eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت آیت الله 💢بايد و نبايدهاي اعتباري هيچ كمالي براي بشر نمي‌آورد 📃هر امر اعتباري بايد به امر حقيقي برگردد ... اين اعتباريات كه فلان چيز حلال است فلان چيز حرام است اين بايد و نبايدها اعتباري است.انسان يك موجود حقيقي است (يك) كمالِ موجودِ حقيقي، حقيقي است (دو) راه بين متكامل و كمال، حقيقت است (سه) 📃يعني همه اين اصول به بود و نبود برمي‌گردد نه به بايد و نبايد! اين بايد و نبايد اعتباري مثل حليّت، مثل حرمت، مثل رياست، مثل مالكيت، مثل مملوكيت اينها عناوين اعتباري است كه از يك حقيقت گرفته شده، آن حقيقت در اختيار خداست كه به اهل بيت و انبياء [اعطاء] فرمود، آن حقيقت است كه با حقايق ما رابطه دارد.هرگز امور اعتباري باعث تكامل موجود حقيقي نمي‌شود، اين بايد و نبايدهاي اعتباري بايد به يك بود و نبودِ حقيقي تكيه كنند (يك) آن بود و نبودِ حقيقي به حقيقتِ انسان وابسته باشد (دو) تا انسان را متكامل كند (سه) 📃اگر بايد و نبايد اعتباري بود و قرارداد بشري بود هيچ كمالي براي بشر نمي‌آورد، اما اگر اينها يك پشتوانه ی حقيقت داشت كه از آن حقيقت گرفته شده و به اين صورت در آمده -كما هو الحق- كه انبيا و اوليا به اذن الهي باخبرند ...اين امور اعتباري يعني حليّت و حرمت، بايد و نبايد اعتباري چون به يك حقيقت تكيه مي‌كند و آن حقيقت با حقيقت ما رابطه دارد باعث كمال ماست. 📃اينکه فرمود باطنِ گناه، زباله است يعني زباله است! اينكه مي‌بينيد در عالَم رؤيا براي برخي كشف مي‌شود همين است، اگر به كسي بگويند «آقا به اين زباله دست نزن!» درست است. اين به حسب ظاهر نهي است و امر اعتباري است امّا از يك واقعيت گرفته شده. حضرت فرمود «استغفار كنيد وگرنه بوي بدِ گناه رسوايتان مي‌كند»؛ يعني اين اموري كه ما تحريم كرديم از حقيقتي گرفته شده، صِرف قرارداد و اعتبار نيست. 🔹گزیده درس تفسیر قرآن /سوره سبأ، آیات 47 الی 51 🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های اصیل دینی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
38 📌واکاوی دعای 23 16 📁 دعای 23 : دعا برای تندرستی ( وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا سَأَلَ اللهَ الْعَافِیَةَ وَ شُکْرَهَا ) 📐 و از دعاهاى آن حضرت (ع) است چون از خداى تعالى تندرستى و بهبودى مى‏خواست و توفیق شکرگذارى بر عافیت مى‏طلبید اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ ، وَ جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ ، وَ حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ ، وَ أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ ، وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ ، وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ وَ أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ ، وَ أَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ ، وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ . [1] خدایا درود بر محمد و آل او فرست و جامه عافیت در من پوشان که سراپاى مرا فراگیرد و مرا در حصار عافیت جاى ده و به عافیت گرامى دار و بى‏نیاز کن و بر من صدقه ده و مرا عافیت بخش، بستر عافیت براى من بگستر و آن را شایسته من گردان و میان من و عافیت در دنیا و آخرت جدائى میفکن‏ 🔅🔅🔅 🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های اصیل دینی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
38 📌واکاوی دعای 23 16 و اغننی بعافیتک و تصدق علیَّ بعافیتک و هب لی عافیتک.... 📁 در این دعای 23 صحیفه و دعاهای دیگری که از پیشوایان معصوم علیهم السلام رسیده است عافیت درخت پر شاخ و برگی است که سایه اش تمام زندگی انسان مومن را فرا گرفته است و میوه های شیرین و سودمند آن کرامت مومنانه است؛دارایی و غنا و ثروت زوال ناپذیراست؛قرارگرفتن در دژ و سنگر ولایت الله و اولیای خدا وند است و صدقه جاریه ای است که از جانب آفریدگار مهربان هر لحظه و هر دم بر وجود بنده سرازیر می شود. 📝 و نکته قابل توجه آن است که: 📁 از یک سو اندیشه و رفتاربر مبنای سبک زندگی مومنانه ما را شایسته دریافت عافیت تمام عیار الهی می نماید.و از سوی دیگر خداوند بر اساس مدیریت مهرورزانه اش عفو و عافیت و معافات خویش را بی وقفه و بی منت چون بارانی زلال و رشد دهنده و حیات بخش بر انسان فرو می ریزد.و پیام این سوی سکه ی عافیت آن است که آدمی ظرف خویش را وارونه نسازد و باران عافیت الهی را هدر ندهد و در کویر سنگ لاخ وغیر قابل کشت و زرع جاری نسازد. ✳️ و تصدق علی بعافیتک و هب لی عافیتک 📐 امام علیه السلام عافیت را صدقه ی الهی و یا موهبت خداوندی می داند و آن را از آن ذات رحمان و رحیم وغنی مطلق درخواست می فرماید فرق میان صدقه و هبه: و تصدق علی بعافیتک و هب لی عافیتک صدقه به فرد نیازمند داده می شود و اگر طرف نیازمند نباشد، صدقه نمی شود. هبه اعطائی است بدون توجه به نیاز و عدم نیاز طرف. امام علیه السلام اول عافیت را به عنوان صدقه می خواهد: که خدایا نیازمند عافیت تو هستم. 📁 اما در دعا این کافی نیست، زیرا در صدقه علاوه بر نیاز، عنصر «استحقاق» نیز باید باشد. بسیاری از کسان بر بسیاری از چیزها نیاز شدید دارند لیکن استحقاق آن را ندارند. لذا بلافاصله می گوید: «وَ هَبْ لِي عَافِيَتَك‏»، خدایا عافیتت را به من ببخش. اگر من لیاقت ندارم تا از باب صدقه بدهی؛ پس عافیت را بر من ببخش. اگر استحقاق عافیت را ندارم آن را به من هبه کن و ببخش. استحقاق در هبه شرط نیست، زیرا هبه بالاترین کرامت است. 📁 هیچ آفریده ای و هیچ کسی حقی بر خدا و استحقاقی ندارد؛ خداوند هر چه به هر موجودی بدهد همگی فضل و هبه است، اما خودش یک برنامۀ نظام مند مقرر کرده و بر اساس آن کسانی را در شرایطی در جای گاه «دارای استحقاق» قرار داده است. بر اساس این استحقاق صدقه می کند. لیکن فضل خدا به همان برنامۀ مقرر خود نیز محدود نیست «وَ اللَّهُ‏ ذُو الْفَضْلِ‏ الْعَظِيم‏»، آیه ای که در پنج مورد از چهار سوره(105 بقره-74 ال عمران-29 انفال-21حدید-29 حدید-4 جمعه) تکرار شده است. پس هبه هم می کند، بلکه هبه اش بیش از صدقه اش است. یا دائم الفضل علی البریه یا باسط الیدین بالعطیه 🔅🔅🔅 🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های اصیل دینی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
نکات جزء۱۰ سوره انفال ۱- در میدان نبرد ،مقابل دشمن از دو عنصر ثبات قدم و یاد خدا کمک بگیر(۴۵) ۲-درگیری با دیگران ممنوع،چون باعث سستی شده و هیبت شما از بین میرود(۴۶) ۳- خدا نعمتهایی را که به تو داده تغییر نمیدهد ،مگر اینکه خودت تغییر دهی(۵۳) ۴- برای مقابله با دشمن ،خودت را با تمام نیرو آماده کن(۶۰) ۵- با پول نمی شود دلها را جذب کرد،الفت بین دلها دست خداست (۶۳) سوره توبه ۶-پستهای دنیوی (آب دادن حاجیان و ساختن مسجد الحرام) ارزش نیست ،ارزش انسان به ایمان و جهاد است(۱۹) ۷-اگر پدر و برادرت کفر را بر ایمان ترجیح داد،او را تکیه گاه خود قرار نده(۲۳) ۸- اگر پدر و فرزند و برادر و همسر و طایفه و مال و تجارت و خانه ات ،در نظرت از خدا و رسول و جهاد در راهش محبوب تر است ،منتظر عذاب باش(۲۴) ۹- به یاد آور خداوند جاهای زیادی تو را یاری کرده(۲۵) ۱۰- (بدان)دشمن همیشه دنبال است نور خدا را با تبلیغات خودش نابود کند( ۳۲) ۱۱- (بدان)اسلام با دو عنصر؛ هدایت و آیین حق بر همه آیین ها غلبه خواهد کرد(۳۳) ۱۲-تصمیم به هر کاری داشتی،مقدمات آن را فراهم کن(۴۶) ۱۳- هیچ حادثه‌ای برای ما اتفاق نمی افتد ،مگر آنچه خدا برای ما مقرر کرده(۵۱) ۱۴- نماز با کسالت،انفاق با کراهت مقبول خدا نیست(۵۴) ۱۵- از ثروت زیاد کفار تعجب نکن،خدا میخواهدبا آن ثروت آنها را در دنیا عذاب کند(۵۵) ۱۶-انان که امر به منکر و نهی از معروف میکنند منافق اند(۶۷) ۱۷- با کفار و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر(۷۳) ۱۸- پیروزی بزرگ در زندگی رسیدن به بهشت و رضوان الهی است (۷۲) ۱۹- منافقین را میخواهی بشناسی؟ -دنبال فتنه انگیزی در جامعه اند - از نیکیهایی که به تو میرسد ناراحت اند -دروغ میگویند - در تقسیم غنایم بر رسول الله خرده میگیرند - آزار میدهند -از میدان فرار میکنند - خلاف میکنند و میگویند شوخی کردیم - امر به منکر و نهی از معروف میکنند - بخیل اند - از مومنان عیب جویی میکنند - از مخالفت با خدا و دین خوشحال اند @feiz114
برشی از کتاب گرانسنگ (110) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌 گزيده‌ي تفسير 📐 عبد سالك در اين آيه هدايت به صراط مستقيم را از خدا درخواست مي كند و اين هدايت همان هدايت تكويني است؛ زيرا گوينده (نمازگزار يا قاري قرآن) پس از شناخت خداوند و ايمان به او، نور هدايت مي طلبد تا در پرتو آن راه و پرتگاه را بشناسد و چون پويايي انسان دائمي است و راهِ حقْ نيز مراحل فراواني دارد، عبد سالك بايد همواره هدايت به صراط مستقيم را از خدا بخواهد. 📁 صراط بزرگراهي است كه از يك سو به خداي سبحان مرتبط است (و از اين رو واحد است، نه كثير) و از سوي ديگر در فطرت يكايك انسانها قرار دارد و از نهاد آنها آغاز مي شود و از اين رو پيمودن آن دشوار نيست و هر كس آن را بپيمايد به لقاء الله مي رسد. 📈 تفسير اهدنا: هدايت در لغت به معناي دلالت و ارشاد است و آن دو گونه است: يكي نشان دادن راهِ دستيابي به مقصد، كه به آن «اِرائه طريق» مي گويند و ديگري رساندن راهيان به هدف كه از آن به «ايصال به مطلوب» تعبير مي شود. ▫ صراط: بزرگراه وسيع و روشن است. راغب مي گويد: اين واژه در اصل «سراط» بوده كه به معناي بلعيدن است و چون جاده باز و عمومي با فراخي و وضوحي كه دارد، گويا سالك را در كام خود مي كشد و او را به پيش مي برد، به آن «صراط» گفته مي شود[مفردات راغب، «سرط».]. 📁 برخي از پژوهشگران لغات قرآني اين راي را ناصواب دانسته، صراط را واژه اي مستقلّ و غيرمبدّل مي دانند؛ زيرا «سِراط» مشتقات گوناگوني دارد، در حالي كه «صراط» چنين مشتقاتي ندارد[التحقيق، ج6، ص264.]. مستقيم: اين واژه از مادّه «ق و م» است و بر اثر هيئت خاص باب استفعال، بر طلب قيام دلالت مي كند. از آن جا كه انسان در حال قيام، قادر بر بيشترين كارهاي خويش است، واژه‌ي «قيام» را نام بهترين حالت هر شي ء قرار داده است؛ چنانكه بهترين حالت درخت آن است كه بر ساقه‌ي خود ايستاده و ريشه در زمين داشته باشد و از اين رو چنين حالتي را قيام درخت مي نامند. 📁 استقامتْ طلب قيام از شي ء است و طلب قيام كنايه از ظهور و حصول آثار و منافع هر چيز است و چون آثار و منافعِ راه در مستوي بودن، نداشتن اعوجاج و گمراه نكردن سالك است، چنين حالتي را قيام آن مي دانند. پس راه مستقيم راهي است كه نداشتن اعوجاج از آن مطلوب و اين مطلوب حاصل باشد. از اين رو صفت مستقيم براي صراط، توضيحي است، نه احترازي. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (111) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📈 تفسير ✅ راه نور و راهيان نوراني 📐 انسان كه موجودي پويا و سالك است، براي آن كه مقصد و غايتِ سلوكش لقاي مهر ربّ العالمين باشد، نيازمند مسلك و صراطي است كه از آسيب اعوجاج مصون و از دستبرد اهريمن مأمون باشد و محتاج نور هدايتي است كه راه را به وي نموده، او را قدم به قدم تا به مقصد راهنمايي كند. 📁 خداي سبحان راه سلوك و وصول سالكان كويش را ترسيم كرده، همگان را به حركت در آن براي وصول به اوصاف جمالي خود فرا خوانده است. عبد سالك در اين آيه‌ي كريمه، به تعليم خداي سبحان، هدايت به صراط مستقيم را مسئلت مي كند و هدايت بر دو گونه است: تشريعي و تكويني[بحث مبسوط هدايت تكويني و تشريعي در كتاب «هدايت در قرآن» آمده است.]. 📁 هدايت تشريعي عبارت است از ارائه‌ي قانون سعادت بخش، تعليم معارف، تبليغ احكام دين و امر به فضايل و نهي از رذايل از طريق وحي و رسالت كه از آن به «ارائه‌ي طريق» ياد مي شود؛ اما هدايت تكويني آن است كه پروردگار، نيروهاي علمي انسان را از بينش خاص و نيروهاي عملي او را از كشش و كوشش مخصوص برخوردار كند تا فهم يا مشاهده‌ي معارف الهي و پيمودن راه و نيل به هدف نهايي به وِفق مراد حاصل شود و به عبارتي ديگر «دستگيري قدم به قدم از عبد سالك و رساندن او به مقصد». از اين رو به «ايصال به مطلوب» موسوم است. 📁 هدايتي كه در آيه‌ي كريمه‌ي (اهدنا الصّراط المستقيم)، از خداي سبحان مسئلت مي شود هدايت تكويني است[مفسراني كه هدايت در اين آيه‌ي كريمه را به «مداومت بر پيمودن صراط مستقيم» و يا «ثبات قدم در راه» تفسير كرده اند، آن را هدايت تكويني دانسته اند.]، نه تشريعي؛ زيرا گوينده‌ي آن (نمازگزار يا قاري قرآن) پس از شناخت خدا، دريافت معارف و احكام دين و گرويدن به آن، از خداوند هدايت مي طلبد. پس او در پي كسب و تحصيل حاصل نيست، بلكه او هدايتي نوراني مي طلبد كه در پرتو آن هم راه را به خوبي ببيند و هم پرتگاههاي اطراف آن را بشناسد: «اليمين والشِمال مضلّة والطريق الوُسطي هى الجادّة»[ نهج البلاغه، خطبه 16، بند 7.]. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (112) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📈 تفسير ✅ راه نور و راهيان نوراني 📐 سرّ اين كه عبد سالك همواره بايد هدايت به صراط مستقيم را از خداي سبحان بخواهد (در نماز يا تلاوت قرآن)، اين است كه راه انسان به سوي خدا مقاطع و مراحل فراواني دارد و انسان به هر مرحله از مراحل كمال كه نايل شد، گرچه فعلاً نسبت به آن مرحله نوراني و بيناست، ليكن دوام آن كمال و بقاي آن حال نيازمند به دوام افاضه است؛ چنانكه نسبت به مراحل برتر، تاريك و نابيناست. 📁 حتي اولياي الهي كه بسياري از مراحل كمال را پيموده اند، باز ممكن است بسياري از حقايق را نديده، همچون موساي كليم (عليه السلام) سخن از (ربّ أرني أنظر إليك) [سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 143.]داشته باشند. از اين رو هر كس به مرتبه اي از كمال در معرفت و عمل دست يافت، از سويي بايد ثبات قدم در آن مرتبه‌ي كمالي را از خدا بخواهد: «لا تنزع منّا صالحاً أعطيتنا» [بحار، ج87، ص175.]، «فلا تسلب منّى ما أنا فيه» [همان، ج99، ص267.]، و از سويِ ديگر براي رسيدن به مراتب برتر، نور هدايت بخواهد، تا حدوث كمال به بقاي آن متصل گردد و مراحل ابتدايي آن به مقاطع نهايي بپيوندد؛ چنانكه در تطبيق حكم كلي بر مصداق و تشخيص وظيفه، نياز به هدايت است. 📁 هدايت تشريعي و آشنايي با معارف دين گرچه لازم و مايه‌ي تماميّت حجّت است، ليكن گاهي به تنهايي براي رسيدن به مقصد كافي و كارساز نيست؛ چنانكه بسياري از عالمان دين و دانايان احكام و حِكَم شريعت بر اثر حرمان از شهود باطنِ نفرت انگيز گناه، بدان دست آلودند. اين هدايت تكويني و نور بصيرت دروني است كه به عبد سالك مصونيت مي بخشد. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌نگاشت13:تفسیر صوتی سوره العادیات 📼 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 صالحین 📁 سالگرد رحلت بانوی با فضیلت اسلام همسر رسول اكرم (علیه و علی آله آلاف التهیه و الثناء) مادر سیده نساء عالمیان فاطمه زهرا (علیها آلاف التحیت والثناء) حضرت خدیجه كبری (سلام الله علیها) فرا رسیده است، رحلت ام المومنین را به پیشگاه خاتم الاوصیاء ولی عصر ارواحنا فداه تعزیت عرض می‌ كنیم. 📁 گاهی انسان كاری انجام می ‌دهد كه آن كار را خداوند نه تنها قبول می ‌كند و به او پاداش می ‌دهد، بلكه آن كار را به خود اسناد می ‌‌دهد؛ جریان خدیجه (سلام الله علیها) از این قبیل است، خداوند نه تنها كار این بانو را قبول كرد و به او پاداش حَسَن داد، بلكه كار او را به خود اسناد داد. بی نیازی رسول اكرم با مال حلال خدیجه (سلام الله علیها) بود، آن مال را كه این بانوی طاهره در راه اسلام صرف كرده است ذات اقدس الهی قبول كرد و به خود اسناد داد. همان طوری كه وجود گرامی رسول اكرم (علیه آلاف التهیه و الثناء) قبل از نزول اسلام و قرآن به امانت معروف بود، خدیجه (سلام الله علیها) هم قبل از اسلام به طهارت معروف بود؛ می ‌گفتند بانوی طاهره، آن طاهره همتای این امین شد و این امین همسر آن طاهره شد و آن اموال در راه اسلام صرف شد و خدا این صرف را پذیرفت و به رسولش فرمود: ﴿وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى‌﴾؛[1] یعنی تو را بی ‌نیاز كرد، یعنی مال خدیجه مال خدا است، كار خدیجه مقبول الهی است. ▪️ گاهی انسان مال حلال دارد و در راه خدا صرف می ‌كند و خدا كار او را قبول می ‌كند، عمل او را می ‌پذیرد، وقتی عمل او را قبول كرد یا ده برابر پاداش می ‌دهد یا هفتصد برابر یا هزار و چهارصد برابر یا بیش از آن و این در صورتی است كه خدا مال انسان را قبول بكند، عمل انسان را قبول بكند و به انسانی كه عمل خوب كرد پاداش بدهد، چون ﴿إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ﴾؛[2] اما یك وقت بالاتر از این است، خدا نه تنها عمل انسان صالح را قبول می ‌كند، بلكه خود او را می ‌پذیرد، نه تنها عمل او را! قبول عمل مال اوساط از موحدان و مؤمنان است، اما خود گوهر ذات عامل این نصیب اوحدی است. 📁 خیلی فرق است كه خدا عمل كسی را قبول بكند یا نه خود او را قبول بكند. وقتی خدیجه (سلام الله علیها) را قبول بكند او را مادر سیده نساء عالمیان قرار می‌‌ دهد! اگر گوهر ذات كسی قبول شد او جزو صالحین است نه جزو «عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ»! در قرآن بین كسانی كه جزو كسانی كه «عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ» هستند و بین كسانی كه جزو صالحین هستند خیلی فرق است! آنهایی كه كارهای خوب می‌ كنند مؤمن متوسط هستند، آن كه گوهر ذاتش سالم است او جزو صالحین است. برخی در دنیا با اینكه جزو كسانی هستند كه اعمال صالح دارند ولی جزو صالحین نیستند، بلکه در آخرت به صالحین ملحق می‌ شوند ﴿وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ﴾،[3] اگر كسی گوهر ذاتش صالح شد از ذات او جز كار خیر نشأت نمی‌ گیرد، بر خلاف كسی كه جزو «عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ» است كه ممكن است گاهی عمل صالح نكند یا خدای ناكرده بلغزد و گرفتار عمل طالح شود. 📁 ما موظفیم این راه را شناسایی كنیم و طی كنیم، این اختصاصی به آن وجود پاك نداشت و ندارد. بعضی از كارها است كه مخصوص انبیاست، مخصوص (ائمه علیهم الصلاه و علیهم السلام) است و دیگران توان آن را ندارند، ولی برخی از كارها مقدور دیگران هست، این راه ها را دیگران هم می ‌توانند طی كنند، البته به نوبه خود. [1] . سوره ضحی، آیه8. [2] . سوره مائده، آیه27. [3] . سوره نحل، آیه122. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1376/10/18 @rahighemakhtoom
📌 سرمایه درون 🔹 سرمایه‌ای كه برای مردها و زنهاست بعضیها مشترك است و بعضیها مختص؛ آن سرمایه‌ای كه مخصوص زنهاست، آن انعطاف و گرایش و شكسته دلی و موعظت‌پذیری و تسلیم در برابر حق است؛ این سرمایه در زنها بیش از مردهاست. اینكه زن زودتر از مرد متأثر می‌شود و گریه می‌كند این سرمایه است. منتها اگر رهبری شد و این سرمایه را در مناجات به كار برد نه در مسائل عاطفی و خانگی و دنیایی، این سرمایه را به راه مصرف كرده است؛ چون سرمایه را به راه مصرف كرده است بی‌نیاز می‌شود. اینكه در دعای كمیل آمده است «وَ طاعَتُهُ غِنىً»[1] یعنی اگر كس مطیع خدا بود، بی‌نیاز می‌شود و اگر كسی ارتباطش با خدا از راه مناجات بیش از دیگران بود، او بی‌نیازتر است. 🔹 مطلب دوم آن است كه این اختصاصی به معصومین ندارد. اولین كسی كه بعد از وجود مبارك امیرالمؤمنین(علیه افضل صلوات المصلین) به نبی اكرم(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) ایمان آورد حضرت خدیجه بود. خدیجه نه مقام نبوت داشت، نه مقام ولایت داشت، نه مقام امامت داشت. درباره فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه علیها) حسابش جداست، اگر كسی درباره او سخن بگوید و بعد بگوید حضرت زهرا(صلوات الله و سلامه علیها) حسابش جداست، خب سخنی است به حق گفته است، ولی درباره خدیجه كه نمی‌توان گفت او حسابش جداست! او یك زنی است عادی، او با معجزه ایمان نیاورد، معجزه برای افراد عادی است آن كه راه دلش بسته است، راه چشم را می‌گشاید تا پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) برای او معجزه‌ای ‌بیاورد مرده‌ای را زنده كند و مانند آن؛ ولی هیچ كدام از این معجزات را خدیجه(سلام الله علیها) مسئلت نكرد؛ سرّش آن است كه راه دل باز است، بالاتر از راه چشم و گوش و این راه انعطاف در زنها خیلی بیش از مردهاست. [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850. 📚 سخنرانی در جمع خواهران طلبه ـ مشهد مقدس تاریخ: شهریور 1372 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فصل رهایی (۱۰) _ حکمت اوقات چندگانه نماز اینها که نوشتند، گفتند اگر این هفده رکعت را می فرمود مثلاً صبح بخوان یا ظهر بخوان یا شب بخوان، این مشکل ما را حل نمی کرد. فرمود صبح که بلند شدی، با بلند شو که تا ظهر تو حل بشود. ظهر که شد با عبادت مشغول باش تا شب مشکل تو حل بشود. شب که شد با عبادت شروع بکن تا بقیه را حل کند. تقسیم عبادت کردند؛ (فَسُبحانَ اللهِ حینَ تُمسُونَ وَ حینَ تُصبِحُون)، (وَ عَشیّاً وَ حینَ تُظهِرُون) در سوره مبارکه روم همین است. وقتی که ظهر شده، نماز؛ شب شده، نماز؛ صبح شده، نماز. اگر این را یکجا به ما می گفتند که آن اثر را نداشت! فرمود ما این راه را گذاشتیم، بعد در تمام اینها و است؛ چه چیزی بخواهیم، چه چیزی نخواهیم؛ چه کار کنیم، چه کار نکنیم. 🔶 ر.ک سوره روم / آیات ۱۷ و ۱۸ ✅ درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۱/۲۹ 🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های اصیل دینی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom