🌱
⁉️ طلب روزى با اعتقاد به تقسیم روزی
آیا اعتقاد به تقسیم روزى مانع تلاش براى طلب روزى است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
از آیات مختلف قرآن به دست مى آید که: روزى در دست خدا است، هر کس را بخواهد روزیش را محدود مى سازد و به هر که اراده کند روزى وسیع مى بخشد،
اما این سخن به آن معنى نیست که بعضى از جاهلان پنداشته اند که باید دست از فعالیت کشید و در گوشهاى نشست تا آنچه مقدّر است برساند، این گونه افراد که تفکّر منفى شان دستاویز خوبى است براى آنها که مذهب را «مخدّر» مى دانند، از دو نکته اساسى غافلند:
نخست این که: خواستن و مشیت الهى، که در آیات قرآن به آن اشاره شده، یک مسأله دلخواه وبى حساب نیست، بلکه مشیت خداوند از حکمت او جدا نیست، و همیشه روى حساب لیاقت ها و شایستگىها است.
دیگر اینکه: این مسأله به معنى نفى عالم اسباب نیست؛ چرا که عالم اسباب، یعنى جهان تکوین نیز، خواست خدا و مشیت تکوینى خدا است، و هیچ گاه، از مشیت تشریعى او جدا نخواهد بود.
به عبارت روشنتر: اراده خدا در زمینه وسعت و تنگى روزى، مشروط به شرائطى است که، بر زندگى انسانها حکم فرما است، و تلاشها و کوششها و اخلاصها و فداکارىها، و به عکس، سستى و تنبلى و بخل و آلودگى نیّتها، نقش تعیین کنندهاى در آن دارد.
به همین دلیل، قرآن مجید کراراً انسان را در گرو سعى و کوشش و تلاش و فعالیت خود شمرده، و بهره او را از زندگى به میزان سعى و تلاشش مى داند.
لذا، در کتاب «وسائل الشیعه» در «کتاب تجارت و کسب و کار» بابى در زمینه تلاش و کوشش، براى تحصیل رزق و روزى، عنوان کرده و احادیث متعددى در این زمینه بیان مى دارد، ابواب دیگرى نیز در مذمّت «بیکارى»، «پرخوابى»، «تنبلى» در طریق تحصیل نیازمندى هاى زندگى، منعقد ساخته است.
از جمله، در حدیثى که از امیر مؤمنان (علیه السلام) در این ابواب نقل شده، مى خوانیم: «انّ الأشیاءَ لَمّا ازدَوَجَت ْ، ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجا بَیْنَهُما الْفَقر»؛ (هنگامى که موجودات در آغاز با هم ازدواج کردند، تنبلى و ناتوانى با هم پیمان زوجیت بستند، و فرزندى از آنها به نام فقر متولد شد!).
و در حدیث دیگر از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «لا تَکسَلُوا فِى طَلَبِ مَعایِشِکُم فَإنَّ آبائَنا کانُوا یَرکُضُونَ فِیها وَیَطْلُبُونَها»؛ (در طلب روزى و نیازهاى زندگى تنبلى نکنید؛ چرا که نیاکان و پدران ما به دنبال آن مى دویدند و آن را طلب مى کردند!).
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام) مى خوانیم: «انِّى لَأُبْغضُ الرَّجُلَ أَن یَکُونَ کَسلاناً عَن أَمرِ دُنْیاهُ، و مَن کَسَلَ عَن أَمرِ دُنْیاهُ فَهُوَ عَن أَمْرِآخِرَتِهِ أَکْسَلُ»؛ (من مردى را که در کار دنیایش تنبل باشد، مبغوض مى دارم، کسى که در کار دنیا تنبل باشد [با این که ثمرهاش به زودى نصیب او مى شود]، در کار آخرتش تنبل تر است).
🌻
📕 تفسیر نمونه، ج١٠، ص٢۴١
#رزق #روزی
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ چرا نماز را به زبان عربى مى خوانيم؟
چرا بايد نماز را به زبان عربى خواند و حال آن كه هركس بايد خدا را به زبان خودش بخواند، آيا اين موضوع با جهانى بودن دين اسلام منافات ندارد؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
اتّفاقاً خواندن نماز به زبان عربى يكى از نشانه هاى جهانى بودن دين اسلام است، زيرا جمعيّتى كه در يك صف قرار مى گيرند و در يك جبهه واحد فعّاليّت مى كنند، ناگزيرند زبان واحدى داشته باشند كه به وسيله آن تفاهم كنند؛
يعنى، علاوه بر زبان مادرى و محلّى، يك «زبان عمومى و جهانى» هم داشته باشند و وحدت جمعيّت بدون اين قسمت مسلّماً كامل نيست.
امروز عدّه اى از متفكّران معتقدند تا دنيا به صورت يك كشور در نيايد، مردم جهان روى سعادت را نخواهند ديد و براى اين كه اين موضوع جامه عمل به خود بپوشد، نقشه هايى طرح كرده اند و يكى از موادّ برنامه آنها به وجود آوردن يك زبان بين المللى و جهانى است.
خلاصه اين كه خواندن نماز به يك زبان از طرف تمام مسلمانان، رمز وحدت و نشانه يگانگى مسلمانان است و با توجّه به اين كه زبان عربى به اعتراف اهل فن يكى از وسيعترين و جامع ترين زبان هاى دنياست، اين حقيقت روشنتر مى شود كه:
تمام فرق مسلمانان مى تواند آن را به عنوان يك زبان بين المللى بشناسند و از آن به عنوان حسن تفاهم و همبستگى استفاده كنند.
علاوه بر اين، خواندن نماز به يك صورت معيّن، آن را از دستبرد و تحريف و آميخته شدن به خرافات و مطالب بى اساس كه بر اثر مداخله افراد غير وارد (هنگام ترجمه آن به زبان هاى ديگر) رخ مى دهد، نگاه مى دارد و به اين وسيله روح اين عبادت اسلامى محفوظتر مى ماند؛
منتها بر هر مسلمانى لازم است به قدر توانايى با زبان دينى خود آشنا باشد و بداند با خداى خود چه مى گويد و اتّفاقاً ياد گرفتن ترجمه نماز كه در يك صفحه كتاب خلاصه مى شود، به اندازه اى ساده و آسان است كه ممكن است آن را در يك ساعت (براى تمام عمر) ياد گرفت.
كوتاه سخن اين كه: همان طور كه مى دانيم مسأله توحيد و يگانگى، در تمام اصول و فروع اسلام يك زيربناى اساسى محسوب مى گردد و نماز به سوى قبله واحد و در اوقات معيّن و به يك زبان مشخّص، نمونه اى از اين وحدت است.
اگر به هنگام مراسم حج در مكّه باشيم و نماز جماعتى را كه صدها هزار نفر از نژادها و ملّيّت هاى مختلف از سراسر جهان در آن شركت مى جويند و همه با هم مى گويند «اللَّهُ اكبر»... مشاهده كنيم، آن گاه به عظمت و عمق اين دستور آشنا مى شويم كه اگر هريك، اين جمله روح پرور يا ساير اذكار نماز را به زبان محلّى خود مى گفت چه هرج و مرج زشتى در آن روى مى داد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص٢٩٣
#نماز #عربی
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ دروغ مصلحت آميز چيست؟
دروغ مصلحت آميز در اسلام چه حكمى دارد و آيا پيامبران و پيشوايان بزرگ چنين دروغى مىگفتهاند؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
دروغ ذاتاً كار فوق العاده بدى است و بسيارى از مشكلات و بدبختىها و نابسامانى هاى اجتماع كنونى ما بر اثر همين دروغ است. در بعضى از بياناتى كه از ائمّه اهل بيت عليهم السلام رسيده، دروغ را كليد ساير گناهان شمرده اند!
ولى در عين حال در پاره اى از موارد استثنايى، پيش آمدهايى مى كند كه اگر انسان در آن جا راست بگويد فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى كه اگر راست نگويد آتش فتنه خاموش مى گردد؛
مثلًا، هرگاه ميان دو نفر اختلاف شديدى باشد و يكى از آنها پشت سر ديگرى بدگويى كند و ما هم بشنويم و بدانيم كه اگر در برابر سؤالاتى كه مى شود راست بگوييم و بدگويى هاى او را فاش كنيم، آتش فتنه اى برپا مى شود كه ممكن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد؛
بديهى است در چنين موردى راست گفتن كار غلطى است و هيچ عاقلى نمى تواند بگويد در چنين موردى هم بايد راست گفت، اين يك قانون مسلّم عقلى است كه هرگاه فساد چيزى از اصلاح آن بيشتر باشد، ما بايد از آن چيز بپرهيزيم.
قوانين اسلامى نيز اين حكم عقلى را تأييد نموده و در چنين موارد استثنايى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجويز مى كند.
ولى به دو موضوع بايد مؤكّداً داشت:
نخست اين كه اين موضوع كاملًا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.
دوّم اين كه اسلام بقدرى به موضوع دروغ اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه» [۱] داده است و در ميان دانشمندان و فقهاى ما اين فتوا مشهور است.
منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جمله اى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است؛
مثلًا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته (اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است) ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلًا آن حرف درباره او گفته نشده است.
اگر در كلمات پيشوايان دين (به مقتضاى ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگيرى از اختلافات و فتنه ها) دروغ مصلحت آميزى بوده باشد، حتماً از قبيل توريه است كه دروغ محسوب نمى گردد.
اين نكته هم ناگفته نماند، در مواردى كه وظيفه انسان توريه يا دروغ مصلحت آميز باشد، اگر راست بگويد گناه كرده و هر فسادى به وجود بيايد او مسؤول است!
روشن است كه در آيات قرآن هيچ گونه دروغ مصلحت آميز و توريه وجود ندارد، يعنى درباره آيات و احكام الهى اصولًا چنين ضرورتى مفهوم ندارد.
____________________________
[۱]: « توريه» بر وزن« توصيه» سخنى است كه دو معنا دارد، گوينده از آن معنا خاصّى را كه حقيقت است اراده كرده و شنونده معنا ديگرى مى فهمد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص٣٧۵
#دروغ #توریه
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ نماز در اوّل وقت
بعضى از دانشمندان براى اثبات فضيلت نماز در اوّل وقت گفتهاند كه در اين وقت «امام زمان ارواحنا فداه» نماز مىخواند و كسانى كه در اين موقع نماز بخوانند، به بركت نماز امام عليه السلام مقبول درگاه خداوند خواهد شد.
از طرفى مىدانيم كه اوقات و افقها با هم بسيار فرق دارد و چه بسا كه در يك كشور چندين افق وجود دارد تا چه رسد به تمام كشورهاى روى زمين، در اين صورت نماز افراد همان نقطهاى كه امام عليه السلام در آن نماز مىخواند با نماز امام تطبيق مىكند نه همه افراد، اين موضوع را چگونه مىتوان حل كرد؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
كسانى كه به اين استدلال براى اثبات فضيلت نماز اوّل وقت دسته زدهاند، منظورشان اين بوده كه نمازهايى كه در اوّل وقت خوانده مىشود وجه مشتركى با نماز «امام» عليه السلام دارند؛
زيرا نماز آن حضرت نيز در اوّل وقت خوانده مىشود و به بركت همين وجه مشترك، نمازهاى ديگران نيز در درگاه خدا فضيلت پيدا مىكند و البتّه اختلاف افقها تأثيرى در اين موضوع ندارد؛
و به عبارت ديگر، منظور انجام نمازها در يك زمان واحد نيست، بلكه منظور اتّحاد در يك «عنوان واحد» يعنى «اداى نماز در اوّل وقت» است؛ منتها هركسى برحسب افق خودش.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص٣٩۶
#نماز #امام_زمان
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ صبر بعد از عطسه
آيا در اسلام اين دستور وارد شده است كه در موقع تصميم بر انجام كارى، اگر كسى عطسه كند بايد صبر كرد؟!
.
.
.
⭕ پاسخ:
در اين باره دستورى در اسلام نداريم و اساساً روح اسلام با اين گونه مطالب سازش ندارد، تا آن جا كه دستور مى دهد هنگامى كه تصميم بر كارى گرفتيد، اگر كسى فال بد زد اعتنا نكنيد و بر خدا توكّل نموده به دنبال هدف روان شويد و فال بد زدن را نشانه شرك قرار داده است!
آرى درباره عطسه وارد شده است كه هر گاه يكى از شما عطسه كرد، در حقّ او دعا كنيد و بگوييد «يرحمكم اللّه رحمت خدا شامل حال شما گردد.» طرف نيز متقابلًا دعا كند و بگويد «يغفر اللّه لكم؛ خداوند شما را بيامرزد».
امّا صبر كردن و قدرى مكث نمودن و يا فرق گذاردن بين يك عطسه و دو عطسه، همگى افسانه است كه بايد مسلمان آگاه و دانا از اين افسانهها بپرهيزد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۶٠۴
#عطسه #صبر
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ سيادت از كجا آغاز شد؟
«سيادت» از كجا شروع شده و چه كسى اين لقب را بر اين سلسله نهاده است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
«سيادت» يك نوع شرافت معنوى است كه در دودمان پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله وجود دارد و اساساً اين موضوع عمومى است كه دودمان و فرزندان شريف و برجسته به تناسب مقام بزرگ خاندان آنها، در ميان تمام اقوام داراى احترام و شخصيّت خاصّى هستند؛
بنابراين، احترام و شخصيّت «سادات» در نظر ما براى همان نسبتى است كه با بزرگترين شخصيّت عالم انسانيت، يعنى پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله دارند،
و كلمه «سيّد» كه در لغت عرب به معناى «آقا» است روى همين نظر به آنها اطلاق مى شود و در كلمات پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السّلام در مورد بعضى از اهل بيت به كار برده شده است.
ولى ناگفته پيداست كه «سادات» نمى توانند به اتّكاى اين انتساب با پيغمبر صلى الله عليه و آله كوچكترين تخلّفى بنمايند و از نظر قوانين عمومى تفاوتى با ديگران ندارند.
در حقيقت «ريشه سيادت» همان عظمت پيامبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام از نظر صفات و روحيّات و اعمال است؛
آنها به خاطر شخصيّت والايشان آقا و سيّد و بزرگ بودند و شعاع اين شخصيّت تا جدّ اعلاى پيامبر صلى الله عليه و آله يعنى «هاشم» را شامل مى گردد و فرزندان او نيز از اين رهگذر كسب افتخار مى كنند.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۶٠٨
#سیادت #سید
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ استخاره چيست؟
چگونه ممكن است انسان مقدّرات و سرنوشت خود را به دست استخاره بسپارد و با تفّال به قرآن و يا دانههاى تسبيح تكليف خود را تعيين كند؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
اولًا: «استخاره» در لغت به معناى «طلب خير از خداوند كردن» است؛ خداوندى كه جهان آفرينش در قبضه قدرت اوست، آفريدگارى كه سرنوشت تمام موجودات جهان از او سرچشمه مى گيرد و مى تواند بنده خود را با نيكيها رهبرى نمايد.
معناى اين نوع استخاره اين است: هنگامى كه انسان مى خواهد كارى را انجام دهد لازم است با نهايت دقّت و توجّه، تمام مقدّمات كار را تا آن جا كه ممكن است فراهم سازد و از آنچه موجب ضرر و زيان است بپرهيزد، سپس از صميم قلب از خداوند بخواهد او را در اين راه موفّق كند و نفع و خير نصيب او سازد.
خلاصه اين كه، وقتى انسان دست به يك كار بزرگ مى زند و سرانجام كار روشن نيست، پس از انجام كارهاى لازم كه در پيشرفت او دخالت دارد، بايد در اين حال خدا را بخواند، و از او بطلبد كه وى را در اين كار از هر نظر پيروز گرداند و او را در رسيدن به مقصود رهنمون گردد.
اين همان استخاره به معناى «طلب خير از خدا كردن» است كه روايات صحيح و معتبرى دارد. اين نوع استخاره نه احتياج به قرآن دارد و نه تسبيح، بلكه يك توجّه باطنى است كه انسان مى تواند هر روز دهها مرتبه آن را انجام دهد.
در روايات مى خوانيم: «مَا إسْتَخَار اللّهَ عَبْد مُؤْمِنُ إلا خَار اللّهُ لَهْ؛ هيچ بنده باايمانى از خداوند طلب خير نكرد، مگر اين كه خداوند خير را براى او فراهم ساخت!»
نتيجه اين گونه استخاره اين نيست كه انسان ترديد خود را به وسيله استخاره رفع كند، بلكه غرض از آن اين است كه پس از انجام تدابير صحيح، از خداوند خير و نفع بخواهد و ناگفته پيداست هيچ موحّدى نمى تواند تأثير خواست و كمك خداوند را در هيچ امرى انكار كند و در وسعت قدرت او شكّ و ترديد نمايد.
اين توجّه، به انسان باايمان نيرو و توان مى بخشد كه در برابر مشكلات كارها ايستادگى كند و با تكيه كردن به نيروى لايزال الهى پيش رود.
ثانياً: درباره استخاره هايى كه امروز مرسوم است هرگز مطلب آن طور نيست كه در سؤال تصوّر شده است - انسان مقدّرات خود را به دست تسبيح بسپارد - بلكه لازم است پيش از استخاره جهات زير در نظر گرفته شود:
۱- استمداد از عقل و فكر: خداوند بر بندگان منّت گذارده و آنها را با نيروى عقل مجهّز ساخته است. عقل مى تواند در بسيارى از موارد سرانجام كار را از نظر سود و زيان روشن سازد و تشخيص دهد كدام يك از انجام و ترك، مصلحت است؛ در اين موارد هرگز استخاره به تسبيح و قرآن مورد ندارد.
۲- مشورت با افراد مطّلع: اسلام بقدرى به مسأله مشورت اهمّيّت داده كه آن را از علائم ايمان دانسته است. قرآن مجيد مى فرمايد: «وَ امْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست. [١]
و نيز خداوند به پيامبر خود دستور مى دهد كه در كارهاى مهم با ياران خود مشورت كند: «وَ شاوِرْهُمْ فِى الامْرِ؛ با آنان مشورت كن! » [٢] در اين صورت هرگاه نظر قاطعى از افراد با تجربه در كارى ابراز گرديد، ديگر موردى براى استخاره باقى نمى ماند.
امّا در صورتى كه ابهام كار از طريق عقل خود انسان و از راه مشورت گشوده نشد و مطلب ابهام و پيچيدگى پيدا كرد، در اين موقع انسان در حالت تحيّر و ترديد فرو مى رود و يك حال بلاتكليفى، توأم با ناراحتى براى او پديد مى آيد.
نخستين فايده استخاره با قرآن يا تسبيح در اين موقع اين است كه آن حالت تحيّر را از بين مى برد و انسان را از ترديد و دو دلى رنج دهنده اى راحت مى كند.
ديگر اين كه، معناى استخاره در اين هنگام اين است كه از خداوند مى خواهد خير و صلاح او را از اين راه نشان دهد. اكنون كه بندهاش تمام درها را به روى خود بسته ديده است از صميم قلب و با خلوص تمام از پروردگار خود مى خواهد او را از اين راه به آنچه صلاح در آن است - اعم از فعل و ترك - راهنمايى بفرمايد.
مسلّماً توجّه به خدا توأم با خلوص نيّت در اين حالت مؤثر است. چه مانعى دارد كه خداوند از اين راه خير و صلاح او را نشان دهد؟
فرض كنيم اين شخص متحيّر استخاره نكند آيا مى تواند خود را از يكى از فعل و ترك باز دارد؟ بطور مسلّم نه، بالاخره در اين موقع يا آن كار مورد نظر را انجام مى دهد، يا انجام نمى دهد.
چه بهتر كه در اين حالت، در انتخاب يكى از دو طرف، توجّهى قلبى به خدا پيدا كند و از او بخواهد كه آنچه مصلحت است براى او از طريق استخاره معيّن فرمايد.
مسلّماً به هنگام انتخاب آن - از اين راه - با قاطعيّت و اطمينان بيشترى به راه خود ادامه مى دهد و آن نيز در پيروزى او مؤثر است.
_________________________
[۱]: سوره شورى، آيه ۳۸.
[٢]: سوره آل عمران، آيه ۱۵۹.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۶۵١
#استخاره #سرنوشت
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ نيّت و عمل
از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است: «نية المؤمن خير من عمله و نية الكافر شر من عمله؛ نيّت آدم با ايمان از عمل او بهتر است و نيّت كافر از كردار آنها بدتر مى باشد». مقصود از اين حديث چيست و چگونه نيّت يك فرد از عمل او بهتر يا بدتر مى باشد؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
حديث مورد بحث از احاديث معروف اسلام است و محدّثان سنّى و شيعه آن را از پيامبر بزرگوار نقل كرده اند. [۱] حديث مزبور را علما و دانشمندان به صورتهاى مختلفى تفسير كرده اند و ما از ميان آنها يك تفسير را كه از همه روشنتر است يادآور مى شويم.
نيّت و همّت مؤمن همواره بالاتر از آنچه انجام مى دهد مى باشد و چه بسا او براى انجام يك دهم آنچه تصميم گرفته است و تمايل دارد موفّق نمى گردد و اين مطلب (همّت بلند و نيّت بلندتر از ميزان عمل) اثر مستقيم ايمان به خداست؛
و يك فرد با ايمان بر اثر ايمان به پاداشهاى اخروى و كيفرهاى روز رستاخيز، وجود او كانون افكار پاك و خيرخواهانه و همّت بلند نسبت به انجام اعمال نيك است - اگر چه هنگام عمل - موفّق به مقدار كمى از منويّات خود گردد.
ولى برعكس، يك فرد كافر بر اثر فقدان ايمان به خدا و نداشتن ترس باطنى از كيفرهاى پروردگار، وجود او كانونى از افكار فاسد مى گردد و همواره تصميم مى گيرد كه هر نوع بدى را انجام دهد؛
ولى چه بسا روى يك سلسله موانع اجتماعى و يا فقدان وسايل نتواند به بسيارى از آنچه كه تصميم گرفته است جامه عمل بپوشاند؛ در این صورت نيّت او براى كارهاى زشت بيش از آنچه كه انجام مى دهد مى باشد.
از اين جهت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: نيّت كافر بدتر از كردار اوست. آنچه گفته شد مضمون حديثى است كه از امام باقر عليه السلام پيرامون اين حديث نقل شده است. [٢]
_________________________
[۱]: كافى، جلد ۲، صفحه ۸۲
[٢]: متن حديث امام باقر عليه السلام اين است: «نيّة المؤمن خير من عمله لانه ينوى من الخير مالا يدركه و نيّة الكافر شر من علمه و ذلك لان الكافر ينوى الشر و يأمل من الشر مالايدركه». (المحجة البيضاء، جلد ۸، صفحه ۱۱۰)
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۶٧١
#نیت #عمل
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ آيا بايد كم خنديد و زياد گريست؟
منظور از آيه فَلْيَضحَكُوا قَليلًا وَلْيَبكُوا كَثيراً [۱] چيست؛ آيا مفهومش اين است كه خداوند در اين آيه به مردم دستور مى دهد كه بخندند و زياد گريه كنند،
با آن كه گريه زياد داراى ضررهايى است كه مسلّماً شارع مقدّس اسلام به آن راضى نيست و از طرفى خنده موجب نشاط و مفرّح جسم و روح است چرا از آن جلوگيرى به عمل آيد؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
كسانى كه آيه شريفه را چنين معنا كرده اند در حقيقت توجّه به صدر و ذيل آن نكرده اند، آيه مزبور در سوره «توبه» در ضمن آياتى است كه درباره منافقان و متخلّفان از دستور جهاد اسلامى گفتگو مى كند و پيش از آن اين آيه است:
«فَرِحَ الُمخَلَّفُونَ بِمَقعَدِهِمْ خِلافَ رِسول اللّهِ وَ كَرِهُوا انْ يُجاهِدوا بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ فى سَبيلِ اللّهِ وَ قالُوا لاتَنفِرُوا فى الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّم اشَدُّ حَرّاً لو كانُوا يَفقَهُونَ؛
بازماندگان از «جنگ تبوك» از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند؛ و كراهت داشتند كه با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كنند و (به يكديگر و به مؤمنان) گفتند: در اين گرما، (به سوى ميدان) حركت نكنيد! (به آنان) بگو: آتش دوزخ از اين هم گرمتر است اگر مى دانستيد!»
بلافاصله بعد از اين آيه مى فرمايد:
«فَليَضحَكُوا قَليلًا وَ لْيَبْكُوا كَثيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكسِبونَ؛» از اين رو آنها بايد كمتر بخندند و بسيار بگريند (چرا كه آتش جهنّم در انتظارشان است) اين، جزاى كارهايى است كه انجام مى دادند!»
خلاصه، ذيل آيه و آيات قبل و بعد از آن و همچنين شروع جمله «فَليَضْحَكُوا» با كلمه «فاء» كه براى تفريح است، همگى بخوبى روشن مى سازد كه آيه، مربوط به وضع منافقان و متخلّفان از دستور جهاد است و به هيچ وجه امر و دستورى در اين آيه به عموم مردم وجود ندارد،
و اين كه در ذيل آيه فرموده: «اين عمل - گريه بسيار و خنده كم - براى كيفر كارهاى آنهاست» اشاره به اين است كه اگر آنها بدانند چه مجازاتهايى در پيش دارند، گريه بسيار و خنده كمتر خواهند كرد و از غم و اندوه، آنى راحت نخواهند شد.
_____________________________
[۱]: سوره توبه، آيه ۸۲
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۵۶٨
#گریه #خنده
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ آيا شيطان مى تواند بر پيامبران تسلّط يابد؟
قرآن بطور آشكار مى گويد خداوند به شيطان اعلام كرد راهى بر بندگان حقيقى من ندارى، در صورتى كه شيطان بر حضرت آدم راه يافت و او را فريب داد!
با اين كه آن حضرت علاوه بر اين كه از بندگان واقعى خدا بود، يكى از برگزيدگان خدا نيز به شمار مى رود، كسى كه مقام برگزيدگى «صفى اللَّه» به دست آورد، ناچار مرحله عبوديّت واقعى را طى نموده است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
آنچه خداوند به شيطان خاطر نشان ساخت اين است كه وى نمى تواند بندگان حقيقى او را اغوا كند و كردارهاى زشت و حرام را در نظر آنها زيبا جلوه دهد و در نتيجه آنها را از شاهراه ايمان و اطاعت به سوى كفر و معصيت بكشاند.
عملى كه در بهشت از حضرت آدم سرزد يك عمل شيطانى نبود تا بدين وسيله شيطان به او راه پيدا كند، بلكه ترك اولايى بيش نبوده است.
اصولًا هركس با ميل، دريچه هاى قلب خود را به روى شيطان مى گشايد وگرنه او بدون اجازه خودِ ما از اين مرز نمى گذرد و البتّه پيامبران چنان اجازه را به او نمى دهند.
به عبارت روشنتر، مقصود از «راه يافتن» شيطان اين است كه بر اثر ضعف ايمان و سهل انگارى انسان، قلب او مورد تسخير شيطان واقع مى شود و در نتيجه ارتكاب گناه را در نظر وى آسان مى سازد،
و هرگز شيطان يك چنين راهى به روح و روان پيامبران ندارد و اگر حضرت آدم به ترغيب شيطان از ميوه شجره ممنوعه خورد، ترك اولايى انجام داده است نه اين كه اين كار بر او حرام بوده باشد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۱۳۰
#شیطان #پیامبران
⁉️ @PorsemanShia
✨
با سلام و احترام
و عرض تبریک اعیاد دهه امامت و ولایت
💢 به اطلاع میرساند مسابقهای از مطالب کانالهای مجموعه "شیعه" طراحی گردیده است که فرصت شرکت در آن تا عید سعید غدیر خم میباشد.
🎁 همچنین هدیه نقدی به مبلغ یک میلیون تومان به برنده منتخب این مسابقه به قید قرعه تقدیم میگردد.
لینک شرکت در مسابقه 👇
https://digiform.ir/c07b1a5510
⭕ لیست و لینک کانالهای مجموعه "شیعه":
🌺حدیثِ شیعه🌺
💢 @Hadis_Shia 💢
📝داستان شیعه🌸
🔰 @DastanShia
📌تقویم شیعه📜
🆔 @TaghvimShia1
👥پُرسمان شیعه⁉️
⁉️ @PorsemanShia
با سپاس از همراهی شما 🙏
✨
🌱
⁉️ هدف از معراج پيامبر صلى الله عليه و آله چه بوده است؟
در قرآن مجيد در آغاز سوره «اسراء» چنين مى خوانيم: «سُبْحانَ الَّذِى اسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَى الْمَسْجِدِ الاقْصَى الَّذِى بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا انّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصير؛
پاك و منزّه است خدايى كه بنده اش را در يك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى - كه گردا گردش را پر بركت ساخته ايم - برد تا برخى از آيات خود را به او نشان دهيم؛ چرا كه او شنوا و بيناست».
چرا خداوند پيغمبر برگزيده اش را معراج برد؟ اگر بگوييم خداوند مى خواسته مكان خود را به او نشان دهد اين كه صحيح نيست؛ زيرا خدا مكان و محلّى ندارد و همه جا هست،
و اگر منظور نشان دادن كرات و كهكشانها و ساحبى هاى بزرگ و مناظر برجسته عالم خلقت بوده است باز محلّ ايراد است؛ زيرا به عقيده ما مسلمانها پيغمبر و امامان عليهم السلام از همه چيز و همه جا با اطّلاع هستند.
.
.
.
⭕ پاسخ:
اوّلًا بايد توجّه داشت كه آيه اوّل سوره «اسرا» تنها حركت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را از مسجد الحرام به مسجد الاقصى مى رساند و از سير پيغمبر صلى الله عليه و آله به آسمانها
ساكت است، ولى اين مطلب را مى توان از آيات ديگرى مانند آيات زير استفاده كرد:
«عَلَّمَهُ شَديدُ الْقُوَى* ذُو مَرَّةٍ فَاسْتَوَى* و هُوَ بِالافُقِ الاعْلَى-/ تا آن جا كه مى فرمايد: عِنْد سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى* عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى* اذْ يَغْشَى السِّدْرَة مَا يَغْشَى* مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَى* لَقَدْ رَأَى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى». (۱)
اين آيات بخوبى از سير پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به آسمانها حكايت مى كند، ولى آيه اوّل سوره «اسرا» فقط حاكى از آغاز اين سير است كه بر روى زمين انجام گرفته،
امّا هدف از اين سير (همان طور كه در هر دو قسمت از آيات مزبور اشاره شده) همان «مشاهده آيات و نشانه هاى بزرگ خداوند در جهان آفرينش» بوده است.
بديهى است اين مشاهده يك مشاهده حضورى بوده است و مشاهدات حضورى براى موجودى كه جسم دارد جز به حاضر شدن او در نزد موجودى كه مى خواهد آن را مشاهده كند ممكن نيست،
و اينکه پيغمبر صلى الله عليه و آله بدون سير به آسمانها از وضع آنها با خبر است، اين گونه علم و اطّلاع با مشاهده از نزديك فرق بسيار دارد،
درست مثل اين كه حادثه اى در شهر واقع شده باشد و ما از وقوع آن مطّلع شده باشيم ولى در محلّ وقوع حادثه نبوده ايم و جريان را با چشم نديده ايم،
البتّه حضور در محل و مشاهده جريان حادثه تأثير بسيار عميقترى در وجود انسان خواهد داشت، در حالى كه اطّلاع غيابى، آن اثر را ندارد.
بنابر اين، خداوند مى خواسته پيغمبر گرامى اسلام از نزديك آثار عظمت او را با چشم ببيند و دل آگاه او آگاه تر گردد،
و اگر كسى تصوّر كند پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى توانسته از روى زمين با همين چشم معمولى آثار عظمت خدا را در عوالم بالا ببيند، اين تصوّر نادرستى است و با حقيقت وفق نمى دهد؛
زیرا آن حضرت از نظر جسم داراى خواصّ جسمانيّات و عالم مادّه بود و قدرت ديد چشم يك بشر حدّ معيّنى دارد.
____________________
(۱): سوره نجم، آيه ۵ تا ۸.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۱۲۸
#پیامبر #معراج
⁉️ @PorsemanShia