eitaa logo
متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب)
3.8هزار دنبال‌کننده
25 عکس
16 ویدیو
73 فایل
این کانال پشتیبان کانال روضه های مکتوبه اینجا متون گذاشته میشه راه ارتباط: @Yazahra1357 لینک کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub لینک منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فتنه و بیداد و بلا بود شام سخت تر از کرب و بلا بود شام شام بلا تیره تر از شام بود عصمت حق در ملأ عام بود ساز و نی و نغمه و آهنگ بود دسته گل سنگدلان سنگ بود خلق به دور اسرا صف زدند کوچه به کوچه همگی کف زدند فاطمه های حرم فاطمه زخم زبان مرهم زخم همه هرکه به آن خسته دلان رو نهاد زخم زبانی زد و دشنام داد خنده به رأس شهدا می زدند سنگ به ناموس خدا می زدند قافله تا وارد دروازه شد داغ جگر سوختگان تازه شد پای سر رهبر آزادگان عید گرفتند زنازادگان آل ابوسفیان در هلهله آل رسول الله در سلسله وای ندانم که چه تقدیر بود دست خدا در غل و زنجیر بود ماه سر نیزه پدیدار بود یا سر عباس علمدار بود چهره چو خورشید بر افروخته از عطشِ تشنه لبان سوخته دوخته چشم از سر نی بر حسین محو شده، غرق شده در حسین دیده ی اطفال به سیمای او چشم سکینه شده سقای او مانده سر نیزه به حال سجود مهر جبینش شده محو از عمود دیده ی اکبر سر نی نیم باز مانده به لب هاش اذان نماز هرکه به خورشید رخش چشم بست گفت که این سر، سر پیغمبر است رأس امام شهدا نوک نی کرده چهل مرحله معراج، طی زلفِ غباریش پر از بوی مُشک لعل لبش خشک تر از چوب خشک ماه خجل از رخ نورانیش سنگ زده بوسه به پیشانیش هیچ شنیدید که از گَرد راه پرده کشد باد به رخسار ماه هیچ شنیدید که در موج خون صورت خورشید شود لاله گون رخ زگل زخم، بهاران شده وجه خدا ستاره باران شده اشک همه سیل شد از سرگذشت خون، دل میثم شد از این سرگذشت غلام رضا سازگار کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
متن روضه امام مجتبی (علیه السلام) السلام علیک یا ابا محمد ایها المجتبی یابن رسول الله ای سلام خدا به جان و تنت ای همه حُسن در رخ حَسنت تو سپهر و ستاره زخم دلت تو چراغی و داغ، انجمنت پیکرت همچو شمع سوخته ای آب شد در درون پیرهنت پاره های جگر برون می ریخت با دل پاره پاره از دهنت ماهی بحر بر تو می گرید که غریبی هماره در وطنت جگر اهل بیت می سوزد تا قیامت به یاد سوختنت گه جفا در جواب مهر و وفا گاه دشنام پاسخ سخنت عوض آب، زهر کینه به کام جای گل، ریخت تیر بر بدنت تیرها بر تو گریه می کردند اشکشان بود جاری از کفنت باور هیچ کس نبود نبود که جسارت شود چنین به تنت تیر دشمن به زخم تازه تو گشت شرمنده از جنازه تو رسول خدا فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه روز قیامت چشمش نابینا نمیشه هر دلی برا حسن محزون بشه اون دل روز قیامت اندوهگین نمیشه هر پایی بره تا بقیع برا زیارت حسن اون پا روی پل صراط نمی لغزه ایام شهادت آقا امام مجتبی علیه السلامه دلها رو روانه کنیم مدینه کنار قبر مطهر و حرم مظلوم بقیع آقاجانم ای مه و آفتاب زوّارت ای همه خلق سر به دیوارت جگر سوخته چراغ بقیع چشم ها جای پای زوّارت فرمود روز قیامت فاطمه زهرا وارد محشر میشه به شانه راستش پیراهن حسن رو انداخته در حالی که آغشته به زهره بر شانه چپش پیراهن خونی حسینه فریاد میزنه رب احکم بینی و بین قاتلی ولدی دلها رو ببریم کنار بستر بیماری حسن خیلی این آقا نزد فاطمه مقام داره خیلی پیش رسول خدا مقام داره آخه حسن شاهد غم های مادره مثل همین روزا بود شاید مثل امشبی یا فردایی بود راوی میگه داشتم با امام مجتبی سخن می گفتم یه وقت دیدم داره از گوشه لبهاش خون می چکه آخه بارها امام حسن رو مسموم کردن هر بار می رفت کنار قبر پیغمبر شفا می گرفت اما نمی دونم این زهر آخری چه زهری بود شاید زینب کبرا تشتی رو آورد گفت دوباره برادرم زهر رو پس میزنه اما بمیرم یه وقت نگاه کنه ببینه پاره های جگر امام مجتبی ... ابی عبدالله نشسته بود کنار برادر گریه می کرد همه عالم برا حسین روضه می خوانن رسول خدا فاطمه زهرا همه برا حسین روضه خوندن اما این آقا این قدر غریبه حسین نشست کنار قبر برادر شروع کرد روضه خواندن داداش أ أدهن رأسی أم أطیب محاسنی و رأسک معفور و أنت سلیب بکائی طویل و الدموع غزیرة و أنت بعید و المزار قریب بعد یه جمله ای گفت صدا زد داداش غارت زده اون نیست که مالشو ببرن غارت زده اونیه که برادری مثل تو رو از دست بده غارت زده منم که کنارت نشسته ام غارت زده منم که ز داغت شکسته ام غارت زده منم که تو را خاک می کنم تابوت را ز خون تنت پاک می کنم چرا؟ آخه یه وقت دیدن تیر انداز ایستادن شروع کردن بدن مطهر امام مجتبی رو تیر باران کردن «و » غارت زده منم چه کنم با جنازه ات ای وای ریخته به زمین خون تازه ات دید برادر داره گریه می کنه صدا زد حسین جان چرا گریه می کنی فرمود برا غریبی شما فرمود حسین جان منو ببا یه زهر می کشن و لکن لا یوم کیومک یا ابا عبد الله إزدلف إلیک ثلاثون ألف رجل سی هزار دور و بر تو رو میگیرن ... حسین ... . اما عرضه بداریم حسین جان اینجا یه برادر از دست دادی فرمودی دیگه محاسنم رو آراسته نمی کنم دیگه سرم رو آراسته نمی کنم اما اینجا چند برادر کنار شمان علی اکبر دیگران همه هستن اما امان از اون لحظه ای که از کنار نهر علقمه یه صدا بشنوی یا اخا ادرک اخاک یه وقت حسین دور وبرش نگاه کنه دست به کمر بگیره ناله بزنه الان انکسر ظهری صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوه 🔸برای دیدن منابع، متن عربی و پاورقی ها فایل پی دی اف را از کانال روضه های مکتوب دانلود کنید کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل صوتی روضه امام مجتبی (علیه السلام)
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آبروی دعا امام حسن همه ی هست ما امام حسن سر یک سفره بوده ای عمری با فقیر و گدا امام حسن ای کرم خانه های فاطمی ات تا قیامت به پا امام حسن جلوه ی اقتدار تو این بود: صلحِ صبر و رضا امام حسن صلح تو یک قیام مردانه است بانی کربلا امام حسن از همان ابتدا به ما گفتی آخر روضه را امام حسن @hosenih ای کرامت گدای درگاهت حُسن یوسف جمال چون ماهت کوچه در کوچه لیلی و مجنون صف کشیده است بر سر راهت کاش روزی بیفتد از توفیق چشم ما بر جمال دلخواهت دم به دم می شود خدا را دید در نفس های قلب آگاهت غربت مرتضی علی جاری است بین غم گریه های جانکاهت بسکه زخم زبان زدند تو را جگرت لحظه ای نشد راحت @hosenih زن نامهربان شما را کشت جور اهل زمان شما را کشت خون دل خوردی ای عزیز خدا طعنه های گران شما را کشت خنده ی تلخ قنفذ نامرد زخم های زبان شما را کشت زهر پیش غمت کم آورد و غم قدّی کمان شما را کشت بین گودالِ کوچه ای باریک ضربه ای بی امان شما را کشت مثل زهرا جوان شهید شدی کوچه خیلی جوان شما را کشت @hosenih کوچه گفتم، قرار دل ها رفت دیده ها تا عروج دریا رفت مادر آمد کنار دیواری مردک پست سمت زهرا رفت رنگ از روی آسمان افتاد دست نامرد تا که بالا رفت خورد مادر زمین چنانی که قوّت از زانوان مولا رفت ماجرای کبودی صورت تا شب غسل، چون معما رفت ... ⏹ به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم پرچم، کُتل، کتیبه، علم دست و پا کنیم بعد از دو ماه گریه به ارباب بی کفن اشکی برای شاه کرم دست و پا کنیم @hosenih بوی (حسن) وزیده ز اشعار محتشم وقتش رسیده لوح و قلم دست و پا کنیم «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» یعنی نوای (واحسنم) دست و پا کنیم باید مقدمات سفر تا مدینه را حتی شده به رنج و الم دست و پا کنیم @hosenih آنجا بساط روضه ی مردی کریم را در کوچه ها قدم به قدم دست و پا کنیم طرح ضریح فرشچیان باشد و سپس یک نقشه هم برای حرم دست و پا کنیم وقتی که سفره دار، کریم است بهتر است کیسه برای سیم و دِرم دست و پا کنیم @hosenih امشب خدا برای حسن سینه می زند باید زمینه، نوحه، دو دم دست و پا کنیم طشتی برای شاه غریبی که ناله زد: «می سوزد از ستم جگرم» دست و پا کنیم ⏹ به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه حرم برای تو شه کرم می سازه @hosenih آخر برات یه گند طلا می سازیم شبیه گنبد امام رضا می سازیم سر مزارت ضریح طلا می سازیم مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس سر قبر ام البنین مادر عباس دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم حسن حسن می گیم واز عشقت می میریم @hosenih آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا بقیع تو آباد می شه به جان مولا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای مظهر جمال جمیل خدا حسن وی "طلعت تو آینهء کبریا" حسن روح نبی، روان علی، قلب فاطمه گیرد به یک اشارۀ چشمت صفا حسن @hosenih گویی که از لب تو عسل خورده مصطفی از بس که داده بوسه دهان تو را حسن وقتی که جای دست خدا می‌شوی سوار حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن از کائنات نغمۀ آمین شود بلند دست تو تا بلند شود بر دعا حسن باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن آل نبی تمام کریمند و تو شدی مشهور در کرامت و لطف و عطا حسن خلقند میهمان و تویی میزبان خلق ملک وجود آمده مهمان سرا حسن @hosenih روزی که نیست روز تو باشد کدام روز؟ جایی که نیست خاک تو باشد کجا؟ حسن صلح تو کرد روز معاویّه را سیاه صبر تو داد دین خدا را بقا حسن صبر و ثبات و صلح تو گردید از ازل بنیانگذار نهضت کرببلا حسن یک جلوه از فروغ تو ماه است و آفتاب یک صحنه از بقیع تو ارض و سما حسن گرد حریم تو که درش بسته روز و شب صف بسته اند سلسلهء انبیا حسن وهابیان به زائر تو راه بسته‌اند سد می‌کشند دور مزار تو، یا حسن بیچاره‌های کوردل پست، غافلند دارالزیارۀ تو بوَد قلب ما حسن از ماهیان بحر الی ساکنان عرش گریند در غم تو به صبح و مسا حسن ای چشم غیر بر کرمت! با کدام جرم دشنامها شنیده ای از آشنا حسن آن خواست دست بسته برد سوی دشمنت این یک فشرد بر روی پایت عصا حسن این غم کجا برم که به منبر خطیب پست دشنام داد بر پدرت مرتضی حسن این غم کجا برم که ترا یار آشنا گردید مار و کشت به زهر جفا حسن از فرط تیر تا تن و تابوت شد یکی قد حسین مثل کمان شد دوتا حسن دست بریدۀ پسر کوچکت بس است بر دستگیری از همهء ماسوا، حسن @hosenih گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد بهر نجات خلق کند اکتفا حسن هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو دست هزار «میثم» بی دست و پا حسن ⏹ به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
این حسن کیست که سر تا قدم، او حسن است این چراغی است که در بزم دل انجمن است این کریم بن کریمی است که با دشمن و دوست همه جا کرم و لطف و عطایش سخن است این عزیزی است که پیغمبر اکرم فرمود پسر من، جگر من، ثمر قلب من است این امامی است که با صبر خداوندی خود چون علیّ ابن ابیطالب دشمن شکن است چه به خُلق و چه به خوی و چه به روی و چه به مو حسن است و حسن است و حسن است و حسن است چون زآغاز در او حسن خدا را دیدند از همان روز ولادت حسنش نامیدند رمز عزّ و شرف ماه صیام است حسن رهبر صلح و علمدار قیام است حسن چه به صلح و چه به جنگ و چه به صبر و چه سکوت در همه حال امام است امام است حسن آنچه خواهی زخداوند همه در کف اوست رحمت واسعه و فیض مدام است حسن گر چه در فرش بود تربت او کعبه ی دل به خدایی خدایی عرش مقام است حسن خلقتش سفره ی عام و همگان مهمانش میزبان بر سر این سفره ی عام است حسن به خدای که ودود است و غفور است و رحیم او کریم است کریم است کریم است کریم کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن @hosenih این روضه وا کند گره ی کور را ، اگر دردت شده بدون دوا ، فابک للحسن بازین چه شورش است ؛ تو ای سینه زن بیا همراه سید الشهدا ، فابک للحسن نه گنبدی ، نه صحن و سرایی ، نه زائری ای زائران کرببلا فابک للحسن او گرچه مادری است ؛ ولی بی کسیش هست خیلی شبیه شیر خدا فابک للحسن آید به گوش نالۀ زهرا که می زند در کوچۀ مدینه صدا فابک للحسن جز او برای مادر قامت کمان که بود ؟ در کوچۀ مدینه عصا فابک للحسن مرد حماسه ساز جمل ، مانده بی سپاه در خانه و محله چرا ؟ فابک للحسن باران تیر و مجلس تشییع یک امام هرگز نبود شرط وفا فابک للحسن ... @hosenih در مجلس یزید گمانم سر حسین زد ناله بین طشت طلا فابک للحسن ⏹ به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
صلح او نیست کم از نهضت ثاراللّهی در نگاهش کف دستی است زمه تا ماهی اثر صلح و شکوفایی صبرش نگذاشت که بشر افتد در تیره گی و گمراهی به خداییّ خداوند تعالی یک آن نیست در عزم و ثبات قدمش کوتاهی حسن از صلح و حسین ابن علی با جنگش هر دو دادند به ما، درس عدالت خواهی او حسین است حسین ابن علی اوست بلی هر دو را داده خدا سلطنت و آگاهی شیعه از خون حسینیِ و پیام حسنی به سر دوش گرفته تبر بت شکنی یا حسن بر تو و بر صلح و قیام تو سلام به سکوت تو و بر صبر مدام تو سلام تو پیام آور صلحیّ و امامِ صبری به پیام آوری تو به پیام تو سلام هر کلامت شده مُشتی به دهان دشمن به دهان تو درود و به کلامِ تو سلام عادت تو کَرم و مَشی و مرامت احسان به عطا و کرم و مَشی و مرامِ تو سلام مام تو فاطمه، باب تو علی، جد احمد به تو و جدّ و به باب تو، به مام تو سلام «میثم» از مِهر شما مُهر قبولی دارد که زنخلش ثمر مدح شما می بارد کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
ای کرامت به تو تمام، حسن! وی گدای تو خاص و عام، حسن! ای رسول و علی و فاطمه را نام تو خوش ترین کلام، حسن! قبر بی زائر تو کعبهٔ دل حرمت مسجد الحرام، حسن! این عجب نیست گر امام حسین پیش پایت کند قیام، حسن! پای تا فرق حُسن در حُسنی که خدایت نهاده نام، حسن! کعبه با آن جلال می گیرد از مزار تو احترام، حسن! کیستی تو کریم اهل البیت کیستم من تو را غلام، حسن! دوست دارم که در مدینه شبی به مزارت دهم سلام، حسن! زائر روضة البقیعم کن سیدی، سیدی، امام، حسن! با تو بودم کَرَم کن و مگذار بی تو عمرم شود تمام، حسن! خاک ذریهٔ رسولم کن جان زهرا قسم، قبولم کن تو به اجداد خویشتن پدری تو به شخص پیامبر پسری تو عزیز دل سه معصومی تو دو دریای نور را گهری تو ز سر تا به پا امام علی تو ز پا تا به سر پیامبری تو امامی امام صبر و رضا تو ولیِ خدای دادگری تو غریب همیشه در وطنی تو امام شهید در صفری تربت بی چراغ تو گوید کز شه کربلا غریب تری تو بزرگ شباب اهل بهشت تو به پیران راه راهبری به خداوندگار صبر قسم که تو در صبر صاحب ظفری تو جگر پارهٔ رسول خدا تو به زهرا ستارة سحری جگر پاره پاره ات گوید که تو از دست یار خون جگری صبر تو از قیام سخت تر است شاهدم لخته لختة جگر است ای سلام خدا به جان و تنت ای همه حُسن در رخ حَسنت تو سپهر و ستاره زخم دلت تو چراغی و داغ، انجمنت پیکرت همچو شمع سوخته ای آب شد در درون پیرهنت پاره های جگر برون می ریخت با دل پاره پاره از دهنت ماهی بحر بر تو می گرید که غریبی هماره در وطنت جگر اهل بیت می سوزد تا قیامت به یاد سوختنت گه جفا در جواب مهر و وفا گاه دشنام پاسخ سخنت عوض آب، زهر کینه به کام جای گل، ریخت تیر بر بدنت تیرها بر تو گریه می کردند اشکشان بود جاری از کفنت باور هیچ کس نبود نبود که جسارت شود چنین به تنت تیر دشمن به زخم تازهٔ تو گشت شرمنده از جنازهٔ تو ای مه و آفتاب زوّارت ای همه خلق سر به دیوارت جگر سوخته چراغ بقیع چشم ها جای پای زوّارت کاش چون شمع تا سحر می سوخت دل ما در دل شب تارت پدر و مادرم فدایت باد که ز هر کس رسید آزارت زهرخند مغیره می زد زخم همچو شمشیر بر دل زارت به تو می گریم ای غریب وطن که تو را کشت عاقبت یارت جگر پاره پاره ات باشد قصة غصه های بسیارت سوز آن سیلی ای که زهرا خورد بود عمری به ماه رخسارت گل باغ دل علی ، به چه جرم در جگر رفت این همه خارت چشم "میثم" هماره ریزد اشک بر تو و بر دو چشم خونبارت عمر، جان دادن تو بود حسن یار هم دشمن تو بود حسن [ یا حسن مجتبی(ع) ] کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ @hosenih بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان @hosenih بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... ⏹ به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
🔰فهرست برخی مطالب کانال متن روضه اهل بیت (آرشیو روضه های مکتوب) فهرست متون روضه ائمه و ده شب محرم: https://eitaa.com/rozehayemaktoub/149 فهرست اشعار: ‼️در هر آدرسی اشعار مورد نظر را از همان آدرس و پیام های بعد پیدا کنید. 🔸لیست صوت روضه ده شب محرم: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/29 🔸شعر حضرت عبدالله بن الحسن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/52 https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/106 🔸شعر حضرت قاسم بن الحسن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/54 🔸شعر حضرت علی اصغر: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/59 🔸شعر حضرت علی اکبر: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/66 https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/109 🔸شعر حضرت عباس: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/71 🔸شعر امام حسین: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/80 🔸شعر حضرت رقیه: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/88 🔸شعر شام: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/164 🔸شعر امام مجتبی: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/172 ✅کانال شعر فاطمه زهرا ( سلام الله علیها): @madareshohada ✅کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub ✅ کانال شعر و متن روضه: @rozehayemaktoubb
🔴حرمله ملعون و راس مقدس قمر بنی هاشم (علیه السلام) در کوفه در کتاب امالی شجری و سبط ابن جوزی و ... آمده است: قاسم بن اصبغ بن نباته نقل می کند وقتی سرهای مقدس سید الشهدا و یارانش را به کوفه آوردند سوارانی را دیدم که حامل سرهای مقدس بودند در این میان مردی را دیدم که بر گردن اسب خود سری را آویزان کرده است به مانند ماه شب چهارده که وقتی اسب سر خود را پایین میاورد سر مقدس به زمین می خورد. پرسیدم این سوار و این سر کیستند؟ پاسخ دادند: این سوار حرمله، و این سر راس مقدس عباس بن علی (علیه السلام) است. مدتی گذشت حرمله را دیدم که چهره اش سیاه شده بود گویا داخل آتش شده است و بیرون کشیده شده است. علت سیاهی چهره را از او پرسیدم. پاسخ داد: به خدا از روزی که سر عباس را آورده ام هر شب در عالم خواب دو ملک می آیند و بازوی من را می گیرند و مرا در آتش می اندازند و چهره ام می سوزد. (1) شیخ صدوق در ثواب الاعمال همین روایت را با اندکی تفاوت نقل کرده است از جمله وقتی از سوار علت تغییر رنگ صورت را می پرسد وی می گوید: «مردی زیبا و با چهره سپید از اصحاب حسین را کشتم که بین دو چشم او اثر سجده بود.» و از جمله از قول راوی نقل می کند که:«گفتم: ای کاش سر را بالاتر می آورد مگر نمی بیند اسب با سر چه می کند».(2) البته در روایت صدوق به نام سوار و صاحب سر اشاره نشده است، اما بلاذری در جمل انساب الاشراف، سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص و برخی کتب دیگر به نام سوار و صاحب سر و مقاتل الطالبیین و ینابیع المودة قندوزی به نام صاحب سر یعنی قمر بنی هاشم اشاره کرده اند.(3) آنچه در این میان مورد سوال قرار گرفته این است که در برخی نقل ها در توصیف راس مقدس گفته شده «غلام أمرد» و این توصیف با سن حضرت نمی سازد. در پاسخ به این مساله الدمعة الساکبة آورده است که واژه «غلام» و واژه «أمرد» لزوما در نوجوان بدون محاسن استعمال نمی شود بلکه شواهدی آورده است که این واژه ها در مورد جوانی که در حالت نشاط و قدرت جوانی است نیز به کار می رود.(۴) به هر ترتیب این توصیف یا توجیه لغوی دارد یا می تواند از اشتباه راوی باشد زیرا عمر قمر بنی هاشم در زمان شهادت حدود 34 سال بوده است. پاورقی: موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏7 ؛ ص589 به نقل از الشّجري، الأمالي، 1/ 182- 183/ مثله المحلّي، الحدائق الورديّة، 1/ 127. عن هشام بن الكلبيّ رفعه إلى القاسم بن الأصبغ بن نباتة العرنيّ، قال: لمّا أخذ برأس الحسين عليه السلام وبرؤوس‏ أهل بيته وأصحابه، أقبل‏ الخيل شماطيط معها الرّؤوس، وأقبل رجل من أنضر النّاس لوناً وأحسنهم وجهاً على فرس أدهم، قد علّق في الباب‏ فرسه رأس غلام أمرَد، وكأنّ وجهه قمر ليلة البدر، فإذا هو قد أطال الخيط الّذي فيه الرّأس والفرس يمرح‏، فإذا رفع رأسه لحق الرّأس بجرانه، فإذا طأطأ رأسه صكّ الرّأس الأرض، فسألت عنه، فقيل: هذا حرملة بن الكاهل الأسديّ، وهذا رأس‏ العبّاس‏ بن عليّ عليهما السلام. فمكث بعد ذلك ما شاء اللَّه، ثمّ رأيت حرملة ووجهه أسود كأ نّما أدخل النّار ثمّ أخرج، فقلت له: يا عمّاه! لقد رأيتك في اليوم الّذي جئت برأس العبّاس وإنّك لأنضر العرب وجهاً، فقال: يا ابن أخي؟ ورأيتني، قلت: نعم. قال: فإنِّي واللَّه مذ جئت بذلك الرّأس ما من ليلة آوى فيها إلى فراشي إلّاوملكان يأتياني فيأخذان بضبعي ينتهيان‏ بي إلى نار تأجج فيدفعاني فيها، وأنا أنكص عنها فيسفعني‏ كما ترى. قال‏: وكانت عنده امرأة من بني تيم، فسألتها عن ذلك. فقالت: أما إذا أفشى‏على نفسه فلا يبعد اللَّه غيره، واللَّه ما يوقظني إلّاصياحه كأنّه مجنون. (2) قتلت رجلا من أصحاب الحسين أبيض، بين عينيه أثر السّجود. موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏9 ؛ ص480 به نقل از الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 259- 260- عنه: المجلسي، البحار، 45/ 308 (3) موسوعة الامام الحسین (علیه السلام)، ج9، ص479 و صفحات بعد. (4) موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام)، ج‏9، ص: 480 پاورقی 5. ✅کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub ✅ کانال شعر و متن روضه: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
🔰روضه کوتاه اربعین السلام علیک یا ابا عبد الله هر سال این روزا موکب به موکب نزدیک کربلا می شدیم چه قدر از زائرا پذیرایی می کردن هر کسی پاش مجروح شده بود دوا می دادن هر کسی خسته شده بود کمکش می کردن اما اگه چشم دلتو باز کنی یه قافله ای داره کم کم میرسه کربلا ولی عجب قافله ایه وقتی به مدینه رسیدن ام کلثوم یه زبان حالی داره اربعینم زبان حالش همینه تا رسیدن مدینه ام کلثوم صدازد: مدینة جدنا لا تقبلینا فبالحسرات و الاحزان جینا مدینه دیگه ما رو قبول نکن چرا؟ آخه خرجنا عنک بالاهلین جمعا و جئنا لا رجال و لا بنینا وقتی می رفتیم عباس داشتیم علی اکبر داشتیم قاسم داشتیم علی اصغر تو بغل مادرش بود رقیه تو محمل آسوده بود اما حالا ببین چه خبره کربلا بر تن تو جان آمد باز بهر تو میهمان آمد آمده بر طواف کعبه ی عشق میهمان مدینه ای ز دمشق در صدای جرس بود خبری خبر از درد و داغ تازه تری نغمه ی آب آب می آید خون ز چشم رباب می آید دشت، لبریز بانگ واویلاست بر جگر داغ لاله ی لیلاست زینب از اشک آب آورده بر شهیدان گلاب آورده کاروان، دختران فاطمه اند زائر قتلگاه و علقمه اند بوی عطر مدینه می آید یابن زهرا! سکینه می آید خون دل جای لاله آورده داغ طفل سه ساله آورده جسم صد چاک سیّدالشّهدا می دهد از درون خاک ندا کای پیام ولایتت بر لب ای زبان حسین، یا زینب ای مرا همسفر چهل منزل من فراز نی و تو در محمل هر دو کردیم یاری اسلام من به تیغ و تو با خطابه به شام همه وظایفی که به دوش داشت انجام داده حسین جان همه دستوراتتو انجام دادم چهل منزل مدافع حرمت بودم هرکدوم از این بچه ها که می خواست تازیانه میخوره من سپر می شدم هرکس آب می خواست من بهش آب می دادم اما حالا که داره بر می گرده دیگه خیالش راحته حالا می تونه بیاد یه دل سیر برای برادرش گریه کنه کدوم زینب؟ همون زینب که شب ازدواج با عبد الله جعفر شرط کرد هر مسافرتی که حسین بره من هم همراهش باشم. اما حسین جان این اولین مسافرت بدون تو نمی دونم چطور خودشون رو رسوندن کنار قبور شهدا شاید نمی تونستن تحمل کردن بعضی نقل کردن از روی شتر ها خودشونو پرت کردن هرکس یه ناله ای داره هرکسی یه صدایی میزنه اما جانسوز تر از همه ناله های ربابه اینو خانوما می فهمن چقدر سخته برای یه مادر نتونه به بچه ش شیر بده کجا خفتی کجا گنجینه من بیا بیرون ز خاک آیینه من از آن روزی که آب آزاد گشته کمی شیر آمده در سینه من اما یه زبان حالم زینب داره حسین جان یادته اومدم کنار بدن پاره پاره ات آخه برخی نقل کردن یه نگاهی به بدن برادر کرد صدا زد حسینم آیا تو برادر منی هل أنت أخی و ابن أبی (1) اربعینم زبانحال حسین با خواهر این بود زینب جان آیا تو خواهر منی؟ ... شایدم تا اومد کنار قبر حسین صدا زد حسین جان پس از تو جان برادر چه رنجها که کشیدم چه کوچه ها که نرفتم چه شهرها که ندیدم حسین جان نگم با ما چه کردن فقط اگه دور و برم نامحرم نبود لباسمو کنار می زدم ببینی چقدر تازیانه خوردم ... از اون طرف جابر خودش رو رسوند این پیر مرد پیر غلام اهل بیت خودش رو رسوند کنار قبر حسین سه بار صدا زد حبیبی یا حسین بعد صدا زد حبیب لا یجیب حبیبه حسین جان چرا جوابمو نمیدی؟ بعد خودش جواب داد چطور جواب بده اون آقایی که رگهاشو بریدن شاید امام سجاد دست جابرو گرفت جابر بیا برات تعریف کنم اینجا بدن برادرم علی اکبرو قطعه قطعه کردن اینجا بدن پسر عموم قاسمو لگد کوب کردن جابر ببین حتی به شیرخوارم رحم نکردن جابر نبودی تماشا کنی: زینب آمد کنار گودی قتلگاه هر چه صدا زد مردم مگه بین شما مسلمانی پیدا نمیشه (۲) هر چه صدا زد کسی جواب زینبو نداد پس با زبان پرگله آن بضعه بتول رو کرد بر مدینه که یا ایها الرسول این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده درخون حسین توست ... اما شاید دست جابر رو گرفت جابر بیا اینجا دستای عمو مو بریدن اینجا با عمود آهن به سر عباس ... . نوشتن چند روز اونجا عزاداری کردن تا اومدن برن مدینه سکینه یه نگاه به قبر بابا کرد صدا زد : ألا یا کربلا نودعک جسما بلا کفن و لا غسل دفینا (۳) (1) تا حد تحقیق ما این جمله را از کتاب شعشعه الحسینی : ج 2 ص 127 نقل کرده اند. مولف این کتاب شیخ جواد یزدی خراسانی است. اگرچه شناسایی مولف مقدور نشد اما می توان لا اقل این مطلب را به عنوان زبان حال نقل کرد. (۲) موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص597 به نقل از منابع متعدد از جمله الأمين، أعيان الشّيعة، 1/ 609، 610 فنادت: ويلكم أما فيكم‏ مسلم‏؟ فلم يجبها أحد بشي‏ء (۳) موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏13 ؛ ص395 به نقل از الدّمعة السّاكبة، 5/ 162- 163/ عنه: معالي السّبطين، 2/ 197- 198. ✅کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub ✅ کانال شعر و متن روضه: @rozehayemaktoubb
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین(ع) تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین(ع) می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین(ع) @hosenih پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت- آمدی! تا که گره افتاد در کارم حسین(ع) دست هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش... بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین(ع) جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است جا نمانم اربعین! مشتاقِ دیدارم حسین(ع) مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین(ع) @hosenih جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت: راهیِ دروازۂ ساعات و بازارم حسین(ع) سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین(ع)! ⏹ به نقل از © اشعار آیینی حسینیه
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک اربعین ز داغ،دل مضطرم شکست یک اربعین،سرشک به چشم ترم شکست یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست @hosenih در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند دیدم که استخوان تنت در برم شکست با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام آنجا که از لگد،کمر مادرم شکست @hosenih ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت آندم که قلب طفل،به دور و برم شکست من دست بسته بودم و از روی بام ها سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست ⏹ به نقل از © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خواهرت آمده در این صحرا بعدِ یک اربعین ولی تنها خیز و بین پیکر کبودم را صورتم مثل مادرم زهرا این چهل روز قوتمان غم شد هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد قامت خواهرت ببین خم شد خواهرت کوه صبر و ماتم شد @hosenih لحظه های غروب یادم هست بارش سنگ و چوب یادم هست ناله های تو خوب یادم هست به تنش پا نکوب ... یادم هست تو زمین خوردی آسمان افتاد از تنت نیزه ی سنان افتاد خاتمت دست ساربان افتاد شعله بر خیمه ی زنان افتاد بین این مردمان خدا گم شد عزت و احترام ما گم شد دختری زیر دست و پا گم شد پیکرت زیر نیزه ها گم شد رمق از ذکر روی آن لب رفت تن تو زیر سمّ مرکب رفت روی آن جسمِ نامرتب رفت چه به حال خراب زینب رفت من بمیرم پر تو خاکی شد صورت اطهر تو خاکی شد بین مقتل سر تو خاکی شد چادر خواهر تو خاکی شد بعد از آن پیکر تو غارت شد به زنان حرم جسارت شد روزی مردها شهادت شد قسمت بانوان اسارت شد در میان حرامیان رفتیم لاجَرَم، بین این و آن رفتیم وسط بزم کوفیان رفتیم سر بازار شامیان رفتیم در شلوغی گذارمان افتاد رنگ از روی دختران افتاد معجرم دست این و آن افتاد سر عباس از سنان افتاد صحبت گوشواره شد بد شد گوش ها پاره پاره شد بد شد چشم ها پر ستاره شد بد شد به زنانت اشاره شد بد شد @hosenih تا نگاهش به سوی آب افتاد یاد شش ماهه اش رباب افتاد دردهای من از حساب افتاد گذرم مجلس شراب افتاد نیمه شب پشت کاروان جا ماند بارها زیر و دست و پاها ماند سعی کردم برادر، امّا ماند دخترت در خرابه تنها ماند ⏹ به نقل از© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه
یا مولاتی یا زهرا: بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو @hosenih یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو @hosenih من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو ⏹ به نقل از© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای کربلا سلام پرچم به شانه ام من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام خسته نمی شوم این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام در پای هر عمود رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام ای کربلا سلام @hosenih نزدیکِ اربعین غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه لطف امام رضا شد شاملم که آرزوی من محققه زائر روایته که با فرشته های خدا می شه بدرقه ای کربلا سلام در سینه ام حسین صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم در طولِ این مسیر با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم در پای هر عمود اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم ای کربلا سلام می گن تو این مسیر بر پای زائرای شما بوسه می زنن می گن به التماس زوارتو برای پذیرایی می برن جون می کنن فدا در پای زائرِ حرمِ شاه بی کفن ای کربلا سلام @hosenih هر کس پیاده رفت یک آبِله به یاد سه ساله نشونَشه دیدم جوونی رو کُلِّ مسیر ، مادر پیرش رو شونَشه تا می گی یا حسین بی اختیار قطرهء اشکی رو گونَشه ای کربلا سلام ⏹ به نقل از © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت تا روز حشر از حسناتى چنين نوشت از کشتى وسيع نجاتى چنين نوشت از شور بهتر از عرفاتى چنين نوشت بر گردن جهان تشيع چه دينى است اين شور بى‌مقايسه حج حسينى است @hosenih کى ديده است جمعيتى اينچنين بگو شور و شعور و تربيتى اينچنين بگو يک مکتب و اهميتى اينچنين بگو کى ديده است تسليتى اينچنين بگو پاى پياده در دل صحرا به شوق کيست؟ گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست @hosenih اين رستخيز عام که درسى حماسى است يک مکتب مجرب انسان‌شناسى است رزمايش بزرگ عبادى سياسى است اين کار ريشه‌اي‌ست پيامش اساسى است بى‌سابقه‌ترين تجمع روى زمين شده است حالا مدال وحدت ما اربعين شده است @hosenih اين اربعين همايشى از اتحاد ماست يک پرده از نمايش يوم‌الجهاد ماست مقياسى از تلاطم مردم نهاد ماست اين اربعين نشانه‌اى از اعتقاد ماست ما سال‌هاست عاشق يک بى‌کفن شديم تاثير عاشقى است که دور از وطن شديم @hosenih اول نجف مقابل ميخانه‌ی على جامى بزن ز باده‌ی مستانه‌ی على اذن دخول پشت در خانه‌ی على زآنجا سپس زيارت دردانه‌ی على بايد ولى شناخت سپس جان به کف گذشت بايد براى کرببلا از نجف گذشت @hosenih وقت وصال مى‌طلبد دل به جاده زد موکب به موکب از لب پیمانه باده زد بايد در اين مسير قدم بى‌اراده زد بوسه به روى تاول پاى پياده زد عاشق‌شدن وسيله‌ی آواره‌بودن است آوارگى نتيجه‌ی بيچاره‌بودن است @hosenih مردم دلى به سوى قرن مى‌برند آه جان‌هاى مست را سوى تن مى‌برند آه سر را براى کشته‌شدن مى‌برند آه دنبال خويش بچه و زن مى‌برند آه شکر خدا که غذاى فراوان رسانده‌اند زوار شاه تشنه که تشنه نمانده‌اند @hosenih پاى پر آبله غم مرهم نداشتند چيزى براى طى سفر کم نداشتند زن‌هاى اين پياده‌روى غم نداشتند يک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند يک لحظه چادر از سر يک زن جدا نشد يک گوشواره دردسر گوش‌ها نشد @hosenih بعد از حسين جوشش مکتب شروع شد خونش که ريخت گريه‌ی هرشب شروع شد در بين دختران حرم تب شروع شد يک اربعين رسالت زينب شروع شد گرچه به روى ناقه‌ی عريان سوار شد حيدر شد و همش سخنش ذوالفقار شد @hosenih مرثيه را به وادى کوفه رساند و رفت او سنگ خورد ولى خطبه خواند و رفت در بين کوچه چادر خود را تکاند و رفت ابن زياد را سر جايش نشاند و رفت کاخ يزيد را به سر او خراب کرد او يک‌تنه به جاى همه انقلاب کرد ⏹ به نقل از© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
روضه مکتوب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) (قطعه اول) ایام شهادت و رحلت رسول خدا و امام مجتبی است این شب ها دو بستر بیماری تو مدینه پهن شده یکی بستر بیمار ی رسول خدا و دیگری بستر بیماری امام مجتبی یه جا زهرا پرستاری می کنه یه جا زینب دلها رو روانه کنیم مدینه کنار بستر رسول خدا عرضه بداریم السلام علیک یا رسول الله یا ابا الزهرا ای پدر فاطمه! چرا این طور صدا می کنم یا ابا الزهرا آخه وقتی آیه نازل شد پیغمبر رو مثل همدیگه صدا نکنید همه صدا میزدن یا رسول الله فاطمه هم همین طور صدا می زد پیغمبر فرمود زهرا جان این دستور برای تو نیست تو منو بابا صدا کن بگو یا ابه وقتی تو منو بابا صدا می کنی دلم زنده میشه اصلا تو ماجرای حدیث کساء وقتی خدا خواست این پنج نفر رو معرفی کنه اول زهرا رو به ملائکه معرفی کرد. اما این شبها یه آشوبی تو دل فاطمه افتاده همون بابایی که شبها صوت قرائت قرآنش دل زهرا رو آروم می کرد دیگه به زهرا خبر رفتن داده انس نقل می کنه فاطمه اومد پیش رسول خدا حسنین هم همراهش بودن وقتی اومد بابا رو تو بستر بیماری دید خودش رو انداخت رو بدن بابا خودش رو به سینه بابا چسبوند اینجا پیغمبر زهرا رو آرام کرد زهرا رو روانه کرد اما انس میگه همین طور که زهرا رفت اشک پیغمبر جاری شد رو به آسمان کرد صدا زد خدایا اهل بیتمو به تو سپردم اللهم اهل بیتی یعنی خدایا زهرا رو به تو سپردم دیدی گاهی عزیزت می خواد مسافرت بره یا خدایی نکرده مریض شده مشکلی داره میگی خدایا پسرم خدایا مادرم اینجام پیغمبر همه حرفا رو تو یه جمله زد خدایا اهل بیتم امام کاظم می فرماد پیغمبر خطاب به انصار فرمود مردم الا ان فاطمة بابها بابی و بیتها بیتی فمن هتکه فقد هتک حجاب الله مردم در خانه فاطمه احترامش مثل در خانه منه هر کس حرمت زهرا رو بشکنه حرمت خدا رو شکسته اینجا راوی می گه امام کاظم نقل روایت رو قطع کرد شروع کرد حسابی گریه کرد بعد سه بار فرمود هتک والله حجاب الله به خدا حرمت خدا رو شکستن حرمت مادرم رو شکستن بعد هم دو بار فرمود یا أمه یعنی وای مادرم ... https://eitaa.com/rozehayemaktoub