eitaa logo
ساحت اندیشه
180 دنبال‌کننده
101 عکس
62 ویدیو
45 فایل
«گفتمانی پیرامون دین و اندیشه دینی» کلیه حقوق مادی و معنوی این کانال محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلا اشکال است. راه ارتباطی؛ @hossein_m_m
مشاهده در ایتا
دانلود
: ، ضروری ترین حق بشری؛ از دیدگاه تعرّض به حیات و زندگانی انسان ها، بزرگترین گناه به شمار میاد (سوره مائده/آیه32). از دیدگاه فلسفه ی حقوقِ اسلامی، ضروری ترین حقّیه که در هر جامعه ای لازمه وجود داشته باشه، و همه ی انسان ها اون رو می فهمن و نیازی به استدلال نداره. به همین دلیل از بین بردنِ حیاتِ بشری، به حساب میاد. در میان ارزش های اجتماعی، اولین چیزی که باید مورد توجّه قرار بگیره اینه که  انسان ها حفظ بشه. پ.ن: برگرفته از درس علامه مصباح یزدی در ۹۸/۲/۲۴ و کتاب «اخلاق در قرآن»، ج۳، ص۱۹۴-۱۹۹ https://eitaa.com/sahat_andisheh
: ؛ قانون  ، يك قانون عمومیه كه بر سرتاسر نظام آفرينش حکم فرماست. به عنوان نمونه در حیوانات و انسان، هم حالتی وجود داره که مواد غذایی را  می کنه، و هم حالتی وجود داره که برخی مواد رو ازش  می کنه؛ یا دفعِ و جذبِ در جریان نمونه ای از جذب و دفعه. همچنین انسان در حالات فردی، و نیز در صحنه ی همواره گونه هایی از جذب و دفع؛ و  و  رو تجربه می کنه. مثلاً دوستی ها و دشمنی ها؛ خواستن ها و نخواستن ها و ... همه به نوعی از مظاهر جذب و دفع انسانی به شمار میان. باید اینو بدونیم که انسان ها بی جهت و بدون دلیل با همدیگه یا نمی شن. به نظر بعضیا ريشه اصلى اين جذب و دفعها، و . یعنی چون انسان موجودى نيازمنده و ذاتاً محتاج آفريده شده؛ با فعاليت هاش پيگيره که خلأهاى خودشو پُر و نیازهاش رو برآورده کنه. برای رسیدن به این هدف باید به یک دسته یا گروه بپيونده و از گروه دیگه ای جدا بشه. تا از دسته اى بهره بگيره و از ضررِ گروهِ دیگه خودشو رها کنه. پس در حقيقت انسان به دنبال بدست آوردنِ و دور کردنِ از خودشه. بر این اساس باید بگیم و ، دو ركنِ اساسى زندگى بشرند. پ.ن: برداشتی از کتاب «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» - https://eitaa.com/sahat_andisheh
انسان و  و منفی سرشت انسان تنها از احساسات و عواطف مثبت هم ساخته نشده. آدميزاد موجوديه كه هم و هم داره؛ هم عواطف مثبت و هم عواطف منفی داره. همان‌گونه كه  در وجود ما هست، هم هست. خدا ما رو اين طوری آفريده. هيچ انسانی نميتونه بدون ‌غم، يا بدون شادی زندگی كنه. همچنان كه خدا رو به ما داده، كردن هم به ما عطا کرده. پس در جای خودش بايد خنديد، و به جای خود هم بايد گريست. اگه بخوایم هرکدوم از  یا رو توی انسان تعطيل كنیم، به اين معناست كه انسان رو به موجودی غیرِ انسانی تبدیل کردیم. دليل اين كه خدا در ما گريه رو قرار داده، اينه كه در مواردی بايد گريه كرد؛ در غیر این صورت، استعدادِ  در وجود ما لغو میشه، و یه تیکه از وجودِ انسان از کار میافته؛ و به بیانِ دیگه: انسان، دیگه انسان نخواهد بود. پس همین که در انسان اين احساس وجود داره كه به واسطه ی اون، محزون و اندوهگین میشه، معلوم ميشه که گريه كردن هم در زندگی انسان، جای خودش رو داره. پ.ن: برداشت از کتاب «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا» نوشته آیت الله . https://eitaa.com/sahat_andisheh
  ؛ خداوند در ما حالتی را قرار داده است که نسبت به كساني كه دارای  جسمی؛ عقلی؛ روانی؛ یا عاطفی هستن، علاقمند میشیم. این حالت رو «» نام گذاری می کنن. هنگام كه انسان احساس میكنه در جایی كمالی و يا صاحب كمالی هست، نسبت به اون كمال و فردی که دارایِ اون کمال هست، محبت پيدا مي‌كنه. همچنین در وجود و فطرتِ انسان حالتی هست که نسبت امور و افرادی که بهش ضرر می زنن، حالتِ و  داره. پس در نقطه ی مقابلِ محبت، بُغض و دشمني قرار داره. پ.ن: برداشتی از کتاب «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا» نوشته علامه . https://eitaa.com/sahat_andisheh
؛ با افراد و چیزهایی که به انسان ضرر میزنه، سيستمي دفاعي برای فرد در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مي‌كنه. بدن انسان همون طور كه عامل جاذبه‌اي داره كه مواد مفيد رو مي‌كنه، يك سيستم دفاعي هم  نيز داره كه سموم و ميكروب ها رو و رفع مي‌كنه؛ ارگان و سيستمي كه با ميكروب ها مبارزه مي‌كنه و اونا رو می کُشه. كار گلبول‌هاي سفيد توی بدن، همينه. اگر بدن ضعيف بشه، ميكروب ها رشد مي‌كنن. رشد ميكروب‌ها به بيماري انسان منجر می شه و انسانِ بيمار ممكنه با مرگ رو به رو بشه. حالا اگه بگيم ورود ميكروب به بدن ايرادي نداره و باید به عنوان یه مهمون ازش پذیرایی کرد و بهش خوش آمد گفت!! در اين صورت دیگه بدن سالم نمي مونه. تدبير و حكمت الاهي به شکلیه که براي هر موجود زنده‌اي دو سيستم در نظر گرفته؛ يه سيستم براي جذب و یکی برای دفع و رفع. همون طوری كه جذب مواد مورد نياز، براي رشد هر موجود زنده‌اي لازمه، و مواد مضر هم از بدن لازمه. اگه انسان سموم رو دفع نكنه، نمي‌تونه به حيات خودش ادامه بده.   پ.ن: برگرفته از کتاب «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا» نوشته علامه .   https://eitaa.com/sahat_andisheh
؛ دانستیم که موجودات زنده، قوه ی دافعه دارن. اين قوه دافعه به ویژه در حيوانات و انسان چيزهایی كه برای بدن هستن رو از بدن بيرون میریزه؛ دستگاه ‌هایی در بدن انسان مثل كليه، مثانه و ... وجود دارن كه اين كار رو به طور عادی انجام ميدن. گاهي هم وقتی ميكروبهای خارجی هجوم میارن، گلبولهای سفيد فعّال میشن و با اونها میجنگن؛ تا اونهارو رو بكشن و از بدن بيرون بريزن. همه میدونن که اگه این نباشه، سيستم هم نابود میشه و زندگی انسان به خطر میافته. در روح انسان هم بايد چنين استعدادی وجود داشته باشه؛ بايد يك داشته باشيم تا از كسایی كه براي ما مفيد هستن و کمالی رو در اونها مشاهده میکنیم، خوشمون بياد؛ دوستشون داشته باشیم؛ و از اونها علم، كمال، ادب، معرفت و اخلاق رو یاد بگيريم. همچنین باید در وجود ما باشه تا به طور عملی افرادی رو که برای ما ضرر دارن، از خودمون دور کنیم. در صحنه ی هم باید ما دارای و داشته باشیم؛ یعنی نسبت به خوبایي كه منشأ كمال هستن و در پيشرفت جامعه مؤثرن، بايد ابراز دوستی كرد و در مقابل، بايد با افرادی كه براي سرنوشت جامعه مضرّ هستن دشمنی كرد. البته نکته ی مهم اینه که ما باید مواردِ و رو درست بشناسيم. پ.ن: برگرفته از کتاب «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا» نوشته علامه . https://eitaa.com/sahat_andisheh
بعد از اینکه یکمی در مورد ضرورت وجودِ دو حالت و در انسان و جامعه صحبت کردیم، نوبت به این میرسه که به سراغ علت اصلی برخی از احکام اسلامی مانند ، و ... بریم. احکامی که به نظر بعضیا مصادیق هستن. ماها اینو قبول داریم که یه سری از احکام در اسلام هست که ظاهرش خشنه. ولی باید بدونیم که هر خشونتی بد نیست. مثلاً وقتی که یه میاد و قسمتی از بدن فردی رو که دچار شده و قابل درمان نیست، قطع میکنه! هیچ کس به این آقای دکتر نمیگه عجب آدم خشن و نامردیه! دیدی چطور دست طرف رو قطع کرد؟!؟ چون هر عاقلی میدونه که این کار، درسته که ظاهرش خشنه! ولی در واقع، عین رحمت و برکت و سلامتیه؛ چون اگه اون دست باقی میموند، زندگی طرف رو به خطر مینداخت ... (ادامه دارد) «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی» https://eitaa.com/sahat_andisheh
(ادامه) ... حالا اگه یه نفر، یا یه گروه، یا یه دولتی یا اخرویِ بشریت رو به خطر بیاندازه و به هیچ صراطی مستقیم نباشه، به نظرتون نباید این فرد، گروه، یا دولت عفونی و چرکین رو از سر راه انسانیت برداشت؛ تا انسان ها بتونن مسیر زندگیشون رو ادامه بدن و منافع دنیایی وآخرتیشون رو بدست بیارن؟! پس بعضیا هستن که در مسیر انسانیت هستن؛ و کارشون بستن راه بشریته، اینها رو باید از سر راه برداشت تا انسانها بتونن در سلامت راه تکامل رو طی کنن و به سعادت دنیا و آخرت دست پیدا کنن. بر این اساس در برخی از موارد سلامت و امنیت جامعه در گرو بعضی برخوردهایی است که به ظاهر خشن، ولی برای بقای جامعه ضروری هستن. پ.ن: برداشتی از کتاب «پیام قرآن» نوشته آیت الله ج10، ص167-168. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی» https://eitaa.com/sahat_andisheh
وقتی ميگيم: يعنی جاذبه و دافعه‌ای كه در معارف اسلامی وجود داره. حالا یه سؤال اینجا پیش میاد🤔؛ ما معتقدیم ، بر اساس انسان تنظيم شده، حالا چطور میتونیم براش دافعه تصوّر كنیم؟! جواب😃: همیشه خواسته های انسانی یک جهته نیست؛ در انسان خواسته های متفاوتی، با جهت های متضاد وجود داره که بعضی وقتا بینشون پیش میاد. یعنی گاهی بین (خواسته های مادی) و تعارض ایجاد میشه. مثلاً شکم گرسنه () فقط غذا میخواد و براش مهم نیست که اون غذا حلال باشه یا حرام؛ مال مردم باشه یا مال خودِ فرد، اما با دست اندازی به مال مردم مخالفه. توی این شرایط کسی که مهار غریزه ی خودشو نداره، طبیعیه که این حکم و دستورِ فطری، براش داشته باشه و ازش خوشش نیاد. پ.ن: برداشتی از کتاب «کاوشها و چالشها» نوشته علامه «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی» https://eitaa.com/sahat_andisheh
؛ یه روز تعدادی از منطقه اومدن پیش (صلی الله علیه و آله) و با ایشون در مورد (علیه السلام) گفتگویی علمی درگرفت. اونا گفتن: عیسی فرزند خداست. چون پدر نداشته و انسان بدون پدر به دنیا نمیاد؛ پس خدا، پدر عیسی است. اما پیامبر اکرم فرمود: حضرت عیسی، مثل آفریده شده؛ خدا حضرت آدم رو بدون پدر آفرید، و حضرت عیسی رو هم مثل حضرت آدم بدون پدر خلق کرد. اما مسیحی ها با وجود اینکه جوابی برای حرف پیامبر نداشتن، ولی زیر بارِ جواب نرفتن و قرار گذاشتن باهمدیگه کنن. (مُباهِله یعنی دو طرف، دست به دعا بلند کنن و از خدا بخوان اون کسی که حق رو فهمیده ولی بازم داره اصرار میکنه و دروغ میگه رو عذاب کنه) روزِ مباهله، بزرگان و علمای مسیحی اومدن. پیامبر هم با امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (علیهما السلام)، در حالی که دست امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) رو – که در سن کودکی بودن -  توی دستاشون گرفته بودن، به محل مباهله اومدن. تا علما و بزرگان مسیحی این صحنه رو دیدن، با ترس و حیرت گفتن: اگه اینها دست به دعا بلند کنن و نفرین کنن، هیچ کدوم از ما روی زمین زنده نمی مونه. به این ترتیب از مباهله دست کشیدن. اما با وجود اینکه هم در بحث علمی شكست خوردن، و هم از مباهله عقب نشينی كردن، حاضر نشدن مسلمان بشن. پیامبر فرمودند: علت مسلمان نشدن اونا؛ علاقه ای بود که به ؛ ؛ و داشتن. این یه نمونهٔ تاریخی برای اینه که احکام اسلام برای بعضیا داره. یعنی با وجود اینکه برخی به حقانیّت مطلبی پی میبرن ( اونها حقیقت رو میفهمه)، اما غرایزشون مانع از این میشه که حق رو بپذیرن. یعنی در اصطلاک و برخوردِ فطرت با ، غریزه است که در این جور افراد پیروز میشه.   پ.ن: «مَناقِب علیّ بن ابیطالب و ما نَزَلَ مِن القرآن فی علیّ (علیه السلام)» نوشته «ابن مَردَوَیه» از علمای اهل سنت؛ قرن4، و برداشتی از کتاب «کاوشها و چالشها» نوشته علامه . «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
خدا در ابتدا به پیامبر دستور میده تا دعوت به اسلام رو از و اقوامش شروع کنه (شعراء/214). بعد خدا به پیامبر دستور داد که دعوتش رو گسترش بده و و شهرهای اطراف رو با اسلام آشنا کنه (شوری/7). در مرحله سوم خدا به پیامبرش دستور میده که رسالت خودش رو به برسونه و همه مردم و تمامی ادیان و مذاهب رو به اسلام دعوت کنه (اعراف/158). پ.ن: برداشتی از تفسیر نوشته ، جلد۴. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
بر اساس قرآن کریم – که بنیادی ترین و قطعی ترین منبع، برای شناخت نگاهِ اسلامه – نخستین و اصلی ترین روش دعوت همه پیامبران از جمله پیامبر اسلام، بود (طه/44 و نساء/63). مِتُد پیامبر در دعوت زبانی بر سه رکن استوار بوده؛ 1- ؛ یعنی حرفی که بر مبنای علم و عقله. 2- ، و پند و اندرزِ نیکو؛ یعنی بیان نکاتی که به خیر و صلاح مخاطبه و خود گوینده هم بهشون عمل میکنه. 3- به بهترین شکل؛ یعنی استفاده از مطالبی که مخاطب اونهارو قبول داره و به بهشون معتقده. بدون اینکه توهین؛ مطلب خلاف واقع؛ و سخنان نابخردانه، توی حرفش باشه. پ.ن: برداشتی از تفسیر «المیزان» نوشته طباطبایی، ج12، ص371-374. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh