eitaa logo
پویانویسی
219 دنبال‌کننده
317 عکس
78 ویدیو
15 فایل
اینجا مجال "رحیل" است برای نوشتن و راهِ نوشتن. و فرصتی برای فهم همزمان درون و برون. #علی_اسفندیار ارتباط: @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊«سندروم نوشتن»؛ فردی یا تمدنی؟! ✍️ علی اسفندیار در این سال‌ها بسیاری از نویسنده‌ها یا نوقلم‌ها در پیام‌هایی به «تحریریه‌ی نویسندگان حوزوی» از کم‌حسی و بی‌رمقی خودشان در برابر نوشتن سخن می‌گفتند؛ پاسخ آن پرسش‌ها را باید می‌یافتم. نخستین مسأله‌ای که ذهنم را درگیر کرده «فلسفه نوشتن» و «روح نوشتن» بود، این دو محور را در دستور کار خود قرار دادم، به این بهانه کلاس‌های تکمیلی نویسندگی، نویسندگی خلاق و مقدمه‌ای بر جستارنویسی را گذراندم و هم گاهی در دوره‌هایی بیان کردم؛ در این میان کتاب‌هایی به دستم رسیده که عاشقانه می‌خواندمشان تا بتوانم در حوزه تبلیغ مکتوب، استادان و دوستان حوزوی‌ و دانشگاهی‌ام را یاری کنم. «ترس از نوشتن» یا «ترس از ادامه نوشتن» را شایسته‎ی پاسخی بجا و عالمانه است؛ یکی از آن کتاب‌های خوب برای فائق آمدن بر این سندروم، از احمد اخوت است با نام «تا روشنایی بنویس». در بخشی از این کتاب به مسأله «سندروم کتاب دوم» پرداخته و مهم‌تر این که به ریشه تاریخی «ترس از نوشتن» اشاره کرده است: «وحشت از نوشتن پدیده‌ای نسبتاً جدید است و با مدرنیسم پدیدار شد؛ از وقتی توجه به زندگی نویسنده و حیات اجتماعی او اهمیت یافت و نام نویسنده جایگاه مهمی پیدا کرد. تا حدود قرن هیجدهم که نویسنده «اسم و امضایی نداشت» طبیعتا این پدیده هم نمی‌توانست، موضوعیت داشته باشد، زیرا پیش از این، متن بود که اهمیت داشت نه این که چه کسی آن را نوشته است و اسم نویسنده در سایه متن می‌رفت. پس از انقلاب صنعتی و بروز اولین جلوه‌های مدرنیسم و اهمین یافتن اسم صاحب اثر، آن که نوشته‌ای را امضا می‌کرد دیگر با نویسنده گمنام گذشته تفاوت داشت و باید مسئولیت اثر را به عهده می‌گرفت و این کار با اضطراب‌هایی همراه بود (و هنوز هم هست). یکی از بازتاب‌های این «دلواپسی مدرن» این بود که نویسنده(به طور مشخص از اوایل قرن نوزدهم) احساس کرد زیر ذره بین است و خوانندگان او را از قفس شیشه‌ایش می‌بینند و پدیده ترس از خوانندگان و متن نانوشته آرام آرام ظهور کرد؛ معضلی روانی که امروز از مشکلات بسیار مهم نویسندگان است، به خصوص آنان که با متون خلّاق سروکار دارند.» حال، غلبه بر سندرومِ نوشته‌ی دوم، اثر دوم، کتاب دوم یا مقاله‌ی دوم، راهش همین هوشیاری‌ها نسبت به اصل بیماری است و هراسی که بر جان من و شما افتاده است، این که بدانیم دنیای مدرن و پسا مدرن با شهرت‌دادن نویسنده، جان کلمه و کلام و پیام را از فضای تمدنی و فرهنگی ربوده است. گمان می‌کنم، انقلاب صنعتی تا امروز کارش همین بوده است که نوشتن را طبقاتی کرده، از آن سو «خواندن» را به برخی توصیه می‌کند و این سو «دیدن» را به همه آدم‌ها یاد می‌دهد؛ این خط فرهنگی و شناختی بسیار مشکوک و ترس آور است، تا جایی که به سندروم و وحشت نوشتن گرفتار آمدیم. برای یافتن پاسخ این سه پرسش نباید ترسید؛ چرا همه باید فیلم ببینند، چرا جمعی باید بخوانند و چرا طبقه‌ای خاص باید بنویسند؟ اما پرسش مهم چهارم؛ این تنظیم‌گری‌ها محصول کدامین تطور فرهنگی و اجتماعی در جهان است؟ @HOWZAVIAN @pooyanevisi
. هر وقت روبه‌روی تو می‌نشینم آفتاب می‌گیرم ✍ رحیل @pooyanevisi
. 🙏 مادرِ تولدها خوشحال نیستم این که "بی‌مادر" بازگشتم بازگشتن قصه‌ی امروز و فرداها است ناف انسان را به "بازگشت‌" به تجدید خاطره به ازل‌اندیشی به ابداندیشی بریده‌اند و من مثل همه‌ی آدم‌ها مرددم بین گشتن و بازگشتن... مهر و ماه نزدیک است اما چه روزگار دلهره آوری است "بی‌مهری" مادر مرا دوبار زاییده است یک بار روز تولدم یک بار هم روز مرگش و من هر بار «گریه کردم...» ✍ علی اسفندیار @pooyanevisi
روستا برای من، اول و آخر است و شهر، وسط ماجرای زندگی قرار دارد به نظرم روستا بر مدرنیته حتی پسامدرن غلبه می‌کند این شاهنامه‌ی سبک زندگی، آخرش خوش است من با روستا ختم می‌شوم با عکس‌هایی که در قاب می‌بندم با کلمه‌هایی که به جمله در می‌آورم @pooyanevisi
🔸دوره‌ی آموزشی- کارگاهی مدرسه فکرت 🔰با موضوع «آشنایی با ژورنالیسم علوم انسانی» - پائیز ۱۴۰۲ حضوری- همراه با تخفیف‌های ویژه 🔸سرفصل‌های آموزشی: آشنایی با علوم اجتماعی - آشنایی با تمدن و فلسفه‌ی غرب و اسلامی- روش‌شناسی علوم اسلامی 🔸سرفصل‌های کارگاهی ژورنالیسم آشنایی با مبانی ژورنالیسم- بررسی مجلات ژورنالیستی حوزه اندیشه و علوم انسانی- کارگاه و گعده‌ی یادداشت نویسی تخصصی - بررسی فیلم‌های سینمایی ترند جهانی 🔖قیمت دوره: 400 هزارتومان 🔺توجه: محتوای آفلاین دوره پس از اتمام دوره، در فروشگاه مدرسه فکرت اختیار عموم قرار می‌گیرد. ↙️ برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام بدهید: @madrese_fekrat جهت استفاده از تخفیف دوره ژورنالیسم علوم انسانی کلیک کنید. 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت | رادیوفکرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| 🔻انجمن سواد رسانه طلاب برگزار می‌کند 🔘دوره آموزشی تربیت مربی (ویژه طلاب و دانشجویان) ⭕️حضوری و مجازی 💢همراه با اعطای گواهی معتبر ⏱ زمان: سه‌شنبه‌های آبان ماه ۱۴۰۲ 📍مکان: قم، بلوار بسیج، بعد از خیابان شهید نجف زاده، ساختمان فکرت ♦️مهلت ثبت‌ نام: تا ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۲ 💳 هزینه ثبت‌ نام: ۲۰۰ هزار تومان، برای طلاب و دانشجویان با ۵۰٪ تخفیف ارائه می‌شود. مجازی: ۱۰۰ هزار تومان 🕰زمان شروع دوره: ۲ آبان ماه ۱۴۰۲ 🛑برای کسب اطلاعات بیشتر به آیدی @Savad_rasaneh1 یا با شماره تماس 09350691643 تماس حاصل بفرمایید. 🔻انجمن سواد رسانه طلاب🔻 ایتا | روبیکا | اینستاگرام 🆔@savad_rasaneh
. ژورنالیسم علوم انسانی مبدأ روزنامه نگاری به نظرم نوشتن خلاق است به اضافه تفکر و مشاهده گری خلاق @pooyanevisi
دریافتم که... آدم‌ها باید "به اندازه" با هم باشند و بی‌اندازه همدیگر را بفهمند اگر دومی یعنی "فهم" اتفاق نمی‌افتد بی‌تردید در اولی یعنی "رفاقت‌ها" افراط و تفریط کرده‌ایم فلسفه‌ی "تعامل"، توسعه‌ی فهمیدن خود و دیگریِ حاضر است؛ نه وقتگذرانی و بررسی غایب‌ها. @pooyanevisi
💐لطف صفحه‌ی ادبی "لبخند قلم" https://eitaa.com/Labkhandghalam/84228
📌رنج جاده و مسافر ایرانی در خدمات‌دهی بین راه‌ها فاصله طبقاتی موج می‌زند. تعداد "هایپرها" بیش از تقاضای واقعی اهالی سفر راه‌اندازی می‌شود. توقفگاه‌‌های بین راهی‌ برای دهک‌های بالا ساخته می‌شود. و دهک‌های فرودست باید روی همان آسفالتی بنشینند که صبح تا عصر آفتاب بلعیده‌ است. سرمایه‌گذاران به جاده زدند؛ دریافتند که وقت پول‌پاشی مرفهین در سفر است. سفر، گردنه‌ی قلقلک‌خیز مصرف‌زده‌ها است؛ اقتصاد چاق‌ها برای چاق‌ها. شایسته نیست که هژمونی مدرنیته و لیبرالیسم، روح جاده و فرهنگ سفر را درنوردد. مسافر ایرانی اهل زندگی‌ و عاشقی، و وابسته‌‌ی خانواده و خاندان است، مقصد و محبوبی دارد؛ راه را بر او سهل کنیم. مسافر ایرانی اهلِ ماندنِ در جاده نیست، برای دقایقی کوتاه، به او حق تنفس و عبادت و تمیزی بدهیم، نه اتراق پرهزینه و "لاکچری". پ.ن: عکاسی از مجتمع حافظیه‌ی بزرگراه تهران_قم @pooyanevisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: [ - یک چیزی بگید آرام بشیم. + آرام باشید.. این چیزهایی که شما می‌بینید، این ها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قلّه است! هیچ انتظار نباید داشت که اگر ما میخواهیم برویم به قلّه‌ی توچال یا قلّه‌ی دماوند، در راه چاله نباشد، سنگ نباشد، باد نباشد، دود نباشد، گاز نباشد؛ مگر میشود؟ امّا داریم میرویم، داریم میرویم، عمده این است. اصلاً نگران نباشید؛ این حوادث وجود دارد؛ اگر این حوادث نبود باید تعجب می کردید! ] - اینم بمبِ انرژی @cafe_fekr
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُک عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا وَ کثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِنَّا عَلَی ذَلِک بِفَتْحٍ منک تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَکشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَهٍ مِنْک تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِیَهٍ مِنْک تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِک یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
. 💠 قرآن، آرام‌ترین اقیانوس است. @pooyanevisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایرانی‌تر از رهبر دیدی؟!😊 زانو زدن امپراطور روم در مقابل پادشاه ایرانی را نشان بدهید. @pooyagraph
. سالی چند بار فکر می کنیم؟ پس چرا جهانی نمی شویم؟ شاید فکر نمی کنیم! @pooyanevisi
اگر کتاب می‌خوانید اما در پی‌اش نمی‌نویسید به جوشش خودتان شک کنید همین طور اگر طبیعتی می‌بینید همین طور اگر سفری می‌روید همین طور اگر ... @pooyanevisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘دوره تربیت مربی سواد رسانه ▪️انجمن سواد رسانه طلاب 🔻انجمن سواد رسانه طلاب🔻 🆔@savad_rasaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 💢 رسانه شناسی _ دوره تربیت مربی سواد رسانه با حضور: ▫️استاد اسفندیار 🔻انجمن سواد رسانه طلاب🔻 ایتا | روبیکا | اینستاگرام 🆔@savad_rasaneh
. روز دانشجو در حقیقت، روز فرهنگ و یادگیری عمومی است @pooyanevisi
🔺ای کاش دانشگاه «هنرِ تبلیغ» هم داشتیم @pooyanevisi
🍂 فصل‌بندی در پاییز پاییز امسال چرا تمام نمی‌شود تا امروز صد سال گذشته گویا به پاییزهای هفتادسالگی‌ام رسیدم بی‌ آن که هفتادی باشد پاییز؛ یک فصلِ یکدستِ پراتفاق مثل این اتفاق‌های دم دستی نه... مثل یک غم معمولی برای ناداری نه... مثل از دست‌دادن چیزهای این‌جهانی نه ... پاییز امسال سرکش‌ترین فصل عمرم بود کند می‌رود، اما ضربه می‌زند، هر برگی پتکی بر وجودم شاید دارم خودم را فصل‌بندی می‌کنم از قضا افتاده در فصل پاییز فصل رویش و ریزش عجب تضاد بهت‌آوری و امتداد جان‌سختی چه روزهای تولدی نود روز، تولدِ پی‌درپی جیغ کودک، سالن دنیا را فراگرفته قابله‌ کارش را کرده مردی از رَحِمِ روزگار افتاده فصل‌بندی روح، استعداد، آینده، مسیر... نفس آدم را بند می‌آورد آدم را بندبند می‌کند و پرت می‌کند به مناطق استوایی دنیا چه خوب... آنجا کمتر پاییز دارد به دور از درد تازه‌شدن چه بد... هنوز انگار بامدادِ پاییز است چه خوب... هنوز می‌توانم به دنیا بیایم @pooyanevisi