#فوائد_صرفی
🔹معانی باب افعال
🔸فصل اول: معانی صحیح
↪️5⃣ دخول
🔹برخی از دخول به بلوغ تعبیر کردهاند 🔸(الارتشاف، ج ۱، ص ۱۴۲، البحر المحیط، ج ۱، ص ۲۶، موصل النبیل إلی نحو التسهیل، ص ۱۲۷۶؛ شرح تسهیل، ج ۳، ص ۳۰۶) اکثر صرفیون، این معنا را ذکر کردهاند. باب افعال به این معنی لازم است و این معنا بر ۳ قسم است:
🔻(البته قسم اول در کلماتشان بیش از قسم دوم ذکر شدهاند لذا آن را اول آوردیم قسم سوم را نیز برخی مثل محقق رضی🔸(شرح شافیه خود ج ۱، ص ۹۰) در ضمن دخول زمانی و ملحق به آن ذکر کرده است و فقط به اشمل و اجنب و ادبر و اَصْبی مثال زده است.)
🔹۱. دخول زمانی و مقصود از آن دخول فاعل این باب در وقتی است که اصلِ (مشتق منه) این باب است مانند: أصبح وأمسی وأفجر وآصل واَشهر واربع واخرف واشتی واصاف واَنْهَرَ یعنی داخل شد در این اوقات که اصل و ماده این افعالند که عبارتند از: صبح و مساء و فجر و اصیل و شهر و ربیع و خریف و شِتاء و صیف و نهار. 🔸(و مثلِ: واَسفر واَسبت و اَشرق و اَسحر و اَزاح و اَمحق و اَخدر و اَرْجن و اَصحی و اَصهر و اَظْهر و اَعصر و اَعوم و اَغسق و اَغْلس و اَغاب و اَبرأ و اَلال و اَجمد و اَحرم و اَغْشی و اَوْهن و اَفْحم و اَضْحی و اَهْزأ و... .)
🔹۲. دخول مکانی و مقصود از آن دخول فاعل این باب در مکانی است که اصلِ این باب است مثلِ: اَحرم و اَحزن و اَدْحَلَ و اَمعز و اَدْغَلَ و اَقْتَرَ و اَوْعَثَ و اَوْعر و اَدْرَبَ یعنی داخل شد در این امکنه که اصل این افعالند که عبارتند از: حَرَم و حَزْن و دَحْل و اَمْعَز و دَغَل و قُتْرة و وَعْث و وَعْر و دَرْب. 🔸(معانی این الفاظ به ترتیب: حَرَم مکّه ، زمین سخت، حفرهای در زمین، زمین سنگلاخ، جنگلزار، خانه صیّاد برای کمین، مکان نرمی که قدمها در آن ناپیدا شود و سبب سختی مسیر میشود. مکان سخت، مَدخل تنگ.)
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#ویژه
💥 مدح سبط اکبر امام حسن مجتبی علیهالسلام
✔️آیت الله العظمی وحید خراسانی
🔹وارث علم خداوند تعالی مجتبیست
🔹مُهجه قلب رسول و نور چشم مرتضیست
🔹آنکه نام نامیش از حق تعالی شد حسن
🔹احسن است از ماسوا و وصف جودش هل اتیست
🔹برتر از عقل و بیان جاه و جلال آن کسیست
🔹که به علم و حلم مرآت کمال کبریاست
🔹آنکه در جنگش و صلحش شد امام کائنات
🔹در قیام و در قعودش مظهر ذات خداست
🔹در بیان مدح و اوصاف جناب حضرتش
🔹آیهی تطهیر وصفِ روح و قدرش انّماست
🔹رنگ او شد زرد، از خوف خدا وقت وضو
🔹این وضویش آبروی اولیا و انبیاست
🔹چشم پوشید از تمام ماسوی وقت نماز
🔹عشق سرگردان و محو این عبادت، ماسواست
🔹زائرش شد هر شب جمعه حسین بن علی
🔹آنکه قبرش عرش رحمان و مزار اولیاست
🔹عقل حیران در مقام آن امام انس و جان
🔹هان محب حضرتش محبوب ذات کبریاست
🔹قطعه قطعه شد جگر از زهر کین واویلتا
🔹گِرد قبر گشته ویرانش، نوا، واویلتاست
🔹مرقدش با خاک یکسان گشت، از جور عدو
🔹کرسی و لوح و قلم لرزان از این جور و جفاست
🔹شرح اوصافش نگنجد در بیان دیگر «وحید»
🔹شد زبان الکن به مدح آنکه مدّاحش خداست
👉 @raveshsonnati
#سخن_بزرگان
#سیره_علما
💥مردم و علما، دیروز و امروز
✔️آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
🔹یک وقت با آقای (آیت الله) حاج آقا ابوالفضل زنجانی صحبت میکردم، فرمود:
🔸فلان آقا توقّع دارد همان جور که در دوره صفویه فلان آخوند، متنفّذ و محترم بود و مردم در مقابلش خضوع داشتند، او هم همان گونه باشد. ولی فکر نمیکند که در دوره صفویه اکثر مردم عوام و بیسواد بودند و ملّایشان هم شخصیتی مثل شیخ بهایی بود.
🔸در دوره ما ملّایشان شدهاند من و مردم هم درس خوانده و باسواد شدهاند. مردم سطحشان بالا رفته و علما سطحشان پایین آمده است.
🔸حالا اگر من توقّع داشته باشم تحصیل کردههای امروز همان احترامی که عوام آن روز برای شیخ بهایی قائل بودند، برای من داشته باشند، توقّع نابجایی است.
📚جرعهای از دریا، ج ۳، ص ۶۹۳.
👉 @raveshsonnati
#سخن_معصوم
#شرح_کلمات_قصار
✔️ قال امیرالمومنین علیه السلام
💥اللَّجَاجُ عُنْوَانُ الْعَطَب
1⃣ ترجمه
🔹ستيزه علامت هلاكت است.
2⃣ اعراب
🔹اللّجاج: به فتح لام به معناى ستيزه كردن، و در شعر لجّ به معناى استمرار و لزوم آمده:
🔸اذا ما نهى النّاهى فلجّ بى الهوى
🔸اصاخت الى الواشى فلجّ بها الهجر
🔹عنوان: به ضم بر وزن غفران و به كسر بر وزن انسان و عينان نيز گفته میشود، به معناى علامت و نشانه و سرنامه گويند عنوان الكتاب و بالجمله آنچه كه به او استدلال میشود به چيز ديگر چنانچه از عنوان كتاب، پى به حشو او میبرد در حديث است: «عنْوَانُ صَحِيفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِب» علیه السلام ابو حنيفه اسكافى گويد:
🔸نامه نعمت ز شكر عنوان دارد
🔸بتوان دانست حشو نامه ز عنوان
🔹و ناصر خسرو گفته:
🔸دل تو نامه عقل و سخنت عنوانست
🔸بكوش سخت و نكو كن ز نامه عنوان را
🔹و شريف بن ابراهيم گفته:
🔸فالاديب الاريب يعرف ما
🔸ضمّن طىّ الكتاب بالعنوان
🔹العطب: بر وزن فرس به معناى هلاک، گفته میشود عطب بر وزن فرح يعنى هلك و گفته میشود اعطبه يعنى اهلكه.
3⃣ معنى
🔹مراد آن است كه ستيزه كردن در امور نشانه هلاكت است، يعنى از لجاجت شخص استدلال كن بر هلاكت او كه از قبول حق اعراض دارد، و متمادى در باطل، و متوغل در ضلالت است و امير علیه السلام گويد: «وَ إِيَّاكَ أَنْ تَجْمَعَ بِكَ مَطِيَّةُ اللَّجَاج» و اين هم يكى از صفات ذميمه، و اخلاق نكوهيده است. عصمنا اللّه و ايّاكم منها، و طهّرنا من دنس الاخلاق الرذيلة، و الخصال السّيّئة.
🔹كاتب حروف گويد:
🔸پرهيز كن اى پسر تو از خوى لجاج
🔸در معركه جدال منماى هياج
🔸عنوان هلاك تو لجاج تو بود
🔸بنيوش تو ماء عذب و منيوش اجاج
📚شرح ۱۱۰ کلمه از کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام، ۶۹ - ۷۰
👉 @raveshsonnati
#روش_تدریس
#یادگیری
#مفهوم_و_حیطههای_یادگیری
↪️🔻حیطه عاطفی
1⃣ دریافت با توجه
🔹حساسیت به وجود یک چیز و میل به تحمل یا پذیرش آن، در سطح دریافت یا توجه رخ میدهد. کسی که به این سطح از تغییر عاطفی میرسد، نسبت به یک محرک خاص حساسیت نشان میدهد و میل دارد آن را تحمل کند یا بپذیرد. به عبارت دیگر، از حالت بی تفاوتی محض بیرون میآید و تا اندازهای به آن محرک توجه میکند. برای مثال علاقهمند میشود به سخنان معلم گوش بدهد.
🔹این طبقه از یادگیری سه مرحله دارد که هر مرحله، نسبت به مرحله بعد، نشان دهنده عاطفه کمتری است.
🔸در مرحله نخست، ابتدا یادگیرنده نسبت به محرک مخصوصی، هشیار و آگاه میشود؛ مثل کسی که از زیباییهای یک شهر یا ظرافتهای جذاب درس ریاضیات آگاه میشود.
🔸در مرحله بعد، میل به پذیرش آن شعر با درس به مثابه اموری قابل تحمل و پذیرفتنی در او پیدا میشود، به طوری که دیگر این امور را طرد نمیکند و از روبه رو شدن با آنها گریزان نیست.
🔸در مرحله سوم، با اراده و اختیار خود به آنها توجه میکند. برای مثال، در هنگام برخورد با یک شعر، با میل و رغبت به زیباییهای آن توجه میکند و در کلاس درس به سخنان معلم درباره ریاضیات آگاهانه و با علاقه گوش میدهد.
↩️ ادامه دارد.
📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص ۶۴-۶۵.
👉 @raveshsonnati
#فوائد_منطقی
💥مصداق، مصدوق
🔹مصداق در ذاتيات است و مصدوق در عرضيات اگرچه ذاتى در باب برهان باشد كه باز عرضى است.
🔸شجر نسبت به امکان و رنگ سبز، مصدوق است.
🔸شجر نسبت به جوهر، جسم و نامی كه از ذاتيات باب ايساغوجیاند، مصداق است.
🔺رک به الاسفار، ج ۱ ص ۳۶.
📚هزار و يك نكته، ص ۱۲۶. (باتصرف)
👉 @raveshsonnati
#ویژه
⚫️ ابیاتی از قصیده عینیه ابن ابی الحدید معتزلی که ۴۸ بیت از آن بر محیط داخلی ضریح امیرالمومنین نقش بسته است.
▪️یا برقُ إن جئتَ الغریَّ فقل لهُ:
▪️أتراك تعلمُ من بأرضِك مودعُ؟
▪️فیك ابنُ عمران الکلیم و بعده
▪️عیسى یقفّیهِ و أحمدُ یتبعُ
▪️بل فیك جبریل و میکال و اسـ
▪️ـرافیلُ و الملأُ المقدسُ أجمعُ
▪️بل فیك نورُ اللهِ جلَّ جلالهُ
▪️لذوی البصائرِ یستشفُ و یلمعُ
▪️فیك الإمامُ المرتضى فیك الوصیُّ
▪️المجتبى فیك البطینُ الأنزعُ
▪️یا قالعَ البابِ التی عن هزّها
▪️عجزتْ أکفٌ أربعونَ و أربعُ
▪️أ أقولُ فیك سمیدع کلا و لا
▪️حاشا لمثلك أن یُقالَ سمیدعُ
▪️بل أنت فی یومِ القیامةِ حاکمٌ
▪️فی العالمینَ و شافعٌ و مشفَّعُ
◼️ شهادت مولیالموحدین یعسوبالدین قائدالغرالمحجلین علی بن ابیطالب را به ساحت مقدس صاحب الامر عجل الله فرجه تسلیت عرض میکنیم.
👉 @raveshsonnati
هدایت شده از SM Mousavi
الفوائد الصمدیة 50.mp3
5.93M
#سخن_معصوم
#شرح_کلمات_قصار
✔️قال اميرالمؤمنين علیه السلام:
💥الْبَغْيُ يُخَرِّبُ الدِّيَار
1⃣ ترجمه
🔹ستم خراب میكند خانهها را.
2⃣ اعراب
🔹البغى: بر وزن فلس به معناى ستم، گفته میشود: بغى عليه يعنى عدا و ظَلَمَ، و شاعر گفته:
🔸لا يأمن الدّهر ذو بغى و لو ملكا
🔸جنوده ضاق عنها السّهل و الجبل
🔹يخرّب: معنایش روشن است، خَرِبَ الْمَنْزِلُ فَهُوَ خَرَابٌ، و يَتَعَدَّى بالْهَمْزَةِ و التَّضْعِيفِ فَيُقَالُ أَخْرَبْتُه و خَرَّبْتُهُ.
🔹الديار: بر وزن كتاب جمع دار، و در اصل دِوّار بوده و دار اصلش دور بوده، به دليل تصغيرش بر دويرة، و جمعش بر ادور و غير آن نيز آمده.
3⃣ معنى
🔹مراد آن است كه ظلم و ستم مايه خراب ديار، و يباب بلاد است، ستم خانهها را ويران سازد، و جنان را نيران گرداند، و گفتهاند نيت سلطان ستم را در رعيت، باعث خرابى و ويرانى و كمى ارزاق گردد تا چه رسد به فعل او. و قصه نوشروان و انار معروف است، و از كلام امير علیه السلام است: «البغى آخر مدة الملوك» و گفته شده: «الملك يبقى مع الكفر، ولا يبقى مع الظّلم». و استاد اديب هروى اشاره به اين كلام دارد آنجا كه گفته:
🔸ملك پايد لا جرم با كفر ليكن گفتهاند
🔸مینپايد ملك با ظلم و ستم كارى و كين
و از نامه امير علیه السلام است به معاويه: «وَ إِنَ الْبَغْيَ وَ الزُّورَ يُوتِغَان (يُذِيعَانِ) بِالْمَرْءِ فى دِينِهِ وَ دُنْيَاه ُ وَ يُبْدِيَانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ يَعِيبُه» و در مذمت بغى سخن بى اندازه است و ما و ترا نياز به تفصيل نيست.
🔹استاد اديب خاورى گفته:
🔸از عدل تو مملكت گلستان گردد
🔸وز ظلم تو ملتى پريشان گردد
🔸از عدل چه شهرها كه آباد شود
🔸از ظلم چه كاخها كه ويران گردد
📚شرح ۱۱۰ کلمه از کلمات اميرالمؤمنين، ص ۷۱ -۷۲.
👉 @raveshsonnati
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢هماکنون؛ تیتر یک سایت KHAMENEI.IR
⚡️رهبرانقلاب، در حرم امام خمینی: دنیا حضور مردم در روز قدس را خواهد دید.
📍روز قدس امسال، قویتر و پُرشورتر برگزار خواهد شد.
@khamenei_ir
#روش_تدریس
#یادگیری
#مفهوم_و_حیطههای_یادگیری
↪️🔻حیطه عاطفی
2⃣ پاسخ دادن
🔹سطح دوم تغییرات عاطفی، پاسخ دادن به یک پدیده یا محرک خاص است. در این سطح، یادگیرنده علاوه بر توجه به یک پدیده، به آن واکنش هم نشان میدهد. این واکنش دارای درجاتی است که به ترتیب از ضعیف به قوی عبارتاند از:
🔸رضایت به پاسخ دادن: یعنی اگر چه ممکن است ضرورت واکنش را در دل نپذیرفته باشد، در عمل راضی شده باشد که پاسخ بدهد؛ مانند اطاعت شاگردان از معلم در انجام تکالیف درسی در کلاس یا در خانه، با اینکه غالبا ضرورت این کار را درک نکرده و نپذیرفتهاند؛
🔸میل به پاسخ دادن: در این حالت یادگیرنده علاوه بر رضایت به پاسخ گویی، از جان و دل هم میل به انجام کار دارد و داوطلبانه به فعالیت مورد نظر میپردازد؛ مانند شرکت داوطلبانه در بحثهای کلاس و پرسش از معلم درباره درس؛
🔸خرسندی در پاسخ دادن: یعنی شخص از انجام رفتار خاصی لذت ببرد و فعالیت او همراه با مسرت و هیجان باشد؛ مانند لذت بردن از تلاوت قرآن یا حل تمرینات ریاضی یا مطالعه درسی که معلم در آن روز داده از روی علاقه و رغبت.
🔹معلمی که شاگرد خود را به این سطح از تغییرات عاطفی برساند کار مهم و نسبتا دشواری انجام داده است.
↩️ ادامه دارد.
📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص ۶۵-۶۶.
👉 @raveshsonnati
#درسنامه_روش_سنتی
#علوم_ادب_عربی
↪️🔹نگاهی به برخی علوم ادبی دیگر
🔻کتب لغت
🔹در زمینه لغت یا همان واژگان و مفردات زبان عربی کتابهای بسیار زیاد و گوناگونی با سبکهای مختلف نوشته شدهاند که در اینجا در چند دسته فقط به برخی از آنها اشاره میشود.
🔹در ترتیب همه کتابها تلاش شده است که به ترتیب زمان نام برده شود . در نام و ترتیب بخش عمدهای از این کتابها از کتاب «آموزش مفردات» نوشته استاد محمد ملکی نهاوندی استفاده شده است.
1⃣ عربی به فارسی
🔸المصادر نوشتۀ ابوعبدالله حسين بن احمد زوزنی
🔸الصّراح من الصّحاح نوشتۀ ابوالفضل جمال قرشی (اين کتاب ترجمه "صحاح اللغة" است.)
🔸کنز اللغة نوشتۀ محمد بن عبدالخالق بن معروف
🔸منتخب اللغات نوشتۀ سيد عبدالرشيد حسينی مدنی تتوی
🔸ترجمان اللغة (شرح قاموس) نوشتۀ محمد بن يحيی بن محمد شفيع قزوينی (اين کتاب به گفته مصنف آن شرح مبسوطی بر قاموس فيروزآبادی است.)
🔸منتهی الأرب في لغة العرب نوشتۀ عبدالرحيم بن عبدالرحيم صفیپور
2⃣ عربی به عربی
🔸العين نوشتۀ خليل بن أحمد فراهيدی
🔸معجم الجیم نوشتۀ ابوعمرو شیبانی
🔸جمهرة اللغة نوشتۀ ابوبکر محمد بن حسن ازدی معروف به ابن درید
🔸تهذيب اللغة نوشتۀ ابو منصور ازهري
🔸المحیط نوشتۀ اسماعیل بن عبّاد
🔸الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیّة) نوشتۀ اسماعیل بن حمّاد جوهری
🔸معجم مقاییس اللغة نوشتۀ ابوالحسن احمد بن فارس بن زکریّا
🔸مجمل اللغة نوشتۀ ابوالحسن احمد بن فارس بن زکریّا
🔸المخصّص فی اللغة نوشتۀ علی بن اسماعیل معروف به ابن سیده
🔸المحکم والمحیط الأعظم نوشتۀ علی بن اسماعیل معروف به ابن سیده
🔸أساس البلاغة نوشتۀ ابوالقاسم محمود زمخشری
🔸مختار الصحاح نوشتۀ محمد بن ابی بکر بن عبدالقادر رازی
🔸لسان العرب نوشتۀ محمد بن مکرم معروف به ابن منظور
🔸القاموس المحیط والقابوس الوسیط نوشتۀ محمد بن یعقوب فیروزآبادی
🔸المصباح المنیر نوشتۀ احمد بن محمد بن علی فیّومی مقری
🔸الطراز الأوّل والکناز لما علیه من لغة العرب المعوَّل نوشتۀ سید علیخان مدنی
🔸تاج العروس نوشتۀ محمد مرتضی حسینی زَبیدی
🔸أقرب الموارد فی فُصَح العربیّة والشوارد نوشتۀ سعيد خوری شرتونی لبنانی
🔸الإفصاح فی فقه اللغة نوشتۀ حسین یوسف موسی و عبدالفتّاح صعیدی (این کتاب در واقع تلخیص کتاب مخصص ابن سیده است و به شکل موضوعی مرتب شده است.)
🔸المعجم الوسیط نوشتۀ گروهی از اساتید مصر
🔺برخی از واژه پژوهان یازده کتاب نخست را در دسته معاجم اولیهای که نویسندگان آنان مستقیم با عرب اصیل ارتباط داشته و از آنان دریافت کردهاند میدانند و شش کتاب بعدی را جزو معاجم ثانویه و سه کتاب اخیر را جزو معاجم معاصر میشمارند.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#فوائد_صرفی
🔹معانی باب افعال
🔸فصل اول: معانی صحیح
↪️5⃣ دخول
🔹۳. دخول در اصل فعل و مقصود از آن دخول فاعل در اصل باب است لکن چون اصل باب در این معنا حقیقةً نه مکان است و نه زمان لذا مراد دخول در اصل باب بنابر تشبیه آن به مَدْخَل (زمانی یا مکانی) میباشد و اینکه آیا مراد زمان یا مکان است منوط به استعمالات و مقامات است لکن چون خود مدخل زمانی از باب تشبیه به مدخل مکانی، محل دخول اعتبار شده است لذا اصل همان مَدْخَل مکانی بوده و متبادر به ذهن نیز آن میباشد مگر اینکه ماده خاصی در دخول زمانی استعمال شده باشد مثل آنچه محقق رضی نسبت به اشمل و مانند آن میفرماید به این عبارت: و کذا منه دخول الفاعل فی وقت ما اشتق منه أفعل نحو اَشملنا واَجنبنا واَصبینا و اَدبرنا ای دخلنا فی أوقات هذه الریاح.🔸(شمال و جنوب و صَبا و دَبور به ترتیب بادهایی را گویند که از ناحیه شمال و جنوب و شرق و غرب بوزد.)
🔹البته آنچه از کتب لغت مستفاد است در این امثله همان دخول در باد است و دیگر تحلیل نشده است که مراد دخول در زمان این بادهاست یا مکان آن حتی برخی بجای تعبیر به دخول تعبیر به هبوب و مرور باد بر فاعل کردهاند. به نظر میرسد در این قسم از ناحیه مفاد و مفهوم هیچیک از زمان یا مکان متصوّر و مفهوم نیست. بلکه زمان یا مکان در تحلیل و مقام انطباق قابل بحث است و اگر ثابت شود که هیئت باب در این قسم مخصوصاً در این امثله ناظر به معنای دخول است و وضع آن ـ اگر وضعی نسبت به این نوع یا صنف وجود داشته باشد ـ مثل وضع قسم اول و دوم است در اینکه دخول در ماده به مفهوم حرفیاش مدلول است، در این فرض، متبادر ـ همانطور که عرض شد ـ مکان است مگر خلافش ثابت شود و به هر حال این بحث در این مقام جای بسی تأمل دارد.
🔹امثلهای دیگر: اَسْغب و اَضاق و اَبْرَدَ و اَقَرَّ و اَجْحَرَ و اَوْکَبَ و اَمْطَرَ و اَسْدَف و اَظْلم و اَحْرَمَ . 🔸(به ترتیب یعنی در گرسنگی و قحطی و در شدت و فقر و در سرما و سردی و در سرما و سردی و در قحطی شدید و در جماعت سَیرکننده و در باران و در تاریکی و در ظلمت و در حرمت عهد و میثاق داخل شد.)
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati