eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر 25 ساله‌ای که به جای آلمان سر از سوریه در آورد 😧 یک روز قبل رفتنش به مسجد رفت و با همه نمازگزاران خداحافظی کرد و حلالیت طلبید. به همه گفته بود میخواهم بروم خارج از کشور🌍. آن موقع همه فکر کردند میرود آلمان چون پدر و برادرانش خیلی اسرار به رفتنش داشتند. اما او به جای آلمان #سوریه را انتخاب کرد...🕊 #شهید_مدافع_حرم_بابک_نوری_هریس #بابک_نوری_هریس
عشق را خواهےبسنجی عھد و ایمانش بسنج آنکه پاے ایمان خود جان میدهد عاشق تر است #ارسالی #خواهرشهیدمدافع_حرم_مرتضی_عطایی #ابوعلی #سوریه
🌷شهید ماه رمضان مدافع حرم #جواد_محمدی 🍃ولادت: ۱۳۶۲/۵/۲۹ 🍂شهادت: ۹۶/۳/۱۶ 🕊نحوه شهادت: اصابت چند تیر به بدنشان و در نهایت تیر خلاصی به سرشان 🍁محل شهادت: #سوریه، #حماء
🔹تا پیش از سفر خیلی پسر شری😈 بود، همیشه در جیبش بود، خالکوبی🌀 هم داشت. 🔸وقتی از سفر کربلا برگشت مادرش ازش بود چه چیزی از امام حسین💞 ع خواستی؟! مجید گفته بود یه نگاه به گنبد امام (ع) کردم 🔹و یه نگاه به حضرت عباس (ع)انداختم😔 و گفتم آدمم کنیدسه چهار ماه قبل رفتن به به کلی متحول شد، بعد از اون همیشه در حال دعا و گریه😭 بود. نمازهایش را اول وقت میخواند 🔸خودش میگفت نمیدانم‼️ چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه بخوانم و گریه کنم و در حال عبادت باشم.😇 📎از قلیان کشیدن و خالکوبی تا پاک شدن در خانطومان 🌷 @rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
پاےحسین عليه السلام و ڪربلا ڪ در میان باشد! حبیب باشے ... یا قاسم ... چه فرقےمےڪند؟! 🎈| #سردارشهی
💠بسم رب الشهداء و الصديقين💠 کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ واكس كفش‌هاى زوار امام حسين عليه السلام ... تو راه کربلا، محور به بودیم. با چندتا از رفقا در مورد حاج صحبت می‌کردیم. می‌گفتیم الان خونه‌ست. آخه حاجی تو چهارتا تیر خورده بود و فقط یک هفته گذشته بود. هم که از قبل تو بدنش بود. کمی جلوتر که رفتیم دیدیم چندتا مرد نشستند، دارند کفش‌های رو می‌زنند. رفتم کفشامو تمیز کنم. دیدم داره کفش‌های زوار رو واکس می‌زنه.... ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ۶ ⚜️سجاد در حلب شده بود. نحوه شهادتش را اینطور برایمان روایت کرده‌اند که سجاد جانشین یکی از گروهان‌های بود. شب قبل شهادت سجاد، دشمن تک کرده بود و در حین درگیری نیروهای اسلام با تکفیری‌ها شهید با اصابت تیر مستقیم دشمن به می‌رسد. عملیات تا فردا ساعت ۷صبح ادامه پیدا کرده بود. و تعدادی از بچه‌ها در عملیات عقب راندن دشمن شرکت داشتند تا خط تثبیت شد. بعد از اینکه منطقه به دست بچه‌های خودمان افتاد، ساعت ۱۲و نیم ظهر بود که سجاد همراه با تعدادی از نیرو‌های تازه‌نفس برای تقویت به بالای خاکریز می‌رود و در حین دیدبانی با اصابت خمپاره به خاکریز ترکشی از میان بشکه‌هایی که در روی خاکریز قرار داشت به صورت و سمت اصابت می‌کند که همین امر باعث آسمانی 🕊شدن سجاد می‌شود. ⏮ادامه دارد..
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🕊 مصطفى جان ديشب ،شب اول ماه صفر كنار مزار مطهر مسعودم نشسته بودم💔 كنار مسعود و به فكر شما و شب اول ماه صفرِ سالِ قبل كه لحظه شهادتِ مسعود سوريه بودى🌷 من كنار مزار مسعود بودم و شما نزديك به محل شهادتش🌷 دلم مى خواست بدونم پارسال لحظه شهادت مسعود چه حسى داشتى به مسعود چى مى گفتى از خداى مسعود چى مى خواستى چى خواستى كه چند ساعت بعد به خواستت رسيدى🌷 . يادمه بعد شهادت مسعود مى گفتيد : يه زمانى ما الگوى مسعود بوديم ،حالا مسعود الگوى ما شده . . . يادش بخير از بچگى تا نوجوانى مسعود وقتى بهم مي رسيديد ،شروع مى كرديد به كشتى گرفتن و همديگرو زدن شما مى خنديدى ،مسعود با جديت و با صورت سرخ شده و با تمام قدرت سعى مى كرد پيروز ميدون باشه💪 منم طبق معمول حرص مى خوردم مسعودو دعوا مى كردم ،بهش مى گفتم زشته روى سروكله داييت نپر مسعود مى گفت دايي شروع كرده . وقتى نمى تونستم مسعود و جدا كنم به شما مى گفتم بسه، تمومش كنيد مثل هميشه مى خنديدى و مى گفتى من فقط اولى رو ميزنم، شروعش با منه اين مسعوده كه ديگه تموم نمى كنه مسعود كوچولو نميدونست اگر داييش يه لحظه از قدرتش استفاده كنه ، بازنده ميدون ميشه . مصطفى جان هنوز صداى خنده هات توى گوشمه . وقتى ميديدى مسعود كم نمياره چه لذتى ميبردى مسعود با تمام وجود تلاش مى كرد تا پيروز ميدون باشه آرى مصطفى جان مسعود ، جوان رعناى من توى سن بيست و پنج سالگى پيروز ميدون شد🌷 دو سال قمرى از شما جلو زد🌷 اين دفعه مسعود شروع كننده بود و ... . عزيزانم شهادت گواراى وجودتون🌷 . مارو هم كنار ارباب بى كفن ياد كنيد . به اميد روزى كه ما هم به شما برسيم . اللهم عجل لوليك الفرج . .🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 (معسود عسگری) البته پست های قبل ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
علی آقا از دنیایی گذشتی که اگر یکی از هزار رنگش رو به هر آدمی نشون بده جوری زمین میخوره که دیگه توان بلند شدن نمیمونه براش... چطور گذشتی؟؟ چرا نمیشه گذشت!!! ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌷حسین همدانی🌷 •ولادت۲۴ آذر ۱۳۲۹ آبادان  •شهادت ۱۶ مهر ۱۳۹۴  🔹معروف به فرمانده نظامی ایرانی🇮🇷 بود، که از بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بشمار می‌آمد و از سال ۱۳۵۹ در جنگ💥 ایران و عراق حضور داشت. 🔸وی در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۹۴ در اطراف شهر حلب در ، حین مشاوره نیروهای ارتش سوریه و به گفته برخی منابع در نبرد علیه نیروهای داعش👹 و به روایتی دیگر درحین فرار از کمین، در اثر سانحه رانندگی، کشته شد و به رسید🌷 🔹همدانی فرماندهٔ سپاه پاسداران است که تاکنون در حین جنگ داخلی سوریه درگذشته‌🕊 است. 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدم دلمون رفت سمت #حلب گفتم برم پرچمی که از حرم حضرت زینب (س)و متبرک شده به حرم حضرت رقیه(س) فیلم بگیرم بیشتر حال دلمون شهدایی بشه💔😭😔 @rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
پوتین های #شهید_رسول_خلیلی ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
😔 💠من سوریه نبوده ام،هیچ کاسه آبی پشت سرم ریخته نشده... 💠هیچڪس به حضرت زینب(س) نسپرده... 💠هیچوقت پایم به سرزمین شام نرسیده است... 💠سوار هواپیمای نظامی نشده ام و هیچ فرودگاهی را به مقصد پرواز نڪرده ام... 💠ڪوچه های باریڪ منتهی به حرم را با قدم های سنگین طی نڪرده ام.من دستم به آن ڪه ستون ها احاطه ڪرده اند نرسیده است و پای عمه جانمان خون گریه نکرده ام... 💠پوتین هایم ریف جنوبی را قدم رو نرفته... 💠فرنچِ نظامی نپوشیده ام... ڪلاش دو خشابه دستم نگرفته ام و پشت هیچ بیسمی نام را فریاد نزده ام... 💠موج هیچ مرا نگرفته است 💠و پایم از هیچ لنگ نمیزند... 💠به ستون دو از رد نشده ام... 💠با اسم رمز به دل تڪفیری ها نزده ایم... 💠من روی تپه های نبوده ام... 💠قطع شدن را ندیدم... 💠لخته های خون هیچ ای روی نپاشیده... 💠 سوختن دست و پای رزمنده های ڪنار تویوتا را حس نڪرده ام... 💠با اولین ڪنار تابوت رفیق هایمان برنگشتم،بقیه الله نشدم و هیچ دڪتری بالای سرم گریه نڪرده است... 💠هرماه قرص هایم را با نگاه های متعجب به داروخانه چی ها نمیدهم... 💠و هیچڪس از دیدن حجم قرص های یڪ جوان بیست و دو ساله نمیخورد... 💠من نبوده ام،وصیت نامه ای میان قرآن نگذاشته ام،با هیچ دلم نلرزید 💠در هیچ قرنطینه نشده ام، در هیچ لیست اعزامی نبوده است... 💠پشت هیچ احساس غرور نڪرده ام و با صدای صوت دلهره نگرفته ام... 💠من را به چشم ندیده ام 💠هر چه بود و ماند برایم بود و ڪه مرهمی جز خون ندارد،تنها برای من 💠ڪه و چریکی است ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🔷🔹رهروان این ره نه پیر بودند و نه سیر شده از دنیا...! آنها تنها عاشق بودند... مزار شهید رسول خلیلی ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
____🍃🌸🕊______ اگر مدافعان حــــــرم نبودند نمیتوانستیم سرمـــان را پیشتان، بالا بگیریم . حــــــرم تُ عشـــــق است و من عاشــــق❤💚 . . . 💞خبرى هست در آرامش دريا امشب 💫فاطمه،فاطمه آورد به دنيا امشب 💞ظاهراً جلوه گر حضرت زهراست ولى 💫باطناً آمده آئينه ى مولا امشب . . (س) ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
علی آقا خانطومان هم آزاد شد... خانطومانی ک هر وقت اسمش می آمد، شما رو یادمون می آورد.. کاش بودین و این روزها رو میدیدین.. اما خب از طرفی هم خوشبحالتون که ح ا ج ق ا س م اومد پیشتون.. و بدبحال ما که سردار و شماها رو از دست دادیم.. کاش لایق بودیم و ما هم ب شما ملحق میشدیم... کاش آرزوی محالی نبود شهادت.. 😔💔 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
پوتین های #شهید_رسول_خلیلی ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
😔 💠من سوریه نبوده ام،هیچ کاسه آبی پشت سرم ریخته نشده... 💠هیچڪس به حضرت زینب(س) نسپرده... 💠هیچوقت پایم به سرزمین شام نرسیده است... 💠سوار هواپیمای نظامی نشده ام و هیچ فرودگاهی را به مقصد پرواز نڪرده ام... 💠ڪوچه های باریڪ منتهی به حرم را با قدم های سنگین طی نڪرده ام.من دستم به آن ڪه ستون ها احاطه ڪرده اند نرسیده است و پای عمه جانمان خون گریه نکرده ام... 💠پوتین هایم ریف جنوبی را قدم رو نرفته... 💠فرنچِ نظامی نپوشیده ام... ڪلاش دو خشابه دستم نگرفته ام و پشت هیچ بیسمی نام را فریاد نزده ام... 💠موج هیچ مرا نگرفته است 💠و پایم از هیچ لنگ نمیزند... 💠به ستون دو از رد نشده ام... 💠با اسم رمز به دل تڪفیری ها نزده ایم... 💠من روی تپه های نبوده ام... 💠قطع شدن را ندیدم... 💠لخته های خون هیچ ای روی نپاشیده... 💠 سوختن دست و پای رزمنده های ڪنار تویوتا را حس نڪرده ام... 💠با اولین ڪنار تابوت رفیق هایمان برنگشتم،بقیه الله نشدم و هیچ دڪتری بالای سرم گریه نڪرده است... 💠هرماه قرص هایم را با نگاه های متعجب به داروخانه چی ها نمیدهم... 💠و هیچڪس از دیدن حجم قرص های یڪ جوان بیست و دو ساله نمیخورد... 💠من نبوده ام،وصیت نامه ای میان قرآن نگذاشته ام،با هیچ دلم نلرزید 💠در هیچ قرنطینه نشده ام، در هیچ لیست اعزامی نبوده است... 💠پشت هیچ احساس غرور نڪرده ام و با صدای صوت دلهره نگرفته ام... 💠من را به چشم ندیده ام 💠هر چه بود و ماند برایم بود و ڪه مرهمی جز خون ندارد،تنها برای من 💠ڪه و چریکی است ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
•. *🌺🍃*. • ▫️چشمانش برق میزند وقتی از می‌گوید. ❣ «در نخستین اعزام سیدرضا به ، به ما توضیحی نداد و گفت : میخواهم یک ماموریت داخل کشور بروم. اولین بار که تلفن زد به خانمم گفتم: این شماره برای ایران نیست.☝️ پرسید : از کجا می دانی!! گفتم چون دو صفر اولش آمده😍.» پدر سید رضا طاهر 🥀 خان طومان ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
♡بسم رب عشق♡ . 🍃حدیث دل اینبار راوی گمنامی سربازان . راوی شهدای گمنام نه! اتفاقا داستان با نام و نشان را روایت میکند🙂 . 🍃 می‌دانی گاهی غبطه میخورم به اینکه در این هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش را میزند شما و امثال شما چطور آرام و غرق در در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزنید و بی توقع میکنید❣ . 🍃میخواهم از اول بگویم. تقویم ورق میخورد ، سی سال پیش اواسط پاییز را نشانم میدهد. ستاره ای دستچین شده از از آسمان به زمین فرود می‌آید مادرش نام را در گوشش میخواند و قصه های میشود لالایی شبانه او😌 . 🍃جلوتر میروم میخواهم پرشی داشته باشم به ۲۱ سال بعد ، قرار نبود از ، خیمه های غارت شده و های نیم سوخته بشنوی و فقط به آه کشیدن و اگر و اما بسنده کنی. از جمله ای که به دیوار اتاقت چسبانده بودی میشد تا ته قصه را خواند، نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی است❤ . 🍃چند سال بعد خبر آوردند که را به نحو احسن به پایان رساندی. اما اینبار هم آهسته و بی هیاهو خبر آمد. گویی از همان اول زندگی ات گره خورده بود به به سکوت و 😓 . 🍃بارها از رسم و و... گفته بودم اما گمنامی را جا گذاشتم یادم رفته بود بگویم در قاموس فعل و فاعل هردو گمنامند🌹 . 🍃وحالا سی سال گذشت و امروز تولد توست، هرچه کنم حق مطلب را نمیتوانم ادا کنم ولی... . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : نور .
☆به نام زیبا مصَوَّر هستی☆ . 🍃دنیا سرایی است، که نابودی برایش مقدر گشته و کوچ کردن مردمش از آن، حتمی است. دنیا در دیده‌ی ، مانند سایه‌ی زوال ظهر است، که هنوز گسترده نشده، جمع می شود و هنوز بلنده نشده، کوتاه می‌گردد.* . 🍃چه زیباست، این چنین . زیبا و . و این علم، این ، این ایمان، در هر آن کسی متجلی می‌گردد، که باشد و سائل کوی یار🌹 . 🍃چه در که در ایام شکوه شکوفایی آمالش پرسه می‌زند، چه در که دیری نیست وصل دلدار و همرهش، میسَر گشته و چه در پیری جهان دیده که گویی و رنجور است. . 🍃به یقین، او هم به چنین باوری دست یافته بود، که از عمق جان و از ورای ، دیده فروبست از این زمانه‌ی وهم آلودِ سایه وار، دیده فروبست و خردمندانه عاشقی کرد❤️ . آری! چنین است و باید اندشید، که ما نیز چون او گشته ایم؟ خردمند و . عبد و . شایسته‌ است که بیندیشیم، چه باید کرد و از کدامین ، دیده فروبست؟ . پ.ن: * خطبه های ۴۵ و ۶۳ نهج البلاغه . ✍️نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ .
🕊 شـهیـدانــه 🕊
طرح جدید به مناسبت شهادت شهید رسول خلیلی 💛💫 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد❣ . 🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی ست که خبر از آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی گوش زمانه را کر کرده بود، کفتار ها به گرد زوزه می‌کشیدند زمان غرش شیران بود🌹 . 🍃اولین هایی که رفتند و صدای شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد ، در ، آن زمان که صدای پای به گوش می‌رسید😔 . 🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های دیگر می‌آورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی پیچیده در این حوالی، بوی . . 🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا نباشی شهید نمی‌شوی‌. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از است وصل اگر می‌طلبی روی خودت پا بگذار😓 . 🍃همه ‌معادلاتم را همین یک بیت بهم می‌ریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمین‌گیر شدیم کاری بکن، میشنوی چه میگوییم؟ از نبودت گذشته و امسال هفتمین پاییزی ست که در یادها شدی❤ . . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵ . 📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا .
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🍃باکری را همه می‌شناسند نامش که برده می‌شود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهن‌ها نقش می‌بندد😌 . 🍃دو برادر بودند که قلبشان برای می‌تپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی می‌کردند. . 🍃قلم اینبار از حمید بنویسد... ، مبارزه را از برادر بزرگترشان آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید😔 . 🍃قد می‌کشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمی‌کرد. . 🍃به و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در ، حمید را به آنجا کشاند! . 🍃تمامِ فکر و ذکرش بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا می‌ریختند❣️ . 🍃رنگ و بویِ را که دید، گویی روحش به رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمی‌کرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد بود و میدان جنگ!🙂 . 🍃بی‌وقفه در بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول "استراحت را گذاشته بود بعد از "! . 🍃شهادتی که در اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از باز نگشت اما آنچه حاکم است، است به حمید که در دلها مانده❤️ . 🍃فرمانده حمید این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به و منصب و میز نباشد!😞 . 🍃از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگ‌ها فاصله است برای روحِ زمین‌گیرمان بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!🥺 . 🍃گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما... فرمانده🥰 . ✍️نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴ . 📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲.جزیره مجنون عراق . 📅تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹 . 🎨گرافیست الشهدا ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
طرح جدید به مناسبت تولد شهید محمود رادمهر🍃🌹 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃مدافعان حرم که راهشان است و در آن شکی نیست، اما حرفم با مردمی است که را ذکر لب کرده اند و خودشان تماشاچی میدان شده اند. . 🍃خواب ِغفلت و منطقمان را بیخیال کرده است. برای حسین سینه می زنیم اما نمیدانم پاسخم به اینکه آیا حسین وار می کنیم یا نه چیست ؟🥺 . 🍃شب اگر کربلا بودیم و در تاریکی شب، امام می فرمود هرکس میخواهد می تواند برگردد. نمیدانم چه می کردیم!!😥 . 🍃مدافعان حرم، یارانی هستند که به پای ماندند و حال برای دفاع از حرم خواهرش گویان راهی می شوند. از جمله است که پرستوی دلش در هیئت حسین بال و پر گرفت.وقتی روضه و بازار را شنید، کوچ کرد سوی حرم و بال هایش را نذر دفاع از حرم بی بی کرد🌹 . 🍃 دلی که با ارباب خو بگیرد، نمی تواند را تنها بگذارد. از محمود فقط مژده شهادتش آمد و پناهگاهِ پیکرِشهدا، جسمش را در آغوش گرفت. خانطومان نمی توانست از محمود دل بکند که سالها پیکرش را میزبان بود🌺 . 🍃حال، بعد از ۵ سال به حرمت بیقراری های مادرش، برای چشم های منتظر همسرش و فرزندانش، برای هوشیاری دلهای به خواب رفته و به قول خودش برای برگشت❣ . 🍃 با آمدنش، دل ها زیر و رو شد. بغض ها شکست و ها، روح خسته از گناه را شست. توبه کردند و ها، تشنه تر شدند برای اما آن ها که خود را به خواب ِ غفلت زده و قصد بیداری ندارند تیر طعنه هایشان بر داغدار خانواده شهدا می نشیند. کاش اگر نیستیم، نمک روی زخم نباشیم😓 . راستی پرستوی به خانه برگشته❤️ . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۳ آذر ۱۳۵۹ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان . 📅تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : مازندران، ساری ، آرامگاه مجدالدین .
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه می‌گفت نرگس ها چشم شده بودند و او را به دقت می‌نگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های دخترک را به ذهن می‌سپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد🌴 . 🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش رسید که از انتظارش گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه صبرش لبریز از انتظار شده😔 . 🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس ریخت و شکست و دخترک همچنان از سخن میگفت از بابا . . 🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت نهال* و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمی‌کرد😓 . 🍃رزم‌آورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با ره آسمان می‌پیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما تکراری نه!♡ . 🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به ختم می‌شود، عقیده ای که را خط مقدم انقلاب و بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد🥺 . 🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه عشق شود و منعکس‌کننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی ، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣ . *نهال: اسم دختر شهید♡
پاییز 94 نزدیک بود،حسن آقا رفت دنبال گذرنامه اما چند روز قبل در پادگان سروصدای رفتن به سوریه پیچید.👥 حسن اقا عکس العملی درباره رفتن به سوریه از خود نشان نمی داد تا اینکه چند روز قبل از رفتن،اسم حسن اقا در لیست افرادی که به سوریه اعزام می شدند دیده می شد.👀 حسن اقا در سوریه بیش از حد توان خود کار می کرد ودرشبانه روز 3 یا 4 ساعت می خوابید. تا اینکه حاج حسن چند روز پس از اعزام از ناحیه ی سر دچار واز کتف چپ مورد اصابت قرار گرفت.😔😔 بعد از آمدن حسن اقا ومرخص شدن او از بیمارستان بقیه الله علاوه بر موج گرفتگی دوتا از ترکش هادر بدن او ماند وبه ما میگفت که این دو ترکش من از سفرم به است.☺️ گفت تا لحظه ای که جان دارم نمیزارم که این دو را از بدنم خارج کنند.☝️ ترکش ها ماند تا اردیبهشت ماه 95 در خان طومان ، میعادگاه عاشقان اهل بیت (س) او و 15 نفر از همرزمانش بال در بال ملائک گشودند . 💔 به نقل از همسر شهید حسن رجایی فر🌹🍃 یادش با صلوات ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄