#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_387
❇️#آیه15قصص
💠وَ دَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلی حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فِيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَی الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ (۱۵/قصص)
🌱وموسی وارد شهر شد، در حالی كه مردم (از ورودش) بیخبر بودند، پس در آنجا به دو مرد برخورد كه با يكديگر نزاع میكردند، اين يكی از طرفدارانش و آن (ديگری) از دشمنانش بود. پس آن كه از پيروان موسی بود، از او در برابر دشمنش ياری خواست. پس موسی (به حمايت از دوست خود) مُشتی بر او زد كه كار او را ساخت (و با همان مشت كشته شد)، موسی (از اين پيشامد تكانی خورد و) گفت: اين از كار شيطان بود، همانا او دشمن گمراه كنندهی آشكاری است.
🔹مصلحان جامعه بايد گاهی به صورت ناشناس و غير رسمی، بدون نام و عنوان در ميان مردم حاضر شوند. «دَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلی حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها»
📚حضرت موسی قبل از نبوّت نيز دارای يار و پيرو بود. «مِنْ شِيعَتِهِ»
📚گرچه موسی بزرگ شدهی كاخ فرعون بود، ولی مردم مستضعف به خاطر تفكّر ومنش، او را حامی و رهبر خود میدانستند. «فَاسْتَغاثَهُ»
📚دفاع و حمايت از مظلومان، شيوهی اوليای الهی است. «فَوَكَزَهُ مُوسی»
📚انبيا، افرادی با غيرت، جوانمرد، مظلومنواز وظلم ستيز بودهاند. فَاسْتَغاثَهُ ...
فَوَكَزَهُ مُوسی
📚مردان خدا در صورت لزوم بادشمن درگير میشدند و از زور بازو بهره میبردند. «فَوَكَزَهُ مُوسی»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_387
❇️#پشتيبانی از #مجرمان از بزرگترين گناهان است
💠قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ (۱۷/قصص)
🌱(سپس موسی) گفت: پروردگارا! به خاطر (قدرت و) نعمتی كه بر من ارزانی داشتی، پس هرگز پشتيبان تبهكاران نخواهم بود.
🔷در فقه اسلامی باب مفصلی پيرامون" اعانت بر اثم" و" معاونت ظلمه" با احاديث فراوانی داريم كه نشان میدهد يكی از زشتترين گناهان ياری ستمكاران و ظالمان و مجرمان است و سبب میشود كه انسان در سرنوشت شوم آنها شريك باشد.
🔷اصولا ظالمان و ستمگران و افرادی همچون فرعون در هر جامعهای افراد خاصی هستند، و اگر توده جمعيت با آنها همكاری نكنند فرعونها فرعون نمیشوند اين گروهی از مردم زبون و ضعيف و يا فرصتطلب و دنياپرست هستند كه اطراف آنها را میگيرند، و دست و بال آنها و يا حد اقل سياهی لشكرشان میشوند، تا آن قدرت شيطانی را برای آنها فراهم میسازند.
🔷در قرآن مجيد روی اين اصل اسلامی و انسانی كرارا تكيه شده است: در آيه دوم سوره مائده میخوانيم: وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ:" بر نيكی و تقوی تعاون كنيد، و به گناه و تعدی هرگز كمك نكنيد". قرآن با صراحت میگويد:" ركون بر ظالمان موجب عذاب آتش دوزخ است" وَ لا تَرْكَنُوا إِلَی الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ (هود- ۱۱۴).
🔷" ركون" خواه به معنی تمايل قلبی باشد، يا به معنی همكاری ظاهری، يا اظهار رضايت، و يا دوستی و خيرخواهی، يا اطاعت كه هر يك از مفسران تفسيری برای آن كردهاند و يا مفهومی كه جامع همه اينها است، و آن اتكاء و اعتماد و وابستگی است، شاهد زندهای بر مقصود ما است.
📚تفسیر نمونه
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۸۲-۶۰
بخش اول
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا {60}
و [ياد كن] هنگامى را كه موسى به جوان [همراه] خود گفت دست بردار نيستم تا به محل برخورد دو دريا برسم هر چند سالها[ى سال] سير كنم {60}
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا {61}
پس چون به محل برخورد دو [دريا] رسيدند ماهى خودشان را فراموش كردند و ماهى در دريا راه خود را در پيش گرفت [و رفت] {61}
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا {62}
و هنگامى كه [از آنجا] گذشتند [موسى] به جوان خود گفت غذايمان را بياور كه راستى ما از اين سفر رنج بسيار ديديم {62}
قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا {63}
گفت ديدى وقتى به سوى آن صخره پناه جستيم من ماهى را فراموش كردم و جز شيطان [كسى] آن را از ياد من نبرد تا به يادش باشم و به طور عجيبى راه خود را در دريا پيش گرفت {63}
قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا {64}
گفت اين همان (نشانه ای) بود كه ما مىجستيم پس جستجوكنان رد پاى خود را گرفتند و برگشتند {64}
فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا {65}
تا بندهاى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم {65}
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا {66}
موسى به او گفت آيا تو را به شرط اينكه از بينشى كه آموخته شدهاى به من ياد دهى پيروى كنم {66}
قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا {67}
گفت تو هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى {67}
وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا {68}
و چگونه مىتوانى بر چيزى كه به شناخت آن احاطه ندارى صبر كنى {68}
قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا {69}
گفت ان شاء الله مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد {69}
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا {70}
گفت اگر مرا پيروى مىكنى پس از چيزى سؤال مكن تا [خود] از آن با تو سخن آغاز كنم {70}
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا {71}
پس رهسپار گرديدند تا وقتى كه سوار كشتى شدند [وى] آن را سوراخ كرد [موسى] گفت آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى واقعا به كار ناروايى مبادرت ورزيدى {71}
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا {72}
گفت آيا نگفتم كه تو هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى {72}
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا {73}
[موسى] گفت به سبب آنچه فراموش كردم مرا مؤاخذه مكن و در كارم بر من سخت مگير {73}
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
💠مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به #حاكماسلامي (عثمان) و #معترضان
🛑قسمت پنجم:
ايا ميتوان در منازعه عليه حاكم اسلامي #بيطرف ماند؟
در هفته هاي قبل ، در پستهاي با موضوع " در اين شرايط اجتماعي، چگونه #بي_تفاوت نباشيم؟" بيان شد كه طبق ايه 9 سوره حجرات، وظيفهي نيروهاي خارج از منازعه، رفع خصومت و ايجاد #صلح بين طرفين درگيري (حاكمان و معترضان خياباني) و در صورت عدم پذيرش ، مقابله با گروه متعرض و اغاز كننده نزاع است.
❓ از ديگر سئوالات مخاطبان اين بود كه آيا ميتوان #بيطرف بود؟ يا بايد از يك طر،حمايت كرد؟ ايا وقتي يك طرف منازعه، حكومت اسلامي است، ايا بازهم اين ايه و ايجاد صلح بين طرفين، كار برد دارد؟
به همين منظور بر آن شديم ، سخنان و مكاتبات حضرت علي ع كه نقش #ميانجي و واسطه بين مردم معترض و #عثمان بعنوان خليفه اسلامي را عهده دار شدند تامل نماييم.
✅تاملي در خطبه 30 و بيطرفي امام علي ع
🔶من كلام [خطبة] له (علیه السلام) في معنى قتل عثمان و هو حكم له على عثمان و عليه و على الناس بما فعلوا و براءة له من دمه:
لوْ أَمَرْتُ بِهِ لَكُنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ لَكُنْتُ نَاصِراً، غَيْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي. وَ أَنَا جَامِعٌ لَكُمْ أَمْرَهُ، اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ، وَ لِلَّهِ حُكْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ
از سخنان آن حضرت است در باره #قتل_عثمان:
اگر به كشتن عثمان امر كرده بودم قاتلش بودم، و اگر نهى كرده بودم يارش بودم. البته كسى كه او را يارى داد نمى تواند بگويد من از كسى كه او را يارى نداد بهترم. و آن كه او را يارى نداد نمى تواند بگويد آن كه ياريش كرد از من برتر است.
من وضعش را در چند جمله براى شما خلاصه مى كنم:
او به جور و اسراف حكومت راند،
و شما هم بيش از حد بيتابى كرديد.
براى خدا حكم حقّى است در باره او كه جور و اسراف داشت،
و براى شما كه خارج از حد عمل كرديد
🖋ترجمه انصاریان
💠خطبه در يك نگاه:
مى دانيم كه بعد از كشته شدن عثمان، نظرات مختلفى در باره قتل او ابراز شد. گروهى عثمان را مقصّر مى دانستند، چرا كه با استبداد بى سابقه خود، گروهى از خويشاوندانش را در پست هاى كليدى حكومت اسلامى قرار داد و اموال بيت المال را در اختيار آنها گذاشت، به طورى كه مسلمانان بر ضدّ او خروشيدند و قيام كردند و يا حد اقل به انتقاد پرداخته و در برابر گروه معترضان، كسى به يارى او برنخاست. و عملا به قتل او راضى شدند.
↩️گروه ديگرى، معتقد بودند كه #عثمان، نبايد كشته مى شد، بلكه مى بايست به او اجازه مى دادند كه بعد از #توبه، خطاهاى گذشته خويش را اصلاح كند و حد اكثر، او را از خلافت خلع مى كردند. كشتن او به صورت آشكار بدعتى بود كه منشأ كارهاى مشابهى در آينده مى شد و علاوه، چنانكه مى دانيم قتل او دستاويزى براى منافقان و بازماندگان اهل نفاق، جهت تفرقه در صفوف مسلمانان گرديد و اين امر از قبل قابل پيش بينى بود.
گروه اندكى از ظاهربينان كه مجال انديشيدن در تاريخ زندگى خليفه سوم را به خود نمى دهند، او را خليفه مظلوم و شهيد مى دانستند و وى را از هر كار خلافى تبرئه مى كردند! امام عليه السّلام در ميان اين عقايد ضدّ و نقيض، حق را كه در ميان اين آرا مكتوم مانده بود بيان مى نمايد و به طرز بسيار دقيق و ظريفى مسائل مربوط به قتل عثمان را تجزيه و تحليل مى كند.
🖊شرح ايت الله ناصر مكارم شيرازي
📝توضيحات بيشتر در قسمتهاي بعدي
@quranpuyan
#آیههاینور
بسم الله الرحمن الرحیم
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی
گوید: «کاش براى زندگانى خود [چیزى] پیش فرستاده بودم.»
سوره فجر ، آیه ۲۴
شاید در زندگی اتفاقاتی می افتد که تصویر کوچکی از آن حسرتی را برای ما شکل میدهد که در آخرت خواهیم خورد، مثلا ای کاش در آن صحنه دعوا نمیکردم، ای کاش فلان چیز را به او نمیدادم، ای کاش درس میخواندم و هزاران ای کاش، ولی همه اینها تفاوتی که با حسرت در آخرت دارند این است که ممکن است بتوان این ای کاش ها را جبران و از طریقی دیگر آن را چاره کرد، ولی حسرتی که در آخرت خواهیم خورد جز افسوس چیزی ندارد چون آنروز راهی برای جبران و برگشت نیست، اهل خرد و اندیشه هرگز نخواهند گذاشت که کار در آخرت به افسوس و حسرت بکشد.
@quranpuyan
💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سوره_مبارڪه_قصص آیات 22 تا 28
📄#صفحه_388
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_388
❇️دو شرط اساسی برای #مديريت صحيح
💠قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ (۲۶/قصص)
🌱يكی از آن دو (دختر، خطاب به پدر) گفت: ای پدر! او را استخدام كن، زيرا بهترين كسی كه (میتوانی) استخدام كنی، شخصِ توانا و امين است.
🔷در جمله كوتاهی كه در آيات فوق از زبان دختر شعيب در مورد استخدام موسی آمده بود مهمترين و اصولیترين شرايط مديريت به صورت كلی و فشرده خلاصه شده بود: قدرت و امانت.
بديهی است منظور از قدرت تنها قدرت جسمانی نيست، بلكه مراد قدرت و قوت بر انجام مسئوليت است.
🔷يك پزشك قوی و امين پزشكی است كه از كار خود آگاهی كافی و بر آن تسلط كامل داشته باشد.
يك مدير قوی كسی است كه حوزه ماموريت خود را به خوبی بشناسد، از" انگيزهها" با خبر باشد، در" برنامهريزی" مسلط و از ابتكار سهم كافی و در" تنظيم كارها" مهارت لازم داشته باشد،" هدفها را روشن كند" و نيروها را برای رسيدن به هدف" بسيج" نمايد.
در عين حال دلسوز و خيرخواه و امين و درستكار باشد.
آنها كه در سپردن مسئوليتها و كارها تنها به امانت و پاكی قناعت میكنند به همان اندازه در اشتباهند كه برای پذيرش مسئوليت داشتن تخصص را كافی بدانند.
🔷" متخصصان خائن و آگاهان نادرست" همان ضربه را میزنند كه" درستكاران ناآگاه و بیاطلاع"! اگر بخواهيم كشوری را تخريب كنيم بايد كارها را به دست يكی از اين دو گروه بسپاريم: مديران خائن، و پاكان غير مدير و نتيجه هر دو يكی است! منطق اسلام اين است كه هر كار بايد به دست افرادی نيرومند و توانا و امين باشد، تا نظام جامعه به سامان رسد، و اگر در علل زوال حكومتها در طول تاريخ بينديشيم میبينيم عامل اصلی سپردن كار به دست يكی از دو گروه فوق بوده است.
🔷جالب اينكه در برنامههای اسلامی در همه جا" علم" و" تقوا" در كنار هم قرار دارد، مرجع تقليد بايد" مجتهد" و" عادل" باشد، قاضی و رهبر بايد" مجتهد" و" عادل" باشد (البته در كنار اين دو شرط شرائط ديگری نيز هست اما اساس و پايه، اين دو است" علم و آگاهی"، توام با" عدالت و تقوی").
📚تفسیر نمونه
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_388
❇️#آیه27قصص
💠قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَی ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلی أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (۲۷/قصص)
🌱(حضرت شعيب به موسی) گفت: من قصد دارم تا يكی از اين دو دخترم را به همسری تو درآورم بر اين (شرط) كه هشت سال برای من كار كنی و اگر (اين مدّت را) به ده سال تمام كردی، پس (بسته به خواست و محبّت) از ناحيه توست و من نمیخواهم كه بر تو سخت گيرم، بزودی به خواست خداوند، مرا از صالحان خواهی يافت.
🔹اگر كاری بر اساس جوانمردی و ضعيف نوازی انجام شود، علاوه بر اجر معنوی، پاداش دنيوی نيز بدنبال دارد. «قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ» (حضرت موسی كه تا ساعاتی پيش حتّی بر جان خود ايمن نبود، اينك علاوه بر امنيّت جانی، صاحب زن و زندگی و كار میشود.)
🔹سنّتهای خوب ازدواج (همچون حضور در منزل دختر و گفتگو با حضور پدرش) را از انبيا بياموزيم. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ- إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ»
🔹شناخت داماد پيش از اقدام به ازدواج، امری ضروری است. «فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ- قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ» (موسی سرگذشت خود را صادقانه به شعيب گفت و او به موسی اطمينان پيدا كرد، آنگاه پيشنهاد دامادی او را برای دخترش مطرح نمود.)
🔹اگر از امين بودن، توانايی و علاقهمندی به كار جوان مطمئن شديم «الْقَوِيُّ الْأَمِينُ» نداشتن امكانات و مسكن را مانع ازدواج قرار ندهيم. «أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ»
🔹پيشنهاد ازدواج از جانب پدر دختر مانعی ندارد. «إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ»
🔹رعايت نوبت ميان دختران، و ازدواج دختر بزرگتر قبل از كوچكتر، همهجا ضروری نيست. «إِحْدَی ابْنَتَيَّ» (حضرت شعيب به حضرت موسی گفت:
میخواهم يكی از اين دو دخترم را به ازدواج تو درآورم وشرط نكرد كه دخترِ اوّل باشد يا دوم.)
🔹پدر نبايد در امر ازدواج ميان دختران، تفاوت بگذارد. «إِحْدَی ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ»
🔹دختر و پسر هنگام خواستگاری، میتوانند در برابر يكديگر قرار بگيرند.
«هاتَيْنِ»
🔹غريزهی جنسی را جدّی بگيريم. حتّی در خانهی نبوّت، برای سلامت محيط خانه و كار، ابتدا به امر ازدواج اقدام و سپس به استخدام توجّه میشود. «أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ- عَلی أَنْ تَأْجُرَنِي»
🔹لازم نيست مهريه مال و ثروت باشد. حضرت شعيب به موسی گفت: دخترم را به ازدواج تو درمیآورم به شرط آنكه هشت سال برای من كار كنی. «عَلی أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ» (البتّه در شريعت اسلام میبايست به فتاوای مراجع تقليد مراجعه كنيم.)
🔹يكی از راههای ترويج معروف، بزرگداشت اوقات معنوی و «ايّام اللّه» است.
«ثَمانِيَ حِجَجٍ»
🔹مقام نبوّت، مانع از صحبت پيرامون مقدار مهريه و مال الاجاره نيست. «ثَمانِيَ حِجَجٍ»
🔹هنگام صحبت برای مهريه، پدر عروس، حدّاقل مورد قبول را انتخاب كند و پذيرش بيشتر را به اختيار داماد بگذارد. «فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ» حضرت شعيب به موسی گفت: اگر هشت سال را به دهسال برسانی اختيار با شماست.
🔹در ميزان مهريه، داماد را در تنگنا قرار ندهيد. «فَمِنْ عِنْدِكَ»
🔹پدر عروس در امر ازدواج سختگيری نكند و در پرداخت مهريه، توان داماد را در نظر بگيرد. «ما أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ»
🔹كسانی كه به كارگران و زيردستان خود سختگيری میكنند، انسانهايی ناصالح هستند. «سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ»
🔹بدون استمداد از خدا و گفتن انشاء اللّه، برای آينده وعدهای ندهيم. «إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۸۲-۶۰
بخش دوم
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا {74}
پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند [بنده ما] او را كشت [موسى به او ] گفت آيا شخص بىگناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى {74}
قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا {75}
گفت آيا به تو نگفتم كه هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى {75}
قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا {76}
[موسى] گفت اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم ديگر با من همراهى مكن [و] از جانب من قطعا معذور خواهى بود {76}
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا {77}
پس رفتند تا به اهل قريهاى رسيدند از مردم آنجا خوراكى خواستند و[لى آنها] از مهمان نمودن آن دو خوددارى كردند پس در آنجا ديوارى يافتند كه مىخواست فرو ريزد و [بنده ما] آن را استوار كرد [موسى] گفت اگر مىخواستى [مىتوانستى] براى آن مزدى بگيرى {77}
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا {78}
گفت اين [بار ديگر وقت] جدايى ميان من و توست به زودى تو را از تاويل آنچه كه نتوانستى بر آن صبر كنى آگاه خواهم ساخت {78}
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا {79}
اما كشتى از آن بينوايانى بود كه در دريا كار مىكردند خواستم آن را معيوب كنم [چرا كه] پيشاپيش آنان پادشاهى بود كه هر كشتى [درستى] را به زور مىگرفت {79}
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا {80}
و اما نوجوان پدر و مادرش [هر دو] مؤمن بودند پس ترسيديم [مبادا] آن دو را به طغيان و كفر بكشد {80}
فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا {81}
پس خواستيم كه پروردگارشان آن دو را به پاكتر و مهربانتر از او عوض دهد {81}
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا {82}
و اما ديوار از آن دو پسر [بچه] يتيم در آن شهر بود و زير آن گنجى متعلق به آن دو بود و پدرشان [مردى] نيكوكار بود پس پروردگار تو خواست آن دو [يتيم] به حد رشد برسند و گنجينه خود را كه رحمتى از جانب پروردگارت بود بيرون آورند و اين [كارها] را من خودسرانه انجام ندادم اين بود تاويل آنچه كه نتوانستى بر آن شكيبايى ورزى {82}
عصاره فراز آیات ۸۲-۶۰ : خداوند در تدبیر امور ،از طریق بندگان و سایر مخلوقاتش اقداماتی را سامان میدهد که نتیجه نهایی ان خیر و به نفع محرومان و صالحان است اما بشر بعلت عدم احاطه به حکمت انها، انها را در ظاهر شر و نابجا دانسته و نمی تواند بر انها صبر کند.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به #حاكماسلامي (عثمان) و #معترضان
🛑قسمت ششم:
❓ايا ميتوان در منازعه عليه حاكم اسلامي #بيطرف ماند؟
پيرو مباحث قبل،از ديگر سئوالات مخاطبان اين بود كه آيا ميتوان #بيطرف بود؟ يا بايد از يك طرف،حمايت كرد؟ ايا وقتي يك طرف منازعه، حكومت اسلامي است، ايا بازهم ايه 9سوره حجرات و ايجاد صلح بين طرفين، كار برد دارد؟
به همين منظور بر آن شديم ، سخنان و مكاتبات حضرت علي ع كه نقش #ميانجي و واسطه بين مردم معترض و #عثمان بعنوان خليفه اسلامي را عهده دار شدند تامل نماييم.
✅تاملي در خطبه 30 و بيطرفي امام علي ع
اگر به كشتن عثمان امر كرده بودم قاتلش بودم، و اگر نهى كرده بودم يارش بودم. البته كسى كه او را يارى داد نمى تواند بگويد من از كسى كه او را يارى نداد بهترم. و آن كه او را يارى نداد نمى تواند بگويد آن كه ياريش كرد از من برتر است.
شرح:
👈این خطبه ناظر به مسأله قتل عثمان و تجزيه و تحليل هاى مربوط به آن است. مى دانيم که مسأله قتل عثمان، ريشه هاى شناخته شده اى در اعمال او داشت و پيامدهاى عظيمى در جهان اسلام، از آن آشکار گشت که تا مدّتها تاريخ اسلام را تحت تأثير قرار داد. بعد از کشتن او مردم دو گروه شدند: گروهى ـ که شايد اکثريت را تشکيل مى دادند ـ به اين قتل راضى يا لااقل نسبت به آن بى تفاوت بودند. گروه ديگرى او را مظلوم مى دانستند.
در اين ميان، منافقان براى ايجاد تفرقه در صفوف مسلمانان و تغيير مسير خلافت از اميرمؤمنان على (عليه السلام) ـ که مورد قبول اکثريت قريب به اتفاق مردم واقع شده بود ـ دست به کار شدند و مسأله قتل عثمان را دستاويزى براى رسيدن به مقاصد شوم خود کردند و به اصطلاح، پيراهن عثمان، تبديل به يک اهرم نيرومند سياسى براى اغفال توده هاى ناآگاه شد.
🔻درباره قتل عثمان، از آن حضرت به طور مکرّر سؤال مى کردند و امام (عليه السلام) ناچار بود در اينجا پاسخى بدهد که هم واقعيتهاى تاريخى در آن منعکس باشد و هم بهانه اى به دست اين و آن ندهد.
خطبه مورد بحث، پاسخ ظريفى به اين گونه سؤالها است که امام (عليه السلام) واقعيتهاى تاريخى را در آن بيان فرموده، بى آن که بهانه اى به دست بهانه جويان دهد.
🌴در آغاز مى فرمايد: «اگر من به آن (کشتن عثمان) فرمان داده بودم قاتل محسوب مى شدم (و من هرگز نمى خواستم قاتل عثمان باشم) و اگر از آن نهى مى کردم ياور او (در اعمال و خلافکاري هايش) به شمار مى آمدم (و من هرگز حاضر نبودم از کارهاى خلاف او دفاع کنم);
🔻مفهوم اين سخن آن است که من در اين قضيه بى طرف بودم و نه دست به خون او آلوده کردم و نه از او و خلافکارى هايش دفاع کردم; چون هر دو محذور داشت.
❓در اينجا اين سؤال پيش مى آيد که اين جمله چگونه با واقعيتهاى تاريخى سازگار است؟ زيرا مى دانيم (و تقريباً همه مورخان نوشته اند) که على (عليه السلام) مردم را از قتل عثمان نهى مى کرد و فرزندانش، امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) را به جلوى خانه او فرستاد که معترضان به آنجا يورش نبردند و حتّى هنگامى که آب را به روى عثمان بستند، امام (عليه السلام) براى او آب فرستاد. مفسّران نهج البلاغه، در برابر اين سؤال، دو پاسخ گفته اند:
1-بعضى گفته اند که منظور از عدم نهى، همان نهى عملى است; يعنى من رسماً شمشير نکشيدم و براى دفاع از او وارد عمل نشدم و اين منافاتى با نهى لفظى آن حضرت و حضور فرزندانش در آن صحنه ندارد.
2-بعضى ديگر معتقدند که اين سخن در واقع بيانگر اين حقيقت است که من هرگز به قتل عثمان دستور ندادم; هر چند او را به خاطر اعمالش، مستحقّ مجازاتهايى مى دانستم. به همين جهت براى اين که اوضاع بدتر از آن چه بود، نشود، مردم را به خونسردى و ترک خشونت دعوت کردم، ولى در عين حال کارى نکردم که حمايت صريح از عثمان و اعمال و کردارش باشد; چرا که همان گونه که ريختن خون او مشکلاتى را در جامعه اسلامى به وجود مى آورد، حمايت از او و کارهايش نيز مشکل آفرين بود، لذا من هيچ يک از اين دو (امر به قتل و نهى از آن) را از نظر قانون خداوند، مطابق وظيفه نمى ديدم.
ضمناً امام (عليه السلام) با اين گفتار مى خواست در اختلاف شديدى که ميان دو گروه از ياران و لشکرش، و به طور کلى دو گروه از مردم بر سر قتل عثمان وجود داشت ـ که گروهى او را مستحقّ مجازات و گروهى ريختن خونش را گناه مى دانستند ـ موضعى اتّخاذ کند که سبب دامن زدن به اختلافات نشود.
💫ادامه دارد
🖋شرح ایت الله مکارم شیرازی
@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#دعاهای_روزانه
🌸🤲 اللّٰهُمَّ وَنَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلىٰ وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ وَبِنَبِيِّكَ، خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَمَلاذاً، وَأَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَمَعاذاً، وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِماماً، فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً وَزِدْنا بِذٰلِكَ يَا رَبِّ إِكْراماً؛
خدایا، ما بندگان به شدّت مشتاق به سوی ولی تو هستیم، آنکه مردم را به یاد تو و پیامبرت اندازد و تو او را برای ما نگهبان و پناهگاه آفریدی و او را قوم و امان ما قرار دادی و او را پیشوای اهل ایمان از گروه ما گرداندی، از جانب ما به او درود و سلام برسان و به این وسیله رأفت و محبت بر ما را ای پروردگار بیفزا؛
💫فرازی از دعای ندبه
📍کانال قرآن پویان
┏━━━🍃═🌸━━━┓
@quranpuyan
┗━━━🌸═🍃━━━┛