eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
انگاره های سکولار یک تاریخ نگار معمم متن و حاشیه اظهارنظر عجیب در واکنش به دیدار دانشجویان علوم پزشکی با مدیر حوزه قم @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 جناب آقای جعفریان در کانال شخصی اش چنین نوشته است؛ 🔹اظهارات مدیر حوزه قم در باره رابطه پزشکی و دین (حوزه نیوز، دوم مرداد)، آن هم با این صراحت، و بند کردن امر درمان و بهداشت به مسائل دینی و فلسفی، نشان از آن داد که ما قصد داریم، تمامی علم و دانش بشری را زیر سلطه فکر فلسفی و دینی درآوریم. 🔹گفتن این اظهار نظرهای کلی «تجلی توحید در فعالیت های پزشکی» و این که «تمام علوم مبتنی بر مفروضات فلسفی و کلامی نهفته در لایه های علمی است»، ما را به سمت و سویی می برد که استقلال علم و دانایی بشر را زیر سوال برده و خود را سرگرم اموری کنیم که اساسا ارتباطی با حوزه  ندارد. 🔸تجربه هزار سال تسلط علم کلام بر «علم» و تلاش برای دینی کردن آن که ناشی از یک تصور خطاست، هیچ نتیجه ای جز کند کردن مسیر پیشرفت علم نداشته است. 🔸بهتر در این باره تأمل کنیم که سراسر نوشته های فخر رازی و دیگر متکلمان برجسته، و در رأس آنها غزالی که حتی به روش فلاسفه اسلامی و متکلمان هم معترض بود، همین است که می خواستند بگویند هیچ علمی نباید جز با اجازه توحید پیش برود، و آن وقت با درک غلط از توحید، خدا را به جای همه علل طبیعی نشانده و حتی در تحلیل باد و باران مشاهدات خود را هم کنار گذاشتند تا مبادا از قدرت خداوند کم شود. 🔹این ادعاها از سر تا ته، آن هم در رشته های تجربی و همین طور علوم طبیعی و از جمله پزشکی، هیچ جایی ندارد و تکرار آن برای صد بار و هزار بار، باعث نمی شود تا کاروان علم در دنیای مدرن بایستد تا این حضرات، مبانی فلسفی آن را درست کنند و مثلا این علم نجس را با گفتن این تعابیر پاک کنند. 🔸کسانی که هیچ اطلاعی و سر سوزنی از دانش پزشکی ندارند، یکسره نشسته اند تا با فلسفه های کهنه و قدیمی، و به اسم تدین و تقدس،  برای راه علم، برنامه بدهند. شگفت تر آن است که دانشجویان و استادان علوم پزشکی هم به قم آمده اینجا زانو می زنند تا از این حضرات، درس علم بگیرند. عوض این که بروند و آخرین تحقیقات بشری را در حوزه پزشکی بدست آوردند، و پایگاه های اطلاعاتی پزشکی را خریداری کرده تا دانشجوی پزشکی آنان بتواند آخرین پژوهشها را مطالعه کند، به امید آن هستند که افرادی به مراتب ضعیف تر از فخر رازی و غزالی، برای آنها راه و رسم فسلفی فکر کردن در علم پزشکی را به آنها یاد دهند. 🔹بحث اخلاق و فقه پزشکی امری جداست، اما دانش پزشکی نه از وقتی در یونان بوده، نه آن مقدار که تجربه های عادی بشر صحراوی و بدوی است، و نه آنچه در میان مسلمانان به تقلید از یونانیان و یا تجربه های ابن سینا و رازی و دیگران پدید آمده و نه آنچه که امروز در غرب است و ایضا سبب شده است تا ظرف نیم قرن، دو میلیارد بر جمعیت بشر افزوده شود و مرگ و میر کم گردد، ربطی به این فلسفه ها ندارد. 🔸نه توحید و نه شرک، هیچ کاری به علم پزشکی بما هو پزشکی ندارد. البته هر کسی می تواند با نگاه در طبیعت، خداشناس شود و بحث فلسفی کند، اما این ربطی به پزشکی ندارد. سوال ها و پرسشها دو تاست. سوال کردن آن «ابله» که در واقع عاقل بود، از شتر [به زبان سنایی: ابلهی دید اشتری به چرا /گفت نقشت همه کژست چرا] از تفاوت زیستی شتر  در مقایسه با بقیه حیوانات بود، اما شتر به زبان «کلامی» جواب او را داد و حواله اش به خدا کرد، و ما هنوز تفاوت این دو نگاه را نفهمیده ایم.  🔸باید دانش تجربی را برخلاف آنچه در تمدن مسلمانی پیش آمد، از بند فلسفه رهانید، و اجازه داد این دانش بشری، و انواع و اقسام دیگر آن، رشد کند. دیگران این راه را رفته اند، رشد کرده اند، سررشته علم را در دست گرفته اند، نتیجه اش را در تکنولوژی برده اند و دنیا را فعلا زیر سلطه خود دارند. اگر علم زیر سلطه نگاه های فلسفی است، باید در فلسفه های خودمان شک کنیم که نتوانسته ما را پیشرفت دهد و از آنها را بهتر بدانیم که تا این حد پیش رفته اند. حالا چه مدل اروپایی امریکایی باشد چه مدل چینی ژاپنی! 🔹طبعا ما هم تا حدی که از توانایی علم بهره برده ایم، و این هم در اثر آموزش های صد ساله گذشته بوده، به همان مقدار از نفوذ و ترقی در عالم سهم داریم. باز هم اگر بخواهیم پیش تر برویم، راه آن عمومی کردن تفکر علمی اصیل از نخبگان، و رها کردن آن از بند این گونه قیود است. برای ما مهم این است که دیگر مثل زمانی نباشیم که به «دوش» گیر دادیم و سالها طول کشید تا رضایت دادیم خزینه جمع شود. 🔶حاشیه روزنه از انصاف نباید گذشت؛ جناب رسول جعفریان، از معدود تاریخ جویان معاصر ماست که در دو دهه گذشته، پیوسته در تکاپو و تولید بوده و لحظه‌ای قرار نداشته است. متن کامل حاشیه روزنه را اینجا بخوانید: 👇 https://eitaa.com/rozaneebefarda/1554 @rozaneebefarda
💥تحلیلی بر بازتاب جهت دار بیانات توسط 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸فرید مدرسی خبرنگار اصلاح طلب، عضو حلقه و گماشته مخصوص او در قم است. 🔹آنچنان که خود گفته از ابتدای دهه هشتاد که مأموریت حضور خبری در قم را یافته با کمک افرادی چون ، توانسته با بیش از دویست نفر از رجال حوزوی ارتباط وثیق بهم بزند و نتیجه این روابط حساب شده، ساعت ها مصاحبه جهت دار و اعتراف گیری از این جماعت ناآشنا به رسانه بوده است. احتمالا برخی از رجال به دلیل مواضع خاص خود در این مصاحبه‌ها، مجبور شده اند خطوات بعدی را نیز طی کنند و اکنون در اردوگاه مخالفان انقلاب قرار بگیرند. بعد از افشای ماهیت اختلاف افکن این فعال رسانه‌ای، مدتی است عملیات رسانه‌ای وی پیچیده تر شده اما همچنان او بعنوان یک نیروی سوخته رسانه‌ای، قصد ترک زمین بازی را ندارد! 🔹حساسیت ویژه او نوعا معطوف به دو طیف خودی و غیرخودی است؛ او از همه حامیان با تمام وجود حمایت می کند البته اگر مدتی است که کمتر توفیق می یابد به دلیل ظرفیت های رو به زوال اوست نه کاهش حجم اقداماتش یا چیز دیگر. راهبرد حفظ وحدت، اجماع بر موارد اشتراکی و هم افزایی رسانه‌ای و تشکیلاتی به شدت مورد توجه وی قرار دارد. 🔹در مقابل، جریان انقلابی قم نیز به طور جدی توسط او و امثال او رصد می شوند و در پوشش اخبار این جبهه، راهبرد اختلاف افکنی و هزینه تراشی، در دستور کار قرار می گیرد و تا کنون بارها نتیجه داده است که دلیل اصلی آن هم عدم آشنایی با عملیات چندوجهی جریان و در این جبهه بوده است. 🔸در یادداشت اخیر (https://eitaa.com/rozaneebefarda/1627)، مدرسی با کاربست چند تکنیک ساده رسانه‌ای، عملیات روانی پرحجم و پیچیده‌ای طراحی شده است که در ادامه، برخی ابعاد آن واگویه خواهد شد: 🔹او تلاش کرده در مقابل آیت الله یزدی و جامعه مدرسین به جبهه سازی بپردازد و ریاست قوه مجریه، رییس مجمع تشخیص و عضو ارشد را در یک جبهه نشان دهد. شاید برخی بر اساس بعضی شواهد و اخبار،نظر به وجود چنین رابطه‌ای در عالم واقع داشته باشند که جای بحث و بررسی بسیار دارد اما مدرسی فارغ از اصل وجود یا عدم وجود چنین رابطه‌ای تلاش دارد همزمان نهادهای عالی نظام و تشکل‌های زاویه دار حوزوی را در ذیل یک چتر رسانه‌ای جمع کند و علیه جامعه مدرسین بشوراند! 🔸تکذیب گاه و بی گاه بیانات آیت‌الله یزدی توسط روابط عمومی این تشکل اصیل نیز دقیقا تکمیل کننده پازل امثال فرید مدرسی است و نه تنها کمکی به جمع شدن ماجرا نمی کند که نوعی انفعال را نشان می دهد که دقیقا مدتهاست که پاشنه آشیل مورد سوءاستفاده جریان غیرانقلابی و ضدانقلاب قم است. اگر واقعا آیت‌الله یزدی آن سخنان را نفرموده‌اند چرا بلافاصله بعد از انتشار و قبل از دستمایه شدن توسط مخالفان، صادر نمی شود و اگر گفته شده و اکنون مصالحی درمیان است، جای درنگ و تأمل جدی وجود دارد که با کدامین قوه عاقله ای به اعتبار تاریخی یک نهاد اصیل و دبیر محترمش ضربه وارد می کنند؟! 🔹یکی از خطوط ثابت در هجمه های گاه و بیگاه اصلاح‌طلبان در قم به معاونت تبلیغ حوزه و شخص آقای نبوی است. فرید مدرسی مدتهاست انگار نذر کرده که در هر مطلب مرتبط و غیر مرتبطی به لگدپراکنی علیه چهره‌های خدوم و اصیل حوزه بپردازد. یک جستجوی ساده در کانال شخصی او، مدعا را اثبات خواهد کرد. به راستی اگر یک مسئول حوزوی در مدتی طولانی در یک منصب قرار دارد، فارغ از درستی یا نادرستی این مسئله، چرا باید برای چند ریش تراش غیرحوزوی درس ناخوانده طرفدار فتنه ۸۸ اینقدر مهم باشد؟! چرا سایر افراد با شرایط مشابه مورد تهاجم نیستند؟! 🔶پی نوشت گفته می شود برخی چهره‌های رسانه‌ای اصلاح‌طلب با بعضی نهادهای خاص مرتبط اند و رانت خبری و حمایت حقوقی و نفوذ سیاسی روزافزون این جماعت، مرهون همین ارتباطات خاص است. فارغ از تأیید را رد این سنخ اخبار، آن نهادهای ارجمند نباید فراموش کنند که روزگاری یک شکارچی نیمه خبره برای شکار خرس راهی جنگل شده بود اما در اولین مواجهه، شکار خرس شد! اجیر شدن برخی فعالان رسانه‌ای غیرحرفه‌ای توسط یک جریان ورشکسته سیاسی برای انتخابات ۱۴۰۰ نیز مساله دیگری است که باید در مورد آن بیشتر بنویسیم اما اجمالا باید درنظر داشت که از طریق همین نیروهای سوخته رسانه‌ای می توان راهبردهای سیاسی همین جریان غرب اندیش شکست خورده را تحلیل کرد و از این رو، پی جویی ابعاد حوزوی عملیات روانی و تشکیلاتی اعتدالگرا یان غرب اندیش، کار آسانی خواهد بود. البته تنها برای اولوالالباب! @rozaneebefarda
اقدام نخ نمای در تطهیر وجهه مخدوش ! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹آنگونه که فرید مدرسی در وبلاگش نوشته، در بدو پذیرش مأموریت به قم از جانب ، آقای از افراد کلیدی بود که در تسهیل ارتباطات حوزوی وی نقش داشته است! 🔹رسول جعفریان که خود از حلقه نزدیکان آقای به شمار می رود، وبلاگ شخصی اش را در بستر سایت به روز می کند! 🔹اخیرا جعفریان بعد از اعتراضات حوزویان به برخی اقدامات تشنج آفرین فرید مدرسی، به بازنشر مجدد یک یادداشت قدیمی اقدام نموده که در آن تلویحا تلاش کرده به بازسازی وجهه فرید مخدوش فرید مدرسی بپردازد. این یاداشت که نخستین بار چندین ماه قبل تر منتشر شده بود، به گذشته جد مادری فرید مدرسی مربوط است و در مقدمه آن، جعفریان از فرید مدرسی با عنوان «دوست عزیز» یاد کرده است. 🔹ناگفته پیداست که این روش های نخ نما در فریفتن افکار عمومی حوزویان تأثیری نخواهد داشت چه اینکه در تاریخ حوزه و روحانیت آخوندزاده های مخالف آرمان روحانیت کم ندیده اند پس پر رنگ کردن پیشینه خانوادگی یک خبرنگار بدسابقه در قضاوت مخاطبان هوشمند حوزوی ثأثیر خاصی نخواهد داشت بلکه تنها ارتباط وثیق جعفریان/مدرسی در طیف بیشتری از حوزویان آشکار و مطرح خواهد شد. 🔹حالا شبکه پیچیده و پنهان فعال در قم را بهتر می توان تحلیل کرد؛ جعفریان، مدرسی، لاریجانی، خاتمی، شفقنا، خبرآنلاین، و دیگرانی که در آینده از آنها بیشتر خواهیم گفت. 🔶پی افزود آقای جعفریان کتابخانه تاریخ را با حمایت مستقیم جناب آقای شهرستانی اداره می کند. فرید مدرسی هم هر از گاهی عکس های خاصش را با ایشان منتشر می سازد که نشان می دهد در پستوهای دفتر ایشان راه دارد. شفقنا هم مستقیما وابسته به آن جناب است. حالا حتمن وقتش رسیده کسی به جناب ایشان تصریحا گزارش جامعی از عملکرد شبکه افراد و بنگاه های مورد حمایت ایشان و نسبت شان با جریان های زاویه دار با نظام اسلامی ارائه کند. شاید وضعیت هزینه کرد وجوهات شرعیه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) در جهت تضعیف نظام اسلامی که زمینه ساز ظهور آن یار غائب از نظر است کمی بهبود یابد. شاید فعلا برای ابراز گلایه به مرجع اعلای عراق که تا کنون بارها افراد زاویه دار را به تقویت نظام و پیروی از ولایت فقیه توصیه کرده‌اند، هنوز کمی زود باشد. @rozaneebefarda
رسول جعفریان؛ عقده حقارت یا جاده باز کن غرب اندیشان و قدرت طلبان! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹اخیرا (در تاریخ 31/6/98) مطلبی از جناب آقای درباره علم و پیشرفت غرب به قلم تحریر آمده و در سایت رادیکال منتشر شده است. 🔸فارغ از اینکه 1-ایشان چه انگیزه و هدفی را از طرح این مطالب دارند! و یا 2-اینکه ایشان در فهم«علم» و «رشد علوم» و ملاک برتری علم غربی بر دیگر علوم ، تخصص لازم را دارند یا خیر، به خوانش انتقادی مدعاهای ایشان پرداخته‌ایم: 🔹جناب جعفریان با پیش فرض قرار دادن اینکه «علم غربی موجود» به نهایت آمال بشری و مدینه فاضله رسیده اند ، جواب طرح شده تمام موجوداتی که مخالف «مدینه فاضله فعلی غرب» هستند را مقبول نمی داند و آنها را به موجودات لج بازی تشبیه می کند که صرفا «مقاوت مذبوحانه» می کنند و بهترین پاسخ آنها ، «فرار دُن کیشوت» وار است. نویسنده بعد بمانند یک «فیلسوف علم» متبحِّر (که امروز علاوه بر تاریخ اسلام، تاریخ ایران و تاریخ غرب ، بر فرهنگ ، سیاست و دین هم داعیه استادی دارند و گویا باورشان شده که علَّامه ذوالفنون و نادره دهر اند) به عمق علمی مساله می روند و تمام جریانات علمی غرب و شرق را در مقابل جریان علم جدید در غرب می دانند و آنها را به تحریف جریان «سوفسطایی» متَّهم می کنند! جالب اینجاست که ایشان توجُّه به «اصل معرفت» را نقطه عطف پیشرفت غرب امروز می دانند! 💥سوالات، ابهامات و تناقضات زیادی در یادداشت جعفریان قابل طرح است از آن جمله: 1-بُتی به نام غرب! ایشان با چه ملاک و معیاری غرب امروز را نقطه رشد تمدن انسان بر می شمرند؟ آیا ملاک ایشان بیش از صدها میلیون انسان کشته شده و قطع عضو شده و آواره شده در جنگ های جهانی قرن بیستم است؟ یا ملاک ایشان اقتدار به کمک بمب های هسته ای است؟ شاید جناب جعفریان طبیعت لگد مال شده در دریا و لایه ازون را معیار قرار داده اند؟ راستی چرا «خانواده» در تمدن غربی امروز دیگر مفهوم و معنایی ندارد؟ انواع بیماری های مختلفی چون ایدز و افزایش سرطان های مختلف ، کاهش سن بیماری هایی چون سکته و افزایش افسردگی در جوامع بشری امروز لابد از گلابی های آب دار تمدن فعلی است؟ 2- جناب جعفریان ، چرا از پاپ هم کاتولیک تر شده اید؟ متفکرین مختلف غربی امروز ، تمدن فعلی غرب را نه تنها «آرمان شهر» بلکه حتی «تمدن مناسب حیات بشر» نیز نمی خوانند؟ لابد آن حضرات هم مثل شما بدایه و نهایه خوانده اند؟ شاید هم به علم و بصیرت شما نرسیده اند؟ 3-تحلیل ناپخته و نارسا! گفتید «علم معرفت شناسی» در غرب بسیار گسترده بوده و پیشرفت داشته ولی دلیلش را درست تحلیل نکردید. علم «ایدز شناسی» هم در غرب پیشرفت داشته براستی چرا؟! علم غربی چون دچار شک گرایی های بسیار خطرناک و گسترده می شده چاره ای جز پرداختن به بحث «معرفت شناسی» نداشته نه اینکه در ابتدا به سراغ معرفت بروند. تفکر عقلانی اسلامی چون از ابتدا بر پایه های درست شکل گرفت، لذا احتیاجی به طرح مفصل و مجزای مباحث «معرفت شناسی» نداشته است. 4-قضاوت عجولانه! اتفاقا در نیم قرن اخیر ، آثار بسیار مختلفی در حوزه «معرفت شناسی» نگاشته شده است. از آثار شهید مطهری و علامه طباطبایی(رحمهما الله) مثل فلسفه و روش رئالیسم ، مساله شناخت و آثار آیت الله مصباح یزدی و شاگردانش مثل استاد حسین زاده. اینکه شما چرا این آثار را نخوانده اید و یا نخواسته اید عنوان کنید بحث دیگری است ولی به نظر نباید عجولانه قضاوت کنید و آسمان و ریسمان ببافید! 5-چشم پوشی از سهم دولت و حمله به علم! جناب جعفریان، جالب است بدانید متفکرینی مثل سید حسین نصر پدیده رشد علم را صرفا در مفاهیم خلاصه نمی کنند و بستر ها را نیز دخیل می دانند. ایشان علت تعالی تمدن اسلامی در قرن پنجم هجری را حاصل استیلای تفکر عقل گرایی شیعی می دانند ، درست همان جهش علمی که در این چهل ساله در علوم مختلف انجام شده است.و درست همانطور که شما با تغذیه های مالی و حمایتی در تاریخ آثار گوناگون نگاشتید! حال سوال این است چرا شما هیچ گاه به سهم دولت و سیاست مداران در تولید علم اشاره نمی کنید؟ 6-جناب جعفریان، چرا آدرس غلط می دهید؟ علم اگر بدست عالمان و حکیمان باشد نه به دست مشتی جماعت سیاست زده و خود فروخته با بستر سازی های مناسب، آ]شرایط رقابت مناسب متفکرین نه تهدید و ارعاب ب]حمایت از نخبگان واقعی نه نور چشمی های حزبی و آقا زاده ها ج]جهت دهی های مناسب برای حل مشکلات واقعی مردم نه مشکلات صوری د]پاسداشت تلاش شبانه روزی دانشمندان جوان نه سیمان ریختن بر تفکرات و تحقیر آنها ح]حمایت مالی و اجتماعی از علم و دانش نه مدرک سازی و رانت های علمی برای حضرات سیاست باز و]عدالت در حمایت نه اینکه از جریانات و افراد خاص و هم حزبی ها حمایت شود و باقی جریانات علمی در سانسور رسانه‌ای و حالت انقباضی مالی باشند. جعفر بحرینی @rozaneebefarda
💥پست ویژه 🔴افشاگری بی‌سابقه #صبا_آذرپیک(فعال سیاسی/رسانه‌ای مشهور اصلاح‌طلب) پیرامون اعضای ‎#اتاق_فکر_بنزین که در محل #سازمان_برنامه_بودجه برگزار شده است! 🔸‏لیست کامل چندین جلسه ‎#اتاق_فکر_بنزین: فیاض زاهد (تحصیلات تاریخ): برگزار کننده جلسات! 🔸سایر اعضا: شهاب طباطبایی کیوان مهرگان #فرید_مدرسی(نماینده مخصوص #حسام_آشنا) زهره آشتیانی (می‌گوید به دلیل کیفیت پایین اعضا از ۳۱تیر دیگر نرفته) احسان مازندرانی سعید لیلاز عباس عبدی آزاد ارمکی (مخالف طرح) 🔶حاشیه از ژست دروغین مردم دوستی و دوگانه‌گویی های امثال #عباس_عبدی که بگذریم، حضور #فرید_مدرسی در این جلسات بسیار جالب توجه است! از این پس کارشناسی و تصمیم‌سازی در امور تخصصی کلان مانند #مدیریت_سوخت را نیز باید به مشاغل پیشین این #خبرنگار_اصلاح‌طلب_رادیکال بیفزاییم! پیش از این او بعنوان گماشته ویژه #محمد_قوچانی، سال‌ها بر تحولات حوزه علمیه تمرکز یافته و با کمک افرادی مانند #رسول_جعفریان توانسته بود با طیف متنوعی از رجال حوزوی ارتباط بگیرد و این اواخر با #توهم تأثیرگذاری کلان بر تحولات حوزوی، به سوزن بانی جریان‌های معاند و زاویه‌دار قم به سمت حوزه نجف و ترغیب آنان به تشکل سازی و تلاش برای چهره‌سازی از مخالفان نظام و تخریب رجال انقلابی حوزه با نمامی رسانه‌ای و نهایتا نقش آفرینی در پروژه #مرجع_سازی اقدام کرد. از او بعنوان سخنگوی #نشست_اساتید در فضای مجازی، سوگلی رسانه‌ای برخی دفاتر و رجال دینی(خصوصا #سیدجواد_شهرستانی) نام برده می‌شود. افشای رابطه مخصوص وی با #حسام_آشنا پرده جدیدی از کارنامه این عنصر مرموز افشا کرد! @rozaneebefarda
استقبال رسانه منحوس ملکه از اظهارات غیرقابل دفاع و نادرست آقای پیرامون   @rozaneebefarda 🔻🔻🔻   بار اول نیست که رسانه فتنه انگیز  با رصد دقیق اظهارات حوزویان، به صید سوژه برای تضعیف روحانیت اصیل و اسلام ناب دست می‌ زند. اینبار اما ماجرا کمی متفاوت است؛ یاسر میردامادی نویسنده پیشین و ضدانقلاب ، با دقت نظر، سخنان یکی از حوزویان جوان پیرامون لباس روحانیت را بهانه ای برای تئوریزه کردن خلع لباس روحانیت شیعه قرار داده است!   در یادداشت «ماجراهای دین و فلسفه؛ اسلام‌های سیاسی و 'خلع لباس پیامبر'» به تاریخ 25 آذر 1398، ضمن لجن پراکنی علیه اسلام سیاسی و تکرار مدعاهای دروغین در مورد کاهش اعتماد عمومی به روحانیون، در تیتری با عنوان «روحانیان علیه لباس روحانیّت» به سخنان آقای محمّدتقی اکبرنژاد، پرداخته و چنین نوشته است:👇 🔴محمّدتقی اکبرنژاد، مدیر «مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی» در قم، اخیرا در مصاحبه‌ای‌ با خبرگزاری ایکنا استدلال فقهی کرد که لباس روحانیّت «لباس پیامبر» نیست. استدلال اصلی اکبرنژاد، که خود در لباس روحانیّت است، این بود که پیامبر لباس متفاوتی از مردم زمان خود نمی‌پوشید و از آن‌جا که لباس روحانیان امروزه متفاوت از دیگر مردم است این لباس، هر چه که باشد، «لباس پیامبر» نیست. از نظر او لباس روحانیّت اگر «لباس شهرت» نباشد دست‌کم لباسی متمایز از دیگران است و پوشیدن لباس متمایز، اگر «حرام» نباشد، از نظر شرعی توصیه هم نشده است. «لباس شهرت» اصطلاحی فقهی در باب لباس «نامشروع» است و به لباس‌هایی اشاره دارد که موجب انگشت‌نما شدن فرد در جامعه می‌شود و از این رو پوشیدن آن از نظر فقهی «حرام» قلمداد می‌شود. رأی اکبرنژاد در حلقه‌های حوزوی اعتراض به پا کرد. اکبرنژاد اما از رأی خود عقب ننشست و در مناظره‌ای با یکی دیگر از روحانیان از رأی خود دفاع کرد. او بعد از مصاحبه و مناظره‌اش‌ در یادداشتی به این نکته اشاره کرد که پس از طرح نظریه «لباس روحانیت لباس پیامبر نیست» پیام‌های هم‌دلانه‌ بسیاری از سوی خانواده‌ روحانیان دریافت کرده است. با این حال اکبرنژاد با این پرسش مکرّر مواجه شد که اگر از نظر او «لباس روحانیّت لباس پیامبر نیست» چرا خود او همچنان در این لباس است. در پاسخ به این پرسش او در یادداشت دیگری توضیح داد که تغییرات در جامعه مذهبی باید به تدریج رخ دهد. او پیشنهاد کرد که در میان روحانیان «در آغاز باید دو لباسه بودن را جا بیندازیم» و اشاره کرد که او خود نیز گاهی بدون لباس روحانیّت بیرون می‌رود بحث شرعی در باب لباس روحانیّت گرچه بحثی رایج در میان روحانیان نیست و در گذشته هم نبوده اما کاملا هم بی سابقه نیست. پیشتر احمد قابل، مجتهدی که خود روزگاری در لباس روحانیّت بود، پوشیدن آن را «مکروه» می‌دانست. استاد تاریخ دانشگاه تهران، که خود روحانی است، نیز از یک روحانیِ از-لباس-در-آمده در دوره «متحد الشکل کردن لباس» در عصر رضا شاه یاد می‌کند که در کتابی استدلال کرده بود لباس روحانیت «لباس پیامبر» نیست و بهتر است روحانیان آن را کنار بگذارند ــــ کاری که البته رضا شاه در مورد اکثر روحانیان با اجبار انجام داد. از این گذشته، در گذشته نه چندان دور مجتهدان ناموری وجود داشتند که خود مختارانه هیچ گاه به لباس روحانیّت در نیامدند و با این حال جایگاهی برجسته در میان روحانیان یافتند، مانند میرزا جهانگیرخان قشقایی (استادِ سید حسن مدرّس، آقا ضیاء عراقی، آیت‌الله بروجردی، رحیم ارباب و حسنعلی نخودکی) و نیز رحیم ارباب (استادِ جلال‌الدین همایی، بهشتی، مفتح و عبدالجواد فلاطوری). میرزا جهانگیرخان و شاگردش رحیم ارباب هر دو تا آخر عمر کلاه پوستی به سر می‌گذاشتند و نه عمّامه. صرف نظر از بحث نظری در باب مشروعیّت یا عدم مشروعیّت پوشیدن لباس روحانیّت و نیز صرف نظر از نمایندگی یا عدم نمایندگی این لباس از «لباس پیامبر»، در عمل به ویژه پس از انقلاب روحانیان بسیاری برای زندگی عادی و کم دردسر در میان مردم، فقط در مکان‌های مذهبی و رسمی لباس ویژه صنف خود را می‌پوشند و در باقی ایام با لباس عادی در میان مردم ظاهر می‌شوند. به این عدّه در اصطلاح غیر رسمی حوزوی «دو زیست» می‌گویند و یا به تعبیر اکبرنژاد «دو لباسه». حوزه‌های علمیّه در ایران اما این وضعیت را به رسمیّت نمی‌شناسند و برخی امتیازهای حوزوی را صرفاً به کسانی اختصاص می‌دهند که به اصطلاح رسمی «تلبّس دائم» داشته باشند، یعنی لباس صنف خود را همیشه حتی در مکان‌های عمومی نیز بپوشند 🔻متن کامل یادداشت تخریبگرانه رسانه ملکه در پیوند ذیل قابل دسترسی است: https://www.bbc.com/persian/iran-features-50799848   @rozaneebefarda
💥مصاحبه تحریک آمیز، غیرعلمی و تند پروفسور با رسانه افراطی و برجام‌پرست ! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹در این گفتگو برخی سران طب سنتی/ اسلامی به عنوان معرفی شده‌اند و صدا و سیما به «ترویج روش های خرافی و ضد علم» متهم شده است! فارغ از درستی یا نادرستی اصل مدعا، این چه ادبیاتی است؟ واقعا شما با این ادبیات می‌خواهید مثلا خود را طرفدار علم معرفی کنید؟ از کی تا به حال، نفرت‌پراکنی و فحاشی، زبان دفاع از علم شده است؟ 🔸این سنخ اظهارات نشان می‌دهد که جریان غربزده داخلی دوست دارد بر آتش دوگانه کاذب طب سنتی/ طب مدرن بدمد معلوم نیست دامن زدن بر این ماجرا برای این دوستان چه نفعی دارد که حاضر نیستند این موضوع از بورس بیفتد! 🔹متن کامل مصاحبه را اینجا بخوانید: khabaronline.ir/news/1362279 🔳گزیده‌ای از فرمایشات درربار جناب جعفریان که مثلا خود را منجی و ناجی دانش معرفی کرده و از صدر تا ذیل چشم بسته بر منابع کهن و سرمایه تاریخی دانش اسلامی تاخته، را در ذیل بخوانید: 🔸دو قرن از تحولات علمی دنیا عقبیم و الهیات دینی ما، عملا نتوانست یک وضعیت متعادل ایجاد کند. 🔹حوزه دین مشخص است و علم راه خودش را می رود. 🔸روحانیت، طبیب معنوی مردم است و منابع خودش را دارد، پزشک طبیب مادی و مستقل است و کارش هیچ ارتباطی با منابع طب روحانی و دینی که برای ترویج تقوا در زندگی است، ندارد. 🔹بنده نه متخصص طب سنتی هستم نه مدرن، البته عقل دارم و نتایج آنها را در دنیای قدیم و جدید می بینم. 🔸نزدیک دویست سال است که این کشاکش و مقاومت هست. در اروپا بیش از پانصد سال است که کشاکش بوده و هست. معلوم است که دیندارها به سادگی تسلیم نمی شوند، کما این که کلیسا هم بسادگی تسلیم نشد. 🔹ما هنوز در قرن هجدهم اروپا هستیم. حالا حالا هم این نزاعها هست. حالا مشکل این است که کرونا آمده، و مسأله بالا رفته است. جامعه ما، دارای یک حکومت اسلامی است، دو دهه هم هست که بحث های تمدن اسلامی مطرح شده است. البته حتی از پیش از انقلاب هم بحث تولید علمی دینی و تمدن دینی مطرح بود. بیشتر هم الهامبخش آن، خارجی های مسلمانان شده یا مسلمانانی بودند که در اروپا بودند. محرکش هم گاهی همین تمدن نویسان اسلامی در غرب بودند. 🔸توجه داشته باشید، مشکلات دینی و بحرانهایی پدید آمده، به تدریج، روی هم انباشه می شود تا جایی که مردم فکر دینی و موضع شان را نسبت به دین و آنچه به آن وابسته است عوض می کند. این را باید به عنوان یک مخاطره اصلی پذیرفت. الان اساسا بحث دین است نه حکومت. اما یادمان باشد که وقتی حکومتی دینی است، و متکی به دین، اگر وضع دینی جامعه گرفتار بحران شود، حکومت هم گرفتار پیامدهای آن خواهد شد، مگر این که از اساس حسابش را جدا کند و احتمال بدهید که در یک مقاطع خاصی این کار را هم بکند. @rozaneebefarda
💥پروفسور در بخش نسخ خطی دانشگاه لایدن هلند! حتما در همین سفرهای علمی، و با مشاهده نسخه‌های دزدی اروپایی‌ها از ما، این پروفسور همه چیز دان کشف کرده اند که ۲۰۰ سال از اروپا عقب هستیم! و راه دین از علم جداست! راستی، آیا ایشان نمی داند که در دانش پزشکی اکتشافات اعجاب‌آوری در چهاردهه گذشته به دست آمده؟! آیا از سلول‌های بنیادین و ژنتیک و پزشکی هسته‌ای و تولید واکسن و خودکفایی در برخی اقلام دارویی بیماری‌های صعب‌العلاج، چیزی نشنیده است یا چون ژورنالهای بین‌المللی نفرموده‌اند ایشان هم باور نکرده است؟! رسول جعفریان در مسیری حرکت می‌کند که قبل از او و رفته‌اند؛ جماعتی پرمدعا و همه‌چیزدان و به شدت تهاجمی و عصبانی! اکنون در دانشگاه کسی امثال زیباکلام را جدی نمی‌گیرد، چنانکه در حوزه هم کسی برای امثال زائری تره خرد نمیکند؛ این را از میزان ارجاعات اهل دانش و پژوهش به آثار و افکار اینان می‌توانید دریابید! رسول جعفریان با آنکه آثار علمی قابل استفاده ای در کارنامه دارد، چند سالی است که در قامت یک سلیبریتی دوزیست جلوه کرده و در مسیر برباد دادن اعتبار و پیشینه تاریخی گذشته خویش است. @rozaneebefarda
هیس! غرب را نقد نکنید؛ ناراحت می‌شوند! آخرین اکتشافات علمی جناب آقای در منکوب کردن منتقدان تمدن غربی./۱ @rozaneebefarda
هیس! غرب را نقد نکنید؛ ناراحت می‌شوند! آخرین اکتشافات علمی جناب آقای در منکوب کردن منتقدان تمدن غربی./۲ @rozaneebefarda
روزنه
هیس! غرب را نقد نکنید؛ #پرفسور_جعفریان ناراحت می‌شوند! آخرین اکتشافات علمی جناب آقای #رسول_جعفریان
بازتاب دیدگاه های مخاطبان/1 🔸علی مؤمنی: سوالی از یادداشت کرونایی رسول جعفریان ناراحت کننده بود. باید از او پرسید آیا قبول دارید انکار یا بی اعتنائی عده ای در جهان نسبت به معارف دینی، ناشی از کافی انگاشتن علم و علم زدگی آنان بوده است؟ آیا شما که احساس میکنید بر خلاف منتقدان، علم فراوانی در سینه دارید، خود را مدافع دین نمی دانید؟! حال آیا گوشزد کردن نقص علمی بشر و توجه دادن به غرور کاذبش، اشکالی دارد؟ شما اگر بخواهید این علم زدگی را درمان کنید از چه راهی وارد میشوید که نیازی به بیان نقص بشر نداشته باشید؟! چرا آن را حمله به علم تفسیر می کنید؟! مگر حوزه و عالمان دینی، در قضیه کرونا همگام با متخصصان پزشکی حرکت نمی کنند؟ چرا توهم نقض شدن برخی اعتقادات دینی را به کمک علم آورده اید؟! چه کسی خواسته علم را بکوبد که شما سینه چاک آن شده اید؟! نقض کدام اعتقاد دینی که مبتنی بر فهمی عمیق است، نشانگر نقص دین است تا مانع دعوت بشر به سوی دین در کنار بهره مندی از علوم ناقصش باشد؟! @rozaneebefarda
روزنه
هیس! غرب را نقد نکنید؛ #پرفسور_جعفریان ناراحت می‌شوند! آخرین اکتشافات علمی جناب آقای #رسول_جعفریان
هیس! غرب را نقد نکنید؛ ناراحت می‌شوند! نقدی بر یادداشت اخیر جناب جواد جعفريان 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸هنوز هم حرف همان خطیب را خواهیم زد که تمدن غرب و دموکراسی غرب روبه زوال است و نفی تمدن غربی هرگز به معنای تثبت پایه های روش استبدادی و مارکسیستی نیست. بلکه به معنای حضور پر رنگ خداوند ودستورات الهی در جامعه است. 🔸نفی تمدن غرب هیچ گاه به معنای عدم توجه به علم و به معنای نفی علم نیست چرا که اسلام ما را دعوت به علم کرده است. بلکه به معنای نفی علم زدگی است. این که علم می تواند همه چیز را برای شما حل کند (از اسلوب زندگي فردي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي). و جای خدا را برای شما بگیرد. 🔸کسی مخالف علم و علم تجربی نیست، اگر كسي اين گونه برداشت كند واقعا كج فهمي است. چرا که بشر محتاج آن است و یکی از اسباب الهی است حتی اگر به دست کافر آشکار شود. بلکه ما مخالف تفکر پشت این داستان هستیم که کسی علم را عَلم کند و بر سر دین و امت اسلام و حوزه های علمیه و علوم اسلامی بزند. (كما اين كه مي زنند) 🔻مخالف این تفکر هستیم که از عَلم عِلم استفاده شود و بر سر فقه و حقوق و روان شناسی و اقتصاد اسلامی زده شود! 🔹نفي تمدن غربي نفی این عقیده است که (متدینین افکار خود را اصلاح کنند، زبان به کام گیرند تا علم جهان را مدیریت کند، آن هم علم بشری) که تنها قطره ای از علم لایزال الهی است. 🔹 حتي اگر واكسن و داروي كرونا در اروپا توليد شود، باز هم خواهيم گفت تمدن غرب روبه زوال است چرا که این تمدن بدون نگرش به معنویت و بدون خداست و هر چیزی که بدون خداست از بین رفتنی است. كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ. و کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ @rozaneebefarda
عقب‌نشینی تاکتیکی از حمله افراطی به @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 جناب آقای جعفریان ساعتی پیش در مؤسسه اندیشه و قلم به بیان نکاتی در مورد طب سنتی و اسلامی پرداخت. گزیده‌ای از سخنان جعفریان به شرح ذیل است: 🔸 وقتي مي گوييم طب سنتي قابل اعتماد نيست، منظور داروهاي گياهي نيست بلكه منظور طبي است كه بر معارف قديم استوار است، نه دانش و آزمايش. 🔸ممكن است در طب سنتي، گزاره هاي درستي هم وجود داشته باشد مانند پيش بيني خسوف و كسوف در علم نجوم، اما اين به معناي درستي و قابل اعتماد بودن روش اين علم نيست 🔸من مشکلی با طب سنتی و اسلامی ندارم. فقط می گویم دستاوردهایش را با روش علمی بررسی کنیم و اگر طب سنتي ادعايي درباره درمان بيماريها دارد بايد صحت آن را در آزمايشگاهها بتواند نشان دهد و در اين صورت همه دنيا به دنبال آن خواهد آمد. 🔸یکی از استادانم میگفت وقتی اشتباه را فهمیدید، درست بگویید. من کارم نقد میراث قدیم است و اگر ایراد کار قبلی ها را بگویم، نیمی از راه را رفته ام. دادن راه حل کاری است که همه باید با هم انجام دهند. 🔹جرياني كه مدعي طب اسلامي است، هركس كه منتقد و مخالف آنهاست را به غربزدگي متهم مي كند و مي‌خواهد از پتانسيل ضدغربي در جامعه براي ساكت كردن منتقدانش استفاده كند، آخر دفاع از علم مگر غربزدگي است؟ 🔸همين ١١٠ سال قبل در اصفهان كتابي هشتاد صفحه اي متنشر شد كه مدعي بود زمين مركز عالم است و غربزده‌ها مي‌گويند زمين مركز عالم نيست. 🔸مي گويند علم خوب بود ولي از آن سوءاستفاده شد و با آن بمب اتم ساختند و به اين بهانه علم را نفي مي كنند و مي كوبند، مگر چيزي در دنيا هست كه از آن سوء استفاده نشده باشد؟، مگر از دين تا الان كم سوء استفاده شده؟ پس ما دين را نفي كنيم؟ مگر بالاتر از اخلاق داريم؟ از اخلاق كم سوءاستفاده مي شود و با ريا و تظاهر به صفات اخلاقي سوءاستفاده نمي كنند؟ اصلا مگر سلاحي كه علم مي سازد كلا بد است؟ آيا ما بخاطر نداشتن توپ مقابل عثماني و روسيه شكست نخورديم و بخشي از ايران را از دست نداديم؟، هيچ پديده علمي بطور مطلق بدنيست. 🔹ما چهار مفهوم داريم، كه بايد آنها را از هم تفكيك كنيم: يكي علم بخصوص علوم طبيعي، دوم حاشيه علم يعني برداشتها و تفكراتي كه دانشمندان علوم طبيعي يا متكلمين و فيلسوفان از گزاره هاي علمي درباره متافيزيك دارند. 🔸ممكن است يك فيزيكداني از مطالعه كهكشانها به وجود خدا برسد و ممكن است نرسد يا متكلمين ما مانند غزالي بخواهند گزاره ها و برداشتهايشان از قران را با علم تطبيق بدهند يا فردي مانند مهندس بازرگان بخواهد براي احكام فلسفه علمي پيدا كند، اينها هيچكدام علم نيست و جايش هم دانشكده علوم طبيعي نيست. متکلمینی که از طبیعیات برای اثبات دین استفاده کردند، ضربات زیادی به دین زدند. 🔹سوم هم مظاهر تكنولوژي است كه از علم استفاده كرده اما بر اساس خواسته صاحبش آن را جهت داده، مانند تكنولوژي ساختمان كه ممكن است در هلند براساس عيان بودن زندگي خصوصي فرد باشد و در قم براي پوشيدگي حداكثري منزل فرد. مفهوم چهارم علوم اجتماعي و انساني هستند كه باز يك بخشي از آنها روش و تكنيك است وبخش ديگر ممكن است جهت گيري ايدئولژيك به آن بدهيم و به تعبير فوكو در تعامل با ساختار قدرت باشد، اما اين علم هم ايدئولژيك نيست اما مي توانيم با آن محصولات ايدئولژيك توليد كنيم. 🔸جريان ضدعلم در جامعه ما، مي خواهد علم را به جهت گيري غرب پيوند بزند و ما را از علم محروم كند كه نتيجه آن اتفاقا شكست ما در برابر همين غرب است. 🔹ما در دوره هخامنشي كالسكه داشتيم اما براي بيش از هزار سال، آن علم و تكنولژي را از دست داديم و به همين خاطر لجستيك حمل توپ و جنگ نداشتيم و شكست خورديم تا اينكه دوباره آن را از غرب وارد كرديم اينكه رهبري اينقدر بر علم تاكيد مي كند بخاطر آن است كه ارزش و كاركرد علم در اداره كشور و قدرت ايران را مي داند اما بخاطر ضدعلم بودن بخش زيادي از نخبگان حكومتي حرف ايشان به نتيجه نمي رسد 🔸بعضی در این 40 سال بعد از انقلاب، دائم علیه علم حرف زدند. چرا ما با مومن ترین و بهترین جوانان در 8سال نتوانستیم صدام را شکست دهیم و بعد در 20 روز توانستند. فرق در میزان علم بود که ما نداشتیم و دیگران داشتند. و الا صدام نه آن موقع جایگاه مردمی داشت و نه در زمان جنگ ما. 🔶حاشیه روزنه [به زودی اینجا] @rozaneebefarda
در نکوهش وعظ بی عملان یک مطالبه منطقی از رسول جعفریان 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 جناب آقای _فارغ از هر دیدگاهی که به اظهارنظرهای تند این روزهایش داشته باشیم_، در عرصه کتابداری کارنامه قابل دفاعی دارد؛ او در دوران ریاست بر کتابخانه مجلس، نعش بی جان هزارها برگ سند را بیرون کشید و بعد از احیا، به دست محققان سپرد. در کتابخانه تهران هم در این مدت بد عمل نکرده است. او در دو سه سال اخیر مدام از ضرورت برچیدن نظام نشر مکتوب و جایگزین شدن فرهنگ انتشار دیجیتال در عرصه کتاب و نشریات شده است. این درخواست بایسته و شعار هوشمندانه اگرچه از سوی متولیان امور فرهنگی در دولت روحانی که از قضا رفیق گرمابه و گلستانش هستند، با بی توجهی محض مواجه شده، اما از حق نمی توان گذشت، انصافاً حرف بسیار خوبی است و سرعت رشد علمی را چندین برابر خواهد کرد. صدالبته که در مقام تحقق، باید به فکر چرخه گسترده انتشار و توزیع کتاب کاغذی باشند تا یک اقدام مثبت، هزار خرابی و بی کاری و اعتراض صنفی در پی نداشته باشد. سؤالی که مشخصاً آقای جعفریان با آن مواجه است اینکه، چرا جناب ایشان برای این امر بسیار مبارک، خودش پیشقدم نمی شود؟! اگر واقعا باید به سمت نشر دیجیتال حرکت کرد، چرا کتاب های شخص او با قیمت های سرسام آور بعضا بالای صد و پنجاه هزارتومانی به فروش می رسد و نسخه دیجیتال چاپ های قدیمی آن نیز در دکان هیچ عطار اینترنتی پیدا نمی شود؟! پیشنهاد مشخص ما این است آقای جعفریان اولا نسخه دیجیتال همه آثار خود را به طور کامل در اختیار عموم بگذارد. در گام دوم همه منشورات (مربوط به شخص ایشان) را به طور عمومی منتشر سازد. در مرحله سوم همه اسناد و مطبوعات و کتب حبس شده در کتابخانه تاریخ ایران و اسلامی را به صورت برخط و کاملا رایگان در اختیار محققین قرار دهد یا اگر ملاحظاتی هست، لااقل فرایندی برای محققین ایجاد شود که در صورت لزوم بدون محدودیت بتوانند از منابع استفاده کنند. در حال حاضر فقط برخی نورچشمی ها به طور نامحدود از منابع و اسناد تحت اختیار ایشان متنعم اند و پژوهشگران مستقل، همچنان محروم و محدودند! آیا این همه هیاهو برای هیچ بوده است یا آنکه لازم است آقای جعفریان در مقام عمل و برای صدق مدعای خویش، در موضوع دیجیتالی کردن منابع مکتوب، پیشقدم شود. برای شروع خوب است ایشان از برخی آثار متأخر خود شروع کند: 1- چاپ آخر کتاب جریان ها و سازمان ها که نسخه مکتوبش با قیمت سرسام آور عرضه می شود. 2- متن کامل که با قیمتی بیش از 150 هزار تومان وارد بازار شده تازه آنهم با حمایت وزارت ارشاد!(طبعا نویسندگان این اثر که اغلب از اعضای هیئت علمی و بی نیاز به حق التحریر یک مقاله 20-30 صفحه ای هستند، نباید از نشر متن آن معترض شوند مگر آنکه جناب جعفریان علیرغم اینهمه شعار در ضرورت نشر دیجیتال، خودشان دنبال عواید مادی اثر باشند) 3- مجموعه مقالات خود را در اختیار عموم بگذارند. اکنون برخی از آثار نه چندان مهم ایشان به صورت الکترونیکی منتشر شده که چندان مورد مراجعه محققین نیست و انتشار متن آن اهمیت خاصی ندارد (مانند کتاب حکمی زاده و یا مجموعه ایمیل هایش به !) در روزهای آینده منتظر خواهیم ماند و عملکرد جناب جعفریان را نظاره خواهیم نشست. @rozaneebefarda
حیرت‌نامه‌نویسی در عصر جمهوری اسلامی! نقدی بر انگاره‌های غیرمستند میثم عبداللهی [صفحه 1 از 6] اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 1. ماجرای حیرت‌نامه نویسی روشنفکران ایرانی با ورود به عصر مدرن و همزمان با پیشرفت های تمدنی جوامع غربی، دغدغه¬ای در میان برخی از روشنفکران مسلمان شکل گرفت که نقطه عطف آن جبران همین عقب ماندگی های تمدنی در جوامع اسلامی بود. گذشته از مشاهده مظاهر تمدنی جوامع غربی، فعالیت¬های فکری- فرهنگی مستشرفان در یک قرن گذشته را نمی¬توان در پیدائی این پدیده نادیده گرفت. عامل دیگر، تحیر و انفعالِ برخی از نخبگان کشورهای اسلامی در مواجهه با پیشرفت های تمدنی غربی ها بود که به واسطه مسافرت های تحصیلی یا تفریحی به ممالک غربی، چنین انگاره‌هایی به مرور شکل گرفت و در سفرنامه‌های آنها نمود یافت و به دنبال آن، موجی از «حیرت نامه نویسی» در برخی از سرزمین های اسلامی –به خصوص ایران- راه افتاد که در ایجاد پدیده ، نقش مستقیم داشت. از اولین حیرت‌نامه‌هایی که در ایران منتشر شد، حیرت‌نامه است که از پیشگامان در ایران معاصر است و در عقد برخی از مهم‌ترین قراردادهای ننگین استعماری نقش اساسی داشت.(1) با داغ شدن ماجرای ، برخی محققین را از جهاتی با ایلچی مقایسه می‌کردند که چندان بی‌وجه هم نبود. سفرنامه حاج سیاح محلاتی نیز یکی از معروف‌ترین نمونه از چنین آثاری است که در آن به نحوی مشمئزکننده از برخی مظاهر تمدن غربی(خصوصاً ) تمجید شده است.(2) گرچه فرهنگ حیرت‌نامه‌نویسی در دوران انحطاط ایران نیز، اقدامی غیرقابل دفاع و برآمده از است اما نظر به فاصله تمدنی ایران و غرب، در آن زمان تا حدودی زمینه ایجاد چنین انگاره‌هایی وجود داشته است اما احیای این خط فرهنگی در عصر جمهوری اسلامی که از یک سو ایران در رشته‌های گوناگون در مرز دانش قرار گرفته و پیشرفت‌های شگرفی را رقم زده و از دیگرسو تمدن غربی در معرض افول قرار گرفته، به هیچ وجه قابل توجیه نیست و امری کاملاً ارتجاعی و نشانه عقب‌ماندگی افراطی برخی روشنفکران ایرانی است. 2. تکرار مکررات سخنان آقای جعفریان، حرف نویی نیست و حدود دویست سال جریان منورالفکری و سپس روشنفکری، در خدمت به غرب در آمده اند و در داخل و خارج کشور، همین حرفهای کلیشه ای و سطحی را مطرح کرده اند. در ایران منشا این سخنان، میرزا ملکم خان ارمنی، و شاگردان شان بودند. پدیده آقای جعفریان، چیز جدیدی نیست و در تاریخ معاصر ایران، افراد بسیاری بوده اند که دچار این انحرافات شده اند و هیچ کدام آنها از بدو تولد، منحرف نبودند بلکه به تدریج از جاده حق منحرف شدند و در مقابل اسلام ایستادند. حتی معممین کم سوادی همچون ، سیداسدالله ، ملک المتکلمین اصفهانی، سیدجمال واعظ اصفهانی، سیدعبدالرحیم خلخالی، میرزا احمد عمارلویی، ، زاده هم بودند که برخی خیلی زود از لباس خارج شدند ولی برخی تا پایان عمر در همان لباس روحانیت باقی ماندند و با دین مبارزه کردند. در دوره بعد از انحراف مشروطه و خصوصا دوران رژیم پهلوی، دوران سلطه همین تفکر بر کشور ایران بود و این تفکرات با رسانه های بسیار، به شکل های مختلف بازتولید و به سمت مردم ایران پمپاژ میشد. نتیجه حدود صد سال پروپاگاندا برای منحرف کردن مردم ایران، به آنجا رسید که در سال 1357، مردم ایران به طور قاطع اعلام کردند این تفکر، جز تحقیر، دیکتاتوری خشن، عقب ماندگی، وابستگی و چپاول منافع ملت ایران توسط غربیها چیز دیگری به همراه نداشته است و آن را از ریشه کندند و به جایش جمهوری اسلامی را جایگزین کردند. یکی از آرمان های اساسی انقلاب اسلامی، پایان بخشیدن به سلطه غربزدگی بر کشور بود. البته انحراف حتی یک نفر، تاسف برانگیز است و خصوصا که آقای جعفریان در گذشته خدماتی هم انجام داده، دعا می کنیم که خدا ایشان را نجات دهد. --------------------- پ.ن: 1. ر.ک. حیرت نامه؛ سفرنامه ابوالحسن خان ایلچی به لندن، میرزا ابوالحسن خان ایلچی شیرازی، به کوشش: حسن مرسلوند، رسا، تهران، اول، 1364، تمامی صفحات. وی عاقد چند قرارداد ننگین بود که مهمترین آنها گلستان و ترکمنچای بود. 2. ر.ک. سفرنامه حاج سیاح به فرنگ، حاج سیاح محلاتی، به کوشش: علی دهباشی، نشر ناشر، تهران، اول، 1363، تمامی صفحات. @rozaneebefarda ادامه👇
حیرت‌نامه‌نویسی در عصر جمهوری اسلامی! نقدی بر انگاره‌های غیرمستند [صفحه 2 از 6] 3. جعفریانی که بود، جعفریانی که هست! جناب آقای چهره‌ای علمی و فرهنگی بود که از دهه شصت کارهای تاریخی‌اش را آغاز کرد و تولیدات قابل توجهی در عرصه تاریخ صدر اسلام، تاریخ صفویه و تاریخ معاصر نوشته است. برخی از آثار وی مورد توجه محققین و منتقدین قرار گرفته و خود او پیش‌تر با گروه‌ها و طیف‌های مختلف سیاسی و فرهنگی مرتبط بود و از همه آنها استفاده می‌کرد. یکی از نویسندگانی که از بیشترین رانت و رابطه در طول دوران حیات علمی‌اش استفاده کرده، آقای جعفریان است و همین‌ها باعث شد که او به برسد و سفارش‌های کاری فراوانی از نهادهای مختلف جمهوری اسلامی بگیرد و از زیادی بهره‌مند گردد. مهم‌ترین اثر او پیرامون تاریخ معاصر، کتاب جریان‌ها و سازمان‌هاست(1) که اجمالاً با فضای فکر انقلاب اسلامی همراه بود و همین باعث ترویج بیشتر آثار او از سوی نهادهای مختلف جمهوری اسلامی گردید. وی در از اوایل دولت نهم، کم‌کم از مسیر انقلاب اسلامی زاویه گرفت و در ابتدا این زوایه کم بود و رفته رفته بیشتر شد. حضور مداوم او در شبکه‌های اجتماعی و پرنویسی اش، باعث شد تا انحرافاتش پنهان نماند. او بعد از گذشت مدت حدود 15 سال، به چهره‌ای مبدل شد که دقیقاً نقطه مقابل اندیشه‌های سابقش ایستاده و علاوه بر نقد برخی آرمان‌های انقلاب اسلامی و نقد ، به یکی از طرفداران جدی تبدیل گردید. البته آقای جعفریان سابق به دلیل برخی ، از آن طرف بام افتاده بود و گلایه شدید برخی شخصیت‌های علمی و حوزوی را فراهم کرده بود و همو امروزه به خاطر مواضع جدیدش دچار شده است! جعفریان مصاحبه مفصلی در لایو اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم، داشت و متن آن را با اضافاتی در روز 27 فروردین 99، روی وبلاگش در سایت خبر آنلاین، منتشر کرد. وی در همین مصاحبه، به داشتن برخی گرایشات افراطی اش در دهه شصت اعتراف کرده و به تغییرات فکری اش اذعان کرده و آن را درست دانسته است. رسول جعفریان در دهه شصت مقاله‌ای با عنوان «جایگاه صلح در جهاد» داشت و خلاصه‌اش چنین است که در فرهنگ اسلامی در برابر غیرمسلمانان، اصل بر جنگ (و نه صلح) است! سِلم اسلام، باید بر پایه اضمحلال قدرت‌های زورگو بنا شود به طوری که دیگران جرأت اظهار مخالفت نداشته باشند.(2) البته او امروزه، از چنین مواضعی تبری می جوید و آن را از مواضع اقتدارگراها معرفی میکند و به آنها نقد می کند.موارد دیگری از این دست دیدگاه‌ها در کارنامه جعفریان دیده می‌شود که در زمانه خود و بعد از آن توسط برخی از همپالگی‌های امروزین جعفریان به عنوان نوعی و وی تلقی می‎شد! و البته در مواردی با اندیشه‎های عمیق و دقیق امام خمینی بسیار فاصله داشت و در واقع می‌توان این بخش از کارنامه جعفریان را با برخی آراء آقای مقایسه کرد که گاه در دفاع از انقلاب اسلامی از امام نیز پیش می‌افتاد و خود را انقلابی‌تر نشان می‌داد! --------------------- پ.ن: 1. این کتاب اولین بار در سال 1380، با عنوان «ج‍ری‍ان‌ه‍ا و ج‍ن‍ب‍ش‌ه‍ای‌ م‍ذه‍ب‍ی‌ - س‍ی‍اس‍ی‌ ای‍ران‌ (از روی‌ ک‍ار آم‍دن‌ م‍ح‍م‍درض‍ا ش‍اه‌ ت‍ا پ‍ی‍روزی‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌) س‍ال‍ه‍ای‌ ۱۳۵۷ – ۱۳۲۰» در‌ ۲۴۶ صفحه منتشر شد. مورد این کتاب مورد استقبال نیروهای انقلابی قرار گرفت و جعفریان در هر چاپ، ویراست جدیدی را هم اعمال کرده و نکات و مطالب و حواشی جدیدی را به کتاب افزود و اشکالات کتاب را زودود. مورد حمایت دستگاه های دولتی، خصوضا دولت احمدی نژاد قرار گرفت و به چاپهای متعددی رسید. در سال 1396 در 1424 صفحه توسط نشر علم منتشر شد. 2. آقای جعفریان در روز 26 فروردین 1399 در لایو اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم، گفت‌وگوی مفصل و انتقادی و بسیار تندی درباره جایگاه علم در جمهوری اسلامی داشت و روابط عمومی این انجمن، متن کامل آن را یک روز بعد، با عنوان «متن کامل گفتگو با رسول جعفریان پیرامون علم و تمدن جدید» روی سایت خودشان منتشر کردند: https://b2n.ir/604796 جعفریان در روز 27 فروردین 99، متن کامل همین گفتگو را به همراه اضافات جدیدی از سوی خودش، روی وبلاگش در سایت خبر آنلاین، با عنوان «نقدهای جدی به ترویج خرافات به اسم طب سنتی، پاسخ‌های رسول جعفریان درباره جایگاه «علم» در دانشگاه، حوزه و ذهن مدیران جمهوری اسلامی» منتشر کرد و در نشانی زیر درج شد: https://www.khabaronline.ir/news/1376977/ @rozaneebefarda ادامه👇
حیرت‌نامه‌نویسی در عصر جمهوری اسلامی! نقدی بر انگاره‌های غیرمستند [صفحه 3 از 6] 4. جعفریان و فرایند تبدیل شدن به یک عده معدودی در جامعه ما هستند که در همه مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و علوم و فنون مختلف، متخصص هستند و با ، در همه چیز اظهارنظر می‌کنند و راهکار می‌دهند. مردم اینها را به درستی می‌دانند که می‌زنند و معمولا هم نظراتشان به نفع غرب و علیه منافع ملت ایران است. آقای جعفریان در فضای فکری جدیدی که وارد شده، از حیث روش‎شناختی نیز دچار تغییرات زیادی شده است. او به جای اینکه سابقه علمی خودش را در نظر داشته باشد و با توجه به آن پیشینه، در مسائلی که تخصص دارد، سخن بگوید و حرف علمی بزند؛ متأسفانه مسیر و و بیان را در پیش گرفته، به راحتی به بسیاری از مسائلی که هیچ آگاهی ندارد، ورود میکند و به مخالفان فکری خود، به نحوی افراطی حمله می‌کند. مشاهده یادداشت‌های سطحی و نظرپراکنی‎های عجولانه آقای جعفریان نشان می‌دهد که او در سال‌های اخیر به یک سلبریتی تبدیل شده و تقریبا در تمام مسائل داغ روز به اظهارنظر می‌پردازد؛ از تا و شوربختانه در اغلب موارد به ارائه تحلیل‌های سطحی و کم‌مایه بسنده می‌کند. طبیعتاً وقتی کسی با زبان تلخِ طعن و توهین با سایرین سخن بگوید، نباید انتظار داشته باشد که نظرات او را نقد علمی کنند! بلکه با همان روش خودش او را نقد می‌کنند. 5. جعفریان و تمدن غرب؛ از دفاع متعصبانه تا حمله هیجانی به منتقدان در سال‌های اخیر، آقای جعفریان، همین که در فضای جامعه، نقد غرب شدت گرفته یا غربی‌ها کاری کردند که باعث آبروریزی آنان شود، آقای جعفریان، عصبانی و برافروخته وارد صحنه شده و در مقام وکیل مدافع غربی‌ها به دفاع متعصبانه روی آورد. از مهمترین چالش‌های عظیم و کم‌سابقه‌ای که امروز غرب با آن مواجه هست، چالش مواجهه با است که به زعم سران کشورهای اروپایی و آمریکا، بعد از جنگهای جهانی دوم اول و دوم، این مهمترین چالش بزرگ و کم سابقه در غرب هست که به خوبی نشان داده که آن همه کبر و غروری که از برای خودشان قائل بودند و خودشان را جای خدا نشانده بودند، فرو نشسته و این تمدن عظیم، با یک ویروس، چنان ضعف‌هایش آشکار شد و بیرون زد که دیگر آبرویی برای آنها نمانده است. البته بیان چالش‌های جدی غرب، برای افرادی که علاقمند به غرب هستند بلکه نگاه قدسی نسبت به غرب دارند، ناراحت کننده است ولی چه خوشایند این افراد باشد و چه نباشد، برای همه دنیا مشخص شده که و و چند کشورهای اروپایی، آن مدینه فاضله‌ای که سال‎ها به کمک رسانه‎ها، ساخته‎اند، نیستند و بخش عمده اینها فوتوشاپی بوده است. ضعفهای عظیم اینها در این فضا خودنمایی کرده و اشکالات اندیشه لیبرال دموکراسی و اشکالات ساختاری آنجا، در این بخش آشکار شده است. این کشورهای اروپایی و آمریکا، در همین چالش، از هم وسائل پزشکی سرقت می‌کنند و با کمبودهای زیادی مواجه شده‌اند و جمعیت زیادی از آن کشورها به ویروس مبتلا شده است، ولی در ایران و چین که دو کشور آسیایی هستند، ویروس کرونا به نحو مطلوبی کنترل شد و تعداد مبتلایان در آمریکا، انگلیس، ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، آلمان و سایر کشورهای بزرگ اروپایی، بالاترین رقم را دارد ولی کشورهای چین و ایران، ویرس و بیماری را کنترل کردند. در ایران همدلی بسیار خوبی بین مردم برای مقابله با ویروس به وجود آمد و در نقاط مختلف کشور، مساجد و مدارس و بقاع متبرکه تعطیل شد ولی در همین مراکز، شروع به تولید ماسک و لباس ویژه بیمارستانی کردند و کارهای بزرگی صورت گرفت که تحسین مردم دنیا را بر انگیخت. اینها برای کسانی که تأمین کننده منافع غرب در ایران اند، ناراحت کننده هست. آقای جعفریان در کانال تلگرامی خودش در روز یکشنبه 17 فروردین 1399 (5 آوریل 2020م)، یادداشتی با عنوان «کرونا پنبه علم و تمدن و دمکراسی را زد!» نوشت و خشم خودش از این رخداد را بیان کرد. وی تلاش کرد تا به این صورت به خودش دلداری دهد: «حالا هم عده ای با آمدن این ویروس، تمام دنیای جدید را به چالش کشیده و بر این باورند که اعتبار همه چیز از علم و تمدن بشری زیر سوال رفته است. گویی با این مشکل، وضع آنها که به عصر بوق چسبیده اند، استوار شده است.»(1) به ادبیات او دقت شود که از چه تعابیری استفاده کرده که خشم و عجز او آشکار است. گویی با این مشکل، وضع آنها که به عصر بوق چسبیده اند، استوار شده است. --------------------- پ.ن: 1. «کرونا پنبه علم و تمدن و دمکراسی را زد!»، کانال تلگرامی رسول جعفریان، 5 آوریل 2020م. به آدرس: https://t.me/jafarian1964/12347 @rozaneebefarda ادامه👇
حیرت‌نامه‌نویسی در عصر جمهوری اسلامی! نقدی بر انگاره‌های غیرمستند [صفحه 4 از 6] جناب جعفریان در بخش دیگری از یاددشت مزبور باز تلاش می کند که غرب را بزرگ تر از آن معرفی کند که با چنین چالشهایی دچار نابودی شود: «غرب از روزی که تمدن جدیدش را شروع کرده، صدها مصیبت بزرگ و کوچک را پشت سر گذاشته و هر بار دنبال حل مشکلاتش بوده است. بدترین آنها جنگ جهانی اول و دوم بوده که میلیونها آدم را نابود کرده است و باز سر برآورده است.» 6. جعفریان و مخالفت علم با دین یکی از دغدغه های آقای جعفریان در چند سال اخیر، که خیلی از آن صحبت کرده و صدها یادداشت و چند کتاب کوچک از همین یادداشتها منتشر کرده، موضوع وضعیت «علم» در ایران هست. او در این نوشته ها، تلاش میکند تا مردم ایران و انقلاب اسلامی را مخالف علم، معرفی کند و این مسئله را به همین صراحت هم بیان می کند! آقای جعفریان در ادعاهای جدیدش، مغالطه کرده و واژه «علم» را مترادف با لیبرال دموکراسی و تمدن غربی استفاده کرده و مخالفت انقلاب اسلامی با لیبرال دموکراسی غربی را به معنای مخالفت جمهوری اسلامی با علم، دانسته است. علم، مترادف با لیبرال دموکراسی نیست بلکه، یکی از صدها پارامتری که در لیبرال دموکراسی، مورد توجه قرار دارد، موضوع علم هست، همان طور که علم، جزئی از تمدن اسلامی به شمار می رفت و مورد توجه قرار گرفته است. وی تلاش کرده تا انقلاب اسلامی و جامعه مذهبی ایران را نقطه مقابل علم و مخالف با علم معرفی کند. جعفریان مصاحبه ای در لایو اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم، داشت و متن آن را با اضافاتی در روز 27 فروردین 99، روی وبلاگش در سایت خبر آنلاین، منتشر کرد. او در همین مصاحبه درباره جایگاه «علم» در دانشگاه، حوزه و ذهن مدیران جمهوری اسلامی، صحبت های تند و تیزی را درباره تقابل علم و دین بیان کرد! وی در همین مصاحبه، در پاسخ به این سوال: «شما روند بی دین شدن اروپا را در اثر علم جدید نمی دانید؟ این که بسیاری از متفکران ما از تأثیر دین بر علم سخن گفته و می گویند، به چه معناست؟» با صراحت گفته که جامعه دینی ما، از علم، متنفر است: «کسانی که در کشور ما کتاب و مقاله با عنوان علم سکولار و علم دینی می نویسند و عمدتا با استناد به نظریات شماری از اندیشمندان غربی ـ در حالی که قرار است اینها از غرب متنفر باشند! ـ می خواهند ثابت کنند که علم جدید، سراسر ارتداد مطلق است، همینها بانی و باعث تنفر جامعه دینی ما از علم شده است»!(1) آقای جعفریان در همین مصاحبه گفته که در کشور ما به سوی پیشرفت علمی نمی رویم بلکه بدگمانی به علم را ترویج میکنیم: «آنچه در عالم خارج اتفاق می افتد، دانشی است که در طول این چند قرن بر توانایی بشر اروپایی افزوده و بقیه آدمیان را برده آنها کرده است. حالا هم نزدیک یک قرن است که شرق آسیا وارد این میدان شده و با به دست آوردن توانایی های علمی و تکنولوژی ناشی از پیشرفت علمی، رقیب جدی آن شده است. ما چه کرده ایم؟ سالهاست متفکران و فیلسوفان ما، به تبع اندیشه های بیرونی؛ نظریه قدسی بودن علم را مطرح کرده و ما را به هوس احیای علوم قدیمه، به هیچ روی تشویق به علم نکرده، بلکه بدگمانی را نسبت به علم در میان ما پدید آورده اند.» سوالی که ایشان باید پاسخ دهد آن است که در جمهوری اسلامی، کدام شخصیت مدعی شده که «علم»، بد هست و باید به سمت جهل برویم؟ چه کسی گفته باید از علم فاصله بگیریم و جهل را در جامعه ترویج کنیم؟ جای تاسف دارد که این حرفهای ابلهانه را آقای جعفریان از سوی خودش می بافد و بعد به اسلام نسبت میدهد و با مبنا قرار دادن این دروغها، انقلاب اسلامی را محکوم و و متهم میکند. همین مصاحبه، مورد استقبال رسانه های معاند قرار گرفت و با ذوق زدگی، آن را بازتاب دادند. سایت «خبرنامه گویا» مطلب را با تیتر مغرضانه «حرف‌های بحث‌انگیز یک حجت‌الاسلام درباره ارتباط علم و دین» درج نمود.(2) --------------------- پ.ن: 1. «نقدهای جدی به ترویج خرافات به اسم طب سنتی، پاسخ‌های رسول جعفریان درباره جایگاه «علم» در دانشگاه، حوزه و ذهن مدیران جمهوری اسلامی»، سایت خبر آنلاین، 27 فروردین 1399. به آدرس: https://www.khabaronline.ir/news/1376977/ 2. «حرف‌های بحث‌انگیز یک حجت‌الاسلام درباره ارتباط علم و دین»، سایت خبرنامه گویا، 17 آوریل 2020م. به آدرس: https://news.gooya.com/2020/04/post-37503.php @rozaneebefarda ادامه👇
حیرت‌نامه‌نویسی در عصر جمهوری اسلامی! نقدی بر انگاره‌های غیرمستند [صفحه 5 از 6] 7. صلاحیت اظهار نظر درباره پزشکی آقای جعفریان چه صلاحیتی دارد که در علم طب، اظهار نظر کند؟ ایشان چه سواد طبی دارد که از طب مدرن دفاع کند؟ آیا یک استادِ تاریخ‌، می‌تواند در باره جزئیات علم طب هم اظهار نظر کند؟ آیا ورود چنین استادی به عرصه طب، مانند ورود همان سلبریتی بی‌سواد و کم‌مایه نیست؟ شباهت این آقا با آن سلبریتی، آن هست که هر دو تا در زمینه‌ای که در آن نه تخصص، بلکه کوچک‌ترین اطلاعی ندارند، با اعتماد به نفس، اظهار نظر فضل می‌کنند! آقای جعفریان مصاحبه در متن منتشره روی وبلاگش در سایت خبر آنلاین در روز 27 فروردین 99، درباره اشکالات روشی به طب سنتی و نقد جزئیات داروها و روشهای درمانی در این طب سنتی و تفاوت آن با تب مدرن بحث کرده است! کسی که چهار صفحه سند تاریخی دیده، چطور میتواند در علم پزشکی، اظهار نظر کند؟(1) ادعای ایشان بیشتر به شوخی شباهت دارد که در اکثر همین مصاحبه، تلاش کرده خودش را دارای دغدغه علم طب و خودش را یک عالم، معرفی کند. ولی کسی که کوچکترین سواد طبی ندارد، چطور میتواند از علم طب درباره جزئیات علم طب نظر دهد و بخشی از آن را غلط و بخشی دیگر را درست بداند؟ آیا این دفاع، از روی نادانی صورت نگرفته است؟ آیا محرُک این کار، جهالت و تعصب جاهلی نیست و غرض ورزی با طب سنتی نیست؟ چرا آقای جعفریان به طب سنتی حمله می کند و آن را مورد تمسخر قرار می دهد؟ ایشان چه حقی دارد تلاش کند تا دفاتر مدعیان طب سنتی را جمع کنند؟ ایشان چه تخصصی در طب دارد که روشها و جزئیات آن را نقد کند؟ به صرف اینکه چون آنها را دوست ندارد، می‌تواند به آنها حمله کند؟ یا درباره صلاحیت نداشتن آنها برای طبابت، اظهار نظر کند؟ او خودش صلاحیت هر نوع اظهار نظر طبی، نفیا یا اثباتا را ندارد. به طب سنتی، کسانی می‌توانند از حیث علمی نقد کنند که سالها زحمت کشیده اند و درس خوانده اند و همزمان که از طب مدرن اطلاع دارند، از تصور موضوع و محمولات متکثر و تاریخچه طب قدیم نیز عاجز نباشند. فکر این را هم بکنید که نتیجه این رفتارها روی نسل جدید چیست؟ کسانی که سالها درس می خواند تا یک پزشک عمومی شوند، آن وقت می بینند، یک نفر بدون داشتن هیچ تخصص و سواد پزشکی، ادعاهای من درآوردی بکند و به سادگی مردم را دنبال خود بکشد. نه طب جدید و نه طب قدیم، هیچ کدام نباید «حذف» شوند بلکه در فضای موجود، باید باشند و متخصصان روی آنها کار کنند و جلو ببرند. با ادعای رفتار علمی، چگونه می‌توان یک علم را که همان طب ایرانی باشد که حاصل عمر و تجربه علمی چند هزار ساله دانشمندان ما بوده، کنار بگذاریم؟ مگر غربیها حاصل تجربه‌های دانشمندان و گذشتگان خودشان را حذف کردند، که ما چنین بلاهتی انجام دهیم؟! اگر تجربه گذشتگان خودشان را حذف می کردند، طب مدرن به اینجا میرسید؟ اگر هم به طب ایرانی، اشکالاتی وارد هست، آن اشکالات باید مرتفع شود و این علم به سمت پیشرفت حرکت کند و به بخشی از نیاز جامعه ما پاسخ بگوید. 8. جعفریان جدید و تمسک به روش‌های حذفی و ادبیات تکفیری سیره رایج آقای جعفریان در سالهای اخیر، رفتن به سمت مناسبات قرون وسطایی و حذف و تکفیر هست. ایشان در مسائل مختلف، از درباره طب سنتی گرفته تا اجتماع اربعین، همین نسخه حذف و تکفیر را میپیچد. آقای جعفریان از رفتار اشتباه و حذفیِ یک نفر از مدعیان طب سنتی در آتش زدن یک کتاب پزشکی، این همه خشمگین شد و به طب سنتی تاخت و تلاش کرد تا به این بهانه، آخرین مراکز آنها در قم هم بسته شود. ولی رفتار حذفی آقای جعفریان در مقابله با مدعیان طب سنتی و تلاش ایشان برای اینکه هیچ کدام از رئوس آنها در قم حضور نداشته باشند و دروس آنها در قم تعطیل شود و مراکز آنها بسته شوند، ناراحت‌کننده نبود؟ چرا کسی به این رفتار دیکتاتورمابانه آقای جعفریان خرده نگرفت؟ آیا این رفتار حذفی، درست بود؟ بنده طبق سنت جاری در جامعه، از طب رایج استفاده می‌کنم و تا کنون جز یک بار حدود 15 سال پیش، از طب سنتی استفاده نکردم و کسی را هم به مراجعه به آنها توصیه نکردم. ولی وقتی ادبیات آقای جعفریان در حمله به طب سنتی و اصرارهای او برای بستن آخرین دفاتر طب سنتی را دیدم، دچار حالت اشمئزاز و تحیر شدم که این همه کینه و نفرت به چه دلیل هست؟ اینها از کجا نشأت گرفته؟ چرا این همه علیه آنها تبلیغ می‌کند؟ او چه فهمی از علم طب دارد که او را به چنین کاری وادار کرده؟ و اگر واقعا انگیزه علمی دارد، چرا از ادبیات حذفی و شبه تکفیری استفاده می کند؟! --------------------- پ.ن: 1. «نقدهای جدی به ترویج خرافات به اسم طب سنتی، پاسخ‌های رسول جعفریان درباره جایگاه «علم» در دانشگاه، حوزه و ذهن مدیران جمهوری اسلامی»، سایت خبر آنلاین، 27 فروردین 1399. به آدرس: https://www.khabaronline.ir/news/1376977/ @rozaneebefarda ادامه👇
حیرت‌نامه‌نویسی در عصر جمهوری اسلامی! نقدی بر انگاره‌های غیرمستند [صفحه 6 از 6] 9. جعفریان و تقلید از ادبیات رادیکال و سلوک سیاه کسروی کسی بود که یک تاریخنگار باسوادی بود ولی در اموری که در آنها تخصصی نداشت و اسلام شناسی ورود کرد و به جایی رسید که ادعای پیغمبری کرد که دین جدید آورده ام و روزی برای جشن کتابسوزی به راه انداخته بود و مهمترین میراث معنوی مردم ایران مانند دیوان حافظ، اشعار سعدی، اشعار مولوی، کتاب مفاتیح را میسوراند! او در نهایت به این حذف و خشونت رسید که چنین جشنی به راه اندخت. برخوردهای رادیکال و ادبیات تهاجمی و آکنده از خشونت و عصبانیت جعفریان نشان از قدم گذاشتن در راهی دارد که پیش از او امثال احمد کسروی پیموده اند و عاقبتش را آقای جعفریان بهتر از همگان می داند. اطلاعات تاریخی گسترده و خرده هوش و سر سوزن ذوق، گاهی برخی افراد را به توهم همه چیزدانی کشانده و تا مرز ادعای پیامبری پیش برده است! امام خمینی (ره) در روز 21 تير 1359 درباره کسروی میگوید که یک شخص مطلعی در تاریخ بود. ولی مغرور شد و مغزش فاسد شد و نتیجه آن شد که توهم پیغمبری یافت و دین جدیدی آورد: «يك دفعه آدم مى‏بيند كه كسروی آمد و كتابسوزى؛ مفاتيح الجنان هم جزو كتابهايى بود كه سوزاند، كتابهاى عرفانى را هم سوزاند. البته كسروى نويسنده زبردستى بود، ولى آخرى شده بود، يا يك مغزى است كه اين مغزِ بسيارى از شرقيها اين طورى هستند كه تا يك چيزى، ‏اى_ياد_مى‏گيرند ادعاشان خيلى بالا مى‏شود. كسروى آخرى ‏كرد! نمى‏توانست به آن بالا برسد، آنجا را مى‏آورد پايين.»(1) --------------------- پ.ن: 1. صحيفه امام، ج‏13، ص32. @rozaneebefarda
حیرت‌نامه‌نویسی در عصر جمهوری اسلامی! نقدی بر انگاره‌های غیرمستند 💥یادداشت اختصاصی روزنه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 واکاوی علل و عوامل دفاع متعصبانه رسول جعفریان از تمدن رو به افول و هجمه غیرعلمی علیه برخی فعالیت های علمی مانند /اسلامی صفحه نخست: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4052 صفحه دوم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4053 صفحه سوم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4055 صفحه چهارم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4056 صفحه پنجم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4057 صفحه ششم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4058 🔹فرهیختگان را به دعوت فرمائید: 👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
بازنشر گزینشی توسط آقای در بوته نقد 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 یکی از اقدامات انتشارات صدرا، بازنشر یادداشت های منتشر نشده آیت الله شهید مطهری است که گرچه در جای خود اقدامی قابل تقدیر در اسفتاده محققین از ایده ها و اندوخته های دانشی آن استاد شهید است اما استفاده گزینشی و برداشت های ناروا از آن، ممکن است چالش ها و آسیب هایی به دنبال داشته باشد. ماجرا این است که از مدتها پیش تا کنون، برخی نویسندگان خاصه جناب ، به بازنشر گزینشی محتوای این یادداشت ها پرداخته، به نوعی تلاش کرده اند مطهری مطلوب خود را از زبان این متن های منتشر نشده به مخاطب معرفی کنند؛ امری که ممکن است به یا بیانجامد. طبیعی است یک پژوهشگر در مقام تحقیق و تهیه اطلاعات اولیه، منظرهای مختلفی را لحاظ قرار می دهد و داده های بعضا متناقض را در کنار هم گردآوری می کند اما همین مجموعه در مقام تدوین و تألیف، مورد ارزیابی نهایی قرار می گیرد و ای بسا بخش قابل توجهی از آن یادداشت های اولیه، با تغییر اساسی یا نقادی، به مخاطب عرضه شود. آقای جعفریان بدون لحاظ این نکته بدیهی، محتوای یادداشت های منتشر نشده استاد مطهری را به عنوان نظرات نهایی ایشان به مخاطبان عرضه می کند. این اقدام ایشان دقیقا مانند تجمیع مباحث اقتصادی استاد مطهری توسط سازمان مجاهدین انقلاب است که به دلیل وارد بودن برخی اشکالات اساسی بدان، با تذکر مستقیم امام جمع شد! تجربه دیگر، انتشار یادداشت های استاد مطهری پیرامون عاشوراست که در قالب جلد دوم حماسه حسینی منتشر شد و حاوی برخی نکات جنجالی از جمله پیرامون حضرت رقیه(س) بود. در مورد یادداشت های عاشورایی نیز دقیقا همین اشکال وارد بود؛ جلد نخست حماسه حسینی محصول فراوری شده استاد مطهری در مورد عاشوراست اما جلد دوم حاصل تجمیع یادداشت های ارزیابی نشده ایشان است. طبعا انتساب چنین یادداشت هایی به استاد مطهری (مخصوصا اگر به عنوان دیدگاه نهایی ایشان تلقی شود) خطایی روش شناختی و نابخشودنی است. اکنون جناب جعفریان در آستانه سالروز شهادت استاد مطهری به جای تکیه بر بازنشر محکمات فکری آن استاد فرزانه سراغ یادداشت های منتشر ناشده ایشان رفته که به بداهت عقلی روشن است که نمی توان آن را به عنوان دیدگاه نهایی استاد شهید برشمرد. سؤال اینجاست که آقای جعفریان با اولیات روش شناسی پژوهش و اندیشه پژوهی آشنا نیست یا مسئله تفسیر دیگری دارد؟! در ادامه برخی تبعات بازنشر دیدگاه های غیر رسمی استاد مطهری در دهه شصت را در مرور خواهیم کرد. @rozaneebefarda
مروری بر اعتراض آقای بر انتشار یادداشت منتشرنشده ای از توسط آقای @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔶جناب جعفریان چند سال قبل از این(در سال 96)، به مناسبتی به بازنشر بخشی از یادداشت های منتشر نشده استاد مطهری در مورد کارکردهای نهاد روحانیت، اقدام کرد. متن این یادداشت را در ذیل ببینید: 👇 yun.ir/p9utd3 🔹به دنبال انتشار این یادداشت گزینشی، برخی نویسندگان به اقدام غیرحرفه ای جناب جعفریان نقدهایی را وارد کردند که از آن جمله نقد آقای بود. متن مزبور را در لینک ذیل ببینید؛ 👇 yun.ir/zor574 🔲متن کامل نقد جناب آقای علیدوست به آقای : 🔹این روزها در یکی از کانال­های تلگرام [کانال آقای ]، پیش‌نویسی از پیش‌نویس­‌های دهه 1330 منسوب به شهید مطهری منتشر شده است. این یادداشت که در عنفوان جوانی شهید مطهری نوشته شده و شاید بی­‌تاثیر از آفات جوانی نبوده در شرایطی خاص و درباره روحانیان مشخصی که آن روزها آرزوهای دوران جوانی شهید مطهری را تأمین نمی‌کرده­‌اند، نوشته شده است. وضعیت حاکم بر متن، گونه­‌ای است که امروز اگر شهید مطهری در قید حیات بود، آن را در آلبوم خاطرات خود نگه می­داشت و لااقل با این وضعیت به انتشار عمومی نمی‌رساند. انتشار تلگرامی این یادداشت و قرار دادن آن در دسترس همگان، موجب شده است چند نکته زیر یادآوری شود: 🔹1- کتاب سازی با پیش نویس‌­های غیر آماده، روشی ناپسند پیش‌نویس­‌های خصوصی شهید مطهری نیز مانند یادداشت­‌های همه محققان دیگر غالباً چیزی بیش از یک مشت فرضیه نیست و خاصیت فرضیه این است که در فرایند تحقیق ممکن است تغییر کند. اگر به معنای «اندیشه» و «کتاب» و رابطه این دو عنصر توجه کافی بشود، تصدیق خواهد شد که انتشار یادداشت­‌های خصوصی و پردازش نشده یک محقق اولا برخلاف فرهنگ صحیح کتابخوانی است (ای کاش متولیان انتشار صدرا از اول مرتکب این قصور نمی­شدند!)، ثانیاً چون چنین یادداشت­‌هایی معمولا خام و پردازش نشده هستند، انتشارشان ظلم آشکاری به محقق است. چنین عملی به این می­‌ماند که شخصی را با لباس خواب از خانه بیرون بکشند و درست به همان جایی ببرندش که در آنجا همیشه با لباس رسمی و آراسته ظاهر می­‌شده است. 🔹2- تعمیم مغالطه آمیز و ناروا در خود یادداشت در این پیش‌نویس ادعا شده است که روحانیت تقسیم کار کرده و کارهای بی­‌زحمت و منفعت طلبانه­‌ای مانند جمع آوری وجوهات را با علاقه انجام می­‌دهد ولی کارهای پرزحمتی مانند اصلاحات اجتماعی را انجام نمی‌دهد(!) اگر (چنانکه ظاهر این یادداشت است) این قضاوت درباره­ کلیت سازمان روحانیت باشد پس در طول تاریخ روحانیت، شهید اول و ثانی برای چه اعدام شدند؟ قاضی نور الله تستری برای چه بر دار رفت؟ جلوی ستم آشکاری که در قرار داد تنباکو بر مردم شده بود را چه کسی گرفت؟ شیخ فضل الله نوری در تهران به صورت جهری و آخوند خراسانی در نجف به صورت إخفاتی برای چه به شهادت رسیدند؟ سید حسن مدرس را در غربت کاشمر برای چه شهید کردند؟ محمد تقی بافقی را در قم چرا تازیانه زدند؟ اگر روحانیت وظایف خود را انجام نمی­‌داد، در همان دهه 30 که این یادداشت تحریر شده، شاه ایران تا پایان عمر آیت الله بروجردی از خوف چه کسی اصلاحات ارضی و سیاست‌های دیگرش را اجرا نمی­‌کرد؟ و سرانجام خون چه کسانی بود که بر هیبت 2 هزار و 500 ساله شاهان ایرانی مهر بطلان زد و انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند؟ روحانیون تصمیم­‌گیر و تصمیم ساز و سازمان دهنده روحانیت در زمان نوشتن این یادداشت ناستوده از اساتید و همراهان شهید مطهری آیا آن گونه که در این یادداشت آمده، تقسیم کار کرده بودند؟! 🔹3- مغالطه زمان پریشی در انتشار یادداشت بی تردید این پیش نویس شهید مطهری در شرایط سیاسی – اجتماعی خاصی نوشته شده و درباره کوتاهی­‌های خاصی که ایشان با مشخصات شخصی خودشان ( به ویژه جوانی) فکر می­کرده­‌اند در بخشی از روحانیت وجود دارد، به صورت خام (و به غیر قابل عرضه) تحریر شده و این حق ایشان (فقط ایشان) بوده است که پیش‌نویس‌های مقدماتی خودشان را پردازش، ویرایش و اصلاح کنند و اگر صلاح دیدند آماده انتشار عمومی بکنند. 🔹چنین پیش­نویس پردازش نشد­ه­‌ای که در زمانی خاص تحریر یافته و نوک پیکان انتقاداتش متوجه گروه خاصی بوده، در این زمان آن هم در فضای مجازی (که اغلب کاربرانش به مشخصات آن زمان آگاهی کافی ندارند)، منتشر می­‌شود و نوک پیکان انتقادش به سویی دیگر تغییر داده می­‌شود! چنین عملی مصداق روشنی از «مغالطه » است و از هر کس صادر شود، نارواست. 🔻🔹بعد از انتشار نقد آقای علیدوست، آقای به میدان آمد و ضمن وارد کردن انتقاداتی صریح به وی، عملا به دفاع از بازنشر پرداخت. متن نقد علی مطهری به آقای علیدوست را اینجا بخوانید:👇 yun.ir/5qhtbf @rozaneebefarda
روزنه
نقد سیدمحمود خسروشاهی بر کتاب پراشکال #هادی_نامه جعفریان ◀️ کتابی که در ارج و منزلت مرحوم والد نگاش
یا ؛ مسئله این است! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 انتشار کتاب هادی نامه در آستانه چهلمین روز درگذشت جناب استاد خسروشاهی، از نظر سرعت عمل، اقدام قابل تقدیری بود اما.... محتوای کتاب که با هدایت شخص آقای گردآوری شده، از جهات متعدد قابل خدشه و نقد علمی است. انشاءالله به زودی نقد مستند و تفصیلی تحریریه تاریخ روزنه بر محتوای این کتاب منتشر خواهد شد اما در این یادداشت کوتاه، اجمالا قابل عرض آنکه: اولا بخش معظم از محتوای کتاب کاملا بی ربط به جناب استاد خسروشاهی و مصداق بارز است که البته متاسفانه جناب جعفریان ید طولایی در این باب دارند و در پیشینه و کارنامه ایشان به وفور آثاری با عناوین متکثر و محتوای تکراری را شاهدیم که خود موضوع مقالات مجزاست(صد البته این نقیصه، نافی زحمات و ابتکارات و تولیدات علمی ایشان نیست) ثانیا اغلاط و تحریفات تاریخی در این اثر کم نیست و وجود چنین تحریفاتی در ارج نامه استاد منصف، متتبع و مدققی چون مرحوم خسروشاهی، بی مهری و بی انصافی به تاریخ معاصر و به شخص مرحوم خسروشاهی است. ضمن آنکه از جهت نیز بسیار خسارت بار است. ثالثا این اثر از یک پی رنگ تاریخی نامرئی برخوردار است که گاه نشانه های آن آشکار شده است. و آن اینکه، در موارد متعدد به تجلیل و تمجید از و جریان پرداخته و در حقیقت نوعی عقده گشایی تاریخی علیه جریان انقلاب اسلامی محسوب می شود که مستندات آن در حال تجمیع و در قالب مقاله ای مفصل ارائه خواهد شد. از همین رو این اثر بیش از آن که هادی نامه باشد، شریعتمدارنامه است! رابعا هادی نامه در واقع از شبکه مرتبطین با جعفریان رونمایی کرده(جز موارد معدود از آقایان مستقل) و از این جهت بسیار واجد اهمیت است. این شبکه در دو دهه گذشته در اتوبان فرهنگ و تاریخ ایران از قم تا تهران و نجف و برخی مراکز اروپائی، فعال بوده، از امکانات جمهوری اسلامی به غایت برخوردار و در عین حال کارنامه قابل دفاعی در پی گیری دیدگاه های امام و رهبری در عرصه تاریخ، سیاست و فرهنگ ندارد که در جای خود قابل نقد و ارزیابی جدی است.(این گزاره البته در مورد همه نویسندگان هادی نامه صدق نمی کند؛ عمومیت دارد اگرچه کلیت ندارد) توجه به این نکته ما را با نوعی تاریخ نگاری جناحی و جریانی مواجه می کند، که معلوم نیست در بازخوانی تاریخ، تا چه میزان به واقعیت ها توجه دارد و تا چه اندازه مسائل جناحی را ردیابی می کند. رسول جعفریان اگرچه در دوران گذشته در میان برخی طیف ها تا حدودی به حریت و استقلال شناخته می شد اما اکنون به واقع باید او را از بازشناسیم. امری که در موضع گیری ها و پروژه های علمی اخیر او واضح است و صدالبته این لقمه بسیار بزرگتر از گلوی خرده جریان اعتدال بود و جا داشت جناب جعفریان تا این پایه خود را قربانی مطامع سیاسی خرده جریان اعتدال نکند، اما چه می توان گفت که فعلا چنین طریقه ای پیش گرفته است. @rozaneebefarda
جعفریان و به سبک حاشیه ای بر یادداشت ستایشگرانه در فراغ [صفحه 1 از 6] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 یادداشت غلوآمیز و ستایشگرانه و نسبتاً سوزناک(!!) جناب جعفریان، از جهات مختلفی، متنی قابل تحلیل و مهم است. اعترافاتی در این یادداشت به چشم می خورد که تا دیروز، جریان منتقدان لاریجانی در قم، وقتی آنها را مطرح می کرد، متهم می شد به خلاف گویی و هزار نسبت ناروای دیگر! همچنین در این یادداشت کوتاه، نکات خلاف واقع و تحریف آمیزی وجود دارد که اعتبار نویسنده و ستایش شونده، هر دو را یکجا مخدوش می کند! 🔷در حاشیه یادداشت جناب جعفریان نکاتی به شرح ذیل قابل ذکر است: 1) این مدل مجیزگوئی ها و مجازگوئی های شاعرانه، از اصحاب سیاست و قدرت که در یادداشت جعفریان می خوانیم، بیش از هر چیز یادآور متن های تاریخ نگاران و شاعران درباری عهد قجر است که به گونه ای مدرن شده، در دوران سیاه پهلوی نیز نمونه هایش را شاهد بوده ایم. نمونه اش متن ستایش آمیز حکمی زاده نسبت به دوران سیاه پهلوی اول در مقدمه اسرار هزارساله! گرچه نویسنده محترم با این متن ها و ماتن ها انس فراوان داشته و دارد و گاه رد پایی از جانب داری از ایشان در برخی نوشته هایش قابل مشاهده است اما این نباید موجب شود که وی در دوران جمهوری اسلامی، هنوز در هوای قاجار و پهلوی به نگارش از ارباب سیاست و قدرت، اقدام کند.(ناگفته پیداست که نه لاریجانی قابل قیاس با کارگزاران عصر سلطنت است و نه جعفریان با تاریخ نگاران درباری، اما این رویه غلط ولو به صورت شاذ، یادآور آن روال غلط گذشته است) 2)البته جعفریان حق دارد اینطور شمشیر کشیده و محکم به دفاع از لاریجانی قلم بزند؛ زیرا خود اعتراف کرده که نمایندگی 12 ساله لاریجانی در قم، محصول تلاش جعفریان و معراجی و سایر دوستان و آشنایان شان بوده است! آنجا که می نویسد: «وقتی به قم آمد، با دوستم جناب معراجی، و دوست دیگرمان جناب جعفری، سعی کردیم زمینه فعالیت وی را فراهم کنیم. کارها باموفقیت پیش رفت و ایشان برای سه دوره متوالی به نمایندگی مجلس و در مجلس هم به ریاست آن انتخاب شد.» تا قبل از این هم بر اهل اطلاع معلوم بود که کدام حلقه خاص به عنوان لاریجانی در قم عمل می کند اما این اعتراف، شیرینی خاصی دارد! حلقه ای که در بدو کاندیداتوری دور اول لاریجانی، با در حوزه و برخی بیوت، تلاش کرد چنان القاء کند که وی به دلیل بزرگان قم حوزه انتخابیه اش را به قم تغییر داده! اما واقعیت آن بود که این اقدام بعد از تصمیم ایشان صورت گرفته بود و آن کمپین حوزوی، فقط یک بود برای کسب اعتبار در قم! آقای جعفریان حتمن به یاد دارد که در همین زمان، برخی بزرگان قم با التفات به این اقدام زیرکانه(دعوت پسینی و تا حدودی نمایشی)، هرگز حاضر نشدند نام شان در شمار دعوت کنندگان وی نوشته شود. یکی از مهم ترین نمونه هایش است. دیگران هم بودند. 3)آقای جعفریان در مقام دفاع از ارتباطات موفق حوزوی و مردم داری لاریجانی چنین نوشته که: «ایشان، در تمام این دوازده سال، به طور مرتب با قم در ارتباط بود. بیشتر اوقات، و لو ساعتی در خانه پدری شان، و با حضور دوستان دیگر، گفتگو می کردیم و می دیدم که گوش شنوا داشت. در این سالها ارتباط ایشان با مردم از طیف های مختلف مداوم بود، همین طور با مراجع تقلید و علمای برجسته. جلسات مستمری هم با حضور سی چهل نفر از طلاب شاخص داشت و حرفهای آنان را می شنید و گزارشی هم از اوضاع برایشان بیان می کرد.» اینکه حلقه بسته دوستان جعفریان با لاریجانی ارتباط مداوم داشته اند چیز عجیبی نیست و ناگفته پیدا بود اما اینکه این ارتباطات قبیله ای را نماد ارتباط با حوزه قم معرفی کنند، هم خلاف واقع است و هم اجحاف به بزرگان و فضلای ارجمند حوزه مقدسه قم. ارتباط با مراجع عظام تقلید هم البته اگرچه برقرار بود اما باید ببینیم ایشان تا چه پایه به دیدگاه ها و تذکرات آنان جامه عمل پوشانده، تا آنوقت معلوم شود صرفا برای عکس یادگاری به دیدار آن بزرگان رفته یا در عمل نیز این دیدارها منجر به تغییر می شده است. نمونه اش برخورد دوگانه با توصیه در مورد تعطیلی شهادت ائمه(علیهم السلام) و بی توجهی مجلس لاریجانی به مانند و.... که لاریجانی در این موارد بیشترین همراهی را با دولت روحانی داشت و کاملا به دیدگاه مراجع عظام بی توجهی کرد. 🔶ادامه یادداشت را اینجا بخوانید: صفحه 2: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4305 صفحه 3: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4306 صفحه 4: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4307 صفحه5: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4308 صفحه 6: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4309 @rozaneebefarda ادامه:👇🏽