eitaa logo
مقتل خوانی
756 دنبال‌کننده
39 عکس
6 ویدیو
1 فایل
مقتل حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) و یاران و اهل بیت باوفایش ( علیهم السلام )
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مقتل خوانی و روایتگری عاشورا - تکیه خوریا شهرستان دامغان _ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل حضرت عباس بن ابیطالب و برادرانش علیهم السلام (۳) ج) وَ اشتَدَّ العَطَشُ بِالحُسَينِ عليه السلام ، فَرَكِبَ المُسَنّاةَ يُريدُ الفُراتَ، وَ العَبّاسُ أخوهُ بَينَ يَدَيهِ، فَاعتَرَضَتهُما خَيلُ ابنِ سَعدٍ، فَرَمى رَجُلٌ مِن بَني دارِمٍ الحُسَينَ عليه السلام بِسَهمٍ فَأَثبَتَهُ في حَنَكِهِ الشَّريفِ، فَانتَزَعَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ السَّهمَ، و بَسَطَ يَدَهُ تَحتَ حَنَكِهِ حَتَّى امتَلَأَت راحَتاهُ مِنَ الدَّمِ، ثُمَّ رَمى بِهِ وقالَ: اللّهُمَّ إنّي أشكو إلَيكَ ما يُفعَلُ بِابنِ بِنتِ نَبِيِّكَ. ثُمَّ اقتَطَعُوا العَبّاسَ عليه السلام عَنهُ، و أحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ و مَكانٍ. (الملهوف: ص ⁩ 170) مَضى بِطَلَبِ الماءِ فَحَمَلوا عَلَيهِ و حَمَلَ هُوَ عَلَيهِم، و جَعَلَ يَقولُ: لا أرهَبُ المَوتَ إذِ المَوتُ رَقى حَتّى اُوارى فِي المَصاليتِ لِقا نَفسي لِنَفسِ المُصطَفَى الطُّهرِ وَقا إنّي أنَا العَبّاسُ أغدو بِالسَّقا ولا أخافُ الشَّرَّ يَومَ المُلتَقى فَفَرَّقَهُم، فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ، فَأَخَذَ السَّيفَ بِشِمالِهِ، و حَمَلَ عَلَيهِم و هُوَ يَرتَجِزُ: وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ يَميني إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني وعَن إمامٍ صادِقِ اليَقينِ نَجلِ النَّبِيِّ الطّاهِرِ الأَمينِ فَقاتَلَ حَتّى ضَعُفَ، فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ، فَقالَ: يا نَفسُ لا تَخشَي مِنَ الكُفّارِ وأبشِري بِرَحمَةِ الجَبّارِ مَعَ النَّبِيِّ السَّيِّدِ المُختارِ قَد قَطَعوا بِبَغيِهِم يَساري فَأَصلِهِم يا رَبِّ حَرَّ النّارِ فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ عليه السلام مَصروعاً عَلى شَطِّ الفُراتِ فَبَكَى عليه السلام بُكاءً شَديداً. وفي ذلِكَ يَقولُ الشّاعِرُ: أحَقُّ النّاسِ أن يُبكى عَلَيهِ فَتىً أبكَى الحُسَينَ بِكَربَلاءِ (منابع: الملهوف: ص ⁩ 170 المناقب لابن شهرآشوب: ج ٤ ص ١٠٨) ترجمه: تشنگى حسين عليه السلام ، شدّت گرفت . از سيلْ بندِ فرات ، بالا رفت تا خود را به آب برساند و عبّاس عليه السلام ، برادرش نيز پيشِ رويش بود . سواران ابن سعد ، راه را بر آن دو گرفتند و مردى از بنى دارِم ، تيرى به سوى حسين عليه السلام پرتاب كرد و آن را در گلوى شريفش نشانْد . امام كه درودهاى خدا بر او باد ، تير را بيرون كشيد و دستش را زير گلويش گرفت تا كفِ هر دو دستش از خون ، پُر شد . سپس آن را پاشيد و گفت : «خدايا ! من از آنچه با پسر دختر پيامبرت مى كنند ، به تو شكايت مى كنم» . سپس ، عبّاس عليه السلام را از او جدا كردند و او را از هر سو ، در ميان گرفتند. عباس علیه السلام در طلب آب رفت كه بر او حمله بُردند . او هم به آنها حمله بُرد و چنين مى خواند : از مرگْ نمى هراسم ؛ زيرا مرگ ، ترقّى و صعود است ؛ كه مرا در پشت شمشيرها ، پنهان مى كند؛ جانم ، سپر جان پاكيزه مصطفى باد؛ من ، عبّاسم كه سقّا گشته ام؛ و به روز برخورد و شدت ، هراسى از شرّ ندارم پس آنان را متفرّق كرد . زيد بن وَرقاى جُهَنى ، در پشت درخت خرمايى به كمين او نشست و حَكيم بن طُفَيل سِنبِسى نيز او را يارى داد و بر دست راست عبّاس عليه السلام ضربه اى زد و آن را قطع كرد . عبّاس عليه السلام ، شمشير را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنين رَجَز مى خواند : به خدا سوگند ، اگر دست راستم را قطع كنيد ؛ من ، هميشه از دينم حمايت مى كنم ؛ و نيز از امام راستگو و استوارباورى ؛ كه نواده پيامبرِ پاك و امين است . آن گاه ، جنگيد تا ناتوان شد . حَكيم بن طُفَيل طايى ، از پشت درخت خرما به او كمين زد و بر دست چپش ضربه اى زد و آن را قطع كرد . عبّاس عليه السلام نيز خواند : اى جان ! از كافران مترس ؛ و به رحمت خداى جبران كننده ، بشارتت باد ؛ همراه با پيامبر صلى الله عليه و آله ، سَرور برگزيده ؛ با سركشى شان ، دست چپم را قطع كردند ؛ پروردگارا ! آنان را به داغىِ آتش برسان ! پس آن ملعون ، با عمود آهنين به او زد و عبّاس عليه السلام را به شهادت رساند . هنگامى كه حسين عليه السلام ، او را بر كناره رود فرات ، افتاده دید به شدّت گريست . شاعر ، در اين باره گفته است : سزامندترين كس به گريه مردم بر او جوانى است كه حسين عليه السلام را در كربلا به گريه انداخت... _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۱) الف) لَمّا اُثخِنَ الحُسَينُ عليه السلام بِالجِراحِ و بَقِيَ كَالقُنفُذِ ، طَعَنَهُ صالِحُ بنُ وَهبٍ المُزَنِيُّ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى خاصِرَتِهِ طَعنَةً ، فَسَقَطَ الحُسَينُ عليه السلام عَن فَرَسِهِ إلَى الأَرضِ عَلى خَدِّهِ الأَيمَنِ ، ثُمَّ قامَ عليه السلام . قالَ الرّاوي : و خَرَجَت زَينَبُ عليهاالسلام مِن بابِ الفُسطاطِ و هِيَ تُنادي : وا أخاه ! وا سَيِّداه ! وا أهلَ بَيتاه ! لَيتَ السَّماءَ انطَبَقَت عَلَى الأَرضِ ، ولَيتَ الجِبالَ تَدَكدَكَت عَلَى السَّهلِ . قالَ : و صاحَ شِمرٌ بِأَصحابِهِ : ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُلِ ؟! قالَ : فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ . فَضَرَبَهُ زُرعَةُ بنُ شَريكٍ عَلى كَتِفِهِ اليُسرى فَأَبانَها ، فَجَعَلَ يَبكي ، فَضَرَبَ الحُسَينُ عليه السلام زُرعَةَ فَصَرَعَهُ ، و ضَرَبَهُ آخَرُ عَلى عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيفِ ضَربَةً كَبا عليه السلام بِها عَلى وَجهِهِ . و كانَ قَد أعيا فَجَعَلَ يَنوءُ و يَكبو ، فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أنَسٍ النَّخَعِيُّ لَعَنَهُ اللّه ُ في تَرقُوَتِهِ ، ثُمَّ انتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ في بَواني صَدرِهِ ، ثُمَّ رَماهُ سِنانٌ أيضا بِسَهمٍ فَوَقَعَ السَّهمُ في نَحرِهِ. منابع: الملهوف : ص ١٧٤ ، مثير الأحزان : ص ٧٥ ترجمه: هنگامى كه حسين عليه السلام از شدّت زخم ها ، سنگين و از بسيارىِ اصابت تيرها مانند خارپشت شد ، صالح بن وَهْب مُزَنى كه خدا ، لعنتش كند، نيزه اى به پهلوى امام عليه السلام زد . حسين عليه السلام ، با گونه راست ، از اسب بر زمين افتاد و سپس برخاست . زينب عليهاالسلام ، از درِ خيمه بيرون آمد ، در حالى فرياد مى زد : واى ، برادر من ! واى ، سَرور من ! واى ، خاندان من ! كاش آسمان ، خراب مى شد و بر زمين مى افتاد ، و كوه ها خاك شده ، در دشت ها پراكنده مى شدند ! شمر ، بر يارانش فرياد زد : از او چه انتظار داريد ؟ از هر سو ، به او حمله كردند . زُرَعة بن شريك ، بر شانه چپ امام عليه السلام ضربه اى زد و دست چپ را جدا کرد ، حسین علیه السلام‌ به گریه افتاد. حسين عليه السلام نيز با ضربه اى زُرْعه را زد و بر زمين انداخت . شخص ديگرى بر گردن مقدّسش ضربه اى زد كه بر اثر آن ضربه ، حسین علیه السلام به رو بر خاك افتاد . خيلى ناتوان شده بود . به زحمت ، بلند مى شد و باز ، به رو ، بر زمين مى افتاد . سِنان بن اَنَس نَخَعى كه لعنت خدا بر او باد ، نيزه اى در تَرقُوه اش فرو بُرد و سپس ، آن را در آورد و در قفسه سينه امام عليه السلام ، فرو كرد . سِنان، تيرى نيز به سوى امام عليه السلام انداخت كه بر گودىِ گلويش نشست. یک نکته جانسوز روضه: امام در آخرین لحظات و هنگام جدا شدن سر از بدنش ، یک دست نداشت -دست چپ از ناحیه کتف قطع شده بود- وقتی سر را جدا کردند حضرت با یک دست ، دست و پا می زد... آجرک الله یا صاحب الزمان یا بقیه الله. _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۲) ب) رَوى هِلالُ بنُ نافِعٍ قالَ : إنّي لَواقِفٌ مَعَ أصحابِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ ، فَخَرَجتُ بَينَ الصَّفَّينِ ، فَوَقَفتُ عَلَيهِ فَإِنَّهُ لَيَجودُ بِنَفسِهِ ، فَوَاللّه ِ ما رَأَيتُ قَتيلاً مُضَمَّخا بِدَمِهِ أحسَنَ مِنهُ و لا أنوَرَ وَجها ، و لَقَد شَغَلَني نورُ وَجهِهِ و جَمالُ هَيأَتِهِ عَنِ الفِكرِ في قَتلِهِ ، فَاستَسقى في تِلكَ الحالِ ماءً ، فَسَمِعتُ رَجُلاً يَقولُ لَهُ : وَاللّه ِ لا تَذوقُ الماءَ حَتّى تَرِدَ الحامِيَةَ فَتَشرَبَ مِن حَميمِها . فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : لا ، بَل أرِدُ عَلى جَدّي رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، و أسكُنُ مَعَهُ في دارِهِ ، في مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَليكٍ مُقتَدِرٍ ، و أشرَبُ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ ، و أشكو إلَيهِ مَا ارتَكَبتُم مِنّي وفَعَلتُم بي. منابع: الملهوف : ص ١٧٤ ، مثير الأحزان : ص ٧٥ ترجمه: هلال بن نافع که در لشکر عمرسعد _ لعنهما الله_ حضور داشت می گوید: من از ميان صف دو لشكر ، بيرون آمدم و بر سرش ايستادم . حسین علیه السلام در حال جان دادن بود . به خدا سوگند ، هيچ كشته غرق به خونی را نديده ام كه از او ، زيباتر و نورانى تر باشد ، و نور صورت و زيبايى شمايلش ، مرا از انديشيدن به كُشتن او ، باز داشت . در آن حال ، آب خواست . شنيدم كه مردى مى گفت: به خدا سوگند ، هيچ آبى نمى نوشى تا به دوزخ ، در آيى و از آب سوزان آن ، بنوشى ! حسين عليه السلام به او گفت : «نه ؛ بلكه بر جدّم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در مى آيم و در خانه اش با او سُكنا مى گُزينم ، در جايگاه راستى و نزد فرمان رواىِ مقتدر ، و از آبى زلال و خوش بو مى نوشم و از آنچه بر من روا داشتيد و با من كرديد ، به او شِكوه مى بَرم» . _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۳) ج) مقتل جدا شدن سر مطهر حضرت سوال: سر را چه کسی جدا کرد؟ شمر لعنه الله؟ یا سنان بن انس لعنه الله ؟ یا خولی لعنه الله؟ در منابع تاریخی و کتب مقاتل ، نام هر سه نفر آمده است. در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ ، مولِغٌ سَيفَهُ عَلى نَحرِكَ ، قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ. ترجمه: شمر ، بر سينه ات نشسته است و شمشيرش را بر گلویت کشیده و در گودىِ گلويت فرو برده است و محاسن سپيدت را به دستش گرفته و با شمشير هندى خود تو را ذبح مى كند. از آن طرف در مقتل خوارزمي و دیگر منابع آمده : ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ترجمه: دوازده ضربه با شمشيرش به او زد... سر توسط چه کسی و چگونه جدا شد؟ بررسی های فراوان و تتبع در منابع ما را به مطالب زیر رسانده است: ۱. برای جدا کردن سر حضرت سه تعبیر در منابع آمده: ذبح، حز، جز عمل "ذبح" کار شمر بوده عمل "حز " کار سنان بوده عمل "جز " کار خولی بوده در زیارت ناحیه عمل ذبح را حجت خدا و ولی خدا ذکر کرده است که کار شمر بوده در منابع تاریخی هم ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح آن را آورده است. "ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن . "حز" دو معنا دارد: الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی جدا نشود ب. قطع کردن چیزی با ضربات متناوب و پشت سر هم ولی نامنظم "جز" یعنی چیزی را یکدفعه- دفعتا- و یکباره از ریشه کندن ۲. حال برویم سراغ عبارات مقتل در منابع اولین مرحله ی جدا کردن سر که توسط شمر لعنه الله اتفاق افتاد: جاءَ إلَيهِ شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ و سِنانُ بنُ أنَسٍ وَالحُسَينُ عليه السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ . فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ ، و قالَ : يَابنَ أبي تُرابٍ ، ألَستَ تَزعُمُ أنَّ أباكَ عَلى حَوضِ النَّبِيِّ يَسقي مَن أحَبَّهُ ؟ فَاصبِر حَتّى تَأخُذَ الماءَ مِن يَدِهِ . جَلَسَ عَلى صَدرِ الحُسَينِ عليه السلام ، و قَبَضَ عَلى لِحيَتِهِ ، و هَمَّ بِقَتلِه. قالَ لَهُ : أتَقتُلُني ، أوَ لا تَعلَمُ مَن أنَا ؟ قالَ : أعرِفُكَ حَقَّ المَعرِفَةِ : اُمُّكُ فاطِمَةُ الزَّهراءُ ، و أبوكَ عَلِيٌّ المُرتَضى ، و جَدُّكَ مُحَمَّدٌ المُصطَفى ، و خَصمُكَ اللّه ُ العَلِيُّ الأَعلى ، و أقتُلُكَ و لا اُبالي. فَضَرَبَهُ بِرِجلِهِ فَأَلقاهُ عَلى قَفاهُ ، ثُمَّ أخَذَ بِلِحيَتِهِ ثُمَّ جَعَلَ يَضرِبُ بِسَيفِهِ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى مَذبَحِ الحُسَينِ عليه السلام . فَغَضِبَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ، ثُمَّ قالَ لِرَجُلٍ : اِنزِل أنتَ إلَى الحُسَينِ فَأَرِحهُ ! ترجمه: شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن اَنَس ، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى نداشت و از تشنگى ، زبانش را مى چرخاند ، نزد حسين عليه السلام آمدند و شمر ، با پا به سينه او زد و گفت : اى پسر ابو تُراب ! آيا تو ادّعا نمى كنى كه پدرت بر حوض پيامبر ، ايستاده است و هر كه را دوست دارد ، سيراب مى كند ؟ پس شكيبايى كن تا اين كه آب را از دست او بگيرى ! شمر لعنه الله ، بر سينه حسين عليه السلام نشست و محاسنش را گرفت و تصميم به كُشتن او گرفت . حسين عليه السلام به او فرمود : «مرا مى كُشى ؟ آيا نمى دانى من كيستم ؟» . شمر لعنه الله گفت : تو را كاملاً مى شناسم . مادرت ، فاطمه زهرا و پدرت ، على مرتضى و جدّت ، محمّدِ مصطفى و پشتيبانت ، خداى بلندمرتبه والاست . تو را مى كُشم و هيچ باكى ندارم . سپس از روی سینه بلند شد با پايش ، ضربه اى به حسين عليه السلام زد و او را به پشت خوابانْد و محاسن او را گرفت سپس با شمشير بر گلوى حسين عليه السلام کشید و گلو را پاره کرد. در این هنگام حسين عليه السلام شروع کرد دست و پا زدن و ... عمر بن سعد ، خشمگين شد و به مردى گفت : فرود بيا و حسين را راحت كن و کسی نبود جز سنان بن انس لعنه الله. مرحله دوم جدا شدن سر : نَزَلَ فَحَزَّ رَأسَهُ بَعدَ أن ذَبَحَهُ . ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ، ثُمَّ حَزَّ رَأسَهُ. سنان لعنه الله از اسب پیاده شد و جلو رفت و عمل " حز " توسط او صورت گرفت پس از آنکه عمل " ذبح " توسط شمر صورت گرفته بود. ۱۲ ضربه پیاپی و نامنظم بر گردن حسين عليه السلام فرود آورد و سر را قطع کرد اما کامل جدا نشد - فقط به یک استخوان بند بود - مرحله سوم جدا شدن سر: فَنَزَلَ وجَزَّ رَأسَهُ خولی لعنه الله از اسب بسرعت پیاده شد و عمل "جز" را انجام داد یعنی بسرعت سر را کند. و اینگونه بود که سر جدا شد. منابع: الفتوح : ج ٥ ص ١١٨ شرح الأخبار : ج ٣ ص ١٦٤ ح ١٠٩٢ المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١١١ مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج ٢ ص ٣٦ تذكرة الخواصّ : ص ٢٥٣ الملهوف : ص ١٧٤ _ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مجموعه ای از فایل های صوتی حجت الاسلام دکتر ملاکاظمی با موضوع: معرفی حضرت علی اکبر سلام الله علیه بصورت فایل های موضوعی در ادامه این پست، در کانال دکتر ملاکاظمی و نیز کانال مقتل خوانی تقدیم می گردد. _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
🖌 روز اول چون خدا خشت جهان را می سرشت ..... ملک جنت را به زیر پای مادرها نوشت🌹🌹 ضلع پایین پای شش گوشه ولی اثبات کرد ..... زیر پای یک پدر هم می شود باشد بهشت🌹🌹 💌 السَلَامُ عَلَیكَ یا أَولَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیرِ سَلِیلٍ، مِنْ سُلَالَهِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ، صَلَی اللهُ عَلَیكَ وَ عَلَی أَبِیكَ... 🔺🔺🔺 "علی اکبر علیه السلام را بیشتر بشناسیم" 🔻🔻🔻 بدون شک حضرت علی اکبر روحی فداه یک الگوی تمام عیار برای همه جوانان امت اسلام می باشد. بیایید همراه با هم برای دقایقی گرد حریم نورانی و ملکوتی اش طواف عشق کنیم و قدری بیشتر نسبت به آن بزرگوار معرفت یابیم. 🔴 نکته: برای دانلود هر سخنرانی، با توجه به موضوع دلخواه ، بر روی لینک زیر آن کلیک نمایید. تولد حضرت علی اکبر (ع) و شباهت ایشان به پیامبر (ص)👇 t.me/media_mollakazemi/50 🔸🔹🔸🔹🔸🔹 همسر و فرزندان حضرت علی اکبر (ع)👇 t.me/media_mollakazemi/51 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 خانواده مادری حضرت علی اکبر (ع)👇 t.me/media_mollakazemi/52 🔸🔹🔸🔹🔸🔹 سن حضرت علی اکبر (ع)👇 t.me/media_mollakazemi/53 🔹🔸🔸🔹🔹🔸 مهمان نوازی حضرت علی اکبر (ع)👇 t.me/media_mollakazemi/54 🔸🔹🔸🔹🔸🔹 حق مداری حضرت علی اکبر (ع) و بصیرت👇 t.me/media_mollakazemi/55 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 توصیف شجاعت حضرت علی اکبر (ع)👇 t.me/media_mollakazemi/56 🔸🔹🔸🔹🔸🔹 رجز حضرت علی اکبر (ع) در حمله اول👇 t.me/media_mollakazemi/57 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 رجز حضرت علی اکبر (ع) در حمله دوم👇 t.me/media_mollakazemi/58 🔸🔹🔸🔹🔸 _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از مقتل خوانی در جمع پاسدارن و بسیجیان مخلص سپاه قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشرف استان سمنان _____________________________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
50.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"مقتل خوانی حجت الاسلام دکتر ملاکاظمی" گوشه ای از وقایع جانسوز و جانکاه ساعات پایانی روز عاشورا در جمع عزاداران حسینی؛ روز ششم محرم ۱۴۴۶ ه.ق در مراسم سنتی دسته های سینه زنی در حسینیه حضرت باب الحوائج علیه السلام شهرستان دامغان (تکیه خوریا) _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
و بالاخره سر جدا شد... بسم الله الرحمن الرحيم " يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّة فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي. "                                            بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ پدر و مادرم به فداى آن آقایی كه با غمهاى بسيار جان سپرد، پدرم به فداى آن آقایی كه با لب عطشان جان سپرد، پدرم به فداى آن آقایی كه جان سپرد در حالیکه قطرات خون از محاسن شريفش مى‏ريخت ... هم اکنون کربلای معلا ، حرم مطهر سیدالشهداء علیه السلام، باب الراس الشریف دعاگو هستیم یاحسین یاحسین یاحسین _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
78.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقتل خوانی حرم مطهر سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا
34.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فراز پایانی برنامه مقتل خوانی حرم مطهر امام حسین علیه السلام؛ عاشورای ۱۴۴۶ه.ق _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۱) (روضه های اسارت -مسیر کوفه و شام-) فَأَقبَلَ بِهِ خَولِيٌّ ، فَأَرادَ القَصرَ ، فَوَجَدَ بابَ القَصرِ مُغلَقا ، فَأَتى مَنزِلَهُ ، فَوَضَعَهُ تَحتَ إجّانَةٍ في مَنزِلِهِ ، ولَهُ امرَأَتانِ : اِمرَأَةٌ مِن بَني أسَدٍ ، وَالاُخرى مِنَ الحَضرَمِيّينَ. يُقالُ لَهَا النَّوارُ ابنَةُ مالِكِ بنِ عَقرَبٍ ، و كانَت تِلكَ اللَّيلَةُ لَيلَةَ الحَضرَمِيَّةِ . قالَ هِشامٌ : فَحَدَّثَني أبي ، عَنِ النَّوارِ بِنتِ مالِكٍ ، قالَت : أقبَلَ خَولِيٌّ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَوَضَعَهُ تَحتَ إجّانَةٍ فِي الدّارِ ، ثُمّ دَخَلَ البَيتَ ، فَأَوى إلى فِراشِهِ ، فَقُلتُ لَهُ : مَا الخَبَرُ ؟ ما عِندَكَ ؟ قالَ : جِئتُكِ بِغِنَى الدَّهرِ ، هذا رَأسُ الحُسَينِ مَعَكِ فى الدّارِ !! قالَت : فَقُلتُ : وَيلَكَ ! جاءَ النّاسُ بِالذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ وجِئتَ بِرَأسِ ابنِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله !! لا وَاللّه ِ ، لا يَجمَعُ رَأسي و رَأسَكَ بَيتٌ أبَدا . قالَت : فَقُمتُ مِن فِراشي ، فَخَرَجتُ إلَى الدّارِ ، فَدَعَا الأَسَدِيَّةَ ، فَأَدخَلَها إلَيهِ ، وجَلَستُ أنظُرُ ، قالَت : فَوَاللّه ِ ، ما زِلتُ أنظُرُ إلى نورٍ يَسطَعُ مِثلَ العَمودِ مِنَ السَّماءِ إلَى الإِجّانَةِ ، و رَأَيتُ طَيرا بيضا تُرَفرِفُ حَولَها . منابع: الكامل في التاريخ : ج ٢ ص ٥٧٤ ، مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج ٢ ص ١٠١ ، البداية والنهاية : ج ٨ ص ١٨٩، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ١٢٥ ، المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ٦٠ ترجمه: خولى سر پاک و مطهر امام حسین علیه السلام را آورد و خواست به كاخ برود كه درِ آن را بسته ديد . به خانه اش رفت و سر را زير تَشتى در خانه شان گذاشت . او دو زن داشت : زنى از بنى اسد و زن ديگرى از قبيله حضرميان به نام نوار، دختر مالك بن عقرب . آن شب ، نوبت زن حضرمى بود . هشام گفت : پدرم برايم گفت كه نوار ، دختر مالك ، برايش گفته است : خولى ، سر حسين را آورد و آن را زير تَشتى در خانه نهاد . آن گاه داخل خانه شد و به بسترش رفت . به او گفتم : چه خبر ؟ چه نزد خود دارى ؟ گفت : ثروت روزگار را آورده ام . اين ، سر حسين است كه همراه تو در خانه است! گفتم : واى بر تو! مردم ، طلا و نقره مى آورند و تو سر فرزند پيامبر خدا را مى آورى؟! نه ـ به خدا سوگند ـ ، سر من و سر تو در يك اتاق ، گرد هم نمى آيد . از بسترم برخاستم و به بخش ديگر خانه رفتم . آن گاه ، زن اسدى را فرا خواندم و او را داخل اتاق كردم و نشستم و نگريستم . به خدا سوگند ، پيوسته به ستون نورى كه از آسمان تا تَشت مى درخشيد ، نگاه مى كردم و پرندگانى سپيد را گرداگرد آن ، بال زنان ديدم‌. نکته روضه: الإجّانة : إناء يُغسل فيه الثياب (المصباح المنير : ص ٦) ترجمه: تشتی که داخلش لباس های کثیف شسته می شود‌. _ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۲) (روضه های اسارت -مسیر کوفه و شام-) رُوِيَ أنَّ رُؤوسَ أصحابِ الحُسَينِ عليه السلام كانَت ثَمانِيَةً وسَبعينَ رَأسا ، فَاقتَسَمَتهَا القَبائِلُ لِتَتَقَرَّبَ بِذلِكَ إلى عُبَيدِ اللّه ِ بنِ زِيادٍ و إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ. فَجاءَت كِندَةُ بِثَلاثَةَ عَشَرَ رَأسا و صاحِبُهُم قَيسُ بنُ الأَشعَثِ . و جاءَت هَوازِنُ بِاثنَي عَشَرَ رَأسا ، و صاحِبُهُم شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ . و جاءَت تَميمٌ بِسَبعَةِ عَشَرَ رَأسا . و جاءَت بَنو أسَدٍ بِسِتَّةَ عَشَرَ رَأسا. و جاءَت مَذحِجٌ بِسَبعَةِ رُؤوسٍ ، و جاءَ سائِرُ النّاسِ بِثَلاثَةَ عَشَرَ رَأسا. الملهوف : ص ١٩٠ ترجمه: سرهاى ياران حسين عليه السلام ، هفتاد و هشت عدد بوده كه قبيله ها آنها را ميان خود ، تقسيم كردند تا از اين راه ، به عبيد اللّه بن زياد و يزيد بن معاويه تقرّب بجويند: كِنده ـ كه فرمانده شان قيس بن اشعث بود، سيزده سر و هوازِن كه فرمانده شان شمر بن ذى الجوشن بود و دوازده سر، تميم هفده سر و بنی اسد شانزده سر و مذحج نيز هفت سر . بقيّه سپاه نيز سيزده سر آوردند . _ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۳) (روضه های اسارت -مسیر کوفه و شام-) ساقَ القَومُ حَرَمَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِن كَربَلاءَ كَما تُساقُ الاُسارى ، حَتّى إذا بَلَغوا بِهِم إلَى الكوفَةِ ، خَرَجَ النّاسُ إلَيهِم فَجَعَلوا يَبكونَ ويَنوحونَ . (عَلَى الجِمالِ بِغَيرِ وِطاءٍ) (مُشَقِّقاتِ الجُيوبِ عَلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهماالسلام و يَلتَدِمنَ ) و عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام في وَقتِهِ ذلِكَ قَد نَهَكَتهُ العِلَّةُ و في عُنُقِهِ الجامِعَةُ و يَدُهُ مَغلولَةٌ إلى عُنُقِهِ، فَجَعَلَ يَقولُ : ألا إنَّ هؤُلاءِ يَبكونَ ويَنوحونَ مِن أجلِنا ، فَمَن قَتَلَنا ؟! لشكر عمر بن سعد ، خاندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را آن گونه كه اسيران را مى رانند سوار بر شتران بی جهاز ، از كربلا حركت دادند ، تا آنان را به كوفه رساندند . مردم به سوى ايشان آمدند و به گريه و زارى پرداختند. (گریبان چاک داده بودند برای حسين عليه السلام و بر سر و صورت می زدند) حضرت زين العابدين عليه السلام كه در آن هنگام ، بيمارى رنجورش ساخته بود و غل و زنجیر جامعه به تن داشت و دستش به گردن بسته شده بود ، فرمود : «هان ! اينان به خاطر ما گريه و زارى مى كنند . پس چه كسى ما را كُشته است؟!» . (منابع: الأمالي للمفيد : ص ٣٢١ ح ٨ ، الأمالي للطوسي : ص ٩١ ح ١٤٢، بلاغات النساء : ص ٣٧، الفتوح : ج ٥ ص ١٢٠ ) _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل امام حسین علیه السلام (۴) (روضه های اسارت -مسیر کوفه و شام-) لَمّا أصبَحَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ بَعَثَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَديرَ بِهِ في سِكَكِ الكوفَةِ كُلِّها وقَبائِلِها . إنَّ ابنَ زِيادٍ نَصَبَ الرُّؤوسَ كُلَّها بِالكوفَةِ عَلَى الخَشَبِ ، وكانَت زِيادَةً عَلى سَبعينَ رَأسا ، وهِيَ أوَّلُ رُؤوسٍ نُصِبَت فِي الإِسلامِ بَعدَ رَأسِ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ بِالكوفَةِ . منابع: تذكرة الخواصّ : ص ٢٥٩/ الإرشاد : ج ٢ ص ١١٧ ترجمه: عبيد اللّه بن زياد ، صبح كه برخاست ، سر حسين عليه السلام را روانه كرد تا ميان همه كوچه ها و قبيله هاى كوفه بچرخانند . ابن زياد ، همه سرها را در كوفه بر چوب نهاد . سرها افزون بر هفتاد عدد بودند و در اسلام ، آنها نخستين سرها پس از سر مسلم بن عقيل عليه السلام بودند كه در كوفه نصب شدند . ________________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala