eitaa logo
از تبار رئیسعلی
615 دنبال‌کننده
431 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
همين كه ما صحبت كرده بوديم و مى‌‌خواستيم به غيبت نزديك شويم، جلوى ما را مى‌گرفت و با شوخى و زبان خوش مى‌‌گفت: آقا، آقا صبر كن ببينم مثل اينكه شما سفارش گوشت مرده به يك نفر داديد آره؟ آن طرف هم اگر اولين بارش بود مى‌گفت برو بابا جان، ما را گرفتی‌ها، مگه كسی گوشت مرده هم مى‌خوره؟ يكدفعه مى‌پريد و مى‌گفت: آها به خيالم من گفتم شما انسان متدینی هستى و غيبت نمى‌كنی... 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خصوصیات اخلاقی شهید 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زندگینامه شهید ابراهیم تنو.mp3
3.3M
🔊 زندگینامه شهید ابراهیم تنو 🔻گوینده: خانم جباری 💻تهیه و تنظیم: خادمین کانال "از تبار رئیسعلی" 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
امت حزب الله انتظار دارید چه وصیتی کنم؟ من همان را از شما میخواهم که شهدای عزیز خواستند. حمایت از ولایت فقیه کنید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. دعا بخوانید، که دعا اسلحه مبارزه با شیطان است. برای امام حسین (علیه‌السلام) اشک بریزید که مصیبت او بسیار سنگین است. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
23.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اولین شهید مدافع حرم کشور 💻تهیه و تنظیم: هیأت منتظران شهرستان گناوه 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در آخرين سفر كه می‌خواست به جبهه عزيمت كند من در سال دوّم دبستان تحصيل می‌كردم و در حال بازگشت از مدرسه، تا مرا ديد دستان مهربانش را دور گردنم حلقه كرد و مرا بوسيد و گفت: «من به جبهه مى‌روم. به پدر و مادر و مردم احترام بگذار و نماز و روزه‌ات را فراموش نكن.» 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
حدود ۱۱ ماه از شهادت مرتضی و دوسال از ازدواج مبارک می گذشت روزی پسر کوچکم به خانه آمد و گفت: مبارک می خواهد فردا به جبهه برود. وقتی از صحت موضوع مطلع شدم به خانه مبارک رفتم و از غروب تا ساعت ۲۳ با عواطف مادرانه و دلسوخته بخاطر مرتضی هرکاری کردم نتوانستم او را از رفتن منصرف کنم. آخر سر هم خواهرش زهرا آمد همین که می خواست حرفی بزند مبارک گفت: زهرا از غروب تا الان مادرم برایم روضه خوانده ولی از این گوش شنیدم و از گوش دیگر بیرون کردم. من فردا حتما به جبهه خواهم رفت. حرف‌های من و زهرا کارساز نبود آخر سر با ناراحتی گفتم: اگر فردا بروی شیرم را حلالت نمی کنم. مطمئنا این جمله را فقط از روی احساسات گفتم نه چیز دیگری. اما مبارک باز هم بر رفتن اصرار کرد. من هم از خانه آنها بیرون آمدم و به خانه خود برگشتم. وقتی به خانه برگشتم از گفته‌هایم پشیمان شدم و با خود گفتم: نکند مبارک فردا برود و دیگر برنگردد و این حرف تا ابد در دل من بماند. به هر حال آن شب را به سختی به صبح رساندم. صبح روز بعد مقداری شکلات برداشتم برای بدرقه مبارک به محل اعزام رفتم به‌هرحال او رفت. رفتن او ۹ سال به طول انجامید. در سال ۱۳۷۱ انتظار به سر رسید و شاهد دیدن تابوتی بودم که بر شانه‌های مردم حمل می‌شد... بله از مبارک فقط چند تکه استخوان مانده بود. این بار تنها چیزی که در مقابلش گفتم نه از روی احساس بلکه حقیقی این بود: مبارک جان شهادتت مبارک. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هيچ وقت تنهايی بر سر سفره غذا نمى‌نشست. دوست داشت همه افراد خانه با هم بر سر سفره غذا بنشينند. مى‌گفت: اگر غذا بهترين غذا باشد تنهايى هيچ مزه‌اى ندارد. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
InShot_۲۰۲۴۰۴۱۷_۱۵۱۳۵۷۱۳۳_۲۰۲۴_۰۴_۱۷_۱۵_۱۶_۱۵_۰۴۸.mp3
2.67M
🔊وصیت‌نامه شهید علی اکبر افشون 🔻گوینده: خانم روایی 💻تهیه و تنظیم: خادمین کانال "از تبار رئیسعلی" 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
برادران عزيز دانش آموز! پيام من به شما اين است كه مدرسه كه سنگر شماست، رها نكنيد. براى اينكه هر روزى كه شما يک صفحه از كتابتان را مى‌خوانيد مشتی محكمتر بر دهان ابر قدرت‌ها و ياوه گويان شرق و غرب مى‌خورد. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بايد اعتراف كنم كه من كوچكتر از آن هستم كه بخواهم حالات روحی يك شهيد را قبل از شهادت بيان كنم. فقط اين جمله مى‌توانم بنويسم: خورشيد؛ واقعاً خورشيد شده بود، آنقدر نورانى شده بود كه مى‌توانست با خونش تمام دنيا را پيام دهد، پيام آزادگی، پيام از ظلم نترسيدن و در برابر تجاوز تا آخرين قطره خون مقاومت كردن. خورشيد چند روز از درد پا ناراحت بود و جالب اينكه ناراحتى او از درد پايش نبود بخاطر اين بود كه مبادا نتواند در عمليات شركت كند و نتواند به آرزویی كه داشت برسد. به همين خاطر سعى مى‌كرد درست راه برود و وقتى كه من با او صحبت مى‌كردم كه شما به وظيفه خود عمل كرده‌ايد و تا همين جا كه آمده ايد خداوند قبول مى‌كند اما خورشيد شعرى خواند كه تا آخر عمر از ياد نمى‌برم آن شعر اين بود: گر مرد رهی ميان خون بايد رفت از پای فتاده سرنگون بايد رفت 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
21.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تشییع شهید گمنام روستای دهقاید 🔻فیلمبردار: علیرضا صالحی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir