eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
250 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
نواب مرا مجذوب خودش کرد یادی از در بیان مقام معظم رهبری/۱ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 من شاید پانزده یا شانزده سالم بود که مرحوم «نوّاب صفوی» به مشهد آمد. مرحوم نواب صفوی برای من، خیلی جاذبه داشت و به کّلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کسی هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوی میشد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود. من میتوانم بگویم که آن‌جا به طور جدّی به مسائل مبارزاتی و به آنچه که به آن مبارزه سیاسی میگوییم، علاقه‌مند شدم. البته قبل از آن، چیزهایی میدانستم. زمان نوجوانىِ ما با اوقات «مصدّق» مصادف بود. من یادم است در سال ۱۳۲۹ وقتی که مصدّق تازه روی کار آمده بود و مرحوم «آیةاللَّه کاشانی» با او همکاری میکردند - مرحوم آیةاللَّه کاشانی نقش زیادی در توجّه مردم به شعارهای سیاسی دکتر مصدّق داشتند - لذا کسانی را به شهرهای مختلف میفرستادند که برای مردم سخنرانی کنند و حرف بزنند. از جمله در مشهد، سخنرانانی میآمدند. من دو نفر از آن سخنرانان و سخنرانیهایشان را کاملاً یادم است. آن‌جا با مسائل مصدّق آشنا شدیم و بعد، مصدّق سقوط کرد. در سال ۱۳۳۲ که قضیه ۲۸ مرداد پیشامد کرد، من کاملاً در جریان سقوط مصدّق و حوادث آن روز بودم؛ یعنی من خوب یادم است که اوباش و اراذل، در مجامع حزبی که به دولت دکتر مصدّق ارتباط داشتند، ریخته بودند و آن‌جاها را غارت میکردند. این مناظر، کاملاً جلوِ چشمم است! بنابراین من مقوله‌های سیاسی را کاملاً میشناختم و دیده بودم؛ لیکن به مبارزه سیاسی به معنای حقیقی، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقه‌مند شدم. بعد از آن‌که مرحوم نوّاب از مشهد رفت، زیاد طول نکشید که شهید شد. شهادت او هم غوغایی در دلهای جوانانی که او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورده بود. در حقیقت سوابق کار مبارزاتی ما به این دوران برمیگردد؛ یعنی به سالهای ۱۳۳۳ و ۳۴ به بعد. (۱۴بهمن ۷۶/ دیدار و گفتگوی صمیمانه به جوانان) @rozaneebefarda
دستنوشته مقام معظم رهبری در یادکرد شهید نواب صفوی 🔻سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما... @rozaneebefarda
مبارزات نواب مذهبی/سیاسی بود یادی از در بیان مقام معظم رهبری/۲ بازخوانی گزیده‌ای از مصاحبه ۲۲دیماه ۶۳ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۲] سؤال: چنانچه حضرتعالی مستحضرید اولین مبارزه‌ی مرحوم نواب صفوی پیش از آنکه جنبه‌ی سیاسی، نظامی داشته باشد جنبه‌ی فرهنگی داشت، به این معنی که ایشان اولین مبارزه را با افکار کسروی شروع کرد، حالا از نظر حضرتعالی تأثیر این حرکت در جامعه‌ی آن روز مخصوصاً در میان روشنفکران و علماء چگونه بود؟ پاسخ: البته کاری که ایشان در مقابل کسروی انجام دادند یک کار فرهنگی فقط نبود، اتفاقاً کار سیاسی، نظامی، فرهنگی بود. نظامی بود برای اینکه خب کسروی را مضروب کرد و بعد هم یکی از یاران ایشان کسروی را کشت یعنی دو مرتبه از طرف نواب، کسروی مورد حرکت باصطلاح نظامی قرار گرفت. یکبار به وسیله‌ی خود ایشان که با کارد حمله کرد، یکبار هم به وسیله‌ی مرحوم امامی، سید حسین امامی، که با اسلحه زد و کسروی را عملاً نابود کرد. کار سیاسی هم بود، همانطور که قبلاً هم گفتم، اصلاً ماهیت حرکت ضد دینی که کسروی هم یک تئوریسینها و طراحانش بود یک ماهیت سیاسی بود، هیچکس نمیتواند بگوید کسروی یک عنصر غیر سیاسی بوده، مگر کسی میتواند چنین چیزی را بگوید؟ خود یک عنصری بود که اصلاً حرکتش از آغاز، در مشروطیت و بعد از مشروطیت، تا آن روزی که کشته شد یک حرکت سیاسی بود و یکی از چهره‌های سیاسی ایران بود. 🔻پس مبارزه‌ی با کسروی فقط مبارزه‌ی با افکار ضد مذهبی او نیست، زیرا که همان افکار ضد مذهبی هم یک حرکت سیاسی بود و یک ریشه و منشأ سیاسی داشت. بنابراین کار مرحوم نواب به اعتقاد من کار مذهبی فقط نبود، کار مذهبی، سیاسی بود و به همین شکل هم منعکس شد. 🔻البته در اینکه تأثیرش در روشنفکرهای آن روز چگونه بود من میخواهم بگویم آن زمان که خب من نبودم، یعنی در صحنه نبودم و سن آن زمان هم اجازه نمیدهد که از نزدیک آن زمان را درک کرده باشم، آن طور که من بعدها فهمیدم دستگاه هم تبلیغات زیادی کرده بود. روشنفکرهای آن روز هم با دین و مسائل دینی و هر جلوه‌ی دینی به شدت بد بودند، آن زمان هنوز تفکر قرن نوزدهمی اروپا که معمولاً ما یک پنجاه سالی، صد سالی، شصت سالی بعد از اروپا همیشه روشنفکرهای ما حرکت میکردند، آن روز هنوز در کشور ما در اواسط قرن بیستم، تفکر قرن نوزدهمی اروپا رایج بود، تفکر ضد دینی، دین را مسخره دانستن، هر چیز دینی را بدون هیچ دلیلی محکوم کردن رایج بود. در دوران بعد از رفتن پهلوی حتی در کشور ما ادامه داشت، لذا هر چیزی که رنگ و بوی دین داشت، از نظر روشنفکرهای آن روز بدون هیچ استدلالی مطرود بود و نواب کسی بود که حرکتش صددرصد نشان داده میشد که صبغه و انگیزه‌ی دینی دارد. لذا بود که آنها قاعدتاً آن را نمیپسندیدند. در نوشته‌جاتی هم که آن وقت روز، بعضی از روزنامه‌ها و همچنین محافل روشنفکری آن روز برخوردی که با این قضیه کردند نشان داد که هیچ قبول ندارند مرحوم نواب را، تا مدتها کار را به جایی رسانده بودند و وضع تبلیغات علیه نواب را جوری حاد کرده بودند حتی گروههای سیاسی غیرمذهبی، که افراد مؤمن هم خیلی دوست نمیداشتند که منتسب بشوند به جریان نواب، برای خاطر اینکه گفته میشد آنها تروریستند و تروریسم غیر از یک حرکت سیاسی سازمان یافته است و یک حالت پرهیز، پرهیز طبیعی را به زیان نواب و جریان فدائیان اسلام در خیلیها بوجود آورده بودند تا سالها بعد. لذاست که من تصورم این است که کار مرحوم نواب از نظر روشنفکرهای آن روز کار مطلوب و خوبی به حساب نیامد و تفسیر خوبی رویش گذاشته نشد. سؤال: بفرمایید تأثیر مبارزه‌ی فدائیان اسلام بخصوص در فاصله‌ی سالهای ۱۳۲۴،۲۵ تا سال ۱۳۳۴ که در روز ۲۷ دی همراه با یارانش مرحوم نواب به شهادت میرسد، در جریانهای سیاسی داخلی و نیز در فعل و انفعالات سیاسی استکبار جهانی چگونه بود؟ پاسخ: یکی از چیزهایی که در تاریخ معاصر ما متأسفانه به کلی به دست فراموشی سپرده شده همین است که  و حضور نواب را در ملی دکتر ندیده گرفته. این را بدانید که اگر مرحوم نواب بود و تلاشهای آنها نبود و ارعابی که آنها در محیط جو هیأت حاکمه بوجود آورده بودند یعنی دستگاه سلطنت، نبود ممکن نبود که به آن شکل بتوانند حکومت را بدهند به مصدق، دکتر مصدق در اوایل کارش به طور آشکار متکی بود به گروه فدائیان اسلام و مرحوم کاشانی این را آشکارا هم میکرد البته آنها طرفدار مصدق به عنوان مصدق نبودند طرفدار آن چیزی بودند که ترکیب مصدق-کاشانی آن را ارائه میداد یعنی یک حکومت ضد استبدادی و ضد سلطنتی دینی، این بود دیگر، ترکیب کاشانی و مصدق اینجوری بود، البته این ضدها باز هم مصداق داشت، ضد سلطنتی، ضد استبدادی، ضد انگلیسی، این خصوصیت آن چیزی بود که از مجموعه‌ی مصدق و کاشانی بوجود میآمد و منعکس میشد در خارج. @rozaneebefarda
شهید نواب در کلام مقام معظم رهبری؛ مبارزات نواب مذهبی/سیاسی بود [صفحه ۲ از ۲] مرحوم کاشانی که خب مظهر این حرکت محسوب میشد یعنی مظهر مردمی و دینی این حرکت محسوب میشد و الا مصدق را که عامه‌ی مردم نمیشناختند، به فدائیان و شخص نواب خیلی التفات داشت مرحوم کاشانی، بعد از جریان ترور رزم‌آرا روزنامه‌ها یک عکسی را منتشر کردند که مرحوم کاشانی دستش را گذاشته روی سر مرحوم طهماسبی که قاتل رزم‌آرا بود و با همان لحن مخصوص خودش مثلاً میگوید بی سوات، نمیدانم، یک چیزی، یک جمله‌ای محبت آمیزی، کلمه‌ی بی سوات را مرحوم آیت‌الله کاشانی زیاد تکرار میکرد در مقام شوخی و مزاح با افرادی که با آنها مخاطبش بودند، نشنیدید این را؟ 《بی سوات》بله 《بی سوات》با«ت»، این نشان دهنده‌ی آن حالت طیبت مرحوم آقای کاشانی بود یعنی نشان میداد که این جوانی که حالا دست هم روی سرش گذاشته و با محبت دارد بهش حرف میزند و شوخی هم میکند بهش میگوید بی سوات، این مورد توجهش است پس بنابراین از زدن رزم آرا مرحوم کاشانی استقبال میکند، این هم که قاتل رزم‌آرا است. یک چنین حمایتهای صریح و علنی را آدم آنوقت مشاهده میکرد معلوم بود که فدائیان اسلام زیر بال مرحوم آیت‌الله کاشانی قرار دارند و او از آنها کاملاً حمایت میکند و اینها هم بی دریغ به نفع حکومت مصدق و به نفع همان جهت گیریای که مجموعه‌ی مصدق و کاشانی گفتم بوجود میآورد تلاش میکردند و حرکت میکردند و در حقیقت جریان نهضت ملی نوک تیز مسلحش فدائیان اسلام بودند تا وقتیکه بین اینها و مصدق اختلاف افتاد، که آن اختلافات تاریخچه‌ی مفصلی دارد و بعد دیگر به کلی بین اینها دشمنی و نقار برقرار شد ، تا اینکه حتی منتهی شد به زدن فاطمی که فاطمی را که جزو یاران نزدیک دکتر مصدق بود، فدائیان اسلامی زدند ترور کردند، به قصد کشتن البته، که خب منتهی او جان به در برد تا بعد دستگاه رژیم سلطنت او را کشتند. این بیانی که کردم همان بود، در حقیقت بیان مصداقی از همین فعل و انفعالات بود. یعنی شما ببینید از سال ۲۹ تا ۳۲ یعنی از سال ملی شدن صنعت نفت تا سقوط دکتر مصدق، این سه سالی که بر کشور ما سه سال و خرده‌ای که گذشت میدانید یکی از آن دوره‌های فوق‌العاده حساس کشور ماست. از لحاظ ارتباط با سیاستهای خارجی، این دوران دورانی است که سلطه‌ی قدیمی انگلیسی یک ضربت محکم بهش میخورد و خاطرات حکومت ملی، حکومت مردم و حضور مردم که سالیان درازی بود به کلی از ذهنها شسته و زدوده شده بود باز در ذهنها زنده میشود، مردم ما مردم حضور در کوچه و بازارند دیگر، در مشروطیت و در همه‌ی قضایا مردم همیشه توی صحنه‌ها حضور داشتند، آمدند، رفتند، اقدام کردند، خواستند، عمل کردند، یک چیز عجیبی است اصلاً تاریخچه‌ی حضور مردم ما در صحنه، جزو تاریخچه‌های استثنایی است. روی این هم کسی کار نکرده، اگر مقایسه کنید مردم ما را با ملتهای دیگر از لحاظ تعیین کنندگی مواقف حساس، خواهید دید که ملت ما از آن ملتهای جالبند از این جهت، خب در دوران رضاخانی به کل، اصلاً خشکیده بود این روح، تمام شده بود دیگر اصلاً مردم هیچ کاره‌ی محض شده بودند به خاطر آن استبداد، بعد از دوران رضاخان هم مسئله‌ای نبود که مردم را به میدان آزمایش بکشاند و در صحنه‌ها حاضر کند. دوران مصدق یعنی دوران حکومت مصدق و از ۲۹ تا ۳۲، به این تعبیر، جزو دورانهایی بود که از این جهت خیلی حساس بود، ضربه‌ی به حکومت انگلیس، باز یافتن احساسات مردمی بوسیله‌ی خود مردم، و یک نگاه تند به سلطه گران و به خارجیانی که در کار ایران دخالت میکنند، بعد تهدید کردن مقام سلطنتی که مردم از آن آنقدر نفرت داشتند اینها یک حوادث عجیبی است دیگر، یعنی جزو مقاطع کم نظیر تاریخ ماست، در این مقطع نقش فدائیان اسلام نقش به طور کامل مؤثری بود یعنی در روی کار آوردن آن دولت در حمایت مرحوم کاشانی، پس طبعاً در قضیه‌ی خلع ید از انگلیسها، در قضیه‌ی نفت و در بقیه‌ی مسائل. پس میبینید که این دوران ده ساله‌ی عمر سیاسی و مبارزاتی مرحوم نواب یکی از مهمترین نشانه‌ها و آثارش حضور فعال و تأثیر فراوان در برهه‌ی سه چهار ساله‌ی بین ۲۹ تا ۳۲ است که از برهه‌های تاریخی کشور هم هست. @rozaneebefarda
حیرت در حیرت درنگی در یادداشت ژورنالیستی مهدی نصیری در نقد آیت‌الله مصباح/قسمت دوم محمد جعفری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 💠رحمت و رضوان خداوند بر آن عالم بصیر و آن پیر فرزانه حضرت علامه آیت الله مصباح که در سخنرانی های روشنگرانه اش در اواخر دهه هفتاد، بارها بر این نکته پافشاری می نمود که زیانبارترین و خطرناکترین نظریه ای که از صدر اسلام تا کنون برآمده و کیان دیانت و ایمان را به سخره می گیرد، نظریه است. 🔹آری بر اساس این تئوری و مبتنی بر سیالیت فهم و اندیشه، دیگرجایی برای فهم اصیل و ناب از دین باقی نمی ماند و سَره و ناسَره و خالص و بدلی در دین به یکسان انگاشته می شود. مجتهد شبستری در آن ایام نوشته بود: « تمامى متون بدون استثناء، تفسيرهاى متعدد را برمى‏تابد و تنها تفسير ممكن و درست، اصلاً معنا ندارد». ( محمد مجتهدشبسترى، «قرائت رسمى از دين»، راه نو، ش 19، شهریور 1377، ص 20) و نیز وی حقیقت تدین را ، تعلق خاطر به حقيقت متعالى تعبیر می کرد كه با هرگونه حيات اجتماعى و سياسى مى‏تواند خود را وفق دهد ( محمد مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین ، صص 105- 106). 💠 آن چه امروزه در بیان برخی نویسندگان حوزوی همچون جناب مهدی نصیری و آقای رسول مشاهده می کنیم، ناخواسته و ناآگاهانه به نحوی بازگشت به همان نظریه قرائتها است. 🔹هر دو نویسنده محترم، تفکر و اندیشه استاد مصباح را مبتنی بر تفکر فلسفی دانسته اند که صرفاً یک قرائت از اسلام است و ناقدان بسیار دارد. مهدی نصیری می نویسد: « آیت الله مصباح در زمره فیلسوفان مسلمان بودند، در حالی که طیفی از عالمان شیعه یعنی متکلمان با فلسفه اسلامی و صدرایی مرزبندی داشته و آن را بر خلاف مبانی قران وسنت و عقل می دانند. حال اگر قرار باشد نوع برخورد آن مرحوم با مخالفان فکری خود صحیح باشد، باید به متکلمان شیعه حق داد که او را در زمره منحرفان و بددینان و مخالفان اسلام قلمداد کنند». و بعد در ادامه در راستای نظریه حیرت خویش نتیجه می گیرد: « التفات و توجه به شرایط عصر غیبت و به رسمیت شناختن اجتهادات و قرائت های روشمند گوناگون و پرهیز از ادعا و نمایندگی اسلام ناب از سوی هر عالم دینی (چه آن که نابیت فکری و اعتقادی در اختیار معصوم است و بس) می تواند پایان بخش بسیاری از نزاعهای زیانبارعقیدتی و سیاسی و فراهم کننده فضای آزاد برای تضارب آراء و اندیشه ها باشد» 💠 باید در نقد این سطحی نگری ها گفت بله اولا تفاسيري از دين که تحميل فلسفه بر دين باشد البته که انحراف است و آيت‌الله مصباح، به اذعان موافقان و مخالفانِ منصف، در مقام تفسير آيات و روايات، به شدت از تحميل ذهنيات بر متون ديني پرهيز مي‌کردند و ثانیا مهمترین ابتکار علمی استاد مصباح این بود که دین را منظومه ای می فهمید و این منظومه را در قالب مبانی اندیشه ای طراحی کرده بود. بدیهی است که اساس این مبانی برگرفته از مسلمات عقلی و معرفتی بود که بی آن که بخواهد خود را به مباحث اختلافی فلسفی درگیر کند، از معارف برهانی در تبیین و تثیبت ساختمان معارف دینی بهره می برد. این کجا و آمیخته کردن دین با فلسفه و صرفا قرائتی فلسفی از دین دادن؟ آیا اساسا بدون داشتن مبانی فکری صحیح و مبتنی بر عقلانیت و وحیانیت، جایی برای درک سلیم معارف تعالی بخش دین باقی می ماند؟ آیا با این توصیف، دیگر در دوره غیبت و حیرت، راه هدایتی باقی می ماند؟! آری وقتی دوره غیبت، عصر حیرت تلقی شد، طبعا دیگر مجالی برای بنیان سازی دینی و بنای ساختمانی محکم باقی نمی ماند. نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟ @rozaneebefarda
💥پیش شماره سوم نشریه حوزوی منتشر شد به همت جمعی از فضلای انقلابی حوزه علمیه قم پیش شماره سوم نشریه حوزوی نجوا، ارگان مطبوعاتی نخبگان جوان و انقلابی حوزه، با محور «تحریف متون و مبانی دینی و نسبت آن با مشروعیت‌زدایی از نظام اسلامی» منتشر شد. 🔸عناوین یادداشتهای این شماره: ▫️واقعه عاشورا، روحانیون زاویه‌دار و تولید ادبیات سیاسی ▫️این برائتی‌های مهربان! حکایت و تئوری‌پردازی برای اسلام رحمانی! ▫️ علیه حکومت اسلامی ▫️روحانیت؛ یا تردیدپراکنی در مبانی؟! ▫️ در تفسیر عاشورا؟! ▫️تعدی به حریم شهادت با ▫️ ؛ نمونه‌ای از طراحی‌های انحرافی در ساحت عاشوراپژوهی ▫️ ؛ در اسارت زد و بندهای سیاسی 🔳راه ارتباطی با هئیت تحریریه نجوا؛ جهت ارسال پیشنهادات و انتقادات و خرید نسخه مجازی نشریه: najva.enghelab@gmail.com @rozaneebefarda
بداخلاقی برائتی ها و توضیحات مرکز نشر آثار آیت‌الله اشرفی شاهرودی پیرامون یک فایل صوتی مخدوش @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسمه تعالی با توجه به نشر یک و از استاد معظم حضرت آیت الله اشرفی شاهرودی در فضای مجازی و استفسار برخی از عزیزان نکاتی جهت روشنگری به اطلاع میرساند: 1) صوت یاد شده از درس خارج فقه استاد به صورتی، تقطیع و انتشار یافته که اسباب را برای شنونده ایجاد میکند. بحث اصلی استاد، بررسی طهارت و نجاست کفار و مشرکان و در ادامه حکم خوارج و نواصب بود. به این مناسبت، وارد بحث مخالفان مذهب شیعه اثنی عشری شده و پس از بررسی ادله وارده قول به طهارت و صحت مناکحه و توارث و در یک جمله جریان همه احکام اسلام نسبت به دیگر فرقه های مسلمان از اهل سنت- بجز نواصب - و زیدیه و اسماعیلیه را اختیار فرمودند. در این میان با نظر داشت تفکیک بین دو طیف اهل سنت عاقل، معتدل و محب اهل بیت(علیهم السلام) با مدعیان تسنن ناصبی، تکفیری، افراطی، و ، نسبت به فعالیتهای دسته دوم هشدار داده و متذکر شدند که این جریانها با امکانات فراوان دشمنان ایران ـ و و ... ـ در صدد نفوذ در میان دسته اول هستند تا مسیر دوستانه و الفت آمیز تاریخی و پیوندهای فرهنگی آنان با شیعیان را سست ساخته و آتش کینه و جدایی را شعله ور سازند. 🔻پوشیده نیست که از مهمترین فعالیت های آنان نفوذ خزنده در مدارس دینی و مراکز فرهنگی و مساجد است که با ظاهر اسلامی و مذهبی به ترویج تفکر وهابی، سلفی و ضد شیعی پرداخته و با طرح مطالبات حداکثری و زیاده خواهی و جنجال رسانه ای در صدد فتنه گری و ایجاد تنش بوده و از همه خطرناک تر اینکه در پوشش این فعالیتها هدف شیطانی براندازی حکومت اسلامی را در خیال خام خود میپرورانند لذا نباید از خطر شیعه ستیزی این دسته افراطی و تکفیری و مقابله با آن غافل شد، چنانکه سکاندار فرهیخته نظام مقام معظم رهبری نیز مسئولان را بارها به مواجهه با این جریان نفوذی و خطرناک، امر فرموده اند. 2) موقف فکری و عملی آمیز حضرت استاد نسبت به اهل تسنن انقلابی و محب اهل البیت(علیهم السلام) کاملا روشن است. ایشان در جلسات حضوری فعال داشته و اقشار اهل سنت و فرهنگیان و معلمان اهل تسنن با معظم له بارها دیدار و گفتگو داشته اند که نمونه اخیر آن، سفر سال گذشته به استان کردستان و حضور در مناطق مرزی و دیدار صمیمانه با اقشار و اصناف اهل سنت است که خاطرات خوش اجتماع با علمای این دیار با سخنرانی در اجتماع آنان و نیز حضور و گفتگو در اجتماع علمای اهل تسنن و ائمه جماعات آنان در سفر به بلژیک و هلند در خاطره ها و عکسها و اخبار رسانه ای مضبوط و در دسترس است. 3) روشن است که فرمایش استاد در مورد غیاب اهل سنت در عرصه های نهضت و دفاع مقدس مربوط به همین جریان زیاده خواه و افراطی و فتنه‌گر بود که نه در جریانات انقلاب و خروش ملت مسلمان ایران در سال ۵۷ حضور داشت و نه به هنگام دفاع از کیان ایران اسلامی در مقابل متجاوزان بعثی در صحنه دفاع مقدس، حاضر بود. لذا نیازی به تاکید نیست که سخن معظم له ناظر به نفی رشادت و شهادت شهدای وطن دوست و مخلص اهل سنت که به گواهی آمارهای رسمی، تقدیم حدود یازده هزار شهید بوده است، نبوده و نیست. اگر فردی در حال و هوای درس حضور داشت به روشنی در می یافت که مقصود از قاتلان اهل بیت (علیهم السلام) همان نواصبی است که در جبهه محاربه با خاندان نبوت ایستاده و در چهره حکام ستمگری چون بنی امیه و بنی العباس از هیچ ظلم و ستمی به عامه مسلمانان از جمله شیعیان و امامان ایشان فروگذار نکردند. 4) در پایان جنایات صدام عفلقی بعثی بر کسی پوشیده نیست و مستند نقل استاد از قتل عام شیعیان توسط این جرثومه رذالت، گزارشات بعضی متدینین و اهل علم بوده و صرفنظر از ظلم و کشتار و جنایت در حق همه اهالی عراق خاصه شیعیان، نسبت به عدد اعلامی اصراری نداشتند. و السلام علی من اتبع الهدی [مرکز تحقیقات اسلامی/ناشر آثار آیت‌الله اشرفی] 🔶حاشیه آنگونه که در حاشیه نگاری روزنه بر فایل صوتی نیز آمده بود، آیت‌الله اشرفی از محترمین مشهد و از معتقدین به انقلاب و نظام اسلامی است. لذا همواره در سالیان گذشته مراعات مصالح عالیه نظام اسلامی را از جناب ایشان شاهد بوده ایم. در دفتر ایشان نیز نیز برخی عناصر کاملا خدوم و انقلابی حضور دارند که از اقدامات خطرناک برخی خناسان پیشگیری نموده و می نمایند. صدالبته برخی بستگان معظم له از متصدیان بعضی سایتهای غربگرا و برجامی هستند و دلسوزان همواره از ناحیه آنان احساس خطر کرده‌اند. البته بحمدالله تا کنون با درایت و حریت جناب ایشان و هوشیاری حلقه شاگردان معتقد و انقلابی، توفیق خاصی حاصل نکرده‌اند لذا فعلا نیازی به توضیحات بیشتر در این باب نیست. @rozaneebefarda
انتشار نشریه طلبگی به مناسبت چهلم آیت‌الله یزدی(رحمه الله) @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸مروری بر زندگی مجاهدانه ی آیت الله یزدی رحمت الله علیه ◽️رشادت ها و خدمات این عالم انقلابی را در این ویژه نامه بخوانید◽️ 🔹تبصره شماره یکم 🔹دی ماه ۱۳۹۹ @tabsareh @rozaneebefarda
یک مطالبه مهم از لزوم تصویب فوری قانون ممانعت از مسئولیت اغتشاشگران در جمهوری اسلامی اختصاصی|| میثم عبدالهی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۲] در قوانین داخلی آمریکا مندرج است که اگر کسی در آشوب و اغتشاش داخلی در آمریکا نقش داشته باشد، برای همیشه از مدیریت ها و مناصب دولتی و ... محروم است و الان می خواهند ترامپی که رئیس جمهور مستقر است و یک نصفه روز آمریکا را به بحران کشید را برای همیشه خلع کنند. چرا یک چنین قانونی در جمهوری اسلامی ایران وجود نداشته باشد؟ چرا فتنه انگیزانی که در سال 88، مدت هشت ماه کشور را به آتش کشیدند و از حمایت آمریکا و انگلیس و سایر جنایتکاران عالم هم برخوردار بودند، نباید برای همیشه از مدیرکلی در تمام وزارتخانه ها و نهادهای دولتی و نیز حضور در مجلس و قوه قضائیه شوند؟ افرادی که مقابل دستور حضرت آقا و مقابل آرای ملت ایران و قانون قرار گرفتند و آشوب گرفتند و ساختارهای این نظام و را به چالش کشیدند و آن را به دروغگویی و تقلب متهم کردند. مجلس ما اگر مدعی انقلابیگری است، باید یک چنین خلائی را پر کند و یک چنین قانونی را فوری تصویب کند، که کسانی که در هر کدام از فتنه ها و اغتشاشات علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی، از ابتدا تا کنون، (خصوصا در دو فتنه 88 و 78) شرکت داشتند و میانداری می کردند و نهادهای اصیل نظام یا انتخابات را زیر سوال بردند، از تمام مدیریت های کوچک و بزرگ دولتی و خصولتی کشور، ریاست جمهوری، وزارتخانه ها، معاونتهای ریاست جمهوری، مشاوران ریاست جمهوری، قوه قضائیه و نهادهای لشکری و تمام نهادهای زیر نظر رهبری محروم شوند. همچنین از کاندیداتوری و نمایندگی مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و حتی شوراهای شهر و روستا و نیز مدیریت و مشاوره در شهرداریها هم محروم شود. همچنین از هر گونه فعالیت سیاسی بعد از آن هم محروم باشند و نروند لیست بدهند و همراه با انگلیس و آمریکا برای ما در مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهوری لیست ببندند و کاندیدا معرفی کنند! اینها هنوز به همراهی با آمریکا و انگلیس و اسرائیل در داخل مشغول اند و سیاست های آنها را پیش می برند و خدمات چشمگیری به استعمار انجام داده اند. وجود چنین قانونی برای کشور ما ضروری است و اکنون که در آستانه دو انتخابات مهم برای کشور (ریاست جمهوری و شورای شهر و روستا) هستیم، تصویب فوری چنین قانونی بسیار حیاتی است تا در همین دو انتخابات هم اعمال شود و از ورود فتنه گران به مناصب، جلوگیری شود. اگر یک چنین قانونی در کشور ما وجود داشت، هرگز هاشمی رفنسجانی، سیدمحمد خاتمی و سیدحسن خمینی خودشان را برای انتخابات ریاست جمهوری سالهای قبل آماده نمی کردند و در انتخاباتهای مختلف لیست نمی دادند. اگر این قانون در کشور ما وجود داشت، هرگز فتنه گران تندوریی در سال 1388 مانند اسحاق جهانگیری، علی ربیعی، عباس آخوندی، بیژن نامدار زنگنه، مسعود سلطانی فر، محمود حجتی، معصومه ابتکار، شهیندخت مولاوردی، محمدعلی نجفی، عیسی کلانتری، اکبر ترکان، سیدمحمد بهشتی شیرازی، محمدعلی زم، رضا فرجی دانا، حسین فریدون، علی یونسی، محمدرضا نعمت‌زاده، مجید انصاری و... به مناصب کلان دولتی نمی رسیدند و فتنه گرانی چون جعفر توفیقی، محمود نیلی احمدآبادی، فخرالدین احمدی دانش‌آشتیانی و... خودشان را برای تصدی مسئولیت یک وزارتخانه حساس کاندیدا نمی شدند. اگر چنین قانونی در کشور ما وجود می داشت، هرگز برخی حامیان فتنه همچون حسن روحانی، علی مطهری، حسام الدین آشنا، محمود واعظی، محمدباقر نوبخت، محمدجواد ظریف، سیدمحمود علوی، سیدعباس صالحی، محمد شریعتمداری، علی جنتی، سیدرضا صالحی امیری، که به جای تمرکز بر نیازهای واقعی مردم، هم شان رفع حصر از سران فتنه بود، به مدیریت های کلان کشوری نمی رسیدند. چیزی که برای تبار فتنه انگیز داخلی شرم آور است، سیاست آنها است. آنها در سال 1388، انتخابات پرشور ریاست جمهوری را زیر سوال بردند و نتیجه انتخابات را که خلاف نظرشان بود، نپذیرفتند و ادعای تقلب کردند و 8 ماه کشور را به آشوب کشیدند، زیر بار هیچ راه قانونی ای برای طرح ادعاهای شان نرفتند و به ساختارهای رسمی نظام حمله کردند و از آنها خارج شده و ادعای تقلب شان را به خیابان کشاندند و همگام با آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای براندازی جمهوری اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نکردند. @rozaneebefarda ادامه👇
یک مطالبه مهم از لزوم تصویب فوری قانون ممانعت از مسئولیت اغتشاشگران در جمهوری اسلامی [صفحه ۲ از ۲] جالب است که چهار سال بعد یعنی سال 1392 آنها مجدد در نهایت بی شرمی، در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و کاندیدا معرفی کردند! در حالی که کسی که یک ساختاری را قبول ندارد و آنها را متقلب می داند، نباید در آن مجدد شرکت کند و با ادعاهای گذشته او در تناقض خواهد بود. آنها بدون اینکه کوچکترین توضیحی بابت این رفتارشان بدهند و مسئولیت 8 ماه به آتش کشیدن کشور را بدهند و به تبعات آن ملتزم شوند، از این خلاها سوء استفاده کرده و به مناصب اجرایی کشور بازگشتند!! اگر ساختار قانونی ای در آن زمان وجود داشت که جلوی این امر را می گرفت، هرگز کشور دچار این همه بحران و بازگشتن فتنه گران به مهمترین مناصب اجرایی کشور نبودیم. البته جالب تر آن که همان دولت که در سال 88 مجری برگزاری انتخابات بود و او را متقلب در انتخابات نامیده بودند و همان نظام و همان رهبری که در سال 88 سخنان حکیمانه او را نپذیرفته بودند و زیر بار آن نرفته بودند و حتی علیه اصل ولایت فقیه هم شعار داده بودند؛ این بار در سال 92 که شخص مورد حمایت آنها در انتخابات برنده شده بود، آنها این انتخابات را «دموکرات ترین انتخابات تاریخ ایران» نامیده بودند!!! هیچ وقت به این سوالات جواب ندادند که چطور دولت مستقر در سال 88 متقلب بود ولی در سال 92 دموکرات ترین انتخابات تاریخ ایران را برگزار کرد؟! منفعت طلبی قبیله ای، رنگ عوض کردن در شرایط مختلف، دروغ گویی، پایبند نبودن به هیچ ارزش اخلاقی و اسلامی، و پررویی و وقاحت در حد اعلای آن، ارکان سیاست رسمی فتنه انگیزان اصلاح طلب و اعتدالی از 88 تا به امروز بوده است و هر چیزی را در متر و معیار مناصب و قدرت سیاسی خلاصه می کنند و حتی اخلاق هم فقط زمانی خوب است که در جهت منافع آنها باشد وگرنه چیزی به نام اخلاق وجود ندارد. البته این میراث شوم هاشمی رفسنجانی بود که در هر انتخاباتی او برنده نمی شد، به دروغ ادعای تقلب می کرد، حتی اگر خودش یا شاگردانش برگزار کننده انتخابات بودند! قانون و ساختارهای قانونی تنها زمانی خوب و دموکراتیک بود که هاشمی رفسنجانی را به مناصب می رساند ولی اگر خلاف این بود، باید سلامت همه آنها زیر سوال می رفت. در میان خانواده و نزدیکان و همفکران و دنباله های سیاسی او، به ارث رسید. دخترش فائزه، زمانی که خودش در انتخابات مجلس تهران رای نیاورده بود، در انتخابات را زیر سوال برده و ادعای تقلب کرده بود، در حالی که برگزار کننده آن انتخابات، پدرش بود!! در میان اصلاح طلبان و سایرین هم همین امر به ارث رسید و همه آنها هم ملاک درستی یا نادرستی انتخابات را با معیارهای قبیله ای و میزان رای دادن مردم به دوستان شان می دانند، نه منافع ملی و آرای مردم. @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه خوانی آیت‌الله جوادی آملی برای حضرت زهرا سلام الله علیها @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 قدردانی وزیر بهداشت از آیت‌الله وحید خراسانی برای توصیه ایشان به رعایت پروتکل‌های بهداشتی و لغو راهپیمایی روز شهادت حضرت فاطمه‌(س) در قم @rozaneebefarda
در ستایش عقلانیت مرجعیت و شکست تفرقه افکنی های درون شیعی اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹در روزهای گذشته که قلوب شیعیان داغدار عزای بانوی دو سرا، حضرت زهرا سلام الله علیها بود، پادوهای رسانه‌ای مشغول تفرقه افکنی میان شیعیان امیر المومنین علیه السلام و تخریب تنها نظام شیعی جهان بودند. 🔹آنان بخاطر اجرای پروتکل های بهداشتی و اعمال محدودیت برای اجتماعات مذهبی، خصوصا مراسمات عزاداری فاطمیه، نظام اسلامی را با سخیف ترین تعابیر زیر سوال بردند و در این ایام حزن و اندوه اسباب تفرقه و کدورت فرزندان معنوی حضرت زهرا سلام الله علیها در فضای مجازی فراهم کردند. روزهایی که بهترین فرصت برای ترویج معارف ناب فاطمی و باز خوانی سیره زندگانی آن بانوی بی مثال بود. 🔹آش آنقدر شور شد که آن شیخ لندن نشین نابخرد،خطاب به مردم ایران، از انقلاب فاطمی سخن در داد و یک معمم دیگر که سوابق سیاسی و فکری همفکرانش از دو دهه قبل بر اغلب حوزویان دلسوز و مطلع روشن است،هیاهو به پا کرد و همان مدعاهای شیرازیها با بیان مثلا محکمه پسندتر فریاد زد. 🔹در این میان برخی رسانه های برجامین نیز تا دیروز حوزه و روحانیت رابه علم ستیزی و به خطر انداختن جان مردم متهم می کردند و پرچمدار انتشار دروغهای هاردینگ و بورل در ماجرای متهم ساختن آیت الله مامقانی به شیوع وبا در ایران بودند،به یکباره دلسوز شعائر و احیایی عزاداری فاطمیه از کار درآمدند. 🔹آنان با دوگانه سازی میان تشیع برخی چهره های حوزوی و مراسم عزاداری فاطمیه به تولید فشار علیه نظام و فعال کردن گسل های اختلاف اجتماعی و تحریک عواطف دینی اقدام کردند. 🔹در این میان یک سایت کوچولوی حوزوی که قبل از این سوابقی در اختلاف افکنی میان بدنه جریان انقلابی قم و طیفی از انقلابیون قم با جامعه محترم مدرسین در کارنامه دارد این بار مطالبات تشیع لندنی را با زبانی شبه عقلایی مطرح کرد و راه اندازی پیاده روی فاطمیه توسط بیت مرجعیت را در قالب یک مطالبات رسانه ای مطرح نمود.که این مطالبه نیز مبتنی بر دوگانه سازی میان تشیع پیکر برخی بزرگان و پیاده روی فاطمیه مطرح شده بود که انگیزه واقعی نگارش و انتشار این یادداشت را با تردید و علامت سوال مواجه می کرد. 🔹تدبیر مرجعیت معظم قم حضرت در پیروی از پروتکل های بهداشتی و عدم برگزاری مراسم معنوی پیاده روی فاطمیه، آب سردی بود بر آتش تفرقه افکنی های درون شیعی که دامنه اش از لندن تا قم کشیده شده بود. 🔹مرجعیت اعلای قم همچون مرجعیت اعلای نجف در مواجهه با حوادث واقعه، تحت تاثیر برخی بدخواهان و جهت گیری های خاص بعضی اطرافیان قرار نمی گیرد.در فقره اخیر هم ایشان تدبیر به خرج داد و بار دیگر عقلانیت مرجعیت شیعی را در تامین مصالح عالیه تشیع در اولویت قرار داد. ⭕️در طی چهار دهه گذشته، (اعم از سکولارهای مقدس و سکولارهای روشنفکر) تمام تلاش خود را برای ایجاد دوگانه های کاذب در دل تشیع به کار بستند و تلاش کردند برای وجاهت بخشیدن به افکار انحرافی خود، در پشت مرجعیت سنگر بگیرند و تفسیری سیاست ستیز و العیاذ بالله ضدانقلاب از مرجعیت ارائه دهند؛ حال آنکه این بزرگان گرچه در الگو و کم و کیف سیاست ورزی با امام و رهبری تفاوت های آشکار دارند اما در مبانی و اصول اساسی، کاملا اتفاق نظر و وحدت رویه برقرار است؛ از ضرورت تشکیل حکومت دینی گرفته تا وجوب حفظ نظام و حرمت تضعیف نظام و وحدت با اهل سنت و اخیرا در مورد مراعات پروتکل های بهداشتی مرتبط با کرونا. این افق مشترک، است و آن اختلاف نظرهای فرعی علمی یا اختلاف تطبیق ها در مقام امتثال، تماما ! 🔹باید از کسانی که ژست اخلاق و عقلانیت به خود می گیرند و در عین حال در صدد القای تفرقه در میان جهان اسلام و جهان تشیع هستند، به شدت واهمه کرد؛ این جماعت بلندآواز و میان تهی، دانسته یا نادانسته، در نقش عمله استکبار عمل می‌کنند. خداوند هدایت شان کند و اگر نشد، شرشان را از دین و مرجعیت و نظام شیعی دور بگرداند و به خودشان بازگرداند. 🔹نیاز به توضیح ندارد که عافیت طلبی شاخصه آشکار این جماعت است. آنان اسلام شان از حد قمه و قیمه بیشتر نمی رود؛ حال آنکه نشانه اسلام به زیست مجاهدانه است که یا به خط سرخ شهادت تضمین می‌شود یا با آمادگی برای بذل آبرو و ترور شخصیت. زندگانی امثال و در ابراز ارادت به ساحت مقدس حضرت صدیقه سلام الله علیها و از و اهل بیت علیهم السلام، پیش چشم ماست. پیوستگی وثیق و احترام آمیز این مجاهدان راه خدا با مرجعیت شیعه، تکلیف را روشن کرده است. 🔻دوگانه سازی میان ولایت اهل بیت علیهم السلام و ولایت فقیه، دوگانه سازی میان مرجعیت و ولایت، دوگانه سازی میان مرجعیت اعلا و ولی فقیه زمان، تکمیل پازل دشمن است؛ به هوش باشیم! ۱۳۹۹_۱۰_۲۷ @rozaneebefarda
Mesbahyazdi.mp3
28.4M
🔊 🔰 صوت کامل نکوداشت علمی حکیم مجاهد علامه آیت‌الله ؛ 🎙 با سخنرانی حجج اسلام والمسلمین آقایان: ، ، ، 🔹چهارشنبه ۲۴ دیماه ۹۹/ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰نزول جبرئیل بر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها @rozaneebefarda
🌐همایش شکایت جمهور 🔻طرح ملی شکایت از آقای رئیس جمهور، اقدام قانونی مردم در گام دوم انقلاب ▪️سخنرانان همایش : حجه الاسلام والمسلمین پژمانفر رئیس کمیسیون اصل نود دکتر قاضی زاده نائب رئیس مجلس دکتر سید نظام الدین موسوی نماینده مردم تهران ▪️باحضور کارشناسان برجسته کشوری ⏱ زمان: یکشنبه ۲۸دی ماه/ساعت ۱۷:۳۰ مکان: شهر مقدس قم، هنرستان (بسیج) خیابان شهید نجف زاده، مسجد حضرت سلمان 🔺حضور برای عموم مردم با رعایت اصول بهداشتی آزاد است. 🔻لینک شکایت ملت بزرگ ایران از حسن روحانی:👇 https://asle90.24on.ir/n/3 @rozaneebefarda
چادر مادر.mp3
1.98M
🎧 || چادر مادر علامه مصباح: معلوم نیست من دیگر زنده بمانم بگذارید این را به شما بگویم... 🔻چادر وصله دار حضرت زهرا سلام الله علیها از همه کهکشان ها بالاتر است... 🔻برای بلاها و فتنه‌های آخرالزمان به توسل به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها نیازمندیم.... @rozaneebefarda
هدایت شده از سلمان رئوفی
🏴شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت ای دُر دُرجِ حیا و آیت عظمی بضعه خیر الوری و مریم کبری فاطمه ام الائمه دخت محمد (ص)   بهر تو ایجاد گشته سبعه آباء ام کتاب ام فضل ام علومی ام ابیهات خوانده خواجه اِسرا                         راضیه مرضیه و تقیه نقیه               همسر حیدر علی عالی اعلا نام تو صدّیقه و بتول و زکیه طاهره منصوره و محدّثه عَذرا عالم امکان ز نور روی تو روشن       خوانده شدی زین سبب به زهره زهرا بهر محِبّت نعیم گشته فراهم           بهر عدویت جحیم گشته مهیا با مژه روبند حور، خاک رهت را        بهر تبرّک برند جانب بالا مادر گیتی نزاده همچو تو دختر       خادمه درگه تو ساره و حوّا                        نور خدایی و عصمت اللّه مطلق       مادر دو مریمی و مام دو عیسی                         احمد ثانی تویی و اخت نبوّت         معدن عفّت تویی و کوثر مُعطی                         من ز کجا و صفات و مدح تو گفتن    ذرّه کجا پی برد به ساحتِ بیضا                         لیک همین نکته در جلالت و قدرت     بس بود از بهر شخص عاقل و دانا                    گرچه نبوّت ز حق به حضرت خاتم     ختم شد از حکمت خدای تعالی                       لیک تو داری کتاب وحی الهی          گشته در آن درج علم جمله اشیاء چون سخن اینجا رسید جفّ قلم شد بگذرم و گویم ای حبیبه طه لیلة قدری و لیک قدر تو مجهول      قدر تو نشناختند مردم دنیا آه که در مدّت قلیل چه آمد            بر سرت از مردمان بی سر و بی پا                         اهرمنان آمدند گرد سلیمان            تا بربایند خاتم از ید والا بر در جنّت زدند آتش سوزان شد ستم از دوزخی به بانوی حورا آتش حقدی که در صدور نهان بود    گشت عیان از جفای عابد عزّی آتش سوزان کجا و مَهبط جبریل      حبس غلامان کجا و گردن مولا آن همه ظلم و ستم که شد به تو از خصم من نتوانم که جمله را کنم احصا لیک همی دانم آنکه مردم ناکس    هتک نمودند احترام تو یکجا حقّ علی غصب گشت ارث تو ممنوع ضلع تو مکسور از تعدّی اعدا محسنت از ظلم چون شهید شده گشت ثلث ز سادات کم ز صفحه غبرا بهر تو دنیا چو تنگ شد ز مصائب     مردن خود کردی از خدای تمنّا مسألتت شد قبول و فصل جوانی    روی نهادی به سوی عالم عقبی با تن آزرده با کبودی بازو                با دل پر غصه با دو دیده عبرا                         هست امید «شفیق» سوی تو امروز آنکه نجاتش دهی ز سختی فردا                         شیخ علی اکبر مروّج الإسلام متخلص به شفیق 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
ازدحام جمعیت در سواحل بندرعباس و فاکتورهای دوگانه برجامیان در مواجهه با کرونا 🔹اخیرا بار دیگر یکی از اعضای ارشد ستاد کرونا سخنان جهتدار و تنش برانگیزی علیه قم بر زبان آورد که اکنون سوژه رسانه‌های معاند شده است. اگر واقعا بنای برخی دولتی ها بر حاشیه سازی علیه قم نیست، چرا از این اجتماعات بی مورد آنهم در ایام حزن آل الله جلوگیری نمی کنند؟ @rozaneebefarda
47.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴گزارش شبکه نور از سوگواره کوچه های مادری در مسجد جامع پردیسان @rozaneebefarda
از اعتقاد به مردم سالاری دینی تا انتقاد به دمکراسی غربی گذری بر دیدگاه های آیت‌الله مصباح در باب حکومت و جایگاه مردم 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۶] 📖برگرفته از کتاب "حکیمانه ترین حکومت" اثر مرحوم آیت الله مصباح به همراه پاره ای توضیحات ▪️ساعتی پس از رحلت فقیه و حکیم مجاهد، مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی، قلم به دستان معاند و در مواردی دوستان نادان کینه های چندین و چند ساله‌ی خود را دوباره رو کردند و از آنجایی که توانایی رویارویی علمی با نظریات ایشان نداشتند و ندارند، شروع به تخریب و مهم تر از آن، "تحریف" شخصیت ایشان نمودند. ▪️نخ تسبیح این نوشته‌جات این بود که آیت‌الله مصباح شخصیتی ضد مردم بود و برای مردم هیچ ارزشی قائل نبود. ▪️در این نوشته سعی‌مان را می کنیم تا خلاصه‌ای از مبنای ایشان و پشتوانه‌ی علمیِ اتخاذ این مبنا کمی صحبت کنیم. بعون الله... ▪️آیت‌الله مصباح تشکیل را ضروری میدانستند. اما سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که منشاء حکومت چیست؟ ▪️طبیعی و مبرهن است که اگر مردم این حکومت را بخواهند، حکومت خواهد داشت. اما آیا منشاءِ مشروعیت، مقبولیت است؟ ▪️پس در ابتدا باید ببینیم معنای مشروعیت چیست؟ ایشان مشروعیت در حوزه فلسفه سیاسی را اینگونه معنا می‌کند که بدانیم چه کسی حق دارد بر مسند حکومت بنشیند و اداره‌ی امور جامعه را در دست بگیرد. بعبارت دیگر ملاک اینکه فرد یا گروهی در امور اجتماعی حق امر و نهی کردن داشته باشند و مردم ملزم به اطاعت باشند، چیست؟ ▪️در واقع منظور ایشان از مشروعیت، است. به این معنا که آیا حق این مَسند نشینی را دارند؟ ▪️حال برگردیم به پرسش اصلی بحث: منشاء این مشروعیت چیست؟ یکی از نظریات مهم در این باب به این صورت است که رضایت و خواست را منشاء مشروعیت حکومت می‌داند. ▪️نقش مردم در حکومت را میتوان به دو صورتِ حکومتِ مستقیم تمام مردم(دموکراسی کهن) و حکومت نمایندگان اکثریت بر مردم(دموکراسی جدید) تصور کرد. به دموکراسی کهن چندان اقبالی نشد و لذا متفکران سیاسی بر آن شدند تا آن را به گونه‌ای اصلاح و تعدیل کنند. ▪️منشاء مشروعیت حکومت در دموکراسی جدید، همچون دموکراسی قدیم، مردم اند. اما در اینجا افراد بخشی از حقوق خود را به حکومت واگذار می کنند؛ یعنی انسان که بر سرنوشت خود حاکم است و میتواند برای رفتار خود مقررات و قوانینی جعل کند، این حق را به حکومت واگذار میکند. این واگذاریِ حقِ حکومت و حاکمیت، به دستگاه حکومت را امروزه در دنیا با نام جدید می‌شناسند. ▪️بر اساس این دیدگاه، مقبولیت و مشروعیت توامان هستند؛ یعنی دلیل و معیارِ مشروع و قانونی بودن حکومت و داشتن حق حاکمیت، فقط به این است که اکثریت مردم به آن رای بدهند. به عبارت دیگر مشروعیت در سایه‌ی مقبولیت به دست می‌آید و وقتی مردم کسی را پذیرفتند، حکومت او مشروع و قانونی خواهد بود. @rozaneebefarda ادامه👇
از اعتقاد به مردم سالاری دینی تا انتقاد به دمکراسی غربی گذری بر دیدگاه های آیت‌الله مصباح در باب حکومت و جایگاه مردم [صفحه ۲ از ۶] ▪️طبق بیان آیت‌الله مصباح، بر این نظریه ۳ دسته اشکال وارد است: ▫️الف/ یک دسته از اشکالات را همه‌ی مکاتب حقوقی و سیاسی به این دیدگاه وارد کرده اند: ▫️متصدیان امور حکومتی که مردم آنان را برمی‌گزینند منتخب همه‌ی افراد جامعه نیستند بلکه منتخب رای دهندگان‌اند. ضمنا اگر در نظر داشته باشیم که رای دهندگان معمولا بخشی از افراد جامعه‌اند نه همه آنان، روشن خواهد شد که متصدیان امور حکومتی گاهی فقط نمایندگان جزء کوچکی از کل جامعه‌اند. ▫️خب در اینجا پرسشی رخ می‌نمایاند که چرا همه‌ی افراد جامعه ملزم‌اند که این متصدی را بپذیرند و از وی اطاعت کنند؟ ▫️مگر در دموکراسی بنا نبود که چون همه ی مردم نمیتوانند مستقیم و بی‌واسطه در حکومت دخالت کنند، کسانی را به نمایندگی خود برگزینند؟ بر این اساس وکیل فقط حق دارد در امور مُوکِلان خود دخالت کند و نمی‌تواند حاکم بر همه‌ی افراد جامعه باشد. نماینده‌ی اکثریت افراد جامعه حق ندارد بر آن اقلیتی حکومت کند که او را بر نگزیده اند. کسی که رای می دهد، با رایش نماینده خود را معین می کند، نه نماینده‌ی همه مردم را. ▫️آیت‌الله مصباح در کتاب "حکیمانه ترین حکومت" می‌گوید: برخی آمده‌اند و به این اشکال پاسخ‌هایی داده اند به این صورت که: ▫️اولا زمانی که کسی به یک نظام سیاسی و قانون اساسیِ آن، رای مثبت داد و پذیرفت که رای اکثریت مُطاع و متبع باشد، در واقع مقتضای قانون اساسی و نتیجه ی انتخابات را هر چه باشد پذیرفته است. ▫️ثانیا؛ هر حاکمی در آغاز فقط بر کسانی حاکمیت دارد که او را پذیرفته‌اند ولی مخالفانش یا به حاکمیت وی رضایت می دهند یا نه. در صورت دوم به صلاحدید خودش یا در همان سرزمین می‌ماند و یا به سرزمین دیگری می رود. ▫️آیت‌الله مصباح میفرماید: این پاسخ بی اشکال نیست. ▫️اولا؛ قانون اساسی نیز به پشتوانه‌ی آرای مردم ارزش و اعتبار می‌یابد. بنابراین چه بسا کسانی باشند که به آن نیز رای مثبت نداده‌اند. به چنین کسانی نمی‌توان گفت که چون قانون اساسی را پذیرفته‌اند، باید به لوازم آن نیز تن در دهند. ▫️ثانیا کسانی که مدتی دراز در سرزمینی خاص و میان مردمی زیسته و خو گرفته اند، چگونه می توانند به آسانی ترک وطن نمایند؟! ▫️چنین کسی وقتی مخیر می شود که یا به قوانین نامطلوب و متصدیان نا محجوب تسلیم شود یا راه سفر در پیش گیرد، البته راه نخست را برمی‌گزیند، اما این بدان معنا نیست که از این قوانین و متصدیان راضی و خوش دل اند. بلکه دفع افسد به فاسد کرده‌اند و به شر کمتر رضایت داده اند‌. ▫️ب/ اشکال دیگری ذیل اشکال کلی اول: در بسیاری موارد عملا چند صد تن بر چند صد میلیون تن حکومت می‌کنند. فرض کنیم که تعداد نفوس کشوری ۲۰۰ میلیون و تعداد اعضای مجلس قانونگذاری آن کشور هزار تن باشد. نیز فرض کنیم که بیش از پانصد تن از اعضای مجلس به قانونی رای مثبت دهند که قاطبه‌ی مردم آن کشور با آن مخالفند. در این حال چون اکثریت مجلسیان این قانون را تصویب کرده اند، به مرحله ی عمل در می آید و مخالفت همه ی مردم نیز چیزی از قانونیت آن نمی کاهد‌. آیا نمیتوان گفت در این گونه موارد گروهی که شمار آنها اندکی فراتر از پانصد است، بر ۲۰۰ میلیون تن حاکم‌اند. اعضای مجلس قانونگذاری را مردم بر می‌گزینند ولی در بسیاری مسائل نمایندگان مردم رایی بر خلاف رای خود مردم دارند. ▫️اساسا در تعارض رای نماینده با رای خود مردم، جانب کدام یک را باید گرفت؟ نماینده‌ی مردم استدلال می کند که مردم او را برگزیده اند و بنابراین باید رایش را بپذیرند. استدلال مردم نیز این است که آنان وی را برگزیده اند تا نماینده ی آنان باشد نه نماینده‌ی مخالفان آنان. در این گونه موارد چه باید کرد؟ ▫️بر اساس مبانی نظری دموکراسی، باید حق را به مردم داد ولی در عمل حق را به نمایندگان مردم می دهند. @rozaneebefarda ادامه👇
از اعتقاد به مردم سالاری دینی تا انتقاد به دمکراسی غربی گذری بر دیدگاه های آیت‌الله مصباح در باب حکومت و جایگاه مردم 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۳ از ۶] ▫️ج/ اشکال سوم ذیل اشکال کلی اول: در دموکراسی جدید از "رای آزاد مردم" بسیار سخن به میان می آید ولی در عمل رای آزاد به ندرت یافت می شود. تقریبا در همه ی کشورها، اقلیت شیطان صفتی هستند که می‌کوشند با فریب دادن مردم از ضعفهای آنان سوءاستفاده کنند که سرانجام همان رایی را از صندوق‌ها بیرون آورند که خود می‌خواهند. آزادانه بودن رای تنها به این نیست که دست و قلم‌ها را آزاد بگذارند بلکه افزون بر آن باید مغزها و اندیشه ها را نیز آزاد گذاشت. ▪️۲. دسته دیگر اشکالات بر دموکراسی را مکاتب غیر پوزیتویستی مطرح میکنند. آنان به مصالح و مفاسد واقعی فراتر از رای و میل مردم قائلند. ▫️برخی از آن اشکالات عبارتند از: الف/ از آنجا که آدمیان دستگاه قانونگذاری و دستگاه حکومت را برای آن میخواهند که مصالح اجتماعی‌شان را تامین کنند، نباید انتخابات متصدیانِ قانونگذاری و حکومت را برعهده ی مردم گذاشت، زیرا اکثر قریب به اتفاق مردم نه خودشان مصالح خویش را می شناسند و نه کسانی را برمی‌گزینند که مصلحت شناس باشند زیرا انتخاب افراد مصلحت شناس فرع بر شناخت آنهاست و این شناخت برای همه‌ی مردم میسر نیست. ب/ اکثریت مردم در پی دستیابی به منافع مادی و عاجل و آنی شخص و گروه خویش اند. بنابراین کسانی را به نمایندگی بر می گزینند که همان منافع را برایشان تامین کنند و کسانی را که در اندیشه‌ی مصالح دنیوی و اخرویِ همه ی اعضای جامعه بلکه همه‌ی انسانها باشند، چندان خوش نمیدارند. به عبارت دیگر بیشتر انسانها به دنبال لذات زود گذرند نه سعادت پایدار حال آنکه متصدیان امور باید کسانی باشند که مصلحت مردم را بخواهند نه خوشایندشان را. خیلی ها خیال می کنند این حرف قائلین قابل توجهی ندارد اما جالب است بدانید حتی بزرگانی چون شهید بهشتی قریب به این مضمون را بیان نموده اند. ▫️مرحوم شهید بهشتی در کتاب "ولایت، رهبری، روحانیت" صفحه ۱۹۰ می فرماید: عمل رهبر ممکن است با خواست و تمایلات اکثریت متناسب نباشد. عمل رهبر در اینجا با مصلحت اکثریت متناسب است نه با تمایلات اکثریت. ▪️۳. دسته ی سوم اشکالاتی است که تنها "الهیون" مطرح می‌کنند. اشکال الهیون بر دموکراسیِ جدید، اساسی تر و مهم‌تر است. ▫️آیت‌الله مصباح در بیان اشکال الهیون میفرماید: چرا مردم حق دارند کسانی را برای وضع یا اجرای قوانین اجتماعی و حقوقی بر گزینند و به کار گمارند؟ ▫️وضع قانون، اصالتا مختص خداوند است که هستی بخش همه‌ی انسانها است. تنها در صورتی یک انسان حق دارد برای مردم قانون وضع کند که خداوند متعال در آن مورد قانونی وضع نکرده باشد و نیز به وی اذن قانونگذاری داده باشد. به همین ترتیب هیچ انسانی حق حکومت بر دیگران را ندارد مگر به اذن الهی و اگر خداوند کسی را به حاکمیت بر مردم منصوب فرمود، چه آنان بخواهند و چه نخواهند، وی حاکم آنان خواهد بود. ▪️البته ممکن است کسانی ادعا کنند که هر چند بر نظامهای دموکراتیک اشکالاتی وارد است، باید پذیرفت که دموکراسی بهترین نظام سیاسی می باشد که بشر تاکنون بدان راه یافته است. پس بهتر است که در عین پایبندی به مبانی نظری دموکراسی، بکوشیم تا از نواقص و معایب آن بکاهیم و آن را گام به گام به حد مطلوب نزدیک کنیم. ▪️این سخن پذیرفتنی نیست زیرا هم بر اساس مبانی فکری الهیون و هم غیر الهیون، نظامهایی را میتوان طرح و عرضه کرد که به مراتب بیش از دموکراسی جدید مصالح انسانها را تامین کند. ▪️ما بر خلاف پوزیتویست ها معتقدیم که وظیفه حکومت تامین مصالح مردم است نه خواسته‌ها و پسندهای‌ آنان. بر این پایه میتوان نظامی را پیشنهاد داد که مردم از طریق انتخابات کمابیش در تدبیر امور دخالت کنند و هم مصالح اجتماعی شان تامین شود‌. ▪️نکته ی مهمی که در این بیانِ آیت‌الله مصباح باید دقت شود و اتفاقا غرض ورزان برای تخریب و تحریف ایشان سوءاستفاده های بسیاری از این جمله کرده اند این است که این جمله به این معنا نیست که از نظر ایشان خواسته های مردم بی ارزش است بلکه میخواهند بفرمایند که خواسته ها باید بر محور مصالح و منافع خود این مردم باشد چرا که گاهی خواسته های اشتباه خود آنان را نابود میکند کمااینکه این تجربه را در سالهای اخیر به چشم دیدیم. خواست مردم مهم است اما باید بر محور مصالح خودشان باشد آنهم مصالحی که در بردارنده ی دین و دنیای اشخاص باشد. @rozaneebefarda ادامه 👇
از اعتقاد به مردم سالاری دینی تا انتقاد به دمکراسی غربی گذری بر دیدگاه های آیت‌الله مصباح در باب حکومت و جایگاه مردم [صفحه ۴ از ۶] ▪️نظریه آیت‌الله مصباح یزدی: ❓بر میگردیم به پرسش ابتدای بحث. منشاء مشروعیتِ حکومت از دیدگاه اسلام چیست؟ ▪️آیت‌الله مصباح می‌فرماید: از دیدگاه اسلام همان عقلی که انسان را رهنمون می کند به اینکه کسانی چون پدر و مادر بر او حقی دارند و او باید حق آنها را ادا کند، همان عقل حکم می کند که خدایی که خالق تمام هستی است، بر او و همه‌ی مخلوقاتش حقوقی دارد که عظیم تر از حقوق انسانها بر یکدیگر است. ▪️هنگاهی که چنین خدایی کسی را برای اجرای احکام و قوانین خود معرفی می کند، او مشروعیت می یابد و عامل دیگری در مشروعیت بخشیدن دخالت ندارد. اگر خداوند حق حکومت و ولایت بر مردم را به کسی چون پیامبر"ص"، امام معصوم"ع" یا جانشین ایشان واگذارد، چنین افرادی نیز حق دارند که احکام الهی را در جامعه اجرا کنند. ▪️بنابراین چون حاکم اسلامی از سوی خدا نصب شده، حق اجرای قوانین و احکام الهی را دارد و میتواند مجرمان را مجازات کند. ▪️بنابراین از نظر کسانی که به خداوند و پیامبر و دین اسلام معتقدند، معقول ترین راه برای مشروعیت حکومت این است که خداوند هستی آفرین، به منظور رعایت مصالح جامعه، حق حکومت بر مردم را به یکی از بندگان خود واگذارد و او را به حکومت نصب کند. ▪️آیات قرآن کریم دلیل محکمی است بر اینکه در آنجا که خداوند درباره وضع قانون و اجرای آن در جامعه فرمانی داده، نظر دیگران دخیل نیست. بنابراین ما باید چنان عمل کنیم که خداوند یا منصوبان او از ما خواسته اند‌. اعتقاد به خالق بودن، ربوبیت تکوینی و "ربوبیت تشریعیِ" خداوند متعال از ضروریات دین اسلام و کمترین اعتقادی است که برای مسلمان بودن لازم و ضروری است. بر این اساس اگر کسی برای خداوند ربوبیت تشریعی قائل نباشد، فاقد نخستین مرتبه‌ی اسلام است. ▪️اقتضای ربوبیت تشریعی خداوند این است که همه‌ی شئون تدبیر و اداره‌ی جامعه به او انتساب یابد. در غیر این صورت مردمی که مخلوق و مربوب تکوینی خداوندند، چه الزامی دارند از کسانی پیروی کنند که خداوند آنان را شایسته‌ی حکومت و حاکمیت نمی‌داند؟ ▪️حاصل آنکه در حکومت اسلامی همه عرصه ها باید بر محور خواست خداوند شکل گیرد. ◼️شئون حکومت را میتوان به دو بخش کلی یعنی 'وضع قانون' و 'اجرای آن' تقسیم کرد. بی گمان وضع قانون اصالتا خاص خداوند است و احکام و مقررات جزئی و موقت را باید کسانی وضع کنند که از سوی خداوند اذن قانون گذاری یافته اند. بنابراین در حکومت اسلامی هیچ قانونی اعتبار و ارزش ندارد مگر اینکه به نحوی به خداوند انتساب یابد. همچنین قانون را خداوند، خود مستقیم و بی واسطه اجرا نمی‌کند. بنابراین انتساب حکومت یا قضاوت به خداوند، انتسابی غیر مستقیم و با واسطه است و در صورتی درست خواهد بود، که حاکم یا قاضی منصوب خداوند باشند. ▪️البته از دیدگاه اسلام بهترین نظامِ حکومتی آن است که شخصِ در راس هرم قدرت، معصوم باشد ولی در همه زمانها و همه ی جوامع این کمال مطلوب ممکن نیست. @rozaneebefarda
از اعتقاد به مردم سالاری دینی تا انتقاد به دمکراسی غربی گذری بر دیدگاه های آیت‌الله مصباح در باب حکومت و جایگاه مردم [صفحه ۵ از ۶] ▪️مطلب آخر؛ در باب جایگاه مردم در حکومت اسلامی از دیدگاه آیت‌الله مصباح: ▪️همانطور که پیش تر بیان شد، حاکم در حکومت اسلامی مشروعیت خود را از خداوند می‌گیرد اما این مردم هستند که سبب فعلیت بخشیدن به حکومت و تحقق آن میشوند. ❓اساسی ترین پرسش در زمینه نقش و جایگاه مردم در حکومت اسلامی این است: با توجه به اینکه حق حاکمیت از آن خداست، آیا انسان میتواند برای خود نیز حق حاکمیت قائل باشد یا خیر؟ به ویژه آنکه قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در برخی از اصول، هم از حاکمیت خداوند سخن گفته و هم از حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش. 🔹در پاسخ به این سوال میتوان گفت که واژه حاکمیت را در دو بخش از حقوق میتوان طرح کرد: الف) حقوق بین الملل عمومی: هر ملتی حاکم بر سرنوشت خویش است. یعنی دیگران بر هیچ ملتی حق استعمار و قیمومیت ندارند. حاکمیت ملی یعنی هر ملتی در برابر ملت دیگر استقلال دارد. ب) حقوق اساسی: در درون یک جامعه که متشکل از اصناف و گروه هاست، هیچ صنفی بر صنف دیگر و هیچ گروهی بر گروه دیگر از پیش خود حق حاکمیت ندارد. ▪️چنانچه میبینیم بستر این حقوق و اصول، "روابط انسانها" با یکدیگر است نه "رابطه انسان با خدا". کسانی که اینها را مطرح کرده اند در مقام بیان تعیین روابط انسانها بودند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اصل "حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش" بر همان روال عرفی ای است که در دنیا حاکم میباشد و بر اساس آن انسانها خود به خود بر دیگری حق حکومت ندارند و حاکم بر سرنوشت دیگران نیستند نه آنکه خدا نیز حق حاکمیت ندارد و نمیتواند به انسان دستور دهد. شاهد آن ده ها اصل دیگری است که در قانون اساسی آمده و در آنها تصریح شده است به اینکه حتما باید قوانین الهی را اجرا کرد. ▪️با این مقدمه طولانی در این بخش به پاسخ اصلی میپردازیم. درباره نقش مردم در زمان غیبت و در نظام مبتنی بر ولایت فقیه، ۳ دیدگاه مطرح است: ۱.اصل تشریع حکومت و حاکمیت فقیه، به سبب انتساب از طرف خدا و امام زمان عج است و تعیین شخص و مصداق آن نیز باید به نوعی به امام زمان عج انتساب یابد اما تحقق عینی و استقرار حکومتش به پذیرش مردم بستگی دارد. ۲.اصل مشروعیت حکومت و حاکمیت فقیه در زمان غیبت به نصب عام از طرف خدا و امام زمان است اما تعیین شخص آن و همچنین تحقق و استقرار حکومتش به رای و انتخاب مردم بستگی دارد. ۳‌. در زمان غیبت امام زمان، حتی اصل مشروعیت فقیه و حکومتش بسته به پذیرش مردم است. ✅به اعتقاد ما نظر صحیح از میان سه رای مطرح شده، همان "نظر اول" است. ▪️علت: ▫️بر اساس تفکر اسلامی همه‌ی انسانها عبد و مملوک خدایند آنهم ملکیت حقیقی نه اعتباری. در حقیقت هیچ جزء وجود انسان از آن خود وی نیست. ▫️از سوی دیگر عقل هر انسانی درک میکند که تصرف در ملک دیگران بدون اجازه آنان مجاز نیست. بنابراین هیچ انسانی بی اذن و اجازه خداوند نه در خود و نه در دیگران حق تصرف ندارد. ▫️حاکم باید برای تصرفات(اداره مملکت، به زندان انداختن، مالیات گرفتن) از مالک حقیقی انسانها اجازه داشته باشد وگرنه تمام تصرفات او به حکم عقل ناروا و ظالمانه و غاصبانه خواهد بود. ▫️بر اساس ادله خداوند این اجازه و حق را به پیامبر اسلام و امامان معصوم علیهم السلام داده است. همچنین بر مبنای ادله اثبات ولایت فقیه، در زمان غیبت، چنین حقی به فقیه جامع الشرایط داده شده است. 🔸اما دلیلی وجود ندارد که ثابت کند این حق را به دیگران و از جمله به آحاد جامعه و مسلمانان داده اند. ▪️البته این نصب، نصب عام است. یعنی فرد خاصی را معین نکرده اند بلکه صفاتی را بر شمرده اند که در هر فردی یافت شود او حاکم است. ▪️این انتخاب در واقع مانند دیدن هلال ماه است که اول ماه را ثابت می کند. توضیح اینکه: ما در مقام مسلمان مکلفیم که در ماه رمضان روزه بگیریم. اما برای اینکه بدانیم ماه رمضان فرا رسیده یا نه، باید رویت هلال کنیم. اگر هلال ماه رویت شد، "کشف" می کنیم که ماه رمضان فرا رسیده. در اینجا چنین نیست که ما به ماه رمضان مشروعیت بدهیم، یعنی ما ماه رمضان را ماه رمضان نمیکنیم، بلکه در خارج یا هلال شب اول ماه وجود دارد یا وجود ندارد. اگر وجود داشته باشد ماه رمضان است و اگر نباشد ماه رمضان نیست. آنچه در این میان بر عهده ما گذاشته اند، تنها کشف این مسئله است که آیا هلال ماه وجود دارد یا خیر؟ ▪️در مورد ولی فقیه نیز مسئله به همین شکل است. یعنی با نصب عام از ناحیه خداوند و امام زمان عج، فقیه حق حاکمیت و مشروعیت می یابد و کار ما فقط این است که این حق حاکمیت را که واقعا در خارج و پیش از تحقیق ما وجود دارد، و شناسایی کنیم. بنابراین هم اصل مشروعیت و هم تعیین او به نوعی منتسب به امام زمان عج است. @rozaneebefarda