eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
681 ویدیو
611 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ؟ فرد مسلمان در قرآن ✅ ندهید.چيزي نگوييد كه عمل نميكنيد. 🔹نكوهش از وعده هاي دروغين،نفاق و تظاهر آیات ۲ و ۳ سوره صف مسلمانان را اینگونه مورد خطاب قرار میدهد: ۲. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ۳. كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا سخنى مى گوييد كه عمل نمى كنيد؟! (۲) نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمى كنيد! (۳) دستور بسیار مهمی که توسط هریک از اعضای جامعه در شئون وامور مختلف زندگی فردی واجتماعی ،دارای مصداق و قابل انجام می باشد. دروغ نگفتن ،خالی نبستن ووعده های توخالی ندادن وقول منطبق بافعل امریست که اعتماد در جامعه را حفظ میکند. ✍️سیدکاظم فرهنگ https://goo.gl/tqTdBg ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول ✳️ در سوره : فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ {49}چرا آنها از تذكر روى گردانند {49} كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ {50}گويى گورخرانى رميده اند {50} فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ {51}كه از مقابل شيرى فرار كرده اند {51} بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً {52}بلكه هر كدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاى از سوى خدا براى او فرستاده شود {52} كَلَّا بَل لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ {53}چنين نيست كه آنان مىگويند (و بهانه می اورند) بلكه آنها از آخرت نمىترسند {53} 🔻 فراز آیات 49-53 :کافران چون به اخرت باور ندارند و رفتارهای مجرمانه دارند،از قران و ایات انذار دهنده از سرنوشت جهنمی شان فرار میکنند.وبرای این تکذیب خود بهانه میاورند ✅نکات: آیه 49 مشابه آیه "فمالهم لایومنون "در سوره انشقاق است.در آنجا هم از عدم ایمان وکرنش انها در برابر قران انتقاد شده بود. "و اذا قرِء علیهم القران لایسجدون.بل الذین کفروا یکذبون" كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ {54}چنين نيست كه آنها مىگويند آن( قرآن )يك تذكر و يادآورى است {54} فَمَن شَاء ذَكَرَهُ {55}هر كس بخواهد از آن پند مىگيرد {55} وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ {56}و هيچ كس پند نمىگيرد مگر اينكه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است {56} 🔻 فراز آیات 54-56:قران مایه تذکر است برای کسامی که بخواهند پند بگیرند. ✅نکته: تذکره بودن قران به همراه عبارت"فمن شاء ذکره"تنها در سوره های عبس و مدثر بکار رفته است .در سوره عبس هم افراد دارای خشیت مستعد برای هدایت معرفی شدند و پیامبر را از صرف انرژی برای افراد مستغنی که خود را از هدایت بینیاز می بینند، بازداشت.هم چنین فعل"عبس"نیز تنها در همین دو سوره بکار رفته است. 🖋سيدكاظم فرهنگ براي مشاهده ايات قبل و نظرات ساير مفسران،به لينك زير رجوع كنيد http://yon.ir/Qp8543 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
با سلام به مخاطبان گرامي 💢💢شب گذشته( يكشنبه 15 مهر ) در برنامه زنده در شبكه قران سيما گفتگوي تلفني آقاي سيدكاظم فرهنگ در خصوص معرفي امكانات و نقاط تمايز منحصربفرد اپليكيشن پخش شد. فيلم اين گفتگو،بزودي در كانال جهت اطلاع علاقه مندان ارايه خواهد شد.
💢💢اعلام تشكيل گروه سلام بر مخاطبان گرامي 💢💢 گروه صرفا به اطلاع رساني در زمينه هاي ، و قران اختصاص دارد. ✅اين رويدادها شامل موارد زير ميتوانند باشند كلاسها و دوره هاي آموزشي جلسات سخنراني نشستها يا سمينارها يا كارگاهها يا وبينارها ✅مخاطبان اين گروه: 🔻اساتيد و سخنرانان قراني 🔻دانشجويان و قران اموزان و علاقه مندان به اموزش هاي قراني در زمينه مفاهيم،تفسير و تدبر 🔻موسسات ،نهادهاي حوزوي و دانشگاهي و افراد برگزار كننده هاي اين رويدادها اعم از مجازي و حضوري در كل كشور ♻️♻️حضور همه علاقه مندان و فوروارد اطلاعيه هاي مرتبط با گروه،از سراسر نقاط كشور آزاد مي باشد. لينك عضويت گروه https://t.me/joinchat/Ap5cqRKliahlY0SgPomysw لطفا براي ساير گروه ها و افراد علامند نيز نماييد.
✳️ یا با دشمن در (ع) 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟ ✅قسمت دهم ✴️موضع متکلمان شیعه ب) شیخ طوسی سید مرتضی یک اثر بسیار محققانه ای دارد به نام «الشافی» و چون این کتاب مفصل بوده است، شیخ طوسی، که جنبه شاگردی هم نسبت به سید مرتضی دارد، آن را مقداری تلخیص کرده است که نام آن «تلخیص الشافی» است. این مطلب را من از این کتاب تلخیص الشافیِ شیخ طوسی برای شما می خوانم.(جلد4، صفحه185) البته باید تذکر بدهم که این بخش از کتاب تلخیص الشافی از اضافات شیخ طوسی به کتاب است: «و قد همَّ ابوعبدالله لما عرف بقتل مسلم و اشیر علیه بالعود» وقتی خبر شهادت مسلم رسید و اینکه وضع کوفه دگرگون شده، خب هنوز سپاهیان حُر نیامده بودند، هنوز لشکر عمر سعد هم نرسیده بود، حضرت آزادیِ عمل داشت برای تصمیم گیری. حضرت آنجا تمایل پیدا کرد و نظر داشت به اینکه برگردد و بقیه مسیر را ادامه ندهد. «فوصل الیه بنوعقیل» ولی عموزاده ها که فرزندان عقیل بودند آمدند و این مطلب را مطرح کردند و گفتند که چرا؟! نه! ما باید ادامه بدهیم. حالا که مسلم ابن عقیل به شهادت رسیده است، ما برنمی گردیم. باید خونخواهی کنیم و تقاص خون او را بگیریم و به هرحال نظر این شد که مسیر ادامه پیدا بکند.  «ثمّ لحقه الحر بن یزید» سپس سپاهیان حر آمدند«و منعه من الانصراف» و دیگر جلوی حضرت را گرفتند و مانع از بازگشت حضرت شدند و حرفشان این بود که باید بیایید پیش عبیدالله ابن زیاد و هرچه عبیدالله می گوید بپذیرید. یعنی آنجا اصلا بحث را مطرح نمی کردند. «ان یقدم الی ابن زیاد نازلاً علی حکمه. فامتنع» ولی حضرت نمی پذیرفت. «و لما رای الّا سبیل الی العود» وقتی که حضرت دید که راهی برای برگشت نیست، اجازه نمی دهند که برگردد، «و لا دخول الکوفه»و نه حضرت خودش می تواند آزادانه به کوفه برود، در ادامه مسیر «سلک طریق الشام» حضرت فرمودند به طرف شام حرکت می کنیم. «سائراً نحو یزید ابن معاویه» می رویم پیش خود خلیفه، خود یزید. چرا؟ حالا این تعبیری که متکلمین ما اینجا دارند، تعبیر سنگینی است! از آن چیزهایی است که امروز سانسور می شود و باید سانسورش کرد! تعبیر شیخ طوسی این است «لعِلمه علیه السلام بانه علی ما به ارقّ من ابن زیاد و اصحابه» چون امام حسین می داند که یزید بن معاویه انعطاف پذیرتر از عبیدالله ابن زیاد است و راحتتر می شود با او کنار آمد و صحبت کرد. لذا حاضر به اینکه بپذیرد نزد عبیدالله برود نبود ولی حاضر بود که به شام برود و با یزید صحبت کند. لذا حضرت به سوی شام حرکت کرد تا جایی که سپاه ابن سعد رسیدند «فسار حتی قدم علیه عمر بن سعد و کان من امره ما قد ذکر و سطر» ولی خب عبیدالله بن زیاد به هر حال عمر بن سعد را فرستاد و عمر بن سعد حضرت را محاصره کرد و اجازه نداد. در اینجا شیخ این سوال را مطرح می کند که چرا حضرت تن داد به کشته شدن؟ پاسخی که این بزرگوار اینجا می دهد، این نیست که امام می خواست از شهادت استقبال کند و یا عزت. بلکه پاسخ شیخ این است که امام می خواست به مدینه برگردد یا نزد یزید برود و یا به سر حدات کوچ کند ولی آنها نگذاشتند: «و قد روی انه علیه السلام  قال لعمر بن سعد اختاروا منی»حضرت به عمر ابن سعد فرمودند یکی از این چند پیشنهاد من را انتخاب کنید.یا قبول کنید که من برگردم به همان جایی که آمدم. این پیشنهاد اول.  دستم را در دست یزید بگذارم  ببینیم خودش چه می گوید. شما نماینده او هستید دیگر. شاید خودش نظر دیگری داشته باشد. بگذارید ما خودمان با همدیگر کنار می آییم. این پیشنهاد دوم.   یا به یکی از سرحدات بفرستید. یکی از نقاط مرزی. معمولا کسانی را که بخواهند تبعید کنند به نقاط مرزی می فرستند که ارتباطاتشان از نظر اجتماعی کم شود و دیگر نتوانند خیلی فعالیت داشته باشند. و همین مطلب را عمر ابن سعد به عبیدالله نوشت و او هم در نهایت مخالفت کرد. اینجا این مطلبی را که خواندم، موضع کلامی شیخ طوسی است. وی مورخ نیست. اما داده های مورخین را می گیرد، در چارچوب کلامی خودش می ریزد. او باید تحلیل کند که امام موضع گیری هایش بر اساس یک سری اصول و موازین است و امامی که ما او را به عنوان امام معصوم می شناسیم و باید در آن چارچوب قابل تحلیل باشد. این بزرگواران می فرمایند که همین را که مورخین گفته اند، کاملا معقول است و مشروع و درست است. امام حسین(ع) همینطور بوده است. امامت همین است. ادامه دارد... 🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ( دانشگاه علامه طباطبایی) ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
اگر مدرس قران هستيد،اگر موسسه يا مركز برگزاركننده دوره‌هاي اموزشي قراني هستيد،رويدادهاي خود را در گروه #رواق ،رايگان،اطلاع رساني نماييد. https://t.me/joinchat/Ap5cqRKliahlY0SgPomysw
#دعاهای_روزانه کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت با عمومی سازی فهم و تفسير قرآن @quranpuyan
📖 چه می گوید؟ قرآن و 🌿احساس امنیت در سایه تدین متعقلانه قسمت اول ✅ تدین متعقلانه یعنی فهم عمیق و عقلانی از دین. یکی از ویژگی هایی که در دیانت متعقلانه وجود دارد این است که دیندار متعقل ناگزیر باید جهان را دارای نظامی اخلاقی بداند. 👈 دارای نظام اخلاقی دانستن جهان به زبان ساده به این معناست که ما معتقد باشیم که حتی ذره ای خوبی و بدی هم در جهان گم شدنی نیست؛ يعني جهان به گونه اي ساخته شده است كه اولاً نسبت به اين كه ما آدميان كار خوب مي كنيم يا بد، فضيلت داريم يا رذيلت، ادراك دارد؛ ثانيا متناسب با همين ادراك واكنش نشان مي دهد. 👈 این همان تعبیر قرآن است که می فرماید: ☘«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزال/ 7و8 ) اگر به اندازه سنگینی یک گرد و غبار هوا خوبی بکنید، خواهید دید و اگر به اندازه سنگینی یک گرد و غبار هوا هم بدی بکنید، آن را هم خواهید دید☘ 💢 این یعنی نظام جهان، نظام اخلاقی است بدین معنا که هم برای جهان علم و ادراکی تصویر می کند و هم برای آن اراده ای متناسب با آن علم در نظر می گیرد. به عبارتی جهان هم تفاوت راست گفتن و دروغ گفتن، تواضع و تکبر، خدمت و خیانت و امانت و عدم امانت و ..‌ - مفاهیم مذکور، همه مفاهیم اخلاقی است- را می فهمد و هم متناسب با آن فهم خود، واکنش نشان می دهد. 🍃"لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت" آن چه (نیکی) به دست آورده به سود او و آن چه ( بدی) فراهم کرده به زیان اوست. (بقره /۲۸۶) 🍃 به عبارتی اندکی نیکی به جیب خودتان می رود و اندکی بدی هم از جیب خودتان می رود. 👌 کسی که یک چنین تصویری از نظام جهان در ذهن خود دارد، آن وقت دیدش نسبت به جهان این است که در آن احساس «امنیت» می‌کند. ادامه دارد .... 👤 استاد - تدین تعقلی( دیانت پیشگی خردورزانه) ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول ✳️ در سوره : 👌 مروري بر عصاره فرازهاي سوره مدثر و استخراج درس سوره: 👈عصاره فراز آیات ۷-۱ :ای پیامبر با توجه به این توصیه ها مردم را انذار کن و صبور باش 👈عصاره فراز آیات ۳۷-۸ : قرآن مایه تذکر و هشدار بشر است نه سحر و قول بشر .ای پیامبر مخالفان عنود توطئه گر و دروغپرداز علیه قران را به من واگذار که عذاب سختی در جهنم خواهند داشت. 👈عصاره فراز آیات ۴۸-۳۸ : تکذیب جزای اخروی که در دنیا مایه غفلت از خدا و هم نوعان است،در آخرت سرنوشت سخت جهنمی را بدنبال دارد 👈عصاره فراز آیات ۵۳-۴۹ :کافران چون به اخرت باور ندارند و رفتارهای مجرمانه دارند،از قران و ایات انذار دهنده از سرنوشت جهنمی شان فرار میکنند.وبرای این تکذیب خود بهانه میاورند 👈عصاره فراز آیات ۵۶-۵۴ :قران مایه تذکر است برای کسامی که بخواهند پند بگیرند. ✅ درس سوره مدثر: قرآن برای تذکر و هشدار انسان هاست.منکرین روزجزا و قران،عذاب سخت اخروی دارند.ای پیامبر انها را به خدا واگذار و باصبوری مردم را انذار کن. http://yon.ir/Qp8543 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
اگر مدرس قران هستيد،اگر موسسه يا مركز برگزاركننده دوره‌هاي اموزشي قراني هستيد،رويدادهاي خود را در گروه #رواق ،رايگان،اطلاع رساني نماييد. https://t.me/joinchat/Ap5cqRKliahlY0SgPomysw
✳️ یا با دشمن در (ع) 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟ ✅قسمت یازدهم ✴️موضع متکلمان شیعه ج) سید مرتضی سید مرتضی کتاب دیگری دارد به نام «تنزیه الانبیاء». این کتاب درباره این موضوع است که انبیاء(ع) معصوم اند، ائمه(ع) معصوم هستند. آن وقت، هر اشکال و ایرادی به عصمت یکی از انبیاء یا ائمه باشد، آن اشکال را آورده و جواب داده است. شروع کرده است از حضرت آدم(ع) که اگر حضرت آدم معصوم است، چرا میوه بهشتی را خورد؟! یک به یک آمده تا انبیاء تمام شده است. سراغ ائمه(ع) آمده است که اگر امام حسن مجتبی(ع) معصوم است، چرا صلح کرده است با معاویه؟ اگر امام حسین(ع) معصوم است پس چرا رفته است به کربلا و خود را به کشتن داده است؟! این چه کاری است؟ اینها را همینطور بحث کرده است. وقتی رسیده به قصه و ماجرای امام حسین(ع)، همین بحثی را که الان خواندم، همین استدلال آنجا هم هست که امام حسین(ع) که بنا و تصمیمِ بر جنگ نگرفته بود. امام حسین با عمر بن سعد صحبت کرد و پیشنهادات خودش را مطرح کرد و نپذیرفتند و وقتی نپذیرفتند اینجا دو راه برای حضرت باقی می ماند. یا اینکه تسلیم بلاقید و شرط بشود در برابر عبیدالله بن زیاد یا اینکه تن به شهادت بدهد. و حضرت آن ذلت را نپذیرفت که تسلیمِ در برابر عبیدالله بشود. اما این معنای آن نیست که حضرت راههای دیگر را مسدود می دانست. نه! راههای دیگری وجود داشت که حضرت پذیرفته بود و هیچ ایرادی به امام حسین(ع) نیست. این را هم سید مرتضی در تنزیه الانبیاء، صفحه 177 آورده است : «ولما رای ان لا سبیل له الی العود و لا الی دخول الکوفه سلک طریق الشام سائرا نحو یزید بن معاویه اللعین لعلمه ع بانه علی ما به اراف من ابن زیاد لعنه الله و اصحابه.» پس سید مرتضی هم بر مبنای قبول صدور این پیشنهادات به تحلیل پرداخته و ابدا در انتساب این راه حلهای سیاسی به امام ایراد کلامی ندیده است. بعد متکلم دیگری که در قرون بعدی داریم، فاضل مقداد است که شاگرد شهید اول است. ایشان کتابی دارد به نام اللوامع الالهیة. آنجا هم همین مطلب را دارد و نقل می کند که امام حسین(ع) فرمودند «اختاروا منی اما الرجوع الی مکة او ان اضع یدی علی ید یزید یری فی رایه» می روم خودم با یزید صحبت می کنم ببینم چه می خواهد بگوید، یا برمی گردم به مکه و یا اینکه من را بفرستید به یکی از نقاط مرزی. بطور کلی ما در قبول این گزارشات تاریخی به لحاظ موازین کلامی هیچ مشکلی ندیده اند. و اینها را پذیرفته اند. این هم مرحله دومی که ما داریم. اینکه من عرض می کنم بر حسب اطلاعات خودم است یعنی آن مقدار که من جستجو کرده ام، به مشکلی برخورد نکرده ام که کسی از علمای بزرگ گذشته گفته باشد در این سه فرضیه، سومی اش(اقدام برای با یزید) باطل است و محال است که امام چنین کاری را کند. بنده برخورد نکردم ممکن است یک جایی یکی از علما هم فرموده باشد. علی الاصول موضع علمای ما نسبت به این موضوع موضع مثبتی بوده است. فراموش کردم این را اضافه کنم که یک نقل تاریخی دیگری هم وجود دارد. می دانید اصحاب امام حسین(ع) که به شهادت رسیدند، یکی دو نفری جان سالم به در بردند که یکی غلام رباب است که برخی از گزارشات کربلا را هم، این شخص داده است. او می گوید که من در طول این سفر تا روز عاشورا از امام حسین نشنیدم که جایی حضرت فرموده باشد من می خواهم بروم شام با یزید صحبت بکنم. اما اینکه حضرت فرموده باشند که من برمی گردم و... ایشان می گوید بله اینها را از حضرت شنیده ایم. ولی در عین حال این منافاتی با آن گزارشات دیگر ندارد. او می گوید که ما از حضرت نشنیدیم. اینکه ما نشنیدیم، تکذیب شواهد و قرائن دیگر نیست. نتیجه ای که اینجا می خواهم بگیرم این است که در این بحث تقریبا یک توافقی بین مورخین ما، یعنی کلا مورخین اعم از شیعه و سنی، با متکلمین وجود دارد. ادامه دارد... 🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ( دانشگاه علامه طباطبایی) ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
سلام صبح را آغاز می کنیم بانام دوست جنبش عالم همه با یاد اوست آن خدایی که عشق را در ما نهاد مهر و محبت هرچه زیبایی در اوست بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم الهی به امید تو @quranpuya
📖 ؟ مسلمان در قرآن ✅ در حال به نماز نزدیک مشوید تا اينكه بدانيد چه مي گوييد در سوره نسا ايه ۴۳ خداوند از نزديك شدن به نماز در حالت مستي نهي كرده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ  هان ای کسانی‌که ایمان آوردید! در حال مستی به نماز نزدیک مشوید،تا زمانی که بدانید چه می‌گویید  در تفسير فرقان چنين آمده است: "بر طبق احاديثى مراد از «سكارى» در اين آيه چهار مستى است: «مستى شراب، مستى مال، مستى خواب، و مستى فرمانراويى» و هر كدام از اين مستيها اگر به حدى برسد كه مَست نفهمد چه مى گويد موجب حرمت نماز است، پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «اگر كسى از شما در حال نماز خوابش گرفت، بايد نماز را تمام كند و بخوابد، تا وقتى كه بداند چه مى گويد " لا تقربوا الصلاة" دو قرب و نزديكى به نماز است: ۱- خود نماز ۲- جايگاه ويژه نماز، كه در صورت مستى تا حدى كه نمى دانيد در محضر حق چه مى گوئيد، نه تنها حق نزديك شدن و ورود به نماز را نداريد، بلكه حق وارد شدن در مسجد را نيز نداريد " حتى تعلموا ما تقولون" تا اينكه بدانيد چه مى گوئيد، سخنانتان از اذكار نماز است، يا غير نماز، كه نمازگزار بايد بداند الفاظ نماز را درست ادا مى كند، و لازم نيست معانى آنها را هم بداند، زيرا در اينصورت بايد مى فرمود" حتى تعلموا معانى ماتقولون" و بسيارى از مسلمانان غير عرب معانى الفاظ نماز را نمى دانند. و نمازشان درُست است. در هر صورت اولين مرحله جواز نماز براى مست لايعقل اين است كه بداند چه مى گويد. و اگر كسى پيش از مستى طهارت داشت، ديگر پس از بر طرف شدن مستى نيازى به تجديد طهارت ندارد، زيرا اينجا از شروط صحت نماز، علم به الفاظ نماز است، و اين مانع مستى موقتى بود، كه هنگام بر طرف شدن آن اجازه نماز همچنان باقى است. آرى اگر مستى بگونه اى باشد كه انسان را همچون حالت كلى خواب از ادراك دور مى كند، اين هم حدث است، و برطرف شدن آن نياز به وضو دارد، لكن هر مستى اينگونه نيست، زيرا در حالت خواب كلى اعمال اختيارى سلب مى شود، اما در حالت مستى هميشه اينگونه نيست.  اين" لا تقربوا الصلاة" و نه «لا تصلوا» حتى از نزديك شدن به نماز كه انجام مقدمات آن است شخص مست را منع كرده، زيرا چنانكه مست، الفاظ نماز را تشخيص نمى دهد شرايط آن را نيز نمى فهمد، كه ممكن است باحالت نجاست ياحدث يا لباس و مكان غصبى يا با ساير موانع مشغول نماز گردد و اين خود حرمتى مضاعف است.  برای مطالعه متن کامل لطفاً به لینک زیر مراجعه فرمایید👇 http://yon.ir/Qp2736 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول ✳️ در سوره : 🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿 ◀️ در ارشاد و انذار چند نکته اثر گذار است: پاکی ظاهری: «وَ ثِیٰابَکَ فَطَهِّرْ»، پاکی معنوی: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»، اخلاص در عمل: «وَ لاٰ تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ» صبر و پشتکار: «وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ» ◀️ شرط نجات مردم آن است که رهبران دینی حرکت کنند و انزوا و استراحت را کنار بگذارند. «قُمْ فَأَنْذِرْ» ◀️ انسان در معرض انواع خطرها قرار دارد و کار انبیا هشدار به بشر در مورد انواع خطرهای دنیوی و اخروی است. «فَأَنْذِرْ» ◀️ برای انجام مأموریّت‌های الهی، با تمام وجود به پا خیزید. «قُمْ فَأَنْذِرْ» ◀️ خداوند را، هم در دل و جان بزرگ بدانید و هم با زبان بزرگ بدارید. «رَبَّکَ فَکَبِّرْ» ◀️ کسی که خدا را بزرگ دانست، دشمن و حیله‌ها و نیش‌ها و آزارهای او را کوچک می‌بیند. «وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ» ◀️ بزرگی، مخصوص خداوند است نه دیگران. (کلمه «رَبَّکَ» قبل از «فَکَبِّرْ» آمده است و حصر را می‌رساند. ) ◀️ شرط نفوذ کلام رهبر آسمانی آن است که دامنش از هرگونه آلودگی پاک باشد. «وَ ثِیٰابَکَ فَطَهِّرْ» ◀️ نه فقط پاکی بدن، بلکه نظافت و پاکیزگی لباس نیز مورد توجه اسلام است. «وَ ثِیٰابَکَ فَطَهِّرْ» ◀️ رهبر جامعه اسلامی باید از هر نوع پلیدی دوری کند تا بتواند الگو و اسوه ای برای همه باشد. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» ◀️ خودسازی مقدم بر جامعه سازی است. کسی که می‌خواهد جامعه را از آلودگی پاک کند، باید خودش از هر آلودگی پاک باشد. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» ◀️ دوری گزیدن از منّت و زیاده شماری، یکی از شرایط موفقیّت رهبران و مبلّغان است. قُمْ فَأَنْذِرْ... وَ لاٰ تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ◀️ پایداری و صبری ارزش دارد که برای خدا باشد وگرنه یکدندگی و لجاجت است. «وَ لِرَبِّکَ فاصبر" ◀️ پشتکار وسیله رشد انسان است. «وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ» ◀️ گرچه در برابر معصیت، مصیبت و اطاعت، صبر لازم است امّا هدایت مردم نیاز به صبر ویژه دارد. قُمْ فَأَنْذِرْ... وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ◀️ مقاومت رهبر جامعه اسلامی باید جامع باشد. صبر در برابر تهمت ها، آزارها، تکذیب‌ها و صبر و پایداری در تبلیغ و انذار و عبادت. قُمْ... فَاصْبِرْ ◀️ اگر امروز اموال و فرزندان در اطراف ما هستند، گرفتار غرور نشویم و فراموش نکنیم که روزی، تنها آمده ایم و تنها می‌رویم. «خَلَقْتُ وَحِیداً» ◀️ دارایی بشر به اراده و مشیّت خداوند وابسته است، نعمت‌های داده شده را در اثر علم و هنر خود ندانید. جَعَلْتُ... مَهَّدْتُ ◀️ انسان دور از خدا، اهل طمع و افزون خواهی است. «یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ» ◀️ وقتی عناد و لجاجت در انسان مستقر شود، آیات الهی را تکذیب می‌کند. «کٰانَ لِآیٰاتِنٰا عَنِیداً» ◀️عناد و لجاجت، سبب زوال نعمت می‌شود. «یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ کَلاّٰ إِنَّهُ کٰانَ لِآیٰاتِنٰا عَنِیداً» ◀️ عناد، سبب عذاب طاقت فرساست. «عَنِیداً سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً» ◀️ رفاه و کامیابی غافلانه در دنیا، سختی‌های شدید قیامت را در پی دارد. (آری هر سرازیری، گردنه ای را به دنبال دارد) جَعَلْتُ لَهُ مٰالاً مَمْدُوداً... سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً ◀️ هر فکری ارزش ندارد و هر متفکری ارزشمند نیست. «إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ» ◀️ لعن و نفرین بر دشمن، نه تنها جایز، بلکه لازم است. «فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ» ◀️ به کسانی که با فکر و طرح خود ضربه فرهنگی می‌زنند و به رهبران فاسد، باید همواره نفرین کرد. «فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ» ◀️ فکر بد مقدمه ای برای تصمیم خطرناک و نادرست است. (در آیه شریفه به جای«فقتل کیف فکر»، دو مرتبه فرمود: «فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ») ◀️ لحظه ای فکر کردن می‌تواند مقدمه کار خیر یا کار شر برای مدت های طولانی شود. کلمه «فَکَّرَ» یکبار و کلمه «قَدَّرَ» سه بار تکرار شده است. ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ یا با دشمن در (ع) 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟ ✅قسمت دوازدهم ✴️موضع فقهای شیعه اینک نوبت به این می رسد که ببینیم فقها در اینجا چه تحلیلی ارائه می کنند؟ آیا واقعا اگر کسی در این شرایط قرار بگیرد و بخواهد کند و بالاتر از مذاکره، اصلا پیشنهاد صلح بدهد که یک توافقی بخواهد صورت بگیرد که جنگ اتفاق نیافتد، جائز نیست؟ در توافق یک سری از شرایط را طرفین می پذیرند، یک مقدار از خواسته های خودشان را هم صرفنظر می کنند دیگر. در قصه صلح امام حسن(ع) مگر غیر از این بود؟ امام حسن(ع) از برخی از حقوق خودش یا شیعیان صرفنظر کرد. در صلح حدیبیه هم همینطور بود. پیغمبر اکرم(ص) بالاخره برخی از شرایط خودش را نادیده گرفت و برخی از شرایط دشمن را پذیرفت و بالعکس. به هرحال توافقی صورت گرفت. فقها اینجا موضعشان چیست؟ فقیه نمی گوید که من تکلیف برای امام حسین(ع) مشخص می کنم. فقیه این است که صلح با دشمن جایز است یا جایز نیست؟ این یک. اگر فتوا داد که صلح جایز است، آن وقت ممکن است مورد اشکال قرار بگیرد که چرا امام حسین(ع) صلح نکرد؟ چون نمی تواند فتوای فقیه با عمل امام در تضاد باشد. باید این سازگاری را به وجود بیاورد. وقتی می خواهد این سازگاری را توضیح دهد، باید بگوید امام حسین(ع) در یک شرایطی قرار گرفته بود که راه صلح برای او مسدود شده بود. اگر صلح ممکن باشد اولا و به مصلحت باشد ثانیا، آنگاه بلا مانع است و البته امام باید مصلحت را تشخیص بدهد، چون صلح بطور کلی واجب نیست. اما راه صلح باز است و تصمیم گیری درباره جنگ یا صلح بستگی به شرایط سیاسی و اجتماعی دارد و امام مسلمین با توجه به نظر اهل نظر تشخیص می دهد که الان شرایط جنگ را اقتضا می کند یا مصلحت صلح را اقتضا می کند. به اینجا که می رسند به سهولت می پذیرند که صلح جایز است و امام حسین(ع) هم در قلمرو این حکم فقهی عمل کرده است، هرچند او مصلحت را در زمان خودش بر مقاومت و ایستادگی تشخیص داده است. منظور فقها از این صلحی که اینجا می گویند چیست که چرا امام حسین(ع) صلح نکرد؟ منظورشان این است که چرا تسلیم عبیدالله و یزید نشد؟ چون حضرت آماده بود که مذاکره کند، آماده بود که برگردد، آن را که اعلام کرده بودند. یک راه را حضرت نپذیرفت. خود حضرت مسدود کرد با اینکه عبیدالله روی آن اصرار داشت و آن اینکه تسلیم شو. این را حضرت نپذیرفت. چرا نپذیرفت؟ اگر ما در آن شرایط باشیم باید بپذیریم یا نپذیریم؟ تسلیم بشویم یا نشویم؟ پاسخ فقها این است که در شرایط مختلف امت اسلامی خودش باید تصمیم بگیرد. اگر مصلحت است بپذیرد. باز اینجا هم نمی گویند این کار ذاتا خلاف شرع است. می گویند چه اقتضا می کند؟ کلمات فقها در این زمینه زیاد و مفصل است. چون فرصت نیست من فقط یک موردش را خدمت شما عزیزان می خوانم. علامه حلی در کتاب قواعد که یکی از بهترین متون فقهی ما است، اینطور می فرماید: «المعاهدۀ علی ترک الحرب جائزۀ مع مصلحۀ المسلمین». اگر مصلحت مسلمین اقتضا می کند، عهد و پیمان بستن برای ترک جنگ جایز است. جناب علامه چرا نمی فرمایید واجب است؟ عبارت را ایشان تکمیل می کنند: «و واجبۀ مع حاجتهم الیها».  اگر جامعه اسلامی نیاز دارد، ترک جنگ واجب است. خب این عبارت نشان می دهد که مساله جنگ و صلح تابع شرایط است. اینطور نیست که «همیشه جنگ» یا «همیشه صلح». انعطاف پذیر است و دست برای انتخاب در شرایط مختلف باز است. ادامه دارد... 🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ( دانشگاه علامه طباطبایی) ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
برای دانلود اپليكيشن #تنزيل،كد بالا را اسكن نماييد👆👆
و حضرت امام زين العابدين(علیه السلام): 🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، 🔹وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، 🔹وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، 🔹وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، 🔹وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. 🔸بارخدايا! بر محمّد و خاندانش درود فرست 🔸و ايمانم را به كامل ترين ايمان، 🔸يقينم را به برترين يقين، 🔸نيّتم را به نيكوترين نيت، 🔸و كردارم را به بهترين كردارها رسان. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت https://telegram.me/quranpuyan
https://telegram.me/quranpuyan
📖 ؟ نكات قرآنی : مهلت به ؟! اِنَّکَ مِنَ المُنظَرِینَ” (تو از مهلت داده شدگانی!) هر گاه خواستی چیزی از بین برود، اجازه ی ظهورش را بده، نه اینکه آن را انکار یا مخفی کنی. راه خلاصی از اوصاف و اندیشه ها، سرکوب و استتارشان نیست، بلکه مشاهده در آشکاری شان است. بسیاری از اندیشه ها و پندارهایی که داعیه نجات جهانی داشتند، تا وقتی مجال ظهور نداشتند، همواره ذهن ها بدانها متوجه می شدند و جذب شان می گشتند. اما چون مجال ظهور یافتند عملاً همگان دریافتند که هیچ حرفی برای گفتن ندارند. اینکه خداوند به شیطان مجال داده، دلیلش همین است. و این درس بزرگی است. یک حکمت اسراری است. او قرار است همواره با همان آتشی که خود بر می افروزد گام به گام بسوی هلاکت رود. در واقع این مهلت دادن خداوند به ابلیس، مرگ اوست، نه نجاتش! برگرفته از سایت مسعود ریاعی ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول ✳️ در سوره : ◀️ قرآن، حتّی در نظر کافران، کلامی پر جاذبه و سحرآمیز است. «إِنْ هٰذٰا إِلاّٰ سِحْرٌ یُؤْثَرُ» ◀️ معاد جسمانی است. «لَوّٰاحَةٌ لِلْبَشَرِ» ◀️ وقتی یک فرشته می‌تواند جان همه مردم را بگیرد و وقتی دو فرشته می‌توانند شهر لوط را زیر و رو و همه اهل آن را هلاک کنند، نوزده فرشته می‌توانند مسئول عذاب همه مجرمان باشند. «عَلَیْهٰا تِسْعَةَ عَشَرَ» ◀️ مأموران دوزخ، فرشتگان هستند. «مٰا جَعَلْنٰا أَصْحٰابَ النّٰارِ إِلاّٰ مَلاٰئِکَةً» ◀️ کسی می‌تواند مجری قوانین و دستورات الهی باشد که خودش آلوده نباشد و به آنچه دیگران از آن نهی شده اند، مبتلا نباشد. «وَ مٰا جَعَلْنٰا أَصْحٰابَ النّٰارِ إِلاّٰ مَلاٰئِکَةً» ◀️ ذکر تعداد نگهبانان دوزخ، برای آزمایش کفّار است. «إِلاّٰ فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا» ◀️ گاهی یک مطلب ساده، افرادی را هدایت و گروهی را گمراه می‌کند. «مٰا ذٰا أَرٰادَ اللّٰهُ بِهٰذٰا مَثَلاً کَذٰلِکَ یُضِلُّ اللّٰهُ مَنْ یَشٰاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشٰاءُ» ◀️ خداوند در قرآن به تمام بخش‌های زمان یک بار سوگند یاد کرده است ولی به هنگام سحر سه بار سوگند یاد می‌کند. «وَ الْفَجْرِ» ، «وَ الصُّبْحِ» ، «وَ الضُّحیٰ» ، «وَ الْعَصْرِ» هر کدام یک بار آمده، امّا آنگاه که شب پایان می‌پذیرد و سحر می‌شود، با سه تعبیر آمده است: «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ» «وَ اللَّیْلِ إِذٰا یَسْرِ» «وَ اللَّیْلِ إِذٰا عَسْعَسَ» ◀️ آفریده‌های خداوند در طبیعت از چنان اهمیّتی برخوردارند که قابل سوگند هستند. وَ الْقَمَرِ، وَ اللَّیْلِ... وَ الصُّبْحِ ◀️ هشدارهای پیامبر اسلام برای همه بشر است. «نَذِیراً لِلْبَشَرِ» ◀️ انسان دارای اختیار و اراده است. «لِمَنْ شٰاءَ» ◀️ انسان دیندار از دیگران جلوتر است و فرد بی دین عقب مانده است. «لِمَنْ شٰاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ» ◀️ در قیامت، گفتگوهای تلخ و شیرین، سلام یا نفرین، سؤال و توبیخ، انداختن گناه و جرم به گردن دیگران و لعنت به یکدیگر بسیار است و گفتگوی مؤمنان با مؤمنان، مجرمان با مجرمان، مجرمان با مؤمنان، و مؤمنان با مجرمان و نیز فرشتگان با مؤمنان و مجرمان در قرآن آمده است. ◀️رفتار انسان، سازنده شخصیت اوست. «کُلُّ نَفْسٍ بِمٰا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» ◀️ نجات انسان در قیامت و رهایی او از عذاب الهی، در گرو پاسخگویی به سؤالات در دادگاه عدل خداوند است. «کُلُّ نَفْسٍ بِمٰا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» ◀️ کسی با یک بار گناه به دوزخ نمی رود اصرار و مداومت به گناه و فساد، سبب رفتن به دوزخ است. (عبارت «لَمْ نَکُ» و «کُنّٰا» نشانه استمرار فعل است. ) ◀️ اطعام مسکین لازم است، اگرچه مسلمان نباشد. «لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ◀️ گذراندن عمر به بطالت، جرمی نابخشودنی است. «کُنّٰا نَخُوضُ مَعَ الْخٰائِضِینَ» ◀️ یکی از عوامل دوزخی شدن، همرنگ شدن با جماعت فاسد است. «کُنّٰا نَخُوضُ مَعَ الْخٰائِضِینَ» ◀️ دوست و همنشین بد، زمینه ساز دوزخی شدن است. «کُنّٰا نَخُوضُ مَعَ الْخٰائِضِینَ» ◀️ مرگ، فنا نیست، بلکه آزاد شدن از اسارت دنیای مادی و دیدن حقایق ماورایی است. «کُنّٰا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ حَتّٰی أَتٰانَا الْیَقِینُ» ◀️ تساهل در نماز و انفاق و اطعام نیازمندان و هدر دادن عمر، سبب محروم شدن از شفاعت در قیامت می‌شود. فَمٰا تَنْفَعُهُمْ شَفٰاعَةُ الشّٰافِعِینَ... ◀️ خداوند در قیامت به افرادی اجازه می‌دهد تا برای دیگران شفاعت کنند ولی بسیاری از مردم، شرائط دریافت شفاعت را ندارد. «فَمٰا تَنْفَعُهُمْ شَفٰاعَةُ الشّٰافِعِینَ» ◀️ در قیامت، شفاعت کنندگان متعدّدند: انبیا، اوصیا، شهدا، قرآن و... «الشّٰافِعِینَ» از تفسیر نمونه ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ یا با دشمن در (ع) 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟ ✅قسمت سیزدهم ✴️موضع فقهای شیعه محقق کرکی که عالم بزرگوار عصر صفویه است، کلام علامه را در شرح خودش بر قواعد توضیح می دهد. می گوید که شما که می گویید صلح جایز است، پس چرا امام حسین جنگید؟ می گوید: «و اما فعل الحسین علیه السلام فانا لانعلم منه ان المصلحۀ کانت بالمهادنۀ و ترکها». ما گفتیم جایز است در صورت مصلحت و برای امام حسین(ع) هم صلح جایز است در صورت مصلحت. اگر امام حسین(ع) صلح نکرد، شاید نبوده است. این اشکالی به آن وارد نمی کند. اگر مصلحت بر صلح بود و امام حسین(ع) صلح نمی کرد، آنوقت جای اعتراض بود. آن هم مطابق با مصلحت عمل کرده است. «و لعله علم» مثلا شاید حضرت می دانست که «لو هادن یزید علیه العنۀ لم یف له» اگر قرارداد هم ببندند با یزید، او وفا نمی کند. یا اینکه وضع یزید بن معاویه به دلیل جنایاتی که انجام می داد و متهتک بود، وضعی است که اگر هدنه ای اتفاق بیفتد به ضرر جامعه اسلامی و اسلام است، لذا حضرت مقاومت کرد. کلمات دیگری هم دارند که مجموعا فقها هیچ تصلبی و مقاومتی برای اینکه بپذیرند که صورت بگیرد، صلح صورت بگیرد در شرایطی که مصلحت است، هیچ مقاومتی در این موضوع ندارند و کاملا این مساله برایشان قابل قبول است که همانطوری که امام حسن(ع) رفتار کردند، امام حسین(ع) اگر مصلحت ایجاب کند، همان رفتار را می کردند. خب شرایط تغییر کرده بود. یعنی دوران یزید غیر از دوران معاویه بود و الا اگر شرایط اقتضا می کرد و مصلحت امت اسلامی اقتضا می کرد، مشکلی برای مصالحه و مهادنه وجود نداشت. البته در کلمات فقها مطلب دیگری هم هست که نشان از تلقی مثبتشان از اقدام امام حسین(ع) برای صلح دارد مثلا محقق کرکی اشاره کرده است که امام برای مهادنه با یک مانع روبرو بود و لذا حاضر به قبول پیشنهاد دشمن نشد و آن مانع عدم التزام دشمن به هدنه بود. آنها می خواستند امام را پس از تسلیم با ذلت به قتل برسانند. صاحب جواهر با تقویت این احتمال میگوید آنها «بهر حال» تصمیم به قتل حضرت داشتند.  لذا امام قتل با عزت را انتخاب کرد: «... علما منه ع انهم عازمون علی قتله علی کل حال کما هو الظاهر من افعالهم(جواهر، ج 21، ص295) این موضع که از قرنها پیش مورد اعتنای فقها بوده، گویای آن است که از نظر آنها اگر اطمینان به غدر و قتل در هدنه و تسلیم نبود، امام می توانست از مقاومت دست بردارد. این بحثی بود که من می خواستم خدمت شما عرض کنم که اصلا ما در کلمات علما و بزرگان خودمان در گذشته(نه آنهایی که تاریخ نوشتند، نه آنهایی که بحث کلامی کردند، نه آنهایی که بحث فقهی کردند، اصلا هیچ فراری از اینکه ما مذاکره می خواهیم با دشمن کنیم یا صلح می خواهیم بکنیم به عنوان اینکه کار منفی است و شرع اجازه نداده است و کار قبیحی است، هیچ چیزی در کلمات این آقایان بنده پیدا نکردم. اما این تحلیل و موضعی که الان وجود دارد که گاهی گفته می شود که امام حسین(ع) ملاقات کرد، اما مذاکره به معنای امروزی نکرد بلکه آن کاری که امام حسین کرد، این بود که عمر بن سعد را دید برای اینکه به او اخطار کند که داری می روی جهنم، مواظب باش. می خواست موعظه کند، موعظه اخلاقی. البته امام نسبت به ابن سعد و اصحابش مواعظی در کربلا دارند، ولی ربطی به موضوع بحث ما ندارد. این مطلب شاهدی از نظر تاریخی ندارد که کسی آن را نقل کرده باشد. یا این مطلب را گفته باشد. و علاوه بر اینکه شاهدی ندارد بلکه شواهد عکسش هم همانطور که برایتان خواندم، وجود دارد که گفتگوهای طولانی وجود داشته، بر اساس آن گفتگوها یک متنی را عمربن سعد به عبیدالله نوشته و پیشنهاداتی مطرح شده و درک عمومی بر این است که این متن به هرحال مرتبط با آن صحبتها است. ممکن است حالا عمربن سعد خودش یک مقداری در تدوین این متن از سیاست خودش و سلیقه خودش استفاده کرده باشد. چون این متن مثل متن صلح امام حسن نیست یا مثل صلح حدیبیه نیست که طرفین امضا کرده باشند. تا ما بتوانیم استناد به امام حسین(ع) هم بدهیم. ولی مضمون کلی آن یعنی راههایی برای اینکه جنگ اتفاق نیافتد، مطرح هست. اگر این نامه ابن سعد هم نبود، اینکه امام حسین(ع) فرموده است که بگذارید ما برگردیم این دیگر احتیاجی به این متن هم ندارد. چون حضرت این را در جاهای دیگر فرموده بودند. یعنی جزء مذاکرات سری به حساب نمی آمد اصلا. علنی و آشکار بوده است این مساله. ادامه دارد... 🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ( دانشگاه علامه طباطبایی) ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
#دعاهای_روزانه 💠اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِينِكَ ⚜خدايا! او را يارى كن، و به وسيله او براى دينت پيروزى آور کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت @quranpuyan
⭕️ ماه !خرافه یا واقعیت؟ هرساله با فرا رسیدن ماه صفر سخن از نحوست آن و بشارت دادن پایان آن بازگوئی میشود و بالتبع مردم از برخی امور اجتناب میکنند و اتفاقات پیش آمده را بپای نحوست آن میگذارند! اما سوال اینجاست که تا چه اندازه این مسئله حقیقت دارد و اگر صحت دارد منشأ آن چیست؟ با مطالعه متون اسلامی می بینیم که هیچ روزی نحس یا مبارک نیست بلکه این اتفاقات است که بعضی روزها را مبارک یا نحس میکند،مثلا شب قدر به واسطه نزول قرآن مبارک است و روزی که قوم عاد دچار تند باد شدند به واسطه عذاب الهی نحس شد،مفسر و فیلسوف بزرگ جهان اسلام علامه در تفسیر المیزان، درباره سعد و نحسِ ایام، سخنانی دارد که خلاصهای از ترجمه آن بدین قرار است: «نحس بودن روز یا مقداری از زمان، به این معنا است که در آن زمان، جز شرّ و بدی، حادثهای روی ندهد و اعمال آدمی، یا دستکم نوع خاصی از اعمال، برای صاحب آن، برکت و نتیجه خوبی نداشته باشد. سعد بودن روز، درست برخلاف این است. ما به هیچ وجه نمیتوانیم بر سعادت روزی از روزها یا زمانی از زمانها یا آن، برهان اقامه کنیم؛ 👉زیرا طبیعت زمان از نظر مقدار به گونهای است که اجزای آن مثل هم است و یک چیز به شمار میآید.{المیزان،ج ۱۹،ص ۷۱} در مورد ماه صفر هم باید بگوئیم این ماه نحس نیست بلکه به واسطه وقایعی که در آن اتفاق افتاده مردم عامی آن را نحس می دانند که از جمله آن وقایع رحلت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله است. ولی باید توجه داشت تصور غلط نحوست ماه صفر هیچ دلیل و مبنای روائی ندارد و ارتباط دادن آن با رحلت جانگداز اشرف کائنات بی اساس می باشد اما ممکن است ریشه این توهم به فهم نادرست برگردد. ما در ادامه به این حدیث و صحت وسقم برداشت آن می پردازیم مرحوم شيخ صدوق در كتاب ارزشمند علل الشرايع نیز اين حديث را نقل و به صورت حدیثی مسند از ابن عباس آورده است . (علل الشرایع ج۱ ص۱۷۶) حدیث مذکور به شرح ذیل میباشد،مرحوم شيخ صدوق در كتاب ارزشمند علل الشرايع نقل کرده که پیامبر اکرم روزی در مسجد قبا در جمع عده زیادی از اصحابش فرمودند: «اول من یدخل علیکم الساعة رجل من اهل الجنه» یعنی اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می شود، مردی از اهل بهشت است. پس چند نفر که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند و اول کسی باشند که مستحق بهشت گردند. صحبت رسول خدا صلی الله علیه و آله در این زمان در مورد تبیین صفات مومنین بود و برای آوردن شاهد با علم لدنی خود اشاره کردند که اولین کسی که از در مسجد وارد شود او چنین صفاتی را داشته و اهل بهشت خواهد بود؛ اما چون متوجه تحرکات عده ای از اصحاب شدند این مطلب را که «هرکس مرا به خروج ماه آذار خبر دهد او اهل بهشت است» . ابوذر که داخل شد به حضرت عرض کرد یا رسول الله ماه آذار به پایان رسید. پس واضح است بشارت پایان ماه آذار علامتی برا ی معرفی اباذر است و ارتباطی به نحوست ماه صفر ندارد👌 عده ای معتقد شدند همان صفر است در حالی که آذار از ماههای رومی است و صفر از ماههای قمری است. لذا قول پیامبر صلی الله علیه و آله تنها در همان زمان و مکان به عنوان شرطی برای معرفی مرد بهشتی دارای مفهوم است و نه به معنای مطلق آن در همه زمانها و مکانها. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛