eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
608 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @jebhefarhangi @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب گرانسنگ (172) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌بحث روایی ⏪ 5- نعمتهاى ناب و مشوب در بهشت 🔹 عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم: ( و مزاجه من تسنيم ) (سوره مطففين، آيه 27)، قال: هو اءشرف شراب فى الجنة يشربه محمد و آل محمد و هم المقربون السابقون: رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و على بن اءبى طالب و الائمة و فاطمة و خديجه صلوات الله عليهم و ذريتهم... (بحار، ج 8، ص 150)تسنيم، اشرف شراب فى الجنة يشربه محمد و آل محمد صرفا و يمزج لاءصحاب اليمين و سائر اهل الجنة (بحار، ج 8، ص 150) 👈 اشاره: آنچه در بهشت يافت مى شود، اعم از نوشيدنى و خوراكى، از قذارتهاى زيانبار مصون است، ليكن خلوص، صفا و ناب بودن مراتبى دارد و مراتب آن بر اساس خلوص ايمان، صفاى اعتقاد و ناب بودن اعمالى است كه مؤ منان در دنيا به آنها موفق شده اند و چون عقايد و اخلاق و اعمال اهل بيت (عليهم السلام ) از هر نظر خالص بوده است، از اين رو آنان از چشمه تسنيم برخوردارند كه مقدارى از آن چشمه در شراب ابرار و اصحاب يمين ممزوج مى شود. تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (173) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌بحث روایی ⏪ 6- نعمتهاى ظاهرى زمينه گمراهى 🔹 عن اءميرالمؤ منين (عليه السلام ): نساءل الله سبحانه اءن يجعلنا و اياكم ممن لا تبطره نعمة، (نهج البلاغه، خطبه 64، بند 8) فاتقوا سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة (همان، خطبه 151، بند 4)، تسكرون من غير شراب بل من النعمة و النعيم (همان، خطبه 187، بند 3)، اءيها الناس ليركم الله من النعمة و جلين كما يراكم من النقمة فرقين، (همان، حكمت 358) ما لعلى و لنعيم يفنى و لذة لا تبقى (همان، خطبه 224، بند 12)، و كل نعيم دون الجنة محقور (همان، حكمت 387) 👈 اشاره: نعمت ظاهرى اگر همراه با نعمت معنوى و توفيق الهى نباشد ابزار مناسبى براى تحريك شهوت و غضب از يك سو و اغواى وهم و خيال از سوى ديگر خواهد شد و شيطان با تسخير قواى تحريكى و ادراكى افراد مترف آنها را به اسراف و طغيان كشانده، تباه مى كند. از اين رو مردان الهى از خداوند حسنات دنيا را طلب مى كنند، چنانكه حسنات آخرت را مى خواهند، نه هر گونه كالاى دنيايى را. (سوره بقره، آيه 201) و الحمد لله رب العالمين (پایان تفسیر ) تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت5:نکته ها و پیام های آیات 1 تا 9 سوره بروج وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4» النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9» 📜 سوگند به آسمان كه داراى برجهاى بسيار است. به روز موعود سوگند. به شاهد و مشهود سوگند. مرگ بر صاحبان گودال (پر آتش). همان آتش پر هيزم. آنگاه كه آنان بالاى آن نشسته بودند. و تماشاگر شكنجه‌اى بودند كه نسبت به مؤمنان روا مى‌داشتند. آنان هيچ ايرادى به مؤمنان نداشتند، جز آنكه به خداى عزيز و حميد ايمان آورده بودند. آن كه حكومت آسمان‌ها و زمين براى اوست و خداوند بر هر چيز گواه است. 📜 «بروج» جمع «برج» به معناى امر ظاهر و آشكار است، چنانكه «تبرج» به معناى آشكار ساختن زينت است. اگر به عمارت‌هاى بلند و مرتفع، برج گفته مى‌شود، از آن جهت است كه در ميان ديگر ساختمان‌ها، آشكارتر است. مراد از «بروج» در اين آيات، ستارگان آسمان است كه همچون برجى بلند، از دور آشكار و درخشان هستند. چنانكه در آيه‌اى ديگرمى‌فرمايد: «وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ» « حجر، 16.» 📜 براى آيه‌ «شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ» حدود سى مصداق گفته شده است، از جمله اينكه شاهد، خداوند و مشهود، ما سوى اللّه است، يعنى سوگند به خالق و به كلّ هستى. 📜 امام حسن عليه السلام مى‌فرمايد: « تفسير نور الثقلين.» مراد از شاهد، پيامبر است به دليل آيه‌ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً ... « احزاب، 45.» و مراد از مشهود، قيامت است، به دليل آيه‌ «ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ» « هود، 103.» 🔹 «وقود» به معناى آتش گيرانه و مايه سوخت است. 🔹 «اخدود» به معناى گودال عميق است و مراد از «اصحاب الاخدود» كسانى هستند كه در زمين گودالى وسيع ايجاد كردند و آتشى بزرگ در آن افروختند و سپس مؤمنان را در آتش انداخته و آنان را زنده زنده سوزاندند. چنانكه در مورد حضرت ابراهيم نيز چنين عمل كردند. 🔹 امّا اينكه اين ستمگران و آن مؤمنان چه كسانى بودند، روايات گوناگونى وارد شده، ولى در قرآن ذكرى از آنها به ميان نيامده است. ⏪ التماس دعا ...ثواب انتشار و استفاده این سوره هدیه به پیشگاه مقدس امام جواد علیه السلام🌹 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت6:نکته ها و پیام های آیات 1 تا 9 سوره بروج وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4» النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9» 📜 سوگند به آسمان كه داراى برجهاى بسيار است. به روز موعود سوگند. به شاهد و مشهود سوگند. مرگ بر صاحبان گودال (پر آتش). همان آتش پر هيزم. آنگاه كه آنان بالاى آن نشسته بودند. و تماشاگر شكنجه‌اى بودند كه نسبت به مؤمنان روا مى‌داشتند. آنان هيچ ايرادى به مؤمنان نداشتند، جز آنكه به خداى عزيز و حميد ايمان آورده بودند. آن كه حكومت آسمان‌ها و زمين براى اوست و خداوند بر هر چيز گواه است. ✅ 1- همه هستى در نزد خداوند ارزش دارد و قابل سوگند است، از جمله: آسمان و ستارگانش. «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ» ✅ 2- از قيامت غافل نباشيد كه ميعادگاه همه است. «الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ» ✅ 3- شما وكارهايتان، همه زير نظر است، آن هم زير نظر خدا. «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ» ✅ 4- اعلام برائت و اظهار تنفّر از ستمگر لازم است. «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ» ✅ 5- در نقل تاريخ، عبرت‌ها مهم است نه جزئيات. (از مكان اخدود، زمان حادثه، نام و تعداد ستمگران و تعداد شهدا و ... سخنى به ميان نيامده است، چون اثرى در گرفتن عبرت ندارد.) «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ» ✅ 6- تفكّر ظلم ستيزى و ظالم‌كوبى ارزش است، گرچه ظالم وجود نداشته باشد. ▪ (اصحاب اخدود امروز حضور ندارند، چنانكه ابولهب امروز نيست، روحيه تنفّر از آنان بايد همچنان زنده باشد. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ») «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ» ✅ 7- سوزاندن، سخت‌ترين نوع عذاب است و در ميان انواع كشتن‌ها، خداوند نام در آتش انداختن مؤمنان را نام برده است. «النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ» ✅ 8- نقل ظلم‌ها و مظلوميّت‌ها و ذكر مصيبت و روضه خوانى، سابقه قرآنى دارد. أَصْحابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ ... ✅ 9- ارتكاب گناه يك مسئله است، ولى سنگدلى و نظاره‌گرى و رضايت بر آن، مسئله ديگر. «وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ» ✅ 10- ستمگرانى كه شاهد بر شكنجه مؤمنانند، بدانند كه خدا شاهد بر آنان و كار آنهاست. «شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ- هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ» ✅ 11- پايدارى بر ايمان، تاوان دارد. «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا» (جمله‌ «يُؤْمِنُوا» به جاى «آمنوا» رمز آن است كه كفّار از پايدارى مؤمنان ناراحت بودند و اگر دست بر مى‌داشتند شكنجه‌اى در كار نبود.) ✅ 12- منطق كافر، تهديد و انتقام است. «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ» ✅ 13- در نزد كفّار، ايمان بزرگ‌ترين جرم است و جز با دست برداشتن از ايمان به چيز ديگرى راضى نمى‌شوند. وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا ... ✅ 14- كافران بدانند كه حامى مؤمنين خداى عزيز است كه قدرت انتقام دارد.«يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ» ✅ 15- جاذبه اتّصال به خداى قادر، اشكالات وارده بر شهادت و از جان گذشتگى در راه خدا را حل مى‌كند. «يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» ✅ 16- حكومت واقعى از آنِ خداوند است. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ✅ 17- حكومت الهى همراه با علم و حضور اوست. «وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ» ⏪ التماس دعا ...ثواب انتشار و استفاده این سوره هدیه به پیشگاه مقدس امام جواد علیه السلام🌹 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
5 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام جواد الائمه علیه السلام...التماس دعا 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برداشت از آیه ۲۱۲ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا ۘ وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ. ـــــــــــــــ «زندگی برای » زندگی برای زینت داده شده است و آنها را مسخره می‏ کنند. و کسانی که دارند، در روز بالاتر از آنها هستند. و هر کس را بخواهد، بدون می ‏دهد. 🔅🔅🔅 برای الی نباید دنیا و زندگی در زیباتر از و زندگی در باشد که اگر این چنین نباشد تعالی بی‏ حساب مادی و معنوی او را می ‏رساند... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اختلافی به رنگ عذاب خدا اگر کسی خدای ناکرده الهی را حفظ نکند، در صدد تامین نباشد، در صدد تامین رضای نباشد، مردم را حل نکند، در صدد باشد؛ خدای سبحان دلها را از هم جدا می کند. فرمود: بروید، ما شما را به جان هم می اندازیم، مواظب خودتان باشید! این دیگر مربوط به و نیست تا دست در کار باشد!! نخیر، دستِ بی دستی خداست. اگر کسی بخواهد با بازی کند، اگر کیسه دوخته، اگر خدای ناکرده به دنبال من و ماست؛ این گرفتار همین تازیانه است؛ آنوقت ممکن است از این جریان دیگری هم سوء استفاده بکند. حتماً دست بیگانه در کار است ...؛ نخیر آقا! دستِ بی دستی خدا داخل است، مواظب باشیم که چوب نخوریم! ✅ نماز جمعه قم _ ۱۳۸۵/۰۴/۳۰ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 10 ⏪ 19. شناخت جايگاه و منزلت خويش: 🔹 «الجاهل من جهل قدره»[ همان، ج1، ص281.]؛ جاهل كسي است كه قدر خويش را نداند. 🔹 «يا هشام! إنّ أمير المؤمنين عليه السلام كان يقول: لا يجلس في صدر المجلس إلاّ رجل فيه ثلاث خصال: يجيب إذا سئل و ينطق إذا عجز القوم عن الكلام و يشير بالرّأي الّذي فيه صلاح أهله. فمن لم يكن فيه شي ءٌ منهنّ فجلس فهو أحمقٌ»[ بحار، ج1، ص141.]؛ اي هشام! امير المؤمنين(عليه‌السلام) هماره مي‌فرمود: كسي كه در صدر مجلس مي‌نشيند، بايد سه خصلت داشته باشد: جوابگوي پرسش‌ها باشد، هنگامي كه ديگران از سخن گفتن بازماندند، بتواند سخن بگويد و نظر مشورتي براي ديگران داشته باشد. امّا كسي كه هيچ يك از اين ويژگي‌ها در او نيست، اگر در صدر مجلس بنشيند، احمق است. 🔹 «أعظم الجهل جهل الإنسان أمر نفسه»[ شرح غررالحكم، ج2، ص387.]؛ بزرگ‌ترين جهل آن است كه انسان نسبت به جايگاه خويش جاهل باشد. 🔹 «أحمق النّاس من ظنّ أنّه أعقل النّاس»[ همان، ص416.]؛ احمق‌ترين مردم كسي است كه گمان كند عاقل‌ترين آنان است. 🔹 «أفضل العقل معرفة الإنسان نفسه»[ همان، ص442.]؛ افزون‌ترين عقل، معرفت انسان نسبت به خويش است. ادامه دارد... ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 219 📈 رساله اي به درخواست فرزندي صالح از دوده طاها بسم اللّه الرحمن الرحيم ....اين رساله كوتاه به پيشنهاد فرزندي صالح از دوده طاها تنظيم مي شود. محور عنصري اين مرقوم، بيان نزديك ترين راه به خداست و عصاره مطالب آن در طي چند وَصْل ارايه خواهد شد. ⏪ يكم. عنوان قرب و بُعد، وصل و فصل و مانند آن، اگر در امور مادّي مطرح شوند، حتماً متضايف بوده و نسبت مساوي با يكديگر دارند؛ مثلاً اگر «الف» نسبت به «با» نزديك يا دور بود، «با» هم نسبت به «الف» همان نسبت نزديكي يا دوري را دارد؛ ولي اگر درباره مجرّد محض و نامحدود نسبت به موجود ديگر مطرح شود، ممكن است از قبيل اضافه يك جانبه باشد؛ نه تضايف دوجانبه و اگر از سنخ تضايف دوجانبه بود، از صنف متخالف الاطراف باشد؛ نه متوافق الاطراف؛ مثلاً خداي سبحان در اثر احاطه نامتناهي و قيّومي خود، به همه چيز نزديك است؛ ولي اشياي ممكن بر مبناي وجود رابط، چون فاقد ذات اند، صلاحيت طرف اضافه قرارگرفتن را ندارند و نمي توانند مضاف شوند و در اين صورت، تضايف دوجانبه منتفي است و اضافه يك جانبه بجاست، زيرا در اضافه اشراقي غير از مضاف اليه و اضافه صرف، چيز ديگري نيست، چنان كه قوام اضافه نيز به همان مضافٌ اليه است و بر مبناي وجود رابطي، چون واجد اصل ذات اند، هر چند مرتبط به خدايند و مي توانند طرف اضافه واقع شوند و مضاف محسوب گردند؛ ليكن ممكن است تضايف متقابل آنها با خداوند از صنف متخالف الاطراف باشد؛ نه متوافق الاطراف؛ يعني خداوند به آنها نزديك باشد و آنها از خداوند دور: (أولئك يُنادون من مكان بعيد).[ سوره فصّلت، آيه 44.]البته منشأ اين گونه از تفاوت به فقدان اصل وجود (كان تامّ) يا كمال وجود (كان ناقص) بر مي گردد. اگر زنده به مرده نزديك است و مرده از زنده دور است يا بينا به نابينا نزديك و نابينا از وي دور، از همين جهت است. ادامه دارد👈 ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▫ تعریف و تفاوت تدبّر و تفسیر را جهت تقریب به ذهن می‌توان در قالب مثال، این چنین بیان کرد: 🔹 قرآن از آن جهت که کتابی جهانی و جاودانه است، ناگزیر مانند قانون اساسی و سیاست‌های کلی یک کشور، کلی و کلان است. 🔹 قانون اساسی و سیاست‌های کلی یک کشور را لااقل در دو سطح می‌توان مورد ارزیابی قرار داد؛ یکی، فهم تدبّری از آن که فهمی ظاهری، کل‌نِگر و مجموعی است و همه‌ی شهروندان یک جامعه از این نوع فهم بهره دارند و سطح دیگر، استنباط تفسیری از آن که موجب تفصیل مباحث و بیان جزئیات اجرائی و عملیاتی آن می‌شود. 🔹 این سطح از استنباط، وظیفه‌ی رهبران جامعه و مدیران کشور است و نیازمندِ توانائی‌های علمی و روحی بیشتری می‌باشد. هر دو این موارد، کاری لازم و ضروری است، لذا اگر فهم تدبّری و مجموعی صورت نگیرد، آحاد جامعه از درکِ اهداف، مقاصد و برنامه‌های کلی کشور بی‌بهره‌اند و معیاری برای صحت و سُقم ریز قوانین و آیین‌نامه‌ها باقی نمی‌ماند و اگر استنباط تبیینی و تفصیلی انجام نگردد، قانون اساسی و فهم تدبّریِ آن، قابلیت اجراء در جامعه و مدیریتِ نظامات اجتماع را ندارد. ▫ قرآن کریم – البته بدون مقایسه با قانون بشری- قانون اساسی الهی است که مخاطب آن تمام مردم بوده و ایشان باید از یک‌سو، اصول و سیاست‌های کلی آن را درک کرده و با ایمان آگاهانه زندگی خود را در جهت این اصول و سیاست‌ها تنظیم نمایند و از سوی دیگر با تبعیت آگاهانه از رهبران الهی که جزئیات قوانین و برنامه‌های الهی و آیین‌نامه‌ها را استنباط و جامعه بشری را هدایت می‌کنند، در راستای عمل به قانون اساسی الهی گام بردارند. ◽ پس در واقع تدبّر در قرآن، فهم ضابطه‌مند و میسر تمام انسان‌ها از قرآن کریم جهت دریافت هدایت‌های بنیادین الهی بوده و با تبیین(تفسیر) استنباطی و اجتهادی قرآن که جهت تبیین جزئیات معارف و احکام قرآن انجام می‌گیرد، متفاوت است. تدبّر، تفهم و فهمیدن آن چیزی است که قرآن با زبان گویای الفاظ خود بدان ناطق است؛ اما تبیین و تفسیر، استنطاق(به نطق در‌آوردن) قرآن و استنباط از آن است. 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom