eitaa logo
رهنامه پژوهش
786 دنبال‌کننده
234 عکس
5 ویدیو
30 فایل
🔻 معاونت پژوهش حوزه های علمیه 🔻 مدیریت ترویج پژوهش ☘️رهنامه پژوهش، فصلنامه ای برای ترویج فرهنگ پژوهش، ارتقای مهارتهای پژوهشی و افزایش سواد پژوهش در میان طلاب جوان: www.rahnamehmag.ir ▫️ارتباط با سردبیر ✅ @sadramah ارسال پیامک 5000400030096
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠یک مساله پژوهشی: پیامدهای اخلاقی زیست شبانه بر روابط عاطفی زوجین» 🔻احتمالاً دربارۀ شهر بیدار(night life ) یا زندگی شبانه شنیده‌اید؛ پدیده‌ای که در بسیاری از كشورهای دنیا به رسمیت شناخته می‌شود. در این نوع زندگی چیزی به نام خاموشی نداریم؛ درباره ماهیت و اهداف طراحان این طرح و اینکه آیا به معنی تفریحات شبانه است یا خدمات24ساعته و یا تکاپوی چهار درصدی ها برای فروش کالا و تکاثر و استثمار بیشتر و یا چیز دیگر نمی دانم و اساسا اینها محل بحث ما نیست؛ کسانی که از این پدیده حمایت می‌کنند آن را به منزله خدمات بی وقفه به مشتریان دانسته و می‌گویند: «این خدمات شامل همه آن چیزهایی است كه مردم در طول روز امكان دسترسی دارند. سرویس حمل و نقل، مراكز تفریحی و درمانی و شغلی و... در چنین شرایطی شب دیگر زمانی از دست رفته یا عاملی تشدید كننده برای ترس یا ناامنی بخشی از مردم نبوده؛ بلكه می‌تواند همانند روز فرصتی برای زندگی به مفهومی تام و در همه ابعادش باشد.» اما می دانیم که شیفت زندگی از یک مدل به سبکی دیگر بدون هزینه نخواهد بود؛ بنابراین اگر بخواهیم «پیامدهای اخلاقی زیست شبانه بر روابط عاطفی زوجین» را بررسی کنیم. نکات زیادی برای بحث داریم که فقط به دو نکته اشاره می‌کنم؛ 🌕 نکته اول اینکه؛ در این عنوان «پیامد» را مفروض گرفتیم؛ به این معنی است که قصد نداریم از آثار مثبت زیست شبانه بحث ‌کنیم؛ بلکه می‌خواهیم به نتایج و پیامدهای منفی این نوع زندگی اشاره کنیم؛ 🌕نکته دوم: در عنوان یادشده با متغیرهایی مواجهیم که اگر بخواهیم مفروض اولیه خویش را به اثبات برسانیم باید آنها را مدنظر قرار دهیم و از این طریق فرضیه(نه به معنای خاصش؛ بلکه به عنوان مفروض عام تحقیق) را بیازماییم( آزمون فرضیه)؛ یعنی زمانی می‌توانیم پیامدهای زیست شبانه را ثابت کنیم که؛ اولاً: متغیر های مورد نظر خویش را به آزمون بگذاریم و ثانیاً: رابطه آن ها را تحلیل کنیم، و در نتیجه(از طریق آزمون) اثبات کنیم که بین این دو متغیر رابطه‌هایی وجود دارد. نوع مطالعه ما در این تحقیق میدانی خواهد بود؛ باید نمونه‌ها را بررسی کنیم؛ اینجا محقق با مشکل جدیدی مواجه می‌شود؛ اینکه اساساً زیست‌ شبانه‌ای در کشور نداریم! یعنی این سبک زندگی هنوز در کشور ما رسمیت نیافته! 🔻پس چه باید کرد؟ به سراغ تحقیقات سایر کشورها در این زمینه می‌رویم. ممکن است گفته شود: این کشورها با استاندارهای زندگی غربی اداره می شوند و ربطی به زیست اسلامی ندارد. بسیار خوب؛ اشکال فی الجمله وارد است؛ اما به منزله بی نیازی ما به تحقیقات سایر کشورها یا بی اعتباری پژوهش های آنها نخواهد بود؛ یعنی مطالعات سایر کشور ها برای ما مهم و قابل استفاده اند؛ زیرا جنس زندگی انسانها ناظر به امور فطری 《دین》 و 《 بی دینی》نمی شناسد. همگان نیازهای ثابتی دارند که ریشه در امور فطری دارد؛ از این رو در کنار مطالعه میدانی باید سراغ نخبه‌گان رفت و از متخصصین روانشناسی خانواده، اخلاق خانواده و...سوالات تحقیق را جویا شد. 🔻سخن کوتاه نمایم؛ عنوان یاد شده صرفا یک پیشنهاد بود، اگر قصد دارید در این باره تحقیق کنید حتما با اساتید در دسترس بیشتر مشورت کنید. 🔻این نکته هم قابل ذکر است که پدیده《زیست شبانه》موضوع عامی است که چندین مساله از دل آن می جوشد؛ اگر ابعاد بحث به حقوق، فقه، جامعه شناسی و... توسعه یافته و قیود آن نیز متعدد شود. یاعلی @masaelepazuheshi
هدایت شده از پاورقی
🔴برای پژوهش آموزان 💠به سوی حرفه ای شدن(۱) 🔻تعریف مفهوم "واژه تحقیق" معانی لغوی واژه تحقیق درست و صحیح گردانیدن امور، پیدا کردن گمشده، یافتن، جستجو کردن، حقیقت یابی و به اثبات رسانیدن مدعا است. معنای لغوی پِژوهش : پِژوهش pezuh-es (اِ مص. پژوهیدن) 1ـ جستجو، بازجویی، بازجست، رسیدگی، تفحص، تحقیق، استفسار... بررسی¬ها و جستجوهای علمی ...(محمد معین، فرهنگ فارسی، ج1، ص778) و... و در اصطلاح تا کنون بیش از بیست و پنج معنا بر اساس انواع رویکرد ها و مکاتب دانشی برای تحقیق ارائه شده است، مثلاً می گویند تحقیق عبارت است از مجموعه مقررات و قواعدی که چگونگی جستجو را به پژوهشگر می آموزند، یا در تعریف دیگر تحقیق عملی است منظم به منظور پاسخ گویی به سؤال علمی مورد نظر. ♦️ادامه دارد... @masaelepazuheshi
♦️ضرورت اولویت سنجی پژوهشی 📌 از آنجا که ما نمی توانیم همه مسائل را حل کنیم، باید مهمترین مساله را بیابیم و برای این کار باید دستگاه اولویت سنجی تاسیس کنیم. شاخصه های این دستگاه بیان می کنند که کدام مساله ها اولویت دارند. 📌 نخستین وظیفه پژوهشگر این است که معضلات را بشناسد؛ معظلاتی که شاخه ای از علوم، یا یک جامعه یا یک نظام با آن درگیر است. مقام شناختن معضلات، پیش از مقام پژوهش است و تا حاصل نیاید پژوهشی هم راه نمی افتد... ▪️حجت الاسلام سیدمحمدعلی عماد، معاون پژوهش سابق حوزه‌های علمیه 📎خشت اول، ش5و6، ص 135،136 👉@rahnameh
🖌 📜 حوزه های علمیه، اساسی ترین کاری که امروز بر عهده دارند به طور جمعی، و همین طور فضلا که توانایی بر این کار دارند به صورت فردی، وظیفه شان است؛ تولید فکر اساسی، تبیین و تحکیم مبانی اسلام، ایستادگی در مقابل شبهه هایی که دشمنان حاکمیت اسلامی بر اذهان وارد می کنند برای اینکه شاید بتوانند آن شکست سختی را که از اسلام خوردند، جبران کنند که البته نخواهند توانست. 🔖 برداشتی از سخنان مقام معظم رهبری (حفظه الله) - خشت اول، شماره 7، صفحه 9 👉@rahnameh
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠پیشنهاد عنوان پژوهشی: نقش اخلاق رقابت در افزایش شادکامی 🔻چندی قبل گذارم به دنیای کتاب جناب آقای مولانا افتاد؛ فروشگاهی بزرگ و مدرن واقع در طبقه سوم پاساژ صفاییه. مکانی دلچسب و جذاب که گاهی خود را به ضیافتش دعوت می کنم. در حالی که تلفن همراهم زنگ خورده بود و مشغول شنیدن یک سوال شرعی درباره محدوده اختیارات و وظایف وصی برای صیانت از ثلث اموال متوفی بودم؛ چشمم به کتاب《در ستایش اتلاف وقت》 افتاد؛ توجهم جلب شد. آن را به دست گرفته و به مطالب معرفی کتاب در پشت جلد آن خیره شدم، در حالی که همچنان مشغول شنیدن سوال پشت خط تلفن همراهم بودم. 🔻غرضم از نوشتن این چند سطر نه طرح بحثی درباره وظایف وصی است و نه قصد معرفی کتاب در ستایش اتلاف وقت را دارم، که به رسم عادت در فرصتی مناسب آن را معرفی خواهم کرد. من از این کتاب به یاد کتابی دیگر که ۴ سال پیش در یک کتاب فروشی واقع در تهران دیده بودم افتادم؛ کتابی نوشته برتراند راسل با عنوان 《در ستایش بطالت》. 🔻ابتدا تصور کردم ترجمه و یا چاپ جدیدی از همان کتاب را پیش رو دارم؛ اما با دقت بیشتر متوجه شدم نویسنده این کتاب شخص‌دیگری است به نام آلن لایتمن؛ پنج فصل نخست کتاب را در مدت کوتاهی خواندم و به سراغ قفسه کتابخانه رفتم به قصد یافتن کتاب راسل. تصورم این بود که باید مدت زیادی را برای یافتنش تلاش کنم؛ اما در اولین نگاه چشمم به کتاب افتاد. دوباره مرور کردم و در صفحات میانی این کتاب موضوعی به ذهنم تبادر کرد که به نظرم رسید می تواند پیشنهادی باشد برای اهل تحقیق. 🔻سخن برتراند راسل در ستایش بطالت نه تشویق تنبلی، تن پروری، رکود و ایستایی؛ که تلاشی برای یافتن فراغت و نه به معنی مصطلح 《مدیریت اوقات فراقت》در زندگی است. فرصت دادن برای تقسیم عادلانه نشاط و امید به همگان است. اینکه بجای خوش بودن عده ای و فربه شدن جمعی اندک، همگان خوب زندگی کنند و خوش زیست نمایند. خوب بخورند و خوب لذت ببرند. از همین رو این پرسش ها به ذهنم رسید: 🔻آیا می توان رقابت را از مسابقه برای انباشت سرمایه و تکاثر و خارج کردن رقیب از صحنه و بیکار کردن اشخاص به فرصتی برای بالا بردن کیفیت کالا و خدمات و نیز افزایش نشاط و امید عمومی تبدیل کرد؟ آیا 《کار》 را که در فرهنگ دینی به بهترین تفریح توصیف شده است می توان برای همگان لذت بخش کرد؟ چگونه می توان در یک جامعه《نشاط و امید ناخالص ملی》 را جایگزین《تولید ناخالص ملی》 کرد؟ چگونه می توان محیط کار را بستر امن همگانی و نه حاشیه امنی برای درصد کمی از ثروتمندان تبدیل کرد؟ آیا می توان به جای احساس تکلیف کردن تا ارذل العمر، به واگذاری کار به جوانان و تقسیم ثروت به جمع بیشتری از جامعه اندیشید؟ 🔻پاسخ به همه پرسش های یادشده نه در حوصله یک مقاله است و نه در توان یک محقق بلکه مساله ای چند وجهی است که از یک طرف جزو شئون حکومت و به عزم و اراده حکمرانان برای حل آن مسائل مرتبط است و از طرفی دیگر به فرهنگ عمومی وابسته است؛ با این حال به گمانم می توان تحقیقی در قالب یک مقاله درباره اخلاق رقابت نوشت و در آن به برخی از پرسش های پیش گفته پاسخ گفت. رعایت اخلاق رقابت می تواند نقش زیادی در تقویت نشاط و شادکامی و بسط عدالت اجتماعی ایفا نماید. 🔻پ.ن: ۱. جامعه باید از اشخاص با تجربه در قالب مشاوره بهره جوید. ۲. کار جهادی برای کشور ما(به ویژه در شرایط تحریم) یک وظیفه همگانی است. و این نوشته هرگز به معنی لزوم کم کردن مدت و زمان کار در شرایط فعلی نیست(اگر چه فرهنگ جهانی باید به این سمت حرکت کند)؛ بلکه بر ضرورت واسپاری امور به جوانان و تقسیم وظایف و تقویت نیروی مولد تاکید می ورزد. @masaelepazuheshi
🖌 📜 یکی از مهمترین ملزومات پژوهش، است و در راس این اخلاق جای دارد. مرحوم این شعبه حرّانی در تحف العقول روایتی نورانی از امام حسین (ع) نقل کرده که بسیار قابل تامل است. امام (ع) در آن روزگار سخنی بر زبان مبارکش آورده است که تا امروز در حوزه آزاداندیشی در جامعه انسانی، احدی از آن برتر و پرمغزتر بر زبان نیاورده است. معنا و مضمون روایت این است: خردمند کسی است که خود منتقد خویشتن است و نخستین کسی که به دیدگاه های او انتقاد می کند خود او است. او همواره این احتمال را می دهد که یافته هایش نقدپذیرند و اگر در جهان هیچ کس نباشد که او را نقد کند، خود به این مهم قیام می کند و دیدگاه هایش را محک می زند و ارزیابی می کند. امروزه می گویند باید به دیگران اجازه بدهید اظهار نظر کنند و حق انتقاد را برای آنها محفوظ بدارید. اما (ع) قرنها پیش، از این مرحله جلوتر رفته و فرموده است نه تنها به دیگران اجازه بدهید شما را نقد کنند، بلکه خود نیز دیدگاه های خود را به نقد بکشید. 🔖 حجت الاسلام سیدعلی عماد، معاون پژوهش سابق حوزه های علمیه خشت اول، شماره 5و6، صفحه 137 👉@rahnameh
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠علیه برنامه ریزی! 🔻پیش از هر کلامی بگویم: موضعم درباره برنامه ریزی منفی نیست؛ یعنی زندگی بی برنامه ارزش زیستن ندارد. [التدبیر قبل العمل یومن العثار: برنامه ریزی قبل از انجام کار موجب مصونیت از لغزش می شود؛ امام علی(ع)] مرادم از عنوان یاد شده 《برنامه ریزی با قید روزمره گی با معیار پول است.》 یعنی من کار می کنم تا پول در بیاورم. اگرچه همه کار می کنند برای امرار معاش و پول نیز به کار تعلق می گیرد؛ اما این مرام که همه چیز با معیار پول سنجیده شود هویت اخلاقی ما را تحت الشعاع قرار داده است؛ با این منطق حتی《وظیفه》نیز فدای پول می شود. یعنی اگر انجام یک وظیفه کاری به زمانی غیر از ساعت اداری موکول شود، و به دلیل مشکلات سازمان در تامین بودجه و اعتبار، اضافه کاری تعلق نگیرد، کارمند انگیزه ای برای کار ندارد. 🔻در چنین وضعیتی آرامش نیز فدای پول می شود. درمان و بهداشت و حتی اخلاق نیز پولی می شود. همین چند روز پیش دخترم برای رفع اختلال در شبکه پیام رسان شاد ناچار شد تا با یکی از مراکز مشاوره تماس برقرار کند؛ مشغول صحبت با خانمی شد که نحوه رفع اختلال و ورود به شاد را به او آموزش می داد؛ بانوی پشت خط تلفن بسیار مهربان، آرام و با تانی صحبت می کرد؛ من که از این سبک پاسخ به ارباب رجوع کمی شگفت زده شده بودم تصور کردم این خدمتی از ناحیه وزارت آموزش و پرورش است؛ بارها به وزیر محترم و همکاران مرحبا گفتم که در عصر روز تعطیل اینچنین با طراوت و شاداب با ارباب رجوع صحبت می کنند و مشاوره می دهند؛ مکالمه طولانی شده بود؛ در تمام این مدت من رکب خورده بودم؛ اساسا با یک موسسه خدماتی خصوصی طرف بودیم، هزینه مشاوره به پای من حساب شده بود. توجه و ادب مثال زدنی بانوی پشت خط به طمع پول بود؛ یعنی اخلاق پولی! 🔻علم نیز پولی می شود؛ چندی پیش استاد ارجمندم آقای دکتر سید حسن اسلامی اردکانی درباره اشخاصی نوشت که به قول خودشان《مقاله غیرعلمی پژوهشی بلد نیستند》؛ چیزی که اهل علم و دانشگاهی برای حفظ شان و جایگاه خویش به آن توجه دارند و ابراز می دارند: تنها برای نشریه ای مقاله می نویسند که رتبه علمی پژوهشی داشته باشد! راز پنهان درون این گزاره این است که 《چون پول برایم مهم است برای نشریه ای می نویسم که روی رتبه علمی ام تاثیر بگذارد.》 یعنی برای من پول خلق کند. همین رویه دانشگاهی حوزه های علمیه را نیز به ضیافت خویش دعوت کرد. 🔻پدیده عریان دیگری نیز که جناب ایشان مطرح کرده بود تقاضای پول هنگفت برخی از نشریات علمی پژوهشی از دانشجویان نگون بخت مقطع دکتری برای دریافت اکسپت است. یک مورد درخواست۳۲میلیون تومان از دانشجویی توسط یک نشریه [نا]علمی پژوهشی برای پذیرش دو مقاله. نامش را چه بگذاریم؟ 🔻بنابراین من علیه برنامه ریزی ای سخن می گویم که اندیشه ورزی را از ما می گیرد. از اخلاق تهی می کند، زمانمان را به دست می گیرد؛ مدیریت می کند و به سویی می کشاند که در آن 《همه چیز با پول درست می شود》 و دیگر هیچ! 🔻از همین رو برای دستیابی به آرامش باید زمانی را علیه برنامه ریزی سپری کنیم. آزاد باشیم؛ ذهنمان را از روزمره گی خالی کنیم و درباره چیزهای دیگری غیر از همه چیزهای روزمره بیاندیشیم. زمانی را به بطالت و بی خیالی سپری کنیم. بگذاریم ذهنمان درباره خودمان بیاندیشد؛ به گذشته برگردد؛ در کوچه پس کوچه های زمان کودکی مان را جستجو کند؛ زمزمه های لالایی مادر را بشنود؛ اقتدار پدر را به یاد آورد؛ با خواهر و برادر نجوا کند؛ برای رقیب ورزشی کوری بخواند؛ لابه لای علفهای مزرعه پرسه بزند، نیش زنبور را تجربه کند، مشق مدرسه و دنبال توپ فوتبال دویدن و بازی های کودکانه را مرور کند و نرم نرمک بزرگ شود، به امروزمان برسد و بی وقفه از امروز بگریزد، به آینده سیر کند و خویش را بر فراز ابدیت جستجو کند؛ آنگاه امروزش را بسازد. با خود بگوید من کیستم؟ در کجای تاریخ قرار دارم؟ به کجا باید بروم؟ چه مسئولیتی دارم؟ این زمان بطالت؛ فصل رویش امروز و فردا است که ما را نو می کند؛ به خویشتن وجودمان سلام کرده و برای فردا امیدوار؛ علیکم انفسکم. @masaelepazuheshi
🖌 این انقلاب، با این عظمت و ابعاد و آثار علمی، از لحاظ ارائه مبانی فکری خودش، یکی از ضعیف ترین و کم کارترین انقلاب ها و بلکه تحولات دنیاست؛ مثلا وقتی بازار مشترک به وجود می آید، ده ها کتاب و جزوه و تحقیق و فیلم، در باب مبانی فکری این کار، در سطوح مختلف منتشر می شود و برای اقتصاددان ها و سیاستمدارها و عامه مردم و جهان مصرف کننده و تولیدکننده ارسال می شود. مگر بازار مشترک چیست؟ آیا غیر از این است که چند کشور دور هم نشسته اند و مثل چند تاجر با هم تجارت می کنند و مبادلات بازرگانی دارند؟ بازار مشترک مثال کوچکی از دنیاست؛ ولی اگر شما انقلاب های بزرگ دنیا را هم در نظر بگیرید، باز هم مشخص می شود که ما کم کار کرده ایم. وقتی انقلاب اکتبر تحقق پیدا می کند، در طول ده پانزده سال، آنقدر کتاب و فیلم و قصه و جزوه در سطوح مختلف راجع به مبانی فکری این انقلاب نوشته می شود، که در کشورهایی که بادِ این انقلاب به آنها رسیده، دیگر مردم احتیاجی ندارند از کتاب های آنها استفاده کنند! 📝آن قدر فضای ذهنی پر شده است که روشن فکرهای خود کشورها می نشینند راجع به مبانی ارزشی و فکری آنها کتاب می نویسند. در سه چهار دهه گذشته، چقدر ایرانی ها درباره انقلاب شوروی، به زبان فارسی کتاب نوشتند... 📝ما (در ارائه مبانی فکری انقلاب اسلامی) چه کردیم؟ کاری که ما در این زمینه کردیم واقعا خیلی کم است... این یکی از کارهای حوزه است... قم بایستی محصول وافری در این زمینه می داد... 🔖مقام معظم رهبری (دام ظله) در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم 07/09/1368 📎خشت اول، شماره 8، صفحه 7 و 8. 👉@rahnameh
هدایت شده از پاورقی
صدرا مازنی: 📝محمدصدرا مازنی 💠زمینی‌تر بنویسیم 🔻چندی پیش کتابی از محققی ارجمند را مطالعه می کردم؛ یکی از مقالات کتاب در دفاع از فلسفه جزیره در برابر فلسفه قاره بود که بر هایدگر و اندیشه‌هایش حمله می کرد؛ یکی از نقدهایش دشوارنویسی‌ هایدگر بود. نزاع دو مکتب محل بحثم نیست؛ اصل نقدش بر فلسفه قاره نیز مورد توجه این نوشته نیست. مهمتر از نکتۀ بجای او دربارۀ دشوارنویسی هایدگر نیز که اهل فضل بر آن آگاهند مطلب دیگری بود که برایم جالب بود؛ او نوشته بود: کوتاهی عمر و فراوانی خواندنی‌ها مرا از خواندن نوشته‌های دشوار برحذر می‌دارد. به گمانم نکته درستی است؛ درحالی که هرکس در رایانه و گوشی هوشمند همراهش چند کتابخانه مجازی در اختیار دارد، چرا باید وقت محدود خویش را صرف خواندن نوشته‌های دشوار کند؟ 🔻اخیرا در جستجوی کتابهایی درباره یکی از موضوعات علوم انسانی بودم. دو کتاب به دستم رسید. مشغول تورق شدم؛ یکی از کتابها نوشته فاضلی حوزوی بود. متن کتاب دشوار، خسته کننده و حتی همراه با مباحث نظری غیرضروری بود؛ درحالی که کتابی دیگر در همان موضوع روان، ساده، جذاب و به دور از کلمات نامأنوس بود. این دومی ترجمه یک اثر غیرفارسی بود. 🔻نمی‌دانم آیا دشوارنویسی برای عده‌ای برند شده است یا عادت؟ گویی نمی‌خواهند و شاید هم نمی‌توانند به زبان مردمی و عامه بنویسند. اگر نتوانند ایرادی ندارد؛ اما نخواستن را نمی‌فهمم. اگرچه هر دانشی ادبیات تخصصی خاص خودش را دارد؛ اما از سخت‌نویسی و استفاده از واژگانی که برای فهمش به یک فرهنگ لغت اختصاصی نیاز باشد چه سودی عاید نویسنده می‌شود؟ آیا علم اشخاص با ترازوی میزان استفاده از کلمات غریب سنجیده می‌شود؟ اساساً چرا باید اینچنین مقاله‌ها و کتابها را خواند؟ به جز چند دانشجو (که به توصیه استاد) ناگزیر به مراجعه است؛ چه انگیزه‌ای برای خوانده شدن این چنین نوشته‌هایی وجود دارد؟ 🔻اگرچه برای مبارزه با دشوارنویسان نیازی به اقدامات ویژه و راه‌اندازی پویش در شبکه های مجازی نیست. مخاطبان چنین آثاری به غایت اندک‌اند‌. کافی است در مقام آموزش یاد بگیریم ساده و روان بنویسیم، مخاطب را خسته نکنیم، از عرش دشوار نویسی به فرش روان نویسی نقل مکان کنیم، برای مردم بنویسم و آسمانی تر شویم. پ.ن: منابع کهن و دست اول که به اقتضای زمانه و ادبیات مرسوم نوشته می شد و نیز نوشته های تخصصی محل بحث نیست. @masaelepazuheshi
🖌 لزوم ارتباط با تراث مکتوب حوزوی: 📝 مشکل بسیاری از طلاب ما این است که ارتباطشان با تراث و کتب گذشته قطع است. لذا نکات و ظرایفی را که باید یک عالم و محقق بداند، درک نمی کنند و دلیل این مشکل، این است که از شرح لمعه وارد تخصص شده اند؛ بنابراین قدرت ارتباط با عبارت های سخت و قدرت کلنجار با آنها را ندارند. 📎 حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست؛ 📎 خشت اول، شماره 8، صفحه 12. 👉@rahnameh
🔴 در حالت آرمانی، ما در نظام آموزشی خود، برای هر درس باید دو استاد داشته باشیم: 🔻یک استاد، وظیفه آموزش را بر عهده دارد؛ یعنی عمده کوشش او بر تدریس متمرکز است. 🔻استاد دیگر، استاد پژوهشی است. او باید همین درس را به صورت پژوهشی برای شما مطرح کند و شما را به تامل وادارد و نقطه های گیر درس را نشان دهد. ♦️ به عبارت دیگر، او باید شما را با روبرو کند و شما در پی حل آن بروید. 🔘حجت الاسلام و المسلمین سید علی عماد، معاون پژوهش سابق حوزه های علمیه؛ ☑️خشت اول، شماره 5 و 6، صفحه 140. 👉@rahnameh
📚چرا درس می خوانیم؟ 🔶آمدن در این میدان ها نیاز به مایه های علمی دارد، احتیاج به دارد. این قوام فکری را حوزه ها، تحصیلات دینی و فقهی و کلامی و فلسفی باید تامین کنند. این کاری است که در درجه اول درحوزه ها باید باشد که عبارت است از ؛ این را نیاید دست کم گرفت. 🔸 نباید فکر کنند که ما چرا درس می خوانیم، برویم دنبال این کارها (کارهای متناسب با شئون طلبگی) خیر، دنبال این فکر رفتن بدون تقویت بنیه علمی، هیچ خدمتی نمی کند. اگر غیرعالمانه کسی وارد این میدان شود، به احتمال زیاد نخواهد بخشدید، هم خواهد داشت. 🔖مقام معظم رهبری حفظه الله 🔖سخنرانی در جمع طلاب مدرسه علمیه مجتهدی 29/09/1360 📝خشت اول، شماره 7، صفحه 9 👉@rahnameh
🔶 بی مایه فطیر است... 📖عزیزان من، را... خوب و عمیق بخوانید؛ این را من به عرض می کنم. همه آنچه برای یک روحانی از شئون مختلف لازم است، متوقف است بر این . در دوران مبارزات در مشهد، بنده درس می گفتم. – سطوح درس می دادم؛ مکاسب و کفایه می گفتم- در کارهای مبارزه هم بودم. 📖طلبه هایی که با بنده معاشر بودند، خیلی از آنها داخل مسائل مبارزه بودند. حضور در میدان های سیاسی - اجتماعی، بعضی از آنها را دچار تردید کرده بود که خواندن این درس ها و دقت در متون درسی چه فایده ای دارد؛ برویم مشغول کار سیاسی بشویم⁉️ آنها در همان میدان سیاسی هم با بنده مرتبط بودند و از بنده چیزهایی می آموختند. وقتی متوجه این تردید شدم به آنها گفتم: هر کاری می خواهید بکنید، بی مایه فطیر است؛ باید مایه داشته باشید تا بتوانید منشا اثر باشید. 🔖مقام معظم رهبری حفظه الله 🔖سخنرانی در جمع طلاب مدرسه علمیه مجتهدی 29/09/1360 📌خشت اول، شماره 7، صفحه 9 👉@rahnameh
هدایت شده از پاورقی
📝محمدصدرا مازنی 💠پیشنهاد عنوان پژوهشی: تحلیل تجربه نگاری الگوهای آموزشی مبتنی بر روش  سامرا 🔻در گپ و گفتهای صمیمی با مدیران، اساتید و فضلای حوزه فرصت را غنیمت می شمرم و درباره روش های آموزشی و در این باره که چگونه می توان بر محور پژوهش درس گفت، گفت و گو می کنم. در این مباحثات از سبک تدریسشان می شنوم و اینکه روش درسی برخی از آنان بر گرفته از روش سامرا است و نیز رضایت طلاب از شیوه درسی آنها. 🔻همواره پس از این مباحثات به خود می گفتم خوب است این تجربه ها مکتوب شود و در اختیار عموم اساتید و اهل نظر قرار گیرد؛ تا اینکه با خبر شدم این کار توسط دفتر هماهنگی امور مدارس قم(در زمان مدیریت حجت الاسلام والمسلمین آقای واحدی) انجام شده است. از سرگذشت این تجربه نگاری و تحلیل احتمالی آن خبری نداشتم؛ از این رو از طریق همکار خوبم آقای هاشم پور پی گیر شدم. ایشان بعد از بررسی خبر داد که اتفاق خاصی روی نوشته یاد شده نیافتاده و در همان مرحله تجربه نگاری باقی مانده است. از این رو به نظر می رسد تجربه های به دست آمده ظرفیت تحلیل و ارزیابی را داشته تا پس از اصلاح و تکمیل به جامعه علمی ارائه شود. 🔻برخی از سرفصل های پیشنهادی: ۱. توصیف الگوی تدریس سامرا؛ ۲. تجربه های تدریس مبتنی بر سامرا؛ ۳. بررسی تجربه ها با توجه به الگوهای نوین درسی؛ ۴. بررسی تجربه ها؛ امتیازات و اشتراکات؛ ۴. الگوی پیشنهادی. 🔻پ. ن: برخی از کوشش های نهادهای حوزه ای برای دست یابی به الگوی آموزش پژوهش محور: ۱. چنانکه گفته شد مرکز مدیریت حوزه های علمیه تجربه های تدریس اساتید را جمع آوری کرده است که می تواند به عنوان مهمترین منبع این تحقیق به شمار رود. ۲. مجله پژوهش و حوزه و نیز مجله رهنامه پژوهش هر کدام یک شماره مستقل را برای این موضوع اختصاص داده اند که اولی از طریق سایت معاونت پژوهش حوزه های علمیه و دومی از سایت مجله رهنامه پژوهش قابل دستیابی است. ۳. از سوی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران نیز اخیرا الگویی به پژوهش حجت الاسلام والمسلمین زارعی تهیه شده است که منبع مهمی در این باره به شمار می رود. @masaelepazuheshi
🛑 گشودن آفاق و گستره های جدید در امر فقاهت لازم است. چه دلیلی دارد که بزرگان و فقها و محققان ما نتوانند این کار را بکنند؟ 🛑 حقیقتا بعضی از بزرگان این زمان و نزدیک به زمان ما، از لحاظ قوت علمی و دقت نظر، از آن اسلاف کمتر نیستند، منتها باید این اراده در حوزه به حرکت در آید. 🛑 باید این گستاخی و شجاعت پیدا بشود و حوزه آن را بپذیرد. البته این طور نباشد که هر کس هر صدایی را بلند کرد، حوزه آن را قبول کند. در عین حال، نباید حرف جدید در حوزه و در چارچوب های مورد قبول، مستَنکَر باشد. ✔️ مقام معظم رهبری حفظه الله در جمع فضلا و نخبگان حوزه علمیه قم ۱۳۷۴/۹/۱۴ ✔️ خشت اول، شماره۷، صفحه۱۲ 👉@rahnameh
⭕️ علمای سلف به همه علوم مورد نیاز زمان خویش می پرداختند. تنها در صده های اخیر است که فقه و اصول، گرانیگاه علوم در حوزه ها شده است... ⭕️ ما هم قرن ها به همه علوم می پرداختیم تا اینکه در قرن هفتم به تدریج، فقه و بعدها اصول، برجستگی بیشتری یافت و در صده های اخیر، سایر علوم حتی علوم اسلامی، در حاشیه قرار گرفت و در بسیاری از مورد، تنها از آن جهت به آنها پرداخته می شد که در خدمت فقه باشند... 💠 حجت الاسلام والمسلمین مرحوم احمد احمدی (ره) 💠 خشت اول، شماره هفت، صفحه ۱۵ 👉@rahnameh
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠امام حسین(ع) و انسان‌های میان‌مایه 🔻تاریخ با سه گونه انسان‌ها مواجه بوده است: یک عده از آن‌ها شخصیت‌های فرومایه، پست و بی‌مقدار، با جنسی خراب. بی‌بوته‌هایی که غرور، لذت طلبی، جاه طلبی و خودخواهی را باهم جستجو می‌کنند. این نوع انسان‌ها منشاء بیشترین ظلم و فساد در جامعه هستند. 🔻دسته دوم پرمایگانی که به خودشان اهمیت می‌دهند، بزرگ منشان و انسان‌های اصیلی که به آخرتشان توجه می‌کنند؛ در هرکاری متوجه عواقب اعمال‌شان هستند، عقل معاش دارند، در عین حال از اموال خویش انفاق می کنند، دیگران برایشان مهم‌اند، وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَه: دیگران را بر خودشان مقدم می‌دارند؛ اگرچه خودشان نیازمندند. در مقابل ظلم و فساد سکوت نمی‌کنند؛ هرچند به قیمت جان‌شان تمام شود. تاریخ نمونه‌های فراوانی از این نوع دارد که حسین(ع) و یاران شهیدش خورشید عالم تاب این گروه به شمار می‌روند. 🔻اما دسته سوم انسان‌های میان مایه‌اند؛ متوسط‌‌ الحالند. میان‌مایه به انسانی گفته می‌شود که میل دارد اخلاقی زندگی کند؛ زندگی عادلانه را دوست دارد، زندگی اخلاقی را ترجیح می‌دهد؛ اما اگر شرایط مهیا نباشد میانمایگی‌اش سبب می‌شود برآوردن نیازهای خود را بر ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی برتری دهد. میان‌مایه برای آزادی، عدالت و انصاف هزینه نمی‌کند. میانمایگی تناقض است و میان‌مایه با باورهایی متناقض زندگی می‌کند. اینجور آدما منفعلند و در همه لایه‌ها و صنوف جامعه هم پیدا می‌شوند. 🔻اغلب آدمیان نه پست مایه‌گانی هستند که فرومایگی و رذالت‌های اخلاقی را راهبری کنند و نه پرمایه‌اند که خود و منافع خود را فدای ارزش‌های اخلاقی نمایند؛ بلکه عمدتاً اشخاصی هستند میانمایه! متوسط و متوسط الحال. 🔻از نظر من میانمایگان از فرومایگان هم خطرناکترند؛ فرومایگان و انسانهای رذل شناسنامه دارند؛ رو هستند؛ دیده می‌شوند؛ اما میانمایگان که رقمشان کم نیست همواره معترضان خاموش و ساکتی بودند که ترس و هراسشان از ستاندن حق موجب سلطه حاکمان فاسد شده است. اینان منافقانه زندگی می‌کنند، مجیزگویانی هستند که با نفاق و دورویی و ترس قدرت روزگار می‌گذرانند. 🔻این افراد حتی به امام حسین(ع) هم رحم نمی کنند. با نامه و مکاتبه از او می خواهند به کوفه بیاید؛ برای امام به رقم هجده هزار نامه ی دعوت می‌نویسند؛ اما رقم چند هزارنفری طایفه هانی مرعوب حیلۀ رسانه‌ای عدد50نفری ابن زیاد می‌شوند؛ مسلم را تنها می‌گذارند، عهد خویش را می‌شکنند و به سپاه عمر سعد می‌پیوندند. عاشورا از یک منظر محصول همراهی میانمایگان با فرومایگان است. 🔻ما از کدامین دسته و گروهیم؟ متملق و میانمایه؟ یا فرومایه؟ یا پرمایه و بزرگ؟ در زندگی حق خواه و منصف و پرمایه باشیم نه میانمایه و فرومایه. @masaelepazuheshi
(ع) 🖤🖤🖤
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠پیشنهاد عنوان پژوهشی: پیامدهای اخلاقی مجرم‌گردانی 🔻روزهای اخیر ویدئویی در شبکه های پیام رسانی فضای مجازی منتشر شده است که در آن تعدادی مجرم در خیابان‌های شهر گردانده می‌شوند. ماموران آنها را کتک می‌زنند و با عباراتی مانند غلط کردم، ...خوردم و امثال اینها تحقیر می‌شوند. در مواردی نیز با گردن‌بندی از آفتابه و یا پوششی از لباس زنانه خفیف می‌شوند. 🔻اینکه جرم این افراد چه بوده است، مهم است. اما اینکه قاضی با چه استنادی چنین حکمی صادر کرده است و همچنین آیا در صدور احکام حقوقی در این مورد و نظایر آن به آثار و پیامدهای آن توجه می‌شود یا خیر، بحث قابل توجه دیگری است. مخصوصاً که این‌چنین موضوعاتی ابعاد چندوجهی داشته و مسأله‌ای میان‌رشته‌ای است و علاوه بر تسلط فقهی و حقوقی نیاز به اشراف روانشناختی، جامعه‌شناختی و اخلاقی قاضی دارد و نمی‌توان بدون بررسی ابعاد دقیق و پیامدهای آن حکم صادر کرد. 🔻طلاب و دانشجویانی که در حوزه مباحث فلسفه اخلاق مطالعه می کنند می‌توانند از نگاه اخلاقی آن را تحلیل نمایند. این موضوع قابلیت بررسی فقهی نیز دارد. ضمن اینکه این بحث را می توان از بعد روانشناختی و جامعه شناختی و فرهنگی بررسی کرد. 🔻برخی از مباحث پیشنهادی تحقیق یادشده: 1. مفاهیمی چون اتهام اخلاقی، جرم اخلاقی، اراذل و اوباش روشن شود. 2. نوع جرم و حکم آن تبیین گردد. 3. دیدگاه‌های موافق و مخالف تحلیل و ارزیابی شود. 4. آیات و روایات مرتبط با کرامت انسانی و نسبت آن با موضوع بحث بررسی شود. 5. مبانی حقوقی، فقهی و اخلاقی مجرم‌گردانی تبیین شود. 6. با توجه به ممنوعیت شکنجه در شرع اسلام نسبت آن با شکنجه بررسی شود. 7. شرایط زمانی مجرم‌گردانی(وضعیت کرونا و تجمع غیرمنتظرۀ مردم که خود باعث شیوع بیماری می‌شود.) تحلیل شود. 8. با توجه به عدم امکان جلوگیری از تصویر برداری و انتشار عمومی آن صدور چنین احکامی چه توجیهی دارد؟ توضیح اینکه: با فرض اینکه اصل مجرم گردانی توجیه حقوقی داشته باشد، آیا تحقیر آن در حد مردم یک یا چند کوچه و خیابان و شهر مد نظر است یا اینکه خفیف کردنشان در بین عموم مردم نیز بی اشکال است؟ البته این بررسی باید با توجه به انتشار جرم این دسته از افراد در بین عموم جامعه انجام شود. (از قرار اطلاع این مجرمین با قمه و شمشیر و عربده کشی اقدام به رعب و وحشت بین مردم کرده و موجب سلب آرامش عموم شده بودند). 9. به پیامدهای بین‌المللی احتمالی مخدوش کردن اعتبار حکومت اسلامی توجه شود. پ.ن: گفتنی است عنوان پیشنهادی به پیامدهای موضوع مجرم گردانی می پردازد و برسی آثار مثبت آن بحث دیگری است که در ضمن موضوع مستقل و یا به صورت تلفیقی با عنوان: 《آثار و پیامدهای اخلاقی مجرم گردانی》 بحث شود @masaelepazuheshi
❇️❇️ اشتیاق نسبت به مساله، شرط لازم برای استاد در ✳️ مهمترین رکن در آموزش پژوهش‌محور استاد است، نه متن درسی. چرا که غایت قصوای این نظام آموزشی تربیت و خلاق است نه تعلیم. ✳️ هدف نظام آموزشی حافظه‌محور، تعلیم و انتقال دانش است و لذا استاد به معنی واقعی کلمه «» است. در مقابل استاد در نظام آموزشی پژوهش‌محور به دنبال تربیت علمی و تقویت قوه تفکر و نقد و نوآوری دانش‌پژوه است و لذا باید استاد این نظام آموزشی را «» خواند. تعلیم در نظام آموزشی پژوهش‌محور مقدمه برای تربیت علمی است و لذا معلمی یکی از شئون فرعی استادمربی است لازمه رشد علمی محصلان این نظام آموزشی، مشارکت فعال در کلاس و فکر و ارائه نقطه نظرات پیرامون مساله مورد بحث است. مسلم است که شاگردی کردن بهترین استادمربی‌ها بدون تلاش علمی دانش‌پژوه به سرانجام نمی رسد. ✳️ بر فرض مشارکت فعال دانش‌پژوه، طرف دیگر این گونه کلاس‌ها، استادمربی است. برای رسیدن به آرمان این‌گونه کلاس‌ها استادمربی باید همراه با دانش‌پژوه فکر کند و با سوال و نقد و نشان‌دادن نقاط ضعف و قوت یافته‌های دانش‌پژوه، او را رشد دهد. ✳️ لازمه چنین امری که طبیعتا با مشقت فراوانی برای استادمربی همراه است، اشتیاق و هیجان‌زدگی او نسبت به مساله مورد بحث در کلاس است. اگر استادمربی نسبت به مساله‌ای که در کلاس مطرح می‌کند مشتاق نباشد به طور طبیعی تشنه نکات جدید هم نیست. زمانی استادمربی «اُذُن خیر» خواهد بود که خود مشتاق یادگرفتن باشد. هیجان ناشی از حل یک مساله علمی انرژی لازم برای بحث و شنیدن نکات جدید به او می‌دهد. ✳️ اگر مساله ای که استاد در کلاس مطرح می‌کند، بعد از کلاس هم ساعت‌ها ذهن او را مشغول کند، نقد و نقطه‌نظر دانش‌پژوهان را مغتنم می‌شمارد و اگر نقدی جدی‌ مطرح شود با آغوش باز از آن استقبال می‌کند. چنین استادی با استادی که بعد از کلاس، مساله مورد بحث را فراموش کرده و به سراغ مساله دیگری می‌رود و اساسا مساله بیرون از کلاسش غیر از مساله درون کلاسش است، متفاوت است. استاد دوم ولو از نظر علمی قوی‌تر باشد در جنبه تربیت علمی موفق‌تر نخواهد بود. برخورد چنین استادی با نقد یا نکته جدیدی که پیش از این به ذهنش نرسیده و در کلاس مطرح می‌شود چه خواهد بود؟ ❌ واضح است که مراد از این مطلب این نیست که استادمربی باید درسی را تدریس کند که خودش مطالعات کافی در مورد آن را ندارد. مراد از این بیان این است که مساله مورد بحث در کلاس باید برای استاد تازه باشد و ذهن استاد بدان مشغول باشد. ✳️ بنابراین استاد باید بر مساله مورد بحث در خارج از کلاس هم تمرکز داشته باشد، نه اینکه صرفا کارها و پژوهش‌های پیشین خود را تورقی کند و وارد کلاس شود. عموما چنین استادی حوصله و توان اداره چنین کلاسی را نخواهد داشت. با این حساب یک استادمربی در روز چند درس می‌تواند تدریس کند⁉️ . 🖌 حجت الاسلام و المسلمین مجتبی قربانی همدانی، مدرس حوزه و دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی 👉@rahnameh
؛ افراط، تفریط 📌ممکن است در عرف حوزه، به تعبیر من دو نگاه افراطی و تفریطی وجود داشته باشد. گروهی معتقد است که تفسیر، حدیث، فلسفه و... تخصص نیست و تخصص فقط در فقه و اصول خلاصه می شود. این نگاه به تعبیر بنده اشتباه است. اگر ما همه ظرفیت های حوزه را بر فقه و اصول متمرکز کنیم و به سمت گرایش های دیگر نرویم، قطعا جواب گوی نیازهای جامعه نخواهیم بود. این نگاه در نهایت منجر به کم فروغی و کم نشاطی همین حوزه فقه خواهد شد؛ یعنی پرداختن به فقه به عنوان تنها رشته تخصصی، در یک چرخه نه چندان طولانی، به بی محتوایی و بی نشاطی رشته فقهی ما هم خواهد انجامید. 📌برخی دیگر هم معتقدند که تخصص گرایی در حوزه، توسعه رشته های علمی بریده از هزار سال تجربه علمی شیعه است. اینها می گویند سایر رشته های تخصصی مثل تفسیر، علوم حدیث، کلام و... را باید مستقل از فقه و حوزه هزار ساله شیعه دید. به نظر من این نگاه هم یک نگاه افراطی است و در نهایت، ضربات غیر قابل جبرانی بر دانش های حوزه وارد خواهد کرد. این نگاه¬ها باید اصلاح شود. ما باید رشته های تخصصی را بر بستر تجربه های گذشته و منطقِ تفکر فقهی توسعه دهیم. 🖌حجت الاسلام و المسلمین بهجت پور؛ معاون آموزش سابق حوزه های علمیه؛ 🖌خشت اول، شماره7، صفحه18. 👉@rahnameh
🛑 لزوم ⭕️ با توجه به این گستردگی علوم و تاکید بر اتقان، دیگر یک نفر نمی تواند در پنج یا شش رشته متخصص شود. ⭕️جمله معروف شیخ بهایی را شنیده اید که فرموده بود: (من با هر متخصصی در یک موضوع بحث کردم، کم آوردم؛ ولی با هر ذوفنونی بحث کردم موفق شدم.) بنا بر این دیگر رسیدن به جامعیت معقول و منقول ممکن نیست. ⭕️دوره القاب علامه ذوفنون، فقیه الفلاسفه، فیلسوف الفقها، ادیب المفسرین و مفسر الفقها گذشته است. ⭕️هر چند در طول تاریخ نوابغی وجود داشتند که جامع علوم بودند، ولی همین نوابغ اگر در عصر حاضر بودند، هرگز به جامعیت نمی رسیدند. غیر از معصوم که حساب دیگری دارد، ما معتقدیم که کسی نمی تواند به جامعیت برسد. مثلا مرحوم صدر (ره) هم که نه تنها مستعد، بلکه نابغه بود؛ عملا نشان داد که این امر امکان پذیر نیست. حجت الاسلام والمسلمین استاد ابوالقاسم علیدوست؛ خشت اول، شماره8، صفحه 10. 👉@rahnameh
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠در باب اهمیت تکرار 🔻1. سالهای آغازین ورودم به حوزه، درسی داشتیم با عنوان سیره‌ی علما. روز های سه شنبه. زمانش دوساعت به غروب بود به گمانم. گاهی با چشمهای پف کرده وارد کلاس می شدیم. جذابیت درس کلاس را لذت بخش می کرد. استاد ما دانشمند فاضلی به نام حاج آقای افضلی بود. مشی و سلوک عرفانی داشت. الان هم دارد. مدیر مدرسه هم بود. می‌گفت من خودم را مربی می‌دانم نه مدیر. شوخ طبعی‌اش هم برای ما جالب بود. یک روز برای کاری به دفترش رفته بودم. تازه کیوی به بازار آمده بود. سیب‌زمینی آب پز را به من نشان می داد و می‌گفت بفرما کیوی! خب برای ما جالب بود. 🔻یادم می‌آید که استاد دکتر احمد عابدی در کلاس درس به طلبه‌ای که زیادی اشکال می‌کرد گفته بود: در گذشته کتک خوردن از استاد برای خودش یک اجر و قرب محسوب می‌شد. می‌گفت گاهی استاد از منبر پایین می‌شد و با عصا از خجالت اشکال و سوال بی ربط مستشکل در می آمد! و محصل نه تنها ناراحت نمی‌شد، بلکه پیش دیگران پز می‌داد که استاد به من توجه دارد! 🔻شوخی استاد ما هم حتی اگر برای خواننده بی‌مزه بنماید، برای من جالب بود. آقای افضلی اصرار داشت بر این تعارفش، و تکرار می‌کرد: بفرما کیوی. به گمانم سالهای نخستی بود که کشت نهالش در منطقه باغهای گرگان توسعه پیدا کرده بود. آن زمان برای خودش اجر و قربی در ظرف میوه داشت. من که از همان اول تشخیص داده بودم سیب زمینی داخل ظرفه، خندیدم و گفتم در سفره‌ی طلبگی ما از این کیوی‌ها فروان پیدا می‌شه‌. 🔻با اینکه روحیه لطیف و پوست‌پیازی داشت و نمازهای صبحش با حال گریه همراه بود؛ اما هیبت و هیمنه‌ای داشت نزد ما. بچه‌ها از ایشان حساب می‌بردند. گاهی صدایش را از آن سوی مدرسه می‌شنیدیم. در فاصله‌ی تقریبی پنجاه شصت متر دورتر از ما که در حال تذکر به طلبه‌‌ای بود. مکرر از اهل بیت(ع) می‌گفت. اشعار مولوی را هم می‌خواند. اصلاً مولوی پژوه بود. کتاب سروش آسمانی‌اش را بعدها که به دیدنش رفتم به من هدیه داد. البته مشروط که بخوانمش. خواندم؛ اما نه همه‌اش را. تقریباً کلامش را با بیت دوم این شعر سعدی تمام می‌کرد: گفتم که الف، گفت؛ دگر، گفتم هیچ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. همیشه گویی این شعر توسط حاج آقای ما از جنس تکرار بود! 🔻2. در سال‌های اخیر با همکاران‌مان در مدیریت ترویج پژوهش سیر فعالیت‌های پژوهشی طلبه را طراحی کردیم. اگر بودجه و اعتباری داشتیم می توانستیم به صورت موشن گرافیک منتشر کنیم. چه کنیم. نداریم! در این سیر یک صفحه‌ای تمام برنامه‌هایی که اجرای آن موجب پرورش پژوهشی طلبه می‌شود، درج شده است. اولین گام این سیر مرحله ی توجیه و انگیزه بخشی علمی و پژوهشی است. می‌بایست طلبه را با ضرورت و اهمیت امر پژوهش آشنا کنیم. 🔻اما مسأله این بود که مگر ایجاد روحیه تحقیق و پژوهش با یک بار و دوبار و چند بار شکل می‌گیرد. جنس کار روانشناختی است. باید این مسأله که پژوهش چه دردی را دوا می‌کند و چرا باید پژوهش کرد درونی شود. اگر بگوییم نظیر توصیه‌های اخلاقی است پرت نگفتیم. اگر یک بار موعظه کافی بود، چرا کلاس‌های درس اخلاق و وعظ و خطابه با برگزاری یک جلسه برای هر نفر متوقف نمی‌شود؟ چرا باید مکرر تذکر بشنویم؟ سیره ی اخلاقی علما را چرا به طلبه های جوان آموزش می دادند؟ و چرا باید مستمرا بشنویم؟ چرا باید سیره و منش اخلاقی مدیریتی امام و بزرگان دائما باید به مدیران گفته شود؟چرا به یکی دو جلسه بسنده نمی شد و نمی شود؟ چرا این‌همه تکرار در آیات قران دیده می‌شود؟ و... ضرورت پژوهش، اهمیتش، چرایی نیاز امروز ما به پژوهش، حجم انتظارات از جامعۀ اسلامی، نقش پژوهشگر در اصلاح امور، سیره‌ی علما و دانشمندان در پژوهش و نظایر اینها چیزی نیست که با یک بار و دو بار سخنرانی و کلاس و کارگاه آموزش پژوهش احساس بی نیازی کنیم... اساساً ساختار ذهنی انسان به نحوی است که برای اینکه به طور کامل مفاهیم و گزاره‌ها را دریافت کنیم، نیازمند چند مرتبه برخورد و درگیری هستیم. پژوهش نیز اینگونه است. تکرار توجیه و انگیزه بخشی یک رکن مستمر در این عرصه است. @masaelepazuheshi
🛑 لزوم به نظر بنده، امروزه تخصص و حتی تمرکز، یک امر ضروری است. یعنی یک نفر مطالعات خود را در یک مبحث متمرکز کرده و این مطالعات را جمع بندی کند. یه این معنا است که یک فرد، مطالعات خود را در گرایشی از یک رشته خاص متمرکز کرده و با اطلاع کامل از منابع، اسناد، مبانی و نظریات مختلف در آن گرایش خاص، توانایی پاسخ گویی به مسائل جدید را داشته باشد. مثلا فردی بعد از گذراندن مقدمات کلی فقه و رسیدن به قدرت استنباط، مطالعات خود را در یکی از ابواب فقه مثل عبادات، نکاح، قصاص یا دیات متمرکز کرده و به مرحله تخصص برسد؛ یعنی توانایی حل مسائل جدید را بدست آورد. 🖌حجت الاسلام والمسلمین استاد ابوالقاسم علیدوست؛ 🖌خشت اول، شماره8، صفحه 10. 👉@rahnameh
🛑 لزوم 💠 با توجه به گستردگی مباحث فقه و اصول و نیازشان به بحث و مطالعه دقیق، نه تنها ، بلکه مطالعات در ابواب علوم نیز امری ضروری است. 💠 برای تخصص در علوم دیگر حوزه، مانند تفسیر و کلام، فرد باید علاوه بر ، از نیز آگاهی داشته باشد؛ چرا که اصول فقه، اصول فهم و اندیشه است و این دو علم، مقدمات علوم دیگر هستند. 🖌حجت الاسلام والمسلمین استاد ابوالقاسم علیدوست؛ 🖌خشت اول، شماره۸، صفحه۱۱. 👉@rahnameh