eitaa logo
قران پویان
438 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
666 ویدیو
604 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ چیست؟ آیه مى فرماید:" کیست که در نزد او جز به فرمانش شفاعت کند" (مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ)."255/بقره" 🔷✨شفاعت عبارت است از کمک نمودن یک موجود قوى به موجود ضعیف تر، تا بتواند به آسانى مراحل رشد خود را با موفقیت طى کند. البته معمولاً این کلمه (شفاعت) در مورد شفاعت از گناهکاران به کار مى رود. 🔷✨اما مفهوم شفاعت به معنى وسیع تر، تمام عوامل، انگیزه ها و اسباب عالم هستى را شامل مى شود، مثلاً زمین و آب و هوا و نور آفتاب، چهار عامل هستند که دانه گیاه را در رسیدن به مرحله یک درخت یا یک گیاه کامل شفاعت و هدایت مى کند. 🔷✨اگر شفاعت را در آیه فوق، به این معنى وسیع بگیریم نتیجه این مى شود که وجود عوامل و اسباب مختلف عالم هستى، هرگز مالکیت مطلقه خداوند را محدود نمى کند، و چیزى از آن نمى کاهد; زیرا تأثیر همه این اسباب به فرمان او است و در حقیقت نشانه اى از قیومیت و مالکیت او مى باشد. 🔷✨اما بعضى چنین مى پندارند که عنوان شفاعت در مفاهیم مذهبى، شبیه یک نوع توصیه بى دلیل اجتماعى و به اصطلاح پارتى بازى است و مفهوم آن این است که: افراد آنچه مى توانند گناه کنند، هنگامى که از فرق تا قدم آلوده شدند، دست به دامن شفیعى زنند و بگویند: 🍃آن دم که مردمان به شفیعى زنند دست *** مائیم و دست و دامن اولاد فاطمه(علیها السلام)!🍃 🔷✨ولى نه این ایراد کنندگان، منطق دین را در مسأله شفاعت در یافته اند و نه آن دسته از گنهکاران جسور و بى پروا; زیرا همان طور که در بالا اشاره شد، شفاعت که به وسیله بندگان خاص خدا انجام مى گیرد، همانند شفاعت تکوینى است که به وسیله عوامل طبیعى صورت مى گیرد. 🔷✨یعنى همان طور که اگر در درون یک دانه گیاه عامل حیات و سلول زنده وجود نداشته باشد، تابش هزاران سال آفتاب و یا وزش نسیم و ریزش قطرات حیاتبخش باران هیچگونه تأثیرى در نمو و رشد آن نخواهد کرد، شفاعت اولیاى خدا نیز براى افراد نالایق بى اثر است، یعنى، اصولاً آنها براى این گونه اشخاص شفاعتى نخواهند داشت. 🔷✨ شفاعت نیازمند به یک نوع ارتباط معنوى میان شفاعت کننده و شفاعت شونده است و به این ترتیب، کسى که امید شفاعت را دارد موظف است در این جهان ارتباط معنوى با شخصى که انتظار دارد از او شفاعت کند، بر قرار سازد و این ارتباط در حقیقت یک نوع وسیله تربیت براى شفاعت شونده خواهد بود، که او را به افکار و اعمال و مکتب شخص شفاعت کننده نزدیک مى کند و در نتیجه شایسته شفاعت مى شود. 👈 به این ترتیب، شفاعت یک عامل تربیت است نه یک وسیله پارتى بازى و فرار از زیر بار مسئولیت، و از اینجا روشن مى شود شفاعت تغییرى در اراده پروردگار نسبت به گناهکار نمى دهد، بلکه این گناهکار است که با ارتباط معنوى با شفاعت کننده، نوعى تکامل و پرورش مى یابد و به سرحدّى مى رسد که شایسته عفو خدا مى گردد (دقت کنید!). 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️در اڪراهی نیست! 💠 لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌ لَا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‌ 256/بقره 🌱در (پذيرش) دين، اكراهى نيست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، پس هر كه به طاغوت كافر شود و به خداوند ايمان آورد، قطعاً به دستگيره محكمى دست يافته، كه گسستنى براى آن نيست. وخداوند شنواى دانا است. 🔷✨ايمان قلبى با اجبار حاصل نمى‌شود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مى‌توان در دلها نفوذ كرد، ولى اين به آن معنا نيست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كرده‌ام بازدارد. 🔷✨قوانين جزايى اسلام همچون تعزيرات، حدود، ديات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه يك فرد موذى باشد. 👈 دينى كه برهان و منطق دارد، نيازى به اكراه و اجبار ندارد. تأثير زور در اعمال و حركات است، نه در افكار و عقايد. و راه حقّ از باطل جدا شده، تا حجّت بر مردم تمام باشد. 🔷✨روشن شدن راه حقّ، با عقل، وحى ومعجزات است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» اسلام دين رشد است. 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 2⃣2⃣ تدبر در سوره 🔹پیام های آیات ۸۲-۶۹ سوره شعرا از تفسیر نور ۱- سنّت ها و قوانین حاکم برتاریخ،ثابت است.بنابراین تاریخ دیروز می تواند برای امروز درس باشد. «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِیمَ» ۲- در نهی از منکر،از خودی ها شروع کنیم. «لِأَبِیهِ» ۳- در دفاع از حقّ،مراعات فامیل را نکنید. «قالَ لِأَبِیهِ» ۴- خداوند با بیان این که نزدیک ترین بستگان ابراهیم بت پرست بودند و از او اطاعت نکردند،پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را دلداری می دهد. «لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ - نَعْبُدُ أَصْناماً» ۵- در شیوه ی تبلیغ،وجدان ها را با سؤال بیدار کنید. «ما تَعْبُدُونَ» (با آنکه ابراهیم علیه السلام می دید که آنها چه چیزهایی را می پرستند،ولی برای اینکه آنان را به تفکّر وادار کند ووجدانشان را بیدار نماید،از آنان پرسش نمود.) ۶- قرآن کریم در نقل تاریخ،نقاط حساس و سازنده را مطرح می کند. «ما تَعْبُدُونَ» (قرآن در مطالبی که از تاریخ نقل می کند،به تعداد و نام و زمان و مکان اشاره ندارد،بلکه پیام و محتوای عبرت انگیز را بیان می کند.) ۷- در نهی از منکر،از منکرات مهم شروع کنید. «ما تَعْبُدُونَ» (آری مهم ترین منکر،شرک به خداوند است.) ۸- بدتر از انحراف،افتخار به انحراف است. «فَنَظَلُّ لَها عاکِفِینَ» «نظل»یعنی همیشه بت می پرستیم و «عاکِفِینَ» یعنی بر پرستش آن ملازم هستیم.) ۹- با افراد عادّی،استدلال روشن و قابل فهم داشته باشید. «هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْتَدْعُونَ أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ» ۱۰- در عقاید،تقلید ممنوع است. «وَجَدْنا آباءَنا» ۱۱- گاهی آداب ورسوم نیاکان،مانعی بر راه عقل ومنطق است. «وَجَدْنا آباءَنا» ۱۲- سابقه،دلیل حقّانیّت نیست. «وَجَدْنا آباءَنا» ۱۳- تعصّب و قوم گرایی ممنوع است. «وَجَدْنا آباءَنا» ۱۴- تدبّر و تعقّل برای انسان،یک ضرورت است. «أَ فَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ» ۱۵- مناظره،بحث واحتجاج،میان افکار گوناگون لازم است. أَ فَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ ... ۱۶- کسی حقّ هدایت دارد که آفریده باشد. «خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ» زیرا تدبیر و هدایت از آفرینش جدا نیست. ۱۷- آفریدن یک بار است،ولی هدایت در هر لحظه و همیشه است.( «خَلَقَنِی» به صورت ماضی و «یَهْدِینِ» به صورت مضارع و استمرار آمده است) ۱۸- سیر شدن و سیراب شدن انسان،کار خداست.آب و نان وسیله است. «یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ» ۱۹- در پیدایش بیماری،خود ما مقصّریم. «مَرِضْتُ» و نفرمود:«أمرضنی» ۲۰- شفا از خداست.دارو وسیله است وتأثیر آن نیز به اراده اوست. «فَهُوَ یَشْفِینِ» ۲۱- هر کجا زمینه شرک وجود دارد،شرک زدایی لازم است.(در نعمت هدایت، اطعام و شفا،سه بار کلمه ی«هو»به کار رفته است،ولی در خلقت و مرگ و حیات،این کلمه به کار نرفته،شاید به این خاطر که خلقت و مرگ را همه به خدا نسبت می دهند و جای شرک نیست،ولی ارشاد و اطعام و شفا به مردم، دارو،پزشک و غذا نسبت داده می شود.لذا قرآن برای زنده نگاه داشتن روحیّه توحید،کلمه ی«هو»را بکار برد،یعنی همه ی کارها بدست اوست). ۲۲- هیچ کس از الطاف الهی بی نیاز نیست. أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ ...در جایی که حضرت ابراهیم خلیل اللّه خود را نیازمند مغفرت الهی بداند،تکلیف ما روشن است. ۲۳- عفو الهی،فضل اوست نه استحقاق ما. «أَطْمَعُ» آری،به اعمال خود تکیه نکنیم،زیرا ابراهیم نیز به عفو الهی چشم دوخته،نه پاداش کار خود. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
، ریشه ها و واکنشها ✅ و ساختگی یکی از واقعیتهای غیر قابل انکار در منابع فقهی، تاریخی و تفسیری ادیان از جمله اسلام است.با توجه به اهمیت و تاثیر برخی از این روایات در سبک زندگی مخاطبان مکاتب، در چند پست پیاپی به ابعاد مختلف این موضوع خواهیم پرداخت. 🛑قسمت ششم : 💮💢 در مسئله ی 👈یكی از مسائلی كه در اطراف آن، به وجود آمده است خود مسئله ی است. دین مانند آبی است كه در سرچشمه صاف است، بعد كه در بستر قرار می گیرد آلودگی پیدا می كند و باید این آلودگیها را پاك كرد. ولی متأسفانه در همین زمینه، افكار كج و معوجی پیدا شده است. خوشبختانه از خصوصیات دین خاتم است كه مقیاسی در دست ما هست كه اینها را بفهمیم و تشخیص بدهیم. 💢🔸راجع به مسئله ی تجدید و احیای دین از همان قرن دوم و سوم هجری در میان مسلمین (البته اول در اهل تسنن و بعد در شیعیان) فكری پیدا شده است كه چون در طول زمان برای دین بدعت پیدا می شود و دین شكل كهنگی و اندراس پیدا می كند احتیاج به یك اصلاح و تجدید دارد، گفتند برای این كار خداوند در سر هر چند سال یك نفر را می فرستد كه دین را تجدید كند، چون كهنه می شود، گرد و غبار می گیرد و احتیاج به پاك كردن دارد. این را من در كتابهایی می دیدم، و می دیدم كه عده ای از علمای ما را در كتابها به نام «مجدِّد» اسم می برند. 👈مثلاً می گویند میرزای شیرازی مجدّد دین است در اول قرن چهاردهم، مرحوم وحید بهبهانی مجدّد دین است در اول قرن سیزدهم، مرحوم مجلسی مجدّد دین است در اول قرن دوازدهم، محقق كَرَكی مجدّد دین است در اول قرن یازدهم. همین طور گفته اند مجدّد دین در اول قرن دوم امام باقر علیه السلام است، مجدّد دین در اول قرن سوم امام رضا علیه السلام است، مجدّد دین در اول قرن چهارم كلینی است، مجدّد دین در اول قرن پنجم طبرسی است و. . . 💢👈 ما می بینیم علمای ما این مطلب را در كتابهایشان زیاد ذكر می كنند، مانند حاجی نوری كه در احوال علما ذكر كرده است یا صاحب كتاب روضات الجنات كه همین مجدّدها را نام برده است. 💢🔸به این فكر افتادم كه این موضوع را پیدا كنم. هرچه جستجو كردم دیدم در اخبار و روایات ما چنین چیزی وجود ندارد و معلوم نیست مدرك این موضوع چیست. اخبار اهل تسنن را گشتم، دیدم در اخبار آنها هم وجود ندارد. فقط در سنن ابی داود یك حدیث بیشتر نیست، آنهم از ابی هریره نقل شده است به این عبارت: 🔸 اِنَّ اللّهَ یَبْعَثُ لِهذِهِ الْاُمَّةِ عَلی رَأْسِ كُلِّ مِائَةٍ مَنْ یُجَدِّدُ لَها دینَها. پیغمبر فرمود: خدا برای این امت در سرِ هر صد سال كسی را مبعوث می كند تا دین این امت را تازه كند. 🔹غیر از ابی داود كس دیگری این روایت را نقل نكرده است. حالا چطور شد كه شیعه این را قبول كرده است؟ . 🔷این روایت از آن روایات خوش شانس و از اهل تسنن است. آنها در این فكر رفته اند و راجع به این موضوع در كتابها زیاد بحث كرده اند. 👈مثلاً می گویند اینكه پیغمبر گفته است در سر هر صد سال یك نفر می آید كه دین را تجدید كند، آیا او برای تمام شئون دینی است یا اینكه برای هر شأنش یك نفر می آید؟ از قرن هفتم به بعد كه چهار مذهبی شدند، گفتند آیا برای هریك از این مذاهب باید یك مجدّد بیاید یا برای هر چهار مذهب یك مجدّد؟ گفتند برای هریك از مذاهب یك مجدّد،. بعد راجع به سایر مذاهب اسلامی بحث شد. گفتند مذهب شیعه هم یكی از مذاهب است. بالاخره پیغمبر فرموده مجدّد هست، باید برای همه ی مذاهب باشد، آن هم یكی از مذاهب اسلامی است، خارجیگری هم از مذاهب اسلامی است. ببینیم در مذهب شیعه چه كسانی مجدّد بوده اند؟ 🍁👈حساب كردند گفتند محمّد بن علی الباقر مجدّد مذهب شیعه است دراول قرن دوم، علی بن موسی الرضا مذهب شیعه است در اول قرن سوم، شیخ كلینی مجدّد مذهب شیعه است در اول قرن چهارم. این را برای هر مذهبی توسعه دادند و حتی برای سلاطین هم در سر هر صد سال یك مجدّد حساب كرده اند. 💫ادامه دارد 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 253 https://b2n.ir/k99264 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🤲 اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا ، وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي ، عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي ، لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَداً 🌸خدایا در صبح این روز و تا زندگی کنم از روزهایم، برای آن حضرت بر عهده‌ام، عهد و پیمان و بیعت تجدید می‌کنم که از آن‌، رو نگردانم و هیچ‌گاه دست برندارم 💫کانال قرآن پویان ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @quranpuyan
༻🍃‌🌸🍃༺ 💝باسلام بہ همراهان عزیز در تلاوت روزانہ یڪ صفحہ از قرآن📖 🔷✨از آنجا ڪه هدف از این برنامہ، تلاوت آیات همراہ با ترجمہ و آگاهی از تفسیر ساده آن صفحہ است، 👈 روزهاے جمعہ ، صفحہ جدیدے ارسال نمی‌شود تا دوستانیڪہ در طول هفتہ موفق بہ مطالعہ برخی پستها یا صفحات نشدند، فرصت ڪنند خود را باسایر عزیزان، همراه نمایند. التماس دعا🙏 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهولت درشریعت نبوی.mp3
16.97M
در شریعت نبوی ✅ بابل/مسجدضرابی ☑️۳آذر ۹۷ استاد سروش محلاتی @quranpuyan
، ریشه ها و واکنشها 🛑قسمت هفتم : 💮💢 در مسئله ی 💢🍂سرایت این 👈این فكر به شیعه سرایت كرده است. من كتابها را خیلی گشتم. به نظر من اولین كسی كه این فكر را در شیعه وارد كرد شیخ بهایی بود، نه به عنوان اینكه این را یك حقیقت بداند و بگوید كه این حدیث درست است، بلكه در رساله ی كوچكی كه در «رجال» دارد وقتی كه راجع به شیخ كلینی بحث می كند می گوید شیخ كلینی چقدر مرد باعظمتی است كه علمای اهل تسنن او را مجدّد مذهب شیعه دانسته اند. شیخ بهایی یك مرد متبحر بود، از حرفهای اهل تسنن اطلاعاتی داشت، خواست این را به عنوان فضیلتی از شیخ كلینی ذكر كند نه اینكه بگوید این حدیث، حدیث درستی است. گفته است شیخ كلینی آنقدر عظمت دارد كه اهل تسنن به حرفش اعتماد دارند و او را مجدّد مذهب شیعه دانسته اند. دیگران هم كه «رجال» نوشته اند، حرف شیخ بهایی را نقل كرده اند. كم كم خود شیعه هم باورش آمده كه این حرف، حرف درستی است.😔 بعد در دوره های صد سال و دویست سال بعد از شیخ بهایی، 💢در قرون دوازدهم و سیزدهم- كه به عقیده ی من ما دوره ای منحطتر از این دو قرن نداریم؛ یعنی اگر بخواهیم بدانیم كه معاریف شیعه و كتابهایی از شیعه در چه زمانی از همه وقت بیشتر انحطاط داشته یعنی سطحش پایین تر بوده، قرن دوازدهم و سیزدهم است- افسانه سازها این حدیث را به صورت یك حدیث واقعی درنظر گرفته و بدون اینكه خودشان بفهمند كه ریشه ی این حدیث كجاست، نشسته اند بقیه ی [مصداقها] را درست كرده اند. 💢👈اهل تسنن تا شیخ كلینی آمده بودند. اینها همین طور آمده اند تا رسیده اند به اول قرن چهاردهم. گفتند میرزای شیرازی مجدّد مذهب شیعه است در اول قرن چهاردهم. حالا این مدركش چیست، معلوم نیست. از همه مضحكتر این است كه حاج میر ملاّ هاشم خراسانی در كتاب منتخب التواریخ همین موضوع را نقل كرده است و مجدّدهای مذهب شیعه را قرن به قرن ذكر می كند. او هم هرچه نگاه می كند می بیند جور در نمی آید، 💢🍁 حاج ملاّ هاشم مثل علمای تسنن گفته است علما حسابشان جداست، سلاطین هم حسابشان جداست. در میان خلفا و سلاطین كیانند؟ تا آنجا كه شیعه پادشاه نداشته است، از سنیها گرفته اند: عمر بن عبد العزیز و مأمون و. . . از آنجا كه خود شیعه پادشاه داشته است، آمده اند سراغ پادشاهان شیعه: عضدالدوله ی دیلمی و. . . كم كم رسیدند به نادرشاه.!! این مردی كه از كلّه ها مناره ها می ساخت، شده است مجدّد مذهب شیعه! بعد می گوید نادرشاه اهمیتش این بود كه سپهسالار خوبی بوده، یك قلدر بزن بهادر خوبی بوده است. تا روزی كه متوجه دشمنان ایران بود خوب كار می كرد، دشمنان ایران را بیرون كرد، هندوستان را فتح كرد. ولی بعد دیگر كارش خونریزی بود، دائم آدم كشت تا آنجا كه بعضی معتقدند این مرد در آخر عمرش دیوانه شد. این مرد دیوانه می آید می شود مجدّد مذهب شیعه! ببینید كار ما به كجا رسیده است!❗️❗️ 👈توجه داشته باشید كه گاهی در این حرفها ریشه هایی از مذهبهای دیگر وجود دارد. اهل مذهبهای دیگر آمده اند معتقدات خودشان را داخل كرده اند. این فكر كه در هر هزارسال یك بار یك دین می آید، مربوط به قبل از اسلام است. یك فكر در ایران قدیم بوده و از زردشتیهاست كه هر هزار سال یك بار، مصلحی می آید. 💢👈بنابراین آن سخن از حرفهای دروغی است كه با روح اسلام جور در نمی آید و از ناحیه ی دیگران آمده است. 💫ادامه دارد 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 253 https://b2n.ir/k99264 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞خدای خوبم امروزم را به تو میسپارم. به مـن کمک کن تا آنچه را سبب درد و رنجم شده است و آنچه محدود ومحـصورم میکند را ببخشم. به من کمک کن تا دوباره شروع کنم. 🤲پروردگارا به زندگیم برکت ببخش و ذهنم را روشن کن. روزی را که پیش رو دارم به تو میسپارم. با خودت تکرار کن «همه چيز در جهانم نيكو و عالی ست من برای رسيدن به آرزوهايم پر از شور و شوق هستم و هم اكنون با آغوشی باز آماده دريافتم. [خداوندا سپاسگزارم] @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 257 تا 259 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
. مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ تحت باشيم؟ 💠 اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ‌«257/ بقره» 🌱 خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاريكى‌ها (ى گوناگون) بيرون و به سوى نور مى‌برد. لكن سرپرستان كفّار، طاغوت‌ها هستند كه آنان را از نور به تاريكى‌ها سوق مى‌دهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود. 👈گوشه‌اى از سيماى كسانى كه را پذيرفته‌اند: آنكه ولايت خدا را پذيرفت، كارهايش رنگ خدايى پيدا مى‌كند. «صِبْغَةَ اللَّهِ» اطاعت از رهبران الهى را مي پذيرد. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً» 🔹راهش روشن، آينده‌اش معلوم و به كارهايش دلگرم است. «يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ»، «إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» ، «لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» 🔹در جنگ‌ها و سختى‌ها به يارى خدا چشم دوخته و از قدرت‌هاى غير خدايى نمى‌هراسد.«فَزادَهُمْ إِيماناً» از مرگ نمى‌ترسد و كشته شدن در تحت ولايت الهى راسعادت مى‌داند. تنهايى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نيست، چون مى‌داند او زير نظر خداوند است. 🔹از انفاق و خرج كردن مال نگران نيست، چون مال خود را به ولى خود مى‌سپارد. «يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» تبليغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده‌هاى حتمى الهى داده است: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» غير از خدا همه چيز در نظر او كوچك است. 🔹از قوانين و دستورات متعدّد متحيّر نمى‌شود، چون او تنها قانون خدا را پذيرفته و فقط به آن مى‌انديشد. و اگر صدها راه درآمد برايش باز شود تنها با معيار الهى آن راهى را انتخاب مى‌كند كه خداوند معيّن كرده است. «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ» 🔹مؤمنان، يك سرپرست دارند كه خداست و كافران سرپرستان متعدّد دارند كه طاغوت‌ها باشند و پذيرش يك سرپرست آسان‌تر است. درباره مؤمنان مى‌فرمايد: «اللَّهُ وَلِيُّ» امّا درباره‌ى كفّار مى‌فرمايد: «أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» 🔹مؤمن در بن بست قرار نمى‌گيرد. «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ» 🔷✨اين «ولايت»، شكل سادة روابط سياسي و پيمان‌هاي نظامي ميان چند كشور در روزگار ماست و جنبة فردي آن در كنارجنبة اجتماعي‌اش بسيار كمرنگ مي‌باشد. متأسفانه دولت‌هاي به ظاهر اسلامي در صدة اخير، اغلب يا هم‌پيمان و وابسته به بلوك شرق [روسيه و چين] بوده‌اند، يا بلوك غرب [آمريكا و انگليس و...] 🔷✨ حال آنكه قرآن از «بِطَانَه» [مشاور همراز و نزديك] گرفتن بيگانگان، مسلمانان را نهي كرده [آل‌عمران 118] و آنها را از نفوذ غيرخودي‌ها «وَلِيجَه» در اركان اجتماعي‌شان برحذر داشته است [توبه 16 ]. 📚تفاسير نور و بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ "258/بقره" 🌱آیا ندیدى (و آگاهى ندارى از) کسى [= نمرود ]که بر اثر (غرور ناشى از) حکومتى که خدا به او داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش محاجّه و گفتگو کرد؟ و هنگامى که ابراهیم گفت: «خداى من آن کسى است که زنده مى کند و مى میراند.» گفت: «من نیز زنده مى کنم و مى میرانم.» (و دستور داد دو زندانى را حاضر کردند، فرمان آزادى یکى و قتل دیگرى را داد.) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از مشرق مى آورد. (اگر راست مى گویى) تو آن را از مغرب بیاور!» به این صورت، آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، گروه ستمکاران را هدایت نمى کند. 🔷✨براى بت پرستى به زحمت مى توان تاریخچه اى نشان داد و آغاز آن را تعیین نمود، بلکه از قدیم ترین ایامى که امروز از آن آگاهى داریم این موضوع در میان افراد بشر که داراى افکارى منحط و در سطح پایین بوده اند، وجود داشته است. 🔷✨در حقیقت بت پرستى، یک نوع تحریف در عقیده خداپرستى است، همان عقیده اى که جزء فطرت و سرشت انسان است، و از آنجا که این سرشت همیشه در انسان بوده، تحریف آن در میان افراد منحط نیز همیشه وجود داشته است. و لذا مى توان گفت: تاریخ بت پرستى با تاریخ پیدایش انسان، تقریباً همراه بوده است. توضیح این که: انسان به مقتضاى سرشت و خلقت خویش، متوجه نیروى ما فوق طبیعت بوده است، این سرشت، با استدلال هاى روشنى از نظام هستى که نشان دهنده وجود یک مبدأ عالم و قادر بوده است، تأیید مى شده و انسان از این دو طریق (سرشت و عقل) همیشه کم و بیش با آن مبدأ هستى آشنائى داشته است. 🔷✨ولى همان طور که اگر احساس گرسنگى در وجود کودک به موقع، رهبرى نشود و غذاى سالم در اختیار او قرار نگیرد، کودک دست خود را به چیزهائى مانند خاک دراز مى کند و کم کم به آن خو مى گیرد، و سلامت خود را از دست مى دهد، انسان نیز اگر در مسیر فطرت و عقل، از نظر خداجوئى رهبرى نشود، رو به خدایان ساختگى و انواع بت ها کرده و در برابر آنها سر تعظیم فرود مى آورد، و صفات خدائى را براى آنها قائل مى شود. 🔷✨از یک سو احتیاج به تذکر ندارد که افراد کوته بین و سفیه سعى دارند همه چیز را در قالب حسى ببینند و اساساً فکر آنها از منطقه محسوسات گام بیرون نگذاشته، به همین دلیل، پرستش خداى نادیده براى آنها مشکل و سنگین است و میل دارند خداى خود را در یک قالب حسى بریزند، این جهل و بى خبرى هنگامى که با سرشت خداپرستى آمیخته شد، به شکل بت پرستى و خداى حسى خودنمائى مى کند. 🔷✨از سوى دیگر، گفته مى شود: اقوام پیشین روى احترام خاصى که براى پیامبران و بزرگان مذهب قائل بودند بعد از وفات آنها مجسمه هاى یادبود آنها را مى ساختند و روح قهرمان سازى که در افراد ضعیف و کم فکر است، آنها را وادار مى کرد که براى آن بزرگان و سپس براى مجسمه هاى آنها مقامات و نفوذ فوق العاده اى قائل شوند و آنها را به سرحدّ الوهیت برسانند و این خود، سرچشمه دیگرى براى بت پرستى بود. 🔷✨ یکى دیگر از سرچشمه هاى بت پرستى این بود که: یک سلسله از موجودات که منشأ برکات و فوائدى در زندگى انسان بودند مانند: ماه و خورشید و آتش و آب توجه او را به خود جلب مى کردند، آنها به عنوان قدردانى در برابر این منابع سر تعظیم فرود مى آورند بدون این که افق فکر خود را وسیع تر سازند و سبب نخستین و آفریدگار جهان را در ماوراى آنها ببینند، این احترامات عظیم با گذشت زمان شکل بت پرستى به خود گرفت. 👈 البته ریشه همه اشکال بت پرستى یک چیز است و آن انحطاط فکرى و جهل و نادانى بشر و عدم رهبرى صحیح او در مسائل خداجوئى و خداشناسى است که با تعلیم و تربیت و راهنمائى انبیاء به خوبى قابل پیشگیرى مى باشد. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 3⃣2⃣ تدبر در سوره 🔹نکات سوره شعراء از تفسیر عبدالعلی بازرگان شعراء : ۷۷ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّي إِلَّا رَبَّ الْعَالَـمِينَ پس [اما به باور من] بي‌ترديد همه آنها دشمن من [=به ضرر و خلاف سعادت من] هستند، مگر پروردگار جهانيان؛ ۴۲ __ ۴۲- محور مهم ماجرای موسی و فرعون [آيات ۱۰ تا ۶۸] موضوع «ربوبیّت» و نقش ربّ‌العالمين بود و همه استدلال‌های حضرت موسي، در مواجهه با فرعونی که ادعای ارباب کل بودن مي‌کرد، ناظر به جلوه‌های مختلف ربوبيت در آسمان‌ها و زمين، عالم انسان‌ها و طلوع و غروب خورشيد بود. به اين ترتيب مي‌توان گفت در اين سوره فرعون نماد «تکذيب ربّ‌العالمين» معرفی شده است. از اين آيه به بعد، و در جهت معکوس، قرآن شخصيتی را به ما معرفی مي‌کند که نماد «تصديق ربّ‌العالمين» به شمار مي‌رود و اين رديف آيات، شناخت او از ربّ‌العالمين را در جلوه‌های مختلف زندگی انسان به ما مي‌آموزد. شعراء : ۸۲ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ و همانکه اميد دارم روز جزا خطايم را ببخشد. ۴۴ __ ۴۴- ابراهيم(ع) نقش «ربّ‌العالمين» را در ۷ زمينه ذکر کرده است : ۱- آفرينش، ۲- هدايت [عضوی و عقلی]، ۳- تأمين طعام و شراب، ۴- شفای از بيماري، ۵- مرگ، ۶- زنده کردن مجدد در قيامت، و ۷- آمرزش خطاها. در ضمن ضمير «الذی» ۴ بار در اين آيه تکرار شده است. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💐💐 با سلام به همراهان عزیز امروز ، 10 مهر، اولین سالگرد تشکیل گروه در می باشد. در این یک سال سعی ما بر این بود تا هر روز با ارایه ترجمه و تفاسیری روان از يك صفحه از قرآن کریم، بتوانیم انس مخاطبان را با قران بیشتر نموده و با فهم بهتر قران، در مسیر عمل به آن پیش رویم. ✅ بلطف خدا در گروه تقرب واتساپ تا کنون 224 صفحه از قران که شامل سوره حمد ‌ و 88 سوره از قصص تا انتهای قرآن میشود را مطالعه نموده ایم . 🌹🙏 و به لطف پروردگار و همیاری شما ادامه خواهیم داد. امیدواریم با تاییدات خداوند،در تحقق اهداف قرآنی فوق موثر و موفق باشیم. ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ 💫 لينكهاي گروه تقرب در واتساپ https://chat.whatsapp.com/H9EQ5ECrovbKFTkpkNWunw https://chat.whatsapp.com/FeOtJJuO3sX91IDVDaz7vh ✴ لينك گروه تقرب در ايتا https://eitaa.com/joinchat/616562802Cf7d0a91ea0
، ریشه ها و واکنشها 🛑قسمت هشتم : 💮💢 در نقل و ارجاع به روايات جعلي توجه داشته باشید كه گاهی در این حرفها ریشه هایی از مذهبهای دیگر وجود دارد. اهل مذهبهای دیگر آمده اند معتقدات خودشان را داخل كرده اند.💢👈كتاب فراید ابوالفضل گلپایگانی مبلّغ زبردست بهائیها را مطالعه می كردم، دیدم در آنجا حدیثی را از جلد سیزدهم بحار نقل می كند كه پیغمبر اكرم فرمود: اِنْ صَلَحَتْ اُمَّتی فَلَها یَوْمٌ وَ اِنْ فَسَدَتْ فَلَها نِصْفُ یَوْمٍ یعنی اگر امت من صالح باشند یك روز مهلت دارند و اگر فاسق باشند نیم روز مهلت دارند. بعد می گوید روزی كه پیغمبر بیان كرده، همان است كه در قرآن است: وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ [2]یك روز در نزد پروردگار تو مساوی با هزارسال است. پس اینكه پیغمبر فرمود: اگر امت من صالح باشند یك روز مهلت دارند و اگر فاسق باشند نیم روز، یعنی اگر صالح باشند هزارسال باقی خواهند بود و اگر فاسق باشند پانصد سال. 🍂👈این ابوالفضل گلپایگانی كه از آن شیّادهای درجه ی اول است، بعد می گوید: این حدیث پیغمبر راست است، چرا؟ برای اینكه این امت كه فاسق شد، صالح بود و هزارسال هم بیشتر عمر نكرد زیرا تا سنه ی 260- كه سال رحلت حضرت امام حسن عسكری است- دوره ی نزول وحی است، چون ائمه هم همان وحی را بیان می كردند. این دوره، به اصطلاح همان دوره ی انبساط اسلام است. از زمان وفات امام حسن عسكری باید گفت كه عمر امت شروع می شود؛ همان سال، سال تولد امت است. از سال 260 كه آغاز عمر امت است، هزار سال بگذرد چقدر می شود؟ 1260، سال ظهور «باب» . 🍁پس پیغمبر فرمود كه اگر امت من صالح باشد هزارسال عمر می كند (یعنی بعد از هزارسال كس دیگری دینی آورده دین مرا منسوخ می كند) و اگر فاسق باشد پانصد سال. 👈برای اینكه این حدیث را پیدا كنم اول خودم بحار را گشتم، پیدا نكردم. دیدم آقا میرزا ابوطالب دو سه ورق درباره ی این حدیث توجیه می كند و می خواهد به گلپایگانی جواب بدهد. باور كرده كه چنین حدیثی وجود دارد. چون در كتاب گلپایگانی دیده، باور نكرده كه این را گلپایگانی از خودش جعل كرده باشد. من هرچه گشتم دیدم چنین چیزی پیدا نمی شود. 💢یك چیزی دیدم در بحار از كعب الاحبار نه از پیغمبر، آنهم به یك عبارت دیگر كه: در زمان مهدی علیه السلام، در زمان رجعت، افراد مردم اگر آدمهای خوبی باشند هركدام هزارسال عمر می كنند و اگر آدمهای بدی باشند پانصد سال. 💢این حدیث را كعب الاحبار گفته و درباره ی آدمها هم گفته است. ابوالفضل گلپایگانی گفته این را پیغمبر گفته است نه كعب الاحبار. از بس این موضوع عجیب بود من به آقای دكتر توانا- كه اطلاعات زیادی درباره ی بهائیها دارند- تلفن كردم، گفتم: یك چنین جریانی است، این كتاب ابوالفضل گلپایگانی این طور می گوید و كتاب میرزا ابوطالب این طور می گوید، شما در این زمینه مطالعه دارید، من هرچه در بحار گشتم چیزی پیدا نكردم جز همین حدیث. گفت: راست می گویید، جز این حدیث كعب الاحبار تمام از مجعولات است. 💢👈اینها می رساند كه مسامحه كاری در كار دین چقدر بد است. آن حرف ابوهریره كه در سنن ابی داود آمده چه غوغایی در اهل تسنن ایجاد كرده! بعد علمای شیعه آن را در كتابهای خودشان ذكر كردند و برایش حساب باز كردند و كشیدند به آنجا كه نادر یكی از مذهب شد.😔 اینجا یك شیّادی به نام ابوالفضل گلپایگانی شیّادی می كند و عالمی مثل آقا میرزا ابوطالب باورش می شود كه چنین چیزی وجود دارد، نمی رود بحار را نگاه كند ببیند در آن هست یا نیست. بعد صدها نفر دیگر می آیند كتاب میرزا ابوطالب را می خوانند و این حدیث را قبول می كنند.😔 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 253 💫ادامه دارد https://b2n.ir/k99264 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛