eitaa logo
راهِ صواب
484 دنبال‌کننده
18 عکس
12 ویدیو
5 فایل
ا❁﷽❁ا این کانال به منظور نشر پاره‌ای از معارف دین با نهایت سعی در دقت و وثاقتِ نسبتِ مطالب به اولیاء دین راه‌اندازی گردید. در تلگرام: https://t.me/rahe_savab ارتباط با مدیر: @rahe_savab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۱) 📌 واصل کیست؟ 🔹 سؤال: «واصل» بر چه کسی اطلاق می‌شود؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 «واصل» آن است که به حضور رسيده و ملکه شده و هروقت بخواهد ملاقات می‌شود. 🔹 سؤال: آيا «مخلَصين» و «واصلين» فرق دارند؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 «مخلَصين» کسانی هستند که جز خدا ندارند و مخصوص به خدايند. «واصلين» کسانی هستند که به حقيقتِ امر و واقع رسيدند و واقفند و جز خدا ندارند. از حيث مصداق فرق ندارند؛ از حيث مفهوم فرق است. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۵۴ 🔹 @rahesavab
📌 نظر استاد و ادّعاهای موجود 🔹 روزی از ايشان سؤال کردم: کدام‌يک از شاگردان شما واصل‌اند؟ به خدا رسيده‌اند؟ 🔺 ايشان فرمودند: «هيچ‌کدام.» 🔹 عرض کردم: چرا؟ 🔺 فرمودند: «خدا نخواست.» 🔹 پرسيدم: کدام‌يک از شاگردانتان بهترند؟ 🔺 فرمودند: «مقايسه نکرده‌ام.» 🔹 دوباره پرسيدم: کدام‌يک از شاگردانتان بهترند؟ 🔺 باز فرمودند: «مقايسه نکرده‌ام.» 🔹 عرض کردم: برای نمونه یکی از شاگردانتان را بفرماييد. 🔺 اسم یکی از شاگردانشان را آوردند و فرمودند: «فلانی حال خوبی دارد.» نفرمودند: عارف است؛ فرمودند: «حال خوبی دارد.» ✔️ بنده اين مطلب را به شخصی گفتم بدون اينکه اسم فلانی را ببرم. آن شخص اين مطلب را برای همان فلانی نقل کرده بود، او ناراحت شده بود. آن شخصی که به او رسانده بود گفته بود: اسم شما را نياورد! گفته بود: بله، ولی ضمير، مرجع خودش را پيدا می‌کند. [يعنی مقصود، منم]. درحالی‌که ناراحتی آقای فلانی وجهی ندارد؛ اگر استاد را قبول داری، او می‌گويد حال خوبی داری! 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۱۶۲-۱۶۱ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۲) 📌 مردان علم در میدان عمل (۴) 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آية اللّٰه بهجت فرمودند: 🔺 «رجالی که ديديم، نمازهايشان جور به جور بود؛ با هم تشابهی نداشت؛ ما هم سعی نکرديم مثل يکيشان باشيم؛ خدا بخواهد خودش راهنمایی می‌کند. آقای نائينی و سيد ابوالحسن که قم بودند درس شروع کردند. نائينی نماز در صحن می‌خواند؛ سيد ابوالحسن در مسجد امام [حسن عسکری]. نائينی وقت تکبير گفتن، اضطراب داشت [بدنش می‌لرزيد]. پيرمردی از قم که اهل علم هم بود، اين را می‌گفت.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۳۲ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۳) 📌 مردان علم در میدان عمل (۵) 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آيةاللّٰه بهجت فرمودند: 🔺 آقای ميلانی می‌گفت: «استاد ما [شيخ محمّدحسین اصفهانی] در ۲۷ سالگی، اين حاشيه را بر «مکاسب» نوشت که از خيلی از معاصرينش بهتر نوشته با آنکه آن‌ها عمرزيادتر و معروف‌تر بودند.» 🔺 استاد ما اهل عبادت بود ولی به گمانم از همين راه نظر به اين معنويّات رسيده. حاجی [مراد صدرالمتألهينِ ثانی، حاج ملّاهادی سبزواری است] سه روز قبل از فوتش در درس می‌گفت: جاعلْ وجود، جعلْ وجود، مجعولْ وجود، صانعْ وجود، مصنوعْ وجود، صنعْ وجود، همين‌طور با حالی می‌گفت و شاگردها هی نزديک‌تر می‌رفتند، جذب می‌کرد؛ جابجا می‌شدند. به گمانم او از همين راهِ نظر به آن مقامات رسيده. همچنين ملّاصدرا از همين راه رسيده. همين مطالبِ «وجود» را انسان تکرار کند، يقين حاصل شد کار تمام است. از راه نظر هم يقين حاصل شد کار تمام است. 🔺 استاد ما [شيخ محمّدحسين اصفهانی] آقا علی [مدرّس] را از متأخّرين، قوی می‌دانست؛ می‌گفت: «با اين معلوماتم اگر می‌بود می‌رفتم درسش.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۱۹۵ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۴) 📌 مردان علم در میدان عمل (۶) 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آية اللّٰه بهجت نقل می‌کردند از استاد الفقهاء و المجتهدين آية اللّٰه العظمیٰ آقای خویی که می‌فرمود: 🔺 ميرزای نائينی در مقبرهٔ ميرزای بزرگ شيرازی، روی زمين می‌نشستند و درس خارج می‌دادند. يک‌وقتی اين طلبه‌ها و شاگردها اصرار کردند که آقا تشريف ببريد بالای منبر. ايشان حاضر نبودند بالای منبر بنشينند. بالاخره با اصرار و پافشاری [و به ذهنم می‌آيد که: حتّیٰ بازويش را هم گرفتند که: آقا بفرماييد بالای منبر] ايشان رفت روی منبر نشست و گفت: چه وضعی شده که رجال [يعنی مردان علم و عمل] رفتند، ما بايد بياييم روی منبر بنشينيم! [عين عبارت آقای بهجت است:] چند تا طَپانچه به سرِ خودش کوبيد. [از شدّت ناراحتی که وضع اين‌طور شده که ما برويم روی منبر بنشينيم و رجال رفتند ...] 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۳۳-۲۳۲ 🔹 @rahesavab
🔸 اهل بیت (۵) 📌 مجلس روضه، مجلس درس 🔹 روز جمعه‌ای پس از مجلس روضه (که هر هفته در خانهٔ ايشان برگزار می‌شد) از ايشان راهنمايی خواستم، فرمودند: 🔺 «درس‌هايتان را با جدّيّت بخوانيد؛ عمر کوتاه است و کارها زياد.» 🔹 در حال خارج شدن از منزل ايشان بودم، فرمودند: «اگر شما چيزی داشته باشيد بخواهيد به ما هم بگوييد که ما هم بدانيم؟» بنده عرض کردم: خواب شما را ديدم، فرموديد روزهای درسی درس بخوانيد و روزهای تعطيل در مجلس روضه شرکت کنيد. فرمودند: 🔺 «در بيداری هم نظر ما همين است. اين مجالس روضه، مجالس درس‌اند.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۵) 📌 گویا آمده بودند همین یک آیه را بشنوند! 🔹 روزی بعد از درس، قضيّهٔ مرحوم حاج شيخ جعفر شوشتری در اصفهان را مستقيماً از مرحوم شيخ مرتضی طالقانی نقل فرمودند. قبلاً گفتيم که در نجف اشرف نزد او کتاب «قوانين الأصول» را خوانده بودند. 🔺 فرمودند: «آشيخ مرتضی طالقانی می‌گفت: من خودم در اصفهان بودم که شيخ جعفر شوشتری به اصفهان آمده بود و از او خواهش کرده بودند که در ميدان شاه اصفهان [ميدان نقش جهان] منبر برود، و می‌گفت خودم در آن مجلس حضور داشتم. جمعيّت بسيار زيادی آمده بودند به‌طوری‌که مسجد شاه و ميدان شاه پُر بود؛ آن‌قدر ازدحام جمعيّت بود که شيخ جعفر وقتی سوار بر درازگوش آمد و در انتهای جمعيّت پياده شد، از آنجا از بين مردم حرکت می‌کرد تا برسد پای منبر که در مسجد شاه گذاشته بودند، يک ساعت طول کشيد تا رسيد به منبر. رفت بالای منبر نشست و جمعيّت همه سکوت کردند، بعد از بسم اللّٰه و الحمد للّٰه، اين آيه را خواند: ﴿وَ نَادَىٰ أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ﴾؛ [اهل جهنّم، اهل بهشت را ندا زنند که از آن آب (که خدا روزیتان کرده) بر ما فروريزيد.] شيخ مرتضی طالقانی می‌گفت: جمعيّت به گريه افتادند. مرحوم شيخ جعفر مقداری ساکت روی منبر نشست تا گريه‌های مردم تمام بشود و به صحبت ادامه دهد، اما مردم همچنان گريه می‌گردند ... گريهٔ مردم تمامی نداشت؛ آن‌قدر طول کشيد که شيخ نتوانست ادامه دهد؛ بالأخره از منبر پايين آمد و همان مقدار مسافت که آمده بود را برگشت و سوار مرکب شد و رفت، و مردم همچنان داشتند گريه می‌کردند. گويا آمده بودند همين يک آيه را بشنوند!» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
📢 به پیشنهاد برخی از مخاطبان گرامی، کانال تلگرام نیز راه‌اندازی گردید. 🔹 https://t.me/rahe_savab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۲) 📌 التزام به اخلاق 🔹 چند نفر از دوستان به‌طور جداگانه نقل کردند از مرحوم استاد که به آنان فرموده بودند: 🔺 «خود را ملتزم کنيد که هر روز يک صفحه از «معراج السعادة» مطالعه کنيد؛ اما يک صفحه که مطالعه کرديد، حتّی اگر آخرِ آن يک صفحه، وسط مطلب هم باشد بيشتر نخوانيد.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۳) 📌 اعتقاد قلبی و واقعی ... 🔹 روزی قبل از درس، دربارهٔ مشکله‌ای بسيار مهم و اساسی که اين زمان گريبان‌گير حوزه‌های علميّه است سؤالی را مطرح نموده، فرمودند: 🔺 «می‌بينيم علمای قديم، به چه مقامات عاليه‌ای رسيدند. وقتی بررسی می‌کنيم، مشاهده می‌کنيم که کارها و برنامه‌های آنها فرقی با کارها و برنامه‌های ما ندارد و آنان نيز به همين کارهای ما اشتغال داشته‌اند. پس چرا ما به جايی نمی‌رسيم و آن ترقّيات برايمان حاصل نمی‌شود؟!» سپس حدود بيست دقيقه اين سؤال را خوب پرورش دادند تا اهمّيّت آن برای همگان آشکار شود. 🔹 آنگاه در مقام پاسخ فرمودند: 🔺 «به نظر بنده تفاوت ما با آنان اين است که آنها به همان کارهايی که انجام می‌دادند واقعاً و حقيقتاً معتقد بودند. همان درس و بحث را و همان مستحبّات و عبادات را قلباً و واقعاً عقيده داشتند که همين‌ها اسباب و موجبات ترقّی و تعالی است. اما ما همان کارها را به حسب ظاهر انجام می‌دهيم لٰکن آن اعتقاد قلبی را نداريم. گويا منتظر چيزهای ديگری و برنامه‌های متفاوتی هستيم تا ما را برساند.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۴) 📌 روش تربیت سلوکی آیة اللّٰه بهجت (رحمة اللّٰه علیه) 🔹 روش و سبک تربيتی مرحوم استاد در سِيروسلوک، همان روش و سبک استادشان مرحوم آقای قاضی و نيز اساتيد ايشان تا مرحوم ملّاحسينقلی همدانی بود (تأکيد بر ترک معصيت و بر ياد خدا و استغراق در آن)؛ ليکن در چند مورد، تفاوت اساسی داشتند؛ از جمله در دستور «ذکر»: مرحوم استاد، ذکر خاصی با عدد مخصوص دستور نمی‌دادند؛ بلکه معتقد بودند سالک، خود بايد هر زمانی ملاحظه کند در بين اذکار مذکوره در شرع، هر ذکری که با آن، حال حضور و لذّت معنوی می‌يابد، همان را بگويد، و تا زمانی که از آن ملالت پيدا نکرده ادامه دهد؛ زيرا در اين صورت است که حضور قلب و ذکر قلبی او تأمين می‌شود. نه تنها «ذکر»، بلکه در همهٔ مستحبّات، به عبادتی بپردازد که به آن شوق دارد، و با کسالت و ملالت، ذکر و بلکه هيچ عبادتی را بر خود تحميل نکند، و اگر در زمانی نسبت به ذکر يا عبادتی حضور قلب ندارد، پس ذکر ديگری يا عبادت ديگری يا زمان ديگری به جای آن انتخاب کند تا اين امر مهم (همراهی قلب با زبان) تأمين گردد. می‌فرمودند: 🔺«اين عباداتی که هست، انواع و اقسام، از قبيل: نمازها، ذکرها، تلاوت قرآن، ادعيه، مناجات‌ها، زيارت‌ها و ...، مانند سفره‌ای است که انواع و اقسام غذاهای رنگارنگ در آن موجود است. شخص عاقل از هرکدام از آن غذاها قدری می‌چشد، هرکدام را ميل و اشتهاء دارد همان را انتخاب می‌کند. از نظر طبّی هم آن غذای مورد ميل و اشتهای او، برايش نافع‌تر است. غذاهای روحی و معنوی هم همين‌طور است؛ شخص بايد از هرکدام از آن عباداتِ گوناگون، ذوق کند و بچشد، هرکدام را ميل و شوق داشت و اشتهاء داشت، همان را مشغول شود.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۵) 📌 استاد سِیروسلوک گاهی با اطلاع دادن به شاگرد، نبض معنوی او را می‌گیرد تا دستور مناسب حال او را بدهد. 🔹 در سال‌های اوّلیهٔ آشنايی و ارتباط اينجانب با حضرت استاد، متوجّه شده بودم که سبک تربيتی ايشان در امور معنوی، با سبک استادشان مرحوم آقای قاضی و اساتيد وی، متفاوت است¹. يک بار توسّط نامه، از ايشان درخواست دستگيری در امور معنوی (به نحو دستگيریِ مشايخ و اساتيدشان) نمودم. ايشان نامه را گرفتند و فرمودند بعداً جواب می‌دهم. يکی دو روز بعد خدمتشان رسيدم. در جواب آن نامه به صورت شفاهی فرمودند: 🔺 «من حال و وقت ندارم. فعلاً شما به همين کارها و برنامه‌هايی که داريد ادامه دهيد. ما هر بار که شما را می‌بينيم نبض شما را می‌گيريم؛ هر وقت ببينيم وقتش رسيد، يک کلمه‌ای هست مثل «کَلِمَةُ لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰه حِصْني»، با اون اهمّيت؛ اون کلمه را به شما می‌گوييم.» ✔️ آيا آن کلمه را به بنده فرمودند؟ يکی دو سال بعد، در تابستان که ايشان طبق برنامهٔ هر ساله به مشهد مشرّف شده بودند، اتّفاقاً بنده هم در مشهد بودم. روزی در منزلشان خدمت رسيدم و فرد ديگری نبود. فرمايشات تأثيرگذار و تکان‌دهنده‌ای فرمودند. در لابه‌لایِ فرمايشات، پس از ذکر مثالی به عنوان مقدّمه، دستورالعمل دائمی ويژه‌ای بيان فرمودند، گمانم آن است که اين دستورالعمل دائمی، همان کلمهٔ موردِ نظر بود؛ واللّٰه العالم. ۱. مراد، تفاوت در اصل و کلیات برنامه‌ها و دستورالعمل‌ها نیست؛ بلکه تفاوت در برخی جزئیات و مصادیق است. به تعبیر دیگر: چنان‌که در فرستهٔ قبلی بیان شد روش تربیت سلوکی مرحوم آقای بهجت همان روش مرحوم ملّاحسینقلی همدانی و شاگردانشان بود. مبانی کلی آن روش: - ترک معصیت به‌طور مطلق - استغراق در یاد خدا - عدم توجه به مکاشفات و کرامات و سوانح بین راه - ارتباط با استاد کامل - عبادت خدا و اخلاص در آن - بسط عبودیت و بندگی خدا به همهٔ زوایای زندگی و شرائط و لوازم دیگر که همه آنها در متون دینی بیان شده و جامع همهٔ آنها «معرفت نفس» می‌باشد. پس مبانی، همان مبانی است. فقط ذکر به تعداد را قبول نداشتند، که در اشعارشان هم بیان فرموده‌اند، و در انتخاب ذکر و مقدار آن، میزان را حال سالک و شور و شوق و التذاذ او از آن ذکر می‌دانستند. 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده)، به ضمیمهٔ پی‌نوشت. 🔹 @rahesavab