eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بر آتش تیغ دو دمت می‌دمد الله یا حیدر کرار مدد یا اَسَدَالله @raziolhossein
گر جمع شود غم  به دلم...یک دنیا افتد گره گر به مشکلم...یک دنیا تا مهر علی به سینه دارم غم نیست گر صف بکشد مقابلم ... یک دنیا * تو دين مرا اگر چه ياري کردي در مکتب عشق جان نثاري کردی ابلاغ ولايت علي گر نکني انگار نه انگار که کاري کردي * بايد که به مومنين پيامم برسد بر جمله ي مسلمين پيامم برسد آن روز به حاضرين پيمبر فرمود: بايد که به غائبين پيامم برسد *** گر دم ز ولایش نزنم می میرم گر پر به هوایش نزنم می میرم در هر نفسی علی علی می گویم یک لحظه صدایش نزنم می میرم @raziolhossein
سادات که ميوه های باغ فدکند زيباوقشنگ وخوشگل و بانمکند       هستند ستــاره سمـاوات عــلـــی هـرچند زيــادند،ولــی بـاز تکند @raziolhossein
هو اللّطيفُ الخَبير ، هو العليُّ الكَبير هو السّميعُ البَصير ، هو الوليُّ القَدير قسم به اسماء ذات، قسم به جمع صفات كه از ازل تا ابد ، علي ست تنها امير رسول گفته ست اگر ، انا البَشير النَّذير طبق همين قاعده ست ، علي سراجُ المُنير اگر به ذات علي ، فكر كند لحظه اي در آورد سر ز جهل ، عارف روشن ضمير رفيق - دست نياز  مكن به هر سو دراز كسي بجز دست حق نيست تورا دستگير در عوض پرده ي خانه ي خشت و گِلين وقت توّسل برو دامن او را بگير بايست باحال زار ، رو بروي مُستجار بگو به صاحب حرم ، أنَا بِكُم مُستجير پير غم عشق او جوان تر از هركسي ست در اين حساب و كتاب خضر نبي نيست پير سايه به سايه برو ، پشت سر نور او كه وقت رفتن به عرش علي ست تنها مسير به دست پر بركت علي رقم مي خورد قسمت شيخِ كَبير ،نصيبِ طفلِ صغير چه غم اگر بكشند دست و سر و پاي من كه گوشه چشم علي ست جابرُ عَظمِ الكَسير  وليّ ذات خداست، خليفه ي مصطفاست كسي كه در نُه فلك ، مُدبّر است و مُدير به هر كجا پا نهد مي آفرينـد بهشت بعد غديرش مخوان ، وادي خُم را كوير به صبح نورانيِ عيد ولايت قسم كه مُنكر حقّ اوست سياه رو تر ز قير   بر سر دست نبي چو دست او شد بلند بر تن نحس عمر زد از حسادت كهير حاكم مُطلق علي ست نه آن خَسي كه مُدام درون مُرداب جهل ، شبيه خر كرده گير به حُكمِ عقل سليم بگو به آن بي شعور نيست شغال سياه ، حريف شير دلير به كفو بي مثل او قسم كه در هفت چرخ علي ندارد شبيه علي ندارد نظير از غضبش صحنه ي جحيم شد دلخراش از گُل لبخـند او ، بهشت شد دلپذير چگونه وصفش كنم با كلماتي حقير ؟ شعر همان ست كه فؤاد گفت و صغير @raziolhossein
تمام عالم امکان در اختیار علیست کُرات و حرکتشان نیز در مدار علیست به تیر غمزه کند گبر را ز اهل بهشت خوشا به حال هرآنکه دلش شکار علیست نماز خوانم اگر من به عشق جنت نیست اگر که عاشق حق گشته ام ز کار علیست به «مَنْ یَمُتْ یَرَنی» میخورم قسم قلبم برای لحظه دیدار بیقرار علیست حقیقتاً که «خدا» نام اصلی اش باشد وَ نامهای دگر اسم مستعار علیست در این زمانه کسی گر بپای او مانَد به روز حشر یقین دان که همجوار علیست قلم گر از تو نویسد مذاب خواهد شد فضائل تو هزاران کتاب خواهد شد شراب خواری ما اینچنین رقم خورده است پیاله گوش و کلامت شراب خواهد شد به روز حشر که رد میشود همه اعمال فقط محبت حیدر ثواب خواهد شد ستون عرش خدا هم به لرزه در آید به وقت رزم چو پا در رکاب خواهد شد اگر دوباره بیاید کسی چو پیغمبر مگر دوباره کسی بوتراب خواهد شد؟ اگر که خادم این در شدم یقین دارم غلام کوی تو عالیجناب خواهد شد "به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و" آفتاب خواهد شد @raziolhossein
دل عاشق عترت محمد باشد همسايۀ عصمت محمد باشد انكار امامت علي اي مردم انكار نبوت محمد باشد * من معتقدم كه ذهن كوچك دارد از آن همه عشق سهم اندك دارد در دايره ولايت قرآن نيست هر كس به ولايت علي شك دارد * پيمان خداست عهد و پيمان علي فرمان خداست عهد و فرمان علي آن روز كه دست ها فراوان بودند اسلام سپرده شد به دستان علي * يك روز هواي نافله خواهم كرد با غير علي مقابله خواهم كرد دنيا هم اگر برابرم صف بكشد با نام علي مباهله خواهم كرد @raziolhossein
از آن آغاز قلبم صیقلی شد دلم با حب حیدر منجلی شد بود ذکر لبم هر روز و هر شب خدا را شکر مولایم علی شد @raziolhossein
تو را از آسمان آورد، تا که روشنایِ این زمین باشی خدا می خواست تا تفسیری از نورِ مبین باشی تو را آورد و با تو عشق را معنای دیگر داد خودت عشقی خدا می خواست تا عشق آفرین باشی فراتر از بشر هستی نمی گویم خدا هستی "خدا می خواست آن باشی، خدا می خواست این باشی" امام المتقین باشی اساس و رکنِ دین باشی امامت را نگین باشی خدا را همنشین باشی یداللهی و دستی نیست بالاتر زِ دست تو "خدا می خواست تا دستِ خودش در آستین باشی" شبی که غرقِ وحشت بود جسم و جانِ بزدل ها تو ماندی تا که آن شب جای ختم المرسلین باشی پر است از نام حیدر معرکه، مولا به یک لحظه چگونه میتوانی در یَسار و در یمین باشی الا ای دلبر زهرا بخوان "مَن کُنتُ مولا" را تو تنها می توانستی نبی را جانشین باشی خلاصه می شود تفسیرِ قرآن در همین جمله خدا میخواست تنها تو امیرالمومنین باشی نمی دانم چرا اینگونه مجنون و پریشانم گهی محزون و غمگینم؛ زمانی شاد و خندانم الا یا ایهاالساقی بیا با ما مدارا کن بریز از باده ی کوثر که امشب مست و حیرانم چه گویم از کمالاتت که تو فوق کمالاتی!! و من هم چیزی از شأن و مقامِ تو نمی دانم اذان گفتم پس از ذکرِ خدا و نام پیغمبر به نام تو رسیدم تازه فهمیدم مسلمانم علی اول علی آخر علی ظاهر علی باطن بدونِ تو همه کفرم و با تو عین ایمانم به وقت رزم با هر ضربه ی تیغ دودم مولا نبی می گفت: "یا حیدر" خدا می گفت: "ای جانم" غدیرِ تو شده اذنِ ورودِ ما به عاشورا همان طوری که قبل از اربعین پیش تو مهمانم شبی در خواب می دیدم که من هم زائرت هستم نشستم گوشه ی صحنت، امین الله می خوانم حریمت برده دل ها را نجف کی می بری ما را؟! خودت می دانی ای مولا که من دلتنگ ایوانم @raziolhossein
ای اهل عالم روز بیعت با امیر است در این بیابانی که نام آن غدیر است گفتا نبی هر کس که من مولای اویم بر او علی بن ابیطالب امیر است @raziolhossein
اَبرو بکشد، تُهی کنم قالب وبس شاهی ست،گداییِ چنین صاحب وبس در بین تمامِ خوب رویانِ جهان عشقست"علیّ بن ابیطالب" و بس @raziolhossein
اَبرو بکشد، تُهی کنم قالب وبس شاهی ست،گداییِ چنین صاحب وبس در بین تمامِ خوب رویانِ جهان عشقست"علیّ بن ابیطالب" و بس @raziolhossein
نبی تکیه کلامش یا علی بود همیشه التیامش یا علی بود خدا هم در شب معراج با او سلام و والسلامش یا علی بود ..... ای دین زدگان علی بود راه نجات ای گم شدگان علی صراط ست صراط دین بعد غدیر،طبق ایات خدا کامل شده با ولای حیدر،صلوات @raziolhossein
گل نغمه ی سرپرست  بر می آید این جوش خم از الست بر می آید شق القمری دوباره ، یا  رد الشمس هر کار از این دو دست بر می آید ... آن روز که خم ، به دست دو دریا رفت فردوس به خاک بوسی صحرا رفت فریاد فلک به " اِکفِیانی " برخواست تا دست محمد و علی بالا رفت ...... خورشید طلوع کرده از لبخندش نور است و هزار  رشته در پیوندش دیدند در آسمان دستان رسول دست علی است و یازده فرزندش @raziolhossein
چون قلم از سر قدم ساز از خموشی‌گفتگو گر نمیخواهی سیه‌رویی چو دفتر داشتن رستگاری جوی تا در حشر گردی رستگار رستگاری چیست در دل مهر حیدر داشتن همچو احمد پای تا سرگوش باید شد ترا تا توانی امتثال حکم داور داشتن امر حق فوریست باید مصطفی را در غدیر از جهاز اشتران ناچار منبر داشتن بایدش دست ‌خدا را فاش بگرفتن به‌دست روبهان را آگه از سهم غضفر داشتن ذات حیدر افسر لولاک را زیبدگهر تاج را نتوان شبه بر جای‌گوهر داشتن بر زمین نام علی از نوک ناخن بر نگار تا توانی نقش دل برگل مصوّر داشتن ذره‌یی از مهر او روشن ‌کند آفاق را چند باید منت از خورشید خاور داشتن رقصد از وجد و طرب خورشید در وقت‌کسوف زانکه خواهد خویش را همرنگ قنبر داشتن علم ازو آموز کاسانست با تعلیم او نه صحیفه آسمان را جمله از بر داشتن گیتی ار کوهی شود از جرم بالله می‌توان کاهی از مهر تو با آن ‌کُه برابر داشتن کی تواند جز تو کس در نهروان هفتاد نهر جاری از خون بداندیشان‌ کافر داشتن کی تواند جز تو کس یک ضربت شمشیر او از عبادت‌های جنّ و انس برتر داشتن کی‌تواند جز توکس در روزکین افلاک را پرخروش از نعرهٔ الله اکبر داشتن کی تواند جز تو کس در عهد مهد از پردلی اژدهایی را به یک قوّت دو پیکر داشتن شه ‌چو اسکندر جوان و خواجه همچون خضر پیر ای سکندر لازمست این خضر رهبر داشتن نه خجل ‌گردم ز مدح او که دانم ذره را نیست امکان مدح مهر چهر خاور داشن @raziolhossein
تا که نَبرد به دین من دشمن دست باید ندهد کسی به اهریمن دست امروز شود دین شما کامل اگر بر دست علی دهید بعد از من دست @raziolhossein
کسم علی ست در آن بی کسی که می خوانند: به عزت و شرف لا اله الا الله @raziolhossein
ای دل به هوای حضرت صاحب باش دلداده ی یار از نظر غایب باش هر وقت دلت گرفت رو کن به نجف دلخوش به علی ابن ابی طالب باش **** توحید،  ولایت علی می باشد اسلام،  محبت علی می باشد سرمایه ی عاقبت بخیری خواهی در سایه ی خدمت علی می باشد‌ @raziolhossein
صدای کیست چنین دلپذیر می‌آید؟ کدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟ صدای کیست که این‌گونه روشن و گیراست؟ که بود و کیست که از این مسیر می‌آید؟ چه گفته است مگر جبرئیل با احمد؟ صدای کاتب و کلک دبیر می‌آید خبر به روشنی روز در فضا پیچید خبر دهید:‌ کسی دستگیر می‌آید کسی بزرگ‌تر از آسمان و هرچه در اوست به دست‌گیری طفل صغیر می‌آید علی به جای محمد به انتخاب خدا خبر دهید: بشیری نذیر می‌آید کسی به سختی‌سوهان،به سختی صخره کسی به نرمی موج حریر می‌آید کسی که مثل کسی‌نیست،مثل او تنهاست کسی شبیه خودش، بی‌نظیر می‌آید خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت خبر دهید به یاران: غدیر می‌آید به سالکان طریق شرافت و شمشیر خبر دهید که از راه، پیر می‌آید خبر دهید به یاران:‌ دوباره از بیشه صدای زندۀ یک شرزه شیر می‌آید خُم غدیر به دوش از کرانه‌ها، مردی به آبیاریِ خاکِ کویر می‌آید کسی دوباره به پای یتیم می‌سوزد کسی دوباره سراغ فقیر می‌آید کسی حماسه‌تر از این حماسه‌های‌سبُک کسی که مرگ به چشمش حقیر، می‌آید غدیر آمد و من خواب دیده‌ام دیشب کسی سراغ منِ گوشه‌گیر می‌آید کسی به کلبۀ شاعر، به کلبۀ درویش به دیده‌بوسیِ عید غدیر می‌آید شبیهِ چشمه کسی جاری و تپنده، کسی شبیهِ آینه روشن‌ضمیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیر عشق همیشه امیر می‌آید به سربلندی او هر که معترف نشود به هر کجا که رَوَد سر به زیر می‌آید شبیه آیۀ قرآن نمی‌توان آورد کجا شبیه به این مرد، گیر می‌آید؟ مگر ندیده‌ای آن اتفاق روشن را؟ به این محلّه خبرها چه دیر می‌آید! بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است به عرصه‌گاه قیامت، اسیر می‌آید بیا که منکِر مولا اگر چه پخته، ولی هنوز از دهنش بوی شیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیرِ عشق همیشه امیر می‌آید @raziolhossein
آنکه را حُبِّ علی نیست به دل، از ما نیست هرکه شد شیفته ی عشق علی ، تنها نیست سائل و ریزه خور و خادمِ درگاهِ توأیم جز علی هیچکسی بر دل ما مولا نیست مدد از حیدر کرار فقط می جوییم أغنیا را غمِ افزون و کمِ دنیا نیست گشته بازنده ی دنیا و قیامت قطعا آنکه بر لوح دلش حُبّ علی پیدا نیست! ما مسلمان شده ی مکتب آلُ اللّهیم زندگی بی علی و آل علی زیبا نیست @raziolhossein
ساقی بریز باده مرا هی به‌ساغرا هی شعله زن به جانم و هی بر دل آذرا زان باده‌ای که خورد از آن باده جبرئیل تا شد امین وحی خداوند اکبرا زان باده‌ای که آدم از آن توبه‌اش قبول زان باده‌ای که نوح شد از وی مبشّرا زان باده‌ای که قطره‌ای از وی به جام ریخت گلشن نمود آذر، بر پور آذرا زان باده‌ای که موسیِ عمران ز جرعه‌اش در دست او عصا شده درّنده اژدرا زان باده‌ای که عیسی مریم چو خورد از آن مستانه شد مصاحب خورشید انورا مور اَر خورد شود چو سلیمان به حشمتا سازد تمام ملک جهان را مسخّرا این باده چیست دانی؟ یا سازمش بیان کز دل رود قرار و برد هوشت از سرا مقصود من ز باده بود حبّ مرتضی سرّ خدا علی،‌ اسدالله حیدرا هی‌هی،کنون که عیدغدیرخم است،‌«قُم»! خم خم بیار باده، نخواهیم ‌ساغرا اندر غدیر خم خبر آمد ز کردگار بر مصطفی که ای به همه خلق مهترا البتّه باید این دم حق را کنی عیان یعنی کنی علی را بر خلق ظاهرا در نصب وی بکوش که آنی‌ست امر حق می‌باید از جهاز شتر ساخت منبرا بر دست گیر دست یدالله و گو به خلق کین بر شماست سید و مولا و سرورا برگو به مؤمنان همه شادی کنید باز بر کوری دو  چشم حسود بد اخترا بندم زبان خامه ز تفسیر این سخن گو بس بود مفصّل و دفتر محقّرا یک ذرّه از محبت حیدر به روز حشر با جرم انس و جن همه گردد برابرا حبّ علی اگر به دل کافر اوفتد گردد شفیع، یکسره بر اهل محشرا بر حنظل از محبت حیدر شود قرین شکّر شود چو حنظل و حنظل چو شکّرا کمتر سخای او به جهان، رزق ممکنات کمتر عطای او به جزا، حوض کوثرا بالله پس از خدا، تو خداوند عالمی نه غالی‌ام تو را وُ نه منکر به داورا در حیرتم خدا به چه می‌شد شناخته گر شخص کاملِ تو نبودش مظهّرا هم دست کردگاری و هم روی کردگار هم سرِّ کردگاری و هم عین داورا باشد کتاب فضل تو چندین هزار باب یک باب او بیان شده در باب خیبرا وصف تو نیست رجعت خورشید آسمان مدح تو، نِی دریدن در مهد اژدرا با یک اشاره شیر فلک بر دری ز هم زیر و زبر کنی به هم این چرخ و چنبرا حکم قضا به امر رضای تو برقرار کار قدر به امر تو گردد مقدّرا بی‌حکم تو نمیرد، یک‌نفس، در جهان بی امر تو نزاید یک طفل مادرا بی اذن تو نبارد یک قطره بر زمین بی رأی تو نیاید از بحر گوهرا بی امر تو نریزد یک برگ از درخت بی حکم تو نخیزد یک مو ز پیکرا بی یاد تو نجنبد جنبنده‌ای ز جا بی قهر تو نسوزد سوزنده‌ اخگرا یک شمّه‌ای ز خُلق تو هر هشت باغ‌خلد یک ذرّه‌ای ز نور تو این هفت اخترا یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی خواندن تو را به یاری از هرچه بهترا هستم دخیل قنبرت ای شاه لافتی! فریاد رس تو ما را فضلاً لِقنبرا شاها! امیدوار چنانم که خوانی‌ام از سُلک چارکران و غلامان آن درا بعد از ثنا به یاد من آمد حسین تو آن تشنه لب، شهید به‌ خون غرق پیکرا لب تشنه بود بر لب شط فرات بود آب فرات یکسره‌اش مهر مادرا بی‌کس حسین،غریب حسین،بی‌نوا حسین نه مادرش به سر،نه پسر،نی برادرا اما برادرش سر و دستش ز تن جدا عباس تشنه کام علمدار لشکرا اما پسر که بود شبیه پیمبرا شد پاره پاره از دم شمشیر و خنجرا کردند تشنه لب همه اصحاب او شهید از کوچک و بزرگ،‌ چه اکبر چه اصغرا اموالشان تمام به تاراج کینه رفت از گوهر و لباس و  زر و زیب و زیورا زن‌های بی‌برادر و و اطفال بی‌پدر یک‌یک سرِ برهنه، ‌نه چادر نه معجرا زینب کجا و مجلس آل زنا کجا زینب کجا و بزم یزید ستمگرا @raziolhossein
گرچه در دفتر من صحبتِ مولاست فقط هر چه گفتم نَمی از ساحلِ دریاست فقط یک «علی» گفتم و عمری‌ست، دهانم عسلی‌ست ذکر شیرینیِ حلوا به مَثَل‌هاست فقط احترامِ همه‌ی خلق، به جایش؛ اما نوکر خانه‌ی آقاست، که آقاست فقط همه‌ی جاذبه‌ها روی زمین معترفند نجفِ اشرفِ مولاست، که زیباست فقط هر که دنبال طلا رفته خبردار شود هر چه گنج است، در ایوانِ مُطَلاّست فقط آی سائل به کجا رو زده‌ای غیرِ حرم ؟! زود برگرد، که حاجات تو اینجاست فقط نه فقط در نجفش؛ در همه جای عالم دستِ گلدسته‌ی مولاست، که بالاست فقط بسکه بر سینه‌ی خود سنگِ علی را زده‌ایم ذکر «حیدر» دمِ دُرّ نجفِ ماست فقط کاش می‌شد قلم عفو، بگیرد دستش برگه‌ی نوکری‌ام گیر یک امضاست فقط @raziolhossein
دست، دستی که به شوق یار بالا می‌رود لحظه‌ی تقدیم جان صدبار بالا می‌رود دست گاهی میثم تمّار می‌سازد ز خود یاعلی می‌گوید و از دار بالا می‌رود گاه؛ دستی بال خواهد داد بر جسم شهید روی نیزه جعفر‌ِطیّار بالا می‌رود - کیست با مرحب بجنگد؟- بین یک لشگر فقط دست‌های حیدر‌کرار بالا می‌رود غیر دست مرتضی دست که در روز غدیر روی دست احمد مختار بالا می‌رود؟! دست باران هر زمان کوتاه باشد از زمین گل نخواهد رُست، تنها خار بالا می‌رود از فراز منبر اسلام بعد از مصطفی شیر حق وقتی نباشد مار بالا می‌رود دست حیدر بسته بود و دست قنفذ باز بود سمت زهرا دست بدکردار بالا می‌رود مانده‌ام آن دست‌و‌بازوی ورم‌کرده چطور در قنوت فاطمه هر‌بار بالا می‌رود؟! @raziolhossein
دوباره موعدِ اتمام حجّت شنیدم گفت پیغمبر به امّت که بعد از من به دستور خداوند؛ علی دارد فقط حقّ ولایت! @raziolhossein
به خنده گفت بگویید رودخانه ی ساکن چه فرق دارد با ذات برکه ی متعفن؟! به خنده گفت در این عرصه ی سراب بگردید کجاست راه نجاتی از این توهم مزمن؟! و بعد گفت نترسید چون که ساحل امنی عطا نمود خداوند کبریای مهیمن نگاه کرد به حیدر ، پیمبرانه سپس گفت کسی که حب تو را دارد از بلا شده ایمن تویی که ساحل امنی تویی که راه نجاتی تویی که دست به دامان توست کافر و مومن و دستهای علی را فشرده بود که می گفت تمام ناشدنی ها به دست های تو ممکن علی امانت من هم تویی و هم قرآن بدون حب تو دین خداست نامتوازن خدا سپرد به ذات علی صفات خودش را علی ست اول و آخر ، علی ست ظاهر و باطن بلال پیش بیا ظهر شد بدان اما بدون نام علی باطل است اذان موذن و ذات آنکه نگفته علی ولی خداست چه فرق دارد با ذات برکه ی متعفن؟! @raziolhossein
گاهی نگاه کن همه جا را هدف کجاست باید به هوش باشی در این جاده، طَف کجاست بعضی خواص را بِنِگر دورِ مصطفی تا پِی بَری به ظاهر و باطن، شرف کجاست تنها علی کنارِ نبی تیغ می‌زند ای اِبنِ تِیمیه تو بگو، ناخَلَف کجاست آنها همیشه پشت نبی حرف می‌زدند معلوم شد در این جَرَیان، آن طرف کجاست این هم مثالِ واضِحی از جایگاهشان واضح ببین که بر روی این موج، کَف کجاست در روزِگارِ سخت مشخص شود فقط نسلِ زنا کجا و امیرِ نجف کجاست دوشِ نبی محل عروجِ علی است، پس... روشن شده که جایِ شَهِ لوکَشَف کجاست مرد آن بُوَد که دیده نگردد به کارِ خِیر حالا ببین میانه‌ی دریا صدف کجاست  @raziolhossein