قافله سالار من ، کجایی ای دوای دردم …
پی تو هرکجا میگردم ، تو رو تو قتلگاه گم کردم…
ای بدن صد پاره ، رو خاک داغ این صحرایی!!
چرا مقطع الاعضایی ، بگو کجا برم تنهایی ، وای من از عاشورا…
زمین و آسمون غمگینه ، یه خواهری داره میبینه!!!
یکی میشینه روی سینه ، وای من از عاشورا…
باید بمیره از غم دنیا ، تو قتلگاه به پیش زهرا…
دوازده ضربه زد واویلا ،داغته روی سینم و…
#امام_حسین_ع_مناجات_محرم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#امام_حسین
جان به ما داده ربنای حسین
جان عالم فقط فدای حسین
به خدا می رسیم با گریه
سجده کردیم بر خدای حسین
به بلای عظیم ممتحنیم
چونکه هستیم مبتلای حسین
پادشاهان اسیر ما همه اند
چون گداییم ما گدای حسین
مثل مجنون، اسیر لیلائیم
عشق ما چیست، کربلای حسین
دل ما خانهء شهیدان است
مستحقیم بر دعای حسین
نفس ما به روضه ها بند است
پر کشیدیم در هوای حسین
پای دین و عقیده می مانیم
جان خود می دهیم پای حسین
مادرش فاطمه برای خدا
همه را می خرد برای حسین
دم مغرب، دم اذان شده است
اشهد ما حسین جان شده است
@hosenih
قد غم دال بوده ساعتِ سه
وقت جنجال بوده ساعتِ سه
لشکر مست های کوفه نشین
دور گودال بوده ساعتِ سه
خواهری در پی برادر خود
بی پر و بال بوده ساعتِ سه
آنقدر که دویده در مقتل
خسته، بی حال بوده ساعتِ سه
دیده افتاده دست شمر، حسین
دیده پامال بوده ساعتِ سه
سختی هر دقیقه کشتن او
قدر صد سال بوده ساعتِ سه
ذوالجناح آمده بدون حسین
خون، روی یال بوده ساعتِ سه
چشم غارتگر سپاه یزید
پی خلخال بوده ساعتِ سه
گیسوی دخترش پریشان شد
چونکه بی شال بوده ساعتِ سه
آتش و خون نشسته در صحرا
می خورد لطمه صورت زهرا
@hosenih
سر که افتاد مادرش افتاد
پیش او جدّ اطهرش افتاد
حلق او از حروف قرآن، پُر
جای نیزه به حنجرش افتاد
کوفه تا شام را قیامت کرد
سنگ میخورد و خواهرش افتاد
سر میان تنور و دیر و درخت
یاد غمهای دیگرش افتاد
مثل گودال، زیر پاها رفت
در مسیری که دخترش افتاد
لگد زجر تا اسیرش کرد
دردهایی به پیکرش افتاد
خون تازه ز صورتش می ریخت
خون به هر جای زیورش افتاد
مثل زهرا که بین آتش سوخت
شعله ها بر موی سرش افتاد
خار در چشم دشمنش بود و
خار در پای لاغرش افتاد
کشتهء روزهای تنهایی است
دختری که عجیب، بابایی است
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات
هر دم ز آه حسرت تو آه می کشم
با مقتل شهادت تو آه می کشم
@hosenih
در آرزوی یک سحر کربلای تو
در حسرت زیارت تو آه می کشم
اصلا سلام من به امید جواب توست
با شوق یک اجابت تو، آه می کشم
ای رحمت وسیع خدایی، نگاه کن
در آرزوی رحمت تو آه می کشم
قربان آیه آیه ی لب های زخمی ات
دائم برای غربت تو آه می کشم
با یاد ساربان و عقیق یمانی ات
با لحظه های غارت تو آه می کشم
@hosenih
با یاد خیزران و لب چوب خورده ات
با آن همه مصیبت تو آه می کشم
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید
مارا نوشته اند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید
@hosenih
کعبه نبرد و قسمت ما کربلا نمود
سعیش به دیگران و صفایش به ما رسید
حتی برات مشهد ما دست کربلاست
سهمیه ی امام رضایش به ما رسید
دستور داده است به ما: فَابْکِ لِلْحُسَیْن
سلطانِ “طوس” توصیه هایش به ما رسید
گرچه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد
اما همیشه آب و غذایش به ما رسید
زخم هزار نیزه و خنجر به او رسید
اجر طواف کرب و بلایش به ما رسید
@hosenih
میگفت این قبیله عبا شد نصیب ما
میگفت آن قبیله قبایش به ما رسید
جسمش به خاک ماند و کسی دست هم نزد
تا که پس از سه روز زنان بنی اسد…
شاعر: #رضا_قربانی
© اشعار آیینی حسینیه
یا مولاتی یا زهرا:
ز داغ کام خشکت دل خسته و کبابم
اي سر بريده چون تو در زير آقتابم
کي ميبرم ز خاطر حسين عزيز زهرا
قد خميده ات را حسين عزيز زهرا
آن قامت رشيد حسين عزيز زهرا
در خون تپيدات را حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
لبخند آخر تو حسين عزيز زهرا
در پيش ديدگانم حسين عزيز زهرا
بريده شد سر تو حسين عزيز زهرا
آن سينه ي شکسته حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
بر حلقه خون فشانت حسين عزيز زهرا
با گريه بوسه دادم حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
بر نيزه رفته بودي حسين عزيز زهرا
قرآن ز نيزه خواندي حسين عزيز زهرا
ديده به من گشودي حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
زخم لب کبودت حسين عزيز زهرا
از ني زمين فتادي حسين عزيز زهرا
قربان آن سجودت حسين عزيز زهرا
راس تو را به نيزه حسين عزيز زهرا
رقصانده دشمن تو حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم نيمه شب خرابه
جان داد دختر تو پيش من و ربابه
مارا به جرم عصمت حسين عزيز زهرا
ويرانه جاي دادندحسين عزيز زهرا
راس تو را ميانه حسين عزيز زهرا
تشت طلا نهادند حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم غم هاي آن جسارت
شد صد هزار دفعه بر زينبت جسارت
اي بي کفن برادربر حال من نظاره
جان ميدهم به يادآن جسم پاره پاره
#سینه_زنی_حضرت_زینب
مگه یادم میره اون داغی که کسی ندیده
مگه یادم میره من بودم و گلای چیده
مگه یادم میره من بودم و سر بریده
مگه یادم میره یک کاروان بچه و زن رو
مگه یادم میره اون ماجراهای کفن رو مگه یادم میره طعنه های خولی به من رو
مگه یادم میره دستای اون یل دلاور
مگه یادم میره لبخند روی لب اکبر
مگه یادم میره گهواره خالی اصغر
مگه یادم میره گوشواره های دخترت رو
مگه یادم میره خون لخته روی سرت رو
مگه یادم میره دزدیدن انگشترت رو
#سینه_زنی_حضرت_زینب
متن حسین جان ای آبروی دو عالم محمدحسین پویانفر
حسین حسین
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب
به خون غلطان در برابر زینب
برادر جان بی تو در دل صحرا شده تنها خواهرت گل زهرا
شده تنها خواهرت گل زهرا
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین
دانلود مداحی حسین جان ای آبروی دو عالم محمد حسین پویانفر
ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز آه یتیمان
خدایا از این غم چه چاره کنم
تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اعدا
خدایا از این غم چه چاره کنم
کند گریه خواهر تو به هر شب حسین
شده محمل جای روضه ی زینب
حسین
به شهر شام در هجوم نظرها کند خنده دشمنت به غم ما
کند خنده دشمنت به غم ما
زند سیلی دشمنت به رخ من دلم خون است از جسارت دشمن
خدایا از این غم چه چاره کنم
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
#شور
#روضه
#حضرت_زینب
در این شعر می توان به جای «اگرچه» از واژه «منم که» یا «برادر» «حسین جان» استفاده کرد
اگر چه داغ روی داغ دیدم
اگر چه طعنه از دشمن شنیدم
اگر چه سفید از غصّه مویم
اگر چه چون هلال از غم خمیدم
اگر چه سر زدم بر چوب محمل
اگر چه ناله از دل برکشیدم
اگر چه با نگاهی اشک آلود
دل از هجده عزیز خود بریدم
اگر چه پا به پای چند صیاد
به دنبال غزالان می دویدم
اگر چه از گلوی پاره پاره
به مقتل خم شدم گلبوسه چیدم
اگر چه دور از چشم حسینم
به روی خاک زندان آرمیدم
خدا داند چو در راه خدا بود
به چشمم غیر زیبائی ندیدم
من از روزی که چشم خود گشودم
بلای دوست را بر جان خریدم
دلم خوش بود در باغ ولایت
به هجده لالۀ سرخ و سفیدم
بریز ای اشک چون باران به دامن
بسوز ای دل به گل های امیدم
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
دریغ از لاله های پرپر من
زهفتادو دو خونین اختر من
دریغ از آن عزیزانی که خفتند
به خون در پیش چشمان تر من
خودم دیدم سر پاک حسینم
جدا شد پیش چشم مادر من
خودم دیدم که در خون دست وپا زد
به روی دست بابا اصغر من
خودم دیدم که قطعه قطعه گشته
زتیر و نیزه، جسم اکبر من
خودم دیدم که پامال خزان شد
گل من یاس من نیلوفر من
خودم دیدم که هجده سر چو خورشید
همه گشتند برگرد سر من
خودم دیدم که سرها گریه کردند
بر احوال دل غم پرور من
خودم دیدم که افتاد از سر نی
سر محبوب از جان بهتر من
به آن بلبل که در شام خرابه
دل شب پر زد و رفت از بر من
بخوان این بیت را (میثم) هماره
زسوز سینۀ پر آذر من
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
وداع کربلا
ز خوناب جگر دریا کنم چشم تر خود را
مگر پیدا کنم در این یم خون گوهر خود را
الا ای بلبلان با من بنالید از برای من
که نقش خاک دیدم لاله های پرپر خود را
برم تا یادگار از این گل پرپر شده با خود
سزد از خون او رنگین کنم موی سر خود را
برادر ای زدور خردسالی همدم زینب
چرا تنها سفر کردی نبردی خواهر خود را
زمین از اهرمن پر ای سلیمان به خون خفته
در این صحرا کجا گمکرده ای انگشتر خود را
از آن ترسم که زیر تازیانه جان دهد از کف
به جان مادرت زهرا رها کن دختر خود را
سرت از نوک نی کافی است با من همسخن گردد
دگر زحمت مده جان برادر حنجر خود را
چگونه طاقت آوردم که دیدم بر گلوی تو
نشان زخم تیغ و بوسه های مادر خود را
جدائّی من و تو بند از بندم جدا کرده
چگونه از تو بردارم نگاه آخر خود را
دو زخمت مانده آن یک بر کمر این بر جگر آری
که دیدی داغ عبّاس و علی اکبر خود را
صدای غربتت پر کرد عالم را در آن ساعت
که کردی دفن پشت خیمه جسم اصغر خود را
گنکاری چو «میثم» چشم بر لطف شما دارد
مبادا روز محشر واگذاری نوکر خود را
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قَسِیُّ القلب شد آتش
به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسیها نیست
که چشمش سوی خیمه، لحظههای واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سربسته میگویم
زبانم لال... النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طاها را... نفهمیدند یاسین را
به چوب خیزران دندانهای از حرف سین افتاد
سیدحمید برقعی
ای از ازل به مهر تو دل، آشنا حسین!
وی تا ابد لوای عزایت بپا، حسین!
هر ماه در عزای تو، ماه محرم است
هرجا بود به یاد غمت کربلا، حسین!
امواج اشک از سر هفت آسمان گذشت
آن دم که کرد جسم تو در خون شنا، حسین!
حسرت برم به محتضری، کاخرین نفس
روی تو دید و خنده زد و گفت: یا حسین!
من کیستم که گریه کنم در عزای تو؟
گریند روز و شب به غمت انبیا، حسین!
من کیستم که بر تو بگیرم عزا؟ خدا
صاحب عزای توست به حقّ خدا، حسین!
خون تو: آب غسل و کفن: گرد و خاک غم
تشییع توست زیر سُمّ اسبها، حسین!
سنگم اگر زنند، به جایی نمیروم
آخر تو خود بگو که روم در کجا حسین!
تن خسته، پشت خم شده، بار گنه به دوش
رحمی به حال «میثم» بیدست و پا حسین!
|⇦•مرگ من بود دمی کز تو ..
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ کربلایی حسین طاهری ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشۀ گودال فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
من که خود راهنمایِ همه عالم بودم
سَرِ خونینِ تو را راهنمایم کردند
هر کجا خواستم از پای دراُفتم دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خِجلم از تو که گم گشته امانت هایت
بر سَرِ خار دویدند و صدایم کردند
گریه ها داشتم از دوریِ رویِ تو ولی
خنده ها بود که بر اشکِ عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دَمِ مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنانِ یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّتِ من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
↫
#حضرت_زینب_شور
#شور
حسین جان ۲
روی صورتم یادگاری تُ بازم می زارم
به غیر از همین پیروهن از تو چیزی ندارم - واویلا
حسین جان ۲
تو رفتی و یک سال و نیم از غمت گریه کردم
برای تو و غربتِ و ماتمت گریه کردم - واویلا
کجایی ببینی که دارم جون میدم
چه روزای سختی که بعد از تو دیدم
منم تشنه لب دارم اینجا می میرم
مث تو منم زیر نورِ خورشیدم
تو رفتی ۲
برای تو و زخمای پیکرت گریه کردم
چقد با رقیه برای سرت گریه کردم - واویلا
تا حالا ۲
هزار دفعه از داغ دوریِ تو جون سِپُردم
دلم خون شد از بس برات غصه خوردم - واویلا
هنوز دارم از داغ دوریت می سوزم
با گریه برا تو گذشته هر روزم
همش با خودم میگم آخر میایی...
شب و روز چشام و به این در می دوزم
به والله ۲
فراموش نکردم تو رو حتی واسه یه لحظه
تو رو جا گذاشتم زیر اون همه تیر و نیزه - واویلا
بمیرم ۲
لبِ تشنه از تن سرت رو بُریدن تو گودال
زیر سم اسبا تن بی سرت شد لگد مال - واویلا
نداره دلم بعد تو سامون داداش
منم کاش برا تو می دادم جون داداش
بلایی سر تو آوردن توو گودال
که نشناختمت بین خاک و خون داداش
#بهمن_عظیمی
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زينب_س_در_مسير_كوفه_و_شام
#امام_حسین_ع_بعد_از_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
تو رفتی کربلا روی سرم یکباره ویران شد
خودم دیدم ز روی تل که جسمت سنگباران شد
بهای کُشتنت گردید سهمِ نیزه داران و
ولی انگشترت دیدم که سهم ساربان شد
@hosenih
هجوم آورد لشگر سمت گودال و خودم دیدم
عمامه قسمت این و عبایت قسمت آن شد
خودِ تو سوختی در زیر تیغ آفتاب اما
در آتش خیمه هایت سوخت و با خاک یکسان شد
نداری کهنه پیراهن به تن حتی برادر جان
بمیرد خواهرت زینب تنت بدجور عریان شد
بمیرم من برای غربتت ای یوسف زهرا
که تن پوشت عزیزم خار و خاشاک بیابان شد
تنت عریان شد اما هست جای شکر آن باقی
که زیر نیزه و تیرِ شکسته باز پنهان شد
کجا کارم کشیده ، ای علمدار از روی نیزه
ببین شمر ابن ذی الجوشن برای ما رجز خوان شد
@hosenih
علمدارم که بود از گل کسی کمتر نگفت اما
پس از او تازیانه آشنا با جسم طفلان شد
به سمت علقمه رو کردم و گفتم به زیر لب
برادر پرچمت افتاد و سیلی زن ، فراوان شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
لیست اشعار عصر عاشورا (اشعاری که در بالا آمده است)👆👆👆
بگذارید کنار بدنش گریه کنم
دلت میلرزد از فریادهای آخرم برگرد
قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
جان به ما داده ربنای حسین
هر دم ز آه حسرت تو آه میکشم
تا نغمه حسین نوایش به ما رسید
از داغ کام خشکت دل خسته و کبابم حسین عزیز زهرا
مگه یادم میره اون داغی که کسی ندیده
حسین جان ای آبروی دو عالم
اگرچه داغ روی داغ دیدم
دریغ از لالههای پرپر من
ز خوناب جگر دریا کنم چشم تر خود را
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین
مرگ من بود دمی که از تو جدایم
کردند
تو رفتی کربلا روی سرم یک بار ویران شد
این لیست لینک ندارد اما ترتیب اشعار بالا در آن حفظ شده است.
درود بر پدرم كز همان طُفوليَتَم
برای روضه ات از من هميشه كار كشيد
.
برای آن كه منم عاقبت بخير شوم
مرا به دست تو داد و خودش كنار كشيد
رضا قربانی (بخشی از ابیات غزل نقل شده است.)
هدایت شده از اشعار روضه های مکتوب
🔰لیست شعر روضه اسارت
🔴وداع کربلا
بگذارید کنار بدنش گریه کنم
ز خوناب جگر دریا کنم چشم تر خود را
🔴دفن شهدا
اینجا نگارخانه گلهای پرپر است
🔴دروازه کوفه
غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده
هلال یکشبه ای آفتاب جاه و جلال
ای ماه من دو روزه چرا گشته ای هلال
یا هلالا لما استتم کمال
🔴شام و اسارت آل الله
پس از تو جان برادر چه رنج ها که کشیدم
زینب و شام آه و وا ویلا
مگه یادم میره ...
حسین جان ای آبروی دو عالم
مرا تا شامیان دیدند در شام
به محمل ماه تابان را که دیده
منم که داغ روی داغ دیدم
دریغ از لاله های پرپر من
یا مزن چوب جفا بر لب و دندان من
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
شامیان من داغدارم هلهله کمتر کنید
فتنه و بیداد و بلا بود شام
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
تو رفتی کربلا روی سرم یکباره ویران شد
مرگ من بود دمی کزتو جدایم کردند
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
کانال اشعار روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub3
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
نه بقا کرد ستمگر،نه به جا ماند ستم
ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست
تو در اول،سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست
فواد کرمانی
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
سید حمیدرضا برقعی
دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی!
وای اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور!
شاید یکی از زیباترین مرثیه های عاشورایی این شعر نیر تبریزی باشد:
ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور
بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخهٔ صور
خاکبیزان به سر اندر سر نعش تو بنات
اشگریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور
ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم
ای سَرت سِرّ انا الله و سنان نخلهٔ طور
دیدهها گو همه دریا شو و دریا همه خون
که پس از قتل تو منسوخ شد آئین سرور
شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریز
بهر ماتم زده کاشانه چه ظلمات و چه نور
پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزید
خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور
دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی
آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور
تا جهان باشد و بوده است که داده است نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور
سر بیتن که شنیده است به لب آیهٔ کهف
یا که دیده است به مشکوة تنور آیۀ نور
جان فدای تو که از حالت جانبازی تو
در طف ماریه از یاد بشد شور نشور
قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت
حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور
گوش خضرا همه بر غلغلۀ دیو و پری
سطح غیرا همه پر ولولهٔ وحش و طیور
غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح
دست حسرت به دل از صبر تو ایوب صبور
مرتضی با دل افروخته لاحول کنان
مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور
کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز
آهوان حرم از واهمه در شیون و شور
انبیا محو تماشا و ملایک مبهوت
شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور
بسم الله الرحمن الرحيم
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
نفسم در شماره افتاده
رنگ و رویم پریده است علی
سر من را بگیر بر زانوت
وقت رفتن رسیده است علی
گرچه زود و سریع طی شد و رفت
چقدر روزگار سخت گذشت
همۀ سالهای تبلیغم
به من بیقرار سخت گذشت
@hosenih
دل من را همیشه توهینِ
بی حیاها شکست یادت هست
سنگ باران کودکان لجوج
سر من را شکست یادت هست
در اُحد که غریب ماندم من
بغض کفار داشت وا میشد
یک تنه جوشنم شدی تو علی
تو نبودی سرم جدا میشد
اثر آفتاب شعب این بود
در سرم شعله های تب مانده
به کف پای من ازآنموقع
خارهای ابولهب مانده
چه کنم وقت رفتن آمده است
دل ندارم که روضه خوان باشم
کاش میشد زمان حمله به در
زنده باشم کنارتان باشم
ظاهرا مومن و مسلمانند
با تو و فاطمه بد اند علی
صبر کن صبر کن برای خدا
همسرت را اگر زدند علی
همه هیزم بدست می آیند
آتشی پشت در به پا بشود
وای اگر در به فاطمه بخورد
میخ، در بین سینه جا بشود
صبر کن آن زمان که با سیلی
قصد دارند بر رویش بزنند
یا که در پیش دست بسته ی تو
با قلافی به بازویش بزنند
@hosenih
تازه این اول مصیبت هاست
کربلای حسین نزدیک است
مثل زهرا قرار سوختن
بچه های حسین نزدیک است..
خیمه ها دانه دانه میسوزند
هرکجا دود سربه سر آتش
دختران من و تو با گریه
همه جان میدهند در آتش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
ای مظهر نور خدا،حضرت خَتمُ الاَنبیا
در غم تو ارض و سما،ناله زند واویلتا
رفتی و فاطمه عزا گرفته
دلش بهانه تو را گرفته
مدینه رنگی از جفا گرفته
یا مصطفی سیّدی یا محمد...
ای زِ غم فِراق تو،داغ دل همه جَلی
با رَفتنت ازین جهان،شکسته شد رُکن علی
امیرِمؤمنان به دیده تر
زِ بعدِ جان سپردنِ تو سَروَر
هم داغ رهبر دیده هم برادر
یا مصطفی سیّدی یا محمد...
بعد تو ای ختم رسل،زدند اهل فتنه ها
به پیش دیده علی،به پشت در فاطمه را
حق رسالتت چه خوش ادا شد
محسن تو به پشت در فدا شد
وَ این شروعِ داغِ کربلا شد
یا مصطفی سیّدی یا محمد...
بسم الله الرحمن الرحيم
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
رفتی و پناه عالمیْنت می سوخت
قلب حسن(ع) و جان حسینت(ع) می سوخت
@hosenih
قران و تمام عترتت خورد زمین
در شعله حدیث ثقلینت می سوخت!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛