🌹🏴🍃بسمـ رب شهدا 🍃🏴🌹
#شهیدانه 🕊❤️
عاشق رسول بود...✨
همه جوره دنبالش بود...
حتی عکسا📷 و مطالبی از رسول داشت که کمتر جایی دیده میشد...
عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار رسول نیست حسرت میخورد😔.
ولی خب حسابی عاشق #امام_رضا_علیه_السلام بود ، به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست آقا...😊
پیش رسول که میرفت میگفت روضه بذار؛ میگفت رو سنگ مزارش نوشته:
ای که بر تربت من میگذری روضه بخوان✨
شبیه او زیست
شبیه او نفس کشید
شبیه او در حلب سوریه پرپر 🕊زد
و شش روز قبل از دومین سالگرد شهادت #شهید_رسول_خلیلی در 20سالگی به دوست شهیدش پیوست...✨
#به_شبیه_شدنه...
مثل #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹
#ابـــووصــال
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🍃 بسم رب شهدا و الصدیقین🍃
دوران دانشجویی....
میتونه فقط شامل چند ترم و چندین واحد درسی و نمره های پایان ترم باشه و آخرین یادگاریش مدرک تحصیلی که خلاصه میانگین نمرات توی یک رشته خاص هست....
و شایدم دوره ای از اولین رویارویی های جوان با جامعه؛ اعتقادات؛ دوستی ها و گروه ها، عشق ها و صمیمیت ها، عکس ها و یادگاری ها، امتحانات زندگی، انتخاب مسیر عمر، از دست دادن ها، رسیدن ها، شهید دهقان ها....
از منظر اول محمد دانشجوی درسخونی نبود
اما از منظر دوم افتخار دانشگاه ما شد به طوری که خیلی ها اولین بار اسم مدرسه شهید مطهری رو به واسطه محمد شنیدید.... بعد از شهادتش با هم دوره ای هامون که صحبت میکردم به یک مسئله خيلي جالب برخورد میکردم... اینکه محمد با تمام گروه های دوستی ارتباط داشت... وحتی جالب تر اینکه اکثریت بچه ها خاطره ای از درد و دل کردن و بردن مشکلاتشون پیش محمد داشتن... محمد موتور سواری بود که معمولا بعد کلاس ها یکی از بچه ها رو تا یک مسیری میرسوند... و تلاش میکرد به بهونه ی ساندویچ و بستنی و کافه باهاش ارتباط بگیره... ممکن بود اون شخص تنها باشه و یا دوستی نداشته باشه...ممکن بود اون شخص سر مسئله ی خاصی تحت فشار باشه... معمولا محمد اونا رو آروم میکرد... خیلی وقت ها مسیرش رو به سمت چیذر، امامزاده صالح، دربند، بهشت زهرا، شهرک محلاتی، هیئات سطح شهر تغییر ميداد ... تخصصش خاطره ساختن بود...
هیچ دو روزیش شبیه هم نبود... اکثرا محمد رو محرم رازشون میدونستن... سر کلاس بیشتر از همه سرش تو گوشی بود ولی حواسش به همه بود... توی گروه های شبکه های اجتماعی دانشگاه از همه فعال تر بود، چالش ایجاد میکرد و بحث راه مینداخت... واین ها رو ما حس نکردیم تا ترم پنج که دیگه رفت و جای خالیش پیش همه ی مقاطع دانشجویی و اساتید حس شد... و این دانشجو هست مدرک فارغ التحصیلیش رو با شهادت تعریف می کنند.....
دوران خوش آن بود که.....
پست اینستا گرامی دوست شهید 🌹
#ابـــووصال
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
#بسم #رب #الشهدا
غروب مقبره ی شهدا..شهرک شهید محلاتی... #94 هفته ی پیش.. یعنی دقیق #دوسال پیش همچین روزی بود که این عکس رو به عنوان دومین پست اینستاگرام گذاشتم... و محمدرضا.. با پیج #رسول خلیلی که ساخته بود زیرش کامنت گذاشت.. میدونی.. اخه رسول خلیلی رو خیلی دوست داشت.. میگفت شبیهشه... یعنی کلا #شهدای #جوون #مدافع حرم بی بی زینب واسش خیلی دوست داشتنی بودند.. و کی فکر میکرد دو سال دیگه همچین روزایی بشه غروب نزدیک ترین برادرم.. #شهید #محمدرضادهقان...
و
دو ماه..
دقیقا دو ماه پیش بود که واسه ماموریت دو ماهش بهم وعده برگشت داد....
دو ماه جدایی واسمون سخت بود...
دو ماه پیش که تا ساعت 12:30 شب با موتور تو خیابونا میچرخیدیم و شوخیامون بوی شهادت میداد... وقتی میگفتم کل خیابون آزادی رو به نامت میکنم تو فقط شهید شو.. اونم میگفت همین بن بست دوازدهم کافیه.. شب اخر که تا رفتن به قرارگاهشون با هم بودیم.. اون شبی که دلش گرفته بود میگفت محرم امسال دیگه تهران نیستم با هم بریم هییت.. بریم چیذر... بریم تهران رو زیر پا بزاریم... از شب سوم محرم هم تماس های تلفنیش شروع شد و سفارشش این بود که #توروضههایادشکنید... خلاصه.. قسمت این بود که عهد اخوتی که عمرش به چهارسال رسیده بود ختم به شهادت محمدرضا بشه... بعد مجاهدت دو ماهت...
دقیقا چند روز قبل از سالگرد رسول خلیلی..
با سرو صورت خونی آوردنت محمدرضا.. به وعده ی اومدنت عمل کردی... وعده زنده بودن در ماه محرم زیر پرچم حضرت زینب...
#عشق
#غیرت
#مدافع_حرم
#رفیق
#خاطره
#دلتنگی
#حسرت
#یا_زینب_کبری
#پست_اینستاگرامی_دوست_شهید_بزرگوار 🌹
#ابـــووصــال ✨
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
1.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارتفاعات کردستان....✨
به یاد برادر عزیزم شهید رسول خلیلی❤️
کلیپ کوتاه از شهید محمدرضا دهقان امیری
#ابـــووصــال ✨
═▩ஜ••❤️••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••❤️••ஜ▩═
🍃🌺 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🌺🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
روز تشییع پیکر شهید محمدرضا دهقان بود...✨
.
حین خواندن نماز کنارش ایستاده بودم...
رفتن محمد او را هم هوایی کرده بود...
از انتهای نگاهش 👀که باحسرت به تابوت
شهید خیره شده بود می شد احساس جاماندگی را فهمید...💔
عزم رفتن کرد
و چند روز بعد راهی شد...
و مراسم تشییع و آسمانی شدنش همزمان شد با چهلم شهید دهقان...
💠چه خوب دلتان را صاف کردید و به معشوقتان رسیدید...💠
به امید ملحق شدن به شما....
#شهید_محسن_فرامرزی❤️
#شهید_محمد_رضا_دهقان🌹
#ایت_الله_امامی_کاشانی✨
#مدرسه_عالی_شهید_مطهری
#ابـــووصــال
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#خاطره...
دوره فتوشاپ را میگذراندم و در حد مقدماتی کارهایی انجام میدادم.
یکی از کارهایی که از آن لذت میبردم، نوشتن اسم خودم روی سنگ مزار شهدا به عنوان شهید بود.
وقتی عکس📷 طراحی شدهام را در گروه دوستان خودم در یکی از شبکههای اجتماعی گذاشتم، همه خوششان آمد. تعداد زیادی از بچههای عاشق شهادت پیدا شدند، اما من دلم به سمت او کشیده شد. محمدرضا هم درخواست داد تا برایش طراحی کنم. وقتی آن عکس را فرستادم، خیلی خوشحال شد و به جای خالی محل شهادت اشاره کرد. گفتم حالا شهید بشو تا محلش مشخص شود. قبول نکرد و گفت که محل شهادت را سوریه بنویس، نوشتم. آنموقع تخیل بود، اما به واقعیت تبدیل شد. آن عکس در شبکههای اجتماعی خیلی معروف شد.
#نقل_شده_از_دوست_شهید_بزرگوار 🌸
#ابـــووصــال
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃 چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر #جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.
.
🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت.
.
🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی #سید_الشهدا و غیرت #ابوالفضل شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از #جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند.
.
🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد.
.
🍃چه #عاشقانه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصالِ #معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در #دل....
.
✍️نویسنده: #بنت_الهدی
.
🌸به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
.
📆تـاریخ تـولـد: ۲۶ فروردین۱۳۷۴.تهران
.
📆تـاریخ شـهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴.حلب
.
📅تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۹
.
🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #محمد_رضا_دهقان_امیری #کربلا #مشهد #اربعین #ابووصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🥀| #خاطره
دوره دبیرستان اوج ورزش پارکور او بود.یک
سال در آنجا بنایی داشتند در فضای حیاط
کیسههای گچ و سیمان و تپه های خاک و ما
سه زیاد بود که به عنوان موانع استفاده میکرد
و ورزش مورد علاقهاش را تمرین میکرد.وقتی
به خانه میآمد هیکل و لباسش خاکی بود.
#ابووصال
#روزشمارشهادت
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
[۱۶روزماندهتاشهادت🌹🍃]
@shahid_dehghan
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
﷽
#خاطࢪه💚
در رفاقت با بچه های شهرستانی دانشگاه شهید مطهری کم نمی گذاشت.
با آن که رفقای تهرانی زیادی داشت، اما برایش فرقی نمی کرد.
با مرام بودن و با معرفت بودن را برای همه یکسان می دانست
و علاقه اش به دوستان شهرستانی زیاد بود.
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#روزشمارشهادت
[۷روزماندهتاشهادت🌹🍃]
🆔@shahid_dehghan
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
﷽
#خاطࢪه 💚
هیچ گاه مستقیم به نامحرم نگاه نمی کرد و به شدت مقید و چشم پاک بود.
اوقاتی که در مهمانی های خانوادگی بود،
اگر بانوان حضور داشتند حریم شرعی را رعایت می کرد.
اگر جمع بابت موضوعی می خندیدند، سرش را پایین می انداخت و می خندید.
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#روزشمارشهادت
[۶روزماندهتاشهادت🌹🍃]
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین 🍃
مدافع حرمی با موهای اتوکشیده خامهای!
مثلا بچههای دانشگاه شهید مطهری پاتوقی داشتند در سرچشمه و کافه کتابی 📚بود به نام کافه قرار.🍃
یکسری از بچههای سرچشمه هم به آن پاتوق می آمدند.
افرادی بودند که برای شهدا کار می کردند و زحمت می کشیدند.😊
محمدرضا درآن پاتوق همه بچه ها را با هم جمع می کرد و با همدیگر جلسات بصیرتی و شناسایی شهدا می گذاشتند.
خیلی از دوستانش می گفتند وقتی محمدرضا راجع به شهیدی حرف می زد، آنقدر اطلاعات زیادی داشت که ما همیشه دهانمان باز می ماند😳 که تو این همه اطلاعات را از کجا داری؟🤔
یکی از دوستانش (آقای محمدی) همیشه به من می گفت: من همیشه به محمدرضا میگفتم که این همه برای شهید کار کردی و طعنه شنیدی (بالاخره در جمعهای دانشگاه ها جوهای خاصی وجود دارد؛ البته دانشگاه شهید مطهری جو خوبی دارد اما محمدرضا با برخی دوستانش در دانشگاههای دیگر هم رفت و آمد داشت و طعنههایی می شنید که چرا برای شهدا کار میکنی؟)🤔
آقای محمدی می گفت: به محمدرضا می گفتم بس است دیگر اینقدر برای شهدا کار کردی.
همیشه محمدرضا می گفت شهدا از جان خودشان مایه گذاشتند و حالا من از آبروی خودم مایه نگذارم؟ من که کاری برای شهدا نکرده ام تا حالا؟🍃
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات 💌
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابـــووصــال ✨
#نقل_از_مادر_شهید 🍃
#مابیخیالسیلےمادرنمیشویم
┄┅─✵🏴✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🏴✵─┅┄
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
من یادمھ ما هروقٺ مۍرفتیم حرمامامرضا (ع)
(محمد صحـن اسمائیلطلا رو خیلے دوستداشت)
جاے خاصی رو داشتیم.
بهـش میگفتیم مـا همـه
اینجا می شینیم وقتی میدید ما ڪجا نشستیم بعد
میرفٺ شروع میڪرد طوافکردن بھ قوݪ خودش،کیفیت زیاࢪٺش تو حࢪم امامرضا(ع) همیشہ به این حالت بود.
آنقدر دور حرم تو حیاط ها مے چرخید یھ موقع ده دوࢪ،هفت دور.
طورے ڪه پاهاش درد مےگࢪفت شاید ساعٺ ها طول میڪشید و من همیشہ میگفٺم این چه وضع زیارت ڪردنه‼️
بشین یه جا دعا بخون ،نماز بخون.
بهش میگفتم که چیکار میکنے؟🤔
می گفت:من آنقدࢪ دور آقا می گردم ٺا آقا خودش
به من بگه حالا بسھ حاݪا اینجا بشین و با من حرف بزن ؤ بعد مے شینم حࢪفامو می زنم.ッ♥️
راوے:مادربزرگوارشهید🌺
#شهیدمحمدرضادهقانامیری 🌷
#ابـــووصــال 🌸
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄