#ماه_رمضان
#امام_حسین_مناجات
آغاز می کنم سخنم را به یا حسین
در می زنم به خانه ی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکرده ام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
ما روزه دارها همه یاد لب توییم
ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین
آخر مرا برای خودش می خرد شبی
من می شوم مسافر کرب و بلا حسين
#محمد_جواد_پرچمی
@raziolhossein
#ماه_رمضان
#مناجات
ماهِ رحمت آمد و طومارِ ماتم بسته شد
سفرهٔ بیچارگی و فقر؛ کم کم بسته شد
سربه راهم کرد ذکرِ «یاعلیُ یاعظیمْ»
راهِ بیراهه سحرگاهان منظم بسته شد
بعدِ هر «ألعفو» با لبخند بخشیدی مرا
لطفِ تو جاری شد آنقدری که زمزم بسته شد
هر نفَس تسبیح، خوابم هم عبادت شد حساب
غرق در غفران شدم تا پلکهایم بسته شد
اشک میخواهم! نباید خرج نامحرم شود
چشمهایم در محرّم زیرِِ پرچم بسته شد
چشم پوشاندم به عشقِ تو همینکه از حرام
دم به دم راهِ ورودِ غم به قلبم بسته شد
لحظهٔ افطار، استغفار؛ دردم را گرفت
رویِ زخم ِ معصیت با توبه؛ مرهم بسته شد
خوب شد حال مناجاتم، به خاک افتاد نفْس
در غل و زنجیرها ابلیس محکم بسته شد
پاک شد از جُرم و عصیان نامهٔ اعمال من
تا که با دستِ علی درب جهنم بسته شد
*
خانه غرقِ دود بود و پیش چشم فاطمه
دستهایِ اولین مظلوم ِ عالم بسته شد!
#م_عاطفی
@raziolhossein
#ماه_رمضان
#رباعی
آمد رمضان و مقدمش بوسیدم
در رهگذرش طبقطبق گل چیدم
من با چه زبان شڪر بگویم ڪه بِچشم
یڪ بار دگر ماهخدا را دیدم
#اللهمربشهررمضان
@raziolhossein
#مناجات
#ماه_رمضان
#امام_حسین_علیه_السلام
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم
رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس
مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم
من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم
به همین تشنگی ساده قناعت کردم
روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند
عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم
هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم
روزه ام را فقط افطار به تربت کردم
خواستم از عطش روزه بگویم اما
از لب تشنه اش احساس خجالت کردم
روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم
یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم
#حسن_کردی
@raziolhossein
#ماه_رمضان
#مناجات
ماهِ رحمت آمد و طومارِ ماتم بسته شد
سفرهٔ بیچارگی و فقر؛ کم کم بسته شد
سربه راهم کرد ذکرِ «یاعلیُ یاعظیمْ»
راهِ بیراهه سحرگاهان منظم بسته شد
بعدِ هر «ألعفو» با لبخند بخشیدی مرا
لطفِ تو جاری شد آنقدری که زمزم بسته شد
هر نفَس تسبیح، خوابم هم عبادت شد حساب
غرق در غفران شدم تا پلکهایم بسته شد
اشک میخواهم! نباید خرج نامحرم شود
چشمهایم در محرّم زیرِِ پرچم بسته شد
چشم پوشاندم به عشقِ تو همینکه از حرام
دم به دم راهِ ورودِ غم به قلبم بسته شد
لحظهٔ افطار، استغفار؛ دردم را گرفت
رویِ زخم ِ معصیت با توبه؛ مرهم بسته شد
خوب شد حال مناجاتم، به خاک افتاد نفْس
در غل و زنجیرها ابلیس محکم بسته شد
پاک شد از جُرم و عصیان نامهٔ اعمال من
تا که با دستِ علی درب جهنم بسته شد
*
خانه غرقِ دود بود و پیش چشم فاطمه
دستهایِ اولین مظلوم ِ عالم بسته شد!
#م_عاطفی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#تک_بیت
ماه صیام آمد و من در خیال خود
با بوسه بر ضریح تو افطار میکنم…
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#مناجات
#ماه_رمضان
#امام_حسین_علیه_السلام
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم
رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس
مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم
من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم
به همین تشنگی ساده قناعت کردم
روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند
عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم
هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم
روزه ام را فقط افطار به تربت کردم
خواستم از عطش روزه بگویم اما
از لب تشنه اش احساس خجالت کردم
روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم
یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم
#حسن_کردی
@raziolhossein
#ماه_رمضان
#مناجات
ماهِ رحمت آمد و طومارِ ماتم بسته شد
سفرهٔ بیچارگی و فقر؛ کم کم بسته شد
سربه راهم کرد ذکرِ «یاعلیُ یاعظیمْ»
راهِ بیراهه سحرگاهان منظم بسته شد
بعدِ هر «ألعفو» با لبخند بخشیدی مرا
لطفِ تو جاری شد آنقدری که زمزم بسته شد
هر نفَس تسبیح، خوابم هم عبادت شد حساب
غرق در غفران شدم تا پلکهایم بسته شد
اشک میخواهم! نباید خرج نامحرم شود
چشمهایم در محرّم زیرِِ پرچم بسته شد
چشم پوشاندم به عشقِ تو همینکه از حرام
دم به دم راهِ ورودِ غم به قلبم بسته شد
لحظهٔ افطار، استغفار؛ دردم را گرفت
رویِ زخم ِ معصیت با توبه؛ مرهم بسته شد
خوب شد حال مناجاتم، به خاک افتاد نفْس
در غل و زنجیرها ابلیس محکم بسته شد
پاک شد از جُرم و عصیان نامهٔ اعمال من
تا که با دستِ علی درب جهنم بسته شد
*
خانه غرقِ دود بود و پیش چشم فاطمه
دستهایِ اولین مظلوم ِ عالم بسته شد!
#م_عاطفی
@raziolhossein
#ماه_رمضان
#مناجات
در خود خزیده بودم ، تو بی خبر رسیدی
من خواب مانده بودم ، وقت سحر رسیدی
حتی صدای پایت من را نکرد بیدار
من منتظر نبودم ، تو از سفر رسیدی
تو در زدی ولی باز ، نشنید گوشم انگار
تو باز هم به داد این کور و کر رسیدی
ای ماه روزه خیلی خشکیده بود چشمم
اما به جای من تو با چشم تر رسیدی
دیدی فرار کردم ، دیدی گریز پایم
هم بیشتر دویدی ، هم بیشتر رسیدی
من در گناه بودم ، نزدیک چاه بودم
می خواستی نیفتم ، آسیمه سر رسیدی
دست مرا گرفتی ، در روضه ام نشاندی
هم روضهخوان شدی و هم خون جگر رسیدی
هر روز وقت افطار ، هر روز مثل هر بار
رفتی کنار گودال از تن به سر رسیدی
لب تشنه بود ارباب ای روضه خوانِ بی تاب
بردار با خودت آب ، فردا اگر رسیدی
#محسن_ناصحی
@raziolhossein
#ماه_رمضان
#مناجات
#حضرت_علی_اصغر
مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید
ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید
اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است
بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید
هرکه خوش روزی ست کلی اشک چشمش می دهند
سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید
از پی " لاتقنطوا من رحمت الله " آمدم
آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید
امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست
خنجری برداشت ابراهیم ؛ قربانی رسید
لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند
هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید
از همان بدو تولد رزق ما دست علی ست
از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید
سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن
عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید
کاش می شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین
غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید
محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط
مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید
ناله ای برخاست که مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی
جرعه ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید!؟
آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد...
#علیرضا_خاکساری
@raziolhossein