🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹
#شهید_والامقام
#محمدمهدی_کازرونی
دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد و آمد پیش #مادر، از او خواست که فردا بیاید مدرسه ، #مادر هم با عصبانیت فرستادش پیش #پدر و گفت : این دفعه رو با #پدرت برو ، چقدر من بیام #ضمانت تو رو بکنم .
#پدر دستهای کبود #مهدی را در دستش گرفت و گفت : دوباره به معلمات گیر دادی ، مگه نگفتم که کاری به کارشون نداشته باش ، #بی_حجابند که باشند، تو دَرست رو بخون ، ببین چطوری کتکت زدند .
#مهدی که هشت سال بیشتر نداشت گفت : برای چی باید چیزی نگم؟ مگه اونها #مسلمون نیستند؟ مگه تو #قرآن نیومده باید #حجاب داشته باشند؟
در دوران اختناق ستمشاهی، عکس شاه و فرح را از اول تمام کتابهایش میکند و میگفت : دوست ندارم هر بار که کتابم رو باز میکنم، چشمم به اینها بیفته! زمانی که کسی جرأت نمیکرد اسمی از خاندان #سلطنت بیاورد، که در این صورت سروکارش به #ساواک و شهربانی میافتاد .
ایستاده بود کنار در #مسجد مردم میخواستند بعد از یک اعتراض آرام، از #مسجد خارج شوند ، ناگهان #مهدی عکس #امام را بالای سر گرفت و فریاد زد :
#یا_مرگ
#یا_خمینی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
#یاد_یاران
#شهید_مدافع_حرم
#مهدی_حسینی
خیلی زینبی بود و نسبت به حضرت زینب(س) حساسیت خاصی داشت .
همیشه می گفت : تا زمانی که زنده باشم،تو سوریه میمونم و از ناموس امام حسین (علیه السلام) پاسداری می کنم.
یادم هست که می گفت: «با چند نفر از دوستان با هم نشسته بودیم و در مورد تحولات #سوریه صحبت می کردیم.
یکی از همرزمان گفت: «اگر سوریه سقوط کرد چیکار کنیم .
هر کسی که نشسته بود یه چیزی میگفت .
یکی می گفت می رم لبنان ، اون یکی می گفت می رم عراق .
به آقا #مهدی گفتن : شما کجا میرید، #سید_مهدی؟
لبخند همیشگی خودش را زد و گفت: «من ميرم حرم بی بی #زینب دم در حرم می مونم ،تا آخرین قطره #خونم از حرم خانم #پاسداری می کنم تا کسی نگاه چپ به حرم نکنه .
سرشون رو انداختن پایین.
یکیشون گفت: ایول آقا #مهدی ، دست مارو هم بگیر .
#تفکر_مهدی حسادت داشت...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊
#کلیپ_شهدایی
کلیپی بسیار زیبا از
#سه_شهید_گمنام
#سه_برادر
#علی ، #مهدی و #حمید_باکری
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#عاشقانه_های_شهدا
#شهدا_و_امام_زمان_عج
مناجاتی از
#شهید_عبدالحمید_حسینی
#با_امام_زمان_عج
سلام بر #مهدی ، منجی انسانها
ای آقایم ، ای سرورم ، ای رهبرم و ای امیدم
آقا جان خود بهتر میدانی که جز تو امیدی ندارم و جز به تو دل نبسته ام .
آقاجان ، آن شب در حمله تو را دیدم .
آقا من عاشقم .
آقا من گم کرده دارم .
آقایم ، مولایم ، تو را به جان خودت ، تو را به ناله های زینب ، بار دگر بگذار تا تو را ببینم .
دعایم این ست که خدایا تا مهدی را ندیده ام مرا از دنیا مبر .
آقایم ، مولایم ، خدا شاهد است در آزاد سازی آبادان ما نبودیم که جنگیدیم ، تو بودی آقا.
آقا با چه رویی تو را صدا کنم و با کدامین آبرو تو را بخوانم .
سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان_عج و شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#یا_مهدی
كی شود از تو بيايد خبری #مهدی جان
برسداين شب ما را سحری #مهدی جان
ز فراق رخ تو تا به سحر ناله زنم
ناله دلشدگان را اثری #مهدی جان
آه و افسوس که عمرم به فراق تو گذشت
حاصلم نیست بجز چشم تری #مهدی جان
مادرت گفت میان در و دیوار بیا
که مرا حاصل خون پسری #مهدی جان
بین چه سان #سیلی دشمن رخ من کرده کبود
که چنین تیره نگشته قمری #مهدی جان
صورت نیلی خود را ز #علی پو شاندم
تا نبیند ز کبودی اثری #مهدی جان
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#بیت_المال
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#مهدی_باکری
وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تا زد و به *جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد* و آنگاه با لحنی آرام گفت:
خاک بر سرت #مهدی، آدم شدهای که #بیت_المال را به زیر پایت انداختهاند ؟
#مردان_بی_ادعا
#بیت_المال
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#بیت_المال
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#مهدی_باکری
وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تا زد و به *جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد* و آنگاه با لحنی آرام گفت:
خاک بر سرت #مهدی، آدم شدهای که #بیت_المال را به زیر پایت انداختهاند ؟
#مردان_بی_ادعا
#بیت_المال
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
💐🍀🌺🌴🌺🍀💐
🌺 بر چهره پر ز نور #مهدی
🍀 #صلوات
💐 بر جان و دل صبور #مهدی
🍀 #صلوات
🌼 تا امر فرج شود مهیا
🍀 #بفرست
🌺 بهر فرج و ظهور #مهدی
🍀 #صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌺🌸💐🍀💐🌸🌺
#دلنوشته_مهدوی
#مولاجان
به روي نديده ات قسم چشمان عاشقم در پي واژه اي مي گردند تا #نامت را صدا كنند ...
اما چه كند واژه ها و چه بي معناست هر واژه اي در برابر معناي وجودت ...
از #مهرباني « م » مي چينم ...
از #هدايت « ه » را ...
از #دادگري « د » را ...
و از #يوسف گمگشته « ي » را ...
و گاهي كه #دلم به اندازه ي تمام غروب ها
مي گيرد ...
و من از تراكم سياه ابرها مي ترسم ...
و هيچ كس #مهربانتر از تو نيست صدا مي زنم ...
كجاست آن #يوسف گمگشته مهرباني كه چراغ هدايت به دست در زمين دادگري كند ؟
كجاست #مهـدي ... ؟
مرا در ياب ...
در #انتظارت هستم و خواهم بود ... بيا ... بيا ...
#مهديا دل شكسته ام را به تو مي سپارم ... دلدارم تو باش
#به_اميد_روز_ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#همسرانه
#همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#سید_مهدی_موسوی
#لشگر_فاطمیون
#قسمت_اول
#سید_مهدی متولد شهر غزنین افغانستان بود، حدود هفت سال بود که برای کار به ایران آمده بود، من و #سید_مهدی یک نسبت فامیلی دوری باهم داشتیم اما ارتباط خانوادگی با هم نداشتیم .
سن کمی داشتم و مجرد بودم که یک شب خواب دیدم نزدیک تپه ای ایستاده ام و خانمی هم به روی تپه ایستاده، به نظرم آمد خانم مسنی باشند، چون من صورت ایشان را نمی دیدم و کمر شان کمی خمیده به نظر می رسید ،گفتم شاید احتیاج به کمک داشته باشند . نزدیکشان رفتم با من شروع به صحبت کردند و من متوجه شدم از صدایشان که خانم جوانی باید باشند .
تنها حرفی که با من زدند گفتند که #مهدی پیش ما خواهد ماند .
بعد ازاینکه از خواب بیدارشدم با خودم گفتم تعبیری نباید داشته باشد من #مهدی نمی شناسم؟
یک ماه و چند روز که گذشت ، #سید_مهدی به خواستگاری من آمد و حدود دو ماه بعد از خواستگاری، ما به عقد یکدیگر در آمدیم هنوز خبری از جنگ سوریه نبود و من هم به طور کل خوابم را فراموش کرده بودم .
#ادامه_دارد...
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#همسرانه
#همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#سید_مهدی_موسوی
#لشگر_فاطمیون
#قسمت_دوم
سال ۱۳۹۰ زندگی مشترک ما آغاز شد . اولین فرزندمان نرگس سال ۹۱ به دنیا آمد و دو سال بعد دومین فرزندم متولد شد .
سال ۱۳۹۴ #سید_مهدی در مجلسی شرکت می کنند که صحبت از اعزام به سوریه بود.
#مهدی دوران خدمت سربازی اش را در اردوی ملی افغانستان سپری کرده بود و یک سال جنگیده بود و بر حسب تجربه ای که داشت و علاقه ویژه ایی که به اهل بیت سلام الله علیها داشت داوطلب می شود .
سری اول سه ماه ،سری دوم پنج ماه ، سری سوم هم سه ماه به سوریه می رود .
برای بار چهارم من اجازه نمی دادم که برود به من گفت : « می روم تهران» و چون اعزامشان از تهران صورت می گرفت یقین دانستم که دوباره به سوریه خواهد رفت تا اینکه تماس گرفت و گفت : «من سوریه هستم ، زهرا جان نمی دانی زیارت حرم بی بی زینب چه حال و هوایی دارد ...» و فقط از خوبی هایش می گفت تا من نگران نباشم .
اما یک روز یک عکسی برایم ارسال کرد که بادوستان هم رزمش گرفته بود، روی تپه ای ایستاده بود و نوشته بود اینجا کوه اسرائیل است و ما اینجا می جنگیم، نگران شدم و از فرط نگرانی خوابم نمی برد، در دل شب ندایی مرا صدا می کرد و دلداریم می داد، من بلند می شدم لامپ ها را روشن می کردم و اثری از کسی نبود، احساس می کردم که #مهدی آمده و صدایم می کند.. با اینکه انگار صدایش صدای یک خانم بود..
#ادامه_دارد...
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313