🙋🏻♂یه لحظه به این عکس نگاه کن!
فکر کن تیمی که دور قبلی تو مرحله گروهی از 3 تیم حریف باخت ،🤦🏻♂
حالا 2 تا از همون تیمهارو شکست داد و رفت نیمه نهایی، 💪🏻 و با این حال بازم یاد فلسطینه! 🇵🇸
پس یادت باشه حتی اگر شکستی خوردی بازم راه جبرانی هست اما این بار #قوی_تر!
ولی رفیق!
وقتی موفقیت اومد سراغت ضعیف تر از خودت یادت نره✋
🖋 #محمدجوادصبوری
🕌مسجد به نام حسین
👳🏼♂امام جمعه محب حسین
🖤در ایام شهادت مادر حسین
🌃شبانه
🚩غریبانه
❌مخفیانه
💔به شهادت می رسد
😞و چه زیبا مادر ،محبان حسین را می خرد!😔
#عبد_الواحد_ریگی
#فارسی
🖋 #علی_رستگار
چندمين #شهيد،
چندمین بسیجی #شهید،،
و چندمین طلبه بسیجی #شهید،،،
در ٢، ٣ ماه...
براستی،
در باغ شهادت باز، باز است
و ما کجای پازل خلقت قرار داریم که
این درب گشاده را نمی بینیم
شاید هم چشممان به چیزهای دیگر خیره شده که دیدنی ها دیده نمیشود
🤲 اللهم ارزقنا توفیق الشهادة في سبیلک
#شهادت
#مختار_داره_این_خاک
#محمد_صادق_کریمی_زارچی
ترور
ترور یعنی دشمن از وجودت خشمگین است!
ترور یعنی کارَت را درست انجام میدهی!
و ترور یعنی که تو، یک #شهید هستی!
و چه خوش گفت سردارِدلها که تا کسی شهید نبود،شهید نشد.
وکسی شهید نمیشود مگر اینکه #دستِ_غیبِ_الهی با او همراه شود!
درحالی که تو خود#دستغب بودی!
🌱سالروز ترور#شهید_دستغیب توسطمنافقین
#شهید_دستغیب
#یادداشت
#گلچینپور
#حیدر
💔گویند مرا به رسم رفاقت دعا کنید
اما شما فقط مرا به قصد شهادت دعا کنید
مادر است دیگر.... طاقت ندارد!
کاری جز خاطره بازی ندارد...🥺
کاش بدتر نشود!
مادرش در تخیلات خود غرق است؛ در جولان های ذهنش مدام تکرار میشود؛ و با خود اینگونه سخن می گوید...
بیا و تصور کن بعد از سختی های بسیاری صاحب فرزندی شده ای.
هر روز به او نگاه میکنی و لذت میبری و چشم میکشی تا قد بکشد...
کم کم گیس سفید می کنی و در دامن مادری ات پسرت رشید و برومند تر می شود.
حاصل زندگی ات را مقابلت میبینی...
ناگهان اتفاقی می افتد و
فرزندت برای همیشه از پیشت می رود!
همینقدر غیر منتظره...!
آن زمان چه حسی داری؟ چه چیزی می تواند برایت جای میوه ی دلت را پر کند؟
مگر غم از دست دادن پسر با مال و منال جبران می شود؟
دل شکسته این مادر شهید با کدام مرهم تسکین می یابد؟
کفن را از روی چهره فرزندش بر میدارد، به چشم های آرامِ بسته اش خیره می شود.
خنده های او را به یاد می آورد.
زمانی که شاخ شمشادش را در رخت دامادی تماشا می کرد...
اما حالا پیکر بی جان فرزندش جلوی چشمان مادر است.
دلش میخواهد پیشانی سرد فرزندش را ببوسد، تنش را ببوید و او را در آغوش بکشد اما گویی نمی تواند و خاک های سرد، پایاپای کفن سفید رنگ، بدن پسرش را در آغوش گرفته اند..!
و مادر، هنوز محو همان خاطره هاست....
#شهیدحسنمختارزاده
#مادرشهید
#صبر
#زینبسلاماللهعلیها
#دلنوشته
#حرفدل
#شهیدامنیت
#شهداشرمندهایم
#سیدرضاموسویبابائی
#جامانده
میگن آقا اولین مناظره علمی رو تو دانشگاه امام صادق (علیه السلام)برگزار کردیم و بالاخره زمینه رو برای یه جایی که از جبهه ی موافق و مخالف صحبتاشونو بکنن رو فراهم کردیم🗣👀
اوکی دمتونم گرم🙏🏿
ایشالا هم که استمرار داشته باشه🍃
با اینکه اینو یه پیشرفت میدونیم اما یه سوال
چرا شخصی که به عنوانِ موافق و برای دفاع میره آخونده اما از طرفِ حوزه ، شناس نیست ؟...🤔☝️🏿
#یادداشت_انتقادی
#محمدحسین_خانجانی
#خان
مرد اگر هست به جز عالم ربانی نیست
عاشقی در سحر و گریه ی طوفانی نیست
ز نگاهی ببرندش به سوی اوج و سماء
بر لبانش به جز از ذکر تثنایی نیست
«فارسی» گر بشود عالم ربانی عشق
دگر از لهو و لعب در دل او جایی نیست
#شعر
#علی_رستگار
#فارسی
فیروزهای
نمیدانم چرا... ولی با تمام وجود عاشق رنگ فیروزه ای ام!
تا جایی که می توان گفت: منم که شهره شهرم به رنگ فیروزه!
همیشه از فانتزی های زندگیم این بوده از اینکه هستم هم فیروزه ای تر شوم...
-مسواکم
-دفترچه ام
-انگشترم
-خودکارم
- چفیّه ام
-جامدادی ام
-تراشم
-و ...
و البته تسبیحم! آنقد در کربلا دنبال یه تربتِ سر فیروزه ای گشتم تا بالاخره اطراف حرم پیدایش کردم!
شاید حتّی علّت علاقه ام به تیم استقلال هم، نزدیک بودن رنگش به فیروزه ای باشد!!
اگر به من بود حتی پیراهن تنم هم فیروزه ای میشد ، امّا شان طلبگی...
بماند....
و حالا چشمانم را باز می کنم و سرم را ۳۶۰ درجه به اطراف می چرخانم؛ همه چیز فیروزه ایست!
پرده ها، فرش ها، کاشی ها، محراب ها، تسبیح ها!
تسبیح ها...
شاید منشا ارتباط خاصی که با اینجا می گیرم، همین است.
چشمانم را می بندم و به همهمه جمعیت گوش می دهم(الحق که حس نابی است).
حس می کنم کلمات، فیروزه ای وارد گوشم می شوند :)
اینجا؛
من هم مثل همه،
در دل می کنم
گریه می کنم
می خندم
فکر می کنم
نماز می خوانم
و تسبیح تربت فیروزه ای را در دستانم می چرخانم
هنگامه رفتن، احساس می کنم دلم آسمان شده!
فیروزه ایِ فیروزه ای...
آرام آرام کفش هایم را می پوشم و به سمت درب خروجی می روم.
لحظه ای برمی گردم تا سلام بدهم: السلام علیک یا بقیّه الله الاعظم...
نگاهم به گنبد فیروزه ای مسجد گره می خورد. لبخندی نرم، و اشکی خنک روی صورتم می نشینند...
شک ندارم که فیروزه ای، بهترین رنگ دنیاست...
پ.ن: شاید باورتان نشود؛ امّا این نوشته را اوّل توی دفترچه ام نوشتم، با خودکار فیروزه ای...
#علی_فهیمیان
عده ای در حال رنگ کردن دیوار های سفارت انگلیس....😏
پ.ن: کاش جنایات انگلیس ها را هم میشد به همین راحتی پوشاند!
#توییتری
#عابس
#محمد_جواد_میرزایی
این کارگر شهرداری تهران نیست
سفیر انگلیس است که روزگاری پادشاهِ ایران را جا به جا میکرد، انقلابِ اسلامی به این روزشان انداخته است😁.
#توییتری
#انقلاب_اسلامی
#اقتدار_اسلامی
رنگ سفید بر دیوار ، جبرانی برای دل و کارنامه ای سیاه نیست!
#توئیتری
#محمد_جواد_صبوری
به راحتی در منظر همه به زیباسازی و رو پوشانی مجدد خیانت ها می پردازند.
اما هنوز تغذیه روز و شب برخی، باور کردن اخبار و دلسوزی دروغین انگلیس است!
مگر نوار های زرد خطر را اطرافشان نمی بینید؟! خطر... دیگر نزدیک نشوید!
🖋#مجتبی_صفائی
#یادداشت
#مکر_انگلیسی
پ.ن: آقا ماله مگه مال ما نبود؟ :)
پ.ن۲: فکر می کنم ۱۰ میلیون قتل بیشتر از یه سطل ۲۰ لیتری رنگ بخواد!
#محمدمهدی_صادقی
#همَ_از_اوست
بسمالله الرحمن الرحیم
انالله وانا الیه راجعون
🥀 مادرم آسمانی شد ...
به اطلاع همه محبین و دوستداران ایشان میرسانم؛
مادرم که درجریان اغتشاشات به جرم دفاع از مقام ولایت توسط عده ای اراذل و اوباش، به دستور و نظارت مستقیم لیدر های معاند به شدت مورد ضرب وشتم قرار گرفته بودند؛
بعلت شدت صدمات وارده به شهادت رسیدند.
مراسم و زمان و مکانِ کفن و دفن ایشان طبق وصیت آن مرحومه بزرگوار خصوصی و فقط به خواص مورد رضایت ایشان اطلاعرسانی میشود .
انشاالله به زودی انتقام خونهای به ناحق ریخته شده را خواهیم گرفت.
#فاطمیه
🖋#محمدِهادی 🖋
#سید_محمد_مصطفی_اسدی
🍭 وقتی یک نوجوان ۱۶ تا ۱۸ ساله میبیند دختر خانومی وسط خیابان شال سرش را دراورده و در هوا میچرخاند، به نوعی جوگیر میشود و او هم به تجمع میپیوندد!!
💄 ایده استفاده از زنان برای ایجاد تهییج و تحریک احساسات نوجوانان تا اینجا هم موثر بوده و میبینید برخلاف دفعات قبلی، قشر جوان و نوجوان زیر بیست سال -که حرفشان سر معیشت نیست- هم به این اتفاقات پیوستند...
⚔️ درست مثل جنگ بدر که زنان قریشی پشت مردان طبل میزدند و می رقصیدند و با جوسازی سعی میکردن مردان را بر علیه مسلمین تحریک کنند...
#تکرار_تاریخ
#علیخانی
#عماد
شب یلدا دلم هوایـــی شد
در کنار یار جـــان فدایی شد
یک دقیقه دلم به سوی حسین
پرکشید و کـــــــــربَلایی شد
#علی_رستگار
#شب_یلدا
#امام_حسین
#شعر
مزاحمتون نمیشم
فقط خواستم یادآوری کنم
اگه الان دور هم نشستیم و درامنیت شب چله رو میگذرونیم...
یه عده قبلا بهای امنیت مارو پرداختن...
حالا یه چیزی بگم دلتونو بسوزونم؟
شب چله ای اونا همشون دور ارباب جمعن💔
اینجا رسمه شاهنامه بخونن
اونجا فکر کنم روضه ی حضرت عباس میخونن ...
میخوای توی جمعشون یادت باشن؟
یه صلوات بهشون هدیه کن🌸
#محمدِهادی
#سیدمحمدمصطفیاسدی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
⭕️ تا وقتی که گیلاس با چوبی باریک ، خودش را به ساقه درخت نگه داشته است همه عوامل کمکش میکنند تا رشد کند..
▫️باد برایش طراوت می آورد
▫️آب باعث رشدش میشود
▫️وآفتاب موجب رسیدگی و کامل شدنش میشود.
اما..
به محض جدا شدن آن اتصال از درخت
▪️آب باعث گندیدگیش میشود
▪️باد موجب پلاسیدگی آن می شود
▪️وآفتاب طراوتش را از آن میگیرد.
♦️بنده بودن یعنی همین ، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد ، دیگر همه عوامل در نابودی ما مؤثر خواهند بود.
#تدبری
#بندگی
#اتصال_محکم
........................
#محمدِهادی
#سیدمحمدمصطفیاسدی
هدایت شده از نظمیه
#مادر
روضه نمیخواهد کسی مادر ندارد
قربان آن خانه که حتی در ندارد
با هیزم و شلاق و آتش حمله کردند
جز فاطمه مولا کس دیگر ندارد
دست علی(ع) در بند و زهرا(س) بین کوچه
جوری زدند انگار او شوهر ندارد
در کوچه زیر دست و پا ام أبیها
ای قوم، پیغمبر مگر دختر ندارد
با ضربه دیوار و در مادر فدا شد
دیگر امیرالمؤمنین همسر ندارد
کشتند مولا را کمی بعد از پیمبر
دنیا پس از زهرا(س) دگر حیدر ندارد
در بین شب مانده علی(ع) مظلوم و تنها
حتی برای دفن او یاور ندارد
از بغض او در کوچه مادر ضربهها خورد
اما عداوت با علی(ع) آخر ندارد
فرزند او در بین قومی تشنۀ خون
در بین گودال است اما سر ندارد
کشتند او را تشنه لب قومی ستمگر
قومی که جز بغض علی(ع) در بر ندارد
آخر سر اما شمر آمد سوی مقتل
ای کاش میشد گفت او خنجر ندارد
بعد از سرش کردند عزم غارت او
این شد که او انگشت و انگشتر ندارد
یک کاروان در چنگ یک قوم حرامی
وقتی که عباس(ع) و علی اکبر(ع) ندارد
اینطور شد آتش میان خیمه افتاد
اینگونه شد ناموس او معجر ندارد
بر چادر مادر بیفکن دست «عمّار»
اما بدان این ماجرا آخر ندارد
#عمّار
هدایت شده از «رستگار/فارسی»🇮🇷
35.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤سخت است بی تو زندگی، زهرا کمی صبر...
🖤حیدر شده خونین جگر ، زهرا کمی صبــر...
🖤بی تو حسـین و زیـنـبـت خاموش گردند
🖤آهسـته رو آهســته تر ،زهـرا کمـی صبـر...
#شب_شهادت
#یا_زهرا
#فارسی
🍃🌧با فارسی همراه باشید
@rastegarefarsi
؛؛؛
امشب، خانه حس و حال عجیبی گرفته..! خبری از بگو بخند ها نیست!
سکوت است و سکوت....
هر گوشه از خانه کسی نشسته؛ هرکدام با چشمانی پر از اشک و صورت هایی که از گریه ی بی صدا به سرخی میزند!
به هم نگاه می کنند و بغض ها را قورت می دهند...
میخواهند حرف بزنند... چیزی بگویند!
اما دستور پدر است!
هیچکس حق بلند گریه کردن را ندارد!
تصورکن...! میخواهی ناله بزنی، داد بزنی، بلند بلند گریه کنی اما...!
شب به نیمه خود رسیده...
پدر بالاخره بغض خود را فرو برد:
- حسنم.! حسینم.!
+ بله پدر جان؟
- هرکدام به یک طرف کوچه بروید و تا خاموش شدن چراغ همه ی خانه ها صبر کنید! آنگاه نزد من بیایید.
+ چشم
اندکی گذشت و یکی یکی آمدند. به نظر دیگر زمانش فرا رسیده!
؛؛؛
- اسماء...
+ بله مولای من
- به سرعت کمی آب حاضر کن، تاقبل از طلوع باید کار را تمام کنیم...
+ آقا جان آب حاضر است
- پرده را بکش وخودت داخل شو
بسم الله الرحمن الرحیم...
پدر مشغول غسل شده و باز همه با هق هق آستین به دهان گرفتند...
شب عجیبی شده!
ناگهان سکوت شکست!
با صدای پدر!
+ چه شد سرورم ؟!!! چرا اینطور گریه میکنید؟!!! مگر امر خودتان نبود که بچه ها ناله نزنند!!!!
اما متعجب تر از این اتفاق ، توجه همه به گریه های حسن جلب شده!
جنس گریه هایش با همه فرق میکند! از همه بیشتر مضطرب است. انگار چیزی میداند که کسی نمیداند!!
گویا او از سرّ ناله ناگهانی پدر خبر دارد.
- پسرم! حسن جان!
+ بَ بله پدر!!!
- تو خبر داشتی!؟
...؛
#عابس
#محمد_جواد_میرزایی
هدایت شده از علی فراهانی
در یکی از دورههای مجازی آموزش نویسندگی، کاربری سوال کرد:
👇👇👇👇
سلام و ارادت استاد گرامی
چند روز پیش درست زمانی که مرغداران مشغول شمردن جوجه های خود بودند، با بعضی از حضرات حاضر در گروه که هر کدام دستی بر آتش تربیت دارند، سرگرم گفتوگو در مورد گروهِ وزینِ ....... بودیم
هر کدام از اعزه، علتی از علل کم کار شدنشان بیان داشتند...
ولی شخصا مشکلم، عدم انگیزه است
چرا باید بنویسم؟
و چرا حتما ذیل قواعد خاص باشد؟
از استاد بزرگوار درخواست دارم در صورت صلاحدید، نکاتی در باب اهدافِ نوشتن که موجب انگیزه شود بفرمایند.
هدایت شده از علی فراهانی
چرا باید بنویسم؟
میخواهم از ضرورت نوشتن برای یک فعال تربیتی بگویم (نه یک فعال و کنشگر فرهنگی).
🔸نویسندگی یکی از قالبهای بسیار ساده است که ظرفیتهای تربیتی فراوانی دارد.
🔹- در نویسندگی، تفکر است.
من که میخواهم بنویسم، اولین وزنه سنگینی که باید بلند کنم، فکر درباره این است که «خب، درباره چی بنویسم؟!🧐»
روزهای اول درد عضلانی شدیدی در بازوهای متورم مغز شما پدید میآید. تکرار ورزش نوشتن اندیشه شما را تقویت میکند و به سرمایههای ذهنی شما میافزاید.
🔹- در نویسندگی، ارتقای شخصیت است.
👈 از دو زاویه میپردازم.
1⃣ چه بسیار انسانهای دانشمندی دیدهام که از نوشته متن بر روی کاغذ پرهیز دارند.
وقتی او مینویسد، شرمنده میشود؛ به خاطر خط زشتش. به خاطر اینکه تعدادی از بندپایان و سختپوستان، در نوشته او میخزند و روی نویسنده را با آب میشویند.
و طفلی😔 هنوز متوجه نیست که «غلتیدن» را با قاف و «حنا» و «بحبوحه» را با «ه» نوشته است.
هنوز متوجه نیست که در یک جمله، دو فعل آورده که یکی برای زمان ماضی است و یکی برای زمان مضارع.
بیچاره! اگر نوشته او به دست یک کت و شلواری کرواتزده و صورت دنبهای بیفتد، چه میکند؟!😨
2⃣ زاویه دیگر:
خود من بارها در مواجهه با برخی افراد که خجالتیاند یا اهل کتماناند، از آنها خواستهام متنی را بنویسند.
💪به طور باور نکردنی شخصیت او را مثل یک نقاش زبردست ترسیم میکنم. وقتی به او میگویم تو درونگرا با طبع گرم و خشک هستی و البته متأسفانه با همسرت سر فلان مسئله اختلاف نظر داری،
او حیرت میکند و میپرسد چگونه؟!
میگویم قلم تو، شخصیت توست. جعبه سیاه زندگی کنونی توست که نمیتوانی آن را پنهان کنی.
🔹- نویسندگی، تمام خلاقیت است و خلاقیت علاوه بر تفکر،
✅ خودباوری میآورد.
✅ حریت از اسارتها و ابتکار از داشتهها میآورد.
تو در نوشتن باید از سرمایههای ذهنیات تولید کنی. با کلمات و ترکیبها خلق کنی. ترکیبهای کلیشهای را تجزیه کنی و کلیشههای تجزیه شده را ترکیب کنی و چهرهای نو به آن ببخشی.
✍ راستی دارایی و سرمایههای شما چقدر است؟
دوستی مدتی مشغول نوشتن شد، متوجه شد که چقدر دایره لغات او کم است. چقدر اندوختههای ذهنی او ناکافی است. او مضطر شد به مطالعه. خواندن کتاب، هم برای کتاب و هم برای کتابت.
👌 جالب است بدانید که بهترین کارگاههای خلاقیت، برای دورههای نویسندگی خلاق است.
✔️ شما با نوشتن، اعتماد به نفس
✔️ و خودباوری پیدا میکنید.
✔️ از کلیشهها آزاد میشوید.
✔️ با شهامت، آثارتان را عرضه میکنید
✔️ و با خجالت و فرار از ضعف میجنگید.
🔘 حالا به نظر شما فعال فرهنگی یا مربی تربیتی یا معلم تعلیمی
برای بهرهبری از این قالب بینظیر، نباید خودش از این مهارت، شناختی داشته باشد!
نباید دستکم در حد مقدمات این مهارت را بیاموزد!
متأسفانه در کانونهای تربیتی خیلی به مهارت نویسندگی توجه نمیشود.
چون خود کادر فعال، ضرورت نوشتن را درک نکردند.
به همین مقدار بسنده میکنم.
انشاءالله موفق و شیفته نوشتن شوید😊
🔥از این به بعد متن های شما مخاطبان گرامی رصدخانه هم در کانال منتشر خواهند شد!
منتظر نوشته های شما هستیم 🙂
🖋 @nastooham
May 11
❄️هوا سرداست...
و هر کس خودش را به گونه ای گرم میکند؛
🧣مثلا پوشیدن لباس و کلاه،
🔥 یا کنار آتش رفتن و مالش دست ها به هم...
اما دل های یخزده مان را حرارت عشق شهداست که گرم میکند....✨♥️
#سید_حسین_هاشمی
#تشییع_شهدای_گمنام
@rasadkhaneh