eitaa logo
قران پویان
441 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
679 ویدیو
608 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
❓ايا در هم بايد از و فقها كرد؟ ايا شركت در انتخابات، موضوع است؟ ايا تشخيص مصداق توسط روحانيون، يك امر است؟ 🛑قسمت چهارم : ♻️اهتمام به خویش و جامعه اسلامی یک حق عمومی و یک مسئولیت الهی است که نباید در آن مسامحه داشت : «من اصبح لایهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم»(اصول کافی) 👈 البته شیوه اقدام برحسب شرایط متفاوت و به اقتضای اوضاع و احوال گاه سلبی و گاه ایجابی است. از این رو باید توجه داشت که وظیفه شرعی ، مانند تکلیف نماز نیست که مستقیما حکمی برای آن مقرر باشد و فقهایی که فتوا به تکلیف می دهند، نظر به مقدمه بودن مشارکت برای حفظ نظام و مصالح لازم الاستیفاء دیگر دارند. ♻️با صرف نظر از مبنای بزرگانی مانند امام خمینی و آیت الله خویی که اساسا مقدمه واجب را واجب شرعی نمی دانند، حتی در فرض وجوب شرعی هم ، مکلف باید تشخیص روشنی از اینکه اقدامش مقدمه چیست و چه پیامدهایی به دنبال دارد و آیا به تایید حق و عدل، و یا ترویج باطل و ظلم می انجامد داشته باشد، و شناخت این شرایط عصری ، خارج از استناد به فتوی است. ♻️بعلاوه اینگونه تکالیف اجتماعی ، جنبه‌ی تعبدی ندارد و مانند امر به معروف و جهاد ، صرفا با توجه به آثار مثبت یا منفی هر اقدامی ، حکم شرعی آن معین میگردد. لذا مکلف با درک صحیح شرایط اجتماعی، و با استفاده از خرد جمعی و نظر کسانی که گرفتار تعارض منافع نیستند، مسئولیت شرعی را تشخیص می‌دهد. ♻انسان متدین و خردمند ، برای هر اقدام خود بدنبال یافتن و دلیل است . ولی ایا در تشخیص مصادیق ( مثل شرکت يا عدم شركت در یک تظاهرات و یا یک انتخابات) ، نظر فقیه حجت است ؟ اگر فتوای فقیه در حقِ اشخاص عامی "حجت" است ، از باب رجوع جاهل به خبره است ، ولی مگر که در استنباط احکام کلی شرع خبره و صاحب نظر است ، 👈 الزاما در تشخیص هم اهل نظر میباشد ؟ ♻شخصیتهای روحانی که ادبیات وظیفه شرعی در انتخابات را بکار میگیرند ، خوب است در ادبیات دینی و سیاسی ایه الله نیز تامل کنند . بهر حال ایشان هم یک فقیه برجسته و دارای نفوذ در عراق است و بسرنوشت کشور عراق و مشارکت بیشتر مردم در انتخابات علاقه مند است پس چرا از تعبیر الزام و وجوب شرعی و تکلیف الهی کمتر استفاده کرده و بر "حق شهروندان" تاکید دارد؟ مثلا در بخشی از بیانیه ایشان بمناسبت انتخابات پارلمانی عراق آمده است : 🔻"شرکت در انتخابات حق هر شهروند عراقی است و چیزی او را ملزم به احقاق این حق نمیکند مگر اینکه شخصا متقاعد شود منافع عالی ملت و کشورش ایجاب میکند که در انتخابات شرکت داشته باشد .... و در نهایت تصمیم مشارکت یا عدم مشارکت در خصوص انتخابات بر عهده هر فرد عراقی است و شخصا مسئول هر گونه ارزیابی در این خصوص است بنابر این شایسته است تصمیم در این خصوص بر اساس اگاهی و اشتیاق به تحقق منافع کشور و اینده فرزندان ان باشد ". ♻روشن است که وقتی فقط "وظیفه مردم" مورد تاکید قرار گیرد ولی از " " در قبال سخنی گفته نشده و دفاعی صورت نگیرد ، مردم حق دارند که به ان وظیفه شرعی هم بدیده تردید نگاه کرده و به ان اعتنایی نکنند ✒استاد محمد سروش محلاتی 💫ادامه دارد http://B2n.ir/u01340 @quranpuyan
🔹إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ 🔸شكوۀ اندوه شديد و غم و غصه ام را فقط به خدا مى برم 📗سوره یوسف، آیه ۸۶ @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیه 1 تا 8 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
-1556013309_1863831401.mp3
3.03M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️آيا از است؟ 💠بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ 🌱سپاس و ستایش، از آنِ خداست؛ همو که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و نور را پدید آورد. بااین‌همه، کافران، (غیر خدا را) با پروردگارشان برابر قرار می‌دهند. أنعام - ۱ 🔷✨‏از آيه بالا استفاده می‌شود، همانطور كه" نور" مخلوق خداوند است،" ظلمت" هم آفريده او است، در حالی كه معروف در ميان فلاسفه و دانشمندان علوم طبيعی اين است كه" ظلمت" چيزی جز عدم نور نيست، و اين را می‌دانيم كه نام مخلوق بر معدوم نمی‌توان گذاشت، بنا بر اين چگونه آيه مورد بحث، ظلمت را جزء مخلوقات خداوند بشمار آورده است؟! در پاسخ اين ايراد می‌توان گفت: 🔹‏اولا ظلمت هميشه به معنای ظلمت مطلق نيست، بلكه ظلمت غالبا به معنای نور بسيار كم و ضعيف در برابر نور فراوان و قوی بكار می‌رود، مثلا همه می‌گوئيم" شب ظلمانی" با اينكه مسلم است، در شب، ظلمت مطلق نيست، بلكه همواره ظلمت شب آميخته با نور كم رنگ ستارگان يا منابع ديگر نور می‌باشد، بنا بر اين مفهوم آيه اين می‌شود كه خداوند برای شما روشنی روز و تاريكی شب كه يكی نور قوی و ديگری نور بسيار ضعيف است، قرار داد و بديهی است كه ظلمت به اين معنی از مخلوقات خدا است. 🔹‏و ثانيا درست است كه ظلمت مطلق يك امر عدمی است، اما امر عدمی هنگامی كه در شرائط خاصی واقع شود، حتما از يك امر وجودی سرچشمه می‌گيرد يعنی كسی كه ظلمت مطلق را در شرائط خاصی برای اهداف معينی بوجود می‌آورد حتما بايد از وسائل وجودی استفاده كند، مثلا ما می‌خواهيم در لحظه معينی اطاق را برای ظاهر كردن عكسی تاريك كنيم ناچاريم جلوی نور را بگيريم تا ظلمت در اين لحظه معين بوجود آيد، چنين ظلمتی مخلوق است (مخلوق بالتبع). 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️با آنكه و پايان كار انسان، همه از خدا و به دست اوست، پس چرا در مبدأ و معاد شك كنيم 💠‏هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضی‌ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ (۲/انعام) 🌱‏او كسی است كه شما را از گل آفريد، پس از آن أجلی را (برای زندگی شما در دنيا) قرار داد و أجلی معيّن (كه مربوط به آخرت يا غير قابل تغيير در دنياست) نزد اوست. پس (با وجود اين) شما شك و شبهه می‌كنيد؟ 🔷✨‏در آيه‌ی پيش، مسائل آفاقی و خلقت آسمان‌ها و زمين مطرح شده، اينجا خلقت انسان و حيات محدود او در اين دنيا آمده است. ‏در قرآن، ۲۱ مرتبه از «أجل مسمّی» سخن به ميان آمده است. 🔷✨‏خداوند برای عمر انسان دو نوع زمان‌بندی قرار داده: يكی حتمی كه اگر همه‌ی مراقبت‌ها هم به عمل آيد، عمر (مانند نفت چراغ) تمام می‌شود. و ديگری غير حتمی كه مربوط به كردار خودمان است، مثل چراغی كه نفت دارد، ولی آن را در معرض طوفان قرار دهيم. در روايات، كارهايی هچون: صله‌ی رحم، صدقه، زكات، دعاو ... سبب طول عمر و اعمالی هچون: قطع رحم و ظلم و ... سبب كوتاه شدن عمر دانسته شده است. 💬‏پيام‌ها🔻 ‏🔹 مدّت عمر و پايان زندگی، به دست ما نيست. هُوَ الَّذِي‌ .... قَضی‌ أَجَلًا ‏🔹 تنها خداوند بر أجل مسمّی (أجل قطعی)، آگاه است. «أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ» ‏🔹 با آنكه آفرينش و پايان كار انسان، همه از خدا و به دست اوست، پس چرا در مبدأ و معاد شك كنيم؟ «ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ» 📚‏تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅آیا عصبانی کردن دشمنان، است؟ در سالیان اخیر در هنگام مراسم مختلف سیاسی مثل انتخابات و راهپیمایی شاهد سخنانی هستیم که با استناد به آیه ۱۲۰ سوره توبه، هر عملی را که موجب عصبانیت دشمن شود، عمل صالح و مورد رضایت خداوند میدانند. آيا ايه فوق چنين دلالتي دارد؟ ابتدا آیه و ترجمه انرا مرور کنیم: مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۰﴾ فولادوند: مردم مدينه و باديه‏ نشينان پيرامونشان را نرسد كه از [فرمان] پيامبر خدا سر باز زنند و جان خود را عزيزتر از جان او بدانند چرا كه هيچ تشنگى و رنج و گرسنگيى در راه خدا به آنان نمى ‏رسد و در هيچ مكانى كه كافران را به خشم مى ‏آورد قدم نمى‏ گذارند و از دشمنى غنيمتى به دست نمى ‏آورند مگر اينكه به سبب آن عمل صالحى براى آنان [در كارنامه‏ شان] نوشته مى ‏شود زيرا خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى ‏كند. تفسير مجمع البيان طبرسي که از قدیمی ترین منابع تفاسیر شیعی است،سياق آيات را اينگونه توضيح ميدهد:"پس از آنكه خداى سبحان داستان متخلفين از جنگ تبوك و عذر خواهى و پذيرفتن توبۀ نادمان آنها را بيان داشت دنبال آن بصورت توبيخ از اين عمل آنها فرمايد: كه براى مردم مدينه و باديه نشينان اطراف آن جايز نيست كه در جنگ تبوك و غير آن جنگ بدون عذر از رفتن با پيغمبر تخلف كنند" تفسير ادامه آيه را علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، آيه را اينگونه شرح کرده است: "اين آيه حق تخلف از رسول خدا (ص) را از اهل مدينه و اعراب اطراف آن سلب نموده، سپس خاطرنشان مى سازد كه خداوند در مقابل اين سلب حق ، براى ايشان در برابر مصيبتى كه در جهاد ببينند از قبيل گرسنگى و عطش و تعب و در برابر هر سرزمينى كه بپيمايند و بدان وسيله كفار را به شدت خشم دچار سازند، و يا هر بلائى كه بسر آنان بياورند، يك عمل صالح در نامه عملشان مى نويسد." با توجه به معنا و تفسير ایه و سیاق ایات که در تفاسیر هم بدون اختلاف زيادي به ان اشاره شده، ایه در مقام بیان این نکته است که رنجهای مترتب بر یک عمل واجب مثل همراهی با پیامبر در جهاد که فی سبیل الله انجام شود، همگی ماجور و در حکم یک عمل صالح هستند. هیچ یک از مفسران متاخر و متقدمی که به تفاسیر انها رجوع شده است، چنین نتیجه نگرفته اند که هر کاری که کفار را به غیظ آورد، عمل صالح است. در ايام انتخابات قبل،كليپي از جناب استاد قرائتي پخش شد كه باستناد همین ایه ،مخاطبان را به شركت در انتخابات تشويق ميكرد.محور اصلي صحبت ايشان اين بود:"طبق آیه هر کاری که کفار را به غیظ آورد، عمل صالح است.شرکت ما هم در انتخابات چون آمریکا را عصبانی می کند عمل صالح است.اگر مسلمانی ما کسی را عصبانی نکند، ما عمل صالح نیستیم." اولا نادرستی مقدمه این نتيجه‌گيري با توجه به توضیحات ارایه شده از ایه، نادرست است و ایه مطلقا چنین چیزی را بیان نمی کند. ثانیا با پذيرش منطق فوق برای عصبانی کردن کفار، میتوان به هرکاری دست زد و انرا هم مورد رضای خدا و عمل صالح بدانیم که قطعا اینگونه نیست چرا که هدف، وسیله را توجیه نمیکند. بنابراین وقتی این مقدمه درست نباشد، حتي با فرض صحت جمله دوم،نتیجه ای هم که گرفته شده نادرست است. البته این نحوه بیان مقدمه و نتیجه گیری به ایشان منحصر نشد و یکی از مقامات عالیرتبه نظام هم در خرداد 1400 این مفهوم را در قالب جملات زیر بیان نمودند:"مضمون این دو فقره‌ای که از این آیه خواندم، به طور خلاصه این است که هر عملی و اقدامی از شما که دشمن از آن ناخشنود باشد، در پیشگاه پروردگار یک عمل صالح است. می‌بینید که دشمنان با انتخابات شما بشدّت مخالفند، بنابراین اقدام به انتخابات یک عمل صالح است". ایت الله جوادی املی در تفسیر این آیه به تفكيك ظريفي اشاره كرده است که :"اين ايه تبشير است. اينها كه همراهی كردند چه مصيب شوند چه مصاب، اجر دارند. اين دو تا بخش ناظر به اين است كه آنجا كه غرامت مي‌بينند تشنگي و گرسنگي و خستگي است اينجا كه غنيمت مي‌بينند جايي پا مي‌گذارند كه دشمن را به رنج در بياورند چيزي از دشمن عايد اينها مي‌شود در غنيمت و در غرامت، در هردو، خدا براي اينها پاداش بنويسد. چون همه اينها در راه خداست. في سبيل الله است" . پس مشخص شد که عصبانی کردن دشمن في نفسه از نظر قران ارزش ذاتی نداشته، لذا بجای انکه گفته شود هرعملی برای ناخشنودي دشمن، عمل صالح است باید گفته شود در اجرای یک وظیفه جمعی خداپسندانه و سودمند برای جامعه ، همانگونه كه تحمل سختي ها
و ناملایمات، ماجور و عملی صالح است، كسب فتوحات و موفقيتهايي كه دشمن را به غيظ مي‌اورد هم ارزشمند و ماجور است. البته مصداق این وظیفه جمعی خداپسندانه نیز در هر زمان و مکانی با توجه به جمیع شرایط تعیین می شود. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺🌺با عبور از عيد نيمه شعبان، نسيم معطر به مشام ميرسد. ✅از هم اكنون با سفارش كتاب "280 نكته از 30 جزء قرآن" باستقبال برويد تا ماه مبارك را با مطالعه هر جزء كه در ساليان متمادي مورد استقبال مخاطبان قرارگرفته، همراه كنيد ✅ اگر ميخواهيد خود يا عزيزانتان با مهمترين و نبايدهاي اعمال و فردي و اجتماعي از منظر قران آشنا شويد، مطالعه كتاب" را به شما پيشنهاد ميكنيم. 🔶همچنين ميتوانيد با به عنوان به دوستان و اشنايان تان و يا كتابخانه مسجد، مدرسه، هيات، شركت ،موسسه و ..موردنظرتان اهدا نماييد تا همواره در ثواب مطالعه و عمل به كتاب باشيد. 🔰 اطلاعات بیشتر در کانال کتاب در پیام رسانهای ایتا و تلگرام و واتساپ https://t.me/raftarequrani https://eitaa.com/raftarequrani https://chat.whatsapp.com/EzuHMZGIPR1BsZnmRrQcqQ
❓ايا در هم بايد از و فقها كرد؟ ايا شركت در انتخابات، موضوع است؟ 🛑قسمت پنجم: و رأي ندادن ربطي به اسلام و ندارد. 🔹حکومت یک است مثل ماشین و هواپیما و... که وسیله هستند برای اینکه راحت‌تر به مقصد برسیم و همانگونه که نمی‌توانیم بگوئیم امام کسی است که ماشین داشته باشد، نمی توانیم بگوئیم امام كسي است كه حاکم باشد. 👈پس حكومت يك وسيله است. این وسیله در زمان پیامبر (ص) در دوران مدني، در دست ایشان بود و توانست دین را بهتر تبلیغ کند اما پس از ايشان در زمان حضرت علی (ع) به مدت 25 سال این وسیله از ایشان گرفته شده و پس از آن به ایشان برگردانده شد اما با وجود جنگ‌های متعدد نگذاشتند که امام بتواند به خوبی از این وسیله استفاده کند. و امام حسن (ع) چون متوجه شدكه با وجود فردی چون معاویه همان جنگ‌ها ادامه دارد و امام نمی‌تواند از این وسیله به خوبی استفاده کند و فقط وبالی است به گردن ایشان، لذا آن را تسلیم معاویه کرد و آن را رها کرد. 👈با توجه به آنچه بيان شد اكنون با صراحت مي‌گويم، کسی نیاید بگوید که می‌گوید رأی دهید یا اسلام می‌گوید رأی ندهید، خير. رأي دادن و رأي ندادن ربطي به اسلام و دين‌داري ندارد. چون و حکومت مسئله عقلی و عرفی و اجتماعی است و هیچ ربطی به اسلام ندارد. 👈 ما باید نگاه کنیم ببینیم شرکت در انتخابات نفعش بیشتر است یا ضررش. در این مدت بيش از۴۰ سال از اسلام و قرآن استفاده شد و رأي دادن امري قلمداد شد و چون بد عمل شد بسياري از مردم با دین بد شدند، به همين دليل خود را مكلف ديدم كه با صراحت بگویم، و ریاست جمهوری و بالاتر و پائین‌تر و... از اموری است که در کنار دین است و است که می توان به نفع از آن استفاده کرد. البته همین امور می‌توانند به ضرر دین هم باشند. 🔶دین همان چیزی است که خداوند در قرآن سوره آل عمران/ ۱۶۴ وسوره جمعه/۲ بیان کرده است و با آن وظیفه پیامبر را در این قبال مشخص کرده است. ✨لَقَدْ مَنَّ اَللّهُ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ ✨هوَ اَلَّذِي بَعَثَ فِي اَلْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ 🔶و در جاهاي دیگر پیامبر( ص) را بشیر و نذیر نامیده است انّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ اَلْجَحِيمِ و خداوند در این آیات وظایف پیامبرش را مشخص کرده است و از جمله آن وظايف تشكيل حکومت يا حفظ آن نيست بلكه اين امور عقلايي، عرفی و اجتماعی است. 🔹مردم مدینه وقتی دیدند که پيامبر(ص) فرد خوبي است و می‌تواند را خوب اداره کند و با مردم به خوبی رفتار می‌کند حکومت را به او بخشیدند، اما باید توجه داشته باشیم که اگر حكومت را به پیامبر(ص) نمي‌دادند و او حاکم نمي‌شد باز هم پیامبر بود و آن وظایفی را که خداوند برایش مشخص کرده بود بر عهده داشت. ✅ به طور كلي نمی‌توان گفت که حکومت و دین عين هم هستند بلکه این دو، دو چیز مختلف هستند كه بينشان عموم و خصوص من وجه است. قابل اجتماع و قابل افتراقند. برخي دين‌دارها حكومت داشتند مثل داود و سليمان و يوسف و محمد و علي عليهم السلام. و برخي دين‌داران حكومت نداشتند مانند ابراهيم و اسماعيل و نوح و...عليهم السلام و برخي حكومت داران هم دين نداشتند نظير فرعون و نمرود. 🔸پس کسی نگوید دین می‌گوید بده یا رأی نده، بلکه همانگونه که گفته شد حکومت امری و اجتماعی است و بايد با عقل و فهم آن را بررسي كرد نه با تعبد و فتوا. 🖋حجت الاسلام احمد عابديني جهت مطالعه ساير نظرات به لينك زير مراجعه نماييد http://B2n.ir/u01340 💫ادامه دارد @quranpuyan
🍀 از حضرت زین العابدین علیه السلام🍀 بند ۹ 🍃🌸 اَللّـٰهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى‏ شَفیعاً مُشَفَّعاً وَ طَریقاً اِلَیْکَ مَهیَعاً، وَاجْعَلْنى‏ لَهُ‏ مُتَّبِعاً، حَتّىٰ‏ اَلْقیٰکَ یَوْمَ الْقِیـٰمَةِ عَنّى‏ راضِیاً، وَ عَنْ ذُنُوبى‏ غاضِیاً، قَدْ اَوْجَبْتَ لى‏ مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوانَ، وَ اَنْزَلْتَنى‏ دارَ الْقَرارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْیارِ 🌸 ✅ خدایا قرار ده او را براى من شفیعى پذیرفته و راهى به سویت که روشن و هموار باشد و مرا پیرو او گردان‏ تا به جایى که در روز قیامت تو را در حالى دیدار کنم که از من خوشنود باشى و گناهانم را نادیده ‏گیرى و براى من واجب‏ کرده ‏باشى از جانب خود رحمت و خوشنودى را و مرا در خانهٔ همیشگى (بهشت جاویدان) و منزلگاه نیکان فرود آرى 🌸🍃 ‏ اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیه 9 تا 18 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
514203392_1546533308.mp3
4.1M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️شكست و سقوط مخالفان حقّ، حتمی است، اگر شك داريد، را بخوانيد! 💠قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (۱۱/انعام) ‏ ‏🌱بگو روی زمين گردش كنيد، سپس بنگريد سرانجام آنها كه آيات الهی را تكذيب می‌كردند چه شد؟! 🔷‏قرآن در اينجا برای بيدار ساختن اين افراد لجوج و خود خواه از راه ديگری وارد شده و به پيامبر دستور می‌دهد كه به آنها سفارش كند، در زمين به سير و سياحت بپردازند و عواقب كسانی كه حقايق را تكذيب كردند با چشم خود ببينند، شايد بيدار شوند (قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ‌). 🔷‏شك نيست كه مشاهده آثار گذشتگان و اقوامی كه بر اثر پشت پا زدن به حقايق راه فنا و نابودی را پيمودند، تاثيرش بسيار بيشتر از مطالعه تاريخ آنها در كتابها است، زيرا اين آثار حقيقت را محسوس و قابل لمس می‌سازد. ‏شايد به خاطر همين است كه جمله انظروا (نگاه كنيد) را به كار برده نه" تفكروا" (بينديشيد). ‏ضمنا ذكر كلمه" ثم" كه معمولا در مورد عطف با فاصله زمانی به كار می‌رود، ممكن است به خاطر توجه دادن به اين حقيقت باشد كه در اين سير و قضاوت خود عجله نكنند، بلكه هنگامی كه آثار گذشتگان را مشاهده كردند، با حوصله و دقت بينديشند سپس نتيجه‌گيری كرده، عاقبت كار آنها را با چشم ببينند. 🔹فرمان‌ «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» شش بار در قرآن آمده است. گرچه هدف از دستور سير در زمين عبرت گرفتن و آدم شدن است و كافران هرگز به اين آيه با اين هدف عمل نكرده‌اند. ‏🔹سفرهای علمی وآموزنده وعبرت‌آور، ستوده و نيكوست. سِيرُوا ... ثُمَّ انْظُرُوا ‏ 🔹شكست و سقوط مخالفان حقّ، حتمی است، اگر شك داريد، تاريخشان را بخوانيد و با سفر، آثارشان را ببينيد و عبرت بگيريد. سِيرُوا ... ثُمَّ انْظُرُوا ‏ 🔹عوامل عزّت يا سقوط جوامع، قانونمند است. اگر عواملی مثل انكار و تكذيب حقّ در زمانی سبب هلاكت شد، در زمان‌های ديگر هم سبب می‌شود. سِيرُوا ... انْظُرُوا ‏ 🔹يكی از عوامل سقوط تمدّن‌ها، تكذيب انبياست. «عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» ‏ 🔹جلوه‌های گذرا مهم نيست، پايان كار مهم است. «عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» 📚تفسیر نمونه و نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️معنای بودن خدای سبحان و فرق آن با و بر يكديگر 💠وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ 🌱اوست که بر بندگانش چیره و مسلط است و اوست که حکیم و آگاه است. أنعام - ۱۸ 🔷✨لفظ" قاهر" از اسمايی است كه هم بر خدای متعال اطلاق می‌شود، و هم بر سلسله اسباب، صادق است، الا اينكه بين قهر او و قهر اسباب فرق است، زيرا اگر غير او بعضی بر بعضی ديگر قهر و غلبه دارند در عين حال قاهر و مقهور از جهت مرتبه وجودی، و درجه هستی، با هم برابرند، باين معنا كه اگر آتش مثلا بر هيزم قهر می‌كند و آن را مشتعل می‌سازد خودش با آن هيزم، هر دو موجودی هستند طبيعی. چيزی كه هست، اقتضای طبع يكی، مخالف اقتضای طبع ديگری است، و اقتضای طبع آتش در تحميل اثر خود بر هيزم، قوی‌تر است از اقتضای هيزم در تحميل اثر خود بر آتش، و از اين جهت است كه آتش بر هيزم غلبه و ظهور كرده و آن را از تاثير خود متاثر می‌سازد. 🔷✨‏و ليكن خدای سبحان، قهرش مانند قهر آتش بر هيزم نيست، بلكه او قاهر است به تفوق و احاطه مطلق، نه به قوی‌تر بودن در اقتضای طبيعی به اين معنا كه اگر ما آتش زدن و شعله‌ور ساختن چيزی از قبيل هيزم و امثال آن را به خدای سبحان نسبت دهيم معنای اين نسبت ما اين است كه خدای سبحان هم به وجود مخصوص و محدودی كه با آن وجود هيزم را ايجاد كرده و هم به خواص و كيفياتی كه به آن داده و آن را با دست قدرت خود مجهز به آن خواص نموده و هم به ايجاد آتشی كه آن را طعمه خود سازد و آن آتش نيز ذات و آثارش ملك او است، و هم به اينكه نيروی مقاومت در برابر آتش را از آن سلب نموده بر آن قاهر است. 🔷✨‏آری، قهر خدای تعالی بر هيزم به اين معنا است، نه به معنای قهر موجودات بر يكديگر. ‏چون او است كه هر چيزی را در جای خود وضع كرده و از آن جمله احتراق و اشتعال را هم در هيزم قرار داده، به طوری كه در برابر اراده و مشيت او قدرت سرپيچی از اين امر و از ساير امور و آثاری كه در آن نهاده، ندارد. برای اراده و مشيت او افقی است ما فوق هستی هيزم. ‏پس اگر می‌گوييم خداوند بر بندگان قاهر است قهر او نظير قهر بعضی از بندگان بر بعضی ديگر (كه همه در عرض هم هستند) نيست، قرآن كريم اين بحث ما را و هم چنين‌ نتيجه‌ای را كه از آن گرفتيم تصديق دارد، برای اينكه در دو جای اين سوره يعنی در اين آيه و در آيه" ۶۱" قهر را به عنوان اسمی از اسمای خدا ذكر كرده، در حالی كه اگر قهر او مانند قهر بندگان بود بايد به عنوان وصف ذكر می‌فرمود. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا