eitaa logo
انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
128 فایل
کانال سازماندهی ، اطلاع رسانی و آموزشی "انجمن راویان فجر فارس NGO" راویان عزیز تبلیغ مراسمات و یادواره هایی که در آن ایفای ماموریت روایتگری را دارید به مدیران کانال ارسال تا انتشار یابد. همچنین گزارشات ماموریت ها واجرای برنامه های خود را نیز ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 💠 خبری در راه است ... 💠 🕊 بار دیگر شهدا میزبان ‌خواهند شد🌹 🔹کاروان های راهیان نور میزبان ۳۴ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس 🕘 زمان: دوشنبه ۳۰ بهمن ماه ساعت ۹ صبح ♦️ مکان: پایانه مرزی @raviyanfarss @kshohadayefars
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. فکرش هم برایم سخت بود ، 😢 یادم به آن هایت در می افتم که چجور میکردی از روزهایی که دیگر برایمان تکرار نمیشود... میکردی از رفقایی که ما تنهایشان گذاشتیم و آنان مشتاقانه سوی معبود شتافتند...! روایتی با شدید ریه هایی که دیگر تاب ماندن نداشتند... آنها هم خسته بودند از این همه اتفاق هایی که پس از بر سر آمده بود... وقتی میگفتم که بگو برایم از آن روزها ، سرت را پایین میانداختی و چشمان زیبایت فقط ها را سرازیر مینمود... یادت هست؟ روایت اکبر را که برایت بازگو کردم ، همراه با اکبر در آخر روایت هردو سلام بر دادیم ، بر فراز تپه .... یادت هست؟ که شلمچه بودی و من بدیدارت آمدم ، گفتی دلم تنگت شده بود _حاج آقای متولی_ ومن فقط دوست داشتم ببینمت... چقدر مؤدبانه و خالصانه صدایم میکردی ، همیشه... الان هم به تو میگویم : حاج مجتبی ، دلم برایت تنگ شده و من فقط میخواهم باز برای لحظه ای ببینمت و صدای خسته اما پر از مهر و محبتت را بشنوم و باز صدایم کنی: _حاج آقای متولی_#😭 ♦️چهارمین سالگرد عروج مظلومانه ات و رسیدن به وصالت را تبریک میگویم🌹 @hatef10012
💥 کربلای۴ 💥 💥 📍کاروان راهیان نور شرکت خطوط لوله و مخابرات گاز فارس بهمن ماه ۱۴۰۳
خاکِ تو، ای شلمچه، با خونِ شهیدان ، گِلیمِ آسمان بافت... هر ذره ات روایتی است از پایمردی، از نگاههای آفتابی که در برهوتِ جنگ، سبزه های امید کاشتند. این جا، در سکوتِ غروب های همیشه سرخ گون ، هنوز صدای پای یارانی می آید که با نامِ عشق قدم زدند و در خاک ، ریشه دواندند. شهیدان... شما را در آینه ی هر سپیده دم می بینم؛ پرچم های سرخی که بر فرازِ خاطره ها افراشته میمانید. دستهایتان، اگرچه در خون خُفت، اما بر پیشانیِ تاریخ، مُهرِ جاودانگی زد. ای شلمچه.. سینه ات از فریادهای خاموشِ مادران لبریز است؛ از وداع های بی بازگشتی که ماه را در گلو شکست. اما هر قطره ی اشکی که بر خاکِ تو میریزد، جوانه ی غروری میشود که تا ابد در این سرزمین سبز میماند و شلمچه امروز یک قطعه ای از بهشت است و دروازه ی بهشتی که زوارالحسین علیه السلام را با حضور شاهدان شهید مشایعت میکند تا به کربلای مقدسه مشرف شوند. شهیدانِ بیقرار... آسمانِ شلمچه، پُر از پروازِ ستاره هایی است که هرگز نمی میرند... شبهایتان روشن باد... #✍️🏻 محقق و روایتگر دفاع مقدس ۱۲فروردین۱۴۰۴ غروب
انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
ای قهرمانِ بیقرار، ای آینه ی ایثار ، ای علمدار فجر 👇👇👇👇👇
ای قهرمانِ بیقرار، ای آینه ی ایثار ، ای علمدار فجر نام تو، "مجید"، از مجد و بزرگی سخن میگوید؛ از قامتی که در راه عشق خم نشد، از وجب وجبی که به دشمن تسلیم نگشت. تو در کوچه های زمان، اثری جاودانه گذاشتی؛ خونی که ریختی، نهال آزادی را آبیاری کرد. حاجی! چه زیبا سفر کردی از مکه ی دل تا کربلای وطن... خنده هات هنوز بر دیوار خاطره هاست، صدایت هنوز در گوش باد می پیچد. وقتی سکوت شب، ستاره ها را میشمارد، ما چشمانت را می بینیم که همچون مشعل هایی در تاریکی می درخشند. سپاسیت را سپاس میگوییم؛ سپاسی که در هر ذره ی این خاک، جاریست. تو رفتی از جمع دنیایی ما و جاودان تاریخ شدی چون عطرت در نفس های بهار مانده، در زمزمه های نماز دلها، در فریادهای بیقرار مادرانی همچون مادر صبورت که فرزندانشان را به میدان فرستادند. ای حاج مجید شهید! آسمان، پرنده ی بی بال تو را در آغوش کشید، و زمین، هنوز از عطر قدمهایت مست است. خون تو فصلها را شکوفه داد و ما، در هر شکوفه، نامت را دوباره میخوانیم... یادت جاودان، راهت پُر رهرو باد🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ نقاشی انتزاعی مکثر بانام "علمدارفجر" اثر هنرمند و روایتگر سرکار خانم مسرور تقدیم به ساحت مقدس سردار پرافتخار شهید حاج مجید سپاسی 💥این اثر فاخر در سی و چهارمین سفر زیارتی راهیان نور مجمع فرهنگی میعاد با شهیدان فارس ، در دیار پُر رمز و راز در جمع زوار راهیان نور رونمایی شد. #✍️🏻 محقق و روایتگر دفاع مقدس ⚘️⚘️⚘️⚘️
چهارم خردادماه ۶۷
هدایت شده از شهید حاج حسن حق نگهدار ❤️
💠در آستانهٔ چهارم خرداد، فرامیرسد بانگِ گذرِ ایثار... 💥سردار شهید حسن حق نگهدار: ای ستارهٔ فروزانی که در آسمانِ جاودانه شدی! امروز، خاکِ پراسرارِ این دیار، عطرِ شهادت را با نامِ تو در هم میآمیزد. شلمچه، این سرزمینِ رمزآلود، هنوز هم زمزمه گرِ پایمردی های توست؛ همان شجاعتی که در تاروپودِ تاریخِ دفاع مقدس، جاودانه شد. 💥خونِ پاکت، چه زود به بار نشست... در آن عصر خونینِ ۴ خرداد ۶۷، تو بر بلندای آرمانها ایستادی و خاک را با عشقِ به میهن، سرخ تر کردی... شلمچه شاهد بود چگونه در هیاهوی جنگ، ایمان را فریاد زدی و از حریمِ شرافت، سنگری ساختی که تا همیشه، نمادِ استواری بماند. 💥حسن جان! اینک اروندرود، قصه هایت را با موج هایش مرور میکند و هر تکه ای از شلمچه، روایتی از عشقِ تو به این خاک را زمزمه مینماید. تو رفتی، اما نامت ماندنی شد. آری، شهیدان نمی میرند؛ در هر نسیمِ سحرگاه، در هر تشویقِ پرستوها، و در هر تکبیرِ عاشقان، جاری اند... 💥روحِ بلندت، که امروز در ملکوتِ اعلی پروانه وار میرقصد، بداند که یادت در قلبهای ما خانه دارد. از خاطره ات شعله میکشیم. چهارم خرداد، نه روزِ فراموشی که روزِ تجدیدِ عهد با آرمانهای توست؛ آرمانهایی که همچون خورشید، راهنمایمان خواهد بود. یادت جاودان، ای سردارِ سرافرازِ شلمچه، ای راکب لندکروزبهشت... خاکِ پاکِ این دیار، همواره میزبانِ عطرِ ایثارت باد... 🌹 بیادت❤️ ✍️🏻
هدایت شده از شهید حاج حسن حق نگهدار ❤️
... آدم را می کند ، حتی اگر باشی ، آنقدر داغ عزیزانت را می بینی که پیر می شوی، حتی اگر سلطان باشی و به ازا هر گلوله دشمن یک لبخند بر لب نشانده باشی... چه روز عجیبی است امروز... دشمن از دنده چپ بلند شده ، به سیم آخر زده و گلوله های جنگی و شیمیایی است که نفس به نفس به زمین را می درد... حسن ، فرمان را دو دستی گرفته و پایش روی گاز است و به سرعت می رود. به قول خودش این ماشین تویوتا ، است و این مسیر ، ... از صبح که دشمن بعثی تک گسترده اش را با آتش سنگین شروع کرد ، دستور عقب نشینی به همه یگان ها اعلام شد. حسن این پا و آن پا  میکرد تا به خط برود ، جایی که از کیلومترها دورتر می شد ورود گلوله های بی وقفه توپ را در آن دید. دنبال بهانه بود که از رسید ، باید خودش را سریعتر به یگان های مستقر در خط می رساند و نیروها را عقب می فرستاد و حسن ، فرمانده را راضی کرده  یا نکرده!! کنار عباس نشسته و خود را به دل آتش سپرده بود... گرما، بی داد می کند و بوی دود و باروت سینه اش را خفه کرده است ، لب و دهانش خشک شده ، از صبح تا الان که حدود سه عصر است ، لب به آب نزده ، هر چه عباس برایش سقایی کرده بود و آب آورده بود ، دستش را پس زده بود... می خواست این ساعت آخر تشنه باشد و تشنه برود ، شاید چشم انتظار جرعه ای از آب به دست بود... نگاهش را از عباس گرفت و به جاده ای که در پناه کشیده شده بود دوخت ، دنده را عوض کرد. حال عجیبی داشت ، بالاخره راهی را که از مهر۵۹ در آن قدم زده بود ، ۶۷ داشت به آخر می رسید و چه راه سختی ولی زیبا... هشت سال ، کم زمانی نیست برای پیمودن یک راه و در این میان فراق دوستان دیدن... زمان ، که زیاد باشد ، دیدن عجایب جنگ هم زیاد می شود. **** در لحظه ای ، سی چهل بعثی مثل سیل وسط جاده جاری شدند ، در چند لحظه گلوله بود که مثل تگرگ به کاپوت لندکروز بارید... فرصت دور زدن نبود ، دنده عقب گرفت ، هنوز چند متر نرفته ، گلوله آرپی جی ، فرو رفت در رادیاتور ماشین و منفجر شد... عباس ازماشین پرت شد، با پاهایی غرق خون خود را کشید پشت خاکریز ، تا تجربه جدیدی از جنگ را در کسب کند و حسن... بوی بهشت را می شنید ، ملائکه او را با لندکروز بهشت به می بردند و جسمش برای همیشه در جاده بهشت گم شد ، تا همه بفهمند او دوست داشت مثل س باشد ، می گفت: دیگر روی برگشتن به شهر را ندارم... https://eitaa.com/joinchat/2222916297C8ced2a7ea4
🔸قهرمانان امروز🔸 سالروز عملیات بیت المقدس۷ دیار پر رمز و راز ۱۳۶۷ 🔺اسامی شهدایی که در بیست و سوم خرداد ماه سالگرد عروجشان می‌باشد. 🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس ✅ "ما را در برنامه های ایرانی دنبال کنید" ⭕ روبیکا: https://rubika.ir/@kshohadayefars ⭕ سروش: https://splus.ir/kshohadayefars ⭕ ایتا: https://eitaa.com/kshohadayefars ⭕ بله: https://ble.ir/kshohadayefars 🔸 لینک رسمی سایت شهیدان فارس: http://shahidanefars.com