ویرانی دل اگر که خواهی آباد
باید «حرمین کاظمین» آری یاد
درگاه جواد و بارگاه موسی
کاین باب حوائج است و آن باب مراد
#جواد_هاشمی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#امام_کاظم_مدح
ای آفتاب حُسن به زیبائیات سلام
وی آسمان فضل به دانائیات سلام
در صبر شاخصی به شکیبائیات سلام
تنها تو کاظمی که به تنهائیات سلام
هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست
از آب عفو آتش خشمت فرو نشست
ای صرف گشته عمر گران تو در نماز
دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز
مطلوب ایزد است بیان تو در نماز
واجب بُود درود به جان تو در نماز
آنسان که نور عشق خدا در وجود توست
از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست
تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست
هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست
هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست
کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست
قدرت از آن توست که بر ابر پیلوار
فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار...
ای کشتی نجات به دریای حادثات
دارند شیعیان به شما چشم التفات
لبتشنهایم تشنۀ یک جرعۀ فرات
بر ما ببخش از کرم خویشتن برات
در آستان قدس رضا نور عین تو
دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو
چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست
چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست
سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست
پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست
بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا
سوگند میدهم به جگرگوشهات رضا
#سیدرضا_مؤید
@raziolhossein
#امام_کاظم_مناجات
#دوبیتی
ای چشم و چراغ کاظمین! ادرکنی
ای فاطمه را نور دو عین! ادرکنی
ای خفته به خاک غربت! آیند مدام
پابوس تو زوّار حسین، ادرکنی
#محسن_حافظی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
وجود آمده رشک بهشت، سرتاسر
به یمن مولد مسعود موسی جعفر
امام کلّ اعاظم، ولی حقّ کاظم
که کظم غیضش یادآورد ز پیغمبر
به جعفر بن محمّد عطا شده پسری
که بوده است به پیر خرد هماره پدر
هزار موسی عمران فدای آن موسی
که بود گوشة حبسش ز طور نیکوتر
امام هفتم، کز هشت خلد و نُه افلاک
رسد نداشکه ده عقل را تویی رهبر
خدیو هستی کز یک اشارهاش آید
قدر به جای قضا و قضا به جای قدر
چراغ دودۀ احمد که دیدة دل را
فروغ اوست به هر صبح و شام روشنگر
به عزم طوف حریم مقدّسش دارند
هماره قافلۀ دل، به کاظمین سفر
چگونه وصف امامی کنم که در قرآن
خدای عزّ و جلّ آمدش ثنا گستر
شرف بس است همین خاک پاک ایران را
که زیر سایة فرزند اوست این کشور
گرفته شهر قم از دخت او شرف آنسان
که خاک پاک مدینه ز دخت پیغمبر
بود بهشت خراسان، ز مقدم پسرش
چنانکه خاک نجف راست فیض از حیدر
اگر ولاش نباشد، عبادت ثقلین
به صاحبش ندهد سود در صف محشر
گدای درگه اویند اسفل و اعلی
رهین منّت اویند ز اصغر و اکبر
هم اوست باب حوائج هم اوست باب مراد
مراد و حاجت خود را بگیر از این در
خوش آن غبار که بر خاک او رسید و نشست
خوش آن نسیم که از کوی او نمود گذر
خوشا دلی که بگردد به گرد تربت او
خوشا کسی که بگیرد مزار او در بر
زمام سلطنتم گر دهند، نستانم
مرا خوش است گدایی به کوی آن سرور
اگر به جههۀ خورشید پای بگذارم
گمان مبر که از این آستان بگیرم سر
ز اهلبیت نگردد جدا دلم آنی
جدا کنند اگر جان هماره از پیکر
چراغ بزم عزای حسینیان «میثم»!
مه جمال منیرش بود به ماه صفر
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#تک_بیت
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانواده ی موسی بن جعفرند
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#دوبیتی
فیض تو به ما ز والدینت برسد
ازمشهد وقم، دو نورعینت برسد
دلتنگ زیارت توهستم چه شود!
دستم به ضریح کاظمینت برسد
#علی_کرمی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
ايراني ام ، رعيّـتِ موسي بن جعفرم
من شهـروندِ دولتِ موسي بن جعفرم
دنـبال هيـچ فرقه و حذبي نمي روم
در حيطه ي ولايتِ موسي بن جعفرم
مأمومم و به كوري مأمون پرست ها
دل داده ي امامتِ موسي بن جعفرم
در اوج فقـر رو به سُليمان نمي زنـم
وقتي گداي ساحتِ موسي بن جعفرم
هم شُـغل با مَن اند تـمام ملائكـه
مشغول تا به خدمتِ موسي بن جعفرم
امروز،زير سايه ي الطـافِ دخترش
در حشر،جـزو أُمّتِ موسي بن جعفرم
با اين حُسين گفتن و زينب شنـيدنم
پيوسته در حمايتِ موسي بن جعفرم
مديون شدن به مردم دنيا بُـود گِـران
بر من كه زير منّتِ موسي بن جعفرم
با اينكه خاك پاي سگش هم نمي شوم
دربست وقفِ خدمت موسي بن جعفرم
ديديد اگـر كه بعد غديرم هـنوز شــاد
خوشحال از ولادتِ موسي بن جعفرم
بعد از غدير اگر كه به "ابـواء"* پر زدم
چون تشنه ي كرامتِ موسي بن جعفرم
يوسف ميا به جلوه گري پيش من كه من
ديوانه ي ملاحـتِ موسي بن جعفرم
گر پُشت هم به كعبه كنم روبه قبله ام
وقتي كه در زيارتِ موسي بن جعفرم
از اينكه با امام رضا آشنا شـدم
ممنونِ لطفِ حضرتِ موسي بن جعفرم
#محمد_قاسمي
@raziolhossein
#امام_کاظم_مدح
واژه در واژه همه عمر غزل خوان بودی
سندِ محکمِ زیبایی قرآن بودی
چارده سال غریبانه به زندان بودی
همه ی عمر سرِ سفره ی باران بودی
حضرتِ گل چه قدَر خار که بر تَن داری
دوستی با همه و این همه دشمن داری
" کاظِم الغَیظ " شکوفا شدنِ لبخندی
الگویِ مهر و محبَّت به زن و فرزندی
شال و عمّامه شبیهِ پدرت می بندی
همه بیگانه ولی با همه خویشاوندی
هیچ مسکین و اسیری نرود از یادت
" بِشرِ حافی " شود آنکس که شود آزادت
خانه ات نورِ علی نور ... فقط زیبایی است
شعر در شعر بهشت است غزل آرایی است
پسرِ خانه عجب حیدرِ خوش سیمایی است
دخترِ حضرتِ موسی چه قدَر بابایی است
بنویسید سرِ خُم به سلامت باشد
حضرتِ فاطمه ی قم به سلامت باشد
مردمِ شهر به این واقعه اذعان دارند
همه از رایحه ی چشمِ تو باران دارند
سرِ این سفره نشستند اگر نان دارند
و مسلمانِ تو هستند که ایمان دارند
گوش کن گوش صدایِ جرسی می آید
دارد انگار از آن دور کسی می آید ...
کیست این مثلِ علی در دلِ شب آهسته
کیسه بر دوشِ شکسته دلِ قامت خسته
خانه خانه همه ی شهر به او وابسته
او که حتی دلِ دشمن هم از او نشکسته
شهر خاموش شد و نقشِ تو بر ماه افتاد
ماه هم کوچه به کوچه پیِ تو راه افتاد
کفر افتاد به پایِ تو مسلمان برگشت
مور آمد در این خانه سلیمان برگشت
زنِ بدکاره تو را دید و پشیمان برگشت
آه... وقتی که نگهبانِ تو گریان برگشت
دستِ یک شهر به دامانِ عبایت افتاد
اشک حلقه زد و زنجیر به پایت افتاد
مثلِ یک معجزه ای خوب که معلوم شدی
سوره شمسی و از نور که محروم شدی
روز ، زندانی شب بود که محکوم شدی
سوختن ارثیه ات بود که مسموم شدی
جگرت سوخت غمِ کرب و بلایی ها را
دشتِ لب های تو خشکاند لبِ دریا را
تو کریم بن کریمی پُرِ احسان هستی
پسرِ خاکی و از مادرِ باران هستی
جانِ عالم به فدایت که خودت جان هستی
پدرِ واقعیِ کشورِ ایران هستی
گندمی گونه ای و خوشه ی گندم داری
یک رضا مشهد و یک فاطمه در قم داری
#ابراهیم_زمانی
@raziolhossein
#امام_کاظم_مناجات
نمیدانم چرا هر وقت قلبم زار و مضطر شد
دخیل گوشه ای از مرقد "موسی ابن جعفر" شد
جهان در چشم من تاریک تر بود از شب بی ماه
که بردم نام آقا را و دنیایم منوّر شد
به فکر گنبد زرد و سرای دلکشش بودم
که یکباره دو تا دستم مبدّل به دو تا پر شد
گشودم دیده ی خود را... فقط این جمله را گفتم
خدا را شکر چشمم با ضریح او برابر شد
همین که دیده هایم با ضریح او برابر شد
همین که درد و دلهایم به آه و گریه منجر شد
نمیدانم چرا مردم همه گفتند "یا زهرا"
نمیدانم چرا روضه شروع از نام "مادر" شد
شبیه مادرش زهرا از او یک سایه باقی ماند
تنش در بند " سندی ابن شاهک" بس که لاغر شد
چه با عزت از آن زندان پر از درد خارج شد
چه با عزت تنش تشییع بر یک لنگه ی در شد
کسی فریاد زد " هذا امام الرافضی" ای وای ...
به روی دست یک بد ذات تابوتش شناور شد
#جعفر_ابوالفتحی
@raziolhossein
#امام_کاظم_مناجات
#دوبیتی
من عبد و غلام والدینت هستم
تا روز ابد به زیر دینت هستم
تو باب حوائجیّ و من محتاجم
مشتاق سفر به کاظمینت هستم
#حمیدرضا_گلرخی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
انفجار نور در عرش خدا رخ داده است
هفتمین خورشید در هفت آسمان افتاده است
عشق در انوار حق او چو حیدر منجلیست
عالمی مبهوت مانده احمدست او یا علیست
این مسیحا انقلابی تازه از پیغمبرست
حیدری سیرت ، علی رو ، کاظم بن جعفرست
لافتی ای تازه از نام آوری های علیست
ذوالفقارش برلبست و دُری از قلب نبیست
آیه هایش در دل قرآن تلاوت میشود
آیه های نور بر صادق عنایت میشود
امشب از گهواره ی ناهید می آید خبر
از میان حاله ی خورشید می آید خبر
در کنار بسترش موسی بن عمران آمده
آسیه زانو زده ، مریم خرامان آمده
با مسیح آمد محمد ، با محمد فاطمه
با حسن آمد حسین و پادشاه علقمه
شد اذان گویش علی و تا به أشهد میرسید
از پر قنداقه اش انگار باران میچکید
خنده هایش فاطمی و گریه هایش زینبیست
در کرامت چون حسن در عشق مانند علیست
رحمت از دست حسن وارش چوباریدن گرفت
سوره ی والشمس بر عالم تراویدن گرفت
دوخته پیراهنش را فاطمه خیرالنساء
اینچنین شد کاظمین او شبیه کربلا
#ن_غریبی
@raziolhossein
#امام_کاظم_مناجات
#امام_موسی_بن_جعفر
ای چاره هر کار (یا باب الحوائج)
(یا موسی بن جعفر)
کار دلم شد زار یا باب الحوائج
با کوله بار حاجتم رو بر تو کردم
غم از دلم بردار یا باب الحوائج
من سائل باب المراد کاظمینم
جز این ندارم کار یا باب الحوائج
هر جا گره افتاد در کار دل من
خواندم تو را هر بار یا باب الحوائج
تو کیستی باب الرضا باب المرادی
من عبد این دربار یا باب الحوائج
تو هفتمین شمس ولایت من چو ذره
تو باغ گل من خار یا باب الحوائج
موسی صدایت کرده یا موسی بن جعفر
عیسی تو را بیمار یا باب الحوائج
شد کاظمینت قبله حاجات از بس
دیدند از آن آثار یا باب الحوائج
افلاکیان اند آستان بوس در تو
ای حجت دادار یا باب الحوائج
جبریل کرده بال خود را در حریمت
فرش ره زوار یا باب الحوائج
والکاظمین الغیظ اوصاف خصالت
قرآن کند اقرار یا باب الحوائج
چشم امید ما به دست بسته توست
وا کن گره از کار یا باب الحوائج
جرمت چه بوده که تو را از شهر جدت
بردند با اجبار یا باب الحوائج
جرمت چه بوده سالها در کنج زندان
دیدی جفا بسیار یا باب الحوائج
هر روز تو بوده در آن قعر سیه چال
مانند شام تار یا باب الحوائج
چون مادر خود آرزوی مرگ کردی
دیدی زبس آزار یا باب الحوائج
هر روز روزه بودی و شلاق خوردی
در موقع افطار یا باب الحوائج
زیر غل و زنجیر بودی یاد مادر
یاد در ودیوار یا باب الحوائج
بر روی تخته پاره ای جسم تو بردند
گریم برایت زار یا باب الحوائج
بعد از تو دیگر دخترانت را نبردند
در مجلس اغیار یا باب الحوائج
#عبدالحسین
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#دوبیتی
طور من است مرقد ِ موسای کاظمین
قربان آن دو گنبد ِ زیبای کاظمین
بعداز غدیر و جلوه مستانه نجف
تعظیم می کنیم به آقای کاظمین
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#تک_بیت
این حرف بینِ مردمِ این خاک رایج است
چشمانِ ما به سفره یِ باب الحوائج است
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#دوبیتی
بر آینه جمال داور صلوات
بر نور دودیده پیمبر صلوات
بفرست تو با امام صادق امشب
ناز قدم موسی جعفر صلوات
#عبداالزهرا
.....
بر احمد و آلش صلواتی بفرست
بر جمله خصالش صلواتی بفرست
اندر شب میلاد امام کاظم
بر ماه جمالش صلواتی بفرست
#عبدالزهرا
......
عید آمده از شور و صفا باید گفت
از منقبت آل عبا باید گفت
میلاد سعید موسی جعفر را
تبریک به حضرت رضا باید گفت
#عبدالحسین
@raziolhossein
#امام_کاظم_مدح
هفتمین خورشید آفاق هدایت کاظم است
چشمه ی سیال فیض بی نهایت کاظم است
معنی روشن تر از خورشید قاموس جهاد
زندگی را تا نهایت از بدایت کاظم است
سالکان پایمرد وادی اخلاص را
با زلال کوثر حق در سقایت کاظم است
پیشوایی کز نفوذ حکمت و تدبیر او
منسجم گردیده ارکان هدایت کاظم است
«کاظمین الغیظ و عافین عن الناس» از کتاب
گفت پیر معرفت مصداق آیت کاظم است
بر فراز منبر دین محمد چون علی
استقامت را به تفسیر و روایت کاظم است
کاروان مانده در ظلمات را تا ملک نور
معنی ارشاد و مفهوم هدایت کاظم است
غیرت آموزی که از ناموس قرآن کریم
کرده با ایثار جان خود حمایت کاظم است
روز و شب درپهنه ی هستی چراغ افروزراه
تا به اقلیم سعادت با درایت کاظم است.
#عباس_خوشعمل_کاشانی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
هر دم به دم امام کاظم صلوات
هم بر کرم امام کاظم صلوات
ای شیعه بیا و با ملائک بفرست
ناز قدم امام کاظم صلوات
ای کاش که قسمت بشود بفرستیم
ما در حرم امام کاظم صلوات
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#امیرالمؤمنین_غدیر
#غدیریام
بعد از #غدیر ما همه بودیم متحد
وحدت از آن بخواه که او اختلاف کرد...
@raziolhossein
#امام_کاظم_مناجات
#دوبیتی
در ساحل سخاوت دریای کاظمین...
مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین
با دستهای خالی از اینجا نمیرویم
ما سائلیم... سائل آقای کاظمین!
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#دوبیتی
جهان ز نور خدائي منور است امشب
شب نشاط و سرور مکرر است امشب
بگو به حضرت صادق دلا مبارک باد
شب ولادت موسي ابن جعفر است امشب
#موسی_بن_جعفر_ولادت
@raziolhossein
#امام_کاظم_مناجات
#دوبیتی
هرگاه غمت به سینه با ناز آید
جان بر تن غمدیدۀ من باز آید
تا صحن و رواق کاظمینت با شوق
مرغ دل خسته ام به پرواز آید
#سید_هاشم_وفایی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
شد غزل آغاز در مدح رحيم ديگري
هفتمين بار است مستم از نسيم ديگري
هر كجا او هست آنجا ميشود عرش خدا
گوشه ي طور است در سجده كليم ديگري
با كدامين نام بايد نام تو خواند و نوشت
حضرت باب الحوائج يا كريم ديگري
نيست غير از كاظمين ات هيچ جا در عالمين
در كنار هم دو گنبد در حريم ديگري
نيست هرگز بر علي ابن ابي طالب قسم
جز شما هرگز صراط مستقيم ديگري
باز هم در ميزند اين خانه را در باز كن
هم فقيري هم اسيري هم يتيم ديگري
نيمي از دل گم شده از عمد در صحن رضا
گم شده در كاظمين انگار نيم ديگري
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
چو اشک دیدۀ عشّاقحق،دلها مصفّا شد
قلوب شیعیان از روشنى چون طورسینا شد
اگر بینى فضاى آفرینش گشته عطر آگین
گل روى امام موسى کاظم شکوفا شد
قدم زد در جهان مولاى عالم موسى جعفر
که از یمن قدومش،غرق زیور،عرش اعلا شد
چه خورشیدى زمین و آسمان را کرده نورانى
چه ماه پر فروغى در سپهر مجد، پیدا شد
ز چرخ چارمین با موکب عزّ و شرف امشب
پى عرض ادب سوى زمین نازل مسیحا شد
نه تنها دیدۀ آل محمّد شد به او روشن
که چشم چرخپیر از دیدن آن ماه،بینا شد
در این فرخنده میلاد وصىّ هفتم طاها
نزول رحمت بىمنتهای ذات یکتا شد
نه تنها آشنایانش،که در سر تا سر گیتى
هر آنکس واقف از اوصاف او گردید شیداشد
حمیده مادر والا مقام و ارجمند او
بنازد زان که او هم مادر فرزند زهرا شد
به پاس مقدمش از جانب ربّ غفور امشب
براى دوستدارانش، برات عفو، امضاء شد
به آن بابالحوائج «ملتجى» شد هر گرفتارى
یقیندارم که از کار و دلش هر عقدهاى وا شد
#ملتجی
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
جبرییل امشب جمال حق تعالی را ببین
بر روی موسی گل لبخند عیسی را ببین
روح شو روحمسیحای مسیحا را ببین
موسی عمران بیا موسای زهرا را ببین
سیر دیدار جمال حضرت دادارکن
طور صادق را ببین والطور را تکرار کن
ای کلیم الله تماشا کن کلام الله را
برفراز دست خورشید ولایت ماه را
نورانوار نهم ، هفتم چراغ راه را
درزمین وآسمانها رهبری آگاه را
روح رحمان جان قرآن نخل طور است اینپسر
گوهر رخشنده شش بحرنوراست این پسر
این پسر بدرالمنیرو این پسر شمس الضحاست
این پسر باب الکرم باب الولا باب العطاست
این پسر باب المراد انبیا و اولیاست
این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست
نیعجب زهرا اگر گیرد زنامش احترام
یاحسین ابن علی برحضرتش گوید سلام
درسپهر معرفت ماه تمام است این پسر
کاظمینش قبله بیت الحرام است این پسر
شعله های ناررا بردا سلام است اینپسر
درزمین برآسمانی ها امام است این پسر
ازمحمدبرجمال نازنیش آفرین
دم به دم از خالق جان آفرنیش آفرین
ماه ذی حجه است محو آفتاب روی او
جنس آدم قبضه ای از خاک پای کوی او
چشم عیسی از فراز آسمانها سوی او
عروه الوثقایارباب کرامت موی او
آیه عفو الهی برلب خندان اوست
کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست
ای جمال چهارده معصوم در رخسارتو
وحی ساعد خیزدازلبهاب گوهربارتو
آفرینش در پناه سایه دیوار تو
روح پاک انبیاو اولیا زوارتو
آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت
حضرت معبود مشتاق مناجات شبت
هفتمین مرآت حسن حی سرمد کیست تو
صاحب خلق و خصال وخوی احمد کیست تو
انبیا راهم موید همموید کیست تو
نفس پاک صادق آل محمد کیست تو
خاک زوارحریمت کیمیا می پرورد
خالق دادار درصلبت رضا می پرورد
ای در شش بحر و بحر پنج در روحی فداک
آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک
با غبارکاظمینت روح هر ناپاک پاک
بی ولایت می شود رحمت عذاب دردناک
میثم آلوده ای عبدوثنای گوی شماست
هرکه بوده هر که باشد سائل کوی شماست
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_کاظم_مدح
من که جلد بام شاه مشهدم
دست بر دامان پر مهرش زدم
نان خوبان میخورم گرچه بدم
(مَن اَراد الله) خواندم آمدم
سفره دار ما گدایان السلام
کاظمین الغیظ قرآن السلام
هرکجا سخت آمده دنیا به ما
گوشه چشمی کردی ای آقا به ما
یک علی دادی ویک زهرا به ما
جور شد پس فیض دق الباب ما
گرچه دورم ای خدای کاظمین
طوس و قم دارد هوای کاظمین
گریه آوردم که خوشحالم کنی
میشود آیا سبک بالم کنی..
گر نشد صفوان جمالم کنی..
راضیم براینکه حمالم کنی
دلخوشم حمال کوی دلبرم
بار زوار شما را میبرم
تا نظر سمت کلافی میکنی
بر گلیمت عرش بافی میکنی
خوش بدیها را تلافی میکنی
بشر مطرب را تو حافی میکنی
کاش ای آقا که ذره پروری
یک سحر از کوچه ما بگذری
بنده نفسیم ایمانی بده
نسخه فوری درمانی بده
یاد ما رسم مسلمانی بده
سفره را وا کن به ما نانی بده
انیبیا هم مثل ما پشت درند
نان خشکت را تبرک میبرند
ای فدای اشکهای جاریت
داغ بر دل شد شب از بیداریت
بین آن بیتوته ی اجباریت
داد زندانبان عجب دلداریت
یا مخلص گفتی و دلزار شد
مادرت بالا سرت تبدار شد
هرکس آمد رد شد از روی عبا
وای من ماندی به زیر دست و پا
زیر لب گفتی امان از کربلا
ذبح شد جد غریبم بی هوا
تا سواران بین خیمه تاختند
عمه جانم را زمین انداختند
#سید_پوریا_هاشمی
@raziolhossein