eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از (57) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 بحث روايي ✅ 3 ـ جامعترين تعبير در حمد و شكر ▪ عن الصادق (عليه السلام): «ما أنعم الله علي عبد بنعمة صغرت أو كبرت فقال: «الحمد لله» إلاّ أدّي شكرها»[ تفسير صافي، ج 1، ص 71.]. ▪ عن حمّادبن عثمان قال: خرج أبوعبدالله (عليه السلام) من المسجد و قد ضاعت دابته فقال: «لئن ردّها الله علىَّ لأشكرنّ الله حقّ شكره». قال: فما لبث أن أُتى بها فقال: «الحمد لله». فقال قائل له: جعلت فداك أليس قلت: لأشكرنّ الله حقّ شكره؟ فقال أبوعبدالله: «ألم تسمعنى قلت: الحمد لله»[ نورالثقلين، ج1، ص15]. ▪ عن الصادق (عليه السلام): «الشكر للنعم اجتناب المحارم وتمام الشكر قول «الحمد لله رب العالمين»[ بحار، ج90، ص214.]. ▪ ... إن رجلاً جاء إلي أميرالمؤمنين (عليه السلام) فقال أخبرنى عن قول الله تعالي: (الحمد لله رب العالمين) ما تفسيره؟ فقال: «الحمد لله هو أن عرف عباده بعض نعمه عليهم جملاً إذ لايقدرون علي معرفة جميعها بالتفصيل لأنها أكثر من أن تحصي أو تعرف. فقال لهم: قولوا الحمد لله علي ما أنعم به علينا رب العالمين... »[ نورالثقلين، ج1، ص17.]. اشاره: برخي كلمات از لحاظ شمول، جزو جوامع الكلم به شمار مي آيد و حمد مزبور از اين قبيل است. حصر جنس حمد يا حصر همه‌ي افراد حمد براي خداوند اداي حق تحميد بوده، فراگير است. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 اصول سیاست‏ خارجی در قرآن(4 پایان مقاله) ⏪ اصل دعوت یا جهاد شاید از میان اصول سیاست‏ خارجی اسلام، این اصل بیش از همه حایز اهمیت ‏بوده و بیشتر از دیگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته است . احتمالا یكی از جهات اهمیت این اصل، آن است كه ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام را تبیین می‏كند . مناظرات دامنه‏ دار درباره اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحت‏ یك عنوان یاد كنیم، زیرا آن گونه كه برخی از پژوهشگران مسلمان گفته ‏اند اگر تنها به ذكر عنوان دعوت اكتفا گردد، دیدگاه‏های موجود درباره اصل جنگ یا صلح در روابط خارجی اسلام نادیده انگاشته می‏شود و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاریم طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند . ▪ تفصیل این بحث را با یك پرسش اساسی ناظر به ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام پی‏ می ‏گیریم كه آیا اسلام در روابط خود با جوامع غیراسلامی اصل را بر جنگ می‏گذارد یا صلح; به عبارت دیگر، آیا صلح یك قاعده است و جنگ، ضرورت یا بالعكس؟ اگر اصل جهاد را به عنوان یكی از اصول سیاست‏خارجی اسلام مورد تاكید قرار دهیم به زعم برخی اندیشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان اصل در روابط خارجی اسلام جنگ محور است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده می‏باشد، اما اگر اصل را بر دعوت بگذاریم قضیه فرق خواهد كرد . دقیقا با عنایت‏ به همین مساله است كه با دو نوع روش رو به رو می‏گردیم:[4] ⏪ الف)روش خاورشناسان كه در قالب «انتشار الاسلام بالسیف‏» مطرح می‏گردد و بر مفاهیمی چون ارهاب، اصولگرایی، الاسلام المسلح، التطرف تاكید می‏شود . در این رویكرد آیات جهاد به خصوص آیه سیف به عنوان مستند مورد توجه قرار می‏گیرد; ⏪ ب)روشنفكران مسلمان كه در قالب «تنظیف وجه الاسلام‏» یا پیراستن اسلام از هر نوع خشونت و جنگ به تحلیل می‏پردازند و بر مفاهیمی چون; سلام و تسامح و تعایش و رافت تاكید می‏كنند . 🔹 در حالی‏كه دسته نخست فقط به تحلیل آیات جهاد می‏پردازد و آیات صلح و سلم را از نظر دور می‏دارند، دسته دوم با تاكید بر آیات صلح و مسالمت، به آیات جهاد بی‏توجهی می‏كنند . روش اعتدال روشی است كه بتواند میان هر دو دسته آیات جمع زند . اكثر مفسران و فقهای اسلام در این‏باره اندیشیده‏اند كه از مجموع این گفته‏ها و اظهارات می‏توان به جمع‏بندی و نتیجه نهایی نایل آمد . 🔹 بدون تردید یكی از مهم‏ترین و احتمالا هدف اصلی فرستادن انبیا دعوت است . آیات متعدد قرآن كریم پیامبران را دعوتگران دینی معرفی می‏كند . بر این‏اساس، نخستین وظیفه پیامبر و رهبران دینی همانا دعوت بشر به تعالیم و ارزش‏های وحیانی است . از طرف دیگر، جهاد و جنگ با مشركان و طغیان‏گران بی‏تردید یكی از وظایف اساسی مسلمانان و رهبران دینی محسوب می‏گردد . آنچه در مورد جهاد و جنگ حایز اهمیت است فلسفه تشریع این پدیده است كه جهاد برای چیست و چه زمانی انجام می ‏پذیرد . 🔹 با تحلیل و موشكافی این نكته احتمالا بتوان رابطه دعوت و جهاد و اصل در روابط خارجی دولت اسلامی را به دست آورد . ▪ اگر جهاد برای كشور گشایی باشد، احتمالا بر دیدگاه خاورشناسان مبنی بر جنگ محوری اسلام صحه می‏گذارد، اما اگر فلسفه تشریع جهاد برای دعوت به تعالیم وحیانی و ارزش‏های اسلامی باشد نه سلطه جویی و كشور گشایی، ادعای مذكور ناتمام و غرض آلود خواهد بود . این نوشتار ادعا دارد اصل در روابط خارجی اسلام بر صلح استوار است و جنگ حالت استثنایی است كه بنابر ضرورت تجویز می‏گردد . عصاره استدلال ما براین فرضیه آن است كه جهاد اسلامی یكی از مراحل دعوت به شمار می‏رود و برای ترویج ارزش‏های دینی صورت می‏گیرد . این دقیقا گفته یكی از محققان است كه «توحید اساس جهاد و جهاد برای توحید» است . ▪ بحث را با طرح اهمیت دعوت در آیات قرآن به عنوان یكی از اصول روابط خارجی دنبال می‏كنیم و در پی آن آیات مربوط به جهاد را مورد مطالعه و تحلیل قرار خواهیم داد . آیات متعددی اولین و مهم‏ترین وظیفه پیامبر را دعوت به خیر و صلاح می‏داند . 📝 پی نوشت: [1] . ر.ك: كی . جی . هالستی، مبانی تحلیل سیاست‏بین الملل، ترجمه بهرام مستقیمی (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1376 .) [2] . نادیه محمود مصطفی، المدخل المنهاجیه فی العلاقات الدولیه فی الاسلام (المعهد العالمی للفكر الاسلامی، 1996م .) [3] . ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالمجید (مطبعه السعاده) ج‏2، ص‏314 . [4] . برای مطالعه مبسوط این دوگونه برخورد با آیات جهاد و صلح ر.ك: سیف الدین عبدالفتاح، القران و نظیر العلاقات الدولیه فی الاسلام; نادیه محمود مصطفی، المدخل المنهاجیه فی العلاقات الدولیه فی الاسلام (المعهد العالمی للفكر الاسلامی، 1996م) ص 15- 89 . @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (133) 📌 چند اصل حياتي ▪ هر كس از گروهي از مسلمانان، طغيان آب يا آتش را برگرداند، بهشت براي او ثابت است؛ عنوان آب و آتش، نموداري از هر گونه تعدّي و تجاوز طبيعي يا انساني است و چون مرجع تمام جهادها، هر چند ابتدايي به نظر برسد، به دفاع است ▪ و حقيقت دفاع، دفع بيگانه اي است كه راه خدا را مسدود و راهيان طريق او را مصدود و نهال بالنده جامعه را چون برخي گياهان پژمرده تموزسوزان مثدود مي كند، بنابراين مكتب مهر پرور خدا جمال نرم خويش را در نهان جلال قهر آميز تعبيه كرد و جريان قصاص و دفاع را كه ظاهراً خشن اند، عامل زندگي سالم معرّفي كرد و درباره آنها چنين فرمود: ▪ (ولكم في القصاص حياةٌ يا اولي الالباب) [سوره بقره، آيه 179.]كه ناظر به حيات بخشي قصاص است و (يا ايها الذين آمنوا استجبيوا لله وللرسول اذا دعاكم لما يحييكم) [سوره انفال، آيه 24.]كه سياق و سباق آن راجع به حيات آفريني قانون جهاد و دفاع از ميهن اسلامي است. هر چند اطلاق آن شامل ساير دستورهاي ديني هم مي شود. ▪ از اينجا مي توان حيات جاودانه مدافعان و مجاهدان در راه خدا را به طور عموم استنباط كرد؛ يعني آيه (ولاتحسبنَّ الذين قُتلوا في سبيل اللّه أمواتاً) [سوره آل عمران، آيه 169.]و آيه (ولاتقولوا لمن يقتل في سبيل اللّه أموات)،[ سوره بقره، آيه 154] ▪ فقط عهده تبيين حيات جاودانه شهيدانند و از اثبات حيات معقول ساير رزمندگان قاصراند و بدون آنكه دليل حصر باشند و حيات سايران را نفي كنند، در صدد توسعه حيات و اثبات آن براي غير شهيدان نيستند، ليكن آيه سوره انفال كه عهده دار اثبات حيات اجابت كنندگان دعوت به جهاد و هدايت به دفاع است، شامل تمام مبارزان نستوه با اخلاص مي شود؛ خواه شهيدان رحيل و خواه شهيدان زنده ويلچري و خواه آزادگان در بند و خواه فاتحان سرافراز و سرداران پر افتخار جمهوري اسلامي ايران، ليكن مسئوليت اينان براي حفظ حيات معقول به دست آمده امت فراوان است كه اميدواريم همگان در صيانت آن سعي رسا داشته باشند؛ بر دار ملك جاودان، بين كشتگان زنده جان مانند منصور جوان، در ارتضا آويخته عشقا تويي سلطان من، از بهر من دادي بزن روشن ندارد خانه را، قنديل نا آويخته [ديوان شمس تبريزي.] 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
📌 تمدّن و تدین 🔹 چرا دنبال استخاره می‌ گردیم؟ الآن ما نمی ‌دانیم که چه چیزی بد است و چه چیزی خوب است؟! دنبال مشورت‌ های بیرونی هستیم؟ این راه باز است چرا ما این راه را نرویم؟ این همان علی است، فرق نمی ‌کند، این همان صدیقه کبراست، این همان حجت بالغه است، این همان امام است، بین حیات و ممات اینها که فرقی نمی ‌کند! قرآن هم که ملاحظه فرمودید، فرمود: این چیزهایی که ما به نوح دادیم، به ابراهیم دادیم به موسی دادیم به هارون دادیم؛ اینها غیر از آن مقامات ویژه اینها، برای همه است. کسی هوس این را ندارد که ـ معاذالله ـ مقام آنها را پیدا کند، آنها منطقه ممنوعه است. 🔹 تمدّن ما ایرانی‌ ها هم در تدین ماست و لاغیر! تمدّن نظام ما، تمدّن انقلاب ما در تدین ماست و لاغیر! ما اگر همین ظواهر را ـ همین که چه چیزی حلال است و چه چیزی حرام است ـ این را عمل بکنیم، هیچ مشکلی نداریم. همان بیان نورانی حضرت امیر دارد که «یئِسَتْ مَطَامِعُ‏ الْأَعْدَاءِ»،[نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه216. ] نه ترامپ حق غلط ‌کاری و فضولی را دارد، نه بیگانه حق عربده ‌کشی را دارد، فرمود: تمام دشمنان ناامید هستند. شما همین کارهای عادی را بکنید، حلال خدا را حلال، حرام خدا را حرام! احتکار نکنید، گران نفروشید، دو تُن طلا می ‌خواهی چه کنی؟ این موش اهل ذخیره است، تو می‌ خواهی چه کار بکنی؟ نه مطابق عقل است و نه مطابق نقل است. همان جا حضرت فرمود: هناک «یئِسَتْ مَطَامِعُ‏ الْأَعْدَاءِ»؛ دشمن ناامید می‌ شود. وقتی این کار برمی ‌آید هم می‌ توانیم به بهشت برویم، هم دنیا را بهشتی کنیم، چرا نکنیم؟! این ایام برای همان است، این دعاها برای همان است، این مجالس برای همان است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1397/05/25 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
📌 خطر دیروز خطر امروز ▪ به طور كلي كساني كه حق را مي‌شناسند، ولي به دليل رفاه‌طلبي تاب و توان تحمل رنج و محنت حق‌گويي و حق‌طلبي و دفاع از حق را ندارند، يا داراي سوابق مذهبي خوبي هستند و يا در وفاي به دين سابقه خوبي ندارند. ▪ آنانكه داراي سوابق مذهبي خوبي نبوده و ادعاي دين‌داري و حق‌طلبي نداشته و ندارند، به راحتي مي‌توانند از جبهه حق فاصله گرفته و از حمايت از حق سرباز زنند؛ ▪ ولي آنانكه داراي پيشينه مذهبي خوبي بوده و مدعي دين‌داري مي‌باشند، از كناره‌گيري از جبهه حق بيمناكند؛ زيرا مي‌ترسند سوابق مذهبي‌شان زير سؤال رفته، ماهيت پوشالي دين‌داري‌شان فاش گردد؛ لذا به ناچار سعي مي‌كنند با تحريف حقايق دين و برداشت‌هاي التقاطي، به آمال خود رسيده و ضعف‌هاي خود را بپوشانند... 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت آیت الله 📌 قول مستحکم 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از (58) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 بحث روايي ✅ 4 ـ عجز متنعم از شكر نعمت ▪ عن السّجاد (عليه السلام): «اللّهم إن أحداً لايبلغ من شكرك غايةً إلاّ حصل عليه من إحسانك ما يُلزمه شكراً ولايبلغ مبلغاً من طاعتك وإن اجتهد إلاّ كان مقصّراً دون استحقاقك بفضلك... وتثيب علي قليل ما تطاع فيه حتي كأنَّ شكر عبادك الذى أوجبت عليه ثوابهم وأعظمت عنه جزائهم، أمرٌ ملكوا استطاعة الامتناع منه دونك فكافيتهم. أولم يكن سببه بيدك فجازيتهم بل ملكت يا إلهي أمرهم قبل أن يملكوا عبادتك وأعددت ثوابهم قبل أن يفيضوا فى طاعتك وذلك أن سُنّتك الإفضال وعادتك الإحسان وسبيلك العفو، فكل البريّة معترفة بأنّك غيرظالم لمن عاقبت و... »[ صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي 37.]. ▪ امام سجّاد (عليه السلام) به خداي سبحان عرض مي كند: بار الها! هيچ كس به درجاتي از شكر تو دست نمي يابد، مگر اين كه نعمتِ توفيقِ عرض ادب، وي را به شكر ديگري بر مي گمارد و اَحَدي در فرمانبرداريت، هرچند بكوشد، به جايي نمي رسد، مگر اين كه در برابر استحقاق تو، با آن همه احسانت، عاجز و ناتوان است...؛ به گونه اي بر طاعت كم و ناچيز پاداش مي دهي كه گويي شكر بندگان كه در برابر آن ثواب مقدر داشتي و جزايشان را بزرگ داشتي امري است كه آنان مي توانند از آن سر باز زنند. آيا زمام كار به دست تو نبود واينان از خود چيزي داشتند؟ بلكه پيش از آن كه توفيق عبادتت را بيابند وبه درگاه تو بار يابند، زمام كارشان به دست تو بود وتو مالك آنها و همه‌ي شئون هستيشان بودي و پيش از آن كه كاري كنند، ثوابشان را آماده كردي وبراي اين كه آنان را به ثوابي برساني بهانه اي به نام عبادت به دست آنان دادي و اين همه، بر اثر آن است كه سنت تو تفضل و عادت تو احسان و راه تو راه عفو و گذشت است. همگان معترفند كه اگر تبهكاران را كيفر كني ستمكار نيستي و.... عن أميرالمؤمنين (عليه السلام): «الحمد لله الذى لا يبلغ مدحته القائلون ولا يحصى نعمائه العادّون ولا يؤدّى حقّه المجتهدون، الذى لا يدركه بُعد الهِمَم ولا يناله غوص الفطن»[ نهج البلاغه، خطبه‌ي 1.]. 🔅 اشاره: حمد از آنِ خدايي است كه نه حمد و مدح او از عهده‌ي كسي بر مي آيد، نه نعمتهايش قابل شمارش است و نه حق او را تلاشگران مي توانند ادا كنند. نه شاهين بلندپرواز انديشه و همّت حكيمان را توان رسيدن به اوج قلّه‌ي شناخت اوست و نه عارف غوّاص درياي دل را ياراي استخراج گوهر شناخت اكتناهي آن ذات متعالي است. 🔹 چون حمد حقيقي ذات اقدس خداوند مبتني بر شناخت عميق و دقيقِ وليّ نعمت و همه‌ي نعمتهاي اوست و چنين شناختي براي غير خداوند حاصل نيست، بنابراين، هچ متنعمي قادر بر اداي شكر و حمد او نخواهد بود و تنها حامدِ حقيقيِ خداي سبحان، خود آن ذات مقدس است. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت10:نکات تفسیری آیه 4 سوره کافرون(جحد) وَ لاَ أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ‌ «مَا»: آن عبادت و پرستش که. ما، مصدریّه است. ✅ ۱ - عبادت معبودهاى مشرکان، در شأن پیامبر(ص) نبوده و آن حضرت هرگز به آن تن نمى داد. (و لا أنا عابد ما عبدتم) 🔹 تعبیر «و لا أنا عابد» و نیز « و لا أنتم عابدون» (در آیه بعد) بیانگر اهلیت و شأنیت است. مفاد دو آیه این است که: نه من اهل آن عبادتم و نه شما اهل این عبادتید. وجود اسم فاعل در این آیه و فعل مضارع و «لا»ى نافیه در آیه دوم - که مفادى نظیر این آیه داشت - بیانگر تفاوت زمان مورد نظر از آنها است; یعنى، «لا أعبد» نظر به مستقبل و «لا أنا عابد» نظر به زمان حال دارد. در نتیجه مشرکان، باید از حال و آینده پیامبر(ص) قطع امید کنند. ✅ ۲ - آگاه ساختن مشرکان به غیر قابل پذیرش بودن شرک براى پیامبر(ص)، وظیفه الهى آن حضرت (قل یأیّها الکفرون ... و لا أنا عابد ما عبدتم) ✅ ۳ - پیامبر(ص)، گذشته زندگى خود را از آلودگى به شرک مبرّا خواند. (و لا أنا عابد ما عبدتم) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت11:نکات تفسیری آیه 5 سوره کافرون(جحد) وَ لاَ أَنْتُمْ‌ عَابِدُونَ‌ مَا أَعْبُدُ ✅ ۱ - برخى از کافران عصر بعثت، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط، به پیامبر(ص) عرضه کردند. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) ✅ ۲ - سازش خواهان کافر، به رغم اظهار آمادگى براى پذیرش مشروط توحید، هرگز اهل عبادت خداوند نبودند و حال و آینده آنان، فرقى نمى کرد. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) 🔹 این آیه گرچه با آیه سوم، عبارتى یکسان دارد; ولى در زمان با آن متفاوت است. در آیه سوم - به قرینه آیه قبل از آن - مراد زمان آینده است; ولى در این آیه - به قرینه آیه قبل از این - مراد زمان حال است. ✅ ۳ - تصریح به آمادگى نداشتن مشرکان براى پذیرش توحید در هیچ زمان و تأکید بر واهى بودن پیشنهاد سازش از سوى آنان، وظیفه اى الهى بر عهده پیامبر(ص) (قل ... و لا أنتم عبدون ما أعبد) 🔹 آیات آغاز سوره - که تسامح طرفین را در زمان آینده منتفى دانست - با مفهوم خود، تکلیف زمان حال را نیز روشن کرده است. در این حال، وضعیت زمان حال به صراحت در این آیه، بیان شد تا موضع گیرى ها شفاف باشد. ✅ ۴ - بیان سرسختى سازش خواهان کافر و باقى ماندن آنان بر مرام خویش تا پایان عمر، از خبرهاى غیبى قرآن (و لا أنتم عبدون ما أعبد) ✅ ۵ - پیامبر(ص)، مصمم به پایدارى بر عبادت خداوند (أعبد) برداشت یاد شده، از تقابل «أعبد» و «عبدتم» استفاده شده است. ✅ ۶ - روى گردانى مردم از عبادت خداوند، نباید تزلزلى در خداپرستان ایجاد کند. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) جمله همخوان با «و لا أنتم عابدون» 🔹 این بود که گفته شود: «ما أنا عابد»; تغییر آن تعبیر به فعل مضارع «أعبد»، براى تصریح به وضعیت آینده و نفى تزلزل در عبادت است. ✅ ۷ - کافرانِ عصر بعثت، از خداوند شناختى ناقص و در حد شناخت خدایان خویش داشتند. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) کلمه «ما»، بیانگر برداشت یاد شده است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت12:نکات تفسیری آیه 6 سوره کافرون(جحد) لَکُمْ‌ دِينُکُمْ‌ وَ لِيَ‌ دِينِ‌ «لَکُمْ دِینُکُمْ وَ ...»: چکیده آیات این است که: ای کافران! ما و شما، هم معبودمان جدا است و هم عبادتمان متفاوت است . ✅ ۱ - دین کافران براى پیامبر(ص)، غیر قابل پذیرش بود. (لکم دینکم) درباره مفاد این آیه سه بیان وجود دارد: 🔹 ۱- . من دین شما را نخواهم پذیرفت و شما هم دین من را نمى پذیرید; بنابراین، سازش من و شما امکانپذیر نیست و درگیرى تبلیغاتى ادامه خواهد یافت (برداشت هاى یکم تا چهارم، ناظر به این معنا است); 🔹 ۲. شما به راه خود بروید و من هم به راه خود مى روم، نه شما به من کارى داشته باشید و نه من به شما کارى دارم (برداشت هاى پنجم و ششم، ناظر به این مفاد است); 🔹 ۳. دین شما لایق خود شما است و دین من شایسته خود من است; نه شما زیبنده دین من هستید و نه دین شما زیبنده من است (برداشت هاى هفتم و هشتم، این معنا را مى رساند). ✅ ۲ - کافرانى که در ادعا، آماده سازش بودند، زمینه پذیرش دین پیامبر(ص) را نداشتند. (و لى دین) ✅ ۳ - پیامبر(ص) در گفتوگو با کافران، ناامیدى خود را از ایمان آنان ابراز کرد و آنها را از مشرک شدن خویش، مأیوس ساخت. (لکم دینکم و لى دین) ✅ ۴ - توحید و شرک، آشتى ناپذیر و ناسازگارى آن دو باهم، جاودانه است. (لکم دینکم و لى دین) مفاد سوره مبارکه - به ویژه این آیه - ممکن است این باشد که شما از دین خود حمایت کنید و من از دین خود. نه من سر سازگارى با شما دارم و نه شما با من کنار خواهید آمد. ✅ ۵ - پیامبر(ص)، دعوت برخى کافران را به ترک شرک و بت پرستى، بى ثمر دانست و آنها را به حال خود رها ساخت. (لکم دینکم) ✅ ۶ - پیامبر(ص) پس از ناامیدى از ایمان کافران، از آنان خواست براى پایبندى او به دین خود، مشکل آفرین نباشند. (و لى دین) ✅ ۷ - دین کافران، خالى از هرگونه جاذبه و ارزش (لکم دینکم) ✅ ۸ - برخى کافران ناتوان از درک دین پیامبر(ص) و ارزش آن و نالایق براى استفاده از آن (و لى دین) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 برترین تکیه گاه 🔹 این ایران چند بخش مردم دارد، برخی ها جهانی‌اند، یعنی در كل جهان كاری كردند، آن روز كه نه از آمریكا خبری بود، نه آن طرف آب خبری بود، نه این طرف آب خبری بود مردان بزرگی در رشته ‌های گوناگون از این سرزمین برخاستند، نشانه ‌اش هم همین جوان هایی هستند كه شما می ‌بینید الآن فخر آفرین ‌اند! اینها الآن هم هستند. ما یك ملت شناسنامه ‌داری هستیم و چون شناسنامه داریم راه برای ترقی ‌ما باز است، در هر عصری! اما همه كشورها به این وضع مبتلا هستند، ما هم بی ابتلا نیستیم؛ در بین ماها كسانی هم پیدا می ‌شوند كه برای رسیدن به پست و مقام و پول هر كاری هم می ‌كنند، بدانیم كه اینها هم در ماها هستند! 🔹 در همین ایران وقتی مغول حمله كرد، بدتر از حمله مغول در تاریخ ایران ندید، تاریخ های تلخی برای ایران و ایرانی اتفاق افتاد كه تلخ ترین دورانش همین دوران حمله مغول بود، در همین حمله مغول یك وقت خواجه نصیر طوسی پیدا می ‌شود که هلاكوی مغول را قانع می ‌كند در مراغه یك رصدخانه درست بكند، این هم ایرانی است! مردان بزرگی هم مبارزه كردند و شهید شدند، آنها هم ایرانی بودند؛ یك عده هم برای اینكه به پول و مقام برسند با همین مغول ها ساختند چطور ساختند؟ چون می‌دانید اینها اطلس صورت‌اند صورتی كه مو نداشته باشد به آن می‌گویند اطلس، این مغول ها صورتشان مو در نمی‌آید. یك عده از همین ایرانی ها برای اینكه به حكومت برسند یا به هیئت حاكمه نزدیك بشوند صورت ها را نخ می ‌كردند، كه شبیه آنها بشوند، همین ایرانیها! «ینْتِفُونَ لِحَاهُمْ»[1] یعنی لحیه را نه تنها كوتاه می ‌كردند نمی‌ تراشیدند نخ می ‌كردند كه به پول برسند، همین ایرانی ها! پس ما سه قسم مردم داریم: بزرگانی هستند، متدینینی هستند، اوساطی هستند و افراد دیگر هم هستند، ما باید بدانیم كه چطور اینها را جمع بندی كنیم وچطور برنامه ریزی كنیم كه نه بهانه ‌ای به دست دیگری بدهیم، نه خودمان روی مین بیفتیم و نه دیگری را بیندازیم. 🔹 مطلب بعدی آن است اینكه ائمه (علیهم السلام) فرمودند صراط مستقیم «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیفِ»؛[2] یعنی از مو باریك تر و از شمشیر تیزتر است، یعنی صراط مستقیم دو چهره دارد: یك چهره معرفتی و تشخیص و درك و سواد، یك چهره كار و كوشش و عمل. كسی بخواهد وظیفه را در بحران سیاسی تشخیص بدهد، مثل آن است كه شب تار یك موی باریك را بخواهد ببیند، روز روشن دیدن موی باریك سخت است، چه رسد به شب تار! اگر مو خیلی باریك باشد دیدنش آسان نیست، تشخیص وظیفه فرمودند «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ» دقیق‌تر باریك تر ضعیف تر و ظریف تر از موست، بعد از تشخیص وظیفه هم «أَحَدُّ مِنَ السَّیفِ»، حدید یعنی تیز، احد است یعنی تیزتر از لبه شمشیر است. بنابراین ما در این محدوده داریم زندگی می‌كنیم. یك وقت است یك كسی می‌خواهد چهار تا كلمه درس بخواند و عالم بشود این خیلی سخت نیست یا كار و كوشش بكند زندگی خودش را اداره بكند این خیلی سخت نیست، یك وقت بخواهد در یك فضای هفتاد میلیونی حرفی برای گفتن داشته باشد، این سخت است، چون سخت است باید كه كمر همت را محكم ببندیم. 🔹 چه كنیم كه نه خودمان روی مین بیفتیم، نه دیگری را گرفتار مین بكنیم، نه دنیایمان در خطر باشد و نه آخرتمان در خطر باشد؟ یك تكیه‌ گاهی است به نام «قدرت غیبی الهی» كه باید همیشه رابطه ‌مان را با او خوب بكنیم و خدای سبحان هم خدای همه مردم است! تنها به كسی كمك می ‌كند كه خودش، رابطه خودش را با خدا محكم بكند. [1]. ر.ک: شرح أصول الكافی، ج 5، ص80. [2]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج8، ص312. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/04/24 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 یاری دین ✅ غنیمت شمردنِ فرصت برای یاریِ دین 🔸اين‌چنين نيست كه خدا دست از دينش بردارد؛ شما نشد، ديگري. الآن هم اين آيه حاكم است، فرمود وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أَمْثَالَكُم 🔸به همه ما مي‌فرمايد امروز اگر ـ خداي ناكرده ـ شما به اين نظام كمك نكرديد، خدا اين‌طور نيست كه دست از نظام ديني بردارد؛ شما را مي‌برد يك عدّه ديگر بهتر از شما مي‌آورد. اگر دين هست، حافظ دين، خداست؛ شما نشد، ديگري ... 🔸لذا آدم بايد فرصت را غنيمت بشمارد بگويد خدايا تو كه دينت را حفظ مي‌كني، اين دين را به دست ما حفظ بكن! 🔸خدايا مرا جزء كساني قرار بده كه تو رضايت دادي كه دين را به دست او حفظ بكني و من را عوض نكن كه من را ببري ديگري بيايد اين دين را حفظ بكند ... 🔸به ما هم ائمه فرمودند كه بگوييد خدايا تو كه دينت را حفظ مي‌كني، آن توفيق را بده كه دينت به دست ما حفظ بشو، نه اينكه ما را ببري ديگري بيايد. «وَ اجْعَلني‏ مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ وَلا تَسْتَبْدِلْ بي‏ غَيْري» 🔹برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره احزاب، آیات 6 الی 8 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
◻️يک بيان نوراني امام صادق(سلام الله عليه) دارد که سه اصل است که هيچ کشور متمدني از آن بي‌نياز نيست : «لَا يَسْتَغْنِي أَهْلُ كُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلَاثَةٍ يَفْزَعُ إِلَيْهِمْ فِي أَمْرِ دُنْيَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجاً فَقِيهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ أَمِيرٍ خَيِّرٍ مُطَاعٍ وَ طَبِيبٍ بَصِيرٍ ثِقَة»، ⏪ اول روحاني و عالِم فقيهِ بصير عادلي که مدير و مدبّر جامعه باشد؛ ⏪دوم طبيب بصير ثقه که تا تشخيص نداد دارو ندهد امين باشد نسبت به مَحرم و امثال آن. ⏪سوم داشتن ارتش قوي و غني؛ «فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجاً»؛ اگر کشوري اين سه اصل را نداشت تمدّن ندارد. (تفسیر سوره اعلی 13/11/98جلسه)4 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (134) 📌 چند اصل حياتي ✅ اصل دوم. هر چند جنبه مادي و مُلكي خون شهيد، همچون دم قرباني، به خدا نمي رسد؛ (لن ينال الله لحومها و لا دمائها)،[ سوره حج، آيه 37.]ليكن صبغه ملكوتي آن كه كلم طيّب و صبغة الله است، به سمت بي سمتي خداي سبحان صعود مي كند؛(إليه يصعد الكلم الطيّب والعمل الصالح يرفعه) [سوره فاطر، آيه 10.]، و چون سراسر جهانِ طبيعت و فراطبيعت وجه خداست؛ (فأينما تولّوا فثّم وجه الله) [سوره بقره، آيه 115.]، شهيدي كه ناظر وجه خداست، با هر زبان زمزمه كند و در هر زمان قلب تاريخ گردد و در هر زمين بيارامد، دو عنصر محوري را كه ره آورد فرهنگ شهادت آور و شهيد پرور اسلام است، به همراه دارد؛ يكي در سپهر غيب و ديگري در پهنه شهادت. ▪ امّا آنچه به قلمرو غيب بر مي گردد، اين است كه چون دم شهيد به سوي فراسويي خداوند عروج كرد، خون بهاي او خداست و خون خواهي وي نيز در اختيار او است، از اين جهت حضرت ابا عبدالله الحسين(عليه‌السلام) ثار الله است و خداي منّان نيز ثائر اوست و چون وجه خداوند از گزند زوال مصون است، مآثر خون شهيد و آثار دم طاهر او پايدار خواهد بود، و امّا آنچه به منطقه شهادت بر مي گردد، اين است كه به شهداي كربلا كه شهيدان ديگر راهيان همان راهند، گفته مي شود: «طبتم وطابت الارض التي فيها دفنتم و فزتم فوزاً عظيماً».[ اقبال الاعمال، ص 335.] ▪ همان طوري كه وجود عنصري حضرت ختمي مرتب مايه بركت مكّه بود، پيكر ظاهري شهيد راه آن حضرت پايه رحمت آمل و ديگر شهرهاي ايران اسلامي است، و اگر سرزميني در اثر آرميدن شهيد، طيّب و طاهر شد، از هر كوي و برزن آن، شجر شاداب و ثمر شيرين مي رويد و مي بالد و به بار مي نشيند: (والبلد الطيّب يخرج نباته بإذن ربّه).[ سوره اعراف،آيه 58.] 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (135) 📌 چند اصل حياتي ▪ پيشرفت علمي، نزاهت روحي، پايداري در قبال تهديد اكبر استكبار، پايمردي در برابر تحديد صهيونيست بين الملل، استقلال در قبال تطميع، استغنا در برابر تحبيب، و بالاخره حضور در صحنه سياست ديني و حفظ وفاق ملّي را مي توان ره توشه طيّب سرزمين معطّر شهدا دانست كه عارفانه شهود عيني را بر حصول ذهني ترجيح دادند و راه نزديك فنا را بر طي طريق پر پيچ و خم مدرسه مقدّم داشتند و هراس را از قرب به بارگاه عشق هراساندند و خوف و احتياط را به درس و بحث و اشتغال روزانه روانه كردند و با سرودن نغمه: گرفتم گوشِ عقل و گفتم اي عقل برون رو كز تو وارستم من امروز ▪ مرز خود را از محدوده تنگ منظرِ عاقلانِ خرد مدار جدا كردند و نامه اصحاب روايت و درايت را از صحيفه نوراني صحابه رؤيت بيرون بردند و با قطعنامه «لَكُمْ ذِهْنكُم و لَنا عَيننا، و لكم وهْمُكم و لَنا فَهْمُنا و لكم عِلْمكم و لنا عِشْقنا»، مترنّمانه چنين سروده اند: عاقلان از مُورِ مرده در كشند از احتياط عاشقان از لاابالي اژدها را كوفته عاشقان با عاقلان اندر نياميزد از آنك در نياميزد كسي ناكوفته با كوفته [ديوان شمس تبريزي.] ▪ البته عالماني چون امام راحل(قدس‌سرّه) كه با بنان و بيان خويش، بنياني مرصوص بنا نهاد و در آن عاشقانِ شاهد پرورش داد، مداد آنان برتر از خون شهيدان است، زيرا معلّم هر رشته اي از متعلّم در آن فنّ برتر است. اما كساني كه جانمايه اي جز مفاهيم مشوب ذهني ندارند، هرگز تاب هماوردي خون پاك و سره سربازان حضرت مهدي(ارواحنا فداه) را ندارند. همه حجّاج برفته حرم و كعبه بديده تو شتر هم نخريده كه شكستست مهاره سوي صحراي عدم رو، به سوي باغِ اِرم رو مي بي دُرْد نيابي تو درين دور زمانه[ديوان شمس تبريزي.] ▪ تفاوت عاقلان و عاشقان در درجه بهشت است، ولي تباين شهيدان با دنياطلبان در حق و باطل، صدق و كذب، آب و سراب و بالاخره در بهشت و دوزخ است. بده آن باده جاني كه چنانيم همه كه مي از جام و سر از پاي ندانيم همه همه در بند هوايند و هوابنده ماست كه برون رفته از اين دور زمانيم همه همچو سُرنا بخروشيمِ بِه شُكر لب يار همه دكان بفروشيم كه كانيم همه مصحف آريم و به ساقي همه سوگند خوريم كه جز از دست و كفت مي نستانيم همه[همان.] 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
📌 مدیریت فرهنگ عمومی 🔹 فرهنگ عمومی را درست است که عابدانه می‌ شود اداره كرد، یك؛ درست است که زاهدانه می ‌شود اداره كرد، دو؛ ولی فرهنگ عمومی را عارفانه اداره كردن سودمندتر است. یك عابد وقتی كه می ‌خواهد دستور بدهد، می ‌گوید این كار را نكن چون حرام است و در قیامت به جهنم می ‌روی؛ یك زاهد وقتی كه می‌ خواهد نصیحت بكند، می ‌گوید این كار را نكن چون خدا خوشش نمی ‌آید و این عذاب است؛ اما وقتی مثل حضرت امیر عارفانه باشد، وقتی حضرت امیر می‌خواهد نصیحت بكند درست است كه می‌ گوید جهنم هست، اما می ‌گوید دست به سم نزن! من می ‌بینم که این بدبو است، چون خودش فرمود: «لَوْ كُشِفَ‏ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً»؛[1] فرمود جهنم الآن برای من روشن است، فرمود دست به آن لجن نزن! اگر بگویی لجن است، باید عارف باشد برای اینكه درونش را باید ببینی؛ اگر بگویی معصیت است و جهنم است می ‌شود یا زاهد یا عابد. 🔹 حضرت در آن خطبه معروف فرمود كسی آمده به من یك چیزی بدهد ـ حلوایی داد ـ گفت: «بِمَلْفُوفَةٍ فِی وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِیقِ حَیةٍ أَوْ قَیئِهَا»؛[2] فرمود یك كسی شبانه یك حلوایی آورد برای من، من از بویش بدم آمد؛ مثل اینكه آب دهان مار را بگیرند و خمیر درست كنند یا قی كرده افعی را بگیرند و خمیر درست كنند، رشوه بود! خب رشوه حرام است، وقتی زاهد بخواهد بگوید، می‌ گوید رشوه حرام است؛ عابد بخواهد نصیحت كند، سخنرانی كند و موعظه كند می ‌گوید حرام است، این كار را نكن جهنم می ‌روی؛ اما عارف وقتی می ‌خواهد بگوید رشوه نگیر چه می‌گوید؟ همین خطبه حضرت امیر را می‌ خواند، می‌ گوید این لجن است، این آبروبر است این كار را نكن! فرمود من بدم می ‌آید، از بویش بدم آمد! خب آدم بالا آورده خودش را نمی‌خورد چه رسد به بالا آورده مار، این می ‌شود نصیحت عارفانه. به سلمان گفت دست به این مار نزن! این «لَینٌ‏ مَسُّهَا قَاتِلٌ‏ سَمُّهَا».[3] 🔹 كسی كه «لَوْ كُشِفَ‏ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً» می‌ گوید که صحنه قیامت برای من روشن است، وقتی می ‌خواهد نصیحت كند از آن واقع خبر می ‌دهد، این كار را می ‌كند. فرمود خدای ناكرده بیراهه نروید، نفرمود عاقبتش بد است و جهنم می‌ روید، آن نصیحت عابد و زاهد است؛ البته آن فرمایشات را هم حضرت دارد، اما تعبیر «أوبی»، «موبی»، «وبی» این تعبیرات تقریباً چهار جای نهج ‌البلاغه آمده است، فرمود به بیت المال دست درازی نكنید این وبا‌خیز است. فرمود با مال مردم بازی نكنید، با آبروی مردم بازی نكنید، با بیت المال بازی نكنید آبروبر است، این نصیحت عارفانه است نه نصیحت زاهدانه، چون خودش می ‌بیند. پس یك كسی از باب «لَوْ كُشِفَ‏ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً» صحنه قیامت و پشت پرده را می ‌بیند و می‌ خواهد نصیحت بكند، او می ‌گوید این وباخیز و آبروبر است، یك وقت است نه عابد و زاهد است یا فقیه است یا محدث است می ‌گوید این كار حرام است و خدا در قیامت عذاب می ‌كند، هر دو حق است اما این «فرهنگ عمومی علوی» عارفانه است، آن فرهنگ زاهد و عابد زاهدانه و عابدانه است، آن هم خوب است و دستور دین ما است، حرفی در آن نیست و «مما لا ریب فیه» است، جهنم هست اما این می ‌گوید كه این آبروبر است مواظب خودتان باشید. [1]. غرر الحكم و درر الكلم، ص566. [2]. نهج البلاغة(للصبحی صالح), خطبه224. [3]. نهج البلاغة(للصبحی صالح), نامه68. 📚 دیدار جمعی از مسئولین با حضرت استاد تاریخ: 1389/02/04 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت آیت الله العظمی 📌 دائم الصلاة 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم . @rahighemakhtoom
✅ زهراوان زَهراوان یا زهراوین (به معنای دو سوره درخشان[۱]) نام دو سوره بقره و آل عمران است.[۲] علت نام‌گذاری آن است که این دو سوره مشتمل بر احکام و اسماء الهی درخشان است.[۳] 📝 پانویس : 1. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ص۴۴ 2. خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۲۳۶. 3. حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ش، ص۱۸۴ 🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
( دوشنبه 14-11-1398) 🔅🔅🔅 ▪ وبالإسناد، قال حدثنا الحسین بن أحمد بن إدریس ، قال حدثنا أبی ، قال حدثنی محمد بن علی ، عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب ، عن أبی داود المسترق ، واسمه سلیمان بن سفیان ، قال قال الصادق جعفر بن محمد(علیهما السلام )یقوم الناس عن فرشهم علی ثلاثه أصناف فصنف له و لا علیه ، وصنف علیه و لا له ، وصنف لا له و لا علیه ،فأما الصنف ألذی له و لا علیه فهو ألذی یقوم من منامه ویتوضأ ویصلی ویذکر الله ( عز و جل )، والصنف ألذی علیه و لا له فهو ألذی لم یزل فی معصیه الله حتی قام فذلک ألذی علیه و لا له ، والصنف ألذی لا له و لا علیه فهو ألذی لایزال نائما حتی یصبح فذلک ألذی لا له و لا علیه. 📚 ( امالی شیخ طوسی صفحه 432 .) ✅ مردم دنیا که صبح از خواب برمیخیزند، بر سه نوع اند: 🔸 یک دسته هستند که این بیدارشدن از خواب و بیرون آمدن از بستر برای آنها خیر است و شرّی ندارد، به له آنهاست و علیه آنها نیست. 🔸 یک دستۀ دیگر هستند که بیرون آمدنشان از بستر، علیه آنهاست و به نفعشان نیست. 🔸 صنف دیگری هم هستند که از خواب بلند میشوند، این بیرون آمدن از بستر، نه علیه آنهاست و نه له. ⏪ صنف اول که بیدار شدن آنها از خواب به نفع آنهاست، کسانی هستند که وضو میگیرند و نماز میخوانند. ظاهراً از ادامۀ حدیث اینطور فهمیده میشود که مراد از صلاة، نماز صبح نیست؛ چون آن صنف سوّم که لا له و لا علیه است، آنجا هم باید نماز صبح بخواند، اگر نخواند که علیه او است. بنابراین، مراد از نماز، اینجا نماز صبح نیست، یا نافلۀ صبح است یا نافلۀ شب. این بیدارشدن، به نفع اوست، به ضرر او نیست. 📼 نقل کردند از قول مرحوم آقای طباطبائی رضوان الله علیه که ایشان اوائلی که وارد نجف شده بودند، با مرحوم حاج علی میرزا علی آقای قاضی تازه آشنا شده بودند، یک روز مرحوم آقای قاضی ایشان را در کوچه میبینند، آن عارف بزرگ نامدار ، به او میگوید: پسرم! اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان! و اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان! تهجّد اینقدر مهم است . ▪ برای امثال ماها که روز گرفتاری و مشکلات داریم، اگر بخواهیم یک رابطۀ خوبی، یک ،مشغولیم استغاثه ای، یک تضرّعی داشته باشیم در بین این همه گرفتاریها، چاره این، ظاهراً نماز در «یصلّی» منحصر است در همین که انسان سحر بلند شود. این سحر است. این، یک صنف. ⏪ صنف دوّم، گروهی هستند که در حال خواب و در بستر خواب هم با معصیت الهی، معصیتهای قلبی، جوانحی مشغول است تا از خواب بلند میشود. این بیدارشدن، به ضرر اوست؛ چون بیدار هم بشود، آن معصیت را ادامه میدهد! ⏪ صنف سوّم که بیدارشدن نه به نفع اش است، نه به ضررش، کسی است که از اول شب تا صبح میخوابد. علی الظاهر مراد از صبح، اول فجر است یا بین الطلوعین مثلاً، از خواب برمیخیزد نماز صبح اش را میخواند، یک فریضه ای بر عهدۀ اوست، واجب است، باید بجا بیاورد، آنرا بجا میآورد، دیگر خیری از این بلندشدن نمیبیند، بیدارشدن او نه به ضرر اوست نه به نفع او. این هم صنف سوّم. 🍀🍀🍀 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم . @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
19 📌گاف لام 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
♦️آنچه در غرب مطرح است بخشی از فلسفه است نه خود فلسفه 🔶 هم دیر به دست می‌آید و هم دیرپاست. فلسفه آن است که از یک سو با ازلیت، از سوی دیگر با ابدیت و از سوی سوم با سرمدیت که جامع ازل و ابد است بحث می‌کند. 🔶 آمدند که عقل فلاسفه و متفکران را شکوفا کنند، به انسان بگویند شما یک موجود ابدی هستی، و اگر از اموری می‌ترسید برای اینکه می‌ترسید بمیرید، ولی بدانید که شما را می‌میرانید نه بمیرید. 🔸یک موجود ابدی فکر ابدی لازم دارد، آن فکر ابدی به نام است، این زود پدید نمی‌آید، بلکه قرن‌ها می‌گذرد تا یک فکر پدید بیاید. 🔶ما درباره آن سؤال سوم شما در مورد «پانتئیسم» یا همه‌خدایی است؛ این یک وجود کاذبی است که از برخی‌ها خام‌ها پیدا شده؛ حالا چه در شرق چه در غرب. 🔸خدا آن حقیقت بسیط نامتناهی است؛ یعنی حقیقت است، یک؛ 🔸از سنخ مفهوم نیست و ماهیت ندارد، دو؛ 🔸چون از سنخ مفهوم و انتزاعی نیست، به ذهن نمی‌آید، سه؛ 🔸و چون نامتناهی است مشهود هیچ عارفی قرار نمی‌گیرد، چهار؛ 🔸اگر بسیط است نمی‌شود جزء او را شناخت، چون جزء ندارد و اگر نامتناهی است که نامتناهی است، هیچ کس نمی‌تواند او را مشاهده کند. 🔶خدا را نه از سنخ حصولی انتزاعی مفهومی می‌شود شناخت، چون او مفهوم نیست و نه از سنخ می‌شود یافت، چون او نامتناهی است. ما تنها با برخی از اسمای حسنای او را می‌شناسیم. ♦️همه‌خدایی برای همیشه باطل است، همه آیت خدا و آیینه‌دار خدایند. همه خدا را نشان می‌دهند، نه همه خدا باشند. 🔶فلسفه مربوط به کل است و سرنوشت و شناسنامه را فلسفه تعیین می‌کند. 🔶فلسفه آن قدر آزاد است که آزادانه وارد معرفت جهان می‌شود، هیچ قیدی در آن نیست، هیچ بندی در آن نیست، به هیچ دینی هم تعهد نسپرده است، به هیچ قانونی هم تعهده نسپرده است، چون همه قوانین بعداً پیدا می‌شود. چون آزادانه وارد می‌شود در ابتدا نه دینی است نه دین. 🔶اگر به این نتیجه رسید که در جهان خدای نیست، وحی‌ایی نیست، پیغمبری نیست، این دو تا کار می‌کند: اول خودزنی می‌کند خودش می‌شود . بعد همه علومی که در قلمرو آن قرار دادند همه اینها را الحادی می‌کند. 🔶اما اگر موفق شد خدا را شناخت خدا را ثابت کرد و را ثابت کرد، رسالت را ثابت کرد، اولین کاری که می‌کند آن جامه توحید را بر خودش می‌پوشاند و می‌شود . بعد که زیر مجموعه آن هستند می‌شوند فلسفه الهی. چرا؟ چون دیگر آن دریاشناس دارد درباره فعل خدا سخن می‌گوید. آن ستاره‌شناس درباره فعل خدا سخن می‌گوید. بحث از خدا، بحث از اسم خدا، بحث از فعل خدا، بحث از قول خدا، بحث از اثر خدا، بحث دینی است. 🔶فلسفه که ریاست همه علوم را به عهده دارد، ثابت کرد که کل جهان فعل خداست و خدا هم همه جا حضور دارد و همه جا هم می‌شود او را مشاهده کرد اما هیچ کدام از اینها هم خدا نیستند. ♦️برای جامعه ایران اسلامی هر فکر علمی محترم است حضرت آیت الله العظمی 💠 دیدار پرفسور مولر از دانشگاه مونستر آلمان با آیت الله جوادی آملی 🗓3 اردیبهشت 97 @daftar_ayatollah_javadi_amoli @rahighemakhtoom