eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 وحی و نبوت در قرآن-24 ✅ بروز اختلاف و لزوم قانون‌ 🔹 اگر چه انسان اضطراراً در مقام برخورد با همنوعان خود اجتماع تعاونى را پذيرفته و بدين‌وسيله در حقيقت برخى از آزادى عمل خود را براى نگهدارى برخى ديگر فدا نموده است ولى مجرد بناگذارى به اجتماع تعاونى با وجود عدم تعادل و تفاوت فاحش كه در مقام موازنه در نيروى روحى و جسمى افراد است دردى را دوا نمى‌كند و در اثر برخورد منافع افراد همين اجتماع كه براى اصلاح و رفع اختلاف به وجود آمده بود اولين سبب بروز فساد و اختلاف مى‌شود. 🔹 اين جاست كه ضرورت يك سلسله مقررات مشتركى كه در ميان افراد جامعه مسلم و مورد احترام باشد كاملًا حس مى‌شود، زيرا بديهى است كه حتى در يك معامله داد و ستد ناچيزى هم اگر مقررات مشتركى كه پيش فروشنده و خريدار مسلم و محترم باشد وجود نداشته باشد معامله تحقق نمى‌پذيرد، پس بايد در ميان افراد قوانينى به وجود آيد كه با جريان آن اجتماع از متلاشى شدن و منافع افراد از ضايع شدن محفوظ و مصون بماند و دستگاه آفرينش كه هدايت انواع به سوى هدف و سعادتشان جزء برنامه اوست انسان را نيز به‌سوى قانونى كه سعادت جامعه را تضمين مى‌كند هدايت نمايد. 🔹 خداى متعال مى‌فرمايد: {«مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ* ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ» « عبس، آيات 19- 20 » و آسان نمودن راه زندگى براى انسان كه زندگى اجتماعى برايش مقدر شده است اين است كه قوانين و مقرراتى در دسترس وى گذاشته شود. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-25 ✅ در هدايت انسان به‌سوى قانون، عقل كفايت نمى‌كند! 🔹 اين هدايت به هر وسيله و به‌سوى هرچه باشد كار دستگاه آفرينش خواهد بود، زيرا همان دستگاه است كه انسان را آفريد و براى وى هدف سعادتى قرار داده و هدايت عمومى را كه هدايت انسان نيز جزئى از آن است جزئى از برنامه خود مقرر داشته و روشن است كه در كار آفرينش تناقض و خطا معنا ندارد و اگر احياناً سببى از هدف خود باز مى‌ماند يا منحرف مى‌شود گناه خود آن سبب نيست بلكه مستند به تأثير سبب يا اسباب ديگرى است كه تأثير آن سبب را خنثى يا منحرف مى‌كند و اگر مزاحمت اسباب در ميان نبود هرگز سببى دو كار متضاد و متناقض نمى‌كرد و نه در كار خود خطا و انحراف مى‌پذيرفت. 🍁🍁🍁 🔹 و از اين جا روشن است كه هدايت به سوى قانونى كه رافع اختلاف باشد كار عقل نيست، زيرا همين عقل است كه به سوى اختلاف دعوت مى‌كند، همين عقل است كه در انسان غريزه استخدام و حفظ منافع به طور اطلاق و آزادى كامل عمل به وجود مى‌آورد و اجتماع تعادلى را نظر به وجود مزاحم از راه اضطرار و ناچارى مى‌پذيرد و بديهى است كه در آفرينش يك نيروى عامل دو اثر متناقض- القاى اختلاف، رفع اختلاف- از خود بروز نمى‌دهد. 🍁🍁🍁 🔹 اين همه تخلفات و نقض‌هاى بى‌شمار نسبت به قوانين جاريه كه روزانه اتفاق مى‌افتد و گناه شمرده مى‌شود همه از كسانى سر مى‌زند كه داراى عقلند وگرنه گناه محسوب نمى‌شد و اگر عقل به قوانين رافع اختلاف هدايت مى‌كرد و به حسب غريزه با تخلف ميانه نداشت به تخلفات نامبرده رضايت نمى‌داد و از آنها ممانعت مى‌نمود. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-26 ✅ در هدايت انسان به‌سوى قانون، عقل كفايت نمى‌كند! 🔹 عامل اصلى اين تخلفات با وجود عقل اين است كه حكم عقل به پذيرفتن اجتماع تعادلى و رعايت قوانين متضمن عدالت اجتماعى از راه اضطرار و ملاحظه مزاحم‌ بود كه از آزادى عمل كامل مانع بود و در غير صورت وجود مزاحم حكمى به رعايت تعاون و عدالت اجتماعى نداشت. 🍁🍁🍁 🔹 و متخلفين قانون يا كسانى هستند كه قدرتى فوق قدرت قوه مجريه قانون داشته بى‌باكانه تخلف مى‌كند يا اشخاصى هستند كه از دسترس مجريان قانون بواسطه دورى يا استحكام محل يا غفلت مراقبين امور بيرونند يا عذرهايى پيش خود تراشيده‌اند كه تخلف خودشان را قانونى جلوه دهند يا از بيچارگى و بى‌دست‌وپايى كسان مورد تعدى استفاده مى‌نمايند و در هرحال مزاحمى در برابرشان نيست و اگر هم باشد زبون و بى‌اثر است و روشن است كه عقل در اين صورت حكمى ندارد و جلو آزادى مطلق را نمى‌گيرد و غريزه استخدام را به حال خود مى‌گذارد. 🍁🍁🍁 پس عقل به‌سوى قانون اجتماعى كه منافع جامعه را تأمين و تضمين كند و در ضمن آن منافع فرد را به طور عادلانه حفظ نمايد هدايت نمى‌تواند نمايد، زيرا تنها در صورتى به رعايت قانون در اجتماع تعادلى حكم مى‌كند كه مزاحمى وجود داشته باشد و اما در جايى كه در برابر خود مزاحمى مانع از آزادى مطلق نبيند هرگز حكمى ندارد يا حكم برخلاف مى‌كند. 🍁🍁🍁 🔹 خداى متعال مى‌فرمايد: {«إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌» « علق، آيات 6- 7» به درستى انسان همين كه خود را مستغنى و بى‌نياز ديد از حد خود تجاوز و تعدى خواهد كرد.
🍁 بیان آیه 4⃣ سوره عادیات🍁 فأثَرنَ بِهِ نَقعاً4⃣ 🔹كلمه ( ) جمع از فعل و از مصدر ( ) است كه به معناى انگيختن گرد و و امثال آن است، و كلمه ( ) به معناى غبار است. 🍁🍁🍁🍁🍁 معناى آيه اين است كه: سوگند به كنندگان در كه با اغاره به دشمن و دست و كردن آنان گرد و غبار بر مى انگيزند. @al_mizan @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیه 5⃣ سوره عادیات🍁 فَوَسَطنَ بِهِ جَمعاً5⃣ 🔹كلمه ( ) كه فعل ( ) است، به معناى - در وسط قرار گرفتن - است، و ضمير( ) به بر میگردد، و حرف ( ) به معناى حرف (فى) است، كه در اين صورت معنا چنين مى شود: (پس در وقت صبح در جمع قرار گرفتند). ممكن هم هست ضمير به كلمه ( ) برگردد، و حرف (با) براى باشد، كه در اين صورت معنا چنين مى شود: (پس در هنگام صبح دسته جمعى در وسط غبار قرار گرفتند). 🍁🍁🍁🍁🍁 گفته اند: منظور در وسط قرار گرفتن شتران در است. ولى محترم توجه دارد كه كردن آيات پنجگانه، با اينكه تك تك آن ظهور در سواركاران دارد، بر حاجيان كه از مشعر به منى كوچ مى كنند حملى است بى اندازه . 🍁🍁🍁🍁🍁 پس آن است كه آيات را حمل بر كنيم، و آيات جمله (فالمغيرات صبحا)، و جمله (فوسطن به جمعا) مى رساند كه منظور همان است، كه خداى تعالى در اين آيات به آنان ياد كرده، و حرف (فاء) در آيات دلالت دارد بر اينكه مضمون آنها بر همين سوگند است. ___________________ 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @al-mizan @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیه 6⃣ سوره عادیات🍁 ✳ تفسیر المیزان إنَّ الإنسانَ لِرَبِّهِ لَكَنود6⃣ 🔹كلمه (كنود) به معناى است و اين آيه مانند آيه شريفه (إن الانسانَ لكفور) از آنچه در بشر نهفته شده خبر مى دهد، و آن اين است كه هواى نفس و دلداده به دنيا است، و در نتيجه از پروردگارش در مقابل نعمت هايى كه به او ارزانى داشته مى شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در اين لحن گفتار است به آن مردمى كه مسلمانان بر سرشان تاختند، و گويا منظور از كفرانگريشان، نعمت اسلام است، كه از بزرگترين نعمت هايى است كه خدا بر بشر و بر آنان فرموده، و چه كفرانى بالاتر از اينكه چنين نعمتى را كه مايه زندگى دنيا و سعادت حيات است نپذيرند، و كار به جايى برسد كه اسلام بر سرشان بتازد. 🍁🍁🍁🍁🍁 🌴🌴🌴🌴 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیه 7 سوره عادیات🍁 ✳ تفسیر المیزان وَ إنَّهُ عَلىَ ذلِكَ لَشَهيد7⃣ 🔹ظاهر ضميرهاى پى در پى اين است كه: در جمله مورد بحث هم مانند ساير ضماير به انسان برگردد، آن وقت از شاهد بودن انسان خودش، اين مى شود كه انسان خودش آگاه به كفرانگرى خود هست، و نيز مى داند كه صفت نكوهيده اى است. در معناى آيه قبل و آيه مورد بحث اين مى شود كه: انسان نسبت به پروردگارش است، و خودش بر اين معنا است، و كفران خود را تحمل مى كند. پس آيه شريفه در معناى آيه (بل الانسان علَى نفسه بَصيره ) است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و گفته اند: به كلمه (الله ) بر مى گردد. ولى سياق اجازه نمى دهد اين چنين ضمیر را مختلف بدانیم. 🌴🌴🌴🌴 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @rahighemakhtoom
🍁بیان آیه 8سوره عادیات 🍁 ✳️ تفسیر المیزان وَ إنَّهُ لحُب الخير لشَديد8⃣ 🔹 از مفسرين گفته اند: در جمله (لحب الخير) لام است، و كلمه ( ) در اينجا به معناى است، و معناى جمله اين است كه: انسان براى مال، بسيار يعنى و تنگ نظر است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️ گفته اند: مراد آيه اين است كه: انسان نسبت به مال دنيا است ، و اين شدت وادارش مى كند به اينكه از دادن خدا بورزد، و مال خود را در راه خدا نكند. اين چنين آيه را تفسير كرده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيست مراد از (خير)، تنها مال نباشد، بلكه باشد، و آيه شريفه بخواهد بفرمايد: حب خير هر انسانى است، و به همين جهت وقتى و مال دنيا را خود مى پندارد دلش مجذوب آن مى شود و اين شيفتگى را از دلش مى برد و در مقام شكرگزارى او بر نمى آيد. 🌿🌿🌿🌿🌿 @al_mizan @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیات 9⃣ و🔟 و1⃣1⃣ سوره عادیات🍁 ✳️ تفسیر المیزان أَفَلا يَعلَمُ إذَا بُعثِرَ مَا فِى القُبُورِ9⃣ و حُصِّلَ ما فِی الصُّدور🔟 إنَّ رَبِّهُم بِهم یومئذٍ لَخَبير1⃣1⃣ 🔹 (بعثره) نظير مصدر (بحثره) به معناى و نشر است، يعنى شدن و منتشر گشتن، و در جمله (و حصل ما فى الصدور) منظور از آنچه در ها است، سازى صفاتى است كه در نفوس است، يعنى صفات ايمان از و رسم نيكوكارى از بدكارى، همچنان كه در جاى فرموده (يوم تبلى السرائر). 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى از مفسرين گفته اند: منظور از ما فى الصدور، شدن نهانى هايى است كه هر كس در خود پنهان كرده، در آن روز اين باطنها مى شود، كه هر فردى همانطور كه به ظاهرش رسيدند، و اعمال ظاهريش را دادند، به حساب باطنش هم برسند، و جزاى آن را نيز بدهند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و (افلا يعلم ) جمله اى است كه بوى از آن مى آيد، و استفهامش براى انكار است، و فعل (يعلم) جمله اى است كه شده، و مقام دارد بر اينكه آن جمله چيست، و آن جمله هر مفعول فعل (يعلم) است، و جمله (افلا يعلم) با آنچه حذف شده جمله اى است و از كلمه (اذا بعثر) مطلبى از شروع شده، تا انكار در جمله قبل را كند. و منظور از جمله (ما فى القبور) آدميان است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و آيه - و خدا داناتر است - اين است كه: آيا نمى داند كه به خاطر نعمت هاى پروردگارش عقوبت هايى دارد كه وى به به آن مى رسد، و با آن جزا داده مى شود؟ وقتى آنچه بدن در هست از قبرها بيرون شود، و نهفته هاى در باطن نفوس گردد، و شود در باطن كافرند يا مومن؟ مطيعند يا عاصى؟ در آن وقت به ايشان باخبر است، و بر معيار نفوس، جزايشان مى دهد. ____________________________ 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) 🌿🌿🌿🌿🌿 @al_mizan @rahighemakhtoom
🍁 بحث روايتى سوره عادیات🍁 ✳️ تفسیر المیزان 🔹در ، است كه: گويند خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) لشكرى به سوى قبيله اى از گسيل داشت، و بن عمرو انصارى يكى از را سرپرست آنان كرد، لشكر به طرف آن قبيله روان شد، و مراجعتش كشيد، گفتند همه آنان كشته شدند، خداى تعالى سوره مورد بحث را كرد، و خبر داد كه (و العاديات ضبحا) - نقل از . 🍁🍁🍁🍁🍁 ديگر گفته اند: اين سوره وقتى نازل شد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) (عليه السلام) را به جنگ فرستاد، و على (عليه السلام) لشكر دشمن را داده بود، و اين بعد از نوبت اعزام لشكر واقع شد كه رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله و سلم) غير على (عليه السلام) فرستاده بود، آنها كارى صورت دهند و هر يك لشكر را دچار شكست نموده، نزد خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) برگشتند، اين قصه در حديثى از امام (عليه السلام) روايت شده. آنگاه فرموده: و از اين جهت آن را خوانده اند كه آن جناب شكست به ايشان داده و عده اى را كشت و را اسير نموده، اسيران را در آنچنان به هم بست كه گويى در كنده و . 🍁🍁🍁🍁🍁 و وقتى اين سوره نازل شد خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از به ميان مردم آمد و را خواند و در نماز سوره را تلاوت كرد، بعد از آنكه نمازش تمام شد عرضه داشتند: ما اين سوره را نشنيده بوديم، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: بله (علیه السلام) بر دشمنانش يافت و خداى تعالى اين سوره را فرستاد، و امشب با آوردن آن، را به من داد، چند روز بيشتر نگذشت كه على (عليه السلام) با و اسيران برسيد. ____________________________ 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) 🌿🌿🌿🌿🌿 @al_mizan @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-27 ✅ تنها راه براى هدايت انسان راه وحى است‌ 🍁🍁🍁 از بحث‌هاى گذشته به دست آمد كه: 🔹 انسان مانند ساير انواع آفرينش در زندگى خود هدف سعادتى دارد و چون از جهت چگونگى ساختمان وجودى و نيازمندى‌هاى طبيعى از زندگى اجتماعى گريزى ندارد سعادت و بدبختى وى در سعادت و بدبختى اجتماع مى‌باشد 🔹 و در هرحال بايد جزء يك واحد اجتماعى بوده سعادت و حسن عاقبت طبيعت شخصى خود را در سعادت اجتماع بجويد. 🔹 و معلوم شد كه تنها قانون مشترك است كه مستقيماً سعادت جامعه و ضمناً سعادت شخص را به طور عادلانه تضمين مى‌نمايد. 🔹 و باز معلوم شد كه انسان نيز بايد مانند ساير انواع به سعادت نوعى و هرچه در مقدمه اين سعادت قرار دارد از راه آفرينش هدايت شود 🔹 و سعادت انسان در سعادت زندگى اجتماعيش بود و در نتيجه مى‌بايست از راه آفرينش به‌سوى قانون مشترك نامبرده هدايت شود و باز معلوم شد كه عقل انسانى براى هدايت به‌سوى قانون كافى نيست، زيرا در همه احوال به رعايت تعاون عمومى و عدالت اجتماعى حكم نمى‌كند. 🌹🌹🌹🌹🌹 @rahighemakhtoom