مهـ🌼ــدی جـان
روزم را با ســلام به
تــــو
آغــاز میکنم.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ عَجَّلَ اللهُ لَکَ مٰا وَعَدَکَ مِنَ النَّصرِ وَ ظُهُورِ الْأمـْرِ
آقای من سلام✋🌸
صبحتون مهدوی
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌹🍃
از رد پای تو میگیرد نشان
هرکه دارد آرزوی آسمان....
#شهید_آسمانی
صبحتون نورانی به نگاه
#شهید_رسول_خلیلی ❤️✨
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
پنج شنبه ها و قرار با شهدا ....
باید شهدا وارد زندگیت بشن تا اتفاقاتی رو حس کنی که از دایره فکر و ذهنت خارجه .....
حداقل زندگی پنج تا شهید رو بخونید .... با رفتاراشون آشنا بشید ... هر هفته براشون خیرات پخش کنید یا صلوات یا قران بخونید یا زیارت نیابتی برید ....
شهدا بهترین پل هایی هستن که خیلی راحت شمارو به مقصد میرسونن ...
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
💠 #خیابان_شهدا 💠
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
🌸به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
🌸به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم..
🌸هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌸هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
🌸پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
🌸دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
💠از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا گاهی نگاهی🌹🕊
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
شهید مهدی زین الدین
مادر گفت « آقا مهدی! این که نمی شه هر دو هفته یک بار به منیر سر بزنین. اگه شما نرین جبهه، جنگ تعطیل می شه؟» مهدی لبخند می زد و می گفت « حاج خانم! ما سرباز امام زمانیم. صلوات بفرستین. »
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
💢روزشمار دفاع مقدس (۲۸ شهریور)
💢رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (۲۸ شهریور)
• ولادت شهید علیاصغر بوجاری (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۳۱ ه.ش)
• ولادت شهید رضا سلیمانی (استان زنجان، شهرستان ابهر) (۱۳۴۷ ه.ش)
• ولادت شهید عبدالکریم رزمجو (استان بوشهر، شهرستان گناوه) (۱۳۵۰ ه.ش)
• شهادت شهید سیدعینالله خلیلی لنگردهی (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۵۹ ه.ش)
• شهادت شهید محمد رضا نصیر احمدی (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۵۹ ه.ش)
• شهادت شهید بابالله عباسی (استان مازندران، شهرستان سوادکوه شمالی) (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید عبدالحسین همتیان (استان سمنان، شهرستان سمنان) (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید غلامحسن اصل دهقان (استان البرز، شهرستان هشتگرد) (۱۳۶۰ ه.ش)
• ولادت شهید مدافع حرم حامد کوچکزاده (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۶۱ ه.ش)
• شهادت شهید محمود ضمیری مرویزاده (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۱ ه.ش)
• ولادت شهید مدافع حرم ابوالفضل شیروانیان (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید غلامحسین بهاآبادی نسب (استان کرمان، شهرستان رفسنجان) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید محمود اسکندری پورهمدانی زاده (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید علی قنادیان (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید علیاکبر رنگینی نوشآبادی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید اسماعیل گیاهی (استان گیلان، شهرستان بندرانزلی، روستای خمیران) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید سیدعلی هاشمیان (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید سیدمنصور جوادیون اصفهانی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید علیاکبر رستمی (استان همدان، شهرستان اسدآباد، روستای پیرشمسالدین) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید مرتضی جرجندی (استان کرمان، شهرستان بم، روستای دولت آباد) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید محسن بنی اسدی نژاد (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید حسن اسفندیاری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید جعفر مکاری نوشآبادی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۷۸ ه.ش)
• وفات شاعر حزباللهی ابوالفضل سپهر (۱۳۸۳ ه.ش)
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری قمری (۱۹ محرم)
• حرکت اسرای کربلا به طرف شام (۶۱ ه.ق)
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
در آستانه هفته دفاع مقدس؛
💢یادواره شهدای تخریبچی برگزار میشود
🔸در آستانه هفته دفاع مقدس، یادواره شهدای تخریبچی ۲۹ شهریور در قطعه ۲۹ بهشت زهرای تهران برگزار میشود.
https://profile.igap.net/defapres_ir
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
💠نامگذاری موکب هیأت رزمندگان اسلام گناباد در مسیر راهپیمایی اربعین به نام شهید مدافع ولایت و امنیت "محمدحسین حدادیان"
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
در این دنیای بی کسی... در این هیاهو و غوغای زندگی... در این روزمرگی های جانکاه... شناختن شیرمردی از تبار عاشقی دل را جلا میدهد... دیدار مزارش قلب را از بند بی کسی رها میکند... شهید راه عشق
هم جوار امام غریبش سربازی میکند... نوای دلتنگی ها را به امام دلها میرساند... گوش جان به حرف هارا میسپارد تا مهیای سربازی در راه صاحب الزمان شویم... هم برای امامش یار میشود و هم برای مولایش یاور گلچین میکند.... اصلا شهید شده است که سرباز راه عشق تربیت کند... شهید شده است تا قلب های جامانده را به امامشان برساند... چه زیباست چنین زیستنی... و شهادت یعنی زیستی عاشقانه..
🌹🌹🌹🌹🌹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_رسول_خلیلی
🌹🌹🌹🌹🌹
═▩ஜ••🍃🌷🍃••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••🍃🌷🍃••ஜ▩═
خنده هایـت را
بگذار در آغوش صبــح ..
وقتی تمام هـوا
از عطـر نفست، پـر می شود ..
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان🌷
#سالروز_ولادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#ستارههای_زینبی
🔹همیشه به ما سفارش حجاب می کرد، می گفت:«اگه می خواید قیامت جلوی حضرت زهرا علیه السلام رو سفید باشین نباید گوش به حرف دیگران بدید و روی مد رفتار کنین. نباید بگید عرف جامعه فلان حرف رو می گه یا فلان چیز رو می خواد. باید نگاه کنین به آیات قرآن و زندگی حضرت زهرا علیه السلام ببینی اونها چی می گن، همون کار رو بکنین...»
🔸سال ها گذشت. یک شب رفتیم مهمانی، موقع برگشت حالش خیلی بد بود. بی مقدمه گفت: «من پیمونهام پر شده. اگر شما اجازه ندی من برم سوریه و اینجا بمیرم، مدیون منی. اگه من برم شهید بشم پسرم، مهدی، حکم پسر شهید داره، ولی اگر اینجا تو رختخواب بمیریم اون بچه یتیمه و اوضاعش فرق داره.»
🔹همان شب نشستم توی سجاده و گفتم: «خدایا اگه تو یه امانتی به من دادی، مدیون من قرارش نده. اگر بند به رضایت منه، بره ؛ اما اینجا نمیره»
🔸صبح که بیدار شد کارهایش را کرد، رفت. چند وقت بود که پروازهای سوریه لغو شده بود. ظهر اما وقتی برگشت گفت:« ای والله، کارمون درست شد»
✍ به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان🌷
#سالروز_ولادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
#بسم #رب #الشهدا
.
غروب مقبره ی شهدا..شهرک شهید محلاتی... #94 هفته ی پیش.. یعنی دقیق #دوسال پیش همچین روزی بود که این عکس رو به عنوان دومین پست اینستاگرام گذاشتم... و محمدرضا.. با پیج #رسول خلیلی که ساخته بود زیرش کامنت گذاشت.. میدونی.. اخه رسول خلیلی رو خیلی دوست داشت.. میگفت شبیهشه... یعنی کلا #شهدای #جوون #مدافع حرم بی بی زینب واسش خیلی دوست داشتنی بودند.. و کی فکر میکرد دو سال دیگه همچین روزایی بشه غروب نزدیک ترین برادرم.. #شهید #محمدرضادهقان...
و
دو ماه..
دقیقا دو ماه پیش بود که واسه ماموریت دو ماهش بهم وعده برگشت داد....
دو ماه جدایی واسمون سخت بود...
دو ماه پیش که تا ساعت 12:30 شب با موتور تو خیابونا میچرخیدیم و شوخیامون بوی شهادت میداد... وقتی میگفتم کل خیابون آزادی رو به نامت میکنم تو فقط شهید شو.. اونم میگفت همین بن بست دوازدهم کافیه.. شب اخر که تا رفتن به قرارگاهشون با هم بودیم.. اون شبی که دلش گرفته بود میگفت محرم امسال دیگه تهران نیستم با هم بریم هییت.. بریم چیذر... بریم تهران رو زیر پا بزاریم... از شب سوم محرم هم تماس های تلفنیش شروع شد و سفارشش این بود که #توروضههایادشکنید... خلاصه.. قسمت این بود که عهد اخوتی که عمرش به چهارسال رسیده بود ختم به شهادت محمدرضا بشه... بعد مجاهدت دو ماهت...
دقیقا چند روز قبل از سالگرد رسول خلیلی..
با سرو صورت خونی آوردنت محمدرضا.. به وعده ی اومدنت عمل کردی... وعده زنده بودن در ماه محرم زیر پرچم حضرت زینب...
.
#عشق
#غیرت
#مدافع_حرم
#رفیق
#خاطره
#دلتنگی
#حسرت
یا زینب کبری
#پست_اینستاگرامی_دوست_شهید 🌹
#ابـــووصــال ✨
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#لحظه_استجابت
🌴مولای من
دست مرا بگیر ببین ورشکسته ام
اب از سرم گذشته و من دست بسته ام
کار مرا حواله نده دست دیگری
محتاجم و فقط به تو امید بسته ام
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
✨✨✨
بزرگترین آزمون ایمان زمانی است
که چیزی را میخواهید و به دست نمیآورید
با این حال قادر باشید بگویید:
خدایا شکرت!
میرزا اسماعیل دولابی
#نماز_اول_وقت
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
✍ #شہـداونمـاز
💠قرار بود بعـد از پـايـان دوره در ڪشور امريڪا
مصـاحبہ نہایے را یڪ ژنـرال امريكايـی با من انجام دهــد🖊
تمـام تلاش هاے اين دو سـال، بستگۍ بہ همـين مصاحبہ داشٺ🔦
وقتۍ وارد اتـاق او شـدم ، از م ن پرسش هايۍ ڪرد و من پاسخ دادم😕بعـد از چند دقيقه⌚️ فردۍ وارد اتـاق شـد و ژنـرال با او رفٺ و من بايـد در اتـاق منتـظر او می مانـدم
به ساعتم نگاه كردم🕰 وقت نماز ظهر بود
با خـودم گفٺم:ڪاش در اين جا نـبودم و می توانسـتم نماز را اول وقـت بخوانم! از طرفـی ممڪن بود نـماز خواندن من در آنجـا باعـث دردسـر شود 😤
ولی با خودم گفتم : هر چه بـادا باد هيچ ڪاری مهم ٺـر از #نماز نيست📿
در گوشـه اے از اتاق روزنامـه ای پہن ڪردم و مشغـول نمـاز شدم. در هميـن لحظہ ژنـرال وارد اتاق شـد😦
ولۍ مـن با توڪل بر خـدا نمـاز را ادامه دادم نمـاز كه تمام شد😓 از ژنرال عذرخواهۍ كردم و درباره نماز برای او توضيح دادم😇
او هم لبخندے زد و پرونـده ام را امضا كرد و پايان دوره ام را تبريڪ گفت🎊🎁
آن روز موفقـيت خـود را در توجـه ڪردن به نماز اول وقـت، آن هم در شرايـط حسـاسی مثل آنجا ديدم»✌️💙
#شهید_عباس_بابایی
┄┅┅✿❀ #السلامعلیڪیااباعبدلله💚
#دلتنگحرمبطلبارباب💔
🖤🍃 #
🍃 @rasooll_khalili 🍃🖤 ❀✿┅┅┄
🌷شهید محسن دین شعاری🌷
💠 " آیه و جعلنا... "💠
با محسن برای شرکت در مراسم ختم دو پسرخاله ی شهیدمان رفتیم تبریز. به هم گفته بودیم هرجایی خواستیم برویم اطلاع بدیم به هم دیگه.
مراسم روبه اتمام بود که محسن رفت بیرون از مسجد. از مسجد امدم بیرون و دنبالش گشتم، طوری که سه بار رفتم داخل مسجد و آمدم بیرون اما پیداش نکردم. بار آخر دیدم درحالی که دارد میخندد روبه روی مسجد ایستاده است.
گفتم تو کجایی پسر؟
گفت: همین جا ایستاده بودم، آیه وجعلنا... خوندم، میخواستم بدونم به غیر از منطقه هم میشه ازش استفاده کرد!
📚 کتاب لبخندی به معبر آسمان
#شهید_محسن_دین_شعادی
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄