👤 #استاد_سیدمحمدجواد_شبیری
یکی از کاربران ، سوالی را در مورد فطحی یا امامی بودن اسحاق بن عمار مطرح کردند. (متن سوال)
استاد سید محمد جواد شبیری در پاسخ به این سوال فرمودند: در مورد اسحاق بن عمار یک بحث تاریخی وجود دارد. نجاشی اسحاق بن عمار کوفی الصیرفی را توثیق کرده است. شیخ طوسی اسحاق بن عمار الساباطی را ذکر کرده و او را فطحی ثقه دانسته است.
علامه حلی این دو را یک نفر دانسته و کلام شیخ طوسی و نجاشی را جمع کرده و اسحاق بن عمار را فطحی ثقه دانسته است، زیرا وثاقت متفق عليه است و...
اما شیخ بهایی این دو عنوان را دو نفر دانسته و...
✅ ادامه این مطلب و مباحثه علمی در این موضوع را در لینک زیر دنبال کنید.
🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2831
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢 حدیث شناسی
💠 قرب اسناد
در آن زمان متعارف بود که مشایخ بزرگ اواخر عمرشان غالبا قرب اسناد می نوشتند، مخصوصا اگر خاندان علمی بودند چون در آن زمان تدریجا این رسم شد که اجازه بگیرند حتی برای بچه یک ماهه، فرض کنید مثلا یک ماهه بوده پدرش جز علما بوده رفته از یک پیرمرد هشتاد ساله اجازه تمام کتبش را گرفته است. برای اتصا،ل اجازه را قبول می کردند. از آن استادی که در هشتاد سال قبل مطلبی نقل کرد، می تواند نقل حدیث کند.
ما در نجف که خدمت مرحوم آقای بجنوردی بودیم، حدود بیست و خرده ای سالمان بود، آقای بجنوردی هم هشتاد و خرده ای، ایشان یک قصه ای از مرحوم آقای ادیب اول نقل می کرد می گفتند: من حدود بیست سالم بود، آقای ادیب هم حدود هشتاد سال، باز آقای ادیب نقل می کرد که من بیست سالم بود، پدرم حدود هشتاد سال، آن هم می گفت: در بیست سالگی نادرشاه را دیده بود، یک قصه ای راجع به نادرشاه ، نمی خواهم بگویم.
غرض اینکه گاهی اینگونه می شود که بعضی از آقایان شاید بیست سالشان بود، از یک فرد هشتاد نود ساله نقل می کند، لذا با یک وسائط کمی، آدم می تواند به یک مرحله تاریخی دور دست پیدا کند.
من از مرحوم آقای مرعشی خودم شنیدم راجع به حالات مرحوم آخوند بعد از جریان اعدام مرحوم آقا شیخ فضل الله نوری، ایشان می گفت: چهارده پانزده ساله بودم با پدرم منزل مرحوم آخوند رفتیم و می گفتند: هنوز قیافه آخوند در چشمم است. خب الان از جریان فوت آخوند 112 سال گذشته و از جریان اعدام آقا شیخ فضل الله نوری 114 سال گذشته، ایشان 1327 اعدام شدند، با این قرب اسناد یعنی 114 سال را ما با یک واسطه نقل می کنیم، خب این ها قرب اسناد است.
در زمان سابق این متعارف بوده، مثلاً حسین بن سعید پسری به نام احمد دارد، احمد بن الحسین، خیلی هم جلیل القدر است، دارد که این احمد رَوی عن جمیع مشایخ ابیه إلا فلان. این قاعدتا باید این طور باشد چون حسین بن سعید از اجلاء بوده این پسرش را همراه خود می برده از آن استاد اجازه می گرفته است.
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢رجال و روش فهرستی
💠 أحمد بن عبد الله بن مهران
قال النجاشی: أحمد بن عبد الله بن مهران؛ المعروف بابن خانِبَة: كان من أصحابنا الثقات، لا يعرف له إلا كتاب التأديب، و هو كتاب يوم و ليلة، حسن، جيد صحيح.
اصطلاحا منظور توضیح المسائل امروز ما است
[استاد احتمال می دهند که] این کتاب فقه الرضا صلوات الله علیه متعلق به این آقا باشد و همین کتاب یوم و لیلة باشد و اگر کتاب فقه الرضا صلوات الله علیه مشهور اگر هم برای شلمغانی باشد ریشه هایش به این کتاب التأدیب بر می گردد که توضیحش باید در محل خودش ذکر شود.
#أحمد_بن_عبد_الله_بن_مهران
🔸فهرست اسامی
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢نظام قانونی فقه و اصول [14]
💠 احتمال ورود برخی از قوانین روم باستان به روایات
برخی از قواعدی که امروزه در فقه کاربرد دارد ریشه در قوانین جوامع گذشته دارد، بهعنوانمثال روایت «مَن حازَ مَلِکَ» را مرحوم آقای خوئی ره قبول نمیکند1️⃣ و برخی آن را بهعنوان قانون روم باستان نقل کردهاند. تعبیر «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» در قرن چهارم، رسائل اخوان الصفا2️⃣ آن را به رسولالله (ص) نسبت میدهد،3️⃣ اما [شبیه] این جمله از حکمای یونان نقل شده است. «النَّاسُ مُسَلَّطُونَ عَلَی أَمْوَالِهِم» که بعدها توسط علامه حلی ره و ابن ابی جمهور احسائی (ره) به ائمه (ع) نسبت داده شده است4️⃣ احتمالاً جزو قوانین رم باستان بوده است.5️⃣ «إِقْرَارُ الْعقلاء عَلَی أَنْفُسِهِمْ جَائِزٌ» کم کم تبدیل به روایت میشود. «إِنَّ النَّاسَ فِی سَعَةٍ مَا لَمْ یعْلَمُون» 6️⃣ نیز همینطور. مواردی که «الناس» دارد و نه مسلمون یا مومنون احتمال دارد که در کتابهای حکما و دیگران، ریشههای قانونی داشته بعد به دنیای اسلام رسیده است، الا مواردی که سند روشنی داشته باشد.
1️⃣«اشتهر بين الفقهاء مرسلا أن (من حاز ملک). و قد روی عن النبي (ص) من طرق العامة و من طرق الخاصة أن (من سبق إلی ما لم يسبقه اليه مسلم فهو أحق به) و لکنه ضعيف السند، و غير منجبر بشيء.» مصباح الفقاهة، ج2، ص: 6
2️⃣ . «اخوان الصفا گروهی از اسماعیلیها بودند که سعی کردند علم را وارد دنیای اسلام کنند و در قرن دوم و سوم، عدهای از آثار علمی و دانشمندان را به خودشان نسبت میدهند مثل جابربن حیان. آنها در مباحث علمی زیاد کار کردند. در دنیای اسلام در مقابل بغدادیها هستند که اشعری بودند. به اعتقاد من اصل وجود شخصی به نام جابربن حیان روشن نیست بلکه اسم رمزی است که کتبی را به ایشان نسبت دهند و از این طریق به ائمه: متصل شوند. مجموعهای از امور عجیب و رازآلود را به او نسبت میدهند.»
3️⃣ . رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ج2، ص: 357، ج3، ص: 375، ج4، ص: 193.
4️⃣ . نهج الحق و کشف الصدق، ص: 494 و 504 و 572، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج1، ص: 222
5️⃣ . « «النَّاسُ مُسَلَّطُونَ عَلَی أَمْوَالِهِم» یعنی انسان بر مالش مسلط است و هر کار بخواهد میکند و هر عقدی را بخواهد انجام میدهد! ظاهر کلام سید یزدی; همین است. این شبیه تفکر نظام سرمایه داری در دنیای غرب است و رکن نظام سرمایه داری همین است که هر عقدی و هر قراردادی را میتوانی انجام بدهی، این مبنای عقود رضائی است. اما مرحوم آقای خوئی (ره) میفرمایند: «النَّاسُ مُسَلَّطُونَ عَلَی أَمْوَالِهِم» یعنی شما مسلطید مالتان را به هر نحوی که شارع عقد قرار داده است انجام بدهید، عقد بیع، عقد اجاره و... یعنی محدود به عقود شکلی است، البته با قطع نظر از سند که آقای خوئی; قبول نکردند. این روایت چون سند ندارد، احتیاجی به این بحثها هم ندارد. این کلام را از قرن دوم به یکی از علمای اهل سنت نسبت دادند. ارزش علمی ندارد. در روایات ما علامه; در جایی آورده است: «لقوله» که ظاهراً بعداً یک «ص» اضافه کردند و روایت شده است! سپس از قرن دهم در کتاب عوالی اللئالی به عنوان روایت آمده است. بعد هم آقایان گفتند: نبوی است و عمل مشهور است و جبران شده و... ! صغرا و کبرایش هردو مشکل دارد!»
6️⃣ . عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج1، ص: 424
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
fehrest - madadi.rar
3.6M
💢بررسي طریقۀ فهرستی
💠 تقریرات درس خارج فقه، در خلال بحث اراضی خراجیه مکاسب محرمه، از جلسه 28 ، تاریخ: 28/7/1396 الی جلسه 35، تاریخ 10/8/1396
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢دیدار و جلسه علمی حجت الاسلام عشائری با استاد مددی
(گزارشی از حجت الاسلام عشائری از تحقیق خود پیرامون سیرتاریخی برخی احکام و فرمایشات استاد مددی پیرامون موضوعات متعدد با محوریت سیرتاریخی احادیث/5 اردیبهشت 1401)
چکیده تحقیق حجت الاسلام عشائری :
آیات قرآن و روایات نبوی (سنت پیامبر ص) در مساله حجاب عمومیت دارند و حجاب را برای اماء و حرائر یکسان بیان کرده اند.
تا زمان خلیفه دوم نیز هیچ مستندی که نشان بدهد کنیزان در حجاب ناظری یا ستر صلاتی مستثنی هستند، وجود ندارد.
اولین جرقه های مستثنا شدن کنیزان، در زمان خلیفه دوم آشکار شده است.
در فقه اهل سنت مستثنا بودن کنیزان، به سنت پیامبر یا آیه قرآن مستند نشده است.
ادعا این است که خلیفه دوم در زمانی که در حال ایجاد فاصله طبقاتی بین مسلمانان بود، برای متمایز کردن اماء از حرائر، دستور کشف حجاب آنان را داد و این مساله در فقه فریقین ماندگار شد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢قاعدۀ تبدیل سند
👤مبدع: محقق خویی (رحمة الله علیه)
🔻قاعده:
1. اگر دو فقیه معاصر(همچون شیخ طوسی و نجاشی)، "شیخ روایی" مشترکی داشتند.
2. یکی از دو فقیه(مثلا شیخ طوسی) به "اصلی"(اصول اربعمأة) سندی دارد که از طریق "شیخ رواییِ مشترک" نقل شده ولی در این طریق ضعف هست.
3. فقیه دیگر(مثلا نجاشی) نیز از طریق "شیخ رواییِ مشترک" به آن "اصل" طریق دارد ولی طریق او صحیح است.
🔹بسیار بعید است "شیخ روایی" طریق صحیح را برای شیخ طوسی نیز ذکر نکرده باشد. بنابراین طریق شیخ به آن "اصل" نیز صحیح است. اگر شیخ طریق دیگرش را به اصل بیان نکرده بدان جهت است که طرق مختلف به اصول اربعمأة داشته و برخی را تبرکا در مشیخه یا فهرست ذکر کرده و برخی را اساسا ذکر نکرده است.
🔰قال في معجم رجال الحدیث:
🔸إذا كان طريق الشيخ إلى أحد ضعيفا فيما يذكره في آخر كتابه و لكن كان له إليه طريق آخر في الفهرست و كان صحيحا: يحكم بصحة الرواية المروية عن ذلك الطريق. و الوجه في ذلك أن الشيخ ذكر أن ما ذكره من الطرق في آخر كتابه إنما هو بعض طرقه، و أحال الباقي إلى كتابه الفهرست، فإذا كان طريقه إلى الكتاب الذي روى عنه في كتابيه صحيحا في الفهرست حكم بصحة تلك الرواية.
🔸بل لو فرضنا أن طريق الشيخ إلى كتاب ضعيف في المشيخة و الفهرست و لكن طريق النجاشي إلى ذلك الكتاب صحيح، و شيخهما واحد حكم بصحة رواية الشيخ عن ذلك الكتاب أيضا، إذ لا يحتمل أن يكون ما أخبره شخص واحد كالحسين بن عبيد الله بن الغضائري مثلا للنجاشي مغايرا لما أخبر به الشيخ، فإذا كان ما أخبرهما به واحدا و كان طريق النجاشي إليه صحيحا: حكم بصحة ما رواه الشيخ عن ذلك الكتاب لا محالة و يستكشف من تغاير الطريق أن الكتاب الواحد روي بطريقين، قد ذكر الشيخ أحدهما، و ذكر النجاشي الآخر.[ج 1، ص 78]
🔖مثال: طرق شیخ به کتب علی بن حسن بن فضال اگر چه ضعیف است ولی از آن جا که نجاشی به این کتب طریق صحیح دارد، از قاعدۀ "تبدیل سند" استفاده و طرق شیخ به این کتب را نیز صحیح میدانیم.[ر.ک: موسوعة الامام الخویی، ج 24، ص 152 و 192]
⚠️این قاعده بنابر مبنای گروهی که بخش دوم سند(از کتب اربعه تا صاحبان اصول اربعمأة) را محتاج بررسی سندی می دانند، میتواند قرینۀ بسیار خوبی در تصحیح سند باشد؛ اما مطابق دیدگاه همچون علامۀ مجلسی و استاد معظم، تصحیح بخش دوم (از صاحبان کتب اربعه تا صاحبان اصول وکتب اولیه) مثل بخش اول (اجازات از ما تا صاحبان کتب اربعه) است که اتصال و صحت سند حتمیت نداشته و امری تبرعی است.
📚منابع: جلسۀ 46 درس خارج فقه استاد عندلیب همدانی در سال 96-97 و جلسات 4 تا 7 خارس خارج فقه(قاعدۀ الزام) استاد عندلیب همدانی در سال 1399-1400
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢مؤسّس رسمی علم رجال
✔️ استاد سیّد محمّدجواد شبیری زنجانی:
🔹مؤسس رسمی علم رجال، شعبة بن الحجّاج متوفّی ۱۶٠ ه ق است. هر چند اوّل من تکلّم فی الرجال شعبی است. عمده جرحهای موجود در کلام شعبة بن الحجّاج بر اساس متن شناسی است و حساسیت او بیش از همه بر دو طائفه است: شیعه و خوارج. دو گروهی که به قول آنها از جماعت مسلمین -در دو زاویه کاملا متفاوت- خارج بودند.
🔸شیوه عامّه در جرح و تعدیل
نحوه جرح به این صورت است که ابتدا اعتقاداتی را به عنوان اعتقاد حق برای خود می ساختند، سپس هر چه در این چارچوب نگنجد را باطل می دانستند. در مرحله بعد هر کسی این مضمون را نقل کند، ضعیف است. سپس در اسناد روایات می گردند تا مسئولیت نقل این مضمون باطل را بر عهده چه کسی قرار دهند. گاهی گفته شده: راوی ضعیف است، چون مضمون باطلی را نقل کرده است و در اعتراض بیان شده: در سند، راوی دیگری نیز وجود دارد که شاید او این مضمون را نقل کرده باشد.
🔹اصل این مطلب که با توجّه به دیدگاه های مذهبی، راوی تضعیف می شود، در کتب عامّه متکرّر موجود است و سعه و ضیق تضعیفات و توثیقات آنها وابسته به اعتقادات رجالی است. مثلا افرادی مانند جوزجانی ناصبی است، ولی ابن حِبّان علاقه مند به اهل بیت علیهم السلام است و تضعیف این دو با یکدیگر بسیار تفاوت دارد و همین تفکّرات و چارچوب اوّلیّه باعث شده، تفاوت های جدّی در توثیق و تضعیف داشته باشند. مثال دیگر ابن عَدی است که مجموعه حدیثی مفصلی را جمع کرده و در شرح حال هر راوی، روایات زیادی را نقل کرده است. هدف اصلی او این است که بگوید: این نقل ها باطل است و همین نشان می دهد که راوی ضعیف است.
🔸عدم اعتبار تضعیفات رجالیّون به دلیل مبتنی بودن بر متن شناسی و اجتهاد
شبیه این مطلب در کتب رجال شیعه نیز وجود دارد، البته تکیه اصلی ائمّه رجال بر نکته غلوّ است. به همین دلیل ما به طور کلی تضعیفات را معتبر نمی دانیم که در جای خودش به تفصیل درباره آن صحبت کردیم، امّا حتّی اگر این مبنا را به طور کلّی نپذیریم، در برخی از موارد مانند غلوّ و فساد مذهب، روشن است که تضعیف بر اساس متن شناسی و اجتهاد است و به همین دلیل اعتبار ندارد. / درس خارج فقه، مورخ ۲ آبان ۱۴٠۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 موارد حجیّت قول غیر ثقه و عدم حجیّت قول ثقه
👤 #استاد_سیدمحمدجواد_شبیری
در برخی موارد، قول ثقه نزد عقلا حجت نیست. و همچنین در برخی موارد قول غیر ثقه نزد عقلا حجت تلقی میگردد. تشخیص این موارد وابسته به تشخیص ملاک حجیّت خبر ثقه نزد عقلاست.
ملاک حجیت خبر ثقه در یک موضوع خاص، صدق کلام او در نوع موارد است. صدق در نوع موارد، نزد عقلا قرینه بر صدق او در خصوص این خبر است. در برخی از اخبار، خصوصیاتی وجود دارد که باعث میشود عقلا به این قرینه نوعیه اعتماد نکنند.
برخی از این موارد عبارتند از: ....
📚 درس خارج فقه، ۳۰ بهمن ۱۴۰۱
🔗 ادامه مطلب و مباحثه، در این لینک.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢 غلو (2)
غلو به معناى انحراف فکرى کلّى است که مظهر بزرگ آن، ابوالخطّاب است که مى گفت: امام صادق عليه السلام خداست و من هم پيغمبرم. يک غلو ديگرى هم بوده که ترک واجبات و انجام محرّمات بوده است. اين غلو را سعى کردند به مفضّل هم نسبت بدهند. در کتاب رجال الکشّى آمده: با مفضّل رفتيم به سوى کربلا. قبل از اذان صبح، رفتم تا براى نماز، آماده شوم. به او گفتم: بيا برويم نماز بخوانيم. گفت: من در خانه خوانده ام.
لکن شأن مفضّل، اجلّ است. اين دروغ محض است! يک رساله اى موجود است که مفضّل به امام صادق عليه السلام نوشته که هم در «مختصر البصائر» آمده و هم در «بصائر الدرجات» صفّار و در آخر کتاب، سه ـ چهار صفحه جواب امام آمده است. امام مى گويد: «اين راعمداً اهل جماعت درآوردند که بگويند مفضّل، نمازخوان نبود. اين دروغ است».
آنها آمدند و به مفضّل، اين گونه نسبت ها را دادند، همانطور که معتقديم رابطه اى مخفى بين غلو و اسماعيليه وجود داشته که اين زاويه هم تا حالا بررسى نشده است. من اجمالاً نظرم اين است که درباره خط غلو، بيشتر بررسى شود؛ چون کلينى در اين خط نقش دارد، چه غلو عقايدى و چه غلو عملى؛ يعنى ترک نماز و روزه و چه در لوازم، مثل شعوبيگرى، و تندروى هاى اجتماعى. مثلاً معلى بن خنيس، جزء غلوّ سياسى است. مفضّل بن عمر هم همچنين؛ يعنى هيچ کدام در خط غلوّ انحرافى نيستند.
📚مصاحبه در بزرگداشت مرحوم کلینی ره
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
هدایت شده از سید محمد جواد سید شبیری
اعمال شب نیمه شعبان.pdf
1.36M
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🌼 میلاد قائم آل محمد حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف بر شیعیان و دلدادگان آن حضرت مبارک باد.
🌀 اعمال شب نیمه شعبان
❇️ فضیلت احیای شب نیمه شعبان:
✅ پرفضیلتترین شبها پس از شب قدر
✅ شب فضل و مغفرت الهی که هیچ سائلی را خدا در آن رد نمیکند
✅ حق تعالی شب قدر را برای پیامبر صلوات الله علیه قرار داد و شب نیمه شعبان را برای اهل بیت علیهم السلام
✅ توصیه ائمه علیهمالسلام به شب زندهداری و دعا و ذکر برای نیل به مقام قرب الهی
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سُئِلَ اَلْبَاقِرُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ فَضْلِ لَيْلَةِ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ، فَقَالَ هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ، فِيهَا يَمْنَحُ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْعِبَادَ فَضْلَهُ وَ يَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ فَاجْتَهِدُوا فِي اَلْقُرْبَةِ إِلَى اَللَّهِ فِيهَا فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ آلَى اَللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لاَ يَرُدَّ سَائِلاً لَهُ فِيهَا مَا لَمْ يَسْأَلْ مَعْصِيَةً وَ إِنَّهَا اَللَّيْلَةُ اَلَّتِي جَعَلَهَا اَللَّهُ لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ، بِإِزَاءِ مَا جَعَلَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ لِنَبِيِّنَا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَاجْتَهِدُوا فِي اَلدُّعَاءِ وَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَللَّهِ...
📗 وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۰۶
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
📚 کتابشناسی
🖋 کتب حسین بن سعید
❇️ حقیقت کتاب حسین بن سعید برای ما روشن نیست که آیا مثل تهذیب، مصنَّف بوده است که احادیث صحیح و سقیم را آورده است یا مثل فقیه فقط احادیث مورد قبول خودش را آورده است. در نجاشی راجع به کتب ایشان، تعبیر به مصنَّف شده است که ظاهرا نشان می دهد که احادیث صحیح و سقیم را با هم آورده است؛ لذا یکی از مشکلات در کتبی مثل کتب حسین بن سعید این است که مصنف بوده است و می خواسته است روایات را در بابش جمع کند و معلوم نیست که همه ی آنها در نزد خودش، حجت بوده باشد. اگر کتب ایشان، مصنَّف باشد خیلی ارزش ندارد ولی اگر حجت باشد ارزش دارد.
🎧 درس خارج فقه؛ ۱۳۹۵,۱۲,۲۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
➖گونه شناسی نگاشتههای نخستین رجالی
نگاشتههای نخستین رجالی [یعنی اصول اولیه رجال] را میتوان بر پایۀ نگارشی به چهار گونه بخشبندی کرد:
1⃣ فهرست نگاری : معرفی راویانی که صاحب اثر(کتاب) هستند
👈فهرست شیخ و فهرست نجاشی
2⃣ طبقات نگاری : یعنی معرفی زمان فعالیت راویان(معرفی استاد و شاگردان راوی و ارتباط راوی با امام معصوم) 👈 رجال شیخ و رجال برقی
3⃣: جرح و تعدیل : بیان وثاقت یا ضعف راویان است👈 رجال ابنغضائری
4⃣: پراکنده نگاری : بیان حال راوی طبق احادیث و گزارشاتی که حول راوی بیان شده است👈 رجال کشّی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢رجال
💠 أحمد بن محمد بن داود القمي
در ترجمه او به کتاب قاموس مراجعه شود، بهتر از آقای خویی گفته است. آقای تستری فرمودند احتمالا «محمد» زیادی است و «احمد بن داود» صحیح است. تنها موردی که به این عنوان داریم یک روایت است و یکی رجال شیخ است. نجاشی هم «احمد بن داود» آورده و آقای خویی هم اشاره نکرده است که ممکن است همان باشد. صحیح همان «احمد بن داود» است. از مشایخ قم و شخصیت بزرگواری است از اصحاب مرحوم صدوق پدر (علی بن حسین) است.
في نوادره: در کتب اربعه تنها موردی است که اسم کتابش برده شده است.
رجالالطوسي ص : 413
5984 - 65 - أحمد بن محمد بن داود
يكنى أبا الحسين يروي عن أبيه محمد بن أحمد بن داود القمي أخبرنا عنهما الحسين بن عبيد الله.
يروي عن أبيه: ظاهراً اشتباه شده، باید باشد: «یروی عنه ابنه». چون محمد بن أحمد بن داود از اجلا است کتاب مزار داشته است. [و این أحمد بن داود، پدر اوست.] بنابراین «یروی عنه ابنه» صحیح است یعنی محمد بن احمد از او نقل می کند.
الحسين بن عبيد الله: ابن غضائری پدر است. عنهما هم غلط است.
بعدی را آقای خویی از کتاب تهذیب آورده است، احتیاط کرده جداگانه اورده است:
معجم رجالالحديث ج : 2 ص : 272
861 - أحمد بن محمد بن رباح:
روى: عن محمد بن يزيد بن المتوكل، و روى عنه: حميد بن زياد.
التهذيب: الجزء 6، باب فضل زيارته [ أبو عبد الله الحسين بن علي] ع، الحديث 106.
صحیح، اتحاد ایندو است، که همان احمد بن محمد بن داود قمی است.
در کتاب شیخ طوسی کم دیده ایم که اسم مصدر را بنویسد.
مرحوم نجاشی در احمد بن داود نوشته له کتاب ولی طریق را ذکر نکرده است.
رجال النجاشي ص : 95
235 - أحمد بن داود بن علي القمي
أخو شيخنا الفقيه القمي كان ثقة ثقة كثير الحديث صحب أبا الحسن علي بن الحسين بن بابويه و له كتاب نوادر.
خیلی عجیب است، نشان می دهد که طریق به ایشان نداشته است.
اما طریق شیخ، ابن غضائری است:
فهرست الطوسي ص : 70
87 - أحمد بن داود بن علي
أبو الحسين القمي كان ثقة كثير الحديث و صحب علي بن الحسين بن بابويه. و له كتاب النوادر كثير الفوائد. أخبرنا به الحسين بن عبيد الله عن أبي الحسن محمد بن أحمد بن داود عن أبيه.
درحالیکه نجاشی با ابن غضائری خیلی نزدیک تر است. شیخ ابن غضائری را حدود سه سال درک کرده است ولی نجاشی از بچگی منزل آنها می رفته و با پسرش حسین رفیق و هم درس بوده است. نمی فهمیم که چرا از طریق ابن غضائری نقل نمی کند؟ عبارت را غلط می دیده یا...
أحمد بن محمد بن داود
تحلیل ما این است:
در اجازات اصحاب «احمد بن داود» بوده از طریق ابن غضائری پدر که شیخ هم در فهرست آورده ولی به احتمال قوی خود کتاب «نوادر» هم در بغداد بوده همچنانکه کتاب «مزار» هم موجود بوده است. به احتمال قوی روی کتاب «نوادر» اسم مولف اینگونه بوده: أحمد بن محمد بن داود، که در تهذیب یک مورد از این کتاب آمده است. شیخ طوسی ظاهرا احتیاط کرده همان اسمی که روی کتاب بوده را ذکر کرده است. درحالیکه اجازه ای که از ابن غضائری داشته «احمد بن داود» بوده است.
در حقیقت شیخ دو واقعیت را می خواسته حکایت کند؛ یکی اجازه عام ابن غضائری که «احمد بن داود» بوده و دیگری خصوص این کتابی که موجود بوده است و پشت آن آمده: أحمد بن محمد بن داود.
سرّ اینکه مرحوم نجاشی طریق خود را ننوشته این بوده که اجازه با اسم روی کتاب متفاوت بوده است. اجازه به صورت عام بوده است مثلاً به دویست تا کتاب است.
بنابراین این تفاوت، خطا و اشتباه شیخ نیست بلکه یکی از کارهای مهم او این است که تصحیح نمی کند و این نشان از دقت شیخ طوسی است. این ما هستیم که می گوییم در أحمد بن محمد بن داود، «محمد» زیادی است. شیخ نمی خواسته اجتهاد کند.
بنابراین ظاهراً اینگونه بوده که در اجازه عام: احمد بن داوود و در روی کتاب: أحمد بن محمد بن داود بوده است، لذا در رجال به اسم احمد بن داود و در فهرست به نام أحمد بن محمد بن داود آورده است. در کل تهذیب و استبصار هم همین یک مورد را ذکر کرده است و بیست مورد هم از مزار - که متعلق به پسرش است- آورده است. نجاشی هم تحیر پیدا کرده است، لذا احتیاط کرده و نیاورده است. اگر این ظن ما درست باشد این نهایت دقت شیخ است.
از مجموعه شواهد بدست می آید که آنچه در اجازات بوده درست است یعنی «احمد بن داوود»، هرچند احتمال هردو هست.
#أحمد_بن_محمد_بن_داود
📚http://www.ostadmadadi.ir/persian/book/11527/8710/
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🗓۲۲ ماه شعبان سال ۵۸۸ قمری
🏳رحلت فقیه، رجالی و محدث کبیر
🏳مرحوم ابنشهرآشوب مازندرانی/۱
💠رهبرانقلاب
‼️تکریم چهرههای برجستهی علمی ما درتاریخ، ما را تشویق میکند به اینکه بیشتر به سمت قلّههای علم حرکت کنیم. در آن وقتی که وسایل تعلیم و تربیت، وسایل مسافرت، بسیار محدود و تحصیل علم بسیار دشوار بوده، ما شخصیّتهایی مثل ابن شهرآشوب داریم؛ حالا از قبیل ابن شهرآشوب صدها عالم بزرگ در تاریخِ ما و در میراث علمی ما ثبت و ضبط شدهاند. این بزرگوار در آن شرایط از شخصیّتهای بزرگ، از اساتیدی مثل طبرسیِ صاحب مجمع البیان، طبرسیِ صاحب احتجاج، عبدالجلیل رازی قزوینی، سیّد فضل الله راوندی، قطب الدّین راوندی، ابوالمکارم ابن زهره، زمخشری استفاده کرده؛ یعنی رفته پیش اینها و علم آموخته. ایشان کتاب ربیع الابرارِ معروف زمخشری را پیش خودِ زمخشری خوانده و اجازهی روایت آن کتاب را گرفته. یعنی در آن دوران بسیار دشوار- در این صد سال که عمر کرده ایشان، خب عمر طولانی و خوبی بوده- حقیقتاً استفاده کرده این مرد بزرگ از این عمر طولانی برای کسب علم؛ لذا ایشان فقیه بود، محدّث بود، رجالی بود، شاعر بود، منشی بود، ادیب و خوش محاوره بود-آنچه که دربارهی او نوشتهاند اینها است- یک شخصیّت جامع الاطرافِ این جوری؛ این برای ما درس آموز است، برای جوانان ما درس آموز است؛ هم افتخار میکنیم به آن گذشته، هم تشویق میشویم که بیاموزیم. ۹۲/۷/۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🗓۲۲ ماه شعبان سال ۵۸۸ قمری
🏳رحلت فقیه، رجالی و محدث کبیر
🏳مرحوم ابنشهرآشوب مازندرانی/۲
💠رهبرانقلاب
‼️یک کار لازمی وجود دارد که در مورد ابن شهرآشوب علی الظّاهر تا حالا انجام نگرفته و آن مستند کردن یا مُسند کردن روایات او است. ایشان مثلاً فرض کنید در مناقب این همه روایت نقل کرده؛ هیچ کدام اینها سند ندارد، در حالی که این شخصِ بزگوار از شیخ طوسی گاهی به یک واسطه و گاهی به دو واسطه نقل میکند؛ یعنی گاهی نقل میکند از پدرش و او از استادش و او از شیخ طوسی، گاهی هم نقل میکند از جدّش یعنی شهرآشوب و او از شیخ طوسی؛ یعنی اینقدر سند او به شیخ طوسی نزدیک است. خیلی خب، افرادی بنشینند، تنقیح کنند طُرُق ابن شهرآشوب را؛ یعنی اگر بتوانند بنشینند طرق ابن شهرآشوب را- که خود او البتّه در معالم العلماء مبالغی از اینها را ذکر کرده- به مشایخ روایتی مثل شیخ طوسی، که حالا طرق شیخ طوسی به ائمّه کاملاً معلوم و روشن است، معلوم کنند و تصحیح کنند، همهی این روایاتی که در کتاب مناقب هست یا بسیاری از این روایات، مستند خواهد شد؛ همهی این روایاتی که الان مُرسلات است، مُسندات خواهد شد؛ این کار بسیار مهمّی است. این را باید البّته بسپرید به جمعِ فاضلِ حدیث دان و رجال شناس و رجال دان در قم، که بنشینند ان شاء الله این کار بزرگ را هم انجام بدهند. ۹۲/۷/۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 توثیق سهل بن زیاد
👤 #آیت_الله_العظمی_شبیری_زنجانی مد ظله العالی
#سهل_بن_زیاد در سند ۱۸۳۳ روایت از کافی واقع شده است، در نتیجه توثيق یا #تضعیف او ثمره زیادی دارد.
«#نجاشی» و «شیخ طوسی در فهرست» او را تضعیف کرده اند. شیخ طوسی در رجالش او را توثيق کرده است.
آیت الله شبیری زنجانی می فرماید: به نظر ما او از ثقات است؛ چرا كه مرحوم كلينى در «كافى» روايات فراوانى را از «عدة من اصحابنا عن سهل بن زياد» روايت نموده است و اين نشانه اعتماد #كلينى بر اوست. و اينكه بعضى او را تضعيف كردهاند به جهت نقل روايات #غلو آميز توسط او بوده است، در حالى كه...
📚 درس خارج فقه، پاییز ۱۳۸۴(کتاب نکاح، ج۲۱، ص ۶۸۳۵)
✅ ادامه این مطلب و مباحثه علمی در این موضوع را در لینک زیر دنبال کنید 👇👇
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2777
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
✳️ #فصل_الخطاب(1)
✔️ آیت اللّه شبیری_زنجانی(حفظه الله):
🔸 مرحوم حاج میرزا حسین نوری صاحب «#مستدرک» بسیار محقّق و عظیم الشأن بود .
🔹 «خاتمه مستدرک» ایشان در علم #رجال ، بسیار پُرفایده است. نزد اهل تحقیق،این کتاب بسیار ارزشمند است .
🔸 ممکن است منشأ قضاوت مخالفان ، بازتاب «#فصل_الخطاب» ایشان باشد که آن نیز درست فهم نشده است .
🔹 استناد «فصل الخطاب» به حاجی نوری قطعی است .
📚 جرعهای از دریا ج3 ص 335 و 334
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🆘 أحمد بن محمد بن داود القمي
در ترجمه او به کتاب قاموس مراجعه شود، بهتر از آقای خویی گفته است. آقای تستری فرمودند احتمالا «محمد» زیادی است و «احمد بن داود» صحیح است. تنها موردی که به این عنوان داریم یک روایت است و یکی رجال شیخ است. نجاشی هم «احمد بن داود» آورده و آقای خویی هم اشاره نکرده است که ممکن است همان باشد. صحیح همان «احمد بن داود» است. از مشایخ قم و شخصیت بزرگواری است از اصحاب مرحوم صدوق پدر (علی بن حسین) است.
في نوادره: در کتب اربعه تنها موردی است که اسم کتابش برده شده است.
رجالالطوسي ص : 413
5984 - 65 - أحمد بن محمد بن داود
يكنى أبا الحسين يروي عن أبيه محمد بن أحمد بن داود القمي أخبرنا عنهما الحسين بن عبيد الله.
يروي عن أبيه: ظاهراً اشتباه شده، باید باشد: «یروی عنه ابنه». چون محمد بن أحمد بن داود از اجلا است کتاب مزار داشته است. [و این أحمد بن داود، پدر اوست.] بنابراین «یروی عنه ابنه» صحیح است یعنی محمد بن احمد از او نقل می کند.
الحسين بن عبيد الله: ابن غضائری پدر است. عنهما هم غلط است.
بعدی را آقای خویی از کتاب تهذیب آورده است، احتیاط کرده جداگانه اورده است:
معجم رجالالحديث ج : 2 ص : 272
861 - أحمد بن محمد بن رباح:
روى: عن محمد بن يزيد بن المتوكل، و روى عنه: حميد بن زياد.
التهذيب: الجزء 6، باب فضل زيارته [ أبو عبد الله الحسين بن علي] ع، الحديث 106.
صحیح، اتحاد ایندو است، که همان احمد بن محمد بن داود قمی است.
در کتاب شیخ طوسی کم دیده ایم که اسم مصدر را بنویسد.
مرحوم نجاشی در احمد بن داود نوشته له کتاب ولی طریق را ذکر نکرده است.
رجال النجاشي ص : 95
235 - أحمد بن داود بن علي القمي
أخو شيخنا الفقيه القمي كان ثقة ثقة كثير الحديث صحب أبا الحسن علي بن الحسين بن بابويه و له كتاب نوادر.
خیلی عجیب است، نشان می دهد که طریق به ایشان نداشته است.
اما طریق شیخ، ابن غضائری است:
فهرست الطوسي ص : 70
87 - أحمد بن داود بن علي
أبو الحسين القمي كان ثقة كثير الحديث و صحب علي بن الحسين بن بابويه. و له كتاب النوادر كثير الفوائد. أخبرنا به الحسين بن عبيد الله عن أبي الحسن محمد بن أحمد بن داود عن أبيه.
درحالیکه نجاشی با ابن غضائری خیلی نزدیک تر است. شیخ ابن غضائری را حدود سه سال درک کرده است ولی نجاشی از بچگی منزل آنها می رفته و با پسرش حسین رفیق و هم درس بوده است. نمی فهمیم که چرا از طریق ابن غضائری نقل نمی کند؟ عبارت را غلط می دیده یا...
أحمد بن محمد بن داود
تحلیل ما این است:
در اجازات اصحاب «احمد بن داود» بوده از طریق ابن غضائری پدر که شیخ هم در فهرست آورده ولی به احتمال قوی خود کتاب «نوادر» هم در بغداد بوده همچنانکه کتاب «مزار» هم موجود بوده است. به احتمال قوی روی کتاب «نوادر» اسم مولف اینگونه بوده: أحمد بن محمد بن داود، که در تهذیب یک مورد از این کتاب آمده است. شیخ طوسی ظاهرا احتیاط کرده همان اسمی که روی کتاب بوده را ذکر کرده است. درحالیکه اجازه ای که از ابن غضائری داشته «احمد بن داود» بوده است.
در حقیقت شیخ دو واقعیت را می خواسته حکایت کند؛ یکی اجازه عام ابن غضائری که «احمد بن داود» بوده و دیگری خصوص این کتابی که موجود بوده است و پشت آن آمده: أحمد بن محمد بن داود.
سرّ اینکه مرحوم نجاشی طریق خود را ننوشته این بوده که اجازه با اسم روی کتاب متفاوت بوده است. اجازه به صورت عام بوده است مثلاً به دویست تا کتاب است.
بنابراین این تفاوت، خطا و اشتباه شیخ نیست بلکه یکی از کارهای مهم او این است که تصحیح نمی کند و این نشان از دقت شیخ طوسی است. این ما هستیم که می گوییم در أحمد بن محمد بن داود، «محمد» زیادی است. شیخ نمی خواسته اجتهاد کند.
بنابراین ظاهراً اینگونه بوده که در اجازه عام: احمد بن داوود و در روی کتاب: أحمد بن محمد بن داود بوده است، لذا در رجال به اسم احمد بن داود و در فهرست به نام أحمد بن محمد بن داود آورده است. در کل تهذیب و استبصار هم همین یک مورد را ذکر کرده است و بیست مورد هم از مزار - که متعلق به پسرش است- آورده است. نجاشی هم تحیر پیدا کرده است، لذا احتیاط کرده و نیاورده است. اگر این ظن ما درست باشد این نهایت دقت شیخ است.
از مجموعه شواهد بدست می آید که آنچه در اجازات بوده درست است یعنی «احمد بن داوود»، هرچند احتمال هردو هست.
#أحمد_بن_محمد_بن_داود
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
✔️ مرحوم كشي روايت كرده كه فضل بن شاذان بر ابن ابي عمير وارد شد، در حالي كه او در سجده بود و سجده را بسیار طول داد. چون سر از سجده برداشت، صحبت از طولِ سجده به ميان آمد. ابن ابي عمير گفت: اگر سجده جميل بن دراج را ميديدي سجده مرا طولاني نمي شمردي، همانا من روزي نزد جميل بن دراج رفتم و او را در سجده يافتم. او سجده خود را بسيار طول داد. چون سر از سجده برداشت، گفتم: سجده را طولاني نموديد! جميل گفت: اگر سجده «معروف بن خرّبوذ» را ديده بودي، سجده مرا سهل مي شمردي.
📚 اختيار معرفة الرجال
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔸بود و نمود ابان بن تغلب
🔹محمدباقر ملکیان
در بين أصحاب اماميه (زاد الله شوکتهم ورفع درجتهم) شايد کمتر کسی به پايه وجايگاه ابان بن تغلب رسيده باشد: از طرفی سه امام را درک کرده است واز آنها روايت کرده است ، از طرف ديگر شيعه ای است شناخته شده با جايگاه رفيع علمی، آن سان که حتی اهل سنّت نمی توانند روايات او را دور بريزند بلکه برای پذيرش رواياتش دست به توجيه می زنند ، از طرفی کثير الرواية است آن گونه که امام صادق عليه السلام (به سند معتبر) می فرمايند: ابان سی هزار روايت از من نقل کرده است ، و.... اين جايگاه چنان است که مرگ او بر همه شيعه گران است ، و قلب امام صادق عليه السلام را به درد می آورد . اما:
1. در کتب روايی شيعه، روايات او زياد نيست، بلکه در قياس با خيلی از روايانی که جايگاه و منزلت او را ندارند، بسيار ناچيز است!
2. اکثر روايات او با سند ضعيف بدست ما رسيده است!
3. در عمل، ابان هيچگاه جايگاه راويانی امثال زراره و محمد بن مسلم و أبو بصير را نيافت!
آيا اين موارد به خاطر معاشرت فراوانی است که او با اهل سنت داشته، وموجب شد عملاً مورد بی مهری اصحاب اماميه قرار بگيرد؟
يا با توجه به روايتی از امام صادق عليه السلام ، راويان امامی، هر آنچه را از ابان شنيدند، مستقيماً آن را از امام صادق عليه السلام نقل کرده اند؟
يا با توجه به شباهت او با ابان بن عثمان در برخی جهات، روايات ابان بن تغلب به ابان بن عثمان نسبت داده شده؟
هر کدام از اين احتمالات، شواهدی دارد، والبته تأثيراتی در نگاه ما به فقه و حديث و نيز منازعات جاری بين شيعيان. اميدوارم فرصتی بيابم ودر اين باره بيشتر بنويسم؛ لعلّ الله يحدث بعد ذلك أمراً.
دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:
https://malekian.kateban.com/post/5311
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 مروی عنه #مشایخ_ثلاث:
🔹 تقریب:
تمام مروی عنه های مشایخ ثلاث (احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، صفوان بن یحیی، محمّد بن ابی عمیر) ثقه هستند؛ زیرا به شهادت شیخ طوسی در عدّۀ الاصول معروف بین اصحاب این بوده که اینها از غیر راویان ثقه روایت مسند یا مرسلی نقل نمیکنند. (عدۀ الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص154)
🔹 اشکالات (معجم رجال الحديث، ج1، ص63 تا 66)
1️⃣ اشکال اول:
عبارت «لایروون و لایرسلون الا عمّن یوثق به»، از جانب شیخ طوسی (ره) بوده و به #اجتهاد ایشان بر می گردد و اثری از این مطلب در میان دیگر رجالیون متقدّم یافت نمی شود. بنابراین برای ما حجّت نیست. و منشأ این ادّعا، کلام کشّی در مورد اصحاب اجماع است؛ یعنی شیخ (ره) از کلام کشّی چنین برداشت نموده که اصحاب اجماع از جمله این سه نفر تنها از ثقات روایت می نمایند.
شاهد این مطلب این است که در عبارت شیخ طوسی (ره) کلمه «غیرهم» نیز به این سه نفر عطف شده است. از سوی دیگر کلام #کشّی در مورد اصحاب اجماع هیچ دلالتی بر توثیق مرویّ عنه یا موثوق الصدور بودن روایت ندارد.
🔸 جواب:
اوّلاً بسیاری از کتب رجالی به دست ما نرسیده است و ثانیاً شواهدی از کلمات دیگران بر این مطلب یافت می شود. همانطور که #نجاشی کدر ترجمه ابن ابی عمیر می نویسد:«أصحابنا يسكنون إلى مراسيله» (رجال النجاشي، باب الميم، ص326)
بنابراین نمی توان به نحو قطع یا اطمینان گفت این عبارت شیخ (ره) برگرفته از عبارت کشّی در مورد اصحاب اجماع است.
2️⃣ اشکال دوّم: شیخ #طوسی (ره) خود در تهذیب و استبصار در موارد متعدّدی به مرسلات ابن ابی عمیر عمل نکرده و به خاطر مرسل بودن آن را حجّت ندانسته است.
🔸 جواب:
اوّلاً آن موارد، موضع تعارض روایات است و ثانیاً مرسل ابن ابی عمیر در مقابل تعدادی روایت مسند صحیح السند واقع شده است. شیخ (ره) در چنین فضایی مرسل ابن ابی عمیر را توجیه یا طرح نموده است. پس عملکرد ایشان در تهذیب و استبصار هیچ منافاتی با ادّعایشان در مورد اینکه ابن سه تنها از ثقات نقل روایت می نمایند ندارد.
3️⃣ اشکال سوّم: اگر اصحاب هم به روایات این سه نفر عمل می کردند، معلوم نیست به دلیل این بوده باشد که این سه فقط از ثقه نقل روایت می نمودند، بلکه چه بسا آنها اصالة #العداله ای بودند و روایت هر امامی ای را که ظاهر الفسق نباشد، می پذیرفتند.
🔸جواب:
اوّلاً عدّه ای از متقدّمین اصاله العداله ای بوده اند نه همه آنها و ثانیاً همین تعبیر «یوثق به» در عبارت شیخ بیانگر این است که برای آنها وثاقت اعتبار داشته است، نه چیز دیگری.
4️⃣ اشکال چهارم: اینکه این سه نفر فقط از ثقات نقل روایت می نمایند قابل اثبات نیست، مگر اینکه خود آنها چنین ادّعایی را مطرح نموده باشند و در جایی نقل نشده است که این سه نفر چنین ادّعایی کرده باشند و راه دیگری برای کشف چنین مطلبی نداریم.
🔸 جواب:
تنها راه اثبات وثاقت مرویّ عنه این سه نفر، تصریح خود آنان به این مطلب نیست؛ بلکه ممکن است اصحاب از مجموع روایات آنها و شأن و منزلت ایشان، به این جمع بندی رسیده باشند. از قضا شیخ طوسی (ره) نیز چنین تعبیری دارد که:«... من الثقات الذين عرفوا بأنهم لا يروون و لا يرسلون إلا عمن يوثق به».
5️⃣ اشکال پنجم: بسیاری از افرادی که این سه از آنها نقل روایت نموده اند در رجال تضعیف شده اند و از جمله تضعیف کنندگان، شیخ طوسی (ره) در کتب رجالی خود است.
🔸جواب:
با توجّه به پاسخ به اشکالات فوق و اثبات چنین قاعده ای در مورد این سه نفر، مروی عنه این سه یا وثاقتشان اثبات شده است یا ضعیفند و یا غیر آن یعنی مجهول یا مهمل. صورت اوّل که روشن است. در صورت دوّم یعنی مواردی که راوی در کتب رجالی تضعیف شده باشد، با توجه به این عبارت، بین تضعیف و توثیق، تعارض حاصل می شود مانند موارد متعدّد تعارضات رجالی، که در صورت نبود مرجّح به تساقط می انجامد. امّا در صورت سوّم یعنی مجهول یا مهمل بودن راوی، مطابق این عبارت شیخ ره، آن راوی توثیق می گردد. بنابراین این موارد نقض، قاعده را از دست ما نمی گیرد و آن را از حجیّت ساقط نمی کند.
📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی #عندلیب (دام عزه) در مدرسه شهیدین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
هدایت شده از سید محمد جواد سید شبیری
✅نظر آیت الله شبیری زنجانی درباره کلام شیخ صدوق ره درباره #شب_قدر
🔹 شیخ #صدوق متفرداتی دارد که نظر شخصی خود اوست و در جای دیگری نیامده است. از جمله گفته که مستحب است احیای شبهای بیست و یکم و بیست و سوم رمضان برای مذاکره علم باشد و این افضل است. او این را نسبت به کسی نمیدهد و نه در کتاب «ثواب الاعمال» و نه در «کتاب من لایحضره الفقیه» که مهمترین کتابش است و کتاب فتوایی هم هست چیزی نقل نکرده است. در کتاب «امالی» هم از ادله خودش استفاده کرده و گفته که مذاکره علم افضل است. پس چون حدیثی در کار نیست و شمالفقاهه خود ایشان است، برای ما حجت نیست.
درست است که کلیاتی از ثواب علم آمده است، ولی نگفتهاند در این شبهای #قدر افضل از بقیه اعمال است. پس این دعاها که خوانده میشود باید محفوظ شود و نباید متروک شود. نباید طلبه از اینها جدا شود.
💬 آیت الله شبیری زنجانی
🔺گعده شب ۲۰ رمضان ۱۴۳۷ (تیر ۱۳۹۵)
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/shobeiri
https://eitaa.com/shobeiri
🗓۲۷ رمضان سال ۱۱۱۱ق
🏳رحلت علامه مجلسی/۸
💠رهبرانقلاب
‼️حدیث را نباید از حیز اعتبار در کنار قرآن انداخت. البته «حدیث» که میگوییم، هر حرفی که هر کسی نقل کرده، نیست. اهل فن، تعریف حدیث را میدانند. وقتی انسان بخواهد استناد کند، دنبال اعتبار حدیث میگردد. ارکان حدیث باید تام و تمام باشد تا این حدیث، اعتبار داشته باشد: از لحاظ سند، از لحاظ متن، از لحاظ عدم تناقض با قرآن، و از لحاظ نداشتن تعارض با محکمات احادیث و.... آنچه که محصَّل همه است، آن، حدیث است و خیلی ارزش والایی دارد. منبع عجیبی است. یکی از همین دوستانی که در عوالم قرآن - و فقط قرآن - سیر میکرد، سر یک قضایایی یک اختلافنظرهایی بین ما بود که بحثهایی با هم میکردیم. بعد از چندی پیش من آمد و گفت: «آقا! من اخیراً با بحار آشنا شدهام. عجب مطالبی دارد!».درحالیکه بحار، جامع احادیث شیعه است و واقعاً جزو منابع درجه یک شیعه است؛ یعنی بحار، واقعاً از لحاظ اهمیت در سطح بالا قرار دارد؛اما این به آن معنا نیست که همه احادیثش احادیث معتبری است.بنای مجلسی هم بر این نبوده است.احادیث عجیب و غریب و غیر معتبر هم در بحار هست؛ امّا باز هم این کتاب، کتاب بسیارارزندهای است. مجلسی بدون تردید در باب حدیث، جزو مؤلّفان درجه یکِ شیعه است؛ امااین به معنای آن نیست که مطالب او همهاش درجه یک باشد. آن آقا بحار را دیده بود. حالا هم اگر به کافی و منلایحضر و کتب معتبرتر مراجعه میکرد، طبعاً یک چیزهای بالاتری راهم پیدامیکرد؛ یعنی احادیث، گنجینههای عجیبی است. بینهایت نکته در این احادیث وجود دارد.
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri