❓چه شد که سوژه «تاکسی دایموند ۵۳» به دستتان رسید؟
- زمانی که ناظر ادبی و سرویراستار انتشارات ستارگان درخشان بودم، کتابهای مختلفی به دستمان میرسید و بازبینیشان میکردیم تا ببینیم قابلیت انتشار دارد یا خیر. روزی دستنوشتهای به دستمان رسید شامل خاطرات خودنوشتهی فردی که بسیار جذاب بود؛ اما حالت داستانی نداشت...
💎🚖
🎤 بخشی از گفتوگوی #اصفهان_زیبا با نویسندهی کتاب «تاکسی دایموند ۵۳»، محمد مجید عمیدی مظاهری به بهانهی انتشار کتاب اولش..
📰 متن کامل را از اینجا مطالعه کنید:
👉http://isfahanziba.ir/26951
#دفاع_مقدس #ستارگان_درخشان
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
💬 کتاب #دختر_شیرینی_فروش، خاطرات همسر شهید حسین آقادادیه...
امروز برای کاری، داشتم مرورش میکردم تا خلاصهای از کتاب بنویسم.
مدتی نه چندان دور هنوز ذهنمان مشغول این بود که خاطرات رزمندههای دوران #دفاع_مقدس را بدانیم، بعد کتابهای خاطرات شهدای مدافع حرم به دستمان رسید.
بعد داشتیم به جمع کردن روایت مردم غزه و لبنان و سوریه میپرداختیم...
و حالا خودمان و روایتهایمان شده است بخشی از تاریخ...
و چقدر آن اندوختهای که از خواندن آن کتابها به دست آوردیم، به این روزهایمان جان و معنا میدهد.
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○
39.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️ ببینید
🔻بزرگ شدهایم، به اندازهی..
💬 روزهای اول که سروصداها شروع شد زندگی جور دیگری شد برایمان. خودمان هم یک جور دیگری شده بودیم. فاطمهیاس با هر صدایی رنگ از صورتش میپرید. یک وقتهایی گریهاش میگرفت. حبیب و هانی نمیدانم چه تصویری از اسرائیل در ذهنشان ساخته بودند...
📝 روایت #آتنا_حسینی
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
@shiraazeh_ir
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞️ ببینید 🔻بزرگ شدهایم، به اندازهی.. 💬 روزهای اول که سروصداها شروع شد زندگی جور دیگری شد برایما
45.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️ ببینید
🔻نه داداش گازوئیل زدی!
💬 ...صدای افتادن دیگی زن را به وحشت میاندازد و جیغ میزند. مرد به سمت همسرش میدود.
مشعباس بیحوصله میگوید: نترس زن یه دیگ بود خورد زمین.
زن نفس نفس میزند. مرد رو به مش عباس میگوید: شما این سر دنیا بی سر و صدا نشستید به همه دنیا فحش میدید -به عکس کوچکی از رهبری که با پونز به دیوار کوبیده شده اشاره می کند- ما موشک ها و بمبهاش را میخوریم. حق ترسیدن هم نداریم؟...
📝 روایت #حسین_نجاتی
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
📺 پخش شده از شبکه ۲ سیما:
https://B2n.ir/wg3025
@shiraazeh_ir
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞️ ببینید 🔻نه داداش گازوئیل زدی! 💬 ...صدای افتادن دیگی زن را به وحشت میاندازد و جیغ میزند. مرد
31.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید
🔻نفس عمیق
💬 دارم نفس میکشم، توی بهشت، یک نفس عمیق. اینجا همیشه همین طوریام موقع بازدم همه دردها، غصه ها و غرغرها، را میدهم بیرون. اینجا وسط بهشت همهی آتش درونم دود میشود و میرود هوا. دیگر هیچ چیزی باقی نمیماند از دردهایم، همه چیز گل و بلبل میشود، آینه میشود و نور. مثل آینهکاریهای بالای سرم...
📝روایت #زینب_سنجارون
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
📺 پخش شده از شبکهی ۲ و ۴ سیما:
https://B2n.ir/sd6990
@shiraazeh_ir
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞 ببینید 🔻نفس عمیق 💬 دارم نفس میکشم، توی بهشت، یک نفس عمیق. اینجا همیشه همین طوریام موقع بازدم
13.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید
🔻سربازان دهه نودی
💬 هنوز گیج خوابم. مینشینم وسط رختخواب. اما شوک خبر نمیگذارد بخوابم. با همان چشمهای پف کرده گروهها و کانالهایم را چک میکنم. خبر درست است. یک روز مانده به عید غدیر عزادارمان کردهاند. سرداران و فرماندهانمان را شهید کردهاند.
خشم از اسرائیل قویتر از همیشه چنگ انداخته بیخ گلویم...
📝روایت #زینب_جلوانی
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
📺پخش شده از شبکهی ۲ سیما:
https://B2n.ir/tn5617
@shiraazeh_ir
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞 ببینید 🔻سربازان دهه نودی 💬 هنوز گیج خوابم. مینشینم وسط رختخواب. اما شوک خبر نمیگذارد بخوابم.
24.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید
🔻آنها میخواستند ما را از هم جدا کنند
💬 توی گلستان شهدا نشستهام روی یه سکو. با اینکه آمدهام تشییع ولی نمیتوانم مدفن شهدا را ببینم. از بس شلوغ است. انگار رفته باشی توی باغ رضوان برای مراسم تدفین. همهجور قیافهای پیدا میشود. مثل راهپیمایی نیست که دوربین صدا و سیما بخواهد بگردد و چند تا بدحجاب پیدا کند و زوم کند رویشان...
📝روایت #زینب_عطایی
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
@shiraazeh_ir
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞 ببینید 🔻آنها میخواستند ما را از هم جدا کنند 💬 توی گلستان شهدا نشستهام روی یه سکو. با اینکه آ
24.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید
🔻رفاقت از نو
💬 نوتیفیکشن اینستاگرامم اسم سمیرا را نشان داد..
پوف کلافه کنندهای کشیدم.
دوباره اتفاقی در کشور افتاده بود و دوستم جواب همه چیز را از من میخواست.
من دوست مخالف با عقاید و اعتقادات خودم زیاد دارم.
با خیلیهایشان در سکوت عقایدی هستیم و دوستیمان را ادامه میدهیم، با خیلیهای دیگر کل کل میکنیم و بحث میکنیم. آخرش هم با استیکر بوس و قلب دوستیمان را پیوند میدهیم...
📝روایت #فاطمه_آقاجانی از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه @shiraazeh_ir #روایت_ایران ○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞 ببینید 🔻رفاقت از نو 💬 نوتیفیکشن اینستاگرامم اسم سمیرا را نشان داد.. پوف کلافه کنندهای کشیدم. د
18.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید
🔻وطن ای هستی من..
💬 آنقدر دور و برش پُر بود از نق نق که ناخودآگاه رویش تأثیر گذاشته بود.
من فقط سعی میکردم منطقی رفتار کنم و با همراهیاش بتوانم آنچه از اوضاع و احوال درک میکنم بگویم. مهمتر از همه حس اعتمادش بود به من. اینکه احساس کند من واقعگرا هستم نه متعصب جانبدار...
📝روایت #سمیرا_مختاری
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
@shiraazeh_ir
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞 ببینید 🔻وطن ای هستی من.. 💬 آنقدر دور و برش پُر بود از نق نق که ناخودآگاه رویش تأثیر گذاشته بود.
18.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید
🔻جنگ تحمیلی دوم
💬 من روستا زاده هستم و به قول شهریها دهاتی!
دست روزگار من را به شهر کشاند و به قول روستاییها بچه شهری شدم
این روزها خیلی از همین شهریها به روستاها پناه آوردهاند. فکر میکنند آنجا در امان هستند یا حداقل خطر کمتری آنها را تهدید میکند...
📝روایت #فاطمه_سادات_حسینی
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
@shiraazeh_ir
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞 ببینید 🔻جنگ تحمیلی دوم 💬 من روستا زاده هستم و به قول شهریها دهاتی! دست روزگار من را به شهر کش
25.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید
🔻بوووم! مثل شیشهٔ شیرهٔ گوشت!
💬 دیشب به کلهام زد برای فرشته خانم، زن همسایهمان شیرهی گوشت بپزم. تازگیها فارغ شده. نوزادش بیقرار است و از کلهی سحر تا کلهی سحر بعدی بیتابی میکند. آن وسطها هم از خستگی یکی دو ساعت با هم بیهوش میشوند.
فرشته خانم آنقدر این چند وقت به خودش نبوده و غذای درست و حسابی نخورده که رنگ صورتش کانه گچ دیوار!...
📝 روایت #مریم_بهادری
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
@shiraazeh_ir
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎞 ببینید 🔻بوووم! مثل شیشهٔ شیرهٔ گوشت! 💬 دیشب به کلهام زد برای فرشته خانم، زن همسایهمان شیرهی
22.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ببینید
🔻زندگی و جنگ
💬 عصر رفتیم خانهٔ آقاجون. دالان و حیاط را آب و جارو کرده بودند. بوی نم کاهگل بلند شده بود. صدای بوق مانند و کورکور بوقلمونها از توی طویله قدیمی شنیده میشد. توی ایوان حصیر و پتو پهن کرده بودند. زنعموها و عمه و دخترعموها هم بودند. سینی استیل چای را وسط حصیر گذاشته بودند و نشسته بودند به قرآن و دعا خواندن. هر کس برای خودش میخواند.
یکی «انعام»، یکی «مؤمنون»، یکی «عاشورا». عمه گفت تو «یس» بخوان.
برای رفع حاجت و تمام شدن سفره جنگ.
📝 روایت #هاجر_دهقانی
از #دفاع_مقدس ۱۲ روزه
@shiraazeh_ir
#روایت_ایران
○● @revayat_khane ●○