eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شنیدم از روایتها که زن باید چنین باشد برای تکیه‌ی همسر چو کوهی آهنین باشد   پناه مرد غیر از خانه و آغوش همسر چیست؟ نباید زن برای مرد مار آستین باشد   رسول‌الله اگر مرد است پس بانوی او باید خودش با ثروتش با آبرویش خرج دین باشد   کسی غیر از خدیجه کفو احمد نیست بی‌تردید خودش فرمود زن با شوهرش باید قرین باشد   نهال دین به یمن ثروت بانو تناور شد و این یعنی که هم‌سنگ امیرالمومنین باشد   برای آیه‌ی السابقون تفسیر یعنی او که در اسلام آوردن همانا اولین باشد   گرفت آن دم که زهرا را در آغوشش ندا امد رکابی این چنین بی شک سزاوار نگین باشد   مرا مادر مرا همان بانوست که در عصر جاهل‌ها امین مکه را بین قریشیون امین باشد   همان بانو که چندی پیش بر تخت مرصع بود و حالا بسترش مثل گدایان بر زمین باشد   همان بانو که از بس ثروتش را خرج ایمان کرد به فکر یک کفن در لحظه های واپسین باشد   حمیرا را چه نسبت با خدیجه جز هوو بودن حمیرا را چه نسبت با خدیجه غیر از این باشد   هلا کی نسبتی باشد میان مومنین با آن زنیکه نه به شوهر نه. به پیغمبر ظنین باشد   هلا کی نسبتی باشد میان مومنین با آن که از شادی دخت شوهرش اندوهگین باشد   هلا کی نسبتی باشد میان مومنین با آن که در روز جمل بر اشتری محمل‌نشین باشد   هلا کی نسبتی باشد میان مومنین با آن که بر نص روایتهای معصومین لعین باشد   هلا کی نسبتی باشد میان مومنین با آن که ام الناکثین و مارقین و قاسطین باشد   هلا کی نسبتی باشد میان مومنین با آن که یک شب تا سحر با طلحه نامی همنشین باشد   خدایا خود تو شاهد باش مارا در مسلمانی کدامین زن سزاوار است ام المومنین باشد؟ @raziolhossein
مانند دُر به خاك چكيد اشکِ دخترش از بین حُجره جمع شد آن دم كه بسترش با اینکه از بهشت برایش کفن رسید پوشيده شد به سِترِ عَبایِ پیمبرش دور از نگاه فاطمه با اشک شُسته شد بر روی مُغتسل تن بی جان مادرش ياد از نماز اوّل خود با خديجه كرد وقتی نماز خواند محمّد به پیکرش خوشبوترين گُل حرم شاه انبياء در باب ياس بود وصايايِ آخرش ميگفت جان من نگذاري كه بعد من در خانه ام كسي بزند نعره بر سرش ميگفت جان من نگذاري كه كافري سيلي زند به صورت از ماه بهـترش دنياگذشت و قصّه به"سر"نه به"در"رسيد آن در كه بوسه داد پيمبر ، مكررّش قلب خديجه سوخت درآن ساعتي كه ديد آتش نشسته بر تنِ دامان كوثرش فضّه نگاه كرد علي با چه زحمتي ! آن روز عبا كشيد روي جسم همسرش "در" روي جسم فاطمه افتاده بود كه طاغوت رد شد از روي آن، بعدْ لشگرش @raziolhossein
بزرگ مادران ، مادر بزرگ نسل زهرا تو و ام المومنین واقعی هر دو دنیا تو تمام شیر مردان جهان قربان این رتبه نخستین زن که ایمان بر نبی آورد تنها تو همین کافی است در شان رفیعت تا خود محشر که گشتی مادر انسیه ای ، ما فوق حورا تو تو بخشیدی خداوندت ، به تو بخشید زهرا را ندارد تا ابد اسلام ثروتمند الا تو خدا سنگ صبوری مثل زهرا بر تو بخشیده چه غم قهرند اگر بانو ،در و همسایه ها با تو خدا را شکر من زهراییم ، پس نیست ایمانم بدهکار  کسی غیر از رسول الله ، مولا ، تو خدا را شکر در دنیا ، نمک پرورده ات هستم بیا فردای محشر هم ، شفیعه باش من را تو فدای بخشش  ِبی منتت ، ای مهربان مادر ز مولایت چه با خجلت ، کفن کردی تمنا تو دو عالم آه زهرا ، آه زهرا داشت روی لب همان لحظه که می کردی وصیت ها به اسما تو همان بهتر که رفتی و ندیدی یاس شد لاله نبودی شکر حق مادر ، زمان غسل زهرا تو @raziolhossein
برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود چنانکه ثروت تو هم‌تراز تیغ حیدر بود به ایثارت گواهی میدهد شعب أبی طالب همین از خود گذشتن های تو خود فتح خیبر بود همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی کجا این منقبت در شأن آن زنهای دیگر بود؟ کسی که مادر زهراست ام المومنین باشد فقط اینگونه مادر لایق آنگونه دختر بود نه تنها مریم و حوا کنیز خانه‌ات بودند که غیر از فاطمه شأن تو از کل زنان سر بود تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافیست پیمبر از همان آغاز هم دارای لشگر بود تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمیکردی یقین دارم جهان امروز  بی «الله اکبر» بود خدیجه!  آه...  بعد از تو رسول الله هر روزش... خدیجه آه...  هر شب روی لبهای پیمبر بود @raziolhossein
  ای عاشق هر آیه‌ی قرآنِ پیغمبر ای اولین آرایه‌ی ایمانِ پیغمبر آرامشِ قلبِ قرارِ قلبِ این عالم سنگ صبور و مرهم هر آنِ پیغمبر ای باسلیقه ،بامحبت ، مادر باران بانوی خانه ،شاخه‌ی ریحانِ پیغمبر تا آخر دنیا نمک‌گیر مرامِ توست هر کس که خورده لقمه‌ای از نانِ پیغمبر مهمان نوازِ مهربانِ خانه‌ی رحمت بعد از تو ماتم می شود مهمانِ پیغمبر شعب ابی طالب کنارت باغ رضوان است دور از تو دنیا می شود زندان پیغمبر سخت است بعد از تو تمامِ لحظه های وحی ای نان و خرمایت توانِ جانِ پیغمبر رنگی دگر دادی تجارت را و عالم دید با سکه هایت ضرب شد احسانِ پیغمبر از آن همه ثروت نداری یک کفن حتی دارایی‌ات را کرده‌ای قربانِ پیغمبر جای کفن گفتی عبای همسرت کافیست گفتی عبا شد چشم ها گریان پیغمبر گفتی عبا شبه پیمبر یادمان آمد گفتی عبا ، پر اشک شد دامانِ پیغمبر شام غریبان حرم بود و عبا می‌سوخت در شعله‌های خیمه‌ی طفلان پیغمبر @raziolhossein
دلت خلوت عشق پاک پیمبر همه هستی ات را به او هدیه کردی کسی جز خدا و محمد نداند که در راه توحید و ایمان چه کردی همین بس به شان و مقام تو بانو که جبریل آورده از حق سلامت رسولی که خلق عظیم است خلقش هماره به نیکی ستوده مرامت همان روز اول دل عاشقت را چه زیبا به دست پیمبر سپردی و با صدق و اخلاص و ایمان و ایثار دل مصطفی را خریدی و بردی و چون دید شایسته ای و سزاوار خدا هم به تو کوثرش را عطا کرد دل پاک تو شد صدف ای خدیجه زلالی ترین گوهرش را عطا کرد سلام ای طلوع نجابت ، نگاهت سلام ای تجلای ایمان خدیجه به صدق و صفای تو شد بانوی عشق که داده تلاش محمد نتیجه خدا آبرویی به تو داده بی بی که رشک تمام زنان بهشت است به ام ابیها شدی مادر ، انکه اشارات او ، معنی سرنوشت است به نیکی تو را یاد می کرد با اشک رسول خدا چون که نام تو می برد و شد سال اندوه ، سالی که رفتی دل. خسته اش در فراق تو افسرد @raziolhossein
آه یتیمی از نهاد مومنین برخاست بی‌مادری بعد تو سهم مادرم زهراست تاریخ هرجا مبدئی دارد برای خود تاریخ هجری دل پیغمبر از اینجاست @raziolhossein
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز به درک معنی نامش نمی‌رسد هرگز "فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم گدای سفره‌ی اکرام اوست صد حاتم از او اگرچه نوشتند عالم و آدم ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست همین مقام بس او را که "مادر زهراست" امینه بوده اگر همسر امین شده است تمام ثروت او خرج راه دین شده است که جزء چار زن برتر زمین شده است به امر حضرت حق "ام‌مومنین" شده است تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست چرا که عرش خداوند فرش خانه‌ی اوست کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت "خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت" به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند "صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند کنار نام رسول خدا و شیر خدا نوشته است خدا نام نامی او را چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا حسین‌ گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء" چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله" چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد که از رسول خدا خواهش دعا دارد و برخلاف بقیه چنان حیا دارد که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد! ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر رسید روح‌الامین در دقایق آخر گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر... به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر برای فاطمه و حیدر و حسن باشد ولی حسین قرار است بی‌کفن باشد... @raziolhossein
امر فرمود خدا ؛ مادر زهرا باشی چون‌که‌‌می‌خواست تو از خاص‌ترین‌ها باشی یکی از چار زنِ برتر دنیا باشی بهتر از هاجر و آسیّه و حوّا باشی شعر در مدح تو یک لحظه مُردّد نشده هیچ‌کس غیر شما کُفو محمّد نشده همه‌ی‌ زندگی‌ات خَرج‌ِ نبوّت شده‌است دین‌ِاسلام؛به‌دست‌تو حمایت‌شده‌است ماشنیدیم که‌این‌طور روایت‌شده‌است جان نورانی‌تو ظرف اِمامت شده‌است آن‌قدر ظرف وجود تو طهارت دارد که‌ در آن فاطمه نُه ماه اقامت دارد نان سر سُفره‌ی تو مَزّه‌ی ایمان دارد مور در خانه‌ی تو مُلک سلیمان دارد گرچه این شهر فقیرانِ فراوان دارد لطفت آنقدر زیاد است که‌امکان دارد سائلانت همگی صاحب ثروت گردند صاحب عزّت و آقایی و مکنت گردند دشمن و دوست گواهی بدهد محشر بود احترامی که میان تو و پیغمبر بود دامنت خوابگه فاطمه‌ی اطهر بود قُرّة العین تو از کودکی‌اش حیدر بود ز آنچه گفتیم و شنیدیم تو برتر هستی مادر فاطمه ؛ مادرزن حیدر هستی ذوالفقاری‌ست که سر در ز نیام آورده‌ست ثروت توست که اسلام دوام آورده‌ست هر زمان حضرت جبریل پیام آورده‌ست از خداوند برای تو سلام آورده‌ست حرف اینجاست که مظلومه کسی غیر تو نیست مادر امّت مرحومه کسی غیر تو نیست تو خدا را همه‌ی عُمر عبادت کردی خویش را وقف تعالی رسالت کردی هرچه فرمود محمد تو اجابت کردی تازه از شوهرت اِظهار خجالت کردی شرم نگذاشت بگویی به رسول مَدَنی وقت پرواز رسیده‌ست و نداری بی‌کفنی جبرئیل آمد و آورد کفن از بالا کفن دیگر تو گشت عبای طاها چه کنی حال تو دلشوره‌ی فرداها را؟ با دل سوخته گفتی به کنیزت اَسما مونس فاطمه در شام زفافش باشد خانه‌ی فاطمه پیوسته مَطافش باشد نکند درد در اعماق دلش پا بزند نکند داغ ، شرر بر جگر ما بزند نکند نعره کسی بر سر زهرا بزند گرگ سیلی به رخ حضرت حورا بزند مگذارید خزان وارد این باغ شود چه‌کند دختر من میخ اگر داغ شود؟ چارده‌سال که این ترس به تاخیر افتاد فاطمه پشت در خانه‌ی خود گیر افتاد غنچه یاس علی لحظه‌ی تکثیر افتاد شیر بدر و اُحد ای وای به زنجیر افتاد به غرور پسر اَرشد او بر میخورد در آتش زده بر صورت مادر میخورد @raziolhossein
کوچه ی عشق رهگذر دارد هر سری میزبان سنگش نیست آن سری سنگ می‌خورد اینجا که گرفتار آب و رنگش نیست سر فراز است مادر زهرا که در این کوچه زخم ها خورده است هر که دیده است حجم انفاقش متعجب شده است جا خورده است مال دنیا زیاد داشت ولی ذره ای دل نبسته بود به آن غیر مال و منال بسیارش خرج دین کرده بود عمر گران پیش او هر چه بود غیر نبی پای هم در نتیجه کم بودند آبرو ، اعتبار ، جان ، اموال در نگاه خدیجه کم بودند در زمین ولا برای خودش هیچ چیزی نکاشت آخر کار هر چه را داشت خرج کرد و خودش یک کفن هم نداشت آخر کار ارث مادر بزرگ چندین سال بعد دفنش دوباره احیا شد نوه اش بی سر و بدون کفن تشنه لب دفن پای دریا شد @raziolhossein
گرفته بود هوای دل پریشانش نشسته بود غبار اجل به دامانش صبور بود و شکایت ز روزگار نکرد ولی هزار محن بود بین چشمانش کنار بستر او فاطمه به سر میزد خدیجه بود و تب و گریه های پنهانش چقدر پیر شده بانوی رسول الله زنی که بود زمین و زمان بفرمانش قرار شد کفن مصطفی تنش باشد شکست پشت رسول خدا ز هجرانش کفن شد و بدنش خاک شد خداراشکر حسین بود غم سینه سوز پایانش گذشت دور فلک، عصر روز عاشورا درآن میانه حسین بود و جسم عریانش حسین بود و سنان بود و نیزه ای بی رحم کشید پنجه روی گیسوی پریشانش هوا ز جور مخالف چون قیرگون گردید کسی برید سرش را میان طوفانش هزاربار صدا زد که تشنه آبم بغیر چکمه نیامد به کام عطشانش همانکه برد سر شاه را روی نیزه کشیده زد به رخ خواهر پریشانش @raziolhossein
پس از احمد اگر نازل شود پیغمبری دیگر نمی‌آید شبیه همسرِ او همسری دیگر زنی از جنسِ «اَعطَیناک» بین نازَنان تنهاست که محشور است آنجا ابتری با ابتری دیگر کنار هم‌رکابش «یاعلی» گفت و به جنگ جهل نرفت از سنگرِ هم‌سنگرش در سنگری دیگر علی با ذوالفقارش زور بازوی پیمبر شد و این زن با وفا و مِکنتش شد حیدری دیگر به دور شمع پیغمبر نمی‌بینیم تا محشر به جز بال و پرِ پروانه‌اش خاکستری دیگر به جز دامانِ پاک او که رحلِ نور اعطیناست نجوشیده‌ست در عرش برین هم کوثری دیگر به غیر از دفترِ مدح طلاکوبش که قرآن است نخورده مُهرِ «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» بر دفتری دیگر اگر جا می‌شود دریا میان کاسه‌ای لب‌پَر بگو داریم غیر از اُمّ‌زهرا مادری دیگر زنی که می‌فروشد نور عقبی را به دنیایش نخواهد داشت جز شیطان و آلش مشتری دیگر زنی که جای «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» اُمُّ‌الحَسَد شد رفت نخواهد رفت بغض بچه‌هایش از سری دیگر @raziolhossein
بی اضطراب، جان بده بانو، کفن رسید غیر از حسین... سهمیه پنج تن رسید احمد. علی و فاطمه با تو چهارتا این پنجمی به حکم خدا بر حسن رسید مادربزرگ ِکرببلا،جان تو قسم باهر فراز ِ روضه به لب جانِ من رسید گودال قتلگاه کجایی دمِ غروب کارِ کبوترِ تو به پرپر زدن رسید بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد بر تک تکِ سپاه کمی از بدن رسید تا نیزه دارها زِرِهِ او در آوَرَند صدها شکافِ نیزه به اعضای تن رسید از دور پیکرش همه بادست پُر روند بریک نفر عبا و یکی پیرهن رسید دنبال ِ شال ِ دور ِ کمر بود ساربان اما نگاه او به عقیق یمن رسید @raziolhossein
او مادر زهراست، پس طُهر طهورا است او ترجمان نور بین اهل معناست سوغاتی معراج سهم دامن اوست آغوش او گهواره عرش معلاست عنقای مغرب عاجز از درک عفافش قاف مقاماتش ز بس عالی و والاست قدرش نهان باشد شبیه لیله ی قدر در چشمهایش عالم لاهوت پیداست او مادر انسیه حوری سرشت است او مادر آیات نور و قدر و طاها ست ح‍ُسن تمامی که سراپایش حَسن بود آیینه ای که مادر اسماء حُسنا است آن مریم مکه که بانوی عفاف است فخر تمام دختران نسل حوا است الله اکبر از جلال و از وقارش او باطنا اذکار تسبیحات زهرا است او تاجر عشق است بعد بذل مالش هر چه بلا آید سرش با جان پذیراست آنکس به واقع شخص ام المومنین است که در حقیقت مادر ام ابیهاست او از ازل دلداده شهر نجف بود او از ازل سرمست صهبای تولاست هر روز را دلواپس در بود و کوچه آری بساط گریه اش هرشب مهیاست شد سوگوار رفتنش چشمان زهرا پس سوگوارش از ثری تا به ثریاست بین مزارش روضه‌دار کربلا شد بین عبا گریان جسمی اربا ارباست مرثیه خوان یک کفن از خاک و خون شد مرثیه خوان پیکری در زیر گرماست مادربزرگ ماه های روی نیزه دلواپس حوریه های بین صحراست @raziolhossein
عرش تا فرش زیر پای‌ِ شماست لامکان وُسعت سَـرایِ شماست به خدایی که می‌پرستیم‌اَش هـرچه داریم از عطایِ شماست با دعـای قنـوت نیمه شبت رِزقِ ما حُبِّ بچّه‌هایِ شماست بی‌نیاز است از کرامت خَلق هرکسی مثل‌ما گدایِ شماست آنچه مارا رهانده از ظُلمت نور پیراهن عزای شماست امشب از اشک چهره می‌شوئیم تا سحر یا خدیجه می‌گوئیم فاتح قُـلّـه‌‌ی یقین هستی یکی از پنج رُکن دین هستی همکلام خدای خود شده‌ای با رسولش که‌همنشین هستی بین زنهای برتر عالم بعد زهرا تو بهترین هستی کوری چشم ابتران حسود تو‌ فقط کوثرآفرین هستی آن‌دوخائن‌اُجاقشان‌کور است تو فقط أُمِّ مؤمنین هستی بچّه‌های توأیم شکر خدا مادر فاطمه ؛ أغیثـینا دین اسلام را قوام تویی جـدّه‌ی یازده امام تویی شاهبانوی مکّه ؛ آنکس که دائماً داشت بار عام تویی آنکه روح‌الامین ز جانب حق می‌رساند به او سلام تویی آنکه از او چهارده معصوم با اَدب بُرده‌اند نام تویی آنکه‌ تا اخرین نفس احمد یادِ او کرد عَلی‌َالدَّوام تویی از توسّـل نتیجه می‌گیریم نور از اسم خدیجه می‌گیریم رفتنت سال حُزن طاها شد از غمت پُشت آسمان تا شد در دنیای غُربت و اندوه به‌روی ختم‌الانبیا وا شد اشک حیدر به‌خاک قبرت ریخت خونجگر در غَمِ تو زهرا شد یک‌کفن‌هم‌نداشتی‌دم مرگ دو کفن در عوض مهیّا شد یک‌کفن‌را خدا تَقَبـُّل کرد یک‌کفن هم عبای آقا شد نوه‌ی‌ تو کفن نشد بدنش من بمیرم حصیر شد کفنش @raziolhossein
شعب ابى طالب چه سخت و جانگزا بود زندان طاقت سوز مردان خدا بود بيش از سه سال آنجا چه غربتها كشيدند در راه دين بر خود مرارتها خريدند مرد و زن تازه مسلمان در تب و تاب در تنگناى قحطى نان ، كمّى آب دشمن كه با اين كار قصد سركشى داشت پيروزى خود را در اول سهل پنداشت مى‏خواست تا از دين نشان ديگر نماند حتى اثر از نام پيغمبر نماند او را نداد اين كار شرم آور نتيجه با اين كه شد بيمار و دلخسته خديجه هر روز حالش بدتر از روز دگر بود زخم زبانها بر دل او نيشتر بود تا عاقبت از اين جهان بار سفر بست از انزواى غربت دنيا نظر بست آن زن كه در اسلام شأنش هست والا همپاى زنهاى بهشتى مثل حوّا آن زن كه هست خويش را در پاى دين داد دارائي اش را در پى احياى دين داد بنت خويلد افتخار دين توحيد جاويد شد از جود او آئين توحيد در روزهاى آخر عمر از تب درد شمع وجودش آب مى‏شد گريه مى‏كرد بنت عميس اسما كنار بسترش بود در لحظه های سخت بالای سرش بود پرسيد بى‏بى جان چرا در التهابى از مرگ مى‏ترسى و يا فكر حسابى تو شوهرى چون مصطفى دارى خديجه در پيشگاه حق جزا دارى خديجه با اينكه مى‏دانى به محشر ياورت كيست در گريه و بى‏تابي ات ديگر سبب چيست؟ فرمود با اسما خديجه غرق ناله بي تاب زهرايم كه باشد چارساله آئينه جان من است اين روح پرور سخت است بر آن چارساله داغ مادر اندوه و اشک من بر آن روح عفاف است بى مادرى جان سوز در شام زفاف است اسما تو بر ریحانه ی من یاوری کن آن شب به جاى من برایش مادری كن شام زفاف فاطمه اسما وفا كرد پيغمبر اكرم براى او دعا كرد بگذشت چندين سال تا يك شام ديگر آن شام يلداى غم و اندوه حيدر اشك غم از چشم شب و مهتاب مى‏ريخت اسما به روى جسم زهرا آب مى‏ريخت @raziolhossein
رسول الله فرمودند «انّی رزقتُ حُبّها» خدا عشق او (حضرت خدیجه) را رزق من قرار داده است... چه فرقی میکند در عرش یا روی زمین هستی توهرجایی که‌باشی باخدایت همنشین هستی چه‌جای بُهت وقتی‌که شکوه بی‌نظیرت را نمی‌فهمند خاکی‌ها ز بس بالانشین هستی نمی‌رنجی اگر از طعنه‌ها و بی محلی‌ها که‌در تنهایی‌ات‌ هم‌صحبت‌ روح‌الامین‌ هستی تودر آن ظلمت تاریخ و برآن طعنه‌ی کفار شگفتا آشکارا پاسخی در آستین هستی تمام ثروت خود را به‌او بخشیده‌ای‌جایش به‌دست خاتم پیغمبری نقش نگین هستی میان‌همسرانش‌افتخاری‌برتر ازاین‌چیست؟ که هستی مادر زهرا و امّ المومنین هستی در ایثار و فداکاری - در آیین وفاداری نخواهد دید مانند تورا روی زمین"هستی" @raziolhossein
بی تاب لقاییم الهی بخدیجه دنبال فناییم الهی بخدیجه ما را بِرَهان از قفس عُلقه به دنیا تا پَر بگشاییم الهی بخدیجه یک سوم مهمانی خوبت سپری شد محتاج عطاییم الهی به خدیجه شرمنده از اعمال خطاییم، مدد کن تا توبه نماییم الهی بخدیجه اذنی بده تا باز سوی مرقد سلطان با گریه بیاییم الهی بخدیجه محروم ز نوریم، خدا مرحمتی کن دلتنگ رضاییم الهی بخدیجه لطفی بکن امسال شب قدر ببینیم در کرب و بلاییم، الهی بخدیجه محتاج عطا و کرم مادر زهرا در هر دو سراییم الهی بخدیجه از اشک یتیمیِ غریبانه‌ی زهرا در حال بُکاییم الهی بخدیجه .... هر جا سخن از روضه و از داغ حسین‌ست با آل کساییم الهی بخدیجه با یاد غم غارت انگشترِ ارباب مشغول عزاییم الهی بخدیجه عمری‌ست که دل‌خون و پریشان شده از آن... انگشت جداییم الهی بخدیجه @raziolhossein
زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو زنی که هست از القاب او بزرگ قریش نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا برای بردن نامش گرفته اند وضو خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق در آن زمان که کسان داشتند با بت خو هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن شتر سوار جمل را قیاس با بانو خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام دوبار آمده السابقون خود از این رو خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو به سال رفتن او گفته است عام الحزن غم خدیجه و قلب نبی‌ست، سنگ و سبو خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت چنان عبای علی بر دلش نشان رفو خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو... @raziolhossein
خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت @raziolhossein
مرغ دلم، جلد آسمان خدیجه است دست دخیلم بر آستان خدیجه است لطف رسول خداست شامل حالش هرکه ز اقوام و دوستان خدیجه است رونق اسلام از تجارت او بود ثروت اسلام، کاروان خدیجه است آن‌همه ثروت که وقف دین خدا کرد قطره‌ای از لطف بی‌کران خدیجه است از برکاتش، همین بس است در اسلام هرچه نظر می‌کنم، نشان خدیجه است ملک بهشت و تمامی نعماتش أجر قبولی امتحان خدیجه است یاد خدا را نبرده لحظه‌ای از یاد ذکر خداوند بر زبان خدیجه است لب به دعا وا کند، سریع‌الاجابه است گوش خداوند بر دهان خدیجه است مرهم نیش و کنایه‌ها به پیمبر روی خوش و قلب مهربان خدیجه است مکّه، یتیمان بی‌‌پناه ندارد هرکه یتیم است در امان خدیجه است مادر زهرا شدن که کار کسی نیست قدرت این حمل در توان خدیجه است عطر خدیجه رسیده است به زهرا فاطمه چون یاس بوستان خدیجه است غصّه نخور ای رسول بعد وفاتش شخص خداوند میزبان خدیجه است مطمئناً در عزای خادمه‌ی وحی حضرت جبریل، روضه‌خوان خدیجه است داد به مادربزرگ خود کفنش را بی‌کفنی که عزیز جان خدیجه است @raziolhossein
اسیر حُسن تو برگ گل است، شبنم هم دخیل عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم زِ هر دمت همه سر می‌رود عصارهٔ وحی که با رسول خدا همسری و همدم هم تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد که تکیه کرده به نور تو کوه محکم هم زلال چشمه ی تطهیر از تو جاری شد گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم دمید در برهوت حجاز یاس از تو بهشت می‌شود از مقدمت جهنم هم همین ز شأن تو کافی ست دخترت زهراست فدای دختر تو عالم است و آدم هم به دست زهره ی منظومه ی مطهر توست فقط نه چرخش دستاس، هر دو عالم هم عقیق عشق محمد، نگین حلقه ی توست سر است حلقه ی تو از نگین خاتم هم تو با رسول هم آیینه ای و هم آهی برای درد دلش محرمی و مرهم هم کلید قلب نبی دست توست، با این گنج دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم به یک تبسمت از طور سینه ی یاسین ملال می رود، اندوه می رود، غم هم ز رنج شعب ابیطالب آسمان خم شد ولی تو هیچ نیامد به ابرویت خم هم نفاق خواست که ناخن کشد به ماه رخت ولی نشد ز مقام تو ذره ای کم هم نفاق، خواند تو را پیرزن، جوان بودی رسول خواند تو را شیرزن، مکرم هم برای یاری حق مال دادی و جان نیز به محضر کرم تو گداست حاتم هم به شرح حال رسول و بتول بعد از تو فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم @raziolhossein
دستم به دامن تو, از این خانه پا مکش اینگونه روی جسم غریبت عبا مکش دیدم چگونه حق مقامت  شهید شد دیدم به درب خانه دوچشمت سفید شد این ظلم شهر گرچه تو را غم نصیب ساخت توگوهری قدر تورا  گوهری  شناخت ای روشنی خانه طاها بمان مرو مادر به خاطر دل زهرا  بمان مرو برخیز ناز دیده گریان من بکش شانه به زلفهای پریشان من بکش مادر بمان برای دلم مادری کنی معجرببافی و به سرم روسری کنی ازدست گریه  درد به پهلوی من نشست آیینه  بود سینه ام ازآه تو شکست ان دم تمام می شود آشفته حالی ام رحمی  اگر کنی تو بر این خرد سالی ام دیگر نفس به سینه تو سخت  می رسد وقت به خواب رفتن  این بخت می رسد رفتی و آسمان بلا ریخت برسرم غم دید و غصه دید و جفا دیده ترم روزی به درب خانه زهرایت آمدند من پشت در رسیدم و شعله به در زدند آتش تمام چادر من را گرفته بود یاری برای یاری زهرای تو نبود ناگه کسی به در لگدی زد که در شکست دردی عجیب بین دو پهلوی من نشست ظالم  که دید بی کسی ام را به چشم خود  زد ضربه ای که ناله محسن بلند شد حتی نفس به سینه من سخت می رسید مسمار رشته نفسم را دگر برید جانی که مانده بود برایم ز دردها یک آه شد که ناله زدم فضه جان بیا @raziolhossein
ای قرار احمد مختار ام المومنین مادر دین ، مادر ایثار ام المومنین اولین هم سنگر مولا امیرالمومنین شیر بانو ، جده ی احرار ، ام المومنین از تمام همسران ِ احمد خاتم سری تا ابد هستی تو بی تکرار ام المومنین کوری چشم همان هایی که می دانی خودت دوستت دارد نبی بسیار ، ام المومنین آری آری بی گمان غیر از تو و حیدر کسی مصطفی را نیست یار غار ، ام المومنین تو کجا و دیگری و دیگری و دیگری جای گل را کی بگیرد خار ام المومنین باقیات الصالحات توست بانوی نبی هر چه در عالم بُوَد دیندار ام المومنین رفتی و حق تمامی ِ محبت های تو شد ادا بین در و دیوار ام المومنین در سه ماه آخر عمر کم ریحانه ات بی کسی های تو شد تکرار ام المومنین نکته ای می گویم و رد می شوم ، خون گریه کرد جای خالی تو را مسمار ام المومنین آه روزی خارجی خوانند اولاد تو را مسلمین ِ بدتر از کفار ام المومنین بین ویران یاد از شعب ابیطالب کند زینب بی سید و سالار ام المومنین @raziolhossein
رو بر جنان نمود که از این جهان گذشت آن زن که سر بلند ز هر امتحان گذشت مدحش ز حد خامه و دفتر فزون تر است توصیف آن کمال ز حدّ بیان گذشت حتی خدا سلام‌ فرستد برای او قدرش نه از زمین که ز هفت آسمان گذشت میگفت: جانِ من به فدای تو یا رسول گر عشق مطلب است، ز‌ جان میتوان گذشت احمد تو جان بخواه، جهان قابل‌تو نیست "دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت"* میگفت "این مثل خدیجه؟!" و می گریست کارِ نبی ز رفتن او از ز فغان‌ گذشت @raziolhossein