyanevisi
💢 به جای پیام تبریک، «هویت» بدهید
میتوان خبرنگار بود؛ اما استخدام جایی نبود.
میتوان سر همه قرارهای خبری رفت؛ اما قراردادی با هیچ نهاد دولتی و انقلابی نداشت.
🔸میتوان خبرنگار بود؛ اما آرامش شغلی و کاری نداشت.
می توان خبرنگار بود و در خانهای به نام «خانه مطبوعات» به حساب نیامد.
می توان خبرنگار دینی بود؛ اما آزاد آزاد، رهای رها و بدون هیچ متولی و بزرگی و ... .
🔸می توان در #قم یادداشت نوشت و مورد سوء استفادهی مالی مطبوعات و #خبرگزاریهای_پایتخت نشین قرار گرفت.
و میتوانهای دیگر...
میشود در حوزه علمیه و نهادهای دینی، بودجههای رسانهای تصویب و خرج بشود؛ اما لجنهای به نام «طلاب خبرنگار» و یا «گزارشگران دینی» نداشت.
🔸میشود، نادیده گرفته شد، میشود کار کرد، میشود در غربت نوشت و مُرد! و میشود بیانیهها داد و اشک مصنوعی نثار کرد. و میشودهای دیگر ...
دیگر چیزی نمانده که «انجمن طلاب اسنپی» شکل بگیرد؛ اما «انجمن طلاب خبرنگار» هرگز!
🔸این روزها، خبرنگاران و یادداشتنویسان حوزوی کمتوقعترینهای عرصه رسانهای و خبرنگاری کشور هستند که به دلایل مبهم و نامعلومی، فرزندان بلاتکلیف حوزه و عرصه مطبوعات به شمار میآیند، نه این سو، نامی دارند و نه آن سو، نشانی!
🔸 امروز سزاست برای متولیان رسانهای حوزه این گونه نوشت: به احترام طلاب رویدادنگار، «نامههای تبریکتان را واقعیتر بنویسید».
✍️ علی اسفندیار
17 مرداد 1400
🔗 صدای حوزه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
👆وقتی خبرنگار پرتلاش و اندیشمندی پس از ده سال، دبیری سخت سرویس استان ها، دورههای خبری و چکش کاری گزارش و خبر و مصاحبه ها را فراموش نمی کند...
🔅امروز از حوزه علمیه، خانه مطبوعات و آنجاهایی که برایشان ریش رسانه سفید کردم پیامی نرسید؛ اما از خبرنگاران و یادداشت نویسان و عزیزان دور و نزدیک مثل همیشه لطف دیدم و انرژی گرفتم.
#پویانویسی
https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815
🔹چرا «نخبگانِ خارج از دولت»؟
🖋علی اسفندیار
این روزها فضای سیاسی کشور با روی کار آمدن دولت جدید شاهد تحول و تغییرات شگرفی است؛ از انتخابات گرفته تا مراسم تنفیذ و تحلیف و تا رأی آوری وزرای پیشنهادی آیت الله رئیسی.
اما در میان همه عزل و نصبها، دیدار هیأت دولت جدید با رهبر انقلاب دربردارنده نقشهی راه و پیامهای آشکار و مهمی برای تیم آیت الله رئیسی است. این که وزرای تازه نفس چه مقدار میخواهند از آن سخنان و اوامر در سطح شعار یا عمل بهره بگیرند بیتردید نیازمند فرصت بیشتری است؛ اما حرکتهای آغازین وزرا نیز نشان میدهد در فضای کدام خط و ربطها سیر میکنند و نسبت به همهی گروههای سیاسی چه دیدگاه و کنشی دارند؛ اینجاست که سعه صدر و کلاننگریهای مدیریتی، کارکرد خود را برای تغییرات عمقی و اندیشمندانهتر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بروز میدهد.
رهبر انقلاب در جمع هیأت دولت سیزدهم بر دو محور اساسی «عقلانیت» و «بهرهگیری از نخبگانِ خارج از دولت» تأکید کردند و فرمودند: « یک نقطهی مهم در باب تحوّل، استفادهی از خِرد جمعی است و تکیهی بر عقلانیّت که استفاده بشود. از نخبگان خارج از دولت استفاده کنید؛ هر جایی که میتوان از نظر یک نخبهای [استفاده کرد] -بحث جناحهای سیاسی و امثال اینها را بکل در این قضیّه کنار بگذارید- از نظر نخبهها هر چه میتوانید استفاده کنید، و نگاه نکنید به اینکه حالا او وابستهی به یک جناحی است که شما قبول دارید یا ندارید...»
حال، چرا رهبر انقلاب به صراحت از «نخبگانِ خارج از دولت» نام بردند؟ و چرا با قیدِ «به کل»، دولت جدید را از اتخاذ سمتوسوهای جناحی در مواجهه با نخبگان برحذر داشتند؟ در این باره باید گفت؛ «نخبگان» از آن رو که بین مسائل جامعه، حاکمیت و نهاد دانش در تردد هستند، منبع وثیقی از دادهها و دلسوزیها و فرصتی برای دولتمردان به شمار میآید؛ بنابر این اقدام عملی توصیههای رهبر انقلاب و تصمیمهای نخبگانمحور، دولت رئیسی را روی ریل «خردجمعی» و «عقلانیت» نگاه میدارد.
🔗 انتشار در خبرگزاری رسا
🔗 انتشار در هفتهنامه پرتو سخن
🔗 انتشار در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه
#دولت_جدید
#نخبگان #عقلانیت
#رسانهی_نخبگان
@najmnews
🔗 سرانهی خبر درباره نخبگان معیاری برای اهمیت نخبگان برای رسانهها است
حجت الاسلام علی اسفندیار، منتقد و فعال رسانهای حوزوی، در نشست بازشناسی جایگاه نخبگان در رسانهها، کانال خبری «رسانه نخبگان» را خروجی رسانهای طرح شهید بیاضیزاده معرفی کرده و رسانهای کردن فعالیت نخبگان را جز اهداف آن عنوان کرد.
اسفندیار در میان سخنان خود به دیده نشدن فعالیت جهادی رسانههای حوزوی اشاره کرد و از مظلومیت این قشر گفت.
وی یکی از آسیبهای موجود در رسانههای حوزوی را عدم دلگرمی فعالان این عرصه عنوان کرد و ادامه داد: این دلسردی به خاطراین است که یا به او افق دید نداده ایم یا اصلا احساس هویت نمیکند. بخشی از مشکلات مربوط به محدودیت های خبرگزاریهاست؛ اما بخش بزرگتر موضوع باید از سوی مراکز حوزوی به ویژه مرکز خدمات به رسمیت شناخته شده و حل گردد.
مدیرکانون نخبگان یادداشت نویسی مرکز بسیج اساتید حوزه با اشاره به سرانه بسیار پایین خبر در مورد نخبگان در اغلب خبرگزاریهای کشور و خبرگزاریهای حوزوی آن را زیبنده رسانهها ندانست و پیشنهاداتی را ارائه داد.
یادآور میشود این نشست نخستین جلسه از سلسله نشستهای «نخبگان و رسانه» بود که به همت واحد رسانه طرح جامع مدیریت استعداد شهید بیاضیزاده و با همکاری اداره کل امور نخبگان مرکز خدمات حوزه علمیه و کانون مدادالفضلاء برگزار شد.
به یاد داری؟
ریشه نخلی دوردست 🌴
میشناسد "امیرچاه" را
و امروز اوج فرات
چه باور سختی است
که #گل ترک ببیند
و چه سختتر
کنار باغبان ایستادهای
بند آید نفس درختچهای 🌱
#شش_ماه چیزی نیست
اما! بغض پدرانه اندازه ندارد
آنسو، کویرترین آدمها
که میشکنند خیام را
رباب را
دل آب را... 🌊
📘 #برش #ازکتاب : کجای این بندم؛ نوشته #علی_اسفندیار ؛ نشر عهدمانا؛ ص۷۵
@aliebrahimpour_ir
سپاس از دوست عزیز و اندیشمند فاضل جناب آقای علی ابراهیم پور
@aliebrahimpour_ir
🙏💐
هدایت شده از محله سیدالشهداء پردیسان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محله_کرامت
#سلیمانی_ها
گزارش برنامه تخصصی #سیمای_ورزش در موضوع فعالیت های فرهنگی ورزشی انجام شده در محله های پردیسان استان قم
#شورای_ورزش_و_جوانان
#محله_های_تمدن_ساز
#سفیران_جوان_محله
#ذوالفقار1
مجمع مردمی ورزش استان قم
#روزنامه_نگاری_مردم_محور
#عدالت_اجتماعی
#محله_ی_سیدالشهداء
🔅@m_Seyedoshohada
.
.
این گونه فعالیت های تبلیغی و جهادی، زمینه مناسبی را برای نوشتن فراهم می کند
جامعه پذیری به نظرم یکی از مؤلفه های نگارش خلاق است
نویسندگی، به میزان ارتباط مان با مردم، اطرافیان، طبیعت و مهم تر از آن با هستی و خالق هستی، توسعه و رونق می یابد.
با مردم و درد و شادی مردم نویساتر می شویم
نویسا شویم
.......✍️ چهارده نکته کلیدی دربارۀ یادداشتنویسی
✍️ رضا بابایی
۱. وظیفهای که پاراگراف در مقاله و کتاب دارد، در یادداشت بر عهدۀ جمله است؛ یعنی هر جملهای در یادداشت، باید آن را یک قدم به جلو ببرد یا زمینه را برای پیشروی آماده کند.
2. نویسندگان حرفهای، بهویژه یادداشتنویسان، از همۀ وقت و هنر و توان خود استفاده میکنند که در سادهترین و سرراستترین شکل ممکن بنویسند و چندان به زیبانویسی و حواشی دیگر نمیاندیشند؛ زیرا میدانند که زیباترین جمله، سادهترین جمله است.
آنان مخاطبانشان را نابغههایی فرض میکنند که چندان وقت و حوصلۀ درنگ در جملات و عبارات ندارند و میخواهند با نیمنگاهی که به نوشتهای میاندازند، مقصود نویسنده را دریابند و بگذرند. بنابراین هر جملهای که مفهومگیری از آن نیازمند بازخوانی باشد، یک امتیاز منفی برای آن یادداشت است؛ مگر برای تأمل بیشتر در معنای عمیق جمله.
سادهنویسی، به دو شرط، بهترین شیوۀ نویسندگی است:
به اسلوب نوشتار پایبند باشد و به دام گفتارنویسی مبتذل نیفتد؛
سادگی در عبارتپردازی بهانهای برای سطحینویسی و ابتذال علمی نشود.
..
3. یادداشتنویسان حرفهای تا به نکتهای یا زاویهای نو یا بیانی جدید برای مطلبی کهنه دست نیابند، دست به سوی قلم نمیبرند.
4. صداقت، صراحت و صمیمت، سه رکن یادداشتنویسی است؛ زیرا هر چه قالب نوشتار کوتاهتر باشد، فاصلۀ نویسنده با خواننده کمتر است؛ بنابراین به صمیمت و صداقت بیشتری نیاز است.
5. یادداشت، زندهترین و بهروزترین قالب نوشتاری است. تا میتوان از این قالب نوشتاری باید در طرح مسائل فکری، فرهنگی و سیاسی روز استفاده کرد و بررسیهای جامع علمی را به قالبهای دیگر، مانند کتاب و مقاله سپرد.
6. در زمین بزرگ میتوان خانهای ساخت که از هیچ نقشهای پیروی نمیکند؛ اما در زمین کوچک نمیتوان. یادداشت هم به دلیل کوتاه بودن آن(نسبت به کتاب و مقاله)، بدون نقشهای سنجیده و ظریف برای چینش و پیشبرد مطالب، در واقع یادداشت نیست؛ بخشی از یک مقاله یا کتاب است.
7. پیشروی نویسنده در یادداشت دو گونه است: افقی؛ عمودی. در پیشروی افقی، نویسنده نکتهای را شرح و بسط میدهد و میان کانون و پیرامون در رفتوآمد است؛ اما در پیشروی عمودی، نویسنده از کانونی به کانونی دیگر میرود و بهصورت پلکانی، یا از سطح به اعماق میرسد یا برعکس. هر یادداشتنویسی، در یکی از این دو روش مهارت بیشتری دارد.
8. بر خلاف کتاب و مقاله، یادداشتنویسی باید پیوسته و در فاصلههای کوتاه باشد؛ وگرنه رشتۀ ارتباط میان نویسنده و خواننده پاره میشود. یادداشتنویسها، بیش از نویسندگان کتاب و مقاله، به خوانندۀ بالفعل نیاز دارند.
9. یادداشت را پیش از انتشار باید چندین بار خواند و ویرایش کرد و اگر ممکن بود، غلطگیری و ویرایش آن را به دیگری سپرد؛ زیرا خطا و غلط در یادداشت بیش از کتاب و مقاله به چشم میآید.
10. آن مقدار که یادداشتنویسی به مهارت در نویسندگی نیاز دارد، کتاب و مقاله ندارد. با نظر به تفاوت مؤلف و نویسنده، یادداشتنویسی هنر نویسندگان حرفهای است؛ اما هر محققی میتواند قلم تألیف به دست بگیرد و کتاب و مقاله بسازد؛ هرچند که در نویسندگی مهارت نداشته باشد.
11. در میان مهارتهای نویسندگی، آنچه بیش از همه یادداشت را خواندنی میکند، غنای واژگانی است.
12. هیچ چیز به اندازۀ کلمات کمفایده و عباراتِ سزاوار حذف، یادداشت را زشت نمیکند؛ حتی اگر آن کلمات و عبارات زیبا باشند.
13. اگر نوشتن کتاب و مقاله نیاز به دانش فراوان دارد، یادداشتنویسی نیازمند ذهن نکتهسنج و قلم نکتهگو است.
14. یادداشتنویسی بر خلاف تألیف کتاب و مقاله، نه سود مادی(حق التألیف) دارد و نه اعتبار علمی میآورد. بنابراین یادداشتنویس نباید در بند نام و نان باشد.
#پویانویسی
@pooyanevisi