🧐توانگر مغرور و گدای طفیلی😢 توانگری به زیارت خانه‌ی کعبه مشرف شد و مال و اسباب و تجمل او به حدی بود که زیاده بر صد شتر بار او می‌کشیدند. چون به عرفات رسید، گدایی گرسنه، زحمت برده، تعب کشیده را رشک و حسد غلبه نموده برابر آن توانگر آمد و راه بر او گرفته گفت: روز قیامت مکافات من و تو یکسان خواهد بود، تو با این نعمت و راحت و من با این مشقت و زحمت. توانگر گفت: حاشا که مکافات من و تو یکی باشد، اگر من می‌دانستم که جزای من و تو یکسان است کی رو به این راه می‌آوردم؟ گفت: چرا؟ گفت: از آنکه من به فرمان آمدم و مرا امر نموده طلبیده‌اند و تو بی‌طلب و بی‌فرمان آمده‌ای، بلکه خلاف او کردی و تو را گفتند: «لا تُلقوا بِایدیکُم اِلیَ التَّهلُکَة»؛ یعنی «به دست خود خود را در مهلکه میندازید» و تو انداخته‌ای. بیش از این نیست که بگویی من طفیلی‌ام و یقین است که حرمت طفیلی با میهمان یکسان نخواهد بود. 📎📎📎 منبع: (بزم ایران. باب اول. صفحه ۷۳-۷۴) @tarzetanz