eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
احمد زحرا گشت برون با رخ  ماه باحکم پیمبری به فرمان الاه بر عارض او هرکه نظر کرد بگفت لاحول ولا قوه الا باالله @raziolhossein
بگشوده اند باز درهای مغفرت روح الامین زند آوای مغفرت نوری دگر گرفت دنیای مغفرت فطرس گرفته است ویزای مغفرت از درگه حسین دریای مغفرت پوشیده از خدا دیبای مغفرت این صوت دلنشین خیزد ز عالمین صلوا علی النبی صلوا علی الحسین شهر مدینه غرق در صد چمن گل است در کوچه ها گل است در انجمن گل است در هر سخن در است در هر دهن در است حب علی گل است،مهر حسن گل است ام الائمه را در پیرهن گل است فرموده مصطفی زهرای من گل است زین گل دمیده است یک گل که سرمدی است در برگ و ساقه اش عطر محمدی است امشب امام عشق مهمان فاطمه است سرشار نور او دامان فاطمه است زین لاله سرخ رو بوستان فاطمه است محو نگاه او چشمان فاطمه است سکر کلام او در جان فاطمه است او جان حیدر و جانان فاطمه است گلبوسه میزند زهرا به روی او اما چرا نبی بوسد گلوی او زهرا که نفس او نفس پیمبر است از طفل دیگرش تمدید کوثر اسد طفلی که چهره اش مرآت داور آور است طفلی که بر لبش الله اکبر است عشق مجسم است حس مصور است طفلی که در رحم دمساز مادر است با مادرش سخن می گوید آن وحید گاه از انا الغریب گاه از انا الشهید آیات عشق را معنا کند حسین اسلام ناب را احیا کند حسین وقتی غیام خون برپا کند حسین در عالم وجود غوغا کند حسین قانون بردگی الغا کند حسین وز خون سرخ خویش امضا کند حسین آن روز شد سرش بر نیزه گر بلند قرآن از او شده است پاینده سر بلند سنگین تر از فلگ سنگ کرامتش بر فرق کهکشان دست عنایتش جبریل غوطه ور در بحر رحمتش در چنگ قدسیان دامان رحمتش از عرش هم گذشت کوی شهادتش روزی که وا شود چتر شفاعتش آید ز هر کران فریاد یا حسین گویند انبیا مائیم با حسین نام کبیر او باب الحوائج است رای منیر او باب الحوائج است عباس امیر او باب الحوائج است مسلم سفیر او باب الحوائج است سردار پیر او باب الحوائج است طفل صغیر او باب الحوائج است باب الحوائج یک منصبش بود آنکس که چشم خلق بر زینبش بود دارد جهان قرار با ذکر یا حسین جان‌پرورد بهار با ذکر یا حسین گل میدمد ز خار با ذکر یا حسین ای دل نفس برار با ذکر یا حسین خ جان میکنم نثار با ذکر یا حسین شادم به روزگار با ذکر یا حسین قدوسیان که وی از جام او زدند نقش بهشت را با نام او زدند جان های خسته را در دو جهان کفیل کم کرده راه را داناترین دلیل با حرز نام توست پرواز جبرئیل قربانیت ذبیح،شیدائیت خلیل با سید الکریم هستم تورا دخیل یا ایها العزیز رحمی بر ذلیل جان مرا بگیر از خود جدا مکن دستم گرفته ای دیگر رها مکن ای قدر انبیا از آبروی تو عمرم تمام گشت در گفتگوی تو با وصف موی تو با یاد روی تو جانم به لب رسید در آرزوی تو کی میرسد لبم بر خاک کوی تو ای در نماز عشق از خون‌وضوی تو هم چون مویدت یک نوکرم بخوان یا در کشم به خون یا در برم بخوان @raziolhossein
از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین @raziolhossein
امشب همه جا لطف خدا ریخته است میلاد حسین رحمت انگیخته است در این در حریم ارباب گلخنده و اشک با هم آمیخته است @raziolhossein
امشب همه جا لطف خدا ریخته است میلاد حسین رحمت انگیخته است در این در حریم ارباب گلخنده و اشک با هم آمیخته است @raziolhossein
منت خدای را که شب غم سرآمده صبح وصال با همه خوبی بر آمده درمشرق جلالت خورشید کربلا ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد این ماه کز حریم  حسینی بر آمده زیبا رخی که آمده درخانه ی حسین پیغمبر است یا که علی اکبر آمده درخلق و خلق و صورت و سیرت چنان نبی باور کن  ای مدینه  که پیغمبر آمده تبریک بر حسین که امشب پدر شده لیلا  عروس فاطمه هم مادر آمده سرچشمه ی جدا شده از کوثر بهشت آئینه ی  تمام  پیام  آور آمده دارد حسین شوق مضاعف که بهر او تنها نه یک پسر که بر او یاور آمده نام علی برای حسین است افتخار این افتخار با پسرش اکبر آمده آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل سیراب بوسه ی پدر و مادر آمده عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد روح  مجرد است که  در پیکر آمده گیسوی او روایت حبل المتین کند ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی گلخانه ای که آن همه گل پرور آمده زیبایی جمال علی را نداشته است هرجا ملک به صورت انسان در آمده یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود دیوانه ی کرشمه ی این دلبر آمده قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده اکبر که حُسن از رخ او وام برده است اکبر که چرخ در بر او اصغر آمده از منطقش مپرس که چون مصطفی بود از صولتش مگوی که چون حیدر آمده انگشتر رسالت  خیرالانام را از مخزن مشیت حق گوهر آمده بهر  دفاع از  حرم  قدس کربلا این تکسوار عشق به جان و سر آمده شش گوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت جانم که  پیش پای پدر با سر آمده از ما سلام باد به شش گوشِ مرقدش آنجا که قبله ی حرم داور آمده فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است که امروز عاشقانه سوی این در آمده منت خدای را که موید دوباره هم مدحتگر حسین و علی اکبر آمده @raziolhossein
در نام رقيه فاطمه پنهان است از اين دو يكي جان و يكي جانان است در روي كبود اين دو پيداست خدا آيينه بزرگ و كوچكش يكسان است ...... از کودکی اش فاضله و عالمه بود چون شیرزن قبیله بی واهمه بود بر بوسه‌ی عمه بر جمالش سوگند از بدو تولدش خودش فاطمه بود ...... ای چهره ات از نور نجابت گلگون زد بوسه به دستان تو چرخ گردون افتاده گره به کارمان! کاری کن... زهرایِ حسین ؛ یارقیه خاتون! @raziolhossein
کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى موید جان عالم باد قربان بقیع @raziolhossein
  رو کن به سوی قبله‌ی دل‌ها در قم باشد حرم عترت طاها در قم ای عاشق قبر فاطمه! تربت او پنهان به مدینه گشت و پیدا در قم ........ در کشور ما بُوَد به تقدیر اله یا حضرت معصومه! رضا مهر و تو ماه گویند تویی شفیعه‌ی روز جزا یا فاطمة! اشفعی لنا عندالله @raziolhossein
از دل حجرۀ تاریک که بسته است درش می‌رسد ناله‌ای و دل شده خون از اثرش چیست؟این نالۀ سوزنده و از سینۀ کیست؟ صاحب ناله مگر سوخته پا تا به سرش این فروغ دل زهراست که خون‌ست دلش این جگر گوشۀ موساست که سوزد جگرش این جواد است که از تشنگی و سوزش زهر جان سوزان بود و نالۀ جانسوز ترش خانه‌اش قتلگه و همسر او قاتل اوست بارالها تو گواهی که چه آمد به سرش همسر مرد برایش پر و بال است ولی همسر سنگدل او بشکسته است پرش آتش زهر چنان کرده به جانش تأثیر که کند هر نفس سوخته‌اش تشنه ترش شهر بغداد بود شاهد مظلوم دگر پسری را که دهد جان ز ستم چون پدرش کاش می‌بود غریب الغربا در آنجا تا زمانی نگرد غربت تنها پسرش @raziolhossein
قدر علی و آلِ وی از داورش بپرس عشقش چه میکند به دل؟ از قنبرش بپرس هرکس که نیست مهر علی در نهادِ او از او مپرس علتش از مادرش بپرس @raziolhossein
جان آمد از فراق تو بر لب، نیامدی امروز هم سرآمد و شد شب، نیامدی چتر سیاه غم همه جا را فرو گرفت ای در سپهر عاطفه کوکب! نیامدی از آه و اشک و ناله و سوزِ دل و دعا کردم بساط خویش مرتّب، نیامدی گفتند در رواج ستم می کنی ظهور دنیا شد از فساد لبالب، نیامدی خواندیم هر چه ندبه و عهد و کمیل را گفتیم هر چه یا حق و یارب نیامدی گفتم بیا به خاطر زهرا، اثر نداشت گفتم قسم به حرمت زینب، نیامدی @raziolhossein
ابن نقی و وصی احمد آمد ارکان علوم و سر سرمد آمد از لطف خدا هشت ربیع الثانی زیبا گل گلزار محمد آمد * خورشید به بر ستاره دارد امشب افروخته ماه پاره دارد امشب حسن است امام عسکری پا تا سر زهرا حسن دوباره دارد امشب @raziolhossein
اي دست خدا و فوق هر دست علي اي رشته ي كائنات در دست علي دست من و دامنت كه امروز تورا قنداقه ي زينب است در دست علي @raziolhossein
دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب @raziolhossein
خانۀ فاطمه آن‌روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گلِ ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوۀ عصمت بخشید در و دیوار، پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمّد جبریل با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به‌خدا چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشۀ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقه او را به‌بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز، شناسائی بود دختری داشت در آغوشِ محبّت، زهرا که سراپا همه آیینۀ زیبایی بود دختری داشت سراپای، همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود پنج تن، آل عبا، در دو جهان آقایند وز شرف زینبشان وارث آقایی بود پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمۀ غیر معلّم شده است تا به این مرتبه‌اش پایۀ دانایی بود بود از صبر و رضا نائبۀ خاص امام نازم او را که به این‌قدر، توانایی بود کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق همّت زینب نَستوه، تماشایی بود به علمداریِ صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق، به تنهایی بود یک زن و آن‌همه داغِ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود دیده‌ام کور، که شد خاک نشین ره شام آن که خاک در او سرمۀ بینایی بود @raziolhossein
امشب مدینه شهر طلوع سپیده است از نور کوکبی که سحرگه دمیده است خورشید آرزوی دمیدن به شب کند چندان‌که وصف این مه زیبا شنیده است تبریک یا علی! که به دامان فاطمه دردانه‌ای چو زینبِ تو آرمیده است چون سینۀ بتول، بهشت محمّد است این غنچه از بهشت محمّد دمیده است گفتا رسول، نور دو چشمم بود حسین زینب به نور دیدۀ او نور دیده است این زینب است دختر دُردانۀ علی نامش ز آستانۀ عزّت رسیده است کلک قضا به دامن کوثر که فاطمه است از قدّ او شمایل طوبی کشیده است او را رسانده است به حدّ کمال عشق شیری که او ز سینۀ عصمت مکیده است هیچ آفریده نیست چو هم، غیر او که هست زهرای دوّمی که خدا آفریده است او مکتبی نداشت به‌جز دامن علی او جز زبانِ وحی، معلّم ندیده است شیواترین قصیدۀ عشق و رشادت است اسرار کربلا همه در این قصیده است یک امتیاز او که کسی را نشد نصیب تقدیم بوسه‌ها به گلوی بریده است این است آن حیای مجسّم که نطق او کار یزید را به فضاحت کشیده است پروانۀ قبولیِ قربانیانِ عشق او می‌دهد، که فاطمه‌اش آفریده است پیغمبران به همّت او غبطه می‌خورند وقتی به دستش آن تن در خون طپیده است ای دختری که مادر صدها فضیلتی روی تو ماهِ برجِ صفات حمیده است ای خواهری که هر که تو را دید با حسین گفتا خدا دوباره حسین آفریده است در رتبه، دختری چو تو مادر نزاده است در مهر، مادری چو تو عالم ندیده است صبر تو را و نُطق تو را جز ز مرتضی نه دیده دیده‌ای و نه گوشی شنیده است بر آستانه‌ات، عظمت می‌برد سجود اینجا قدِ بلند شهامت خمیده است ارکان کعبه در حرمت بوسه می‌زنند بر چار رکن آن که جهاد و عقیده است منّت خدای را که در این لیلۀ سعید ما را محبت تو به اینجا کشیده است ما را که هیچ مایه نداریم غیر آه شمع شب ولادت تو اشک دیده است عیدی ببخش تذکرۀ کربلا به ما ای دختر علی که عطایت عدیده است گر مورد قبول تو افتد به درگهت اهدائی «مؤید» ما این قصیده است @raziolhossein
احمد زحرا گشت برون با رخ  ماه باحکم پیمبری به فرمان الاه بر عارض او هرکه نظر کرد بگفت لاحول ولا قوه الا باالله @raziolhossein
امشب همه جا لطف خدا ریخته است میلاد حسین رحمت انگیخته است در این در حریم ارباب گلخنده و اشک با هم آمیخته است @raziolhossein
در نام رقيه فاطمه پنهان است از اين دو يكي جان و يكي جانان است در روي كبود اين دو پيداست خدا آيينه بزرگ و كوچكش يكسان است ...... از کودکی اش فاضله و عالمه بود چون شیرزن قبیله بی واهمه بود بر بوسه‌ی عمه بر جمالش سوگند از بدو تولدش خودش فاطمه بود ...... ای چهره ات از نور نجابت گلگون زد بوسه به دستان تو چرخ گردون افتاده گره به کارمان! کاری کن... زهرایِ حسین ؛ یارقیه خاتون! @raziolhossein
کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى موید جان عالم باد قربان بقیع @raziolhossein
جان آمد از فراق تو بر لب، نیامدی امروز هم سرآمد و شد شب، نیامدی چتر سیاه غم همه جا را فرو گرفت ای در سپهر عاطفه کوکب! نیامدی از آه و اشک و ناله و سوزِ دل و دعا کردم بساط خویش مرتّب، نیامدی گفتند در رواج ستم می کنی ظهور دنیا شد از فساد لبالب، نیامدی خواندیم هر چه ندبه و عهد و کمیل را گفتیم هر چه یا حق و یارب نیامدی گفتم بیا به خاطر زهرا، اثر نداشت گفتم قسم به حرمت زینب، نیامدی @raziolhossein
ابن نقی و وصی احمد آمد ارکان علوم و سر سرمد آمد از لطف خدا هشت ربیع الثانی زیبا گل گلزار محمد آمد * خورشید به بر ستاره دارد امشب افروخته ماه پاره دارد امشب حسن است امام عسکری پا تا سر زهرا حسن دوباره دارد امشب @raziolhossein
دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب @raziolhossein
خانۀ فاطمه آن‌روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گلِ ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوۀ عصمت بخشید در و دیوار، پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمّد جبریل با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به‌خدا چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشۀ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقه او را به‌بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز، شناسائی بود دختری داشت در آغوشِ محبّت، زهرا که سراپا همه آیینۀ زیبایی بود دختری داشت سراپای، همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود پنج تن، آل عبا، در دو جهان آقایند وز شرف زینبشان وارث آقایی بود پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمۀ غیر معلّم شده است تا به این مرتبه‌اش پایۀ دانایی بود بود از صبر و رضا نائبۀ خاص امام نازم او را که به این‌قدر، توانایی بود کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق همّت زینب نَستوه، تماشایی بود به علمداریِ صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق، به تنهایی بود یک زن و آن‌همه داغِ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود دیده‌ام کور، که شد خاک نشین ره شام آن که خاک در او سرمۀ بینایی بود @raziolhossein