eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
646 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ؟ ✅ و عدم ایمان باعث عذاب می شود در آیه ی ۱۴۷ سوره ی مبارکه ی دو نکته مهم گنجانده شده است: ۱. خداوند به عذاب بندگانش ۲. بندگان باعث عذاب الهی میشود مَّا يَفْعَلُ اللَّـهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْ‌تُمْ وَآمَنتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ شَاكِرً‌ا عَلِيمًا صادقی تهرانی: اگر سپاس بدارید و ایمان آرید، خدا با عذاب شما چه کاری خواهد داشت‌؟ و خدا همواره سپاس‌گزار [:حق‌شناس] بسیار دانا بوده است 👈در تفسیر المیزان ذیل این آیه چنین بیان شده: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺍﺣﺘﻴﺎﺟﻰ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﻜﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻥ، ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﻮﺟﺐ ﻧﺴﺎﺯﻧﺪ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﺭﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺳﻮﺩﻯ ﻧﻤﻰ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻧﺠﺎم ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﺮﻙ ﺁﻥ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﮔﻨﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﻣﺘﻀﺮﺭ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ، ﺁﻥ ﺿﺮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﻊ ﻛﻨﺪ، 👌ﭘﺲ ﻣﻌﻨﺎﻯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺚ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺷﻜﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺩﺍﻯ ﺣﻖ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﺒﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﻨﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﻋﻠﻴﻢ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﺍﻭﻳﻨﺪ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ. https://goo.gl/LtVS4V 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/quranpuyan
پرسش و پاسخ قرآنی: ❓❓سئوال: با توجه به استناد زیاد به بخشی از آیه 11 سوره رعد، در پستهای تبلیغاتی در روزهای اخیر، ایا این ایه به لزوم در ، دلالت دارد؟ "إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ .سوره رعد آیه 11 در حقيقت‏ خدا حال قومى را تغيير نمى‏ دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند ✅ پاسخ: تفسیر این آیه را از نگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مرور می کنیم: "اين جمله ، يعنى جمله ((ان اللّه لا يغير ما بقوم ...))، چكيده اش اين است كه خداوند چنين حكم رانده و حكمش را حتمى كرده كه 👈 نعمتها و موهبت هايى كه به انسان مى دهد مربوط به خود انسان باشد، كه اگر آن حالات موافق با فطرتش جريان يافت آن نعمت ها و موهبتها هم جريان داشته باشد، مثلا اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ايمان آورده و عمل صالح كردند، به دنبال آن نعمت هاى دنيا و آخرت بسويشان سرازير شود، همچنانكه فرمود:((و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا)) و مادامى كه آن حالت در دلهاى ايشان دوام داشته باشد اين وضع هم از ناحيه خدا دوام يابد، و هر وقت كه ايشان حال خود را تغيير دادند خداوند هم وضع رفتار خود را عوض كند و نعمت را به نقمت مبدّل سازد. ممكن هم هست كه از آيه ، عموميّت هم استفاده بشود يعنى نقمت را هم شامل شود یعنی اگر مردمى داراى ايمان و اطاعت و شكر باشند خداوند هم نعمت هاى ظاهرى و باطنيش را به ايشان ارزانى بدارد، و همين كه ايشان وضع خود را تغيير دادند و كفر و فسق ورزيدند خدا هم نعمت خود را به مبدّل كند و ليكن ظاهر سياق با اين عموميّت مساعد نيست ، مخصوصا دنباله آن دارد كه : ((و اذا اراد اللّه بقوم سوء فلا مرد له ))، زيرا اين دنباله بهترين شاهد است بر اينكه مقصود از ((ما بقوم )) ايشان است نه اعم از نعمت و نقمت ، چون جمله مذكور تغيير را توصيف مى كند، و از اينكه در توصيف معناى آن مى فرمايد وضعشان را به عذاب و بدبختى تغيير مى دهيم فهميده مى شود كه مقصود از وضع قبليشان نعمت و خوشى ايشان است ، (دقّت بفرمائيد) آيه شريفه - بطوري كه سياق هم مى رساند، و خدا داناتر است - اين معنا را افاده مى كند كه براى هر فردى از افراد مردم بهر حال كه بوده باشند معقب هايى هستند كه ايشان را در مسيرى كه بسوى خدا دارند تعقيب نموده ، از پيش رو و از پشت سر در حال حاضر و در حال گذشته به امر خدا حفظشان مى كنند و نمى گذارند حالشان به هلاكت و يا فساد و يا شقاوت ، كه خود امر خداست متغير شود، و اين امر ديگر كه حال را تغيير مى دهد وقتى اثر خود را مى گذارد كه مردم خود را تغيير دهند، در اين هنگام است كه خدا هم آنچه از نعمت كه به ايشان داده تغيير مى دهد، و بدى را بر ايشان مى خواهد، و وقتى بدى را براى مردمى خواست ديگر جلوگيرى از آن نيست ، چون بشر غير خداوند والى ديگرى كه متولّى امورش شود ندارد تا آن والى از نفوذ اراده و خواست خداوند جلوگيرى به عمل آورد، اين بود آنچه ، از ظاهر آيه درباره ملازمه ميان در قومى ، و برايشان استفاده مى شود اما اينكه آيا فرد هم عينا مانند قوم و جمعيت است و صلاح و فساد عمل او در وضع آخرت و دنياى او و امور مادى و معنوى او اثر مى گذارند يا نه ؟ آنچه كه از كلام الهى برمى آيد اين است كه ميان اعمال صالح يك فرد و ميان صلاح آخرت و نعمت هاى معنويش رابطه هست ، و در صورت تغيير آن ، نعمت هاى مزبور هم تغيير مى كند، ⬅ و ليكن آيات دلالتى بر رابطه ميان و جسمانيش ندارد. و حكمت همه اينها هم روشن است ، زيرا تلازم مذكور، مقتضاى حكم توافق و سنخيّتى است كه در اجزاى نظام عالم برقرار است و هر نوعى را بسوى غايت و نهايت سيرش سوق مى دهد، و نوع انسان هم اگر مانند ساير انواع از مقتضاى فطرت اصليش منحرف نگردد، عالم بر طبق سعادت و نعمت او دور مى زند و جريان مى يابد، و ✅ اما اگر منحرف شد و در ميان آن رايج گرديد، تعادل ميان اجزاى كون بر هم خورده و همين خود باعث مى شود كه نعمت از او هجرت نموده نظام زندگيش مختل گردد، و در نتيجه در دريا و خشكى عالم بخاطر نارواى آدمى ظاهر مى شود، و خدا كيفر بعضى از آنچه را كه كرده اند به ايشان مى چشاند تا شايد برگردند." ترجمه تفسير الميزان جلد 11 صفحه 428 💫با این پست، شما هم در گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/quranpuyan
: اقسام در قرآن مجيد.: پرسش: در سوره هاي مختلف قران لفظ در معاني مختلف استفاده شده است و به مصاديق متعددي اشاره دارد. ازجمله كتاب امتها، كتاب ابرار، كتاب فجار،ام الكتاب، كتاب مبين، كتاب اجل ها و .... آيا همه آنها به يك حقيقت اشاره دارد؟ ايا دسته بندي متمايزي دارند؟ پاسخ: علامه طباطبايي در تفسير الميزان اين موارد را در سه دسته كلي تنقسيم بندي كرده است اقسام سه گانه اطلاق (( كتاب )) در قرآن مجيد.: ✳ قسم اول كتابهايى است كه مشتمل بر دين بوده و بر انبيا (عليهم السلام ) نازل مى شده مانند كتابى كه بر نوح (عليه السلام ) نازل شده و آيه (( و انزل معهم الكتاب بالحق )) به آن اشاره مى نمايد، و كتابى كه بر ابراهيم و موسى (عليهما السلام ) نازل شده و آيه (( صحف ابراهيم و موسى )) از آن به صحف تعبير كرده ، و كتاب انجيل كه در آيه (( و آتيناه الانجيل فيه هدى )) و نور اسم برده شده ، و كتاب محمد (صلى الله عليه وآله و سلم ) كه آيات : (( تلك آيات الكتاب و قرآن مبين )) و ((رسول من الله يتلوا صحفا مطهرة فيها كتب قيمة )) و ... بدان اشاره مى نمايد. ✳ قسم دوم كتبى است كه بندگان را از نيكى و بدى ضبط مى كند، و آيات راجع به آن چند قسم است : ♦ بعضى از آيات، كتابى كه در آن ذكر شده كتابى است مختص به فرد نفوس بشر، مانند آيه (( و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له يوم القيمة كتابا )) و آيه (( يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء )) و آياتى ديگر. ♦ و بعضى ديگر آياتى است كه مراد از كتاب در آنها كتابى است كه اعمال را ضبط مى نمايد، مانند آيه (( و ترى كل امة جاثية كل امة تدعى الى كتابها )) . ♦ و بعضى ديگر آيات راجع به كتبى است كه در آنها مشتركند، مانند آيه (( هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون )) البته اين در صورتى است كه خطاب در اين آيه خطاب به همه مردم باشد. ♦ اين قسم از كتابهاى مذكور در قرآن به اعتبار منقسم شدن مردم به دو دسته نيكوكاران و زشتكاران طور ديگر نيز تقسيم شده ، و آن تقسيم اينگونه كتابها است به (( كتاب فجار )) و (( كتاب ابرار )) كه در آيه زير آمده : (( كلا ان كتاب الفجار لفى سجين و ما ادريك ما سجين كتاب مرقوم )) تا آنجا كه مى فرمايد: (( كلا ان كتاب الابرار لفى عليين و ما ادريك ما عليون كتاب مرقوم يشهده المقربون )) . ادامه دارد: http://quranpuyan.com/yaf_postst5195_mny-w-mSdyq-mkhtlf-ktb-dr-qrn.aspx
: اقسام در قرآن مجيد: پرسش: در سوره هاي مختلف قران لفظ در معاني مختلف استفاده شده است و به مصاديق متعددي اشاره دارد. ازجمله كتاب امتها، كتاب ابرار، كتاب فجار،ام الكتاب، كتاب مبين، كتاب اجل ها و ....آيا همه آنها به يك حقيقت اشاره دارد؟ ايا دسته بندي متمايزي دارند؟ قسمت دوم پاسخ: علامه طباطبايي در تفسير الميزان اين موارد را در سه دسته كلي تنقسيم بندي كرده است اقسام سه گانه اطلاق (( كتاب )) در قرآن مجيد.: ✳ قسم اول كتابهايى است كه مشتمل بر دين بوده و بر انبيا (عليهم السلام ) نازل مى شده ✳ قسم دوم كتبى است كه بندگان را از نيكى و بدى ضبط مى كند، ✳ قسم سوم كتبى است كه جزئيات نظام عالم و واقعه در آن را ضبط مى كند. از بعضى آيات برمى آيد كه اين كتابها نيز چند نوعند: 🔶 يكى آن كتابى كه مطالب نوشته شده در آن به هيچ وجه نمى پذيرد، مانند كتاب مذكور در آيه (( و ما يعزب عن ربك من مثقال ذرة فى الارض و لا فى السماء و لا اصغر من ذلك و لا اكبر الا فى كتاب مبين )) و آيه (( و كل شى ء احصيناه فى امام مبين )) و آيه (( و عندنا كتاب حفيظ )) و آيه (( لكل اجل كتاب )) البته اين آيه مخصوص حوادث لا يتغير نيست ، و ليكن اطلاقش اين قسم حوادث را هم شامل مى شود، چون اجلها دو قسمند يكى اجلهاى لا يتغير، و يكى آن اجلهايى كه قابل تغيير هست . و به هر حال احتمال دارد اين نوع كتاب هم خود دو قسم باشد: 🔷 يكى كتاب عامى كه حافظ جميع موجودات و حوادث جارى است ، 🔷 و ديگر كتاب خاصى كه مخصوص به يك يك موجودات و مشتمل بر حوادث هر موجود مى باشد، آيه اى كه در آخر ايراد شد و همچنين آيه (( و ما كان لنفس ان تموت الا باذن الله كتابا مؤجلا )) و همچنين آيات كريمه ديگرى كه مشابه آن دو است به اين احتمالى كه داديم اشاره دارد. 🔶 و يكى ديگر كتبى كه قلم خوردن و و اثبات در آن راه دارد، همچنان كه آيه (( يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب )) به وجود چنان كتبى دلالت دارد. اين فهرست معانيى بود كه از آيات قرآنى راجع به كتاب استفاده مى شود ترجمه تفسير الميزان جلد 7 صفحه : 353 سوره انعام http://quranpuyan.com/yaf_postst5195_mny-w-mSdyq-mkhtlf-ktb-dr-qrn.aspx
📖 ؟ ✅ و عدم ایمان باعث عذاب می شود در آیه ی ۱۴۷ سوره ی مبارکه ی دو نکته مهم گنجانده شده است: ۱. خداوند به عذاب بندگانش ۲. بندگان باعث عذاب الهی میشود مَّا يَفْعَلُ اللَّـهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْ‌تُمْ وَآمَنتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ شَاكِرً‌ا عَلِيمًا صادقی تهرانی: اگر سپاس بدارید و ایمان آرید، خدا با عذاب شما چه کاری خواهد داشت‌؟ و خدا همواره سپاس‌گزار [:حق‌شناس] بسیار دانا بوده است 👈در تفسیر المیزان ذیل این آیه چنین بیان شده: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺍﺣﺘﻴﺎﺟﻰ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﻜﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻥ، ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﻮﺟﺐ ﻧﺴﺎﺯﻧﺪ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﺭﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺳﻮﺩﻯ ﻧﻤﻰ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻧﺠﺎم ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﺮﻙ ﺁﻥ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﮔﻨﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﻣﺘﻀﺮﺭ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ، ﺁﻥ ﺿﺮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﻊ ﻛﻨﺪ، 👌ﭘﺲ ﻣﻌﻨﺎﻯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺚ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺷﻜﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺩﺍﻯ ﺣﻖ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﺒﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﻨﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﻋﻠﻴﻢ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﺍﻭﻳﻨﺪ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ. https://goo.gl/LtVS4V کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❓❓ مفهوم ایه «إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»(رعد11) چيست؟ چه نعمتها و چه تغييراتي مشمول اين ايه است؟ فردی است یا اجتماعی؟ 🛑قسمت دوم: 🔶إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ  وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ .(11رعد) 🔹🔸همانا خداوند حال قومى را تغيير نمى‌دهد تا آنكه آنان حال خود را تغيير دهند.و هرگاه خداوند براى قومى آسيبى بخواهد پس هيچ برگشتى براى آن نيست و در برابر او هيچ دوست و كارساز و حمايت كننده‌اى براى آنان نيست. 💮🔶اما اينكه آيا فرد هم عينا مانند قوم و جمعيت است و صلاح و فساد عمل او در وضع آخرت و دنياى او و امور مادى و معنوى او اثر مى گذارند يا نه ؟ آنچه كه از كلام الهى برمى آيد اين است كه ميان اعمال صالح يك فرد و ميان صلاح آخرت و نعمت هاى معنويش رابطه هست ، و در صورت تغيير آن ، نعمت هاى مزبور هم تغيير مى كند، 💮👈 و ليكن آيات دلالتى بر رابطه ميان و جسمانيش ندارد. و حكمت همه اينها هم روشن است ، زيرا تلازم مذكور، مقتضاى حكم توافق و سنخيّتى است كه در اجزاى نظام عالم برقرار است و هر نوعى را بسوى غايت و نهايت سيرش سوق مى دهد، 💮👈و نوع انسان هم اگر مانند ساير انواع از مقتضاى فطرت اصليش منحرف نگردد، عالم بر طبق سعادت و نعمت او دور مى زند و جريان مى يابد، و اما اگر منحرف شد و در ميان آن رايج گرديد، تعادل ميان اجزاى كون بر هم خورده و همين خود باعث مى شود كه نعمت از او هجرت نموده نظام زندگيش مختل گردد، و در نتيجه در دريا و خشكى عالم بخاطر نارواى آدمى ظاهر مى شود، و خدا كيفر بعضى از آنچه را كه كرده اند به ايشان مى چشاند تا شايد برگردند." 📚ترجمه تفسير الميزان جلد 11 صفحه 428 💫ادامه موضوع را در لینک زیر مطالعه بفرمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst5278_i-naW-llWha-la-yuGayiWru-ma-biqawmin-HataW-yuGayiWruw-ma-bia-nfusihim-frdy-st-y-jtmy.aspx @quranpuyan
💠💢ما چه داریم؟ 👈همین که او را دوست داریم، کافی است؟ محبت، تبعیت و پیروی را آسان‌تر می‌کند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، مسئولیت ما را بیشتر می‌کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت امام در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمی‌شناسد. کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار می‌کنیم، اما ما چه می‌کنیم؟ ❓ وقتی می‌گوییم است، امام یعنی چه؟ امام جماعت چه کسی است؟ کسی است که وقتی تکبیر می‌گوید، باید تکبیر بگوییم؛ وقتی به رکوع می‌رود، باید به رکوع برویم؛ وقتی به سجده می‌رود، باید به سجده برویم. این یعنی امام، یعنی کسی که باید از او تبعیت کنیم. این‌گونه نیست؟ ♦️👈امیر مؤمنان (ع) از این راه می‌رود و ما از راه دیگر، آن‌گاه او را امام خود می‌خوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست. امام در لغت یعنی تراز جیوه‌ای، یعنی ابزاری که راستی و کجی دیوار را نشان می‌دهد. 🌹⚖ امیر مؤمنان هم طبق تفسیر قرآن «القِسطاس المُستَقیم» است، یعنی وسیلۀ سنجش راستی و انحراف ماست. ❓ «قسطاس» یعنی چه؟ وقتی می‌خواهیم شکر و برنج را وزن کنیم با ترازو وزن می‌کنیم؛ وقتی می‌خواهیم دمای هوا را اندازه بگیریم با دماسنج اندازه می‌گیریم؛ اما وقتی می‌خواهیم انسانی را بسنجیم، او را با امیر مؤمنان می‌سنجیم [این یعنی القسطاس المستقیم.] 💢ما شیعه و پیرو علی بن ابی‌طالبیم و مردم ما را به حساب او می‌گذارند. اگر کسی وارد لبنان شود و بخواهد علی بن ابی‌طالب (ع) را از او، نه از راه مطالعۀ کتب، بشناسد، به ما نگاه می‌کند. شما را به خدا، آیا وضعیت ما امام را آن‌گونه که هست به مردم معرفی می‌کند؟ 🎙 گزیده ای از سخنرانی: به مناسبت میلاد حضرت علی (ع) در شهر صورِ لبنان 📚کتاب انسان آسمان کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️هر کس در گرو خویش است 💠وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ 🌱و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان داشتن، به‌گونه‌ای (هرچند کمتر از پدرانشان) پا جا پای آنان گذاشتند، فرزندانشان را (در قیامت) به آنان ملحق می‌کنیم، و (البته به سبب این کار،) از (پاداش) کارهای (خوب) آن (پدر)ها(ی والامقام)، ذرّه‌ای نمی‌کاهیم؛ (زیرا) هر کس همراه کار خویش است. طور - ۲۱ 🔹در اسلام محور ايمان است، نه خانواده و خويشان. «وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ» 🔹نتيجه ملحق شدن به راه حق نياكان در دنيا، ملحق شدن به آنان در بهشت‌ است. وَ اتَّبَعَتْهُمْ‌ ... أَلْحَقْنا بِهِمْ‌ 🔹همراه بودن با نسل و فرزند، يكی از لذّات بهشتی است. «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» ‏ 🔹علاقه به فرزند حتّی در آخرت نيز وجود دارد. «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» ‏ 🔹الحاق فرزندان در دنيا، سبب تنگ شدن مسكن و يا از دست دادن رفاه است ولی الحاق در بهشت هيچ كاستی ندارد. وَ ما أَلَتْناهُمْ‌ ... مِنْ شَيْ‌ءٍ ‏ 🔹ملحق شدن نسل انسان به او، از آثار عمل نيك است. أَلْحَقْنا ... بِما كَسَبَ رَهِينٌ‌ 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️تاثیر و انسان در سیمای او 💠يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ 🌱گنه‌کاران از علامتشان شناخته می‌شوند؛ پس موهای جلوی پیشانی و پاها(یشان) گرفته می‌شود (و در دوزخ افکنده می‌شوند). الرحمن - ۴۱ 🔹افكار و اعمال انسان در چهره او جلوه دارند. «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ» ‏ 🔹مجرم در نهايتِ ذلّت، گرفتار قهر الهی می‌شود. «فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ» 🔹آنان كه در دنيا از هيچ گناهی فروگذار نكردند و از موی سر تا نوك پا، مخالف فرمان الهی عمل كردند، در قيامت نيز با موی سر گرفته شده و در عذاب افكنده شوند. «فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ» 🔹تفكيك خوبان از بدان و شناخته شدن آنان، يكی از نعمت‌های الهی است. ‏«فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️در قبول يا عدم قبول ، و مؤثّرند 💠وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ 🌱داستان راستين دو فرزند آدم را بر آنان بخوان آنگاه كه قرباني‌اي [در راه خدا، براي مردم] هديه كردند؛ اما [به دليل تفاوت نيّت‌ها و نحوة قرباني] از يكي‌شان پذيرفته و از ديگري پذيرفته نشد. [آن كه قرباني‌اش مؤثر واقع نشده بود از روي حسادت به ديگري] گفت: حتماً تو را خواهم كُشت! [برادر او] گفت: [من تقصيري ندارم،] خدا تنها از پرهيزكاران مي‌پذيرد. معناي «نباء» خبر است، اما نه هر خبر عادي، بلکه خبر مهم، مفيد و صادق. پيامبران را از آن جهت «نبي» مي‌گويند که حامل خبر مهم، مفيد و صادقي از جانب خدا بوده‌اند. حق در برابر باطل و بازيچه است، منظور اين است كه اين داستان ساختة خيال نيست، بلكه واقعيت دارد و «تحقّق» يافته است. خواندن آيات قرآن را نيز به اين دليل تلاوت شمرده‌اند که قرائت کننده در پي معاني و منظور آيات مي‌رود و به قرائت ظاهري اکتفا نمي‌کند. بعضي نيز تلاوت را به اعتبار تبعيت حروف از يکديگر دانسته‌اند. در هر حال منظور نوعي «پي آمد» و پيروي بعدي است. «قُرب» نزديكي است؛ زماني، مكاني، خويشاوندي، مقام و منزلتي و شايستگي. قربان، مصدر يا اسم نزديك شدن، سه بار در قرآن تكرار شده است [احقاف 28 (46:28) ، مائده 27 (5:27) ، آل‌عمران 183 (3:183) ]. منظور از قرباني، كار خيري است كه بنده براي نزديك شدن به خدا به عنوان عملي عبادي انجام مي‌دهد. اين كه اين دو برادر چه قرباني و نذري عرضه كرده بودند، چندان مهم نيست، آنچه مهم است، ساز و كار عمل و نيّت و نحوة آن است. نزديك شدن به هر هدفي [از علم و هنر و سياست گرفته تا ورزش و وزن كم كردن] راه و روشي دارد. به خدا نزديك شدن نيز راهي جز از «خودخواهي» دور شدن ندارد. مانع و حجاب ما در برابر خورشيدِ رحمت، خودمانيم. آنچنان كه فرمود: هرگز به نيكي نمي‌رسيد، مگر از آنچه دوست داريد به نيازمندان بدهيد [آل‌عمران 92 (3:92) ] «فَتُقُبِّلَ» و «يُتَقَبَّلْ» هر دو فعل مجهول هستند و فاعل آن دو ذكر نشده است؛ اگر گفته مي‌شد خدا قرباني يكي را پذيرفت و ديگري را رد كرد، عدم پذيرش فقط به عامل بيرون از آن دو نسبت داده مي‌شد، اما در اين حالت به مجموعة عواملي نسبت داده مي‌شود كه به فرآيند عمل خودشان برمي‌گردد. مثل آن كه بگوئيم دو نفر درس خواندند، يكي قبول و ديگري رد شد! مسلماً معلم و مدرسه اين تصميم را گرفته‌اند، اما بر اساس نحوة درس خواندن آن دو نفر. اقبال به هر چيز [برخلاف ادبار= پشت كردن]، پذيرش آن و روي خوش نشان دادن است. تقوا، همان تسلط بر نفس و مهار آن در انگيزة نفسانيِ حرص و حسد و بخل و آز و امثالهم است. برادري كه قرباني‌اش مؤثر واقع شده بود، به نيروي تقوا بر مال‌دوستي خود غلبه كرده و از بهترين‌هايش بخشيده بود، اما برادر ديگر همچنان در خودخواهي مانده و از آنچه خود نمي‌پسنديد به ديگري داده بود. اقبال الهي، همان رويكرد رحمت به شخص شايسته است، مانند نمرة «قبولي» معلم كه نتيجة تلاش خود شاگرد است. 📚تفسیر بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
و : يا ممنوع؟ 🔴قسمت پنجم : ❓ ايا مجلس نبايد بر نظارت كند؟ 🔹 در قسمتهاي قبلي اشاره شد كه از متون دینی بر می آید که مهم ترین وظیفه مردم، و خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منکر نسبت به همه مردم و به ویژه است.👈عجیب است از درون نهادی که قرار بوده است مردم اعضای آن را برای بر حاکم برگزینند، این صدا به گوش می رسد که وظیفه این نهاد () نظارت بر حاکم نیست بلکه حفاظت آن است. حتی عالماني که احیانا خود در این نظام و تدوین قوانین آن نقش داشته اند درست عکس این مطلب را بیان می کرده اند و آن را روشن و آشکار می دیده اند. در قسمتهاي قبل، بخشي از نظرات امام خميني و شهيد بهشتي و ايت الله جوادي املي و ایت الله مومن ارسال شد 🔴نظارت فقط بر یا بر ؟ برخی از افرادی که بیان می کنند نظارت بر رهبری فاقد وجاهت و استناد قانونی است ، می گویند: "در هیچ ‌کجای قانون اساسی، عنوان بر رهبری نیامده است؛ البته برای اینکه رهبری واجد شرایط بماند، در قانون اساسی آمده است." برخی هم بعد از تصریح خود مقام رهبری به وظیفه نظارتی مجلس خبرگان، که: "کار مهم خبرگان در در درجه اول، همین انتخاب است و در درجه دوم، بر وضع رهبر موجود و حاضر، که متوجه باشند و ببینند آیا صلاحیتها در او باقى است؟ آیا علم او، تقواى او، مدیریت او، تدبیر او، خلوص او و صدق او باقى است؛ یا از حد نصاب پایین افتاده است؟ باید نظارت داشته باشند. این کارِ مهم مجلس خبرگان است." نظارت را اینگونه محدود کردند که نظارت مجلس خبرگان، فقط مختص رهبری است: "نظارت دو معنا دارد: در معنای اول نظارت برای تشخیص صلاحیت‌های شخص و احراز آن و باقی ماندن آن صفات صورت می‌گیرد؛ اما نظارت نوع دوم نظارت بر است که البته آن چیزی که در قانون اساسی مربوط به نظارت مجلس خبرگان بر رهبری آمده است از نوع اول یعنی بقاء صلاحیت‌های شخصی رهبر است و نه نظارت بر عملکرد." 🔴اما مرحوم ایت الله مصباح یزدی علیرغم انکه در بعد مردمی حکومت اسلامی نظراتی متفاوت با بنیانگذاران نظام و تدوین کنندگان قانون اساسی دارد، لکن در این زمینه معتقد به لزوم نظارت دقیق خبرگان بر عملکرد رهبری است. 🔹«باید در نظر داشت که زمامدار و رهبر جامعه اسلامی به هرحال، نیست؛ بنابراین محتمل است که در یک مقطع تاریخی، کسی که عهده دار زمامداری و رهبری امت اسلام است دچار شود و مرتکب سوء استفاده یا خیانت گردد یا هیچ یک از این امور نیز پیش نیاید و فقط شخصی شایسته تر از رهبر پدیدار شود؛ چرا که امکان دارد که رهبر در وضع خاص خود، از لحاظ فقاهت، مدیریت و تدبیر، تقوا و عدالت بماند و پیشرفتی نکند یا حتی دستخوش انحطاط و پسروی گردد؛ و از سوی دیگر کسی دیگر در این سه بعد، مدارج رشد و کمال را بپیماید و از حد رهبر هم فراتر رود. به هر تقدیر، در هر یک از این موارد چه باید کرد؟ یکی از وظایف «مجلس خبرگان رهبری» این است که بر مقام رهبری دقیق داشته باشد. هرگاه رهبر کاری کرد که -به زعم فقهای مجلس خبرگان- صحیح و مطابق موازین شرعی و معیارهای عقلی نبود آنان تشکیل می دهند و از وی می خواهند که در آن دادگاه عمل خود را توجیه کند و صحت آن را مدلل سازد. 👈اگر در دفاع از خود، موفق نشود و اعضای مجلس خبرگان دریابند که وی برای ادامه کار، شایستگی ندارد می کنند و دیگری را که اصلح افراد است برای تصدی مقام رهبری، به جایش منصوب می دارند؛ 👈زیرا در اسلام غیر از معصومین(ع) هیچکس فوق قانون نیست بلکه همه باید تابع قانون باشند همچنین اگر فقهای مجلس خبرگان کسی را من حیث المجموع شایسته تر از شخص رهبر دانستند او را به جای رهبر می نشانند. مجلس خبرگان باید همواره شخص رهبر باشد و پیوسته مترصد و مراقب باشد تا اگر کسی شایسته تر از رهبر پدیدار شد، بی درنگ جانشین او شود. 👈چنین نیست که رهبر جامعه اسلامی قدرت مطلق و بی چون و چرا داشته باشد و کسی نتواند وی را مورد پرسش و بازخواست قرار دهد» 📚(آیت الله مصباح یزدی،حقوق و سیاست در قرآن، (1) ص262-263) ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛