eitaa logo
راهِ صواب
487 دنبال‌کننده
18 عکس
12 ویدیو
5 فایل
ا❁﷽❁ا این کانال به منظور نشر پاره‌ای از معارف دین با نهایت سعی در دقت و وثاقتِ نسبتِ مطالب به اولیاء دین راه‌اندازی گردید. در تلگرام: https://t.me/rahe_savab ارتباط با مدیر: @rahe_savab
مشاهده در ایتا
دانلود
📢 به پیشنهاد برخی از مخاطبان گرامی، کانال تلگرام نیز راه‌اندازی گردید. 🔹 https://t.me/rahe_savab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۲) 📌 التزام به اخلاق 🔹 چند نفر از دوستان به‌طور جداگانه نقل کردند از مرحوم استاد که به آنان فرموده بودند: 🔺 «خود را ملتزم کنيد که هر روز يک صفحه از «معراج السعادة» مطالعه کنيد؛ اما يک صفحه که مطالعه کرديد، حتّی اگر آخرِ آن يک صفحه، وسط مطلب هم باشد بيشتر نخوانيد.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۳) 📌 اعتقاد قلبی و واقعی ... 🔹 روزی قبل از درس، دربارهٔ مشکله‌ای بسيار مهم و اساسی که اين زمان گريبان‌گير حوزه‌های علميّه است سؤالی را مطرح نموده، فرمودند: 🔺 «می‌بينيم علمای قديم، به چه مقامات عاليه‌ای رسيدند. وقتی بررسی می‌کنيم، مشاهده می‌کنيم که کارها و برنامه‌های آنها فرقی با کارها و برنامه‌های ما ندارد و آنان نيز به همين کارهای ما اشتغال داشته‌اند. پس چرا ما به جايی نمی‌رسيم و آن ترقّيات برايمان حاصل نمی‌شود؟!» سپس حدود بيست دقيقه اين سؤال را خوب پرورش دادند تا اهمّيّت آن برای همگان آشکار شود. 🔹 آنگاه در مقام پاسخ فرمودند: 🔺 «به نظر بنده تفاوت ما با آنان اين است که آنها به همان کارهايی که انجام می‌دادند واقعاً و حقيقتاً معتقد بودند. همان درس و بحث را و همان مستحبّات و عبادات را قلباً و واقعاً عقيده داشتند که همين‌ها اسباب و موجبات ترقّی و تعالی است. اما ما همان کارها را به حسب ظاهر انجام می‌دهيم لٰکن آن اعتقاد قلبی را نداريم. گويا منتظر چيزهای ديگری و برنامه‌های متفاوتی هستيم تا ما را برساند.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۴) 📌 روش تربیت سلوکی آیة اللّٰه بهجت (رحمة اللّٰه علیه) 🔹 روش و سبک تربيتی مرحوم استاد در سِيروسلوک، همان روش و سبک استادشان مرحوم آقای قاضی و نيز اساتيد ايشان تا مرحوم ملّاحسينقلی همدانی بود (تأکيد بر ترک معصيت و بر ياد خدا و استغراق در آن)؛ ليکن در چند مورد، تفاوت اساسی داشتند؛ از جمله در دستور «ذکر»: مرحوم استاد، ذکر خاصی با عدد مخصوص دستور نمی‌دادند؛ بلکه معتقد بودند سالک، خود بايد هر زمانی ملاحظه کند در بين اذکار مذکوره در شرع، هر ذکری که با آن، حال حضور و لذّت معنوی می‌يابد، همان را بگويد، و تا زمانی که از آن ملالت پيدا نکرده ادامه دهد؛ زيرا در اين صورت است که حضور قلب و ذکر قلبی او تأمين می‌شود. نه تنها «ذکر»، بلکه در همهٔ مستحبّات، به عبادتی بپردازد که به آن شوق دارد، و با کسالت و ملالت، ذکر و بلکه هيچ عبادتی را بر خود تحميل نکند، و اگر در زمانی نسبت به ذکر يا عبادتی حضور قلب ندارد، پس ذکر ديگری يا عبادت ديگری يا زمان ديگری به جای آن انتخاب کند تا اين امر مهم (همراهی قلب با زبان) تأمين گردد. می‌فرمودند: 🔺«اين عباداتی که هست، انواع و اقسام، از قبيل: نمازها، ذکرها، تلاوت قرآن، ادعيه، مناجات‌ها، زيارت‌ها و ...، مانند سفره‌ای است که انواع و اقسام غذاهای رنگارنگ در آن موجود است. شخص عاقل از هرکدام از آن غذاها قدری می‌چشد، هرکدام را ميل و اشتهاء دارد همان را انتخاب می‌کند. از نظر طبّی هم آن غذای مورد ميل و اشتهای او، برايش نافع‌تر است. غذاهای روحی و معنوی هم همين‌طور است؛ شخص بايد از هرکدام از آن عباداتِ گوناگون، ذوق کند و بچشد، هرکدام را ميل و شوق داشت و اشتهاء داشت، همان را مشغول شود.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۵) 📌 استاد سِیروسلوک گاهی با اطلاع دادن به شاگرد، نبض معنوی او را می‌گیرد تا دستور مناسب حال او را بدهد. 🔹 در سال‌های اوّلیهٔ آشنايی و ارتباط اينجانب با حضرت استاد، متوجّه شده بودم که سبک تربيتی ايشان در امور معنوی، با سبک استادشان مرحوم آقای قاضی و اساتيد وی، متفاوت است¹. يک بار توسّط نامه، از ايشان درخواست دستگيری در امور معنوی (به نحو دستگيریِ مشايخ و اساتيدشان) نمودم. ايشان نامه را گرفتند و فرمودند بعداً جواب می‌دهم. يکی دو روز بعد خدمتشان رسيدم. در جواب آن نامه به صورت شفاهی فرمودند: 🔺 «من حال و وقت ندارم. فعلاً شما به همين کارها و برنامه‌هايی که داريد ادامه دهيد. ما هر بار که شما را می‌بينيم نبض شما را می‌گيريم؛ هر وقت ببينيم وقتش رسيد، يک کلمه‌ای هست مثل «کَلِمَةُ لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰه حِصْني»، با اون اهمّيت؛ اون کلمه را به شما می‌گوييم.» ✔️ آيا آن کلمه را به بنده فرمودند؟ يکی دو سال بعد، در تابستان که ايشان طبق برنامهٔ هر ساله به مشهد مشرّف شده بودند، اتّفاقاً بنده هم در مشهد بودم. روزی در منزلشان خدمت رسيدم و فرد ديگری نبود. فرمايشات تأثيرگذار و تکان‌دهنده‌ای فرمودند. در لابه‌لایِ فرمايشات، پس از ذکر مثالی به عنوان مقدّمه، دستورالعمل دائمی ويژه‌ای بيان فرمودند، گمانم آن است که اين دستورالعمل دائمی، همان کلمهٔ موردِ نظر بود؛ واللّٰه العالم. ۱. مراد، تفاوت در اصل و کلیات برنامه‌ها و دستورالعمل‌ها نیست؛ بلکه تفاوت در برخی جزئیات و مصادیق است. به تعبیر دیگر: چنان‌که در فرستهٔ قبلی بیان شد روش تربیت سلوکی مرحوم آقای بهجت همان روش مرحوم ملّاحسینقلی همدانی و شاگردانشان بود. مبانی کلی آن روش: - ترک معصیت به‌طور مطلق - استغراق در یاد خدا - عدم توجه به مکاشفات و کرامات و سوانح بین راه - ارتباط با استاد کامل - عبادت خدا و اخلاص در آن - بسط عبودیت و بندگی خدا به همهٔ زوایای زندگی و شرائط و لوازم دیگر که همه آنها در متون دینی بیان شده و جامع همهٔ آنها «معرفت نفس» می‌باشد. پس مبانی، همان مبانی است. فقط ذکر به تعداد را قبول نداشتند، که در اشعارشان هم بیان فرموده‌اند، و در انتخاب ذکر و مقدار آن، میزان را حال سالک و شور و شوق و التذاذ او از آن ذکر می‌دانستند. 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده)، به ضمیمهٔ پی‌نوشت. 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۶) 📌 اشعار مرحوم آیة اللّٰه بهجت (۱) 🔹 ... در سال‌های اخير بخش عمده‌ای از اوقات شريفه‌شان صرف نوشتن کتابی با نام «النور الساطع و البرهان القاطع» می‌شد که سه جلد از آن تنظيم گرديد. محتوای اين کتاب، اشعاری است به سبک مثنوی که به موضوعات گوناگون پرداخته؛ عمدهٔ آنها در زمينهٔ «سير إلی اللّٰه و معرفت حقّ متعال» و ديگر امور مربوطه به همين مقصد والا است، و نيز در موضوعات «اعتقادی» به‌خصوص مبحث «امامت»، و اثبات حقّانيّت خلافت امير مؤمنان (علیه السّلام)، و بيان فضائل و مناقب حضرات معصومين (علیهم السّلام) و مطاعن و مثالب معاندين آنها، و نيز اظهار عشق به امام زمان (علیه السّلام)، بيانات بلندی به روش و برداشت ويژهٔ خودشان دارند، و همه را خود ايشان می‌سرودند و می‌نوشتند و به اين امر اهتمام داشتند. 🔺 ... در جايی با صراحت، وصول خود به مقام معرفت شهودی خداوند متعال ـ که قرّة العين سالکان و اولياء حقّ است ـ را اين‌گونه بيان می‌فرمايند: مـا خــدا را بـا خــدا بـشـنـاخـتـيـم بعد از آن دل را به او پـرداخـتـيـم چون معرِّف، هم معرَّف کامل است احـتـيـاجِ ما به غيرش باطـل است ✔️ اشاره است به روايت معروف از امام صادق (علیه السّلام) که در کتب متعدّده (اصول کافی، توحيد صدوق و ...) آمده که فرمود: «... فَكَيْفَ يُوَحِّدُ مَنْ زَعَمَ أنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ؟ إِنَّمَا عَرَفَ اللّٰهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللّٰهِ؛ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ؛ إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ». [چگونه موحِّد است کسی که می‌پندارد خدا را به غیر او شناخته است؟ جز این نیست که خدا را کسی شناخت که او را به خودش شناخت؛ بنابراین کسی که او را به خودش نشناخت، او را نشناخته؛ بلکه غیر او را شناخته است.] 🔺 ... در بيان اينکه «خداوند هميشه برای همه مشهود است اما به واسطهٔ توجّهات و اشتغالات دنيوی، از شهود و علم خود غافلند» فرمود: چند گويی: يوسفا، يوسف کجاست؟ گـويـدت: چشـمانت آلـوده چـراست؟ 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۱۶) 📌 اشعار مرحوم آیة اللّٰه بهجت (۲) 🔹 در توضيح ﴿فَاذکُرُونِی أَذکُرکُم﴾ فرموده: با توسّل يـاد حق کن ای فقیر ريسمـانِ غيب را محـکم بگير يادِ حق از ما، فنا در ذاتِ اوست يادِ او الطـافِ بی‌غـايـاتِ اوست يـادِ مـا أستغفر اللَّه گفـتن است یادِ حق مفتاحِ عالَـم دادن است 🔺 و نيز: گر تو گويی ذاکرم ماندم غريب قـال کلاّ مَـن مـعـي ربّي قـريـب ذاکـران، مـذکـورِ ربّ الـعـالـمـين کـی بوَد مذکورِ شاهان اينچنين گر شدی ذاکر، سند تضمين‌شده کـز هـمـه آفـات، او تأمـيـن‌شده گر شدی ذاکـر به خوابِ ناز شو بـا مـلائـک همـدم و همـراز شـو غرق ذکری غرق نوری ای عزيـز شک مـدار ار باشی از اهلِ تميز ذکرِ «ما» و «من» به ظلمت می‌برَد ذکـرِ حـق تـا کـوهِ طـورت آورَد 🔺 ... و در بخش ديگری در اهمّيت «ياد خدا» فرمود: هرچه گويم «ذکر» را شرح و بيان چـون بـه ذکـر آيم بدانم نيست آن ذکـر، بـاب اللَّه؛ کوبـيـدی گشـود گر نکوبيدی کجا خواهی ورود؟ ذکـر، باب اللَّه گـر داری طـلـب ذکرُکُم، ذکر اللَّه آن را شد سبب لحظه‌ای از حق اگر غافـل شوی لحظه را يک‌سال بشمار ای صفیّ 🔺 در بيان اينکه «استغراق در ياد خدا، تنها شرطِ وصول به مقصد اعلاست، بلکه آن سبب است و وصالِ حق، مسبّب» فرمايد: گفت اوّل آخـرين شـرطِ وصـال يادِ حق آمد به هر حال و مجال چون عبوديّت کمالش اين شده زين سبب بر خلق، مشکل آمده ليک آن‌کس را حلاوت حاصل است لا جَـرَم در ذکر، حلّ مشکل است 🔺 و نيز فرمايد: بی‌مسبّب بـا سبـب هرگز نشـد نارسا ساعـی به حـق هرگز نبُد گر بگـويی من سبـب دارم ولی از مسبـّب نيـست مـا را حـاصلی گويمت بـاشی يقينـاً بی‌سبـب غـافـلی بی‌التـفـاتی بوالعجب! گفتم استغراقِ ذکرش شد سبب يـا مسبـّب اوست، أمرٌ قَد وَجَب ذاکر و مذکور و ذکرش چون يکی‌ست واحـدی در حـکـم، نـزدِ هـر زکـی‌سـت 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۱۷) 📌 اشعار مرحوم آیة اللّٰه بهجت (۳) 🔹 قبلاً گفته شد که روش تربيتی ايشان در اذکار بلکه در مستحبّات، اين بود که خود شخص، از بين اذکار و عبادات وارده در شرع، انتخاب کند ذکری و عبادتی را که برای او حالت حضور می‌آورد. در همين معنی فرموده: گر تو را حلوای عرفان ذوق شد پس تو را اِکثارِ آن در شوق شد وای بر آن‌کـس که در ذکـر و دعـاء شد کسل چون شربِ اجباری دواء پس تـلـذّذ در عبـادت شيوه کن قطع کن اضدادِ آن از فرع و بُن گر به صدقِ اين خبر واقف شدی گـويی‌ام از جِدّ: چرا ديـر آمدی؟ راه رو تـا خـود ببيـنی ايـن اثر شاهد و غائب دو باشد در خبر 🔺 نيز در همين معنی فرمايد: ذکرِ مـأثـورِ صحيـحِ بی‌خطر در تو گر آرد حضـورِ بی‌ضرر پس ادامه دادنش کَالحَتم بود مغتنَم می‌دار اين فيضِ شهود جــامــعِ فــیــضـيـنِ دنـيـا آخــرت هست اَولی از خصوصِ يک جهت ايـن طريـقِ ابتـکارِ ذکرِ مـاست منصرف از راهِ ديگر فکرهاست گر حضورت نيست، تبديلاتِ نفل يا به تغيـيرِ زمـانـش هـست سهل 🔺 و ايضاً: گفتم اذکـارِ صحيـحه هر يکی ذوق بـنمـا، بر يکی شـو متّکی هـريـکـی را هـر زمـان کـن انتخاب با همـه حالاتِ خود شو در حساب 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
📌 نظر آیة اللّٰه بهجت در رابطه با خواندن فلسفه و عرفان نظری 🔹 در موارد متعدّد بعضی طلّاب از ايشان دربارهٔ خواندن يا نخواندن «فلسفه» يا «عرفان نظری» سؤال می‌کردند. چکيدهٔ پاسخ و نظر ايشان اين بود که: 🔺 «کسی که علم «کلام» و اعتقادات را به طور صحيح و کامل و استدلالی خوانده باشد به‌نحوی‌که در اصول دين مصونيّت يافته باشد و هيچ‌کس نتواند او را در عقائد متزلزل نموده و اصول دينش را از او بگيرد، برای اين‌چنين شخصی خواندن «فلسفه» و «عرفان نظری» نه تنها جائز است بلکه مفيد می‌باشد؛ اما قبل از اين مرحله که در اعتقادات، توان استدلال و ردّ سقيم و اخذ به صحيح را ندارد، ابداً صلاح نيست، و اگر انجام داد و منحرف شد مقصّر است.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۶) 📌 فهم عجیب 🔹 در خدمت علّامه طباطبائی در مشهد بودم، فرمودند: 🔺 «يک برادری داشتيم در فهم عجيب بود!» 🔹 عرض کردم: کجا درس خوانده بود؟ 🔺 فرمودند: «با هم بوديم.» 🔹 پرسيدم: مؤلّفاتی ندارد؟ 🔺 فرمودند: «آنچه از ارواح سؤال کرده در کتابی جمع کرده.» ✔️ اين ناچيز می‌گويد: اين جمله را که «يک برادری داشتيم در فهم عجيب بود» به آقای بهجت گفتم، تعجّب کردند. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۵ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۷) 📌 شاگردی سیدمحمّدحسن الٰهی نزد برادر ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیهما ـ 🔹 ... آقای آسيدمحمّدحسن الٰهی با دستخط خود، احوال خودشان را نوشته‌اند و می‌فرمايند: 🔺 «من که نجف رفتم، هنوز کتب متن [سطح] را به اتمام نرسانده بودم؛ لهٰذا در نجف مشغول خواندن دروس سطح شدم. بعد درس‌های خارج رفتم، و من در ايّام اشتغال به تحصيل، آنچه را از علوم که احتياج به او داشتم، از حساب و هندسه و غير اينها در نزد حضرت سيّدنا حاج ميرزا محمّدحسين طباطبائی، برادرم ـ أدام اللّٰه عزّه ـ می‌خواندم، و در آنچه که فهمش بر من سخت می‌شد به برادرم استمداد می‌کردم تا زمانی که از تحصيل مستغنی شدم، والحمد للّٰه وحده.» 🔹 و شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت می‌فرمودند: 🔺 «در نجف، در اواخر، آقای طباطبائی درس نمی‌رفتند [يعنی درس خارج]، ولی محمّدحسن درس می‌رفتند.» 🔹 و از شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت شنيدم که: 🔺 «آقا سيدمحمّدحسن وقتی نزد آقای طباطبائی بود، کالعبد بود.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۶-۲۵ 🔹 @rahesavab
📌 وجود کتبی آقاسیدمحمّدحسن 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت به اين ناچيز فرمودند: «وقتی آقای طباطبائی و برادرش آقاسيدمحمّدحسن برمی‌گشتند به ايران، آقاسيدمحمّدحسن کتاب‌های خود را نزد من امانت گذاشت، و وقتی که نوشته‌جات خود را به من می‌داد، آقای طباطبائی گفت: «اين‌ها وجودِ کتبیِ آقاسيدمحمّدحسن‌اند» ✔️ نگارنده می‌گويد: پس هم کتاب‌ها و هم نوشته‌جاتِ خود را امانت به آقای بهجت سپرده. اما کتاب‌ها، اين‌طور شنيده‌ام که کتاب‌های آقای الٰهی را آقای شيخ علی‌اکبر مرندی به تبريز برده. و اما نوشته‌جات، يک سال يا دو سال قبل از وفات علّامه، شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت، آن نوشته‌جات را به دست اين ناچيز دادند و فرمودند: 🔹 «اين‌ها را به آقای طباطبائی بدهيد.» اين حقير هم اين دفترها را ـ که عکس پادشاه عراق يا ولیعهد عراق روی آن دفترها بود ـ بردم خدمت علّامهٔ طباطبائی که اين دفترها نوشته‌جاتِ آقاسيدمحمّدحسن الٰهی است، تحويل دادم. بعد از مدّتی شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت فرمودند [مضمون]: 🔹 «به آقای طباطبائی بگوييد: ما اين نوشته‌جات را داديم، نه از باب اينکه نمی‌خواهيم پيش ما باشد.» و حضرت علّامه در جواب فرمودند: 🔺 «پيش ما باشد بهتر است.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۷-۲۶ 🔹 @rahesavab