eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
25 🔅🔅🔅 📁 در برابر اين روش، اين سوال مطرح مي شود که آيا راه تفسير قرآن همين است که وقتي صحبت فرعون مي‌شود بگوييم فرعون يعني فرعون نفس، از موسي که صحبت مي شود بگوييم يعني موساي عقل؛ يا اينکه جنگ و اختلاف بين موسي و فرعون اشاره به جنگ عقل و نفس است؟ آيا تفسير قرآن اين است و اين گونه بايد قرآن را تفسير کرد؟ آري اگر نکته اي از باب اشاره به ذهن کسي بيايد و آن را بر آيه تطبيق کند آن سخن شيرين و لطيفي است، اما به عنوان تفسير بگوييم كه آية بيان‌گر جنگ موسي و فرعون و اختلاف آنها به همان معني جنگ عقل و نفس است و اصلاً منظور قرآن همين است! آيا اين کار درست است؟ ايشان اين را نمي پسندند. 📁 کسان ديگري معاني‌اي براي قرآن اثبات مي کردند از باب علم حروف و علم اعداد روي حساب ابجد و اينکه اين کلمه چند حرف است و زبر و بينات آن فلان است و بنابراين اين آيه اين معنا را افاده مي کند. در اين زمينه داستانهايي است که واقعاً کارهاي عجيبي هم شده است. بنده شايد بيش از 60 سال پيش از اين کتابي ديدم از شخصي که از علماي شيعه بود و از زبر و بينات آيه تطهير «‌انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت ... ‌»[12] نام‌هاي ائمه اطهار را درآورده بود! اين يک کار عجيبي است شايد هم اسراري باشد كه ما نفي نمي کنيم، اما آيا راه فهم قرآن اين است؟ ما اگر بخواهيم بفهميم «‌انما يريد الله... ‌» يعني چه و اين آيه چه چيز را اثبات مي کند و اينکه دلالت بر عصمت دارد يا ندارد و اين مربوط به چه کساني است؛ آيا راهش همين است که از زبر و بينات استفاده کنيم؟ يا از اعداد و حروف استفاده کنيم؟ يا نه، اينها راههاي تفسير نيستند؟ اموري از اين قبيل از سوي گذشتگان در عصرهايي مطرح بوده و بر اساس آن کارهايي انجام گرفته و احياناً اينها را به عنوان تفسير قرآن مطرح مي‌کردند. اما اين‌گونه مطالب در آن‌ها آمده است. آيا اينها واقعاً تفسير است؟ اين بخشي از شرايط ذهني بود که در آن وقت بر بعضي اذهان حاکم بوده و علامه مي خواستند راجع به اينها مطلبي بگويند و مناقشه کنند که اينها تفسير نيست. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
26 🔅🔅🔅 📐 بخش ديگري از معاصرين، گروهي روشنفکر مآب بودند. آنان آيات قرآن را با علوم مادي که در زمان معاصر کشف شده تطبيق كرده و به اين وسيله قرآن را تفسير مي‌كردند. نمونه آن تفسير طنطاوي است[13] که سعي کرده آيات قرآن را با مطالب و اکتشافات علمي جديد تطبيق کند، و گويا در مواردي مي‌خواهد خيلي از آيات را به وسيله همين اکتشافات علمي تفسير کند. 📁 به هر حال چنين گرايشي هست که ما براي اينکه تفسير آيه اي را بگوييم سراغ مطالب علمي مربوط رفته و بعد بگوييم آيه هم همين را مي گويد. البته اين كار در سابق هم ريشه هايي داشته است و امر جديدي نيست. 📁 در تفاسير پيشينيان هم ديده مي شود کساني که با هيأت بطلميوسي آشنا بودند سعي کردند بعضي از آيات قرآن را طبق نظريات آن هيأت، تفسير کنند. در قرآن به سبع سماوات تصريح شده است[14]، و بعضي از مفسرين (که حتي بعضي از آنها در زمان ما هم بودند و ما آنها را درک کرديم؛ بزرگاني بودند که اميدواريم خداوند آنها را مورد رحمتهاي خود قرار دهد) گفتند مقصود از اين آسمان‌هاي هفت‌گانه همان سيّارات سبعه است منظومه شمسي است که يک خورشيد دارد و هفت تا سياره دور آن ميچرخد و اين کواکب همان آسمانهاي هفت گانه اند. به نظرم در کتاب الهيئة و الاسلام[15] چنين چيزي تقرير شده است، با اينکه ظاهر آيه چنين چيزي را نمي فهماند. سماوات سبع، طرائق، تعبير اينکه طباق هستند، و ديگر ويژگي هايي که براي سماوات ذکر شده با اين مطلب ناسازگار است و چگونه مي‌توان بر هفت سياره منظومه شمسي تطبيق كرد؟ بعد هم با مشکلي مواجه شدند که معلوم شد سيارات هم منحصر به هفت تا نيستند و هشتمي و نهمي آنها هم کشف شد. ديگر چه کار کنيم؟ فکر کردند اين را هم بايد با يک تکلّفي توجيه كرد و آن اين كه چون آن وقت‌ها همه اين سيارات قابل رويت نبوده است، همان مقدار که قابل رويت بوده در آيه گفته شده است! 📁 آيا اين صحيح است که وقتي بخواهيم سماوات سبع را تفسير کنيم برويم ببينيم هيأت چه مي گويد و از داده هاي اين علم، قرآن را تفسير کنيم؟ پيش تر از اينها نيز سماوات سبع را به افلاک تسعه تفسير کردند و بعد در برابر اين سؤال كه چگونه افلاک بطلميوسي که نه تاست بر ديدگاه قرآن كه مي گويد آسمان‌ها هفت تاست قابل تطبيق است، گفتند يکي از آنها هم عرش است و يکي هم کرسي! افلاک نه گانه اي که بطلميوس مي گفته است همين هفت آسمان است که قرآن مي گويد و يک عرش و کرسي هم داريم که قرآن مي گويد «‌وسع كرسيّه السماوات و الارض‌»[16] پس آن فلکي که محيط بر همه اين افلاک است مي شود کرسي و عرش يعني چيزي که فوق آن است مي شود فلک اطلس. يک چنين تطبيقاتي مي‌كردند. آيا ما بايد اينطور قرآن را تفسير کنيم؟ وقتي مي گويد ما بر فراز شما هفت راه يا هفت آسمان آفريديم بگوييم اين همان افلاک است يا همان منظومه شمسي و سياراتش هست؟ ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت 173 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی ✅ سالگرد شهداي فريدن و چادگان 🔰🔰🔰 📁 چون يادمان شهدا به مثابه حمايتِ مكتبِ شهيد پرور و هدايتِ جامعه آزاد از سلطه گري و سلطه پذيري است، لازم است تحليلي كه اسلام از آرمان والاي شهيدان ارائه مي دهد، در طي چند نكته كوتاه به عرض مخاطبان اصيل پيام آوران الهي برسد . 📈 يكم. حضرت امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: «لو أنَّ شيعتنا استقاموا لصافَحَتْهم الملائكة» [تحف العقول، ص301؛ توصيه امام صادق(عليه‌السلام) به ابن جندب.]؛ اگر شيعيان ما در صراط مستقيم پايدار باشند و كژ راهه نروند، فرشتگان با آنها مصافحه مي كنند. شهداي قرآن و عترت به معارف الهي معتقد و به فضائل نفساني متخلّق و به احكام فقهي و حقوقي متعهّد بودند و به استناد آيه (إنّ الذين قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا تتنزّل عليهم الملائكة ألاّ تخافوا ولاتحزنوا واَبشروا بالجنّة التي كنتم توعدون) [سوره فصّلت، آيه30.]، مژده نزول ملائكه را دريافت كردند و وعده تخلّف ناپذير خداوند نسبت به آنان انجاز شده است، و رهنمود امام صادق(عليه‌السلام) كه ريشه وحياني داشت، تحقّق يافت. بنابراين، حرمت نهادن به شهيدان، پاسداشت رجالي است كه توفيق مصاحبت و مصافحت با فرشتگان خداوند بهره آنان شد. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت 174 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی ✅ سالگرد شهداي فريدن و چادگان 🔰🔰🔰 📈 دوم. حضرت امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: «فمن اهتدي يُقبل عمله وصعد إلي الملكوت متقبَّلاً»؛[ تحف العقول، ص303.]هر كس هدايت يافت، عمل او مقبول مي شود و در حالي كه مورد قبول است، به ملكوت جهان صعود مي كند. 📁 شهدا كه براي احياي حق و ازهاق باطل اقدام كرده اند، رهيافتگان صراط قسط و عدل بودند و چون هر چه طبق ميزان وحي و امامت باشد، قبول مي شود و هر مقبولي طيّب است و هر طيّبي به سمت بي جهتي خداوند صعود مي نمايد و به استناد آيه (إليه يصعد الكلم الطيّب والعمل الصالح يرفعه) [سوره فاطر، آيه10.]، به طرف خداوند منزّه از سمت صعود مي كند. لذا شهيدان شاهد را مي توان در ملكوت جهان مشاهده كرد و آنچه از عمق اين كنگره برمي آيد، همانا عروج به قلّه رفيع ملكوت است. 📈 سوم. حضرت امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: «والله ما أحبّ اللّه من أحبّ الدنيا و والي غيرنا»؛[ تحف العقول، ص356.]سوگند به خداوند! خدا را دوست ندارد، كسي كه دنيا را دوست دارد و ولايت غير ما را دارد. شهيدان شاهد از محبّت دنيا آزاداند، زيرا اولين شرط كاميابي مجاهد نستوه، رهايي از دنيا و حريّت از هرگونه تعلّق به آن است. قرآن حكيم وصف اصلي رزم آوران ديني را چنين بيان كرد: (فليقاتل في سبيل اللّه الذين يشرون الحياة الدنيا بالاخرة)؛[ سوره نساء، آيه 74.] 🔹 كساني در راه خداوند مبارزه مي كنند كه دنيا را به آخرت فروخته باشند و در اين سوداگري معقول و مقبول آزمون شده و از بذل نفس و نفيس دريغ نكرده باشند. 🔹 البته مقصود از دنيا تنها كالاي مادي نيست، بلكه جاه هم از اين منظرِ بلند چاه است و هرچه مايه غفلت از خدا باشد، دنيا است؛ ملك دنيا تن پرستان را حلال ما غلام ملك عشق بي زوال [مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 4421.] مجاهدانِ در راه خدا همان طوري كه دوست خداوند بوده و از دوستي دنيا منزّه اند، از ولايت اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام) برخوردار و از ولايت بيگانگان مبرّايند. 🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
37 📌واکاوی دعای 23 15 📁 خدایا! من را با عافیت خود غنی بکن .غنا و بی نیازی ام را در عافیت خودت ؛آن عافیتی که به من ارزانی می داری قرار بده. 📁 در این فقره نیز واژه عافیت تکرار نشده و معنای خاص خودش را دارد. «وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ مِنَ الفَقرِ وَ الحَاجَه» می‌گوید: «بِدَلیلِ الإغنَاء» چون کلمه‌ی اغناء را به کار برده است این‌جا عافیت به معنای بی‌نیاز شدن از عمرو زید است. این‌ها واقعاً خیلی مهم است . اینجا معنای عافیت این است که محتاج مردم نشویم . وَ هَب لی عَافِیَتَک: مِن الإحتیاجِ إلى هِبَهِ غَیرِک» 📁 خدایا!با عافیتی که بر من ارزانی می داری مرا بی نیاز از دلسوزی و ترحم و نیاز به دیگران قرار ده. دیگر من محتاج به هبه‌ی غیر تو نباشم.غنای در عافیت یعنی فقیر نباشم. چون خود فقر هم ضدّ عافیت است. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
37 📌واکاوی دعای 23 صحیفه 15 واغننی بعافیتک و تصدق علی بعافیتک... 📁 خدایا! من را با عافیت خود غنی بکن .غنا و بی نیازی ام را در عافیت خودت ؛آن عافیتی که به من ارزانی می داری قرار بده. 📁 در این فقره نیز واژه عافیت تکرار نشده و معنای خاص خودش را دارد. «وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ مِنَ الفَقرِ وَ الحَاجَه» می‌گوید: «بِدَلیلِ الإغنَاء» چون کلمه‌ی اغناء را به کار برده است این‌جا عافیت به معنای بی‌نیاز شدن از عمرو زید است. این‌ها واقعاً خیلی مهم است . اینجا معنای عافیت این است که محتاج مردم نشویم . وَ هَب لی عَافِیَتَک: مِن الإحتیاجِ إلى هِبَهِ غَیرِک» 📁 خدایا!با عافیتی که بر من ارزانی می داری مرا بی نیاز از دلسوزی و ترحم و نیاز به دیگران قرار ده. دیگر من محتاج به هبه‌ی غیر تو نباشم.غنای در عافیت یعنی فقیر نباشم. چون خود فقر هم ضدّ عافیت است. 📁 مفهوم عافیت غنا بخش است و ثروت و دارایی به همراه می آورد.آدمی اگر ازعافیت جسمی و فکری و عقلی برخوردار نباشد تمام ثروت دنیا هم درکفش باشد او را سودی نبخشد. و چنانچه عافیت های روانی و فکری و جسمی را داشته باشد از بزرگترین دارایی برخوردار بوده و ثروت و غنای مادی و معنوی را نیز به همراه خواهد آورد. ✳️ در مقوله غنا و بی نیازی باید به دو نکته مهم توجه داشته باشیم ☑️ 1- نیاز آدمی به آفریدگار و پروردگار و فقیر محض بودن آدمی و غنی مطلق بودن خدا و نیکویی اظهار فقربه پیشگاه خدا و خود را مالک چیزی حتی جان خود ندانستن یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ: اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدایید و تنها خداوند است که بى‏نیاز و شایستة هر گونه حمد و ستایش است» (فاطر/15). ☑️ 2- ناپسندی اظهار نیازمندی در برابر مردمان امام صادق(ع) می فرمایند: طَلَبُ‏ الْحَوَائِجِ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ اسْتِلَابٌ‏ لِلْعِزِّ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیَاءِ وَ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ عِزٌّ لِلْمومن(‏ الکافی، ج2، ص148) - طلب نمودن نیازها از مردم از بین برنده عزت و حیا بوده و قطع امید از آنچه در دست مردم است عزت برای مومن است. - مومنی در دین اش عزیز است که چشم امیدش به دست دیگران نباشد. - شرافت و بزرگواری و مروت نفس 📁 منظوراز بی نیازی، قطع طمع و قناعت به دارایی های دیگران ، و توکل بر خدا و عدم توسل به مردم و درخواست غیر ضروری از آنان است و گرنه همه می دانیم که امور دنیا بر اساس احتیاج و نیاز به یکدیگراست و انسان نیز طبعا اجتماعی است و در زندگی به یکدیگر محتاج هستند ولی هرچقدر سعی کند در کم کردن احتیاج و درخواست از مردم نزد آنها عزیزتر می شود. 🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فصل رهایی (۷) _ نتیجه تلخ فاصله از خدا اگر کسی (معاذ الله) از خدا فاصله گرفت، به هر جا برود کم می آورد؛ (مَن اُعرَضَ عَن ذِکری فَاِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنکاً). " ضنک " یعنی . می بینید گاهی ممکن است انسان همه چیز داشته باشد. ولی آنچنان در فشار است که نه حیثیتی برای او می ماند، نه آبروی دنیا و آخرت. فرمود: اگر کسی از خدا فاصله گرفت و راه را طی کرد، و برای او فرق نکرد، زشت و زیبا برای او فرق نکرد؛ هیچ چیزی او را نمی دهد. (لَو کانَت السَّماواتُ وَ الاَرضُ رَتقاً عَلی عَبد)، اگر کسی تمام راههای آسمان و زمین برای او بسته باشد، این رابطه اش را با خدا حفظ بکند؛ تمام درها باز می شود. 🔶️ ر.ک سوره طه / آیه ۱۲۴ و نهج البلاغه / خطبه ۱۳۰ ✅ درس اخلاق _ دماوند ؛ ۱۳۹۸/۰۵/۱۰ @rahighemakhtoom
📌 خطر فرهنگی 📁 روز معلم را گرامی می داریم، آن معلمان راحل را امیدواریم خدا با انبیای الهی محشور بفرماید! آن معلمان زنده را خدای سبحان با عمر طولانی توفیق عطا کند! شهید بزرگوارمان، مرحوم آیت الله مرتضی مطهّری (رضوان الله تعالی علیه) را با شهدای صدر اسلام و با امام شهداء محشور بفرماید و همه ما را حق شناسان نوشته های علمی این بزرگواران قرار بدهد و توفیق استفاده از مکتوبات آنها را خدا به ما مرحمت کند! ولی همه اینها یک شرط اساسی دارد و آن این است که قرآن کریم در سوره مبارکه «آل عمران» فرمود ما انبیاء فرستادیم، کتاب ها نازل کردیم، علوم نازل کردیم که عالمان دین مردم را به «الله» دعوت کنند، هیچ معلمی مردم را به خود دعوت نکند. 📁 این رژیم ارباب و رعیتی یک رژیم منحوسی بود و یک رژیم منحوسی هم هست؛ آن نحس مادی این رژیم ارباب و رعیتی ـ الحمد لله ـ در این مملکت رخت بربست؛ آن رژیم نحس ارباب و رعیتی فرهنگی کم و بیش هست. رژیم ارباب و رعیتی که به لطف الهی رخت بربست این بود که کسی زمین را آباد می کرد و دیگری مالک بود و این می شد رعیت، او می شد ارباب، هر چه او می گفت این باید اطاعت می کرد و مانند آن، بهره این کار را او می برد، این می شد رژیم ارباب و رعیتی مادی که به لطف الهی رخت بربست؛ اما یک رژیم ارباب و رعیتی فرهنگی است که خطرش همچنان هست؛ در سوره مبارکه «آل عمران» فرمود: ﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن یؤْتِیهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ یقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَاداً لِی مِن دُونِ اللّهِ وَ لكِن كُونُوا رَبَّانِیینَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَ بِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ﴾؛ فرمود ما هیچ پیامبری نفرستادیم، هیچ کتابی نفرستادیم، هیچ حکمتی نازل نکردیم که بعضی ها این ابزار را بگیرند و معلم مردم بشوند، بعد جامعه را به خودشان دعوت کنند و بگویند هر چه ما می گوییم شما بپذیرید! به سَمت ما بیایید! ﴿كُونُوا عِبَاداً لِی مِن دُونِ اللّهِ﴾، فرمود این رژیم ارباب و رعیتی فرهنگی که آن معلم اصرار داشته باشد که متعلّم حرف او را بزند، حرف او را منتقل کند، نام او را ببرد، نام رساله او را ببرد، این یک رژیم ارباب و رعیتی فرهنگی است، فرمود این کار، کار منحوسی است؛ این کار، کار نحس است. 📁 ﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ﴾ هیچ پیامبری این حق را ندارد، هیچ امامی این حق را ندارد که ﴿أَن یؤْتِیهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ یقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَاداً لِی مِن دُونِ اللّهِ﴾ معنایش این نیست که بیایید مرا بپرستید، معلوم است که هیچ پیغمبری و هیچ امامی نمیگوید مرا بپرستید! یعنی می گوید فکر مرا ترویج کنید، حرف مرا ترویج کنید، این یک ارباب و رعیتی فرهنگی است، این خطر و این نحس و این غدّه هست ﴿ثُمَّ یقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَاداً لِی مِن دُونِ اللّهِ﴾، پس انبیاء برای چه آمدند؟ کتابها برای چه آمده؟ حکمت برای چه آمده؟ فرمود برای این آمده است که ﴿وَ لكِن كُونُوا رَبَّانِیینَ﴾. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 103 تاریخ: 1395/02/12 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📎فرق موعظه با سخنرانی 🔸وعظ هم اصطلاحاً «جذب الخَلق إلي الحق» است. 🔸سخن‌خواني، كسي مقاله‌اي بنويسد، بخواند، اين را نمي‌گويند موعظه. 🔸سخنراني منبر برود سخنراني بكند نمي‌گويند موعظه، اگر عُرضه داشت مخاطب خود را جذب إلي الحق كرد اين مي‌شود وَعظ. 🔸«الوعظ جذب الخلق إلي الحق» نه سخنراني كردن!؛ اگر آدم بتواند جاذبه ايجاد كند، بله موعظه است. 🔸خدا واعظ است (يَعِظُكُمُ اللَّهُ)؛ به وجود مبارك پيامبر فرمود قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم. 🔸اينكه مي‌بينيد كم اثر دارد براي اينكه ما چيزي را حفظ كرديم داريم مي‌خوانيم و براي مردم مي‌گوييم، اين [موعظه] نيست! 🔸قلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ همين‌ها را جذب كرد، اين همه خواص و حارثةبن‌مالك پيدا شد، ابوذر پيدا شد، مقداد پيدا شد، عمار پيدا شد، اينها سابقه شرك و بت‌پرستي داشتند، اين همه افراد و شهدايي كه در بدر و حنين و خيبر جان‌نثاري و جان‌فشاني كردند سابقه بت‌پرستي داشتند، اينها را جذب كرد. 🔸فرمود إِنَّمَا أَعِظُكُم، من شما را به طرف خدا جذب مي‌كنم (بِوَاحِدَةٍ) به يك كلمه، به اصل واحد، به كلمه واحد، به خلصت واحد ... أَن تَقُومُوا لِلَّهِ، بالأخره خدايي هست، فكر كنيد ببينيد از شما چه چيزي خواست، با او چگونه بايد رابطه داشته باشيد؛ ما كه علف خودرو و هرز نيستيم كه روئيده بشويم... 🔸منظور از قيام هم ايستادگي است نه ايستادنِ فيزيكي، آن‌كه دارد عمر را به بطالت مي‌گذارند يك جا ايستاده است او در حقيقت نشسته است؛ او كه «جهاني است بنشسته در گوشه‌اي»(*) او در حقيقت ايستاده است. ↙️پي نوشت: *- ديوان ابن يمين 🔹گزیده درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی /سوره سبأ، آیات 43 الی 46 🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📈 الگوی مکتوبات 📁 ما در تألیف و تصنیف و در كتاب ‌نویسی الگویی داریم، همان‌ طوری كه در سیرت و سنّت برای ما الگو معین كردند که فرمودند: ﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾،[1] عصاره رسالت آن حضرت قرآ‌ن كریم است «لقد كان لكم فی القرآن اُسوة حسنة». برای همه ما از نظر عمل وجود مبارك حضرت اسوه است، برای محقّقان و ارباب قلم و اصحاب تصنیف و صحابه تألیف قرآن الگوست; ما چطور حرف بزنیم؟ چطور كتاب بنویسیم؟ ما كه آن توان را نداریم رسول خدا را درك كنیم یا مثل او باشیم، ولی او می‌ت واند برای ما اسوه باشد. ما آن توان را نداریم مثل قرآن كتاب بنویسیم و مثل قرآن مطلب بیاوریم، ولی آن می ‌تواند برای ما الگو باشد. اگر مسلمانی روش و منش او به وجود مبارك رسول اكرم نخورد، او به حضرت ائتسا، اقتدا و تأسّی نكرد، اگر نویسنده ‌ای در راستای قرآن كریم چیزی ننوشت، او به این كتاب ائتسا، اقتدا و تأسّی نكرد و قرآن برای او اسوه نشد. ما وقتی دست به قلم می ‌بریم «لقد كان لكم فی القرآن اُسوة حسنة»، وقتی دهان باز می ‌كنیم، حرف می ‌زنیم، قیام و قعودی داریم، سیره و سنّتی داریم ﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾، آن حضرت كه از قرآن جدا نیست! 📁 قرآن چه كتابی است و چطور نوشته شده است؟ اسوه بودن غیر از آن است كه انسان بتواند مثل آن بیاورد، این جن و انس مقدورشان نیست كه مثل آن بیاورند. قرآن كریم چند ویژگی دارد كه ذات اقدس الهی به این ویژگی‌ ها عنایت كرد. دو عنصر محوری آن این است كه محتوای وزین دارد، یك; قابل فهم است، دو; سنگین است، یك; آسان است، دو. این ثقیل بودن و یسیر و با یسر و آسان بودن این دو ویژگی رسمی قرآن كریم است ﴿سَنُلْقی‏ عَلَیكَ قَوْلاً ثَقیلاً﴾[2] وزین است، بامحتواست و روی برهان ایستاده است ﴿لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾[3] دل پذیر است، فطرت ‌پذیر است، قابل فهم و عمل است هم وزین و سنگین است هم در دسترس است ﴿لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾، از آن طرف ﴿سَنُلْقی‏ عَلَیكَ قَوْلاً ثَقیلاً﴾. سنگین بودن غیر از دشوار بودن است، آسان بودن غیر از سُست بودن است. فرمود سُست نیست آسان است، سخیف نیست، خفیف نیست، ثقیل است ولی سخت نیست. [1] . سوره احزاب، آیه 21. [2] . سوره مزمل، آیه 5. [3] . سوره قمر، آیات 17 و 22. 📚 سخنرانی در همایش کتاب سال حوزه تاریخ: 1392/12/10 🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (107) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» 📁 و: همه‌ي نعمتها بي استثنا از جانب خداي سبحان است: (وما بكم من نعمة فمن الله) [سوره‌ي نحل، آيه‌ي 53.] و هر كار خيري كه عبد انجام مي دهد و در پي آن، پاداشي دريافت مي كند، پوشيده به دو نعمت پيشين و پسين است؛ زيرا توفيق تشخيص وظيفه و انجام آن نعمتي بوده از جانب خداي سبحان، پاداشي نيز كه در پي عمل به وظيفه نصيبش مي شود، نعمت ديگري است كه آن هم از ناحيه‌ي خداست. 📁 پس انسان در هر كار نيك و از جمله عبادت، در ميان دو نعمت قرار دارد و هر دو نعمت از خداست و براي عبد سهمي نمي ماند و براساس اين تحليل، انسان هيچ استحقاقي در برابر نعمت اطاعت و انقياد الهي ندارد. 📁 در قرآن كريم اين اصل كلي بر موارد خاصي تطبيق شده است؛ مثلاً توبه عبد را محفوف و محاط به دو نعمت مي داند: يكي نعمت توفيق توبه و ديگري نعمت پذيرش آن و از هر دو نعمت نيز تعبير به توبه شده است. پس هر توبه اي از عبدْ محفوف به دو توبه‌ي خداست. 📁 قرآن كريم درباره‌ي توبه اول مي فرمايد: (فتلقّي آدم من ربّه كلمات فتاب عليه) [سوره‌ي بقره، آيه‌ي 37.]؛ حضرت آدم (عليه السلام) از پروردگار خود كلماتي را تلقي كرد؛ پس خدا بر او توبه كرد؛ يعني خدا با لطفش بر او رجوع كرد. لطف الهي، عبد را به راه مي آورد و بر اثر آن توفيق توبه مي يابد. همچنين مي فرمايد: (لقد تاب الله علي النّبي والمهاجرين والأنصار) [سوره‌ي توبه، آيه‌ي 117.]؛ خداوند در هنگامه‌ي عسرت و تنگناي سختي، بر پيامبر و مهاجران و انصار توبه كرد. اين توبه در استعمالات قرآني با «علي» (استعلائيه) همراه است و به اين معناست كه لطف مولا از بالا بر عبد افاضه مي شود. 📁 درباره‌ي توبه‌ي دومِ خداوند نيز مي فرمايد: (أنّ الله هو يقبل التوبة عن عباده)[ سوره‌ي توبه، آيه‌ي 104.]. از مجموع سه توبه، يعني يك توبه عبد و دو توبه‌ي خدا نيز در اين آيه‌ي كريمه ياد شده است: (وعلي الثلاثة الّذين خُلِّفوا... ثم تاب عليهم ليتوبوا إنّ الله هو التواب الرّحيم)[ سوره‌ي توبه، آيه‌ي 118.]. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (108) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» 📐 حاصل اين كه، انسان همواره محفوف و محاط به نعمتهاي خداوندي است و اگر نمي تواند به هم پيوستگي نعمتها را دريابد از آن روست كه او خود را مي بيند وگرنه چيزي بين واحد گسترده‌ي نعمت الهي فاصله نيست جز «خود» انسان. همان گونه كه بين خالق و مخلوق هيچ حجابي جز خود خلق نيست: «ليس بينه وبين خلقه حجاب غيرُ خلقه احتجب بغير حجاب محجوب واستتر بغير ستر مستور»[ بحار، ج3، ص327.]. 📁 اگر انسان خود را نبيند به هر سوي كه بنگرد جز وجه خدا چيزي نمي بيند: (فأينما تولّوا فثمّ وجه الله)[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 115.]. پس چون توفيق عبادت از خداي سبحان است، ادب عبادي ايجاب مي كند كه ما نام خود را بر نام معبود مقدم نكنيم. اوست كه با يك فيض انسان را تشنه مي كند و با فيضي ديگر، انسان تشنه را به چشمه‌ي كوثر مي رساند و جزتشنگي، چيزي به انسان اسناد ندارد و از اين رو در ادعيه آمده است: «مِنّتكُ ابتداء» [صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي45.]، «كلّ نِعَمِك ابتداء» [همان، دعاي12.]؛ نعمتهاي تو ابتدايي است و از ما كاري ساخته نيست تا استحقاق پاداش داشته باشيم. ⬅ از آنچه به عنوانِ سرّ تقديم «إيّاك» بر «نَعْبُد» گذشت مي توان راز تقديم «ايّاك» بر «نستعين» را نيز استنباط كرد. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (109) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 2 ـ عبادت راه تقرّب به خدا 📐 عبادت تنها راه تقرّب به خداي سبحان است و از اين رو در قرآن كريم و روايات و ادعيه‌ي اهل بيت (عليهم السلام) در مقام بيان سِمَتها و مقامات گوناگونِ پيامبران و اوليا ابتدا سخن از عبادت آنان است. 🔹 در تشهد نماز نيز پيش از شهادت به رسالت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، عبادت و بندگي آن حضرت ذكر مي شود: «وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله»؛ زيرا عبادت، نسبتِ عبد با مولا، و رسالت چهره‌ي ارتباطي عبد با ساير بندگان خداست و چون ارتباط انسان با خدا برتر و مقدم بر ارتباط او با انسانهاست، بندگي رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) بر رسالتش فضيلت دارد؛ چنانكه كمالات ساير پيامبران نيز ثمره‌ي عبادت آنهاست. 📁 قرآن كريم همان گونه كه به نقش عبادت در بُعْد اثباتي آن عنايت دارد و به نماز و نمازگزاران بها مي دهد، از بُعْد سلبي آن نيز با شدت سخن مي گويد: (فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون الذين هم يُراؤون) [ـ سوره‌ي ماعون، آيات 4ـ6. «مُصلّي» گرچه به لفظ «اسم فاعل» است، اما در معنا «صفت مشبهه» و مفيد ثبات و دوام است و به معناي نمازگزاري است كه بر نماز مداومت دارد و نه تنها تارك نماز نيست، بلكه چه بسا مقيّد به اول وقت نيز هست، ليكن چون اهل ريا وغفلت است، هم نمي داند چه مي كند و هم از ديدن و شنيدن ديگران لذت مي برد.]؛واي بر نمازگزاراني كه از نماز خود غافلند؛ آنان كه براي نشان دادن به ديگران، عبادت مي كنند. اينان تنها در مقام تلفظ، معبود و مستعان خود را خدا مي دانند، ولي سيره‌ي علمي و عملي آنان حصر عبادت و استعانت در خداي سبحان نيست. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت8:نکات تفسیر ی آیه 6 سوره عادیات ✅ إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لِرَبِّهِ‌ لَکَنُودٌ(6) 🔹 «الإِنسَانَ»: مراد انسانی است که در پرتو معارف الهی تربیت نیافته است و تعلیمات انبیاء بر دلش نتافته است، و خویشتن را تسلیم غرائز و شهوات سرکش نموده است.🔹 «کَنُودٌ»: کفران نعمت‌کننده. ناسپاس. حق‌ناشناس. ✅ ۱ - انسان، داراى طبیعتى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند (إنّ الإنسن لربّه لکنود) 🔹 «ال» در «الإنسان» براى جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. «کنود»، به معناى کفور است. برخى از قبایل عرب، آن را در معناى «عاصى» به کار مى برند. اسناد این خصلت به عموم مردم، به معناى گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است. ✅ ۲ - رویارویى با سپاه اسلام، نشانه ناسپاسى انسان در برابر نعمت هاى خداوند است. (إنّ الإنسن لربّه لکنود) 🔹 بیان خصلت هاى ناروایى که در نوع انسان ها وجود دارد - پس از تمجید از سپاهیان اسلام در آغاز سوره - تعریض به دشمنان دین است و رسوخ آن خصلت ها را در آنان بیان مى کند. ✅ ۳ - دشمنان اسلام، ناسپاس در برابر نعمت اسلام و مظاهر ربوبیت خداوند (إنّ الإنسن لربّه لکنود) ✅ ۴ - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبیت خداوند، دلیل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است. (و العدیت ... إنّ الإنسن لربّه لکنود) ✅ ۵ - توجّه به ربوبیت و مدبّر بودن خداوند، بازدارنده انسان از کفران نعمت ها است. (لربّه لکنود)🔹 تقدیم «لربّه»، بیانگر اهتمام به آن است; یعنى، شگفتا که انسان با آن که خداوند «ربّ» و «مدبّر» او است، به کفران نعمت او رو آورده است! ✅ ۶ - کفران نعمت، خصلتى نکوهیده و انسان ناسپاس، فردى مذموم است. (إنّ الإنسن لربّه لکنود) ✅ ۷ - خداوند، در تأکید بر ناسپاس بودن نوع انسان ها، به اسبان تیزپاى مجاهدان سوگند یاد کرده است. (و العدیت ... إنّ الإنسن لربّه لکنود) این آیه و دو آیه بعد که عطف بر آن است، جواب سوگندهایى است که در آغاز سوره آمده بود. ✅ ۸ - رزمندگانِ مجاهد، سپاسگزار خداوند و پذیراى ربوبیت او هستند. (و العدیت ... إنّ الإنسن لربّه لکنود) تمجید مجاهدان از یک سو و نکوهش ناسپاسان از سویى دیگر، بیانگر آن است که مجاهدان ناسپاس نیستند. ✅ ۹ - جهاد در راه خدا، شکر نعمت هاى او است. (و العدیت ... إنّ الإنسن لربّه لکنود) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت9:نکات تفسیر ی آیه 7و8 سوره عادیات ✅ وَ إِنَّهُ‌ عَلَى‌ ذٰلِکَ‌ لَشَهِيدٌ(7) 🔹 «إِنَّهُ»: همانا انسان. بی‌گمان انسان. «شَهِیدٌ»: گواه. آگاه. گواهی انسان به زبان حال است. نظیر آن را در (اعراف / و توبه / ) می‌توان دید. و امّا آگاهی او، معلوم است که انسان از هرکس دیگر بهتر خود را می‌شناسد و از درون خود آگاه است. ✅ ۱ - انسان هاى ناسپاس، خود معترف و گواه بر خصلت نارواى خویش اند. (و إنّه على ذلک لشهید) ✅ ۲ - تداوم ناسپاسى در انسان، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خویش، شگفت آور و سزاوار نکوهش افزون تر (إنّ الإنسن لربّه لکنود . و إنّه على ذلک لشهید) ✅ ۳ - خداوند، در تأکید بر آگاهى دشمنان اسلام از خوى ناسپاسى خویش، به اسبان تیزپاى مجاهدان، سوگند یاد کرده است. (و العدیت ... و إنّه على ذلک لشهید) ✅ ۴ - انکار آگاهانه نعمت هاى خداوند، از سوى دشمنان اسلام، دلیل رویارویى سپاه مجاهدان با صفوف آنان است. (و العدیت ... إنّ الإنسن لربّه لکنود . و إنّه على ذلک لشهید) 🔅🔅🔅 وَ إِنَّهُ‌ لِحُبِ‌ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ(8) 🔹 «الْخَیْرِ»: اموال و دارائی 🔹 . «شَدِیدٌ»: تند و سخت. بخیل و تنگچشم. 🔹 حرف لام در واژه «لِحُبِّ الْخَیْرِ» می‌تواند برای تعدّیه باشد، و معنی آیه با توجّه بدان در بالا گذشت. یا این که برای تعلیل، که معنی آیه چنین است: انسان به علّت دوست داشت اموال و دارائی بخیل ✅ ۱ - تمایل شدید به مال، از ویژگى هاى طبیعت انسان است. (و إنّه لحبّ الخیر لشدید) ✅ ۲ - افزایش مال دوستى در دشمنان دین، زمینه رویارویى آنان با سپاه اسلام است. (و العدیت ... و إنّه لحبّ الخیر لشدید) ✅ ۳ - علاقه شدید به ثروت، مذموم است. (و إنّه لحبّ الخیر لشدید) ✅ ۴ - مال و دارایى، خیر است. (الخیر) ✅ ۵ - دشمنان دین، به دلیل علاقه وافر به مال، گرفتار بخل و امساک حقوق خداوند (و إنّه لحبّ الخیر لشدید) 🔹 کلمه «شدید» - چنان که در قاموس آمده - گاه به معناى «بخیل» است. در صورتى که این معنا در آیه مراد باشد، حرف «لام» در «لحبّ الخیر» لام تعلیل خواهد بود; یعنى، به خاطر حبّ مال. ✅ ۶ - مال دوستى، از ریشه هاى بخل است. (لحبّ الخیر لشدید) ✅ ۷ - خداوند، در تأکید بر شدّت مال دوستى دشمنان دین، به مَرکب مجاهدان سوگند یاد کرده است. (و العدیت ... و إنّه لحبّ الخیر لشدید) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت10:نکات تفسیر ی آیه9 سوره عادیات ✅ أَ فَلاَ يَعْلَمُ‌ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي‌ الْقُبُورِ(9) 🔹 «بُعْثِرَ»: بیرون آورده شد و زنده گردید ✅ ۱ - در قیامت، مردگان از قبرها برانگیخته و پراکنده خواهند شد. (بعثر ما فى القبور) «بَعْثَرَ» (معلوم «بُعْثرَ»); یعنى، بیرون کشید; اجزا را زیر و رو کرد; متفرق ساخت; آشکار کرد و برانگیخت (صحاح اللغة). صاحب «مفردات» بعید نمى داند که فعل «بُعْثِرَ»، مرکّب از فعل هاى «بُعِثَ» و «اُثیرَ» باشد; زیرا معناى هر دو را دارد. مصداق بارز «ما فى القبور» - به قرینه ضمیر جمع عاقل در جمله «إنّ ربّهم ...» (در آیات بعد) - انسان ها هستند. ✅ ۲ - قیامت، روز زنده شدن مردگان (بعثر ما فى القبور) بیرون ریخته شدن آنچه در قبرها هست، کنایه از زنده شدن مردگان در قیامت است. تعبیر «قبر» - در این آیه - ممکن است هر نقطه اى از جهان را که از بقایاى انسان در آن اثرى باشد، شامل گردد; بنابر این، آیه شریفه شامل تمامى انسان ها خواهد بود. ✅ ۳ - لحظه خروج مردگان از قبرها در قیامت، وحشت انگیز و توجّه به آن، بازدارنده انسان از کفران نعمت، بخلورزى و دلبستگى شدید به ثروت است. (لکنود ... أفلایعلم إذا بعثر ما فى القبور) ✅ ۴ - معاد، تهدیدى براى مال دوستان و ناسپاسان (لکنود ... لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم إذا بعثر ما فى القبور) ✅ ۵ - ایمان به معاد، زمینه ساز از بین رفتن خصلت هاى ناروا است. (لکنود ... أفلایعلم إذا بعثر ما فى القبور) ✅ ۶ - ناسپاسى دشمنان دین، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شدید آنها به دارایى خویش، نشان بى توجهى آنان به معاد (إنّ الإنسن لربّه لکنود ... أفلایعلم إذا بعثر ما فى القبور) ✅ ۷ - لزوم شناخت ویژگى هاى معاد و غافل نبودن از خطرهاى آن (أفلایعلم) استفهام در آیه شریفه، «انکار تعجبى» است و بر اظهار شگفتى از جهل انسان، دلالت دارد. ✅ ۸ - معاد جسمانى است. (بعثر ما فى القبور) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت11:نکات تفسیر ی آیه10سوره عادیات ✅ وَ حُصِّلَ‌ مَا فِي‌ الصُّدُورِ(10) 🔹 «حُصِّلَ»: به دست آورده شد. جمع گردید. ✅ ۱ - اسرار سینه ها (ملکات و صفات نفسانى، علاقه ها، نیت ها و افکار)، در قیامت بیرون ریخته و آشکار خواهد شد. (و حصّل ما فى الصدور) 🔹 «تحصیل»، به معناى استخراج مغز از پوسته و پوشش آن است; مانند استخراج طلا از سنگ معدنى آن و اخراج گندم از کاه (مفردات). برخى آن را با تمییز، مرادف مى دانند و بر همین اساس آنچه را بی‌ته شود، «محصّل» مى گویند (کشاف). در این صورت، مراد از آن، متمایز شدن اسرار نیک و بد خواهد بود. ✅ ۲ - آشکار شدن اسرار درونى انسان در قیامت، قهرى و بیرون از اختیار او است. (حصّل) مجهول بودن «حصّل»، دلالت بر نکته یاد شده دارد. ✅ ۳ - قیامت، روز حسابرسى نیت ها، خصلت ها و اسرار درونى است. (و حصّل ما فى الصدور) 🔹 تهدید به ظهور اسرار درونى در قیامت، کنایه از تأثیر آنها در فرجام اخروى است. بنابراین انسان ها، براساس رازهاى سینه خود نیز، محاسبه و کیفر خواهند شد. ✅ ۴ - توجّه به برملا شدن خصلت ها و علاقه ها در قیامت، بازدارنده انسان از خوى ناسپاسى، بخل و دل بستگى به ثروت (لکنود ... أفلایعلم إذا ... و حصّل ما فى الصدور) ✅ ۵ - صحنه برملا شدن رازها و نیت هاى پنهان، هول انگیز و تهدیدى براى ناسپاسان و مال دوستان (أفلایعلم إذا ... و حصّل ما فى الصدور) ✅ ۶ - غفلت از فرجام اخروى و لحظه برملا شدن اسرار آدمى، شگفت آور و حالتى نکوهیده است. (أفلایعلم إذا ... و حصّل ما فى الصدور) 🔹 مفعول «أفلایعلم» یا محذوف است; یعنى: «أفلایعلم مآله؟» و یا کلمه «إذا» از ظرفیة خارج شده و مفعول به قرار گرفته است; یعنى: «أفلایعلم وقت ... تحصیل ما فى الصدور؟». در این صورت مراد، توبیخ بر غفلت از حوادث آن زمان است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت12:نکات تفسیر ی آیه11 سوره عادیات ✅ إِنَ‌ رَبَّهُمْ‌ بِهِمْ‌ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ(11) 🔹 «خَبِیرٌ»: بسیار آگاه و باخبر. ✅ ۱ - خداوند، داراى آگاهى دقیق به انسان ها و افکار و کردار آنان است. (إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر)🔹 «خبیر»، از ریشه «خُبْر» (دانستن درون و پنهان) یا «خِبْرة» (دانستن ظاهر و باطن) است. (تاج العروس) ✅ ۲ - قیامت، روز پى بردن همگان به آگاهى دقیق خداوند از اسرار درونى ایشان (یومئذ)🔹 تعبیر «یومئذ» قیامت را زمان علم خداوند، قرار داده و درباره علم او در دنیا، بیانى ندارد و از آن جا که علم الهى ازلى و ابدى است، اختصاص یافتن آن به قیامت، ناظر به قابل انکار نبودن آن است; یعنى، گرچه در دنیا برخى به علم او معترف نیستند; ولى در قیامت، آنان نیز به این حقیقت پى خواهند برد. ✅ ۳ - آگاهى دقیق خداوند از بندگان، نشانه و جلوه ربوبیت او است. (إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر) ✅ ۴ - توجّه به آگاهى دقیق خداوند از اسرار درونى انسان، بازدارنده او از خوى ناسپاسى، بخل و دل بستگى به مال (لکنود ... لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم ... إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر) ✅ ۵ - انسان ها در قیامت، بر کفران نعمت، بخلورزى و علاقه شدید به ثروت، مؤاخذه خواهند شد. (لکنود ... لحبّ الخیر لشدید . أفلایعلم ... إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر) 🔹 هشدار به آگاهىِ خداوند از افکار، اسرار و نیت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسى است. ✅ ۶ - ربوبیت خداوند، مقتضى حسابرسى و مؤاخذه خطاکاران است. (إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر) ✅ ۷ - علم خداوند، پشتوانه دقّت در حسابرسى و مجازات انسان ها در قیامت است. (إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف بی سند نزنید سعی کنید منبرهای بی مایه را نروید، نزنید؛ اگر می خواهید بیاورید؛ مردم اگر بفهمند خوب گریه می کنند، مردم اهل و اند. گریه عارفانه مشکلاتی را حل می کند. بنابراین عالمانه چیز بنویسید، عالمانه بروید، عالمانه مجالس تان را اداره کنید. خلاصه جریان مثل است، چیز کوچکی نیست. هر چه که عمیق تر باشد، دقیق تر باشد، عالمانه تر باشد؛ اثرش بیشتر است. ✅ نماز جمعه قم _ ۱۳۸۱/۰۱/۱۴ @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت 175 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی ✅ سالگرد شهداي فريدن و چادگان 🔰🔰🔰 📈چهارم. حضرت امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: «مامن شي ءٍ إلاّ و له حدّ». قيل: «فما حدّ اليقين»، قال(عليه‌السلام): «أن لاتخاف شيئاً»؛[ تحف العقول، ص361.]هر چيزي داراي حدّ و مرز است كه با آن محدود و نيز معروف است. گفته شد: حدّ يقين و مرز آن چيست؟ فرمود: حدّ يقين آن است كه از چيزي هراسناك نباشي، زيرا براساس توحيد افعالي تنها چيزي كه مبدأ هراس و اميد است، همان توحيد الهي است، چون غير خداوند هيچ موجودي اثر مستقل ندارد. 📁شهيدان كه سالكان واصل اند و هدفي جز تقويت قِسط و عدل و تضعيف قَسط و جور نداشتند، با قيام خالصانه خويش ثابت نمودند كه از غير خداوند هراسي ندارند، زيرا يقين به توحيد، يعني مبدأمستقل الهي زمينه هرگونه خوف از غير خدا را برطرف كرده است. چنين موحّدان نابي درخور وعده (لاخوفٌ عليهم ولاهم يحزنون)اند.[ سوره بقره، آيه 277.] شاد از وي شو، مشو از غير وي او بهار است و دگرها ماه دي[مثنوي معنوي، دفتر سوم، بيت 507.] 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت 176 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی ✅ سالگرد شهداي فريدن و چادگان 🔰🔰🔰 📈پنجم. حضرت امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: «العالم بزمانه لاتهجم عليه اللوابس» [تحف العقول، ص356.]؛ كسي كه رخدادهاي سياسي و اجتماعي زمان خود را بداند و اوضاع زمانه را به خوبي ارزيابي كند، كارها بر او مشتبه نمي شود و به اشتباه مبتلا نمي گردد. 📃شهيدان سرافراز با شناخت مسائل جاري در محلّ، منطقه و سطح بين الملل، و آگاهي كامل از استبداد، استعمار، استثمار و استعباد دشمنان داخلي و خارجي و تهاجم ملحدان به حيات موحّدان و تكالب غارتگران نسبت به معادن محرومان و مستضعفان و بالاخره اطلاع از تعدّي استكبار جهاني قيام نمودند و قداست خون خويش را پايه پيروزي بر شمشير راهزنان بين المللي قرار دادند. 📃چنين آگاهان ديني عرصه سياست را براي عرضه مستقيم و غيرمستقيم كالاي بيگانگان تنگ كردند و هرگونه متشابهات فكري و تشابه گرا را به محكمات علمي جامعه ارجاع دادند و به حمايت محكم گرايان مذهبي همّت گماردند و امانت قرآن و عترت را به عنوان ميراث فاخر فرهنگي، به نسل بعد رساندند كه تأسيس اين گونه از كنگره هاي يادمان، شاهد صادق آن است. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
27 🔅🔅🔅 📐سخن علامه ناظر به اينها بوده است که اينها راه تفسير نيست. نه آن روشهاي عرفاني، نه آن علم حروف و اعداد، و نه آن تطبيق بر اکتشافات علمي چه قديمي و چه جديد، اينها در محدوده تفسير نيست. پس تفسير چيست؟ 📁ايشان معتقد بودند که قرآن يک مقاصدي دارد که مي خواهد با همين الفاظ بيان کند و مخاطب معناي همين الفاظ را بفهمد؛ يعني قرآن در مقام بيان همين مطلبي است که الان به مخاطب القا مي کند، ولي اين مطلب حواشي هم دارد که اين آيات الان در مقام بيان آن نيست. 📁 وقتي مي فرمايد: اقيمواالصلوة،[17] آن چه مي خواهد بفهماند فقط اقيمواالصلوه است اما اينکه نماز چند رکعت است را در اينجا نمي خواهد بگويد، بلكه آن را برعهده پيامبر گذاشته و مي گويد «‌ لتبين للناس ما نزّل اليهم‌»[18]؛ يعني پيامبر بايد تفسير آن را بيان کند، و آيه در پي بيان آن نيست. 📁تفسير چيزي است که الآن مي خواهد بيان کند و منظور از تفسير اين است که ما مقصود از اين الفاظي که قرآن انتظار دارد مخاطبش از اين الفاظ بفهمد را به دست بياوريم، و با فکر و تأمّل و استفاده از روش صحيح تفسير تبيين کنيم. اين را ما از خود قرآن بايد به دست بياوريم. پس منظور از تفسير، نه تأويل است، نه بطون است، نه حواشي است و نه تفسير مجملات است، هيچ کدام از اينها نيست، بلكه مقصود از تفسير قرآن آن است كه وقتي قرآن اين آيه را بيان مي کند انتظار دارد مخاطبش چه بفهمد؟ ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
28 🔅🔅🔅 📐بنابراين اولاً تفسير يعني بيان معناي ظاهر قرآن. قرآن در مقام بيان بطون نيست و نخواسته با اين الفاظ آنها را بيان کند، و اگر دلالت اشاري بر آن دارد که معصومين استفاده مي‌کنند يا رمزي براي پيغمبر است آنها از استثنائات است. ما اينها را تفسير نمي گوييم؛ تفسير اين است که آنچه خواسته مردم بفهمند اينها را روشن و باز کنيم و در اختيار همه بگذاريم و اگر ابهامي در اين جهت هست برطرف كنيم. همانند يك مفسر سياسي كه مي گويد مقصود گوينده از اين جمله اين بود. از کجا مي فهمد؟ مي گويد اين تعبيري که کرد اشاره به آن جرياني است که در فلان كشور واقع شده بود يا آن حرفي که ديروز فلان سياستمدار در آنجا گفته بود، امروز اين جواب او را داده است. معناي تفسير کلام اين است. 📁اما اگر يک کلمه اي بود که اين کلمه حواشي دارد و مطالبي در اطراف آن مطرح مي شود، ربطي به تفسير ندارد. اگر کسي هم اسم آن را تفسير بگذارد اصطلاح ديگري خواهد بود. مانند اينكه اگر کسي بگويد تفسير به‌معناي تأويل است؛ اين اصطلاح ديگري است و نفي هم نمي کنيم و با او دعوا نداريم؛ لامشاحّة في الاصطلاح. اما منظورمان از تفسير همين است که وقتي پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم اين الفاظ آيات را براي مردم بيان مي فرمودند انتظار داشتند مردم از اينها چه بفهمند؟ 📁تا اينجا من خواستم عرض کنم که تفسير يعني چه؛ که در مقابل تأويل و نيز در مقابل بطون است، و تفسير ربطي به اينها ندارد. همينطور است چيزهايي که اصلاً قرآن در مقام بيان آن نيست. فرض کنيد اينکه نام‌هاي اصحاب کهف چه بوده و در چه زماني زندگي مي کردند؟ قرآن اصلاً در مقام بيان آن نبوده و نخواسته بيان کند. زيرا اگر مي خواست، مي گفت. اگر ما در تفسير اين آيه از آنچه در تاريخ آمده استفاده كنيم که در زمان دقيانوس در کجا زندگي مي کرده‌اند؛ اين تفسير قرآن نخواهد بود بلكه بيان مطلبي در حاشيه اين آيه است که چنين مي توان گفت؛ حالا ثابت باشد يا نباشد اين بر عهده بيان کننده آن است؛ اما به هر حال تفسير آيه نيست. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
29 🔅🔅🔅 📐پس از آن كه معني تفسير را فهميديم سوال بعدي اين است که آيا در تفسيري که مي گوييم، هيچ ابهامي در الفاظ قرآن نيست که بتوان از جايي ديگر ـ غير از خود قرآن‌ ـ رفع کنيم؟ بدون شک آقاي طباطبايي هم خودشان و هم همه مفسرين اين کار را کرده‌اند. 📁در بسياري از آيات، الفاظ و مفرداتي بوده که براي فهم آن به لغت شناسان مراجعه کرده‌اند. کدام مفسري است که اين کار را نکرده باشد؟ اين روش عقلايي است كه اگر کسي با زباني سخن مي گويد و شما بخواهيد مراد او را بفهميد بايد قواعد آن زبان را ياد بگيريد. اين را نمي توان چيزي خارج از روش تفسيري دانست. اين از بديهياتِ رفتار عقلايي است که کسي که به زباني سخن گفته، مفسر كلام او بايد ادبيات آن زبان را بداند تا بتواند درست بفهمد. 📁پس معناي اينکه تفسير قرآن به قرآن است و ما احتياج به چيز ديگري نداريم اين نيست که احتياج به لغت يا صرف و نحو و يا قواعد بلاغت نداشته باشيم! اينها ويژگي هاي لفظ هستند بنابراين بايد اينها را ياد بگيريم تا بتوانيم مقصود از آن كلام را بفهميم. اين به معناي احتياج قرآن به غير خود نيست، اصلاً فهم کلام محتاج به اينهاست و گوينده هر كه باشد. تفاوتي ندارد. 📁اگر کسي سخنراني انگليسي کرده و شما مي خواهيد مقصود او را بفهميد آيا مي توانيد با قواعد زبان فارسي آن را تفسير کنيد؟ کسي مقصود او را مي فهمد که زبان انگليسي را بلد باشد و قواعد ادبي آن را بداند. پس احتياج قرآن به بيان لغت‌شناسان يا اديبان، از ضروريات تفاهم است و چيزي نيست که بگوييم امري خارجي است و در نتيجه قرآن به غير احتياج دارد. يعني مفروض است که حتماً اين نيازها وجود دارد و بايد قواعد زبان را دانست. البته کسي که عرب اصيل باشد نه تنها نيازي به يادگيري ندارد، بلكه ديگران بايد قواعد زبان را از او ياد بگيرند؛ اما ديگران که اهل زبان نيستند يا اهل زبان هستند ولي زبانشان عربي اصيل نيست نيازمند آموختن اين امور هستند. 📁حتي در مواردي در زمان نزول قرآن همان عربهاي اصيل هم معني بعضي لغات را نمي دانستند مثلاً لغات غير مشهوري بوده كه آن‌ها نمي‌دانستند. معروف است که بعضي از کساني که در زمان خود پيغمبر اکرم بودند معناي کلمه ابّاً را نمي‌دانستند[19] با آن كه عرب هم بودند اما آيا اين معنايش اين است که تفسير قرآن احتياج به غير دارد؟ آقاي طباطبايي اين را انکار مي کنند، زيرا از قواعد اوليه استفاده از هر زباني اين است که بايد به لغت و قواعد ادبي آن زبان تسلط داشت تا بتوان کلمات را درست فهميد. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 💢بايد و نبايدهاي اعتباري هيچ كمالي براي بشر نمي‌آورد 📃هر امر اعتباري بايد به امر حقيقي برگردد ... اين اعتباريات كه فلان چيز حلال است فلان چيز حرام است اين بايد و نبايدها اعتباري است.انسان يك موجود حقيقي است (يك) كمالِ موجودِ حقيقي، حقيقي است (دو) راه بين متكامل و كمال، حقيقت است (سه) 📃يعني همه اين اصول به بود و نبود برمي‌گردد نه به بايد و نبايد! اين بايد و نبايد اعتباري مثل حليّت، مثل حرمت، مثل رياست، مثل مالكيت، مثل مملوكيت اينها عناوين اعتباري است كه از يك حقيقت گرفته شده، آن حقيقت در اختيار خداست كه به اهل بيت و انبياء [اعطاء] فرمود، آن حقيقت است كه با حقايق ما رابطه دارد.هرگز امور اعتباري باعث تكامل موجود حقيقي نمي‌شود، اين بايد و نبايدهاي اعتباري بايد به يك بود و نبودِ حقيقي تكيه كنند (يك) آن بود و نبودِ حقيقي به حقيقتِ انسان وابسته باشد (دو) تا انسان را متكامل كند (سه) 📃اگر بايد و نبايد اعتباري بود و قرارداد بشري بود هيچ كمالي براي بشر نمي‌آورد، اما اگر اينها يك پشتوانه ی حقيقت داشت كه از آن حقيقت گرفته شده و به اين صورت در آمده -كما هو الحق- كه انبيا و اوليا به اذن الهي باخبرند ...اين امور اعتباري يعني حليّت و حرمت، بايد و نبايد اعتباري چون به يك حقيقت تكيه مي‌كند و آن حقيقت با حقيقت ما رابطه دارد باعث كمال ماست. 📃اينکه فرمود باطنِ گناه، زباله است يعني زباله است! اينكه مي‌بينيد در عالَم رؤيا براي برخي كشف مي‌شود همين است، اگر به كسي بگويند «آقا به اين زباله دست نزن!» درست است. اين به حسب ظاهر نهي است و امر اعتباري است امّا از يك واقعيت گرفته شده. حضرت فرمود «استغفار كنيد وگرنه بوي بدِ گناه رسوايتان مي‌كند»؛ يعني اين اموري كه ما تحريم كرديم از حقيقتي گرفته شده، صِرف قرارداد و اعتبار نيست. 🔹گزیده درس تفسیر قرآن /سوره سبأ، آیات 47 الی 51 🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های اصیل دینی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom