eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بخوان خدای نبی را بخوان خدای خدیجه که سفره های سحرهاست از دعای خدیجه بگیر درس وفا را هم از وفای خدیجه سزاست اینکه بگوئیم از صفای خدیجه منم گدای خدیجه شوم فدای خدیجه خدیجه همسر طاها خدیجه مادر زهرا خدیجه بانوی والا خدیجه شیعهٔ مولا خدیجه قبلهٔ دلها خدیجه کعبهٔ جانها رواست اینکه بریزیم جان بپای خدیجه منم گدای خدیجه شوم فدای خدیجه هر آنچه داشت خدیجه فدای دین خدا کرد تمام هستیِ خود را نثار آل عبا کرد به غیر عشقِ پیمبر هر آنچه بود رها کرد خوش آنکه درس بگیرد ز ماجرای خدیجه منم گدای خدیجه شوم فدای خدیجه کسی که نزدِ مقامش رسد فرشته به تعظیم به حصر و شِعب و جفا و بلا و فِتنه و تحریم نکرد شِکوه ز سختی، نداشت از عدویش،بیم و در محاصره نشنید کس صدای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه اَمان ز درد فراق و اَمان ز روز جدایی چه مادری که ز غمهای دختر است فدایی بپای فاطمه اَش ریخت هر چه داشت،خدایی نثار فاطمه، بارانِ گریه های خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه کنار بستر مادر اَمان ز گریهٔ دختر حدیث بیت پیمبر کجا و خانهٔ حیدر گریزِ روضهٔ مادر رسد به روضهٔ دختر و چند مرحله خالیست باز جای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه نه در عروسیِ دختر، کنار فاطمه،مادر نه پشت دربِ حرم، همجوارِ فاطمه،مادر نه دید،روی زمین،وضعِ بارِ فاطمه،مادر شد انتهای غمش همچو ابتدای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه به احترام وفاتش که چند تا کفن آمد اگر چه پنج کفن بود، لیک،تا حسن آمد کفن برای همه،جز برای بی کفن آمد شروعِ کرب و بلا بود کربلای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه نرفته است به غارت هنوز معجر زینب سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب و بر حسین بگِرییم پا به پای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه @raziolhossein
گاه تنها یک نفر هم یار دین باشد بس است یک نفر بانوى سرشار از یقین باشد، بس است مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست هم نشین رحمهٌ للعالمین باشد بس است در نگاه شوم مردم بدترین باشد، ولى در دل پیغمبر خود بهترین باشد بس است دیگران هم همسر پیغمبرند اما فقط مادر زهرا که «أمّ المؤمنین» باشد بس است دخترش زهرا کجا و دختران این و آن ؟! حاصل عمرش اگر تنها همین باشد بس است دختر او مادرى کرده براى شیعیان مادرى مثل خدیجه در زمین باشد بس است¤ ما کجا و مدح او گفتن؟ معاذالله …نه نام ما تنهاى «گداى خوشه چین» باشد بس است واژه هاى گنگ و بى معنا چه مى فهمند از او؟ انتهاى شعر باید نقطه چین باشد … بس است @raziolhossein
سلام ای نادر دوران خدیجه تلاقی زن و ایمان خدیجه سلام ای دُرّ یزدان سفته ی عشق سراسر آیه ی ناگفته ی عشق سلام ای سوره ی مستور بالا تو را حق پرورید از نور بالا خدیجه ای که در مرآت منظور تو با احمد شدی نور علی نور تو در بین عرب سر بودی اما زنی نامی و سرور بودی اما کمالت مال این دنیا نبوده غمت آمال این دنیا نبوده تو در دوران ثروتمند بودن تو در مستی قدرتمند بودن به دستان خدا محمل سپردی محمد را که دیدی دل سپردی تو دلداده شدی، دلداده تا او تجارت کردی ای بانو تو با او تو ثروت دادی و ثروت خریدی تو عزت دادی و عزت خریدی چه سودی کردی ای بانو چه سودی که حامی رسول وحی بودی اگر چه همسر پیغمبری تو میان همسران او سری تو مقامی داری اما فوق ادراک عروجی برتر از ادراک افلاک از این منظر فقط یکتا تو هستی خدیجه، مادر زهرا تو هستی تویی که اولین مومن به دینی از این رو با علی تو اولینی خدیجه مزد ایمان تو این شد که دامادت امیرالمومنین شد تو دوشادوش احمد رنج دیدی کنارش رنج ها را گنج دیدی تو فانیِ مرام مصطفایی تو سختی دیده ی راه خدایی تو ای تنهاترین همدم به خاتم چرا رخت سفر بستی ز عالم مگر تو بر نبی همسر نبودی مگر بر فاطمه مادر نبودی چرا ناگاه ای بانو شکستی چه شد در بستر رفتن نشستی تو در بستر پرستاری نداری دم رفتن کفن داری، نداری مخور غصه خدا دارد هوایت کفن از عرش می آید برایت کفن گفتم دلم لرزید یک آن غروب کربلا را دید یک آن زمینی مملو از ماه و ستاره بدن های شریف پاره پاره تنی غارت شده، ببریده حنجر بدون سر، بدون دست، بی سر سرش بر روی نی چون پاره قرآن بدن، پامالِ از سم ستوران لب تشنه چنین جان داده ارباب برهنه روی خاک افتاده ارباب در آن دم هاتفی خواند ای خدیجه حسینت بی کفن ماند ای خدیجه @raziolhossein
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها باور من نمی شود، همنفس خدا شدم سفرهء دل برای من، باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم @raziolhossein
ما سائل لطف فراوان خدیجه از کودکی خوردیم از نان خدیجه در راه دین داده همه دار و ندارش اسلام شد مدیون احسان خدیجه خرج مسلمانی ما هستی او شد پس هر چه ما داریم قربان خدیجه در راه اهل بیت هر کس خرج کرده فردای محشر هست مهمان خدیجه جور دگر شد دستگیر ما پیمبر هر جا قسم خوردیم بر جان خدیجه شکر خدا هستیم امشب روضه خوانش شکر خدا هستیم گریان خدیجه دلشوره دارد یاد فرداهای زهرا ابر بهاری گشت چشمان خدیجه انگار دیده آتش و دیوار و در را غم های زهرا برده سامان خدیجه ای وای از روزی که با پهلوی زخمی زهرا شود در عرش مهمان خدیجه نیمه شبی در خانه خولی نامرد صد پاره می گردد گریبان خدیجه @raziolhossein
گذشته از همه و پشت شوهرش مانده پیمبرانه به پای پیمبرش مانده درست!سوره ی نسل خدیجه کوتاه ست ولی ادامه آیات کوثرش مانده نه داستان خدیجه ادامه خواهد داشت هنوز سوختن خانه و درش مانده به فرض اینکه شکستند دست زهرا را هنوز بستن دستان همسرش مانده نه ماجرا به همین روی سکه ختم نشد خدیجه روضه بخوان روی دیگرش مانده حسین لحظه ی آخر به فکر رفتن بود ولی هنوز وصایای مادرش مانده دلیل داشت صدای زنی ز خیمه رسید رباب خواست بگوید که اصغرش مانده سه شعبه آمد و در خیمه دختری میگفت ببین سکینه که چیزی ز حنجرش مانده گذشت و عمه سادات دید مردی را که رد پای سری روی خنجرش مانده رسید کار به جایی که روضه خوان غش کرد خدیجه روضه بخوان خط آخرش مانده هنوز باقی نسل خدیجه در راه ست هنوز منتقم آل حیدرش مانده @raziolhossein
تو را کدام مدیح آورم که شخص رسول توراست همسر و دختر توراست شخص بتول زبان به اشهد اگر وا کنی کرامت توست فروع حسن تو کافی است بر قبول اصول کدام پله علم است تا که ذیل تو نیست؟ غلام کوی تو معقول و خادمت منقول به ضرب سکه کجا شان ضرب شمشیر است؟ جز این درم که علی از کرم نموده قبول زبان بگو به دهان سنگ شو حمیرا را که این فضیلت عظمی نمی رسد به فضول کسی به معرفت دختر تو راه نیافت بلی همیشه ز مجهول می دمد مجهول به هر مقام که دیدم مقام مسئول است بجز گدای درت کاو نمی شود مسئول ببخش دنیی و عقبی به معنی مسکین بدار کوکب ما را مصون ز ننگ افول @raziolhossein
در آسمان قلب پیمبر تو اختری بر شیعیان حیدر کرار مادری از شأن همسران رسولان فراتری بانو همین که مادر زهرای اطهری ثابت نموده مدح تو حتما شنیدنیست چون طعم باده از خم کوثر چشیدنیست شاعر نگفته شعر برایت به شوق زر کافیست بهر من که کنی بر دلم نظر اکنون که ثروتت شده از پیش بیشتر من را فقط به نوکری دخترت بخر تا بی درنگ جار زنم بنده گشته ام از لطف أم فاطمه شرمنده گشته ام سیف علی و مال خدیجه ؛ چه همطراز یارب به هر دو یار فداکار خود بناز خواندند با پیمبرشان اولین نماز دست نیاز خلق به دامانشان دراز کوری چشم شور حسودان فاطمه حیدر پدر ، خدیجه بود مادر همه دنیای خود معامله کردی به آخرت اینگونه شد نصیب شما شأن و منزلت ما را بنوش باده ز صهبای معرفت اولاد خود به حشر نما غرق مغفرت وقت سحر خودت دل ما را صبور کن بی بی بگو به مهدی زهرا "ظهور کن" @raziolhossein
ای خانه ی تو مطلع الانوار خدیجه آرام دل احمد مختار خدیجه شوی تو پیمبر گل دامان تو زهرا داماد شما حیدر کرار خدیجه هم مادر زهرا و هم ام الموءمنینی نازند به تو عترت اطهار خدیجه فرموده پیمبر که به اسلام از اول شد مال تو و تیغ علی یار خدیجه جبریل رسانده ز خداوند سلامت الحق که بود بر تو سزاوار خدیجه زهرای توافتاده میان در و دیوار باز آ که شوی فاطمه رایارخدیجه ازضرب لگدفاطمه افتاده به بستر اسما شده جای توپرستارخدیجه مادر تو دعا کن پسرت از سفر آید آن منتقم عصمت دادار خدیجه @raziolhossein
 شب گذشته کمی خوب شد سخن می گفت برایم از خودش از حال خویشتن می گفت از اینکه سنگ گرفته به معجرش به سرش و یک به یک همه اش را برای من می گفت به اهل بیت پیمبر چقدر ایمان داشت کنار ما سه تن از نور پنج تن می گفت برایم از همه اموال و مال داشتنش برایم از کفنی هم نداشتن می گفت درست مثل کسی که خودش خبر دارد فقط حسین حسین و حسن حسن می گفت کفن رسید به دستش ولی نشد خوشحال برایم از پسرم " شاه بی کفن" می گفت   بباف دختر من پیرهن برای غریب به فاطمه ز حسین و ز پیرهن می گفت @raziolhossein
گرفت تا كه قلم رُخصت از خديجه ي كبريٰ گرفت شعـرِ تَرم ، زينت از خديجه ي كبريٰ قسم به جاه و جلالش قسم به مال حلالش گرفته سفره ي دين بركت از خديجه ي كبريٰ وَ أينَ مِثْلُ خَديجه؟ بـس است قولِ پيمبر براي اينكه كنم مِدْحَت از خديجه ي كبريٰ به جان مادر ما ، كمتـر است مريم عَـذراء هزار مرتبه در عصمت از خديجه ي كبريٰ اگر نـبود محمّـد ، براي همسري خويـش نديده بود أحـدي رغبت از خديجه ي كبريٰ و در مسير پُر از زحـمتِ رسـالتـش احمد نديد هيچ به جُز خدمت از خديجه ي كبريٰ گدا صفت بنشين پاي خـوانِ او كه بگيري سه وعده روزيِ بي مِنّت از خديجه ي كبريٰ گذشته از همه ي هستي اش بخاطر عشقش رسيده عشق به حيثيّت از خديجه ي كبريٰ خودش بدون حرم ، دخترش مـزار نـدارد رواست شرم كند"غُربت"از خديجه ي كبريٰ لباس آخـرتش بي شك از بهشت مي آيد خُدا چنين بكند دعوت از خديجه ي كبريٰ شُتر سوارِ جمل ، سخت از توأم مُـتنـفِّـر چرا كه داشته اي نفرت از خديجه ي كبريٰ رضاي فاطمه را كرده ايم مسئلت از حق سُروده ايم به اين نيّت از خديجه ي كبريٰ @raziolhossein
امشب شب بی مادری حضرت زهراست اشک غم و غربت به روی صورت زهراست از داغ خدیجه سوزد همه دلها بین همه دلها وای از دل زهرا وای از دل زهرا وای از دل زهرا ................. گه پاک کند اشک ز چشم تر مادر گه بر سر زانو بگذارد سر مادر این بوسه بگیرد از صورت مادر آن اشک بریزد بر غربت دختر ............... می کرد سفارش دم آخر به کنیزش تا آنکه شود همدم زهرای عزیزش وای از دمی که ناله ز جفا زد مادرش نبود و فضه را صدا زد ................ دیده ز جهان بست و ندید از اثر غم در فصل جوانی قد زهراش شود خم او رفت و پس او بی همدم و بی یار فاطمه فدا شد بین در و دیوار ................. گر چه به دلش آن همه رنج و محن آمد بهرش ز جنان، لحظه آخر کفن آمد اینسان شده تجلیل از مرتبه او بی غسل و کفن ماند اما نوه او @raziolhossein
اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت آن سالهای سخت اگر با نبی نبود گوییی سپاه دین علی بت شکن نداشت جز دامن بهشتی آن مادر شریف گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت غار حراست چله نشین طعام او جز او رسول محرم سر و علن نداشت سرمایه دار اول شهر حجاز بود اما زمان رحلتش حتی کفن نداشت زخم زبان شهر به جانش خرید و باز باکی زجان فشانیش آن شیر زن نداشت چشم رسول در غم او بارها گریست گویا به غیر لاله گلی این چمن نداشت @raziolhossein
تو را می خواست تا در همسرانش بهترین باشی برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی برای چشمه ی کوثر، بهشتی در زمین باشی خدا هرشب برایت می فرستد تهنیت هایی که در تنهایی ات هم صحبت روح الامین باشی تو در اسلام و در ایمان و در عشق اولین بودی زنی مثل تو دیگر نیست یعنی آخرین باشی برای طعنه ی کفار در اوج نداری ها تو باید پاسخ دندان شکن در آستین باشی تو از معروفِ تجاری ولی در شعب بیماری فداکار آنچنان بودی، وفادار اینچنین باشی علی تنها علی باید امیر المؤمنین باشد و تنها تو سزاواری که ام المؤمنین باشی @raziolhossein
دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی ببین که دست های تازیانه می رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش @raziolhossein
تو آن زنی که فلک آستان تو بوسید حجاب و عصمت و تقوی به دور تو گردید تو آن زنی که خداوند انتخابت کرد فروغ مهر پیمبر به خانه ات تابید تو آن زنی که ز پاکی میان اهل قریش طلوع  زهره ی زهرا  ز دامن تو دمید تو آن زنی که مسلمان شدی نخستین روز سلام بر تو ز خالق  ز جبرییل  رسید تمام هستی تو هدیه گشت بر اسلام خدا تمامی اسلام را به تو بخشید نمانده است بجز آه در بساطت اگر کفن برای تو گردید جامه ی خورشید قسم به اشک پیمبر قسم به عام الحزن که چشم ابر همیشه ز داغ تو بارید @raziolhossein
باده ی مهر پیمبر جوشد از پیمانه اش بانویی که کعبه میگردد به دور خانه اش غم نباشد ، گر از او دورند زنهای قریش چار بانوی بهشتی هست چون پروانه اش روز تکذیب تمام شهر ، شد حامی دین آفرین بر آن زن و بر غیرت مردانه اش از صدای گریه ی کوثر دل خورشید سوخت دیده زمزم گشت و جوشید اشک دانه دانه اش فقر ، میگرید برای غربت آن بی کفن چون کند یاد از جلال و حشمت شاهانه اش آنکه اسلام است زیر سایه ی ایثار او سایبانی نیست بر آن تربت ویرانه اش @raziolhossein
آسمان نیلی پوش مکه در آه و خروش شد چراغ عمر یار طاها خاموش دیدن اشک به چشمان پیمبر سخت است دختری گریه کند از غم مادر سخت است تسلیت یا زهرا س..... خانه غرق محن است دختری سینه زن است گریه کن شهر حجاز بانویت بی کفن است همه ی هستی خود داده به راه داور عاقبت شد کفنش پیرهن پیغمبر تسلیت یا زهرا س شیر حق نوحه سرا مصطفی صاحب عزا نرود تا به ابد این غم از خاطره ها باغبان گریه کند در غم پژمردن گل لاله بر سر زند از دیدن جان دادن گل تسلیت یا زهرا س...... @raziolhossein
دلها شکسته دیده ها دریا آمد عزای مادر زهرا مکه گرید با پیغمبر امشب فاطمه گشته بی مادر امشب یا رسول الله آجرک الله زهرا نشسته با دلی مضطر امشب کنار بستر مادر دیده گریان در لحظات آخر می زند بوسه بر روی مادر یارسول الله آجرک الله هنگام رفتن گوید ای اسما تنها نماند دخترم زهرا خون دل از چشم تر ببارد بهر زهرایش دلشوره دارد یارسول الله آجرک الله رفت و نبیند ماه نیلی را بر روی زهرا جای سیلی را جای او در پشت در خدایا میرسد فضه بر داد زهرا یارسول الله آجرک الله بهر خدیجه مادر زهرا آمد کفن از جنت الاعلا کربلا مانده بر خاک صحرا بی کفن جسم فرزند زهرا ای حسین جانم مظلوم حسین جان @raziolhossein
ركاب آفرينش را درخشنده نگين هستي چه بايد گفت وقتي با پيمبر همنشين هستي سري از مريم و آسيه و حوا و هاجر هم از اهل آسمان هائي كه مهمان زمين هستي وجود اطهرت لبريز شد از عشق پيغمبر پناه بي بديل رحمه و للعالمين هستي از آن سو همسر احمد از اين سو مادر زهرا عجب هم كفو آن هستي عجب معشوق اين هستي تو بيعت با علي را بر خودت دانسته اي واجب يقينأ كه مسلمان اميرالمومنين هستي همه دارائي ات را ريختي در پاي پيغمبر يكي از دو ستون اصلي ياري دين هستي به تو نازل شده قرآن خلاصه در سه تا آيه مقام از اين فراتر كه تو كوثرآفرين هستي به القاب تو ام المفسدين چشم طمع دارد حسادت ميكند بر تو كه ام المومنين هستي @raziolhossein
تقدیم به مادر حضرت صدیقه، ام المومنین خدیجه سلام الله علیهما بگو شاعر که یا نور است او، یا آسمان، یا چه؟ یقینا ماه وصفش خارج است از درک دریاچه مگر بالاتر از این منزلت هم هست؟ پس او را چه باید خواند غیر از مادر ام ابیها؟ چه؟ سلامش داده جبرائیل، در وصفش یقین دارم که باید از شب معراج چیزی گفت...اما چه؟ حسودان قریش او را رها کردند، حق میخواست که رأس المال او عشق نبی باشد، به اینها چه! همه دار و ندارش خرج شد در راه پیغمبر چه سودی هست بالاتر از این در دار دنیا؟ چه؟ شد از پی غم بر آن عاشق روان، چون رفت از دنیا عجب دردیست، تسکین میدهد پیغمبرش را چه؟ کسی که با خدیجه روز را شب کرده، شب را روز به غیر از دیدن زهرا دلش را خوش کند با چه؟ @raziolhossein
بانورِ مطلق هـم نشینی یاخدیجه شخصِ پیمبر را قرینی یاخدیجه این افتخارِ ماست،فرزند توباشیم الحق که امّ المـــؤمنینی یاخدیجه @raziolhossein
بزرگ مادران ، مادر بزرگ نسل زهرا تو و ام المومنین واقعی هر دو دنیا تو تمام شیر مردان جهان قربان این رتبه نخستین زن که ایمان بر نبی آورد تنها تو همین کافی است در شان رفیعت تا خود محشر که گشتی مادر انسیه ای ، ما فوق حورا تو تو بخشیدی خداوندت ، به تو بخشید زهرا را ندارد تا ابد اسلام ثروتمند الا تو خدا سنگ صبوری مثل زهرا بر تو بخشیده چه غم قهرند اگر بانو ،در و همسایه ها با تو خدا را شکر من زهراییم ، پس نیست ایمانم بدهکار  کسی غیر از رسول الله ، مولا ، تو خدا را شکر در دنیا ، نمک پرورده ات هستم بیا فردای محشر هم ، شفیعه باش من را تو فدای بخشش  ِبی منتت ، ای مهربان مادر ز مولایت چه با خجلت ، کفن کردی تمنا تو دو عالم آه زهرا ، آه زهرا داشت روی لب همان لحظه که می کردی وصیت ها به اسما تو همان بهتر که رفتی و ندیدی یاس شد لاله نبودی شکر حق مادر ، زمان غسل زهرا تو @raziolhossein
بانورِ مطلق هـم نشینی یاخدیجه شخصِ پیمبر را قرینی یاخدیجه این افتخارِ ماست،فرزند توباشیم الحق که امّ المـــؤمنینی یاخدیجه @raziolhossein
بزرگ مادران ، مادر بزرگ نسل زهرا تو و ام المومنین واقعی هر دو دنیا تو تمام شیر مردان جهان قربان این رتبه نخستین زن که ایمان بر نبی آورد تنها تو همین کافی است در شان رفیعت تا خود محشر که گشتی مادر انسیه ای ، ما فوق حورا تو تو بخشیدی خداوندت ، به تو بخشید زهرا را ندارد تا ابد اسلام ثروتمند الا تو خدا سنگ صبوری مثل زهرا بر تو بخشیده چه غم قهرند اگر بانو ،در و همسایه ها با تو خدا را شکر من زهراییم ، پس نیست ایمانم بدهکار  کسی غیر از رسول الله ، مولا ، تو خدا را شکر در دنیا ، نمک پرورده ات هستم بیا فردای محشر هم ، شفیعه باش من را تو فدای بخشش  ِبی منتت ، ای مهربان مادر ز مولایت چه با خجلت ، کفن کردی تمنا تو دو عالم آه زهرا ، آه زهرا داشت روی لب همان لحظه که می کردی وصیت ها به اسما تو همان بهتر که رفتی و ندیدی یاس شد لاله نبودی شکر حق مادر ، زمان غسل زهرا تو @raziolhossein