eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌بهار ملکوتی 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
@rahighemakhtoom
🏴 ظهور فیض الهی ▪️ روزی كه یك انسان كامل برای حفظ دین قیام می‌ كند، نهضتی را آغاز می ‌كند، از بذل نفس و نفیس دریغی ندارد، به استقبال شهادت می ‌رود و همه چیز را فدای دین می ‌كند تا آن دین انسان ها را تأمین كند، این هم تجلّی ذات اقدس الهی است كه از چنین روزی و روزگاری به عنوان «یوم الله» یاد می ‌شود. ▪️ توجه به ظهور خاص و ایام مخصوص در قرآن كریم كاملاً مطرح است ذات اقدس الهی به رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مكرر دستور می ‌دهد؛ جریان نوح را، جریان ابراهیم را، جریان عیسیٰ و موسیٰ را، یونس و یوسف را، سایر انبیا (علیهم الصلاة و علیهم السلام) را یادآوری كن، اینها نام‌آورانی‌ اند كه یاد اینها یاد یوم و تجلّی و ظهور خداست ‌﴿وَ اذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِبْراهیمَ﴾[1] و مانند آن، در كنار مردان الهی زنان الهی هم هستند كه در قرآن كریم از مریم (سلام الله علیها) به عنوان ﴿وَ اذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مَرْیمَ﴾[2] یاد شده است. جریان كربلای سالار شهیدان حسین ‌بن ‌علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (صلوات الله و سلامه علیهما) از این قبیل است؛ یعنی نهضت آن حضرت ظهور فیض خاص خداست و تذكره آن جریان شهادت تذكره «یوم الله» است، نام آوری چون زینب (سلام الله علیها) چونان مریم (سلام الله علیها) نام او كه مطرح بشود تذكره «یوم الله» است، زنده نگاه داشتن عاشورا به منزله «وَ اُذْكُرْ فِی قَلْبِكَ یوْمُ عَاشُور اَلْحُسَینِ (عَلَیهِ اَلسَّلاَم) وَ زَینَب (سَلاَمُ اَللَّهِ عَلَیهَا)» و مانند آن است. اگر در قرآن تدوینی خدا به ما فرمود: ﴿وَ اذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِبْراهیمَ﴾، ﴿وَ اذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مُوسی﴾ در كتاب تكوینی نفس ما هم این ‌‌چنین به ما دستور دادند كه «وَ اُذْكُرْ فِی قَلْبِكَ حُسَیناً وَ اُذْكُرْ فِی قَلْبِكَ زَینَباً». این نام آوران زمینه ظهور فیض خدا را در جامعه زنده نگاه می ‌دارند و مطرح می ‌كنند، باید دید حسین ‌بن ‌علی ‌بن ‌ابی‌ طالب (سلام الله علیهما) چه كرد و زینب كبری (سلام الله علیها) چه كرد كه تذكره این نام ها به منزله تذكره انبیا و اولیای الهی است. [1]. سوره مریم، آیه41. [2]. سوره مریم، آیه16. 📚 پیام به همایش حضرت زینب سلام الله علیها 🆔 @rahighemakhtoom
💢حضرت مدظله العالی ⭕️پاسخ کوبنده حضرت زینب علیهاالسلام به سخنان یزید: 🔸 مي‏فرمايد اشتباهي كه براي بني‏اميّه در فهم آيه شريفه (قُلِ اللّهُمَّ مَالِكَ المُلكِ... )[1] رخ داده است(همچون ملك و ) پيش آمده است، چنان‏كه وقتي سرهاي مقدس را كه سر مبارك امام حسين(عليه‌السلام) نيز در ميانشان بود، نزد پليد گذاشتند، اين بيت را سرود: ♦️نفلّق هاماً من رجال أعزة علينا وهم كانوا أعقّ و أظلما[2] 🔺يعني از مرداني كه بر ما سروري داشتند، فرق‏ها شكافتيم و آنان نسبت به ما (برفرض عقوق و ستم ما) عاق‏تر و ستمگرتر بودند. ♦️پس به اهل مجلس خود رو كرد و گفت كه اين مرد بر من مي‏فروخت و مي‏گفت كه من از پدر يزيد بهتر و از مادر او بهتر و از جدّ او بهتر و از وي بهترم و همين سخنان بود كه او را به كشتن داد؛ 🔸 امّا اينكه مي‏گفت كه پدرم از پدر يزيد بهتر بود، پاسخش اين است كه پدر من با پدر او بر سر به منازعه برخاست و خدا به سود پدرم و به ضرر پدر وي حكم كرد؛ 🔸و اما اينكه مي‏گفت كه مادرم از مادر يزيد بهتر بود، به جانم سوگند اين را راست گفت، چون (عليهاالسلام) دختر رسول‏خدا(صلي الله عليه و آله و سلم)بهتر از مادر من بود؛ 🔸 و امّا اينكه مي‏گفت كه جدّم از جدّ او بهتر بود؛ اين سخن نيز درست بود، زيرا كسي كه به خدا و روز جزا ايمان دارد، هرگز به خود چنين جرأتي نمي‏دهد كه بگويد ابوسفيان از محمّد(صلي الله عليه و آله و سلم)بهتر بود؛ 🔸 و امّا اين سخن او كه مي‏گفت: من از يزيد بهترم؛ گويا اين آيه را نخوانده است كه (قُلِ اللّهُمَّ مَالِكَ المُلكِ... ).[3] ♦️در اين هنگام، ـ طبق نقل و ديگران[4] ـ (عليهاالسلام) در پاسخي كوبنده، مانند سخن امام صادق(عليه‌السلام) در روايت پيشين، به يزيد فرمود: 🏴 آيا چنين پنداشتي از اينكه اقطار زمين و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتي و كار ما بدين جا كشيد كه به ‏مان ببرند، آن‏گونه كه ساير اسيران را مي‏برند، ما نزد خدا ‏ايم و تو در درگاه او محترم و آبرومند بوده‏اي و خدا به سبب عظمت مقامي كه تو نزد او داشته‏اي ما را چنين و تو را چنان كرده، پس باد به دماغ افكنده و اظهار شادماني مي‏كني؟! ♦️ اين براي آن است كه دنيا و همه اسباب ظاهري را اكنون رام خود مي‏بيني و گردش امور به كام توست و مُلك و سلطنت ما بدون دردسر در دست توست؛ لحظه‏اي سكوت كن و آرام بگير. ♦️ آيا فراموش كردي اين سخن خدا را كه فرمود: (ولايَحسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أنَّما نُملي لَهُم خَيرٌ لأنفُسِهِم إنَّما نُملي لَهُم لِيَزدادُوا إثماً ولَهُم عَذابٌ مُهِين)[5]؛ مپندارند در اينكه به ايشان مهلت مي‏دهيم، براي آن‏ها نيكوست، بلكه به آنان مي‏دهيم تا بيشتر بر بيفزايند، پس عذابي خواركننده و خفت‏آور خواهند داشت و....[6] 📝[1] ـ سوره بقره، آيه 258. 📝[2] ـ الميزان، ج3، ص165. 📝[3] ـ ر.ك: الارشاد، ج1، ص119. 📝[4] ـ ر.ك: اللهوف، ص191، «خطبه حضرت زينب(عليهاالسلام) در مجلس يزيد». 📝[5] ـ سوره آل عمران، آيه 178. 📝[6] ـ ر.ك: الميزان، ج3، ص164 ـ 165. 🏴 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 💢تسنيم، جلد 13 - صفحه 587 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (142) 🔅🔅🔅 📌 کلام فاطمی ▪ آن حضرت[زهرا سلام الله علیها] درباره اِخلاص در عمل و آثار گرانبهاي آن چنين فرمود: «مَنْ اَصْعَدَ اِلي اللهِ خالصَ عبادَتِهِ، اَهْبَطَ اللهُ عزّوجلّ اليه اَفْضَلَ مصلحته» [بحار الانوار، ج 67، ص 249.]؛ هر كس عبادت خالصانه خود را به سوي خداوند صاعد نموده و بالا ببرد، خداوند بهترين مصلحت وي را به سوي او گُسيل داشته و نازل مي فرمايد. ▪ اين كلام فاطمي مأخوذ از وحي نَبَوي صلي الله عليه و آله و سلم است: (اليه يَصْعَدُ الكلم الطيّبُ وَالْعملُ الصالحُ يَرْفَعُه)[ سوره فاطر، آيه 10.]. البته اعتقاد طيّب، خُلق طيّب و عمل صالح هرگز از انسانِ طاهر جدا نيست تا به تنهايي صعود كند و صاحب خود را كه متقوّم به او است، رها نمايد، بلكه در صحابت انسانِ طاهرِ معتقد و متخلق و عامل بالا مي رود و بالا رفتن به سوي خداي سبحان با بالندگي و برازندگي همراه است. حتماً چنين انسانِ مهاجري كه هجرت او به لقاي الهي منتهي مي شود، اسوه اي چونان حضرت فاطمهٍّ دارد و ره توشه اي معقول و مقبول خواهد داشت كه نيازهاي سفر طولاني معاد وي را تأمين مي نمايد. ▪ هم چنين آن حضرتٍّ در كيفيّتِ بهره مندي از دنيا رهنمودي دارد كه چنين كنگره اي مسئول نشر آن و اعتماد بر آن و استناد به آن و گرايش به سوي آن است؛ «اِنّي اُحِبُّ من دُنياكُم ثلاثاً، الانفاقُ في سبيل اللهِ، وتلاوةُ كتابِ الله، والنظرُ الي وجه ابي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم» [مسند فاطمةالزهراء، ص161.]؛ هر نعمتي زكاتي دارد كه تأديه آن انفاق در راه خداوند محسوب مي شود، بخشي از آن واجب و برخي از آن مستحب. زكات شجاعت جهاد براي حفظ دين و ميهن اسلامي است. ▪ زكات جمال عفاف و صيانت از آلودگي است. منبع همه اين مآثر الهي قرآن كريم است كه تلاوت، تدبّر و تفسير آن توصيه شده است. نگاه به شخصيّت حقيقي و حقوقي رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم جاذبه دلپذيري دارد كه انديشه هاي علمي را به انگيزه هاي عملي مي رساند. اگر جامعه كنوني از نظر به شخص عنصري پيامبر گرامي اسلام محروم است، از نظريّه پردازي محقّقانه در مكتب حيات بخش آن حضرت ممنوع نيست. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش11 تفسير آيه: مَتعًا لَّكُمْ وَ لِانْعَمِكُمْ ▪ {تلميذ:} در سوره عَبَسَ وارد است كه:{وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا* مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ. « آيه 31 و 32، از سوره 80: عَبَسَ‌»«خداوند از زمين براى شما ميوه و أبّ را رويانيد كه آنها براى بهرمند شدن شما و بهرمند شدن چهارپايانتان مى‌باشد.» 🔹 در روايت از حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام است كه: جمله‌{مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ‌} جمله تفسيريّه براى جمله سابقه:{وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا} مى‌باشد؛ و بنابراين، معنى أبّ روشن خواهد بود كه چون غذا براى چهارپايان است مراد از آن، همان علوفه ايست كه مورد استفاده آنها قرار مى‌گيرد. «1» ▪ نظير اين جمله‌{مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ‌} در سوره نازعات آمده است: {أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها* وَ الْجِبالَ أَرْساها* مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ. « آيات 31 تا 33، از سوره 79: النّازعات‌» «خداوند از زمين، آب و گياهش را بيرون آورد، و كوهها را ثابت و استوار كرد، در حاليكه براى بهرمند شدن شما و چهارپايانتان مى‌باشد.» با آنكه معلومست كه در اين آيه صحيح نيست جمله‌{مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ‌} را تفسير براى جمله‌{وَ الْجِبالَ أَرْساها} بگيريم؛ آيا عدم امكان جمله تفسيريّه گرفتن در اينجا، ضررى بجمله تفسيريّه گرفتن در جمله واقعه در سوره عَبَسَ وارد نمى‌آورد . 🔅 {علّامه:} راجع به آيه وارده در سوره عَبَسَ در روايت وارد است كه از أبو بكر پرسيدند: معناى أبّ چيست؟ نتوانست پاسخ گويد. و اين را از جمله اعتراضات به أبو بكر بحساب آورده‌اند، كه با آنكه‌{عَرَبِ عَرْبَاء} بود چگونه معنى ابّ را نفهميد؟! ابّ عبارت است از علوفه‌اى كه بحيوانات ميدهند مثل يونجه و أمثاله كه غالباً حيوانات با آن دمسازند. و يا شايد مقدارى وسيعتر گرفته شود، و به معنى غذاى انسان و غذاى حيوانات كه غالباً علوفه است استعمال شود. و در سوره عَبَسَ خيلى روشن است كه جمله‌{مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ‌} تفسير براى جمله‌{وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا} است، بنا بر لفّ و نشر مرتّب؛ چون معنى فاكهه واضح است، و از طرفى مى‌دانيم كه فاكهه متاع براى چهارپايان نيست بلكه متاع از براى خصوص انسان است، بنابراين‌{مَتاعاً لَكُمْ*} تفسير براى‌{وَ فاكِهَةً*} واقع مى‌شود، و طبعاً جمله‌{وَ لِأَنْعامِكُمْ*} تفسير براى‌{وَ أَبًّا} خواهد شد؛ پس معلوم مى‌شود كه ابّ علوفه حيوانات است. 🔹 و امّا در سوره نازعات جمله‌{مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ‌} تفسير براى جمله‌{أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها} است نه بنحو لفّ و نشر مرتّب و يا مشوّش، بلكه اجمالًا تفسير آنستكه از آب و گياهى كه از زمين مى‌رويد، خداوند متاع شما و متاع چهارپايان را معيّن و مقدّر فرموده است. 🔹 چون مرعى در لغت به معنى رِعْى بالكسر است كه به معنى گياه است؛ و اختصاص به گياه حيوانات ندارد. و يا مصدر ميمى است، و آنهم بهمين معنى است. و امّا جمله وَ{الْجِبالَ أَرْساها} جمله استطراديّه است كه بين جمله مفسِّر و مفسَّر واقع شده و براى بيان استحكام زمين كه از تمايل و مَيَدان باز ايستد و بهم نپاشد آمده است؛ كه با كوههاى استوار و ثابت، اين زمين را حفظ فرمود، تا بتواند گياه دهد و آب از خود خارج كند؛ تا خوراك شما و چهارپايان فراهم آيد. اينست آنچه بنظر مى‌رسد، و الله أعلم 📝 پی نوشت: (1) در تفسير «الميزان» ج 20، ص 319 وارد است كه: در «إرشاد مفيد» چنين وارد است كه: از أبا بكر درباره اين آيه شريفه:{وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا} سؤال كردند؛ معناى أبّ را از قرآن نمى‌شناخت و گفت: كدام آسمان بر من سايه مى‌افكند؟ يا كدام زمين مرا حمل مى‌كند؟ يا آنكه من چه كنم اگر در كتاب خدا چيزى را بگويم كه نمى‌دانم؟ امّا فاكهه، معنايش را مى‌دانيم؛ و امّا ابّ را خدا داناتر است. اين جريان به أمير المؤمنين عليه السّلام رسيد، حضرت فرمود: سبحان الله! آيا ندانست كه مراد از ابّ، گياه و علفى است كه حيوانات بر آن مى‌چرند؟ و اينكه گفتار خداى تعالى، اعتناء و توجّه خداوند است بر مخلوقاتش در آنچه به آنها غذا مى‌رساند؛ و در آنچه براى چهارپايانشان آفريده است كه موجب حيات نفوس و قوّت اجساد مخلوقات است‌ . 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 آزمون همیشگی آیت الله ‌ @rahighemakhtoom
بسم الله الرحمن الرحیم قرآن مکررا به ما توصیه میکند در بلایای طبیعی وغیر آن دست به دعا برداریم الفرقان/۷۷ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ 💠حضرت ۹۸/۱۲/۱۳: « به ما دستور میدهد: قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبّی لَولا دُعاٰؤُکُم؛ در یک جای دیگر: وَ اَنیبوا اِلی رَبِّکُم وَ اَسلِموا لَه؛ در یک جای دیگر: وَ اذکُر رَبَّکَ فی نَفسِکَ تَضَرُّعًا وَخیفَة؛ و موارد متعدّدی در قرآن هست که ما را دستور میدهند در مقابل حوادث گوناگون -فرق نمیکند، چه حوادث طبیعی از این قبیل، چه حوادث گوناگون دیگری که پیش می‌آید برای کشور، برای ملّت، برای اشخاص خودمان- دست بلند کنیم به خدای متعال و از خداوند متعال بخواهیم... 🔹یک قضیّه‌ای است پیش آمده، یک مدّتی است -مدّتی که ان‌شاءالله خیلی طولانی نخواهد بود- این برای کشور وجود خواهد داشت، بعد هم رخت برمیبندد و میرود. تجربیّاتی که ما در این زمینه به دست می‌آوریم و فعّالیتی که مردم میکنند، دستگاه‌ها میکنند و در واقع یک رزمایش عمومی در این زمینه انجام میگیرد، این میتواند یک دستاورد باشد. اگر این دستاوردها را داشته باشیم، بلا برای ما تبدیل میشود به نعمت، تهدید تبدیل میشود به فرصت؛ که خوشبختانه من شنیدم در مردم هم از این قبیل همکاری‌ها و محبّتها زیاد هست.... این در واقع یک رزمایش عمومی مردمی و دستگاه‌های ذیربط است که ان‌شاءالله امیدواریم دستاورد خوبی برای کشورمان داشته باشد و روزگار کامل به این ملّت نزدیک باشد ان‌شاءالله.» @rahighemakhtoom
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷امیرالمؤمنین علی علیه السلام: 🔴إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَة 🔵 بلا ◻️ برای ظالم ادب نمودن و تنبیه کردن است؛ ◻️ برای مؤمن امتحان است؛ ◻️ برای انبیاء درجه است و ◻️ برای اولیاء کرامت. 📚 بحارالأنوار، ج ۶۴، ص ۲۳۵ ‌ ‌ @rahighemakhtoom
. بیایید در پناه قدرت خداوندى و اطاعت از او، هویت و استقلال خود را حفظ کنید. حتماً چنین كنید، وگرنه خداوند قدرت و عظمت اسلام را از شما مى‌گیرد و به دیگران منتقل مى‌کند. امیرالمؤمنین(ع) در وصیت به دو فرزند معصومش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) چنین فرموده است: «خدا را در نظر بگیرید، خدا را، در تمسک و عمل به قرآن. مبادا دیگران در عمل به آن بر شما سبقت بگیرند». دربارۀ علوم غیبى امیرالمؤمنین(ع)، مطالب و شواهد بسیارى گفته شده است، ولى متأسفانه دربارۀ جملۀ مذکور كه یک خبر غیبى را به طور هشدار فرموده است، كسى تحقیق لازم را نکرده است. به نظر مى‌رسد، آن حضرت رفتار منظم و متكى به علم و تلاش در اقتصاد و حقوق و نظم اجتماعى را كه در تعدادى از كشورهاى امروزه حاكم است، اعلام مى‌فرماید كه مى‌توان گفت از جهات بسیارى شباهت به اسلام دارند. امروزه نظم و قانون‌گرایى و پرهیز از دروغ و خیانت و نقشه‌كشى‌ها و ریشه‌كن شدن فقر و فلاكت و آینده‌نگرى هر یک از آن كشورها براى مردم جامعۀ خویش - نه دیگران - معمولاً مشابهت كامل به دین مقدس اسلام دارد. متأسفانه همین جریان، یعنی تنظیم تفكرات و رفتار اسلامى در زندگى دنیوى كه آن كشورها پیش گرفته‌اند، موجب احساس حقارت خود مردم جوامع اسلامى شده و در هنگام بررسى وضع زندگى اجتماعى خویشتن، هرگونه تحقیر را به خویشتن متوجه مى‌سازند! جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۲۷، ص ۵۰ و ۵۱ @rahighemakhtoom
📌 تعدیل قهر و مهر 🔹 در سوره مباركه «احزاب» خدای سبحان برای بشر شرف قائل شد، پس تنها برای پیغمبر و اولاد پیغمبر (علیهم الصلاة و علیهم السّلام) نیست؛ منتها آنها در قلّه هستند و پیروان آنها در دامنه آن هستند. این صلوات را هم برای او و هم برای مؤمنین فرستاد؛ در یك سوره هم برای پیغمبر و هم برای پیروان پیغمبر فرستاد؛ اگر این آیه معروف: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی﴾[1] در سوره مباركه «احزاب» است، در همان سوره فرمود: ﴿هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِیخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾؛[2] خدا بر شما صلوات می ‌فرستد و ملائكه بر شما صلوات می‌ فرستند تا شما را نورانی كنند؛ منتها صلواتی كه برای آن ذات مقدس است مرحله بالاتر است و صلواتی كه برای مؤمنین است، مراحل «وسطی» و «نازله» است. پس این شرف هست كه انسان به جایی برسد كه ملائكه آسمان بر او صلوات بفرستند! 🔹 مرحوم بحرالعلوم نقل می ‌كند وقتی خواجه طوسی نام مبارك سید مرتضی را در درس می ‌برد، می ‌گفت: «صلوات الله علیه» که برای رفع تعجب شاگردانش می ‌گفت: «كیفَ لایصَلَّی عَلی المُرتَضی».[3] خدا و فرشته‌های خدا بر مؤمنین صلوات می ‌فرستند تا اینها را نورانی كنند، پس می ‌شود انسان به جایی برسد كه ملائكه بر او صلوات بفرستند و نورانی شود؛ او ﴿جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ﴾،[4] كم نبودند عالمان دین كه كار یك امامزاده را در منطقه خودشان می ‌كردند. ما برخی از علما را دیدیم كه از بس پاك بودند، مردم با آنها معامله یك امامزاده می ‌كردند! هر چه می ‌گفتند عمل می‌ كردند و هر چه را که عمل می ‌كردند می ‌گفتند! این راه رفتنی است و ما هم این راه را باید بشناسیم و برویم؛ منتها یك معرفت و كوششی را می‌ طلبد؛ این علاقه یك تعامل متقابلی با معرفت از یك سو و با عمل از سوی دیگر دارد. 🔹 ما قبل از اینكه به حوزه برویم، قبل از اینكه به دانشگاه برویم و قبل از اینكه با كتاب و كتیبه مأنوس باشیم، این قهر و مِهر خود را باید تعدیل كنیم! این علاقه گاهی كمك می‌ كند به اندیشه که انسان خوب می ‌فهمد و گاهی رهزن است، نه راهبر که انسان بد می ‌فهمد. همه ما مسئله «قطع قطّاع» را در اصول شنیده ‌ایم و همه ما «شكّ شكّاك» را در فقه شنیده ‌ایم، اینها تقسیم شده است كه «شكّ شكاك» در فقه مطرح است و اعتبار ندارد، «قطع قطّاع» هم در اصول مطرح است كه اعتبار ندارد؛ این «قطع قطّاع» كه یك قطع روانی است، نه معرفت منطقی و آن «شكّ شكاك» هم كه یك شكّ روانی است، نه شكّ معرفت ‌شناسی، هر دو آسیب می‌ رسانند؛ حالا اگر كسی به «قطع قطّاع» مبتلا نبود كه در اصول مطرح است یا به «شك شكّاك» مبتلا نبود كه در فقه مطرح است، علاقه او به مطلبی هم می ‌تواند راهنما باشد و هم می ‌تواند راهزن باشد؛ اگر او به مطالب حقّ علاقه‌مند است در اندیشه مسائل حقّی، او كامیاب‌تر از دیگران است، زیرا عقل عمل كه حقّ را دوست دارد، به یاری اندیشه و عقل نظر می ‌شتابد، كمك اوست و او بهتر و و شیرین تر و شفاف ‌تر می ‌فهمد و اگر انسان علاقه‌ به باطل داشت، علاقه به گناه داشت حق را دیرتر می ‌فهمد، «مشوب» می‌ فهمد، كم و ضعیف می ‌فهمد. این «حُبُّكَ لِلشَّی‏ءِ یعْمِی وَ یصِم‏»،[5] تأثیر متقابل اندیشه و انگیزه است. ما قبل از اینكه وارد درس‌های حوزوی و دانشگاه شویم، باید ببینیم که به چه چیزی علاقه‌ مندیم؛ این علاقه یا می ‌تواند راهنمای خوبی باشد یا یك راهزن بدی باشد، برای ما! این یا جلوی دید را می‌ گیرد یا به دید كمك می ‌كند. گفتند به چیزی دل ببندید كه با شما باشد و شما را رها نكند. رفیق نیمه‌ راه همواره رهزن است! [1]. سوره احزاب، آیه56. [2]. سوره احزاب، آیه43. [3]. الفوائد الرجالیة(للسید بحر العلوم)، ج‌3، ص88؛ «و كان نصیر الدین الطوسی الفیلسوف الریاضی المشهور یقول اذا جری ذكر المرتضی فی درسه: (صلوات اللّه علیه) ثمّ یلتفت الى القضاة و المدرسین الحاضرین درسه و یقول: كیف لا یصلی علی المرتضی؟». [4]. سوره انعام، آیه122. [5]. من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص380. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/11/16 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (74) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (3) 📌 لطایف و اشارات ✅ 1 ـ رسالت نامهاي خدا در سومين آيه‌ي حمد چنانكه در بخش لطايف و اشارات آيه‌ي كريمه‌ي «بسم الله...» گذشت ، اسماي حسناي «الرحمن» و «الرحيم» كه سومين آيه‌ي سوره‌ي حمد را تشكيل مي دهد، تكرار همان نامها در اولين آيه‌ي اين سوره نيست؛ زيرا اين نامهاي شريف در اين آيه مقيد بوده، عهده دار اثبات حصر حمد در خداي سبحان و تبيين محمود بودن ربوبيّت آن ذات اقدس است، ولي در آيه‌ي اول سوره در فضايي باز قرار گرفته، چنين محدوديتي ندارد. ✅ 2 ـ اختلاف نطاق در براهين حصر حمد گرچه همه‌ي براهيني كه از اسماي حسناي «الله»، «ربّ»، «الرحمن»، و «الرّحيم» بر حصر حمد براي خداي سبحان استفاده مي شود، در پي اثبات محموديّت انحصاري ذات اقدس الهي است، ولي نطاق و مرز هر برهان متناسب با موضوع و حدّ وسط خاص همان برهان است؛ مثلاً برهاني كه حدّ وسط آن ربوبيّت مطلق خداي سبحان بر عوالم هستي است، انحصار حمد و مدحي را اثبات مي كند كه از ناحيه‌ي ربوبيّت خداوند است و برهاني كه حد وسط آن رحمت رحيميّه و فيض خاص الهي است، حصر ستايشهاي مربوط به چنين رحمتي را اثبات مي كند. پس محدوديت حد وسط هر برهاني، نطاق و قلمرو برهانِ مزبور را مشخص مي كند. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت1:معرفی اجمالی سوره همزه ⏪ سوره هُمَزه را به این مناسبت همزه می‌نامند که در اولین آیه آن این کلمه به‌ کار رفته است. نام دیگر این سوره، لُمَزة است. این کلمه نیز در همین آیه به کار رفته است. همزه و لمزه به معنای کسی است که عیب‌جویی و غیبت می‌کند. درباره معنای دقیق این دو واژه اختلاف است. مثلا برخی گفته‌اند همزه عیب‌جویی در روبرو و لمزه عیب‌جویی در پشت سر است یا برعکس. ⏪ سوره همزه جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول سی و دومین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، صد و چهارمین سوره است و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد. ⏪ سوره هُمَزه ۹ آیه، ۳۳ کلمه و ۱۳۴ حرف دارد. این سوره جزو سوره‌های مفصلات (دارای آیات کوتاه) و از سوره‌های کوتاه قرآن است. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت2:معرفی اجمالی سوره همزه ⏪ برخی از مفسران معتقدند این سوره درباره وَلید بن مُغِیرَه نازل شده که پشت سر پیامبر تهمت می‌زد و بدگویی می‌کرد و در پیش روی آن حضرت به طعنه و مسخره کردن می‌پرداخت. ◀ گروهی دیگر آن را درباره افراد دیگری مثل اُبیّ بن خَلَف، اَخنَس بن شَریق، جمیل بن عامر، و عاص بن وائل دانسته‌اند که سعی داشتند پیامبر را ترور شخصیت کنند. در اینجا بود که خداوند سوره همزه را نازل کرد.] ⏪ از امام صادق(ع) نقل شده است هر کس سوره همزه را در نماز‌های واجب قرائت کند، فقر او از بین می‌رود و روزی به سوی می‌آید و مرگ‌های بد از او دور می‌شود. یا به اندازه دنیا ثواب به او داده می‌شود. ◀ در برخی روایات برای تلاوت این سوره خواصی ذکر شده: ۱. دفع چشم زخم.[۱۲] ۲. دفع چشم درد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت3:محتوای کلی سوره همزه بسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﴿١﴾ الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾ كَلَّا ۖ لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾ نَارُ‌ اللَّـهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾ إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾ فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾ به نام خداوند رحمتگر مهربان واى بر هر بدگوى عيبجويى، (۱) كه مالى گرد آورد و برشمردش. (۲) پندارد كه مالش او را جاويد كرده، (۳) ولى نه! قطعاً در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد. (۴) و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست؟ (۵) آتش افروخته خدا[يى‌] است. (۶) [آتشى‌] كه به دلها مى‌رسد. (۷) آنان را در ميان فرامى‌گيرد. (۸) [آتشى كه‌] در ستونهايى دراز است. (۹) 🔅🔅🔅 ⏪ این سوره تهدید شدیدی برای کسانی است که عاشق جمع‌کردن مال‌اند و می‌خواهند با اموال بیشتر، بر سر و گردن مردم سوار شوند و بر آنان فخر بفروشند؛ به همین جهت از مردم عیب‌هایی می‌گیرند که عیب نیست. آنان گمان می‌کنند این مال، آنان را جاودانه می‌سازد؛ در حالی که چنین نیست و جایگاه آنان جهنم است. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌دعا برای شروع روز بسم الله الرحمن الرحیم اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة امين يا رب العالمین التماس دعا @rahighemakhtoom
📌 رهایی جامعه از جهالت و ضلالت 🔹 راز حرمت خون شهید, نشر معارف الهی است. سالار شهیدان حسین‌ بن‌ علی بن ابی ‌طالب (صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه و أبنائه و أهل بیته) طبق آنچه در زیارت «اربعین» آمده است خونش را در راه خدا داد «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ»،[1] انبیا (علیهم السلام) آمدند تا مردم را از جهل برهانند و از ضلالت آزاد كنند؛ همان دو هدف را سالار شهیدان تعقیب كرد، برابر زیارت «اربعین» خونش را در راه خدا اهدا كرد تا بندگان الهی را از جهالت و حیرت ضلالت برهاند. كسانی هم كه راهیان راه حسین ‌بن ‌علی بوده و هستند آنها هم همین هدف را داشته و دارند. درباره شهدایی كه در مسیر حسین ‌بن ‌علی (صلوات الله و سلامه علیهما) قدم برداشتند، مطابق آن سخنرانی رسمی حضرت در مكه كه فرمود: «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا»[2] كسی كه خونش را در راه ما كه رهبران الهی هستیم و حرفی جز حرف خدا نداریم نثار كند پاداش ویژه‌ای خواهد داشت، پس دیگر شهدا خونشان را در راه امام صرف می ‌كنند, امام خونش را در راه ذات اقدس الهی صرف می ‌كند، راه امام جز راه خدای سبحان كه به او رهنمود داد نخواهد بود. از اینجا روشن می ‌شود كه شهیدان برای دو هدف خون دادند: یكی جهل ‌زدایی, یكی ضلالت ‌روبی; مردم عالِم و عاقل باشند، نه بیراهه بروند نه راه كسی را ببندند. 🔹 اگر هدف اصلی شهادت, بذل مهجه برای استنقاذ جامعه از جهالت و حیرت ضلالت است، عالِمان دین از دو منظر به این هدف نگاه كردند و می ‌كنند و از دو راه, این هدف را تحقیق می ‌كنند و احیا می ‌كنند یكی راه شهادت است, یكی راه فرهنگ علمی; آن مناظرات علمی, آن احتجاجات علمی, آن كتاب نوشتن ‌های عمیق, همه اینها برای آن است كه جامعه را از جهل استنقاذ كنند و از این حالت برهانند «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ»، اما دیگران كه در راه حسین ‌بن ‌علی شربت شهادت نوشیدند همین كار را انجام دادند «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ». عالِم دین هم از نظر بنان و بیان كاری كرده است برای استنقاذ جامعه از جهالت و حیرت ضلالت و هم خونش را; لذا هم در كفّه وزن صاحب ‌نظر است هم در كفّه موزون; هم در مسئله بذل مهجه برای استنقاذ مردم حضور دارد و هم در كفّه رهایی دادن جامعه از جهل و از ضلالت. [1] . تهذیب الأحكام, ج6, ص113. [2] . اللهوف, ص61. 📚 پیام به کنگره شهدای روحانی مازندران تاریخ: 1392/09/09 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 مجبور نیستیم1 ▪ بعضى از آیات قرآن به وجود بعضى از صفات در انسان تصریح کرده اند؛ مثل این که آیه مبارکه مى‌فرماید: «انسان حریص آفریده شده است» آیا این خود دلالت نمى‌کند که در وجود انسان عواملى هست که او را بى اختیار به جانب شر مى‌کشاند؟ ▪ درست است که بعضى آیات قرآن بر صفات منفى و به تعبیر دیگر وجود عامل شر در انسان تصریح مى‌کند و چنین عواملى اقتضاى گرایش به شر را ایجاد مى‌کند، اما در قرآن مجید عوامل دیگرى نیز ذکر شده است که مى‌توانند عوامل شر را کنترل کنند؛ مثلاً بعد از اینکه مى‌فرماید: «انسان حریص آفریده شده است» مى‌فرماید: «غیر از نمازگزاران»؛ یعنى، اینکه اگر چه انسان اقتضاى حریص بودن دارد، ولى کسانى که اهل نماز و اهل توجه به خدا هستند قدرت کنترل این عامل را دارند، پس عامل دیگرى هم در انسان هست که او را به نماز خواندن و توجه به خدا و عبادت و تعدیل و تهذیب اخلاق وادار مى‌کند که آن هم عاملى درونى و خدادادى است. ✅ نتیجه اینکه آیه مبارکه ناظر به وجود گرایش فطرى در انسان است و این اقتضا مى‌کند که در شرایط خاصى حریص و جزوع ... باشد، ولى در کنار آن عوامل دیگرى هم هست که موجب تعدیل او شود. ▪ آیه مبارکه صرفاً در پى تعیین یک قوه، استعداد و اقتضا در انسان است که ممکن است زمانى این (قوه) در اثر تقویت و گرایش به همان سو، به (فعل) تبدیل شود و ممکن است در اثر وجود عوامل کنترل هرگز به فعلیت نرسد؛ یعنى، اینکه فعلیت بخشیدن به این عوامل امرى اختیارى است. ▪ بنابراین همان گونه که (حرص) انگیزه درونى دارد، گرایش به جانب خدا نیز بر اساس (فطرت الله) صورت مى‌گیرد. پس هر دو عامل در نهاد انسان به طور فطرى وجود دارد که یکى از آنها انسان را به طرف مادیات و دیگرى به سوى معنویات مى‌کشاند هر دوى این عوامل موجود است، منتهى گاهى یکى از آنها ضعیف‌تر و دیگر قوى‌تر است. ▪ آیاتى که صفات شر را در انسان بیان مى‌کند، در مقام هشدار به آدمى است که چنین عوامل خطرناکى در او وجود دارد تا مواظب کنترل آنها باشد و آیاتى هم که از قبیل (فطرة الله) صفت خیر او را بیان مى‌کنند، در مقام توجه دادن او به عوامل فطرى خیر در اوست که هر دو دسته، عوامل خدادادى است و عواملى است که کسب آنها از محدوده اختیار آدمى خارج است، این گونه نیست که انسان براى آنکه خداجو شود احتیاج به کسب انگیزه خداجویى داشته باشد، بلکه انگیزه‌اى در نهاد انسان است که ممکن است شکفته شود یا نشود. شکفته کردن آنها ناشى از اختیار خود آدمى است و اگر بخواهیم از زاویه دیگرى به صفات شر در انسان بنگریم، باید بگوییم: اصولا حرص آدمى و تمایل شدید او به مال و منال، گرایشى اصیل نیست و انسان اصالتاً به دنبال آنها نیست. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom