eitaa logo
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
2.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
253 ویدیو
3 فایل
🇮🇷 روایت مردم ایران از پیکرهٔ حوزه هنری انقلاب اسلامی 🖋 هنر خوب دیدن و خوب نوشتن وابسته به نویسندگان مردمی 🌱 خرمشهرهای پیش‌رو، آوینی‌ها می‌خواهد... ✉️ نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال روایت: ˹ @ravina_ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 دهکده جهانی بچه که بودم وقتی می‌گفتند دهکده جهانی فکر می‌کردم؛ جهان قرار است روز به روز کوچکتر شود و آدم‌ها چه بخواهند و چه نخواهند مجبورند که در یه دهکده زندگی کنند. واژه دهکده برایم قشنگ بود بخاطر اینکه دیده بودم توی دِه، دل‌های آدم‌ها به هم نزدیکتر هستند، شباهت‌هایشان چه در رفتار و چه در فکر به هم بیشتر است و اختلافات کمتر. کلا از نظرم هر چیزی سنتی‌اش دلچسب‌تر است و حس خوبش بیشتر. قاعدتا همیشه منتظر دیدن آن دهکده سنتی خودم بودم. البته که خیلی‌ها بهم می‌گفتند دنیای الکترونیک دهکده جهانی یعنی مدرنیته. آنها فراری از دهکده سنتی من و من هر روز مشتاق‌تر. الان بزرگ شدم. دارم می‌بینم که جهان کوچک نشده ولی دهکده دارد شکل می‌گیرد. آدم‌ها دارند شبیه و شبیه‌تر می‌شوند به همدیگر! چه جوان باشی و سرود مقاومت در خاک آمریکا بخوانی و چه پیر در فلسطین و ایران. مرزهای جغرافیایی دارند کم رنگ می‌شوند. دیگر فرقی ندارد کجا باشی! همه جا می‌تونه خاک تو باشد! می‌توانی مثل عمادِ لبنانی در دمشق شهید شوی و یا چون قاسمِ ایرانی در عراق و چون اسماعیلِ فلسطینی در ایران. همه جا یکی خواهد شد. و من امروز  مشتاق‌تر، چشم‌به‌راه‌تر و منتظر آمدن تمدنی هستم که غرب و تمدنش مثل همان دوران بچگی‌ام از آن فراری‌اند! فراری از صدای ناقوس مرگ که طنین انداخته و همچون صوراسرافیل امان صهیونیست‌ها را بریده که اینچنین آنها را دیوانه‌وار به میدان توحش کشانده. بله حقیقت ماجرا این است که صهیونیست‌ها دیوانه شدند و در حال زدن آخرین میخ ها بر تابوت خود هستند و قطعا پایان مسیر، تمدن نوین اسلامی وعده داده شده و دلچسب من است. زهرا شطّی پنج‌شنبه | ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 گهی زین به پشت و گهی پشت به زین تاریخ در حال تکرار شدن است. روزی که حاج قاسم عزیزمان را در عراق به شهادت رساندند، همانقدری ناراحت شدیم که امروز اسماعیل هنیه را در ایران. آن روز خیلی‌ها گفتند که عراق مهمان نوازی نکرد اما امروز در قلب ایران خون مرد رشیدی را ریختند که از کشته شدن واهمه نداشت که اگر داشت بهترین عزیزانش را در این راه تقدیم نمی‌کرد. که عروسش از غزه برای دنیا پیام نمی‌فرستاد. چه کنیم ما ایرانی‌ها شهره بوده‌ایم به غریب‌نوازی و مهمان‌نوازی. برای ما سخت است که خون مهمانی را در خانه‌یمان بریزند. خدا ما را به چیزی امتحان کرد که به سر خودمان در بغداد رفته بود و قبل‌ترها در دشت کربلا. حسین ما هم بی‌دعوت نیامده بود مهمان بود و عزیز. گاهی کلمات نمی‌گذارند فکر کنیم. مقایسه امام حسین با همه شهدا در طول تاریخ مقایسه درستی نیست. امام حسین خون خدا بود. دردانه خلقت بود. اما چه کنیم؟ زمانه به من یاد داده است که تاریخ در حال تکرار شدن است. فاطمه سادات حسینی پنج‌شنبه | ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 یک خواب غیرمنتظره دخترم در راه برگشت از سفر مشهد بود. شب هرچقدر تماس گرفتم تا بتوانم زمان رسیدنش را بپرسم تلفنش خط نداد. زدم به بی‌خیالی و مشغول ور رفتن با گوشی شدم. ویدئویی جالب توجهم را جلب کرد. عده‌ای توی مجلس شورای اسلامی دور هم جمع شده بودند و آقای پزشکیان یک نفر را با اشتیاق بغل کرده و می‌بوسید. آن شخص پشت کرده بود. حدسم رفت سمت آقای ظریف اما بعد متوجه شدم که این شخص آقای اسماعیل هنیه است. کیف کردم از دیدن فیلم و تا دیروقت مشغول تحلیل شخصیت ایشان با همسرم شدم. آنقدر که فراموش کردم باید ساعت رسیدن دخترم را ازش می‌پرسیدم و خوابیدیم صبح زود، ساعت شش و نیم یکهو از خواب بیدار شدم و پریدم سمت گوشی. دلم شور دخترم را می‌زد که نمی‌دانستم کی می‌رسد. تماس‌هایم بی‌جواب ماند. ناخواسته سعی کردم نگرانی‌ام را با گشت زدن در اینستاگرام آرام کنم که هول بدتری ریخت توی وجودم. تیتر این بود: خبر فوری، شهادت آقای اسماعیل هنیه. مات و مبهوت شده بودم. یعنی چه؟ من شب با نام این آقا به خواب رفتم و صبح با خبر شهادتش روزم را شروع کردم. باورش سخت بود. آن هم در کشور ما! چرا اینجوری شد؟ نمی‌فهمیدم. هزار جمله در ذهنم می‌چرخید. با خودم گفتم: حتما دروغه. صفحات را بالا و پایین کردم. تمام اینستاگرام پر شده بود از این خبر. واقعیت دلم را ترکاند. دیگر رسیدن دخترم را فراموش کرده بودم. که گوشی زنگ خورد. رسیده بود ترمینال رشت. از قبل نقشه کشیده بودیم که بعد برگشتش برویم تفریح اما دیگر دل و دماغی نمانده بود برایمان. الهام هاتف چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 خبری که کمی آرامم کرد از وقتی که خبر شهادت اسماعیل هنیه عزیز را شنیدم با خودم میگویم خب چرا؟ چرا توی ایران؟ چرا الان که مهمان ما بود؟ راستش دلم برای رهبر عزیزمان می‌سوزد چند داغ به فاصله دو سه سال... هر چند که رهبر عزیزمان با سخنان حکیمانه‌اش و صبر و استقامتش به ما همیشه دلداری می‌دهد ولی می‌دانم که برای حاج قاسم علمدار وفادارش برای شهید رییسی یار عزیزش و... و اکنون برای شهید هنیه در خلوت گریسته... و مثل همیشه صدای صاحب الزمان مهدی عج زده است... اما امشب خبرهای شهادت اسماعیل هنیه را که می‌دیدم چشمم به خبری افتاد که سنگینی غم دلم را کمی آرام کرد. نوشته توییتی از یک خبرنگار اسراییلی بود با گذاشتن کلیپی از مراسم تشیع اسماعیل هنیه در تهران این خبرنگار اسراییلی نوشته بود: «تصاویر بسیار شگفت انگیز است. مهمترین رهبر شیعیان جهان در حال اقامه نماز برای عروج روح رهبر مقاومت سنی است.» دو سه باری جمله را خواندم خبر از خبرنگار اسراییلی بود!! این یعنی دشمنان اقرار می‌کنند ما به ظاهر پیروزیم پیروز واقعی مسلمین جهان هستند این یعنی عزت اسلام این یعنی سال‌ها دشمنان تلاش کردند بین شیعه و سنی اختلاف بیاندازند اما نتوانستند رهبر عزیزم پاینده و باعزت باشی صدیقه فرشته پنج‌شنبه | ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 مهمان عزیز شهید خدمت که رفت، دلمان بدجور گرفت. تازه داشتیم با نبودنش کنار می‌آمدیم که دوباره بغض توی گلویمان خانه کرد. این‌بار حادثه‌ای بین‌المللی رخ داد. حادثه‌ای جانسوز توسط کفتارها، آن هم در خاک پاک ایران. شهادت مرد میدان مقاومت. ایران این حق را دارد به خاطر حمله به خاکش انتقام بگیرد. شک نکنند میزبان برای خونخواهی مهمان عزیزش اقدام خواهد کرد. غزه که صبحش شب و شبش روز نمی‌شود، بدون شهید. دل‌های داغدار امروز شاهد شهادت مردی بود که در یک روز سه پاره‌ی تن‌خود را در یک حادثه از دست داد. مردی که در یک اتفاق داغ چهار تا از نوه‌هایش را دید. آری اینبار حادثه بین‌المللی بود، چون شخصیت اسماعیل هنیه بین‌المللی بود. آن‌هایی که نمی‌دانند، بدانند؛ اسرائیل می‌خواهد به مصاف ایران بیاید اما تن به تن نه! دلیلش واضح است. چون جرأتش را ندارد. صهیون‌ها خوب می‌دانند اگر با ایران به تقابل بیایند، چیزی از اسرائیل باقی نخواهد ماند. حادثه‌ی امروز سراسر حماقت بود. به فرموده ‌امام صادق علیه‌السلام: خدا دشمنان ما را احمق آفریده. امروز ما این نفهمی را به عینه دیدیم. اسرائیل آگاه است جمهوری اسلامی ایران آمادگی خودش را بعد از طوفان الاقصی اعلام کرده. این جمله باشد برای خودمانی‌ها؛ آگاه باشیم و بیش از این خودمان را به خواب نزنیم! اسرائیل و آمریکا دشمنی دیرینه با ایران و اسلام دارند. غزه لبنان، فلسطین، یمن... مقصود اصلی اشغالگران نیست. بلکه پلی است برای رسیدن به ایران. بیایید به حرف‌ها و گمانه‌زنی‌های بیهوده پایان دهیم. متحد باشیم. و به یقین بدانیم، حرام‌زادگان یهودی اگر در پوست بره هم خودشان را پنهان کنند، باز هم همان گرگان درنده‌ و خونخوار تاریخ باقی خواهند ماند. فاطمه سادات مروّج چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 ژن خوب بعضی وقت‌ها عکس‌ها بیانگر همه حس و حال‌هایی است که می‌خواهی بگویی. حتی ناگفته‌هایی که نمی‌توانی حرفی از آن بزنی را بازگو می‌کند... سلام ما به شهید اسماعیل هنیه کسی که نه فقط با حرف بلکه با عمل هم نشان داده خون ما رنگین‌تر از خون طفل فلسطینی نیست. و یکی یکی خانواده‌اش را برای اسلام و دفاع از حق مردم مظلوم فلسطین فدا کرده. کسی که ژن آقازاده‌هایش را نیز بند به شهادت کرده و چه پست و مقامی بالاتر از شهادت... و این عکس گواه همه خلوصش نسبت به کودکان مظلوم فلسطینی است... شهادتت مبارک بزرگ مرد تاریخ اسلام صدیقه فرشته پنج‌شنبه | ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 عبدالسلام و الحیه عبدالسلام پسر بزرگ هنیه است. لذا به او لقب ابوالعبد می‌دادند. او را یکبار در استانبول دیدم. فهمیدم کار ورزشی می‌کند. وقتی شنیدم گفتند اینها توی‌ هتل‌های قطر هستند دلم سوخت... امروز به نماز پدرش آمد و آقا به طور خاص با او سخن گفتند. خاطرات الحیه هم که سمت راست آقا هست را یکبار در مالزی مفصل شنیدم. از شهادت هفده عضو خانواده‌اش‌ گفت و گریست... علیرضا کمیلی @komeilialireza پنج‌شنبه | ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 هر شهیدی کربلایی دارد «موعد دیدار آمد... برادرت اسماعیل هنیه» جمله‌ای که شهید اسماعیل هنیه برای قبر حاج قاسم عزیزمان نوشته ناخوداگاه سخن شهید آوینی برایمان تکرار می‌شود هر شهیدی کربلایی دارد، خاک آن کربلا تشنه اوست و زمان انتظار می‌کشد تا پای آن شهید بدان کربلا برسد و آنگاه خون شهید جاذبه خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی به جز شهادت وجود ندارد. مهمان عزیز شهادتت مبارک اللهم عجل لولیک الفرج صدیقه فرشته پنج‌شنبه | ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 اسماعیلِ اُمَّت در اندوهِ وطن،‌ در بین اضطراب زنان و خون خواهی مردان، در اردوگاه آوارگانِ الشاطی غزه به دنیا آمد. خب همین علتیست قوی تا هر جای زندگی‌اش را که می‌نگری خون‌اش برای فلسطینش جوشیده باشد. از دلِ آن تولد یک مبارز به دنیا آمده بود. مبارزی که مجاهدانه برای کشورش می ایستد و مقاومت می‌کند. می‌ایستد و بارها دستگیر و اسیرِ اسرائیل می‌شود. اما از تک و تا نمی‌افتد. اسماعیل باید زنده می‌ماند تا نقشِ اصلی‌اش را در راه پس گرفتن وطن و کرامت مردم‌اش ایفا کند. همه می‌دانستند که مسئولیت گرفتن در حماس یعنی خداحافظی با آرامش و زندگی و جانِ شیرین. یعنی هر لحظه آماده حادثه بودن. اما هیچ‌کدام از اینها در دل و نگاه‌اش عزیز‌‌تر از جهادِ در راهِ خدا برای فلسطینش نبود. پس به حماس پیوست. از آن مسئول‌ها نبود که بنشیند گوشه‌ای تا بقیه بجنگند. خود وسط میدان بود و بارها مورد سوءقصد قرار گرفت اما پا پس نکشید. حتی خون بچه‌ها و نوه‌های خودش را رنگین‌تر از خون بچه‌های غزه نمی‌دید. حالا دیگر فقط خودش وسط میدان نبود. روزی یک جانش، یک نوه‌اش را مورد سوءقصد قرار می‌دادند و می‌کشتند... یک روز هم خانه‌اش را می‌زدند و سه پسر و سه نوه‌اش را همزمان شهید می‌کردند. چه شد؟ ندیدیم حتی یکبار لب به شکایت باز کند. می‌گفت: "همه خانواده‌های ساکن غزه بهای سنگینی در خون فرزندان پرداخته‌اند من هم یکی از آنها هستم. نزدیک به شصت نفر از اعضای خانواده‌ام مانند همه مردم فلسطین به شهادت رسیدند و هیچ تفاوتی بین آنها نیست" آرمان فلسطین زنده است. پس اسماعیل زنده است و انگار بعد از شهادت خانواده‌اش، بیشتر از قبل در تکاپو است‌. برای شور و مشورت در فواصل نزدیک به دیدار آیت‌الله خامنه‌ای می‌آید و چه شوری در چشمانش هست و چه محبتی از حضرت آقا به ایشان می‌بینم. می‌آید، طرح مسئله می‌کند، راهنمایی می‌گیرد و می‌رود تا این انرژی و امیدواری را به بدنه‌ی حماس تزریق کند. دیروز هم آمده بود. مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدیدمان بود و دعوتی مراسم بود. دکتر پزشکیان قسمت مهمی از صحبت‌هایش را به فلسطین اشغالی اختصاص داده بود. پای تلویزیون نشسته بودم. خوشحالی و دست زدن‌هایش به وقت شنیدن مرگ بر اسرائیل و حمایت‌ها از فلسطین نظرم را جلب کرده بود. تحلیف تمام شد و دور پزشکیان شلوغ. به جمعیت نزدیک شده بود تا به رئیس جمهور تبریک بگوید. راه باز کردند و خنده‌هایشان درآمیخت. در حالی که همه‌ی نماینده‌ها دو نشان می‌دادند، دستان یکدیگر را به نشانه پیروزی بالا بردند و... چیک. شیرینی این تحلیف به دلم بود اما عمر زیادی نداشت... امروز صبح با خبر شهادتت از جا پریدم. ناباورانه نگاهت می‌کنم. همین چند ساعت پیش بود که خودت را به آقا رساندی و چه آغوشی اسماعیل...! و چه آغوشی‌... انگار می‌دانست شهیدی را به آغوش می‌کشد. در قلب تهران، در نیمه شبی روشن، اسماعیلِ امت را، میهمانِ رهبرمان را کشتند. هر چند که تو به آرزوی دیرینه‌ات رسیدی، اما ما میهمان‌کشی را بر نمی‌تابیم. دیگر جایی برای نشستن و فکر کردن نمانده. همه‌ی امت‌های اسلامی باید برای نابودی اسرائیل حرکت کنند و این لکه‌ی ننگ را از منطقه پاک کنند... آرمانِ فلسطین زنده است پس اسماعیل زنده است زنده‌تر از همیشه... برای بازپسگیری وطن‌اش، فلسطین. آرزو صادقی جمعه | ۱۲ مرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
اسماعیل امت.mp3
14.74M
📌 اسماعیلِ اُمَّت آرمانِ فلسطین زنده است پس اسماعیل زنده است حدیثِ دلتنگی ما در غمِ شهادتِ میهمانِ وطنمان، شهید اسماعیل هنیه. راوی: محدثه دانشگر نویسنده: آرزو صادقی تدوین‌گر: محمدمهدی امیدیان ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 بدرقه... ژلوفن را گذاشتم توی دهانم و دو قلپ آب رویش. دیر شده، فرصت ندارم به فکر معده‌ خالی و زخم بعدش باشم. دیروز صبح که چشم‌هایم به صفحه گوشی روشن شد، دوباره نه، چندباره شوکه شدم. تلویزیون را روشن نکردم. گوشی را خاموش کردم و انداختم زیر میز. کتاب دست گرفتم. نمی‌خواستم باور کنم. انگار با پیگیری نکردن من، ورق برمی‌گشت. ورق هم برنمی‌گشت، خودم دیرتر داغدار می‌شدم. شده بود آن‌چه نباید. داغ دو ماه قبل و چهار سال قبل‌تر تازه شد. زخمی که با امید و توسل سله بسته بود، انگار بچه تخسی ناخن انداخت و از پوست جدایش کرد. این‌جور وقت‌ها دستمال هم رویش بگذاری تا چشمت نبیند ولی باز مغز استخوانت تیر می‌کشد و تا چند روز جای زخم دل‌دل می‌کند. سلول‌های عصبی‌‌ام در وضعیت عدم‌تعادل قرار گرفتند. پالس‌های غیرطبیعی می‌دهند و باعث تعجب خودم و اطرافیان می‌شوند. راه می‌افتم. شیشه ماشین را پایین می‌دهم تا درودیوار شهر را بهتر ببینم. چه روزها که به خودش ندیده این تهران پرماجرا. جمله "چرا در تهران" سوار چرخ‌وفلکی شده و مدام در ذهنم می‌چرخد. چرا باید این داغ به پیشانی ما بچسبد؟ چرا انگشت بی‌کفایتی و بی‌مسئولیتی طرف ما نشانه رفته؟ از خیابان جمهوری خود را می‌اندازم در دل جمعیت. هرچه جلوتر می‌روم، ازدحام بیشتر می‌شود. مردم با پیراهن سیاه محرم خودشان را رسانده‌اند. مداح دم گرفته "سنصلی فی القدس ان‌شالله". وسط میدان، روی سکو می‌ایستم. ماشین حامل شهدا از دور می‌آید، عکس بزرگ شهید هنیه جلوی ماشین به جمعیت نگاه می‌کند، با همان لبخند همیشگی که انگار مادرزادی همراهش بوده. خستگی ۶۲ سال مجاهدت چه خوب از تنش درآمد. نباید کمتر از شهادت نصیبش می‌شد. گفتم ۶۲ سال، حاج قاسم و رئیسی عزیز چند ساله بودند؟ ۶۳ و ۶۴ سال؟ چه می‌شود که روحشان بیشتر از این نمی‌تواند در کالبد تن مادی بماند؟ مگر چقدر وسعت یافته؟ دوباره از خودم می‌پرسم "چرا در تهران؟" عقل ناقصم در حل جواب دست از پا درازتر گوشه‌ای نشسته و مدام کاغذ روبه‌رویش را خط‌خطی می‌کند. دلم می‌گوید: -اگر جای دیگری شهید می‌شد، این تشییع و احترام همراهش بود؟ بزرگترین مرجع تقلید شیعیان می‌توانست برایش نماز بخواند؟ ذکر اباعبدالله زینت‌بخش تشییعش می‌شد؟ انگار دلم توانست عقلم را از سردرگمی نجات دهد. حساب‌کتاب‌های خدا با ما فرق دارد. زهرا عرب‌سرخی پنج‌شنبه | ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ | دورهمگرام، شبکه زنان روایتگر @dorehamgram ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا