eitaa logo
ققنوس
1.6هزار دنبال‌کننده
321 عکس
119 ویدیو
5 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت هشتم/یک) «آنان که هرگز خم نشدند جز در رکوع‌شان!» با حسن سلیقه، در هر بخش از اجرا یکی از مناسبت‌ها را مورد توجه قرار می‌دهد و این بار روز زن را: «به محضر همه بانوان، مادران و زنان این سرزمین، عرض ادب می‌کنم» بعد هم بانوان حاضر در جلسه را به نمایندگی از تمام بانوان کشور مورد خطاب قرار داده و تبریک ویژه این روز را به آنان می‌رساند و متقابلاً از جانب آن‌ها محضر آقا... و سپس با شعر زیبایی از ، تصاویری از حاج را مقابل چشمان‌مان می‌آورد که از مادری حضرت زهراء در جنگ می‌گفت و پیوندی زیبا برقرار می‌کند با حضرت زهراء(س) و مادران شهداء و روز مادر: «از جاری لطف آسمان‌ها می‌گفت از رحمت بی‌کران دریا می‌گفت در محضر مادر شهیدان، بااشک از مادری حضرت زهراء می‌گفت» بعد هم «به روح بلند حاج قاسم، همه شهداء، امام شهداء یک صلوات دیگری» از جمعیت می‌گیرد و دعوت می‌کند: «از از ... امروز مفتخریم عزیزانی از ، ، و مهمانان برنامه ما هستند...» را به‌عنوان خواننده نسخه عربی در لبنان معرفی می‌کند و شاعران اجرای امروز را هم و ... 💠💠💠 را در آخرین سفر لبنان دیده‌ام و با هم جلساتی داشته‌ایم، اهل مطالعه و تحقیق، علاقه‌مند به حکمت و عرفان، تشنه حقیقت... در آن سفر مشتاقانه صحبت‌های استاد را دنبال می‌کرد و سؤالات جدی داشت... اتفاقاً آن سفر هم‌زمان بود با روز میلاد حضرت زهراء و طبیعتاً دیدار با آقا... در بیروت بودیم که به حاج خبر دادند باید برای دیدار بخواند! سفر را نیمه‌کاره رها کرد و به سختی خودش را رساند به مراسم... آن شرایط دعوت را با الآن که مقایسه می‌کنم، احتمالاً خیلی جلوتریم! 💠💠💠 ناگهان در فاصله استقرار در جایگاه، از وسط جمعیت یک نفر فریاد می‌زند: «آقاجونم فدات!» پشت جایگاه قرار گرفته: «صلوا علی محمد و آل محمد...» تا صلوات جمعیت به انتها برسد، یک نفر دیگر بلند می‌شود: «حقا که تو از سلاله فاطمه‌ای با خنده خود به درد ما خاتمه‌ای زیباتر ازین نام ندیدم به جهان سیدعلی حسینی خامنه‌ای» و جمعیت صلواتی می‌فرستند... با خطبه‌ای عربی آغاز می‌کند سلامی محضر حضرت زهراء(س) تقدیم می‌کند: «...الصدیقة الشهیدة فاطمة المحدثة...» و سلامی هم محضر بقیةالله(عج): «و السلام علی صاحب‌الزمان واجعلناه من اعوانه و انصاره و الممهدین لدولته...» سلامی هم خدمت حضرت آقا: «اعطیتک السلام...» و با شعری در وصف رزمندگان مقاومت آغاز می‌کند؛ با شعری که در بیت اولش، آن را چیزی جز ابزار رساندن غربت آنان نمی‌داند، همانانی که در بیت‌های بعدی به‌عنوان «اهل‌الولایة» ازشان یاد می‌کند: «ما الشِّعرُ مِنّی سِوى مِرْسالُ غُربَتِهِمْ والشّانُ لی مِنهُمُ لَو کان لی شانُ رَبعی إذا مالَ بالأحْمالِ سالِکُهُمْ زادوا لهُ الحِملَ فالأثْقالُ میزانُ أهلُ الوِلایةِ مِلْءُ الرِّیحِ عَسْکَرُهُمْ جَمعٌ بلا رُتَبٍ والثَّوْبُ أکْفانُ تَخالُ أسْیافَهُم باللَّمحِ لَیّنَةً قُلْ ذا دَلیلٌ بأنّ الصَّیدَ ما لانُوا حَسْنا طلائعُهُم، حُسنَى طبائعُهُمْ ما زِیدَ فیهِم على الإحسانِ إحسانُ» آنان که هرگز خم نشدند جز در رکوع‌شان!: «لَمْ ینحنوا قَطُّ إلّا فی رُکوعِهِمُ لَولاهُ قیلَ هُمُ والطّودُ أقرانُ» آن‌ها و شهادت دوستان عاشقی هستند که شوق دیدار هم را دارند: «هُم والشَّهادَةُ خِلّانٌ یُشَوِّقُهُمْ سَعْیاً إلیها أحِبّاءٌ وخِلّانُ» به زیبایی، در لابه‌لای کلمات یادی از ، شیخ و می‌کند و ادامه می‌دهد: «قاداتُهُم شُهَدا، «عبّاسُ» سَیِّدُهُمْ و «الحَربُ» راغِبُهُم، والعِشقُ «رِضْوانُ» أمّا الفَصیحُ صَفیحُ الوَجْهِ أحسَنُهُمْ فی کَفّهِ النّصرُ شَهْدٌ مِنه ألوانُ» ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
ققنوس
«بهشت خانوادگی می‌چسبد» (یادداشت سرکار خانم دکتر فاطمه میری‌طایفه‌فرد، درباره فرماندهان و دانشمندان
«چه‌قدر قشنگ شده ‌بودی...» (یادداشت سرکار خانم دکتر فاطمه میری‌طایفه‌فرد، درباره تهران سرافراز) سلام بر تو که یادم نمی‌آید تاکنون سلامت داده باشم! این‌بار فقط مخاطب من تویی! تویی که الآن ایستاده‌ای، محکم، استوار. راستش را بخواهی از درونم در خوف و رجا بودم برای چنین روزهایی، برای روزهایی که مثل امروز باشد و تو بایستی یا... ببخش تو را نشناخته بودم. وقتی به سمتت می‌آمدم گاهی دلم می‌گرفت، فضای ظاهری شهر دلم را می‌لرزاند، غصه‌ات را می‌خوردم، اما اهل انصافم... درون آن پوسته‌ای که می‌دیدم چه‌قدر عجایب نهفته بود. چه آدم‌هایی که باورم نمی‌شد و چه ایمان‌هایی که مثل جبل راسخ بودند. این جمعه چه‌قدر قشنگ شده ‌بودی، ! ▫️▫️▫️ قاجار که آمد روی کار، قرعه به نامت خورد و تو شدی پایتخت ایرانم. قبل از تو این قرعه، به نام و و افتاده بود. تو مخزن تاریخی، خیلی از وقایع تاریخ را خبر داری، دردهای زیادی هم کشیده‌ای، ببخش که در طول عمرم قضاوتت کردم! جداشدن پاره وطن سخت است و اگر امضای این جدایی‌ها در تو رقم بخورد، سخت‌تر. روزهای سختی داشتی، مثل جداشدن ، مثل جداشدن بخشی از ، مثل جداشدن پاره تن‌مان و به قول آن ملعون «دختر به سن ازدواج رسیده‌مان»، . ▫️▫️▫️ یادم رفته بود که با تو مهربان باشم. ببخش اگر حواسم به روزهای سخت نبود و اکنون که حریت تو را می‌بینم دلم قرص می‌شود‌. یادم رفته بود، تو چشم ایرانی، تو مادری، تو ام‌القرای اسلامی، همان اسلامی که برخی از کشورها با آن بازی می‌کنند و به نام آن نان می‌خورند. تو امروز رایان دوماهه را بغل کردی. تو مظلومیت ایرانم را جار زدی، تو پرچم این خاک مقتدر را در همه جای دنیا بلند کردی. تو آرامگاه امامم شدی، تو جماران داری، تو حسینیه امام خمینی داری، در خیابان جمهوری، اتمسفر تو با نفس رهبرم متبرک شده. تو الآن امید همه آزادی‌خواهان دنیایی. خاک تو را لبنانی‌ها تربت می‌کنند، تربت تهران و نماز می‌خوانند. این ایام بیشتر دلم برایت تنگ می‌شود، دلم برایت تاپ‌تاپ می‌کند. خدا حافظت باشد و حافظ ساکنان پر غرورت، ساکنان حماسه‌سرایت، ساکنان عزت‌مندت. نقشه، ما را گول زد، اکنون تو مرزدار ایران کهن هستی و ساکنان تو مرزداران این سرزمین. چه‌قدر دوست‌داشتنی شدی ! خاک مقدست سرمه چشمانم. ✍🏻 ▫️@del_gooye ▫️@qoqnoos2