مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🍃به نام خالق رازق🍃
دمی پلک بر هم مینهم و از دریچه ی #نگاه حلما به او مینگرم.
.
🍃تولدت #مبارک بابایی!
خیلی دوستت دارم ولی کاش #تنهایی نمیرفتی #مسافرت، کاش من رو هم با خودت میبردی، کاش میاومدی #شمعهارو فوت میکردی، کاش میاومدی باهام #بازی میکردی، کاش...😞
.
🍃نمیشود، دل من تاب احوال و اقوال این غنچهی #غم دار را ندارد.
و چه اندازه همگوناند این #غنچهها. تا چه حد #غزلهای نهفته در #اشکهای مسکوتشان به هم شباهت دارند.
.
🍃چقدر #چشمان شان، شیوا سخن میگویند.
اما جای آن است که ضمیرمان را بکاویم که تا کجا از جام این #سخنان پر ارج و معنایشان آشامیده است؟
و تا چه حد دل و مسئلتهایش را در ذیل #خاک مدفون ساخته است؟
.
🍃آری! جای آن است که #رهرو باشیم.
رهرو باشیم و با رهگذاران #عاشق، همراه و همراز گردیم.
.
#شهید_محمد_اینانلو
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ آقازادگی به سبک فرزندان شهید صیاد شیرازی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
بر ما خرده نگیرید که چرا
روز و شبمان
لبریز از یاد شهداست
که اگر یاد شھیدی در دل، خانه کرده
نه از پاکیِ دلِ ما...
که از لطف و عنایت شھید است...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 💚
🍃🌷اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت💚
http://eitaa.com/raviannoorshohada
خدایا آنگونه زندهام بدار
ڪه نشکند دݪی از زنده بودنم
و آنگونه بمیران
ڪه به وجد نیاید کسی از نبودنم..
زندگی آنقدر ابدی نیست
ڪه هر روز بتوان
مهربان بودن را به فردا انداخت..
#شهید_سیدمرتضیآوینی..
http://eitaa.com/raviannoorshohada
💐ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان
در چهره تو حضرت زهرا از این به بعد
💐تو آمدی و لفظ عمو تازه پا گرفت
تکمیل گشت معنی بابا از این به بعد
💐آمده دخت پدرتا دلبری احیا کند
بهربابایش حسین هردوجهان زیباکند
💐آمده تاعالمی درس ولایت پس دهد
درسه سال عمرخود،خونخواهی زهرا کند
💖۱۷تا۲۷شعبان ایام ولادت حضرت رقیه(س) مبارکباد💖
#ولادتت_مبارک_دختر_ارباب
#میلاد_حضرت_رقیه_س
http://eitaa.com/raviannoorshohada
💫مثـــل شهــدا💫
من یادمه بخاطر مشکلی که داشتم خواستم از آقامحسن کمک بگیرم،ولی روم نمیشد که بگم...محسن بااینکه پدرش یه باغ بزرگ داشت وضعیت مالی پدرش عالی بود ولی باهمون پیکان که به سختی روشن میشد میومد سپاه...پدرو مادرش چندین دفعه ازم خواستن باهاش حرف بزنم بلکه ماشینو عوض کنه،هیچوقتم بحرفم گوش نداد میگفت همین کارمو را میندازه!
خونش فرش نداشت!!!
روی موکت زندگی میکردن...
بااینکه کلی پول داشت ولی همه رو قرض میداد،یاکمک میکرد
یه روز به سختی گفتم داداش یه مقدار پول داری بهم قرض بدی؟
میدونم خودت خیلی گرفتاری..ولی گفتم بازم بپرسم.
محسن گفت نگران نباش حل میشه ناراحتی نداره که..
پشیمون شدم از اینکه بهش گفتم..
.
.
.
.
زنگ خونه رو زدن،دیدم محسنه بایه کیف اومده گفت داداش دیدی گفتم حل میشه ناراحت نباش بفرما جورشد...اون روزخیلی خوشحال شدم
( شهیدمحسن علیان نجف آبادی)
#راوی:همکار شهید
@raviannoorshohada
⚘﷽⚘
امـام خـامنـہای:
عدّهای هستند که دراین شرایط حقیقتاً
زندگیشان #بسختی قابل گذران است.
مردمی که #توانایی دارند بایستی در
این زمینه #فعّالیّت وسیعی را شروع
کنند. ✌️
بخصوص که #ماه رمضان در پیش
است، ماه انفاق و ایثار. چه خوب
است که یک رزمایش #گستردهای در
کشور به وجود بیاید برای مواسات
و همدلی و #کمـک مـؤمنانـه بـه
#نیازمندان. ۹۹/۱/۲۱
@raviannoorshohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌷یاد شهدا🌷
گفتم حسین دارم از استرس میمیرم، گفت: یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهی کار منم همین باز کرد (آخه خودشم به سختی اجازهی خروج گرفت) گفتم: باشه داداش بگو، گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیه سلام الله علیها"
حتما سه سـاله ی ارباب نظر میکنه، منتظرتم و قطع کردم
چشممو بستم شروع کردم:
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها
۱۰تا نگفتم که یهو گفتن: این پنج نفر آخرین لیسته؛ بقیهاش فردا، توجه نکردم همینجور ذکر میگفتم که یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترکید با گریه رفتم سمت خونه حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درست شد، اشک تو چشمش حلقه زد و گفت: "الهی بالرقیه سلام الله علیها"
🌹#شهیدحسین معزغلامی🌹
#الهیبهرقیه
#میلاد مبارک
@raviannoorshohada
#سلام_شهید
بعضیها در #کانال ها
هرکاری میکنند تا #بمانند ..
بعضیها هم در بعضی #کانال ها
کاری کردند کارستان و تا آخر #ماندگار شدند!
مراقب باشیم از #ماندگان جا نمانیم: ...
که آسید مرتضی آوینی هم گفت:
زمان ما را با خود بردهاست،
و شـهدا🌹 ماندهاند ...
http://eitaa.com/raviannoorshohada
آستیــــــن خالــــــے ات
نشــــــان از مردانگــــــے ست..
با ایــــــن دو دســــــت ســــــالم،
هنوز نتــــــوانسته ام یــــــک قنــــــوت اینــــــچنینے بخــــــوانم ...🍃
#شهیدخرازی🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
✅در جاده انقلاب روی تابلونوشته :
🔴جاده لغزنده است" دشمنان مشغول کارند "
🔴با دنده لج حرکت نکنید" دیر رسیدن به مقام" بهتر از نرسیدن به امام است"
✅سرعت بیشتر از سرعت ولایت فقیه نباشد "
🔴اگر پشتیبان ولایت نیستید"کمربند دشمن رانبندید"
✅با وضو وارد شوید"جاده مطهر به خون شهداست"
شهدا را یاد کنیم با صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
http://eitaa.com/raviannoorshohada
لباس تک سایز🍃
❣یادم هست یک روزی شهید آوینی، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم. شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو شهید بودم. شهید گنجی خطاب به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی! دیگر باب شهادت هم بسته شد». آوینی در جواب گفت: «نه برادر، شهادت لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می کنی، مطمئن باش»! 🌿
من که میان این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز می کنم؟». شهید آوینی در جواب گفت: «تو در کوله ات چیزهایی داری» و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کوله ات چیزهای دیگری هم هست که نمی دانم چیست، هر وقت کوله ات سبک شد، پرواز خواهی کرد». 🌿
مدتی پس از این گفت وگو مرتضی آوینی به شهادت رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شهید شد. 🕊
البته من هم منتظرم ببینم کی کوله ام سبک می شود.🍃
#شهادت
#لباس_تک_سایز
#شهیدآوینی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🔸شهادت مامور مرزبانی در درگیری با سارقان مسلح
سرباز مرادی در درگیری با سارقان مسلح به شهادت رسید.
🔴 بامداد امروز مامورین مرزبانی مهران که در حال گشت زنی در حوزه مرزی جهت تامین امنیت بوده متوجه دو نفر که درحال قطع کردن کابل های برق بوده شدند ، که پس از اخطار، سارقین به محض رویت مامورین شروع به تیراندازی کرده و مامورین مرزبانی سریعا با پاسخی قاطع و مسلحانه یکی از سارقین را مجروح و دیگری متواری میشود.
🔴 سارق مجروح پس از انتقال به بیمارستان فوت می نماید.
🔴 متاسفانه در این درگیری سرباز محمدمهدی مرادی نوروزآبادی ، فرزند محمد پایه خدمتی آبان ۹۸ مجرد و اهل و ساکن کرمانشاه بر اثر اصابت گلوله سارقین مجروح که پس از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل میگردد🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
4_420121559022174613.mp3
5.82M
📌 "امام زمان فرمانده است"
#كارفرهنگى ...
🎙حاج حسين يكتا
#پیشنهاددانلود
#التماس_دعای_شهادت 🌹
🌷راهیان نور مجازی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#چـنـدخـطبـایــاران ✨
#شهید_محسن_دین_شعاری🕊
محسن در یکی از روزهای زیبای سال 1338 در جمع گرم و صمیمی خانواده دینشعاری به دنیا آمد، روزهای پرنشاط کودکی را زیر سایه تعالیم پدر و مادر گرامی و در پناه تعالیم دین اسلام گذراند.
او از همان اوایل نوجوانی علاقه عجیبی به اهلبیت (ع) داشت و در 13 یا 14 سالگی بود که هیئتی به نام شهدای کربلا تأسیس نمود و خود به تنهایی مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
با شروع امواج خروشان انقلاب به صف مجاهدین راه حق پیوست و همواره در تظاهراتهای سال 1357 حضوری فعال داشت در همان ایام به همراه برادرش به خدمت در پزشکی قانونی پرداخت و مدت 6 ماه به صورت شبانهروزی در کار جابجایی و تحویل اجساد مطهر شهدا شرکت داشت محسن جزء اولین سربازانی بود که به فرمان امام خمینی (ره) به پادگانها برگشتند و خودشان را معرفی کردند.
او همواره فریضه مقدس امر به معروف و نهی از منکر را انجام میداد و برای سربازان پادگان به خصوص آنهایی که در انجام فرائض تعلل میکردند برنامه شناخت ایدئولوژی گذاشته بود.
او حدود 1 سال و نیم در سالهای 57 و 1358 خدمت مقدس سربازی را انجام داد و پس از آن در سال 1360 به خیل سبزپوشان سپاهی پیوست.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
ادامه #زندگینامه_شهید_محسن_دینشعاری
با شروع جنگ تحمیلی عاشقانه به جبهههای نبرد شتافت و به عنوان مسئول گردان تخریب لشگر27 محمدرسولالله (ص) مشغول به خدمت شد و در سال 1363 به سفر حج رفت.
در عملیاتهای طریقالقدس و کربلای1 یادآور دلاوریها و رشادتهای خالصانه او در راه دفاع از میهن است.
زمانیکه قرار بود برای بار دوم به سفر حج مشرف شود و به خاطر مسئولیتهایی که در جبهه داشت از تشرف به حج منصرف شد،
اما در همان سال در روز پانزدهم مردادماه سال 1366 درست مصادف با روز عید قربان به مسلخ عشق رفت و اسماعیلوار جان خویش را در حین خنثیسازی مین ضد تانک در قربانگاه سردشت فدای معبود ساخت و نام خویش را برای همیشه در قلب تاریخ زنده نگه داشت. ✨
مزار مطهر او در قطعه 29 بهشتزهرای تهران قرار دارد.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌺مجری از همسر شهید پرسید...
چند سال زندگی مشترک داشتین؟
جواب داد:
۲۷ سال اما بیشتر از پنج، شیش سال زندگی
نداشتیم چون مدام تو جنگ و جبهه بودن...
چقدر زندگیهای امروزی
جای این نوع عطوفتها و
از خود گذشتیها خالیه ...
🌺همسر شهید صیاد شیرازی
به مجری گفت:
قبل از شهادتشون به درجه سرلشگری نائل شدن
بهش گفتم بخاطر درجه خیلی خوشحالی ؟☺️
شهید صیاد گفتن:
بخاطر درجه خوشحال نیستم
خوشحالی من بخاطر اینه که
چون من از دست مقام معظم رهبری
درجه رو گرفتم👌
احساس میکنم امام زمان خیلی دوستم داره...
🌺#ولایت_پذیری
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید|
💚 خاطرهای از دو شهید:
🔶🔸شهید صیاد شیرازی و شهید حسن طهرانیمقدم
از زمانی که استاد حسن عباسی از طرف شهید صیاد بازرس ویژه نیروهای مسلح بود.
✍️ بخش مهمی از تحولاتی که توسط نیروهای مسلح در کشورمان رخ داد، حاصل مأموریت مهمی بود که امام خامنهای درآن دوره زمانی به شهید سپهبد علی صیاد شیرازی سپرده شده بود....
http://eitaa.com/raviannoorshohada
23 فروردین ماه #سالروز_شهادت شهید جستجوگر نور " #شهید_محمد_رضا_رسولی"
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
از شما تمام عزیزان می خواهم که فقط همیشه لبیک به فرمان آن پیرجماران گوئید و او راتنها نگذارید و سعی کنید غده سرطانی خاور میانه یعنی اسرائیل وشیطان بزرگ آمریکا را از بین ببرید و همیشه سعی کنید کفررا از بین ببریدو آخرین خواهشی که دارم ، مادرم دوست دارم مرا زیر پای شهید محمود حیدری مجد دفن نمائید .دیگر عرضی ندارم .
حقیر شما محمد رضا رسولی 1367/5/13 ساعت ۱۵/۲۰
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#برادرم
دعا ڪن ، ڪہ ما
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
و از قافلۂ مهـدیِ فاطمہ جا نمانیم
#شهیدمدافع_حرم
#احسان_فتحی_چمخانی
#اولین_شهید_مدافع_حرم_بهبهان
◽️تاریخ ولادت : ۱۳۶۹/۰۲/۱۲
◽️محل ولادت: بهبهان
◽️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
◽️محل شهادت: حلب_سوریه
✍ #خواهر_شهید_فتحی
ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام بارونی جنگ که شروع شد بارونی به جبهه رفت و سال ۶۱ در #عملیات_رمضان به شهادت رسید و جنازه اش هم تا ۹ سال مفقود بود. نداشتن برادر خیلی برایمان سخت بود و جای خالی اش ما را بسیار آزار می داد. آرزو می کردیم که بعد از بارونی، خداوند به ما پسری عطا کند تا اینکه خدا احسان را نصیب ما کرد. احسان پنج ماهه بود که جنازه بارونی را هم آوردند. دیگر غم نداشتن برادر عذابمان نمی داد. خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد ، روزی با هم رفتیم گلزار شهدا؛ سر مزار برادرم، با صدای بلند داشتم گریه می کردم. احسان گفت: خواهرم با صدای بلند گریه نکن. افتخار کن که برادرت شهید شده. شهادت لیاقت می خواهد دعا کن این برادرت هم، مثل آن برادرت شهید شود. گفتم احسان از من چنین انتظاری نداشته باش نمیتوانم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
چند دقیقه قبل از عملیات،
یڪے از همرزمانِ خبرنگارش
از او پرسیــد:
آقا یوسف غواص یعنے چی؟
گفت : #غواص یعنے
" مرغـابے امام زمان عجل الله "
🔻غواص خط شکن
#شهید_یوسف قربانی
#شهادت_کربلای5🌷
@raviannoorshohada
و من گاهی نه صورتت
نه چشمانت ،
که دلم میخواهد
صدایت را ببینم...
#شهیدمحمدتقےسالخورده
#شهیدمحمدبواس
#یادشهداباصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🍃خاکریز خاطرات 🍃
سکه وتشتک !🌿
ماشین سران ضد انقلاب را زده بود، مدت ها دنبال شان بودیم. از طرف فرماندهی یم سکه بهش داده بودند. از اتاق که بیرون آمد باهاش شیر یا خط بازی می کرد. بهش گفتیم” بابا این سکه است نه تشتک!” گفت :”فرقی با هم ندارند، مگه ما برای این چیزها کار می کنیم؟” همان روز فروختش. همه پولش را داد خواراکی و بستنی، برای کل بچه ها.✨
#شهیدپازوکی🌹
معجزه🌿
کلیه هایش از کار افتاده بود. توی بیمارستان بستری اش کردیم. بهم گفت” باباجان! فردا یک گوسفند بکش و توی پاکدشت بین فقرا تقسیم کن، به نیت حضرت زهراسلام الله علیها”. فردا صبح همین کار را کردم. برگشتم بیمارستان. پرستار با لبخند آمد جلو و گفت” پدر جان معجزه! کلیه های پسرتان راه افتاد، امروز صبح”🍃
#شهیدپازوکی🌹
گلزار شهدا🌿
ساعت دو نصف شب، سنگ خورد به شیشه اتاقم. از پنجره که نگاه کردم دیدم مجید است با اورکت روی دوشش. اشاره کرد بیا پایین. گفت: خوابم نمی برد، دلم گرفته، برویم گلزار شهدا”. آن موقع شب راه مان نمی دادند. با هزار کلک رفتیم تو. از هم جدا شدیم . تا صبح بین قبرها می چرخید و گریه می کرد. ناله می زد. نماز صبح را خواندیم و برگشتیم. ار آن موقع شد کار هر هفته مان.🍃
#شهیدپازوکی🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#مطلب
تفحص گنج🌹
🌘اوایل سال ۷۲ بود. در گرمای فکه در
گروه تفحص هرچه می گشتیم شهیدی
پیدا نمیکردیم.
🌘تا اینکه آنروزصبح، کسى
که زیارت عاشورا میخواند، توسلى پیدا
کرد به امام رضا(ع).
🌘شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم وکرامات او.
🌘میخواند و همه زار زار گریه مى کردیم.
🌘درمیان مداحى، ازامام رضا طلب کردکه ما را دست خالى برنگرداند..
🌘هنگام غروب بود و تعطیل کردن کار و برگشتن به مقر. دیگر
داشتیم ناامید می شدیم که با آخرین بیل ها که درزمین فرو رفت، تکه لباسی توجه ما راجلب کرد.
🌘شهید بود. گنجی که دنبالش
بودیم. بااحترام شهید را ازخاک درآوردیم. شهیدى آرام خفته بخاک.
🌘یکى از جیبهای پیراهن نظامى اش راکه بازکردیم تامدارک شناسایى اش را خارج کنیم، در کمال
ناباورى، یک آینه ی کوچک، که پشت آن تمثال امام رضا نقش بسته بود را دیدیم.
🌘گریه مان درآمد. همه اشک مى ریختند. جالب تر و سوزناک تر ازهمه زمانی بود که از روى کارت شناسایى او فهمیدیم سید رضا نام او است..
🌘شور و حال عجیبى بر بچه ها حکم فرما شد. ذکر صلوات اشک و...
🌘شهید را که به شهرستان ورامین
بردند، بچه هارفتند نزدمادرش تا سرّ این
مسئله را دریابند.
🌘ما بدون این که اطلاعى از این امرداشته باشد، گفت: «پسر من به امام رضا (ع) علاقه و ارادت خاصى داشت».
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
حال و هوای شهدا به ما میده راه نشون..
حال وهوای شهدا به ما می ده راه و نشان.
زمین واسمان که پلاک واستخوناشون
شدن یکی، یکی شهید
علم به دست ما رسید
ابرو دادن به همه
یل قطرهای خونشون
با شهدا راهمون راه خدا میشه
با شهدا،بندگیمون بی ریا میشه
با شهدا،زندگیمون کربلا میشه
توی گردان حیدر ،همه رزمنده ایم
همه سرباز رهبر ،همه رزمنده ایم
شهدا شرمنده ایم
http://eitaa.com/raviannoorshohada