eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
782 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 وظیفه خطیر مسئولین 🔹قرآن كریم قبل از اینكه ما را به جهنم و آتش بترساند ما را به «حیا» دعوت كرده است، این در سورهٴ مباركهٴ «علق» است كه جزء عتایق سور است، یعنی جزء سوره ‌هایی است كه در اوایل بعثت نازل شده، فرمود: ﴿أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یری﴾؛[1] انسان نمی ‌داند مگر اینکه خدا او را می ‌بیند؟! بعدها سخن از جهنم و بگیر و ببند شروع شد. خب آدم بی‌‌ حیا را می ‌زنند، بله؛ اما خدا كه اول سخنی از جهنم و عذاب و بگیرد و ببند نگفت! اول فرمود این شخص نمی‌ داند كه من او را می ‌بینم؟! بنابراین ما باید در گزارش هایمان كه چندتا دو دوتا چهارتا داشته باشیم؛ اینکه این گزارش حق است و خدا می‌ بیند، باند بازی نكردم، كم و زیاد نكردم، آبرو ریزی نكردم و كتمان هم نكردم. دو تا كار را خدا به پیامبر فرمود ما هم امت اوییم و باید انجام بدهیم، نه آن چه هست كتمان بكنید و نه آن چه نیست اظهار بكنید؛ فرمود پیامبر این دو تا صفت را دارد: ﴿ما هُوَ عَلَی الْغَیبِ بِضَنینٍ﴾؛[2] ما هر چه گفتیم او بخل نمی‌ ورزد که كتمان بكند و بعضی از چیزها را نگوید، نه! هر چه ما گفتیم می‌گوید، از آن طرف هم ﴿ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی ٭ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْی یوحی﴾؛[3] هر چه هم كه می‌ گوید گفته ماست، یعنی چه؟ هر چه ما گفتیم همان را می ‌گوید بدون كتمان یك، و هر چه او می ‌گوید گفته ماست و از خود نگفته است دو. 🔹ما هم باید همین طور باشیم، هر چه حق است و دیدیم همان را می ‌گوییم و هر چه هم كه ندیدیم نمی ‌گوییم. نه دیده‌ ها را كتمان می ‌كنیم، نه ندیده ‌ها را اضافه می ‌كنیم، این می‌ شود «صراط مستقیم»، آن وقت هر لحظه انسان بخواهد مسافرت كند ـ چون این مرغ باغ ملكوت است، این از پوست درآمده است نه پوسیده ـ همیشه هم راحت است؛ پیش خدا راحت است، پیش انبیا راحت است، پیش اولیا راحت است، پیش شهدا راحت است، راحت! سبكبال! برای اینكه آنچه حق بود گفت، آنچه را هم كه ندیده بود نگفت، نه آن ندیده ‌ها را اضافه كرد، نه این دیده‌ ها را كم كرد. در بُعد سلب و اثبات دو وظیفه برای پیامبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است، همان دو تا وظیفه را هم ما باید انجام بدهیم هم ﴿ما هُوَ عَلَی الْغَیبِ بِضَنینٍ﴾ هست، هم ﴿ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی﴾، آن وقت آدم راحت است. 🔹خودمان را باید با اماممان و شهدایمان بسنجیم؛ منتها آنها یك قدری جلو و ما یك قدری دنبال، با دیگران نسنجیم! وجود مبارك امام علی (سلام الله علیه) فرمود در كارهای آخرت همیشه خود را با بهتر از خود بسنج، در كارهای دنیا با پایین تر از خود بسنج كه راحت باشی،[4] برای اینكه خیلی ها هستند كه امكانات ما را ندارند و ضعیف تر از ما زندگی می ‌كنند، بنابراین ما اگر ـ ان‌ شاء ‌الله ـ بخواهیم این نظام را به صاحب اصلی ‌اش تحویل بدهیم كه باید این كار را بكنیم، باید ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی﴾[5] باشیم، بعدها می‌ شود ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٍ خَیرٌ﴾[6] تا ما پایگاهی نداشته باشیم كجا می ‌توانیم ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی﴾ بشویم؟ تا به طهارت مهر نورزیم و عشق نورزیم كجا می ‌توانیم ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی﴾ بشویم؟ به اینجا كه رسیدیم، [در پناه] تكیه‌ گاهی عظیم و با قدرت غیبی است. [1]. سوره علق، آیه14. [2]. سوره تکویر، آیه24. [3]. سوره نجم، آیات 3 و 4. [4]. نهج البلاغه، نامه69؛ «وَ أَکثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَی مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیهِ». [5]. سوره توبه، آیه108. [6]. سوره توبه، آیه109. 📚 سخنرانی در جمع مسئولان وزارت اطلاعات تاریخ: 1383/06/12 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت1:معرفی کلی سوره ماعون ▪ سوره ماعون یا أَرَأَيْتَ الَّذِي صد و هفتمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن که در جزء سی‌ام جای گرفته است. ▪ واژه ماعون از کلمه آخر این سوره گرفته شده و به معنای زکات یا هر چیز مفیدی است. ▪ در این سوره صفات منکران قیامت آمده است. قرآن می‌گوید این افراد انفاق نمی‌کنند، نماز را سَرسَری می‌گیرند و ریا می‌کنند. ▪ گفته شده است سوره ماعون درباره ابوسفیان نازل شد. ▪ فضیلت‌هایی برای تلاوت این سوره ذکر شده است، از جمله اینکه هر كس سوره ماعون را پس از نماز عشا قرائت کند، خداوند او را می‌بخشد و تا وقت اذان صبح او را حفظ می‌كند. 🔹 این سوره را ماعون و سوره «‌أَرَأَيْتَ الَّذِي» نامیده‌اند. ماعون از انتهای سوره و «‌أَرَأَيْتَ الَّذِي» از آغاز سوره گرفته شده است. 🔹 درباره معنای ماعون گفته شده است، در زمان جاهلیت به هر منفعتی (یا هر وسیله مفید) ماعون گفته می‌شد و بعد از اسلام به زکات، ماعون گفتند. 🔹 نام‌های دیگر این سوره را «‌دین‌» و «‌تکذیب‌» گفته‌اند. زیرا این دو موضوع، از مضامین این سوره‌اند. 🔹 سوره ماعون جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، هفدهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، صد و هفتمین سوره است. و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد. 🔹 سوره ماعون ۷ آیه، ۲۵ کلمه و ۱۱۴ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سوره‌های مُفصّلات (دارای آیات کوتاه) است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت2:محتوی کلی سوره ماعون به نام خداوند رحمتگر مهربان آيا كسى را كه [روز] جزا را دروغ مى‌خواند، ديدى؟ (۱) اين همان كس است كه يتيم را بسختى مى‌راند، (۲) و به خوراك‌دادن بينوا ترغيب نمى‌كند. (۳) پس واى بر نمازگزارانى (۴) كه از نمازشان غافلند، (۵) آنان كه ريا مى‌كنند، (۶) و از [دادن‌] زكات [و وسايل و مايحتاج خانه‌] خوددارى مى‌ورزند. (۷) 🔅🔅🔅 در این سوره صفات و اعمال منکران قیامت در پنج مرحله بیان شده است، اینکه به دلیل انکار این روز بزرگ، از انفاق در راه خدا و کمک به یتیمان و مسکینان سر باز می‌زنند و نماز را سَرسَری می‌گیرند و ریاکارند و به نیازمندان کمک نمی‌کنند. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (59) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 بحث روايي ✅ 6 ـ اختصاص حمد به خدا ▪ عن السّجاد (عليه السلام): «ولو دلّ مخلوق مخلوقاً من نفسه علي مثل الذى دللت عليه عبادك منك كان محموداً فلك الحمد»[ صحيفه سجّاديه، دعاي 45.]. ▪ عن الباقر (عليه السلام): «... وأنت جمال السماوات والأرض فلك الحمد وأنت زين السماوات والأرض فلك الحمد»[ بحار، ج84، ص258، دعاي پايان نماز شب.]. ▪ عن أبى الحسن الأوّل (عليه السلام): «إذا فرغت من صلاة الليل فقل: اللهم ماعملتُ من خير فهو منك لا حمد لى فيه وما عملت من سوء فقد حذّرتنيه، لا عذر لى فيه. اللهم إنّى أعوذ بك أن أتكل علي ما لا حمد لى فيه»[ همان، ص221]. ... «... ولك الحمد... واستخلصت الحمد لنفسك وجعلت الحمد من خاصتك ورضيت بالحمد من عبادك وفتحت بالحمد كتابك وختمت بالحمد قضائك ولم يعدل إلي غيرك ولم يقصر الحمد دونك، فلامدفع للحمد عنك ولامستقر للحمد إلاّ عندك ولاينبغى الحمد إلاّ لك»[ بحار، ج87، ص129، دعاي روز جمعه.]. 🔅 اشاره: هر يك از اين كلمات نوراني حاوي برهاني بر اختصاص حمد به خداي سبحان است. در حديث اوّل امام سجاد (عليه السلام) پس ازبرشمردن نعمت هدايت الهي و علوم ارزشمندي كه بدون تعليم الهي، بشر را ياراي رسيدن به آن نيست، به خداي سبحان عرض مي كند: بار خدايا اگر مخلوقي بتواند از جانب خود چنين هدايتها و معارفي را در اختيار ديگران بگذارد، آن گونه كه تو خلقِ خود را هدايت و تعليم مي كني، او نيز سزاوار حمد خواهد بود، ليكن چون همه‌ي نعمتها و علوم از جانب توست، پس ستايش نيز ويژه‌ي توست. در جمله‌ي «فلك الحمد» با تقديم «لك» بر «الحمد»، حمد در خداي سبحان حصر شده است. اين حديث ناظر به برهاني است كه حد وسط آن اِنعام الهي است. 🔅 حديث دوم اشاره به برهاني دارد كه حدّ وسط آن جمال است و در براهين اختصاص حمد بدين شرح بيان شد: سراسر عوالم هستيِ امكاني از آن جهت كه مخلوق خداي سبحان است، زيبا و نيكوست و چون حمد در برابر جمال و كار زيباست، حمدْ ويژه‌ي خداي جميل جمال آفرين است. 🔅 در حديث سوم بر اساس توحيد افعالي همه‌ي كارهاي نيك آدمي را ازخداي سبحان و هر حمدي بر هر كار نيكي را از او مي داند. بر اساس توحيد افعالي و ربوبيّت مطلق خداي سبحان، كارهاي نيك صالحان نيز جز ظهور و تجلي فيض و فعل او نيست و از اين رو محمود حقيقي تنها ذات اقدس الهي است. 🔅 چهارمين حديث نيز با تصريح به اين كه حمد جز حريم و ساحت قدس خداي سبحان هيچ قرارگاهي ندارد و حمد جز براي او سزاوار نيست، به روشني بر انحصار حمد در خداي سبحان دلالت دارد. 🔸 تذكّر: اگر بعضي از نصوص ديني ظهور دارد كه حمد غير خدا رواست، ولي حمد خدا بهتر است، اين گونه ظواهر را بايد به معناي تعيين حمد خدا تفسير كرد، نه تفضيل حمد وي؛ مانند آنچه در طليعه‌ي دعاي سحر امام سجاد (عليه السلام) به نقل ثابت بن دينار (ابوحمزه‌ي ثُمالي) آمده است: «... فَرَبّى أحمدُ شى ء عندى وأحَقُّ بحمدى»[ إقبال الأعمال، ج1، ص157.]. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 امنیت پایدار 🔹ما بهتر از این می ‌توانیم باشیم و شدنی است، این بیان نورانی قرآن را نگاه كنید فرمود: ﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ وَأَنتُمُ الأعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن یتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ﴾؛[1] فرمود وهن نداشته باشید یك، پیشنهاد سازش هم ندهید دو، چرا؟ چون ﴿وَأَنْتُمُ الأعْلَوْنَ﴾، چرا ﴿وَأَنْتُمُ الأعْلَوْنَ﴾؟ چون ﴿وَاللَّهُ مَعَكُمْ﴾، چرا ﴿وَاللَّهُ مَعَكُمْ﴾؟ برای اینكه ﴿وَلَن یتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ﴾ خون دادید، این پنج‌ جمله است که هركدام حدّ وسط یك برهان است. چرا ﴿أَنْتُمُ الأعْلَوْنَ﴾؟ برای اینكه خدا با شماست، چرا خدا با شماست؟ برای اینكه كار كردید! شما در این تعبیرات اصولی می ‌بینید می ‌گویید این حرف، «مَوْتُوْر» است ادّعای بدون دلیل را می‌گویند «وَتْر»، «مَوْتُوْر»، تك! اما آن آقا می ‌گوید آن حرف «مشفوع است»؛ یعنی حرف را زده، برهان در كنارش هست این «وَتْر» نیست، پس می ‌گوید «مَشْفُوعٌ بِالْبُرْهَان» است. فرمود كارتان «مَوْتُوْر» نیست، كار كردید ما نتیجه می‌ دهیم! این خداست! 🔹یك وقت این را به عرض دوستان رساندم؛ در همین قم، خدا رحمت كند مرحوم آقای دیباجی! یك وقت با هم رفته بودیم امیدیه، جای دیگر هم با هم رفته بودیم، ایشان یك سفری تنها رفته بود كردستان که آمد و گزارش می‌داد، خدا رحمتش كند! گفت رفتیم كردستان، گفت یك قدری آب بردیم كه فقط تشنه نمانیم، تمام نمازهای ما با تیمّم بود ـ ایشان از كردستان ما را باخبر كرد ـ زمستان شد، برف آمد و این عزیزانی كه اینجا در سنگر بودند ماندند، ماندند، یخ زدند و مُردند! من آن شب رفتم در مسجد اعظم [مراسم] تا آخر خجالت كشیدم و گریه كردم، اینها بودند! خیلی حرف است! آخر می‌ داند كه دیگر خبری نیست و بیگانه هم نمی ‌تواند بیاید، این ‌طور نیست كه برای این سرد باشد و برای او سرد نباشد كه بتواند بیاید، اصلاً راه نیست بیاید! یك كسی بخواهد آنچا را منفجر کند راه نیست! روز راه نیست، چه رسد به شب! او گفت نه، چون «سنگر» است من باید باشم، این «طِبْتُمْ وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتی‏ فیها دُفِنْتُمْ»[2] نیست؟! آن ﴿وَالْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾[3] نیست؟! استكبار را اینها حل می ‌كنند، این یك كتابی می ‌خواهد! [1]. سوره محمد، آیه35. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص723. [3]. سوره اعراف، آیه58. 📚 دیدار اعضای شورای سیاست گذاری حوزه های علمیه با حضرت استاد تاریخ: 1398/02/03 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
048.mp3
6.92M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اعلام خطر قرآن نسبت به ادامه راه طاغوت حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله العالی) در جلسه درس خارج تفسیر که پیش از ظهر امروز در مسجد اعظم قم با حضور طلاب و فضلای حوزه برگزار شد، فرمودند: الآن ما در آستانه چهل و یکمین سال ، ، برکات خون هستیم. این اعلام خطری است برای ما که (قرآن) فرمود: شما به جای نشسته اید. یعنی آنها چون کردند رفتند، نماندند، نگذاشتیم بمانند؛ و شما به جای آنها نشسته اید. شما اگر بخواهید بمانید، باید راه آنها را نروید. یک وقت است کسی (خدای ناکرده) با الهی مشکل جدّی دارد، آن جور خیلی کم هستند. امّا اکثری وقتی ببینند یک کسی است و به است، دین را رها نمی کنند. نه تنها نیستند، هم نیستند. اگر ما واقعاً هیچ وقت طمعی در مالی نمی کردیم، نبود، نبود؛ ما مشکلی نداشتیم!! 🔷️ ر.ک سوره ابراهیم / آیه ۴۵ ✅ درس خارج تفسیر _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۱/۱۹ @rahighemakhtoom
📌 آزادمردان علوی 🔹یک بیان نورانی حضرت امیر دارد، فرمود حواستان جمع باشد شما رفتید در این کاخ ‌ها و زمین‌ ها نشستید، آنچه به نام پهلوی بود که الآن در دست شماست مواظب باشید! «أَلَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ»،[1] این حکم رادمردی و آزادگی است. خود حضرت فرمود بعضی ‌ها که کار خلاف نمی ‌کنند، برای اینکه به جهنم نروند یا به بهشت بروند معصیت نمی ‌کنند، اما بعضی آزاد از بهشت و جهنم هستند، ولی الهی هستند، «قُرْبَةٌ إِلَی اَللَّه» و « لِقَاء اَللَّهِ» این کار را می ‌کنند. فرمود چرا مردان آزاده پیدا نمی‌ شوند که از «لُمَاظَة» صرف نظر کنند. این «لُمَاظَة» با «طاء ظاء» مانده لای دندان است.[2] فرمود پهلوی ‌ها و امثال پهلوی‌ ها تا آنجا که ممکن بود از این باغ و راغ ایران استفاده کردند؛ آنچه لای دندان اینها مانده بود را درآوردید و گذاشتید زمین، آزادمردانی می‌ خواهم که از این «لُمَاظَة» بگذرند؛ اینها دست دوم است، دست اول که نیست! همه این کاخ‌ ها، همه این نیاوران ‌ها، همه اینها دست دوم است، اینها «لُمَاظَة» پهلوی است. فرمود من یک آزادمرد می‌ خواهم، این کتاب بوسیدنی نیست؟! «أَلَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ». آن بحث ‌های حرام است و جهنم و حلال است و بهشت آنها در نهج البلاغه کم نیست، اما این کلمات هم در نهج البلاغه برجستگی دارد، یک آزادمرد می ‌خواهم که از مانده لای دندان پهلوی بگذرد، این بزرگواری است! 🔹 این شهدا کم مقامی ندارند. بارها به عرض شما رسید این شهدای گمنام کسانی نبودند که مثلاً بی ‌نشان رفته باشند، نه! خدا این سراینده تبریزی را غریق رحمت کند! این تبریز چه برکاتی دارد! وقتی ادیبی پیدا می‌شود چه می‌ کند! آن کسی که جریان کربلا را به آن صورت گفت، فرمود جریان وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) را گفت، با اینکه اینها آذری ‌زبان هستند، وقتی فارسی شعر می ‌گویند چقدر غنی و قوی است! نسیم قدسی دمی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا ٭٭٭ خلیل را دست ذبیح را دل مسیح را لب کلیم را پا[3] 🔹وقتی حرم امام رضا می ‌روی این [اشعار] است! ایشان درباره کربلا چه گفت؟ یک «عابس بن ابی شبیب شاکری» بیشتر نبود که جوشن و زره خود را گرفت و لخت به میدان رفت. ما در این دفاع مقدس هشت ‌ساله چندین نفر مثل «عابس بن ابی شبیب شاکری» داشتیم، اینها که پلاک ‌ها را گرفتند یعنی چه؟ ما شهدای گمنام نداریم، همه‌ آنها پلاک داشتند، مشخص بود، حساب و کتابی داشتند؛ اما خیلی‌ ها در شب ‌های عملیات این پلاک ‌ها را کنار گذاشتند! آن یک نفر بود در کربلا بقیه مسلّح می‌ رفتند؛ اما در این شب‌ های عملیات بسیاری از عزیزان این پلاک گردنشان را دور انداختند، اینها هستند! پس بیان نورانی حضرت امیر مستمع فراوانی دارد، صدها بلکه هزارها نفر! ما چرا [چنین] نباشیم؟! جهنّم نرفتن و بهشت رفتن خیلی مهم نیست، «آزاد بودن» خیلی مهم است، «أَلَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ» فرمود این کاخ نیاوران، این دستگاه پهلوی، این ثروت پهلوی، این بجا مانده ‌ها، اینها دست دوم است، اینها مانده لای دندان دودمان پهلوی است، ننگ شما است، مبادا خودتان را آلوده کنید! اگر ما واقعاً هیچ وقت طمعی در مالی نمی ‌کردیم، اختلاسی و نجومی نبود ما مشکلی نداشتیم؛ خیلی‌ ها هستند که از این کار ما می ‌رنجند! 🔹 غرض این است که این ایام، به واقع «ایام الله» است، به واقع برکات الهی است، به واقع عنایت الهی است. حضرت فرمود: «أَلَا حُرٌّ»، یک آزادمرد می‌ خواهم که نگاهی به این «لُمَاظَة» نکند. [1]. نهج البلاغه، (للصبحی صالح)، حکمت 456. [2]. کتاب العین، ج8، ص164؛ «اللَّمْظُ: ما تَلَمَّظُ به بلسانك علی أثر الأكل و هو الأخذ باللسان مما یبقی فی الفم و الأسنان و اسم ذلك الشی‏ء لُمَاظَةٌ». [3]. اشعار نیر تبریزی. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه غاشیه جلسه 2 تاریخ: 1398/11/19 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
✅ حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس خارج فقه امروز خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد با دعوت از آحاد مختلف مردم به حضور در راهپیمایی 22 بهمن، بیان داشتند: ▪ در راهپیمایی 22 بهمن به لطف الهی همه ما شرکت کنیم و این را حق و وظیفه خود بدانیم با رعایت دو اصل؛ 🔹 اصل اول اینکه، همانطور که در راهپیمایی قبل از انقلاب مشخص بود که چه می‌خواهیم، الآن هم مشخص است که چه می‌خواهیم، شعار ما، محتوای قطع‌نامه‌های ما، بیانیه پایانی ما، باید همان شعارها و اصول کلی قبل از انقلاب باشد. 🔹 اما اصل دوم این است که بالاخره ما یک سری مشکلاتی داریم، این مشکلات یک مقدار در اثر ضعف مدیریت است که ما با داشتن این همه سرمایه‌های غنی و قوی از نظر اقتصاد در زحمت هستیم و یک سلسله بداخلاقی و بدحقوقی است، یک عده‌ای در کشور دهه غارت تشکیل دادند، اینجا سرقت، آنجا سرقت، کل خزانه را خالی کردند، این دهه غارت را هم ما باید در شعارهایمان بگوییم، اینها حق مسلّم ماست. 🔹 ما معرفت‌شناسی، خداشناسی، خداباوری و دین‌باوری را باید تقویت کنیم، اینها در راهپیمایی‌های ما باید باشد، اما الآن ما دو هدف داریم؛ یکی خواستن همین مسائل و یکی خواستن مدیران باعرضه که مال بیت‌المال را امانت بدانند و رها نکنند تا شاهد غارت های هزار میلیاردی نباشیم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (137) 📌 چند اصل حياتي ✅ اصل چهارم. گرچه شهادت سعادت ابد را به همراه دارد، لذا در نيايش هاي امامان معصوم(عليهم‌السلام) به عنوان يك خواسته برخاسته از معرفت والا مطرح است: «نسأل الله منازل الشهداء» [نهج البلاغه، خطبه 23.]؛ «حمداً ... نصير به في نظم الشهداء بسيوف أعدائه، إنّه ولي حميدٌ»،[ صحيفه سجّاديه، دعاي 1، ص 28.]ليكن شهادت گمنامانه لطف ويژه اي دارد كه شهادت شهرگان فاقد آن است. ▪ اين پيام گذشته از تعظيم مقام شامخ همه شهيدان، فروتنانه در پيشگاه گمنامان نامور ونام آوران بي نام آنان كرنش دارد و شمّه اي از فضائل گمنامي را ترسيم مي نمايد؛ گمنامي گاهي اضطراري است و زماني اختياري؛ گمنامي اضطراري چون مرگ طبيعي و اجباري افتخار آور نيست، زيرا صرف مردن بدون ويژگي مايه فخر نخواهد بود. گمنامي اختياري نظير موت ارادي و اختياري فخر وافر را به همراه دارد. ▪ سرّ كمال بودن گمنامي ارادي آن است كه شهيدان كوي حق داراي مراتب متعدداند، هر چند همگان از بند طبيعت رهيده و به ملكوت فراطبيعت بار يافتند. مرتبه برخي از آنان با تثليث و مرحله بعضي با تثنيه، و درجه اوحدي آنها با توحيد ناب تأمين شده است، زيرا عدّه اي هم به خود كه شهيداند، عنايت دارند و هم به شهادت خويش كه كمال برين [است] اهتمام مي ورزند و هم به مشهودٌ له كه خداي سبحان است، تقرّب مي جويند. ▪ اين مثلّث، يعني عنايت به سه منظر و منظور، سبب تثليث نگري اين گروه است و عدّه اي، هرچند به خود عنايت ندارند، ولي از شهود كمال شهادت غافل نيستند و آن را منظور دارند كه چنين آميختگي مايه تثنيه نگري اين گروه است؛ نظير آنچه درباره اهل معرفت گفته شد كه «من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثاني»،[ اشارات و تنبيهات ابن سينا، نمط نهم.] ▪و عدّه اي كه اوحدي كوي شهادت اند، از شهود خود و شهادت خويش فاني شدند و به بقاي مشهودٌ له، يعني خداي سبحان باقي اند، نه نامي مي طلبند و نه عنواني و نه مرقد خاص و نه مضجع مخصوص كه چنين فنا و تجريدي پايه توحيد ناب و وحدت نگري اين موحّدان ناياب است. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
049.mp3
11.55M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق ( یک شنبه 20-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 مقام والای زیدبن علی بن الحسین علیه السلام ▪ سند روایت، سند معتبری است. حمزة بن حمران میگوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، حضرت پرسیدند از کجا میآیی؟ عرض کردم از کوفه. اسم کوفه را که شنیدند، اشک از چشمان حضرت بر محاسن شریفشان سرازیر شد، عرض کردم: یا بن رسول الله! چرا گریه میکنید؟ 🔸 فرمود: به یاد عمویم زید و آنچه بر سر ایشان آمد، افتادم پس گریستم. 🔹 - چون گاهی دربارۀ جناب زید در تعبیرات، یک بی التفاتی هایی می شود، من این روایت را که سند معتبری هم دارد، از این جهت میخوانم که معلوم بشود مقام جناب زید خیلی بالاست- 🔹 🔸 عرض کردم: از این عمو چه چیزی یادتان آمد که شما را به گریه انداخت؟ فرمود: کشته شدن عمویم به یادم آمد، آنگاه که تیری به پیشانی اش اصابت کرد، پسر جوانش، جناب یحیی بن زید بالای سر پدرشان آمدند، خودشان را روی بدن انداختند، به ایشان عرض کردند: أبشر یا ابتاه! فإنّک ترد علی رسول الله و علیٍّ و فاطمة و الحسن و الحسین علیهم السلام ، 🔸 این پسر یک چنین معرفتی داشت، این همان است که بعد از شهادت پدر در خراسان آن قیام های کذائی را راه انداخت و بعد هم به شهادت رسید. 🔸 قال: أجل یا بنیّ! پدر در آن حالت به او گفت: بله، پسرم! همینطور است که میگویی. 🔸 سپس یک آهنگری را آوردند و این تیر را که در استخوان پیشانی فرو رفته بود، بیرون کشیدند، با این کار اجلش فرارسید و تمام شد! 🔸 از آنجا که یوسف بن عمر که حاکم کوفه بود، مرد بسیار خبیثی بود و همراهان جناب زید می دانستند که اگر او را جایی دفن کنند و او بفهمد، نبش قبر خواهد کرد! لذا جهت جلوگیری از نبش قبر، در یک مسیر آبی، مثل جوی آب را کندند و بدن مطهرش را دفن کردند و آب را بر آن مکان جاری نمودند تا کسی نتواند جای دفن را حدس بزند. 🔹 غلامی همراهشان بود که برای حکومت جاسوسی میکرد، محل دفن را به یوسف بن عمر گزارش کرد، به دستور او جسد مطهر جناب زید را از زیر خاک بیرون آوردند و در کناسۀ کوفه که حومۀ کوفه است، بدن ایشان را به دار کشیدند، به مدّت چهار سال بدن این بزرگوار بالای دار ماند و متلاشی نشد! پس از چهار سال وقتی دید که بدن از بین نمیرود، دستور داد بدن را سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند. فلعن الله قاتله و لعن الله خاذله، این، مهم است. حضرت علیه السلام لعنت میکند قاتلان را و آن کسانی که او را مخذول کردند، یعنی او را یاری نکردند، آنها را هم لعنت میکند. و الی الله أشکو ما نزل بنا اهل بیت نبّیه بعد موته و به استعین علی عدوّنا و هو خیرمستعان. 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌نگاشت3:تفسیر صوتی سوره ماعون ▪ استاد قرآن: حجت الاسلام و المسلمین شیخ محسن قرائتی 🔸 بیان زیبا 🔸 ساده و روان 🔸 مختصر 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت4:نکات کلی تفسیری سوره ماعون ✅ اين سوره سيماى افراد منفى را معرفى مى‌كند: ▪ كسانى كه نسبت به دين، ديدگاه منفى دارند. «يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» ▪ نسبت به يتيم و مسكين منفى هستند و آنان را طرد مى‌كنند. «يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَ لا يَحُضُّ» ▪ در عبادت و نماز منفى هستند و اخلاص ندارند. «ساهُونَ‌- يُراؤُنَ» ▪ در خدمت به مردم منفى هستند. «يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» ▫ مراد از «دين» در اينجا روز قيامت است، مانند «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» ▫ «دع» راندن همراه با خشونت و «حض» تشويق و ترغيب ديگران است. ▫ مراد از تكذيب دين و معاد در اين سوره، تكذيب قلبى است، نه قولى؛ زيرا مخاطب‌ سوره، كسانى هستند كه نماز مى‌خوانند ولى نمازشان همراه با ريا و خودنمايى و سهو و غفلت است. ▫ «ماعون» از «معن» به معناى ابزار و وسايلى است كه معمولًا همسايگان به يكديگر عاريه مى‌دهند تا آنكه نيازشان برطرف شود. مثل ظروف غذاخورى در مهمانى‌ها. ▪ دين يك مجموعه به هم پيوسته است. نمازش از اطعام مسكين و رسيدگى به محرومين جدا نيست. ▪ در روايات، «ساهُونَ» به معناى سستى، ترك و ضايع كردن نماز آمده است. « تفسير نورالثقلين.» ▪ حساب حضور در نماز جماعت، به خاطر حفظ شعائر الهى، از حساب ريا و خودنمائى به خاطر اهداف نفسانى جداست. ▫ در حديث مى‌خوانيم: كسى كه از دادن لوازم منزل خود به همسايگان دريغ ورزد، خدا روز قيامت لطف خود را نسبت به او دريغ خواهد كرد. « تفسير كنزالدقائق.» البته در حديث ديگرى مى‌خوانيم كه پرسيدند: ما همسايگانى داريم كه هرگاه وسائلى به آنان عاريه مى‌دهيم، مى‌شكنند يا خراب مى‌كنند، آيا گناه است كه به آنان ندهيم؟ حضرت فرمود: در اين صورت مانعى ندارد. « تفسير نورالثقلين.» ▫ در حديث مى‌خوانيم: هر كس به اوقات نماز بى‌اعتنائى كند و نماز را در اول وقت نخواند، ويل دارد. « تفسير نورالثقلين.» ▫ امام صادق عليه السلام فرمودند: ماعون، شامل قرض الحسنه و هر كار نيك درباره ديگران و در اختيار قراردادن وسائل خانه و از جمله زكات است. « كافى، ج 3، ص 499.» 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت5:نکات کلی تفسیری سوره ماعون ✅ سنگدلى انسان به جائى مى‌رسد كه: 🔸 نسبت به سخت‌ترين نوع فقر كه مسكين است. 🔸 نسبت به ضرورى‌ترين نياز كه خوراك است. 🔸 آن هم به مقدار مصرف نه ذخيره. 🔸 نه خود اقدامى مى‌كند و نه ديگران را تشويق مى‌كند. 🔅🔅🔅 ✅ نگاهى به مسئله ريا ▫ ريا و سُمعه دو خطر و آفت بزرگ هستند كه افراد مؤمن را تهديد مى‌كند. ريا آن است كه انسان كارى را براى ديدن مردم انجام دهد و سُمعه آن است كه كارى را بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‌ يُراؤُنَ النَّاسَ» « نساء، 143.» چون به نماز مى‌ايستند، نمازشان با كسالت و رياكارى است، همان گونه كه به ديگران كمك نمى‌كنند مگر در حال كراهت و نارضايتى. «وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ» « توبه، 54.» ▫ بر اساس روايات، رياكار ظاهرى زيبا و باطنى مريض دارد؛ در ظاهر اهل خشوع و تواضع است، ولى در باطن دست از گناه بر نمى‌دارد. او در ظاهر گوسفند و در باطن گرگ است. به جاى آنكه از دنيا آخرت را بدست آورد، از آخرت به سراغ دنيا مى‌رود و از پرده‌پوشى خداوند سوء استفاده كرده و گناه مى‌كند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: سخت‌ترين عذاب‌ها براى كسى است كه مردم در او خير ببينند در حالى كه در او خيرى نيست. فرشتگان اعمال برخى انسان‌ها را بالا مى‌برند، ولى خطاب مى‌رسد: هدفش خدا نبوده است، آن را برگردانيد. ▫در فرهنگ اسلامى، ريا، نوعى شرك است و امام صادق عليه السلام درباره كسى كه عمل نيكى انجام دهد، اما نه براى خدا، بلكه براى اينكه مردم بشنوند و او را ستايش كنند، فرمود: او مشرك است، سپس آيه‌ «لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» « كهف، 110.» را تلاوت فرمود. « مجموعه روآيات، از ميزان الحكمة بحث ريا.» ▫ علامت رياكار آن است كه اگر ستايش شود كار نيكش را توسعه مى‌دهد و اگر ستايش نشود از كار خود مى‌كاهد. ناگفته نماند كه اين همه توبيخ و انتقاد براى كسانى است كه از ابتدا، كار را براى غير خداوند انجام مى‌دهند، ولى اگر انسان از آغاز هدفى جز خداوند نداشت، و مردم از كار او آگاه شدند، مانعى ندارد. امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ كس نيست مگر آنكه دوست دارد خوبى‌هايش در مردم ظاهر شود، به شرط آنكه از ابتدا نيّت او مردم نباشد. «اذا لم يكن صنع ذلك لذلك» « كافى، ج 2، ص 297. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت6:نکات و پیام های کلی تفسیری سوره ماعون ⏪ در برابر ريا و سمعه، اخلاص است كه در حديث مى‌خوانيم: خداوند جز خالصان را نمى‌پذيرد «أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ» « زمر، 3.» و هر كس چهل روز خود را خالص كند، چشمه‌هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى‌شود. «من اخلص لله اربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه الى لسانه» و نشانه ايمان كامل آن است كه حُب و بغض و بخشيدن و نبخشيدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه زهرا عليها السلام نقل شده كه فرمود: «من اصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته» هر كس عبادت خالص به درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترين مصلحت او را برايش نازل مى‌كند. ✅ 1- تكذيب عملى قيامت از سوى اهل ايمان، امرى شگفت‌آور و جاى سؤال است. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي» ✅ 2- طرد يتيم انسان را از خدا دور مى‌كند. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ✅ 3- نشانه ايمان، يتيم نوازى و توجه به گرسنگان و محرومان است و هركس بى‌توجه باشد بى‌دين است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ✅ 4- ميان عقيده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئى مثل طرد يتيم را جزئى نگيريد كه گاهى از مسائل مهمى مثل تكذيب دين خبر مى‌دهد). يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ✅ 5- نيازهاى عاطفى، مقدم بر نيازهاى جسمى است. (اول محبت به يتيم، سپس سير كردن مسكين) يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ... طَعامِ الْمِسْكِينِ‌ ✅ 6- هر نمازى ارزش ندارد و هر نمازگزارى بهشتى نيست. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» ✅ 7- سهو اگر برخاسته از تقصير و بى‌اعتنائى باشد، سرزنش دارد. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» ✅ 8- سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولى سهو از نماز، به معناى رها كردن آن، قابل بخشش نيست. «عَنْ صَلاتِهِمْ» (نه‌ «فِي صَلاتِهِمْ») ✅ 9- خطر آنجاست كه كار زشت سيره دائمى انسان شود. يُكَذِّبُ‌ ... يَدُعُ‌ ... لا يَحُضُ‌ (قالب فعل مضارع بيانگر استمرار كار است) ✅ 10- اخلاص، شرط قبولى نماز و عبادت است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ‌ ... يُراؤُنَ‌ ✅ 11- اطعام فقرا مخصوص توانگران نيست، همه وظيفه دارند، گرچه از طريق تحريك و تشويق ديگران باشد. «لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ» ✅ 12- كسى كه گاهى از نماز غافل مى‌شود، مشمول ويل است، پس وضع تاركان دائم نماز چيست! فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‌ ✅ 13- بى‌تفاوتى نسبت به نيازهاى ضرورى مردم كيفر دارد. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌ ✅ 14- خدمت به مردم در كنار نماز است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌ ✅ 15- غفلت از نماز، بستر غفلت از مردم است. عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌ ✅ 16- بى اعتنائى به گرسنگان، نشانه بى‌اعتقادى به قيامت است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ‌ «1»* ✅ 17- سهو از اصل و حقيقت نماز مهم است، نه از تعداد ركعات كه گاهى عارض مى‌شود و قابل جبران است. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» ✅ 18- افرادى كه از خدا جدا شوند، به دنبال كسب جايگاهى در نزد ديگران با ريا كارى هستند. يُكَذِّبُ‌ ... يُراؤُنَ‌ ✅ 19- بخل، ويژگى منكران معاد است، كه حتى از عاريه دادن چيزهاى كوچك و ناچيز بخل مى‌ورزند. يُكَذِّبُ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌ 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 📌 اختلاف، برکت يا عذاب؟ ▪ اختلاف بارها به عرضتان رسيد كه دو قسم[است]: يك اختلاف قبل‌العلم، كه اين بركت است؛ براي اينكه تمام تلاش و كوشش براي اين است كه حق معلوم بشود. اختلاف قبل‌العلم بركت است؛ دو نفر بحث مي‌كنند تا معلوم بشود حق چيست بعد از اينكه معلوم شد، هر دو به آن توافق مي‌كنند و مي‌شود نعمت. هم آن اختلاف قبل‌العلم بركت است، هم حدوث علم بركت است، هم وفاق بعدالعلم بركت است. ▪ اما اختلاف بعدالعلم، كه فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ عذاب الهي است.اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ اين غدّه سرطان را درمان نكند خدا مدتي مهلت مي‌دهد بعد اين‌گونه از فرستاده‌ها را اعزام مي‌كند كه بين اينها آن شِقاق را ايجاد كنند. ▪ آن اختلافي كه در اثر عصيان الهي پديد آمد، آن ديگر قطعاً عذاب الهي است.در سوره مباركه «مائده» گذشت كه خداي سبحان فرمود ما بين يهودي‌ها اختلاف ايجاد كرديم، ما بين مسيحي‌ها اختلاف ايجاد كرديم. ▪ درباره مسيحي‌ها كه يك مقدار نَرم‌ترند اِغراء تعبير شده، درباره يهودي‌ها كه خشن‌ترند القاء تعبير شده:درباره يهودي‌ها فرمود أَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ ما اينها را به جان هم انداختيم.درباره مسيحي‌ها هم فرمود فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ... ▪ اگر ـ خداي ناكرده ـ قهر الهي دامنگير ملتي بشود خدا بين اينها يا القاي عداوت يا اغراي عداوت بكند آن ملت و امت ديگر روي سعادت نمي‌بينند.لذا مي‌گويند مواظب گفتار، مواظب رفتار[باشید]، تا آنجا كه ممكن است انسان محتاطانه سخن بگويد، كسي را نرنجاند، آبروي كسي را نبرد. 🔸وقتي ممكن است انسان دوستانه مشكل را حل بكند، خصمانه وارد صحنه نشود، براي همين است.اگر ـ خداي ناكرده ـ به آن روز رسيد هيچ چيزي آن را درمان نمي‌كند. 🔹برگرفته از درس تفسير قرآن /سوره احزاب، آيات 21 الي 27 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 مطالبات 22 بهمن 🔹 در راهپیمایی ‌فردا به لطف الهی همه ما شرکت کنیم و این را حق خود بدانیم، وظیفه خود بدانیم با دو اصل: ما در راهپیمایی قبل از انقلاب مشخص بود که چه می ‌خواهیم و همان‌ ها را می ‌گفتیم، در راهپیمایی الآن هم مشخص است که چه می ‌خواهیم، شعار ما همان شعارهای قبل از انقلاب باشد، در قطع ‌نامه ‌های ما، در بیانیه پایانی ما آن اصول کلی باشد و اصل دیگر، ما بالاخره مشکلاتی داریم! این مشکلات یک مقدار در اثر ضعف مدیریت است که ما با داشتن این همه سرمایه‌ های غنی و قوی از نظر اقتصاد در زحمت هستیم و یک سلسله هم بداخلاقی ها و بدحقوقی هاست، یک عده‌ای دهه غارت تشکیل دادند! این دهه برای ده روز نبود، برای ده ماه نبود، برای ده سال است! چهار هزار و پنج هزار میلیارد غارت کردند! اینجا سرقت، آنجا سرقت، کل خزینه را خالی کردند! این دهه غارت را هم ما باید در شعار بگوییم، «حق مسلّم» ما اینهاست! 🔹 بارها ما به مسئولین گفتیم که درست است مردم بین خود و خدای خود، خدا را قبول دارند و دینشان محفوظ است، اما دین بخواهد در جامعه حاکم باشد با فقر نمی‌ شود. دعای نورانی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این است که «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِی الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَینَنَا وَ بَینَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لَا صَلَّینَا وَ لَا أَدَّینَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَل‏»،[1] با اینکه حضرت در شعب ابی طالب آن طور تحمل می ‌کرد، خواص اصحاب آن طور تحمل می‌کردند، اما ناله و استغاثه به درگاه خدا این بود که خدایا اگر حکومت می‌ خواهید باید اقتصاد مردم تأمین باشد. ملتی که جیب و کیفش است آن ملت املاق و تملق و چاپلوسی است، نه گردن‌فراز! من نمی‌ خواهم ملت من اهل تملق و چاپلوسی باشد، نمی ‌خواهم دنبال این و آن بگردند، می‌ خواهم کنار سفره خودشان باشند، دستشان به جیب و کیفشان باشد، اداره ملت گدای متملّق که هنر نیست! 🔹 یک یبان نورانی حضرت امیر دارد در نهج البلاغه «إِذَا أَمْلَقْتُمْ‏ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة»[2]، دیدید که در اثر نداری دنبال این می روند، دنبال آن می گردند، این را می گویند اعظم، آن را می گویند عُظمی، این کار را نکنید! «إِذَا أَمْلَقْتُمْ‏ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة»، این کتاب بوسیدنی نیست؟! فرمود اگر احساس کردید که دارید چاپلوسی می ‌کنید با خدا معامله کنید، آن خدا خداست! صریحاً گفت تمام مار و عقرب عائله من هستند، دنبال چه می‌ گردید؟! به شما چه که فلان خرس یا فلان خوک یکی حرام‌ گوشت است یکی نجس العین است و شش ماه باید زیر برف بخوابد؟ اینها عائله من هستند و من موظف هستم که آنها را روزی بدهم، او کسی است ـ همان آیه شش سوره مبارکه «هود» ـ که ﴿وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِی الأرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا﴾[3] من موظف هستیم، اینها عائله من هستند، این خداست! ما آن معرفت‌ شناسی، خداشناسی، خداباوری و دین ‌باوری را باید تقویت کنیم؛ اینها در راهپیمایی ‌های ما باید باشد. 🔹 اما الآن ما دو هدف داریم یکی همان‌ها، یکی مدیران باعرضه که اولاً مال بیت ‌المال را امانت بدانند و رها نکنند، اگر اینها مال بیت‌ المال را امانت می ‌دانستند و رها نمی ‌کردند که ما سه هزار و چهار هزار، این غارت کند و آن غارت کند را نداشتیم، در غارت کردن سبقت می‌ گرفتند که نبود! اینها باید در راهپیمایی ‌ها باشد، در بیانیه ‌ها باشد، در قطع‌ نامه‌ های ما باشد، در مطالبات ما باشد، وگرنه خدای ناکرده کسی فاصله بگیرد و مانند اینها نیست! ما باید در متن جامعه باشیم و خواسته‌ های خود را هم بگوییم. ذات اقدس الهی را به حق علی و اولادش قسم بدهیم که این کشور را، این مملکت را، ناموس ما را، جوان ‌ها و فرزندان ما را تا زمان ظهور صاحب اصلی خود هدیه الهی بداند. [1]. الكافی (ط _ الإسلامیة)، ج‏6، ص287. [2]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، حکمت258. [3]. سوره هود، آیه6. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 522 تاریخ: 1398/11/20 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
049.mp3
11.55M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
📌 اين بيگانه‌ها دهه غارت راه انداختند ده سال است دارند غارت مي‌کنند! چه کار کردند؟ ⏪ ما اميدواريم به خواست ذات اقدس الهي اين راهپيمايي را با جلال و شکوه طي کنيم ما در بحث صبح امروز هم به دوستان فقه ما عرض کرديم که ما در اين راهپيمايي دو تا حرف داريم غير از آن راهپيمايي قبل از انقلاب؛ قبل از انقلاب راه ما مشخص بود و خواسته ما عدل و استقلال بود اما الآن همان خواسته‌هاي راهپيمايي را داريم همه آن خصوصيات را استقلال را امنيت را داريم؛ قسمت دوم هم بيداري است، ما مردان بزرگ جوان‌هاي بزرگ رادمردان الهي در کشور کم نداريم. ⏪ مگر مرحوم عزيز سردار عزيز سپهبد عزيز ما نور چشم ما مگر همه ما او را مي‌شناختيم به اين صورت؟ ديداري که چند سال قبل اينها آمدند با علما داشتند، وقتي که اينها رفتند بعد ديدم مي‌گويد حاج آقا! من يک کاري دارم گفتيم بفرماييد، حالا رفتند. بعد ديدم او کفنش را درآورده است؛ کسي نمي‌شناسد اينها را ما از اينها را داريم به برکت قرآن و عترت، از اين جوان‌ها داريم . ⏪ ما در اين راهپيمايي بخواهيم بيانيه باشد قطع‌نامه باشد که اينها به پا خيزند جلوي کساني که بيراهه مي‌روند غارتگري راه انداختند. ما دهه کرامت داريم از اول ذي قعده تا يازده ذي قعده، اينها همه درست است، دهه وحدت داريم، دهه ولايت اينها همه داريم؛ اما اينها ده روز است . ⏪ اين بيگانه‌ها دهه غارت راه انداختند ده سال است دارند غارت مي‌کنند! چه کار کردند؟ چهار هزار پنج هزار شش هزار، کشور را غارت کردند. ⏪ اين عزيزان ما اين بزرگان ما اين مسئولين ما اين اولياي ما اين مربّيان ما اينها بيشتر درايت کنند، هم مال مسلمين را حفظ کنند، هم توليد را حفظ کنند، کشور به لطف الهي همه چيز دارد. جلسه درس تفسیر سوره غاشیه 20-11-98 مسجد اعظم قم 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (138) 🔅🔅🔅 ▪ ...عدّه اي كه اوحدي كوي شهادت اند، از شهود خود و شهادت خويش فاني شدند و به بقاي مشهودٌ له، يعني خداي سبحان باقي اند، نه نامي مي طلبند و نه عنواني و نه مرقد خاص و نه مضجع مخصوص كه چنين فنا و تجريدي پايه توحيد ناب و وحدت نگري اين موحّدان ناياب است. ▪ اين عدّه از شهداي گمنام مؤمناني اند كه قلب آنان عرش الرحمان است و اشك شوقي دارند كه قلب آنها بدون آن ناآرام است و فقط به نام خدا با آن مي آرامد: (وكان عرشه علي الماء)؛[ سوره هود، آيه 7.] گفتي آن آب را كه عرش بر اوست اشك كرّوبيان همي يابم جمله خلق را در اين دريا چون نم ناودان همي يابم بر سر هر كه سر نباخت در او قهر او قهرمان همي يابم رهبر و راه و راهرو همه اوست من بدين صد بيان همي يابم[ديوان عطار.] ▪ سرّ نايابي يا كم يابي چنين شهيدان گمنام آن است كه حديث فنا صَعْب بلكه مستصعب است، چون طاغي زراندوز به استبرق غرور مي بالد و عابد زهد فروش به بوريايي متكي است كه بوي ريا از آن استشمام مي شود، دوناني كه به دو نان بسنده مي كنند و براي دستيابي به آن از هيچ هبوطي هراس ندارند، همگي يا سنگين باران وامانده اند يا سبكباران ساحل ها؛ بحري است عشق و عقل از او بر كناره‌اي كار كناره‌گي نبود جز نظاره‌اي و آنجا كه بحر عشق درآمد به جان و دل عقل است اعجمي و خِرَد شير خواره‌اي در پرده‌ي وجود زهستي عدم شوند آنها كه ره برند رد اين پرده پاره‌اي گرصد هزار سال درين ره قدم زني تا تو تويي، تو را نتوان كرد چاره‌اي در هر هزار سال به برج دلي رسد از آسمان عشق بدين سان ستاره‌اي عطّار اگر پياده شوي از دو كون تو در هر دو كون چون تو نباشد سواره‌اي[ديوان عطار.] ▪ اينان، يعني شهيدان نامور گمنام، غير از خداي بي نَديد را نديدند و درآغاز جواني دل را براي محبوب ازلي از هرچه زائل شدني بود، تطهير كردند؛ آن گاه دل را رها كرده به ديار فنا سپردند تا دلبر، همه صحنه را تصاحب كند، سپس با كيمياي غيبي فاني را باقي و فقير را غني نمايد. دلا هماي وصالي بپر چرا نپري ترا كسي نشناسد نه آدمي نه پري چه باشد آن مس مسكين چو كيميا آيد كه او فنا نشود از مسي به وصف زري كيم بگو من مسكين كه با تو من مانم فنا شوم من و صد من چو سوي من نگري[ديوان شمس تبريزي.] ▪ ادبيات عارفان اهل نظر، وقتي پخته مي شود كه چون ادبيات شاهدان اهل بصر، با ميدان مين و خمپاره مأنوس گردد، طوري كه خود را با همه شئون فراموش كند، ولي نغمه تكبير او فضاي جبهه را به «سبوحٌ قدوسٌ ربّنا وربّ الملائكة والرّوح» عطر آگين نمايد و پيام به جا مانده آن نامداران گمنام اين است: مَن فاني مطلق شدم تا ترجمانِ حقّ شدم گر مست و هشيارم زمن كس نشنود خود بيش و كم[ديوان شمس تبريزي.] ▪ در پايان بيتي از غزل امام گمنامان نامور كه درس عشق و فنا را همراه بادروس فراوان ديگر، به جهان معاصر عرضه كرد، به عنوان حسن ختام اين پيام ارائه مي شود. با هستي و هستي طلبان پشت به پشتيم با نيستي از روز ازل گام به گاميم[ديوان امام خميني(قدس‌سرّه) ، ص 167.] ▪ مجدّداً اعتلاي مقام شهدا، به ويژه گمنامان نامدارشان مسئلت مي شود و از حضور همگان تقدير و كوشش بي شائبه سپاه و بسيج مشكور و سعي بليغ مسئولان محترم، مورد قبول واقع شود! 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
(دوشنبه 21-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 منشور کامل سعادت ▪ حضرت امیرالمؤمنین«علیهالسلام» با اصحابشان جلسه گذاشته بودند، آنها را برای جهاد و جنگ آماده میکردند .إذ أتاه شيخ عليه هيئة السفر، معلوم میشود جلسه شان پشت دربهای بسته نبوده، در مسجدی، جایی مثلاً بوده. یک پیرمردی که پیداست مسافر است، بر این جمع وارد میشود . 🔹 فقال: أين أمير المؤمنين؟ به دلیل اینکه حضرت را نمی شناسد، و تشخیص هم نمیتواند بدهد که کدام از این افراد حاضر در جلسه، امیرالمؤمنین است، یعنی وضع لباس و نشستن وجایگاه به نحوی است که قابل تشخیص برای او نیست! لذا سؤال میکند که امیرالمؤمنین کیست؟ به او گفتند: ایشان امیرالمؤمنین هستند و حضرت را به او نشان دادند. پس از سلام، به حضرت عرض میکند: من از فضایل شما خیلی شنیده ام، اهل شام هستم، شام که محل دشمنی و تبلیغات علیه حضرت بوده! 🔹 میگوید: من حدس میزنم که شما را ترور خواهند کرد، یعنی شما را از بین میبرند لذا حیفم میآید که تا قبل از فقدان شما، از شما توصیه ای نشنوم .فعلمني مما علمك الله ▪ قال«علیه السلام»: نعم يا شيخ من اعتدل يوماه فهو مغبونٌ ،حضرت چند جمله بیان فرمودند که حقیقتاً منشور کامل سعادت است. ⏪ 1.من اعتدل يوماه فهو مغبونٌ ، فرمودند: اگر امروز و دیروزتان یک اندازه و یک طور باشد، شما مغبونید؛ 🔹 برای خاطر اینکه برای امروز، یک روز از عمر را مصرف کردید، پس باید بخاطر این یک روزی که مصرف کردید، این هزینه ای که کردید، یک چیزی گیرتان آمده باشد. اگر امروزتان با دیروزتان یکسان باشد و چیزی گیرتان نیامده باشد، مغبونید. 🔹 آنچه باید گیر انسان بیاید ،چیست؟ آن، نماز صبح خوبی است که میخوانید، نماز شبی است که سحر خواندید، اینها چیزهایی است که انسان گیرش میآید. اگر درست عمل بکند ،دیگر مغبون نیست، یعنی امروز چیزی گیرش میآید بیش از آنچه دیروز در اختیار داشته است. امروز اگر مثل دیروز باشیم، یعنی نمازی که میخوانیم بیحال، بی توجه و بیفایده باشد، یا هیچ اقدام خیری نکنیم یا کار مستحسنی انجام ندهیم، حسنه ای از ما صادر نشود، در این صورت مغبونیم! ⏪ 2.و من كان في الدنيا همته كثرت حسرته عند فراقها، هر کس همت خودش را دنیا قرار بدهد، مثل همین هایی که همتشان این است که مثلاً یک پاساژ بسازند، اموالی بدست بیاورند، برایشان هم مهم نیست که از کجا و چطوری بدست می آید! از هر راهی که شد، خانۀ متعدد داشته باشند، زمین داشته باشند، مقام و جاه داشته باشند، تمام همت شان این است؛ اینطور آدمی وقتی میخواهد از این دنیا برود، حسرتش خیلی زیاد است. 🔹 آدمی که به دنیا دلبستگی ندارد، راحت از دنیا میرود .ما اگر دلبستگی به دنیا، زیاد داشته باشیم، دلکندن از این دنیا برای ما خیلی سخت میشود. شاید از همۀ سختیهای مردن، بدتر همین است که انسان میبیند همه چیز او رفت، همه چیز از دستمان خارج شد! این نکتۀ مهمی است، برای اینکه آنجا آن حسرت را نخوریم، دل را باید یک مقداری در مقابل حقایق نرم کنیم، و در مقابل خواسته های دنیوی سخت کنیم. ( امالی شیخ طوسی، صفحۀ 435) 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 الگودهی قرآن به جوانان(1) ▪ جوان معمولا در سه حوزه فكر و اندیشه، اخلاق و معاشرت اجتماعی، نگرانی هایی دارد و خواسته یا ناخواسته به سمت و سویی گرایش پیدا می كند و در صورتیكه الگویی مناسب به وی ارایه نشود، به الگوهای نامناسب و نامتناسب روی می آورد. از این رو قرآن، در راستای رسالت هدایتی و تربیتی خود، با بیان داستان های واقعی به ترسیم الگوهای مناسب پرداخته است، كه در این نوشتار تنها به الگوهای جوان و یا در سنین جوانی می پردازیم. ⏪ الف: حوزه فكر و اندیشه ✅ 1ـ الگوی مبارزه با عقاید و افكار باطل الگوی جوان در این برنامه، حضرت ابراهیم - علیه السلام - است كه در سنین جوانی به مبارزه با بت پرستی پرداخت. وی ابتدا با سرپرست خود (آزر) گفتگو كرد و تا آنجا پیش رفت كه از او و همفكرانش بیزاری جست. قرآن كریم می فرماید: (ولقد آتینا ابراهیم رشده من قبل و كنا به عالمین، اذ قال لا بیه وقومه ما هذه التماثیل التی إنتم لها عاكفون) ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم; و از شایستگی او آگاه بودیم. آن هنگام كه به پدرش آزر، و قوم او گفت:این مجسمه های بی روح چیست كه شما همواره آنها را پرستش می كنید؟ در پاسخ گفتند: وجدنا آبائنا لها عابدین) ما پدران خود را دیدیم كه آنها را عبادت می كردند، ابراهیم واكنش نشان داد و فرمود: لقد كنتم إنتم وآبإكم فی ضلال مبین) قطعا هم شما و هم پدرانتان در گمراهی آشكاری بودید.[1] چون تواند ساخت با آزر، خلیل؟ چون تواند ساخت با رهزن، دلیل؟ 🔹 آری، همان طور كه راهنما و دلیل راه، با راهزن سازگاری و همراهی ندارد، ابراهیم خلیل هم با آزر بت تراش سازش نمی كند. 🔹 و در جای دیگر فرمود: واذ قال ابراهیم لا بیه آزر إتتخذ إصناما الهه انی إراك وقومك فی ضلال مبین) به خاطر بیاورید هنگامی كه ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت هایی را معبود خود انتخاب می كنی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشكاری می بینم. [2] ⏪ سلسله مقالات بررسیهای قرآنی روزهای فرد هفته⏩ 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#بررسیهای_قرانی #الگودهی #قرآن #جوانان #دین #امکان_فهم_قرآن #معارف_قرانی #آموزه_های_قرآنی 🔅🔅🔅
🔅🔅🔅 📌 الگودهی قرآن به جوانان(2) ▪ ابراهیم در مرحله نخست، در مقام استفهام انكاری و توبیخی پرسید: (این مجسمه ها چیست كه به عنوان خدا پذیرفته اید و آنان را عبادت می كنید؟.) در مرحله بعد كه آنان به تقلید از پیشینیان خود استدلال كردند، ابراهیم در پاسخ، آنان را به گمراهی متهم نمود. 🔅 اعلام بیزاری سپس در مرحله بعد، ابراهیم از بت پرستان اعلام بیزاری كرد، قرآن كریم می فرماید: (قد كانت لكم اسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه اذ قالوا لقومهم انا برإ منكم ومما تعبدون من دون الله) برای شما سرمشقی خوب در زندگی ابراهیم و كسانی كه با او بودند، وجود داشت، آن هنگام كه به قوم مشرك خود گفتند: (ما از شما و آنچه غیر از خدا می پرستید، بیزاریم) . [3] 🔅 اظهار دشمنی در مرحله ی بعد ابراهیم، دشمنی خود با آنان را ظاهر كرد و گفت: (كفرنا بكم وبدا بیننا وبینكم العداوه والبغضإ إبدا) ما نسبت به شما كافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشكار شده است. [4] 🔅 فقط خودیها ابراهیم نسبت به همه بت پرستان اعلام بیزاری و اعلان دشمنی نمود; یعنی نباید با آنان همزیستی مسالمتآمیز داشت. اما چون به آزر وعده استغفار داده بود: (سإستغفر لك ربی)[5]، برای او استغفار كرد. قرآن می فرماید: (الا قول ابراهیم لا بیه لا ستغفرن لك)[6] و (ما كان استغفار ابراهیم لا بیه الا عن موعده وعدها ایاه) [7] رو (إشداء علی الكفار) باش با ولی چون گل، عدو چون خار باش ⏪ سلسله مقالات بررسیهای قرآنی روزهای فرد هفته⏩ 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 دینِ بی خطرش کمتر از بی‌دین نیست! 🔸چند روز قبل عده‌ای از آلمان آمده بودند، اینها غالباً دانشگاهی بودند، دو خانم بین اینها بود بقیه هم همین خبرنگاران یا دانشمندان آلمانی بودند. اینها آمدند آنجا فکر می‌کردم سؤالات علمی دارند؛ من دیدم اوّلین سؤال و آخرین سؤال و مهم‌ترین سؤالی که جلسه در همان مدار می‌گشت این بود که این خانم چه کرد که برای او این[همه] عظمت و جلال قائل‌اند؟! 🔸این خیال کرد فاطمه معصومه مثلاً داروی سرطان کشف کرده یا مثلاً یک معدن گاز و نفتی کشف کرده، اصلاً متوجه نمی‌شوند که تجرید یعنی چه! هیچ فکر نمی‌کردم که سؤالشان در این زمینه باشد، مهم‌ترین سؤالشان که تقریباً وقت جلسه را گرفت این بود که این زن چه کرد که این همه مردم به او احترام می‌کنند؟! اصلاً برای آنها باور کردنی نیست. 🔸بعد به اینها گفتیم ما یک تجربه داریم یک تجرید داریم، روحی داریم، اخلاقی داریم، حقوقی داریم، معنویّتی داریم، عظمتی داریم، انسانیّتی داریم غیر از این حیوانیّت، تا کم کم به هوش آمدند که بله خبری هم هست. 🔸اینها فکر می‌کردند اگر برای کسی عظمتی قائل‌اند، برای مزار او حرمتی قائل‌اند، برای او گنبد و بارگاهی دارند، حتماً یا صنعتی کشف کرده یا دارویی کشف کرده یا معدنی کشف کرده و امثال اینها؛ اصلاً در این فضا نیستند، در این فکر نیستند! 🔸اینکه وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «الناس نیام فإذا ماتوا انتبهوا» بسیاری از اینها خواب‌اند. 🔸به اینها گفته شد شما اگر علمی دارید که بدون دین است، خطرش همین جنگ جهانی اول و دوم است؛ اگر دینی که دارید بدون علم است یک وقت گالیله را تهدید به سوزاندن می‌کنید، یک وقت کلیسای‌تان قرآن را می‌سوزاند، این دینِ بی‌علم خطرش کمتر از علمِ بی‌دین نیست، اینها کار شماست. 🔸اینها را باید دست بردارید، باید بدانید غیر از تجربه و حس، حقیقت دیگری هست به نام تجرید و عقل؛ و انسان غیر از این بدن، حقیقتی دارد به نام جان که گوهرِ انسان همان است و با ملکوت او وابسته است و با ابدیّت او 🔸اصلاً این نشئه نسبت به حقیقتی که انسان در پیش دارد قابل قیاس نیست. 🔹برگرفته از درس تفسير قرآن سوره احزاب، آيات 21 الي 27/ 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom