eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیر 📌 قسمت اول: مروری بر ترجمه آیات 💠به نام خداوند رحمان و رحيم💠 1⃣ ما اين عظيم الشان را (كه رحمت واسع و حكمت جامع است ) در شب نازل كرديم 2⃣ و تو چه مى دانى شب چيست؟ 3⃣ شب قدر (در و مرتبه ) از ماه بهتر و بالاتر است 4⃣ در اين شب فرشتگان و (يعنى جبرئيل ) به خدا از هر فرمان (و دستور الهى و سرنوشت خلق ) نازل مى شوند 5⃣ اين شب رحمت و و تهنيت است تا صبحگاه 🍁🍁🍁 با ما همراه باشید ☘انتشار عمل و رفتار و سخن خوب صدقه ای ماندگار است.توفیق را از خدا بخواهیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نائب امام 🔹 گاهی تعبیر قرآن این است كه شما باید تجارت كنید، برای اینكه سرمایه ‌ای به نام عمر می‌ دهید، چیزی باید بگیرید، گاهی دارد كشاورزی كنید ﴿وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً﴾.[سوره نوح،آیه17. ] اگر انسان در بخش كشاورزی شركت كرد، شجره طیبه ‌ای می‌ شود كه ﴿أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ﴾،[سوره ابراهیم،آیه2. ] اگر در بخش تجارت شركت كرد می ‌شود ﴿یرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ﴾[سوره فاطر،آیه29. ] كه دیگر كسادی و خسارتی و ضرری در آن نیست. اما هر دوی این كار یك توجیه لازم دارد، در تجارت انسان چیزی می ‌دهد و یك چیز بهتری می ‌گیرد این معنای تجارت است؛ ولی در تجارت الهی، عِوض و معوّض هر دو را خدا به انسان می‌ دهد، این‌طور نیست كه ما چیزی به خدا بدهیم یا در راهی صرف كنیم و عِوض آن را خدا به ما بدهد، این‌طور نیست. ما در دنیا چیزی می ‌دهیم و در قبال آن چیزی می‌ گیریم، این تجارت می ‌شود؛ ولی اگر با ذات اقدس الهی معامله كردیم، چه تجارت جان، چه تجارت مال، چه تجارت عِرض و آبرو كه ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَری‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ﴾[سوره توبه،آیه111. ] این عِوض و معوّض هر دو را به ما می ‌دهد، چیزی به سود خدا نیست، چیزی را خدا نگه بدارد نیست و اگر كشاورزی كردیم آن هم روشن است كه همه منافع را می ‌بریم؛ ولی در جریان كشاورزی آن مَثل گویاست كه فرمود آ‌ن‌قدر رشد می ‌كنید كه ﴿أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ﴾ «زمینی به اصل، آسمانی به فرع»، اگر می ‌بینید جناب نظامی این شعرها را گفته است اینها را قرآن و روایات پرورانده است. 🔹 در جریان كشاورزی روشن است كه انسان، شجره طوبا می ‌شود، چیزی نمی ‌دهد تا چیزی بگیرد، چون تجارت نیست؛ اما در جریان تجارت كه مثلاً وقتی صَرف بكند، عمری صَرف كند، مالی بدهد، جانی بدهد، شهید بشود، جانباز بشود، این‌طور نیست كه چیزی بدهد و چیزی بگیرد؛ بلكه عِوض و معوّض هر دو را خدای سبحان به انسان می‌ دهد؛ یعنی اگر برابر بخش پایانی سوره «توبه» فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَری‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ﴾[سوره توبه،آیه111. ]، این جان را كامل می‌ كند و این آبرو را كامل می ‌كند و به ما مرحمت می‌ كند، این‌طور نیست كه چیزی بدهیم و چیزی بگیریم. اما اگر خدای ناكرده كسی با ابلیس معامله كرد، با غیر خدا معامله كرد او عوض و معوّض هر دو را می‌ گیرد، نه چیزی به ما بدهد، اگر كسی خدای ناكرده در راه باطل قدم گذاشت؛ یعنی عمر را صَرف كرد، آبرو را صرف كرد، مال را صرف كرد، این مال و آبرو را آن ابلیس می ‌برد كه اصلِ مبیع است، آن ثمن هم در اختیار اوست؛ آن‌گاه ما را به اسارت می‌ گیرد و از ما سواری طلب می ‌كند. 🔹 انبیا (علیهم السلام) عموماً وجود مبارك حضرت خاتم (علیهم الصلاة و علیهم السلام) خصوصاً و ذوات قدسی اهل بیت (علیهم السلام) عموماً به بركت رئیس مذهب ما وجود مبارك امام صادق خصوصاً كه الیوم وجود مبارك ولیّ عصر است، اینها آمدند به ما گفتند شما می‌ توانید رشد كنید و شجره طوبا باشید، شجره ‌ای باشید كه ﴿أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ﴾ می ‌توانید تجارت كنید، عوض و معوّض هر دو را می ‌برید. 🔹 بعضی از بزرگان كه به مقام والای علمی رسیدند رساله ‌ای نوشتند «رساله عهد»، با خدایشان عهد بستند و عصاره آن عهد را در آن رساله نوشتند، عهد كردم كه كارهای غیر علمی نكنم، عهد كردم كه نوشته ‌های غیر علمی نخوانم، عهد كردم كه قصّه نگویم، عهد كردم كه قصّه نشنوم، چون روح قصه، روح عوامی است؛ روح قصه گفتن، روح قصه پرداختن، روح خواب گفتن، روح خواب شنیدن، این روح وقتی روح عوامی شد، دیگر عالِم نخواهد بود؛ مگر ذهن ما چقدر ظرفیت دارد، تا چه اندازه ما می‌ توانیم به این ذهن واردات بدهیم؟ اگر چهارتا قصه، چهارتا حرف غیر علمی به این روح دادیم دیگر پر می ‌شود. 🔹 مرحوم آخوند صاحب كفایه را خدا غریق رحمت كند! مثالی در كفایه دارد كه فرمود اگر شما یك سطل آب شور پای درخت ریختید این دیگر آب شیرین را نمی ‌پذیرد، دیگر میوه هم نمی‌ دهد؛ مگر این درخت چقدر آب می ‌خواهد؟ یك سطل آب می‌ خواست كه شما هم آب شور دادید، این ذهن مگر چقدر ظرفیت دارد؟! عهد كردم كه حرف غیر علمی نزنم، تعهّد كردم كه عوامانه سخن نگویم، تعهّد كردم كه حرف عوامانه را نشنوم، این شخص محقّق بار می ‌آید و وقتی محقّق بار آمد جامعه ‌ای را می ‌تواند اصلاح كند تا می‌ رسد به جایی كه نایب امام می‌ شود. 📚 سخنرانی عمومی به مناسبت شب ولادت رسول اکرم (ص) تاریخ: 1393/10/18 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
📌 برداشتی از از کلام -4- 🔹والَّذينَ يُؤمِنونَ بِما أُنزِلَ إِلَيكَ وَما أُنزِلَ مِن قَبلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُم يوقِنونَ﴿۴﴾ 🔵پس خصوصیت اولی که در این دو فقره و این دو عبارت وجود دارد، اصل است که این هم، در تشکیل شخصیت تقوا در انسان یک عنصر لازمی است! ممکن است کسی بخدا ایمان داشته باشد، لکن به وحی ایمان نداشته باشد، این کافی نیست، لذا در قرآن در موارد عدیده اطاعت پیغمبر پس از اطاعت خدا ذکر شده: «اطیعواالله و اطیعوا الرسول»(۲) خدا را اطاعت کنید و پیامبر را اطاعت کنید. اگر درباره‌ی مسائل اساسی زندگی انسان و تکلیف اساسی، عقل‌ها با هم تصادم پیدا کردند که حتماً می‌کنند، راه ارشاد عقل به جز وحی خدا چیست؟ پس اعتقاد به وحی، و ایمان به اصل وحی، یک شرط اصلی و یک عنصر اصلی است. 🔹وحی عبارت است از: تعلیم ویژه الهی و هدایت ویژه الهی به بنده‌ی برگزیده‌اش پیغمبر، که او هم این هدایت و این تعلیم را در اختیار انسانهای دیگر می‌گذارد. 🔵برنامه‌های اسلام سه منطقه‌ی اساسی از وجود انسان را بایستی فرا بگیرد و پوشش بدهد: 🔻یک منطقه، منطقه‌ی انسان است که عقل را از گمراهی‌ها نجات بدهد، ولذا افکار و تصورات و فهم درست از حقایق عالم در این منطقه قرار می‌گیرد. 🔻منطقه‌ی دوم: منطقه‌ی انسانی است که به آن اخلاق می‌گوئیم. روان انسان دچار آلودگیها و تیرگی‌ها و زشتی‌ها و کج‌رویهایی می‌شود که از خصوصیات وجود انسان و زندگی‌ او سرچشمه می‌گیرد. فرضاً انسانها ممکن است دچار بخل بشوند و این بخل سعادت انسان را مختل می‌کند. اگر انسانها بخیل باشند، یعنی حاضر نباشند به یکدیگر خیر برسانند، این، زندگی انسان را تحت تأثیر قرار خواهد داد، یا انسان ها مبتلای به (جبن) ترس افراطی و بی‌اندازه بشوند و از ورود در میدانهای زندگی که غالباً با خطر همراه است بترسند و پرهیز کنند، و از این قبیل رذائل اخلاقی که اینها پستی‌ها و دنائت‌ها و تیرگی‌ها در روح انسان است، هدایت وحی شامل اینها هم می‌شود. 🔻منطقه‌ی سوم: منطقه‌ی و منطقه‌ی‌کارکرد آنها در زندگی است، یعنی چه کاری را بکنیم و چه کاری را نکنیم؟ که این منطقه‌ی سوم، بلاشک ارتباط مستحکمی با آن دو منطقه‌ی قبلی دارد، یعنی عقلیات و ذهنیات در چگونگی عملکرد تأثیر می‌گذارند همچنانکه روحیات و خصلت‌ها هم در چگونگی عملکرد تأثیر می‌گذارند. 🔹دین پیغمبرخاتم(ص) شامل هر سه اینهاست که باید به این سه ایمان آورد و آنچه نازل شده قرآن است که شامل این سه منطقه است. 1370/08/01 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📚 سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان تاریخ: 1385/01/08 🆔 @a_javadiamoli_doross 📌 روح جهان هستی 🔸 وجود مبارك پیامبر گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) به منزله است؛ یعنی سماوات و أرضین از یك سو، انبیا و اولیا از سوی دیگر همه اینها كه خلق شدند و زمینه فراهم شد، وجود مبارك آفریده شد. همان طوری كه خدای سبحان مجاری ادراكی و تحریكی ما را آفرید، ابزار درك و كار ما را خلق كرد، بدن ما، مغز و قلب ما را همه این شئون ظاهر و باطن را آفرید، بعد فرمود: ﴿ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ﴾[1] یا فرمود: ﴿فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ﴾؛[2] یعنی اول من ابزار بدنی انسان را فراهم كردم، بعد منسوب به خودم را به او افاضه كرده ‌ام. در ساختار انسان این‌ طور بود كه اول بدن خلق شد، بعد روح به او تعلق پیدا كرد؛ در كل جهان هم همین طور است، كل این جهان خلق شد، سماوات و أرضین و همچنین انبیا و اولیا، بعد وجود مبارك پیامبر را ذات اقدس الهی به جهان اعطا كرد که ﴿لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی المُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً﴾.[3] 🔸 ما باید بدانیم که عضو فلج یا عضو سالمی هستیم! بالأخره این جهان كه یك بدنی دارد و یك جانی ما چه كاره ‌ایم! ما اگر ـ معاذ الله ـ هیچ ارتباطی با پیامبر نداشته باشیم، نه معارف او را درك ‌كنیم، نه احكام او را بفهمیم و عمل بكنیم، معلوم می ‌شود که یك عضو فلج و یك عضو مرده‌ ایم. خب عضو فلج و عضو مرده این نه سخنان روح را درك می ‌كند و نه دستورهای روح را اطاعت می‌ كند؛ یك فلج همین طور است! اگر كسی دستش فلج بود، او نه سرما و گرما را احساس می ‌كند، نه رطوبت و یبوست را احساس می ‌كند، نه نرمی و درشتی را احساس می ‌كند، نه سایر ملموسات را درك می ‌كند و فرمان هم نمی ‌برد؛ یعنی روح اگر فرمان داد مثلاً گفت این ظرف را بردار، این دست فلج نمی ‌تواند اطاعت كند؛ نه می‌ فهمد و نه كار می ‌كند، چون فلج است، در حقیقت مرده است. آن اعضایی كه سالم ‌اند، هم می ‌فهمند كه روح چه اراده كرده است، هم توان تدبیر را دارند و اطاعت می ‌كنند. چشم می‌فهمد كه روح دستور به دیدن داد، این درك را دارد، بعد هم می ‌بیند. سامعه می‌ فهمد كه روح دستور شنیدن داد، او هم شروع می‌ كند به گوش دادن و استماع، اعضا و جوارح دیگر هم همین طورند؛ دست سالم می ‌فهمد كه روح دستور داد كه این ظرف را باید بردارد و همچنین برمی ‌دارد، پس عضو مرده نه می‌ فهمد و نه امتثال دارد، اما عضو زنده و سالم هم می ‌فهمد و هم اطاعت می ‌كند؛ حالا این مربوط به و درجات است. 🔸 ما عضوی از این جهانیم، این پیكر یك روحی دارد به نام وجود مبارك پیامبر گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء)، ما باید خودمان را با آن حضرت بسنجیم كه چه اندازه احكام و حِكَم او را چه در بود و نبود، چه در باید و نباید، چه در حكمت نظری و چه در حكمت عملی، چه در جهان بینی و چه در فقه و اخلاق بفهمیم و عمل بكنیم. اگر خدای ناكرده نه فهمیدیم که پیامبرمان چه فرمود، نه [اینکه] اگر [هم] فهمیدیم عمل می كنیم، معلوم می ‌شود یك عضو زنده ‌ای از این موجود نیستیم، ما عضو این جهان نیستیم! تعبیر قرآن كریم هم درباره بعضی ها این است كه اینها مرده ‌اند، اینكه می ‌فرماید ﴿مَا یسْتَوِی الأَحْیاءُ وَلاَ الأَمْوَاتُ﴾؛[4] آیا زنده و مرده یكسان ‌اند؟ خب معلوم است كه زنده و مرده یكسان نیستند، این دیگر احتیاج به وحی ندارد! وحی از عرش اعلا از ﴿دَنَا فَتَدَلَّی﴾[5] نازل بشود، ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِینُ ٭ عَلَی قَلْبِكَ﴾[6] وحی نازل بشود كه زنده و مرده یكسان نیستند، خب این را همه می ‌دانند که زنده و مرده یكسان نیستند؛ منظور این نیست كه این كسی كه مُرد و اجازه دفنش را صادر كردند این با دیگران فرق دارد، منظور این است كه آن كسی كه معارف را درك نمی‌ كند و دستورهای الهی را عمل نمی ‌كند مرده است و این مطلب است كه محتاج به وحی است، به چه دلیل مرده است؟ برای اینكه با آن ارتباط ندارد، نه می ‌فهمد كه پیامبر چه دستور داد و نه دستورش را عمل می‌ كند. پس ما هر روز باید این ارزیابی را بكنیم كه ما در كجای عالم قرار داریم و در این جایمان كجاست. [1] . سوره مومنون، آیه 14. [2] . سوره حجر، آیه 29؛ سوره ص، آیه72. [3] . سوره آل عمران، آیه 164. [4] . سوره فاطر، آیه 22. [5] . سوره نجم، آیه 8. [6] . سوره شعراء، آیه 193 و 1394. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom