eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.7هزار دنبال‌کننده
736 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باران گریه های شبانه که  پا گرفت دست مرا دوباره جوادُ الرِّضا گرفت یادش بخیر تا که رسیدم به کاظمین از چشم من دو مرتبه گنبدْ نما گرفت گفتم سلام حضرت احسان بی کران در سایه سار مهر تو دیدم دعا گرفت فرصت برای عرض حوائج نمیدهی چیزی نگفته حاجت خود را گدا گرفت آه ای جوان آل علی روضه ی تورا باید که از مدینه و از کربلا  گرفت مانند مادرت به زمین خورده ای اگر زهر جفا رسید و توان از شما گرفت صورت مکش به خاک زمین،  نور عالمین از موی خاکی ات دل عرش خدا گرفت فریاد العطش که کشیدی تو از جگر با سوز ناله ات همه عالم عزا گرفت هی دست و پا زدی وسط هلهله ... فقط مادر بخاطرت  دم واغربتا گرفت از آه و ناله ات شده این حجره کربلا گفتی حسین و گریه امان تو را گرفت . . ذکرش خدا خدا ... که همان دم  سنان رسید با نیزه راه صحبت او را چرا گرفت؟ والشِّمرُ جالسٌ... سر او را ز پیکرش با ضربه های خنجر کند از قفا گرفت @raziolhossein
تقدیم به مادر امام جواد حضرت خیزران سلام الله علیها به سَر از سایه ی خورشید هشتم سایه بان دارد همان دُرِّ گران قدری که نام خَیزُران دارد به طفلی که ، به گهواره شهادت داد بر توحید که این مادر شبیه مریم از عصمت نشان دارد سلام حضرتِ ماریه ی قبطیه بر آن زن که نام آسمانی ی محمّد بر زبان دارد ببین قبل از تولد خوانده مدحش را رسول الله ببین چه جايگاه این جاریه بین زنان دارد خدا داده به این ریحانه ، نُه افلاک برکت را که حسرت بر چنین دردانه ای هفت آسمان دارد خدا می‌داند این آینه ی معصوم در جانش چه اسراری نهان کرده ، چه اسراری عیان دارد پدر مادر برادر خواهرم ، قربانِ بانویی که نام دُرّه  ریحانه  سبیکه  خَیزُران دارد 🌸🌸🌸 سبیکه یک کنیز بود که «دُرّه» نامیده می‌شد و علی بن موسی الرضا او را «خیزران» نامید. سبیکه مادر امام جواد از روستایی در مصر به نام مِریسه بود. او از خاندان ماریه قبطیه مادر ابراهیم (پسر پیامبر اسلام) بود. سبیکه یکی از زنان نمونه در اسلام بود. به گفته‌ی علی‌بن موسی‌الرضا او در فضایل اخلاقی بسیار شبیه حضرت  مریم بوده‌است. @raziolhossein
این روزها که زمزمه ی یار می کنم خیلی هوای دیدن دلدار می کنم   در ماه مغفرت نشد آقا ببینمت بر بی لیاقتی خود اقرار می کنم   یک بار هم نشد بنشینم کنار تو از بس که بر معاصی ام اصرار می کنم   این «تحبس الدّعا» شدنم بی سبب که نیست از بس که رو به سفره ی اغیار می کنم   گفتم به خود که حداقل ای کریم شهر یک شب کنار سفره ات افطار می کنم ...   فهمیده ای به درد تو آقا نمی خورم زیرا خلاف امر تو رفتار می کنم   من نوکر تو هستم و محتاج لطف تو خود را به تو همیشه بدهکار می کنم   دل را که حجم معصیت آن را گرفته است با اشک های روضه سبک بار می کنم . . عمری گدای کوی جواد الائمه ام با افتخار خدمت دربار می کنم گفتم اگر امام رضا قسمتم کند سر را به خاک پاش سزاوار می کنم مقتل نوشته در غم داغ تو کف زدند من ناله می زنم ولی انکار می کنم گفتی لاخرجنهما گریه ام گرفت من یاد آتش و در و دیوار می کنم @raziolhossein
درمانده ام و مانده دمی مختصر از من غیر از تو رفیقی نگرفته خبر از من اصلاً نشد عصیان مرا زود نبخشی شرمنده ی تو نیست کسی بیشتر از من اهل سحر و مَرد مناجات نبودم گر نیمهء شب آه کشیدم بخر از من محتاج شدن برکت بازار گدایی است سرمایه و سودش ز تو باشد، ضرر از من تا آبرویم دست علی و حسنین است هرگز نکند فاطمه صرفنظر از من با اذن رضا، دست به دامان جوادم کافیست که راضی شود این یک نفر از من می گفت به اندازه کافی جگرم سوخت با کف زدن ای همسر من، جان نبر از من سه روز روی بامم و خورشید ندیدم پس روضه حسین است بپرسید اگر از من @raziolhossein
ای که حسنت شوردر هفت آسمان انداخته یوسف مصری به پای تو عنان انداخته بس که شیرین وحلاوت زاست ذکریاجواد شور عشقت را خدا در قدسیان انداخته می توان آیات قرآن را به رخسار تو دید آیه آیه نور بر رویت نشان انداخته آفتابا بارش باران اشکت درنماز در میان آسمان رنگین کمان انداخته ای ولی الله اعظم ای جواد اهل بیت سائلا ن را جود تو شوری به جان انداخته جلوه ای از دانش بی حد و مرز علم تو پور اکثم را به پای فضلتان انداخته پیروی ازمکتب توحیدی وایثارتان روی دوش شیعیان باری گران انداخته دربهار آرزوی عمر ،گلچینی تو را روی خاک تیره چون برگ خزان انداخته پیکرت برخاک غربت مانده امّا برتنت بال مرغان هوایی سایبان انداخته بس که نوراز گنبد زرین تو تابیده است درفلک نور تو نقش کهکشان انداخته پیرو آل علی باش ای «وفایی» ، چون خدا طوق گُل برگردن این خاندان انداخته @raziolhossein
باران گریه های شبانه که  پا گرفت دست مرا دوباره جوادُ الرِّضا گرفت یادش بخیر تا که رسیدم به کاظمین از چشم من دو مرتبه گنبدْ نما گرفت گفتم سلام حضرت احسان بی کران در سایه سار مهر تو دیدم دعا گرفت فرصت برای عرض حوائج نمیدهی چیزی نگفته حاجت خود را گدا گرفت آه ای جوان آل علی روضه ی تورا باید که از مدینه و از کربلا  گرفت مانند مادرت به زمین خورده ای اگر زهر جفا رسید و توان از شما گرفت صورت مکش به خاک زمین،  نور عالمین از موی خاکی ات دل عرش خدا گرفت فریاد العطش که کشیدی تو از جگر با سوز ناله ات همه عالم عزا گرفت هی دست و پا زدی وسط هلهله ... فقط مادر بخاطرت  دم واغربتا گرفت از آه و ناله ات شده این حجره کربلا گفتی حسین و گریه امان تو را گرفت . . ذکرش خدا خدا ... که همان دم  سنان رسید با نیزه راه صحبت او را چرا گرفت؟ والشِّمرُ جالسٌ... سر او را ز پیکرش با ضربه های خنجر کند از قفا گرفت @raziolhossein
درمانده بودم؛ او پناهم داد مهتاب به شام سیاهم داد ننگ برادرخوانده‌ها بودم در چاه رفتم؛ عشق، جاهم داد بیراهه می‌رفتم تمام عمر راه مرا سد کرد و راهم داد دنیا مقابل بود و من تنها حرز جواد آمد، سپاهم داد درمان گرفتم ساده از دستش وقتی رسید و سوز و آهم داد اَفنَیتُ عُمری گفتم و آمد برکت به روز و سال و ماهم داد گفتم که رزقم تنگ شد، خندید از سهم خود، رزق مرا هم داد گفتم که از زمزم بنوشانم یک‌قطره اشک قتلگاهم داد گفتم که سِیر عرش می‌خواهم در کربلا، پابوس شاهم داد جان مرا دنیا بگیرد هم عشق تورا هرگز نخواهم داد ای مهربان‌تر با حسینی‌ها باب‌المراد کاظمینی‌ها بر خاک حجره، دست‌وپا می‌زد آرام مادر را صدا می‌زد بر خویش می‌پیچید و اُمّ فضل بر ناله‌هایش خنده‌ها می‌زد دورش کنیزان هلهله کردند او ناله‌ی واغربتا می‌زد لب‌هاش خشک از زهر بود امّا ناله ز داغ کربلا می‌زد در لحظه‌های آخرش با اشک دم از شهید سر جدا می‌زد ای وای از سرهای بر نیزه از حنجر شش‌ماهه، بر نیزه @raziolhossein
ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم‌ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امّید به لطف دو جواد آوردم مرحوم @raziolhossein
کارم به لطف تو به گدایی نمی رسد بی تو گدا به نان و نوایی نمی رسد وصف تو در خیال نمی گنجد ای بزرگ تنها مقام تو به خدایی نمی رسد حال و هوای نوکرتان رو به راه نیست از سمت کاظمین هوایی نمی رسد؟ نه دِعبِلم، نه حِمیَری ام، نه فَرَزدَقَم بیچاره ام... به من که ردایی نمی رسد ابن الرضای من، به خدا دوست دارمت جز این صدا ز سینه صدایی نمی رسد چشمم به راه توست دم مردنم بیا جانم به لب اگر تو نیایی... نمی رسد آه ای جوان شهر چه کردند با دلت آه از جگر نکش که دوایی نمی رسد گم شد میان هلهله ها ناله های تو ناله نزن، صدات به جایی نمی رسد کف میزنند دور و بر حجره ات... کسی اینجا برای نوحه سرایی نمی رسد شکر خدا به موی تو دستی نمی رسد شکر خدا به حنجره پایی نمی رسد شکر خدا که دست به پیراهنت نخورد اصلا کسی به عقده گشایی نمی رسد شکر خدا اگر چه جوانی ولی دگر جسمت به خیمه روی عبایی نمی رسد @raziolhossein
چه حاجتی مگر این قوم خواستند و ندادی؟ که سنگ بود جوابِ تویی که آینه‌زادی تو لب گشودی و بوزینه‌های رفته به منبر خجل شدند؛ چه عُمرِ کمی! چه عِلم زیادی! لب از حلاوت نامت شکر شکن شده شاها که هم جوان‌الائمه و هم امام جوادی نوشت از دَرِ پشتی مرو که خلق بداند تو بعد من پسرم! تا همیشه باب مرادی شهیدْتشنه‌شدن ارث خاندان تو بوده که قاتل تو نفهمیده بود از چه نژادی و روضه‌خوان چه بخواند به غیر روضهٔ اکبر؟ و خاک بر سر دنیا که از سرش تو زیادی  @raziolhossein
نفسِ آلوده، بد عذابم کرد محضرت از خجالت آبم کرد پدر مهربان، پشیمانم کثرت معصیت، خرابم کرد حائلِ بین مان، خودم بودم خودپسندی چنین حجابم کرد چاهِ تاریکِ غفلت از یادت دور از فیض آفتابم کرد ذره ای خوار و بی بها بودم نظرِ رحمتت، حسابم کرد نَفَس فاطمیِ نیمه شبت خارج از بین منجلابم کرد ای فدایت که رزق واسعه ات ریزه خوار ابوترابم کرد در نجف، دیدن ضریح علی عوضم کرد و دُر نابم کرد بوسه بر خوشه های انگورش بی نیاز از مِی و شرابم کرد عرفه کاش بین صحن حسین گویم ارباب، انتخابم کرد یاد إبن الرضا و تشنگی اش زار و گریانِ آن جنابم کرد ناله زد: هر چقدر گفتم آب همسر بی وفا جوابم کرد عطش بی حساب، گریان بر حنجر کودک ربابم کرد @raziolhossein