eitaa logo
ساحت اندیشه
179 دنبال‌کننده
100 عکس
58 ویدیو
44 فایل
«گفتمانی پیرامون دین و اندیشه دینی» کلیه حقوق مادی و معنوی این کانال محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلا اشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ یه روز تعدادی از منطقه اومدن پیش (صلی الله علیه و آله) و با ایشون در مورد (علیه السلام) گفتگویی علمی درگرفت. اونا گفتن: عیسی فرزند خداست. چون پدر نداشته و انسان بدون پدر به دنیا نمیاد؛ پس خدا، پدر عیسی است. اما پیامبر اکرم فرمود: حضرت عیسی، مثل آفریده شده؛ خدا حضرت آدم رو بدون پدر آفرید، و حضرت عیسی رو هم مثل حضرت آدم بدون پدر خلق کرد. اما مسیحی ها با وجود اینکه جوابی برای حرف پیامبر نداشتن، ولی زیر بارِ جواب نرفتن و قرار گذاشتن باهمدیگه کنن. (مُباهِله یعنی دو طرف، دست به دعا بلند کنن و از خدا بخوان اون کسی که حق رو فهمیده ولی بازم داره اصرار میکنه و دروغ میگه رو عذاب کنه) روزِ مباهله، بزرگان و علمای مسیحی اومدن. پیامبر هم با امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (علیهما السلام)، در حالی که دست امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) رو – که در سن کودکی بودن -  توی دستاشون گرفته بودن، به محل مباهله اومدن. تا علما و بزرگان مسیحی این صحنه رو دیدن، با ترس و حیرت گفتن: اگه اینها دست به دعا بلند کنن و نفرین کنن، هیچ کدوم از ما روی زمین زنده نمی مونه. به این ترتیب از مباهله دست کشیدن. اما با وجود اینکه هم در بحث علمی شكست خوردن، و هم از مباهله عقب نشينی كردن، حاضر نشدن مسلمان بشن. پیامبر فرمودند: علت مسلمان نشدن اونا؛ علاقه ای بود که به ؛ ؛ و داشتن. این یه نمونهٔ تاریخی برای اینه که احکام اسلام برای بعضیا داره. یعنی با وجود اینکه برخی به حقانیّت مطلبی پی میبرن ( اونها حقیقت رو میفهمه)، اما غرایزشون مانع از این میشه که حق رو بپذیرن. یعنی در اصطلاک و برخوردِ فطرت با ، غریزه است که در این جور افراد پیروز میشه.   پ.ن: «مَناقِب علیّ بن ابیطالب و ما نَزَلَ مِن القرآن فی علیّ (علیه السلام)» نوشته «ابن مَردَوَیه» از علمای اهل سنت؛ قرن4، و برداشتی از کتاب «کاوشها و چالشها» نوشته علامه . «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
خدا در ابتدا به پیامبر دستور میده تا دعوت به اسلام رو از و اقوامش شروع کنه (شعراء/214). بعد خدا به پیامبر دستور داد که دعوتش رو گسترش بده و و شهرهای اطراف رو با اسلام آشنا کنه (شوری/7). در مرحله سوم خدا به پیامبرش دستور میده که رسالت خودش رو به برسونه و همه مردم و تمامی ادیان و مذاهب رو به اسلام دعوت کنه (اعراف/158). پ.ن: برداشتی از تفسیر نوشته ، جلد۴. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
بر اساس قرآن کریم – که بنیادی ترین و قطعی ترین منبع، برای شناخت نگاهِ اسلامه – نخستین و اصلی ترین روش دعوت همه پیامبران از جمله پیامبر اسلام، بود (طه/44 و نساء/63). مِتُد پیامبر در دعوت زبانی بر سه رکن استوار بوده؛ 1- ؛ یعنی حرفی که بر مبنای علم و عقله. 2- ، و پند و اندرزِ نیکو؛ یعنی بیان نکاتی که به خیر و صلاح مخاطبه و خود گوینده هم بهشون عمل میکنه. 3- به بهترین شکل؛ یعنی استفاده از مطالبی که مخاطب اونهارو قبول داره و به بهشون معتقده. بدون اینکه توهین؛ مطلب خلاف واقع؛ و سخنان نابخردانه، توی حرفش باشه. پ.ن: برداشتی از تفسیر «المیزان» نوشته طباطبایی، ج12، ص371-374. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
همه میدونن که بدترین  (ص) و مسلمانان،  مکه بودن؛ افرادی که از هیچ ظلم و ستمی در مورد پیامبر و اصحابش کوتاهی نکردن. افرادی که آشغال روی پیامبر میریختن، توی کوچه سنگبارانش میکردن، شکمبه گوسفند روی سرش میریختن، دندون حضرت رو شکستن، سرتاپای حضرت رو در جنگ احد مجروح کردن و .... . اما با این وجود وقتی پیامبر (ص) شهر  رو فتح کرد فرمود: هرکس به خونه   – که در قسمت بالای مکه بود - بره، در امانه. هرکس به خونه حکیم – که در قسمت پایین مکه بود –بره، در امانه. هرکس در خونشو ببنده (نیاد بیرون و اعلام کنه تسلیمه)، در امانه. در این بین یه عده از بزرگان و سران مکه رفتن داخل . اونا فکر میکردن که پیامبر همشون رو میکشه. اما وقتی پیامبر اومدن داخل فرمودن: اینو بدونید که شما بدترین همسایه برای پیامبرخدا بودید؛ اونو تکذیب، طَرد، اخراج، و اذیّت کردید، بعد به سمت مدینه اومدید تا با من بجنگید!! اما بِرِید؛ شما آزاد هستید (و من کاری باهاتون ندارم). پ.ن:  برداشتی از کتاب ، ج21، ص105-106. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
یه روز  (ع) در  مشغول سخنرانی بودن و فرمودن: «قبل از اینکه منو از دست بدید، هرچی رو میخواید از من بپرسید». در این موقع یه مردی که از ظاهرش معلوم بود یهودیه، بلند شد و با صدای بلند داد زد: «تو مدّعی چیزی هستی که ازش خبر و فهمی نداری ...». در این موقع اصحاب از چند طرف به سمت اون حمله کردن و خواستن باهاش درگیر بشن. حضرت  (ع) تا این صحنه رو دید، اونا رو دور کرد و بلند گفت: ولش کنید! با  که نمیشه مطالب دینی رو به طرفِ مقابل فهموند. بعد به سمت اون یهودی برگشت و فرمود: بدون هیچ ملاحظه ای سؤالاتت رو بپرس. من هم - به امید خدا - جوابت رو با دلیلهای عقل پسند و محکم میدم. یهودی شروع کرد سؤالاتش رو پرسید و حضرت هم یکی یکی اونا رو به شکلی منطقی جواب داد. در آخر اون یهودی اونقدر به وَجد اومد که چهار بیت شعر در  مولا علی (ع) خوند. پ.ن: برداشتی از کتاب «إرشاد القلوب ديلمی»، ج2، ص377-378. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
يكي از افرادی که خیلی پیامبر و مسلمان­ها رو اذیت کرد آدمیه به اسم «صَفوان بن اُمَیّه». اون اینقدر با پیامبر مشکل داشت که بعد از جنگ «بدر» به یه نفر پول داد تا بره و توی مدینه پیامبر رو  کنه. بعد از فتح مکه، از شهر فرار کرد. پیامبر از طریق پسر عموی# صفوان، لباسِ خودشون رو براش فرستادن - تا نشونه ­ای برای در امان بودنش باشه -، و اونو به اسلام دعوت کنه و به اون مهلتی دوماهه بده. وقتی صفوان وارد  شد، جلوی مردم بلند فریاد زد: ای محمد! پسر عموم لباس تو رو برام آورده و منو به اسلام دعوت کرده و گفته اگه دلم خواست میتونم اسلام رو قبول کنم و اگه قبول نکردم میتونم دوماه تحقیق کنم و اجباری در کار نیست. پیامبر فرمود: بِهِت چهار ماه وقت میدم. صفوان در بین مسلمان­ها زندگی می­کرد و موقع جنگ «حُنَین» پیامبر کسی رو فرستاد تا از صفوان  و وسائل جنگی بگیره. صفوان تا این ماجرا رو دید گفت: اومدی به زور اَزَم وسائل و سلاح بگیری، یا اینکه تقاضای سلاح و ادَوات جنگی داری؟ فرستاده­ ی پیامبر گفت: نَه، زوری در کار نیست؛ شما اختیار داری که به ما وسائل بِدی یا ندی. بعدش صفوان وسائل رو به عنوان  و عاریه به اون فرد داد.  پ.ن: برداشتی از کتاب  نوشته «مالک بن اَنَس»، حدیث1115. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
شاید بد نباشه در این قسمت از گفتگوهامون به یه نکته ی جالب اشاره کنیم! خیلی از ماها فکر میکنیم وقتی دو گروه باهم میجنگن، باید دوطرف به هر صورتی که میشه، به پیروزی برسن. یعنی در میدان جنگ، «» هیچ جایگاهی نداره. البته این حرف که « جایی نداره»، با بسیاری از دیدگاههای و ِ ، و برخی دیدگاههای مدّعی اسلامیّت - مثل بنی امیّه، بین عبّاس، وهابیّت و ... - جور درمیاد. چون هدف از جنگ در دیدگاه اونا «پیروز شدن، به هر قیمتیه». به همین دلیل استفاده از هر روشی رو برای رسیدن به این هدف درست میدونن. یعنی مثلاً میگن: هدفِ ما بدست آوردنِ فلان منطقه است. برای بدست آوردن و فتحِ اون منطقه اگه لازمه، میشه اولاً از هر سلاحی مثل ای، بمب شیمیایی، مسموم کردنِ آب آشامیدنی و ... استفاده کرد. ثانیاً هر موجودی - زن و مردی که فقط شهروندن، پیرمرد و پیرزنی که از کارافتاده و زمینگیرن، کودکان، حیوانات، درختان و ... - رو میشه از بین برد.     پ.ن: برداشتی از دو کتاب  و نوشته ی «نیکولو  » «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
توی قسمت قبل گفتیم بعضی تفکرات، برای ، در جنگ جایگاهی قائل نیستن. اما در این قسمت میخوایم به نظر اسلام و اهلبیت (ع)در مورد« » بپردازیم. در اینجا فقط به صورت تیتروار و خیلی گذرا به بعضی اصولِ اخلاقی که مورد نظره (ص) بوده اشاره می ­کنیم: پیامبر (ص) قبل از اعزام نیروهایش – در تمامی جنگ ­ها – سپاهیان رو جمع می­ کردن و بهشون این نصیحت ­ها رو تذکّر می­ دادن؛ 1.  به دشمن نکنید. 2.  دشمن رو مُثله (قطعه قطعه) نکنید. 3.  هیچ و کودکی رو نکشید. 4.  رو نکشید. 5. ­ ها رو قطع نکنید. 6.  اگه کسی خواست با شما کنه، اونو در امنیّت کامل به داخل سپاهِ خود بیارید و باهاش گفتگو کنید. اگه سخن شما رو پذیرفت، برادرِ دینیِ شما می­شه، و اگه سخن شما رو نپذیرفت، ­_الحفظ و با حفاظتِ کامل اونو به لشکرِ خودش برگردونید. 7.  ­هایی که در کوه ­ها مشغول عبادت هستن رو نکشید. 8.  درخت­ ها رو آتش نزنید. 9.  با رها کردنِ در نخلستان­ ها، نخل­ ها رو از بین نبَرید. 10.  میوه و کشت و زرع رو از بین نبَرید. 11.  رو نکشید. پ.ن: کتاب ، جلد5، ص28-29. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
بد نیست بدونیم: (ع) که به عنوان رزمنده ی درجه یک، شجاع، مبارز و ... در تاریخ اسلام شناخته میشه، جالبی رو برای جنگیدن گذاشته بودن. بریم یه نمونش رو باهم بخونیم؛ امام صادق (ع) میفرماید: «حضرت علی (ع) هیچ وقت قبل نمیجنگیدن! چون معتقد بودن در بعد از اذان ظهر، درهای رحمت الاهی باز، و رحمت خدا به سرِ بندگانش سرازیر میشه (یعنی رحمت الاهی باعث نرم شدنِ دلها و جلوگیری از خیلی خونریزی ها میشه). و میفرمودن: شروع کردنِ جنگ بعد از اذان ظهر بهتره، چون به نزدیکتره، و تعداد افرادی که کشته میشن خیلی کمتر میشه، و افراد جنگجو از جنگ دست میکشن، و افرادی که از جنگ فرار کردن، نجات پیدا میکنن» پ.ن: کتاب ، جلد5، ص28. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
وقتی حضرت  (ع) میخواستن یکی از بزررگان کوفه به نام «مَعقَل بن قیس» رو با 3هزار سرباز به سمت  بفرستن، نامه ای رو به مَعقَل نوشتند و دستوراتی بهش تذکر دادن: 1- از  (در کارهایی که انجام میدی) بترس (و مراقب رفتارت باش)؛ چون خلاصه روزی میرسه که با خدا روبرو میشی (و باید جوابگوی کارات باشی). 2- فقط با کسی که با تو میجنگه، حق داری بجنگی (یعنی اگه کسی با تو نجنگید، تو حق نداری باهاش بجنگی). 3- وقتی با  روبرو شدی، وسط لشگرت وایسا؛ نه اونقدر به دشمن نزدیک شو که باعث تحریک دشمن و افروزی بشی، و نه اونقدر از دشمن دور شو که فکر کنن از  میترسی. 4- نکنه  ای که از دشمن به دل داری باعث بشه - قبل از اینکه دشمن رو به راهِ هدایت دعوت، و حقیقت رو براشون روشن کنی – باهاش بجنگی. پ.ن: برداشتی از کتاب ، نامه12. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
(ع) قبل از روبرو شدن با سپاه چندتا اصلِ  رو به لشگریانشون تذکّر میدن: 1- تا اونا  رو شروع نکردن، شما جنگ رو شروع نکنین؛ چون -به لطف خدا- حق با شماست و اینکه اونا شروع کننده ­ی جنگ باشن، یه دلیل دیگه بر حقانیّت شما میشه. اگه دشمن شکست خورد و فرار کرد؛ 2- کسی رو که داره  میکنه، نکشید. 3- به کسی که  نداره، آسیبی نزنید. 4- به  ­های دشمن  نزنید. 5- با ­ها هیچ کاری نداشته باشد –حتی اگه به فرمانده­ هاتون (من) حرفِ زشت زدن و آبرو ریزی به راه انداختن -. ­ ­ پ.ن: برداشتی از کتاب ، نامه14. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
در ماجرای جنگ ، حضرت علی (ع) حدود سه ماه جنگ رو به تأخیر انداختن. یعنی حدود سه ماه دوتا لشکر آماده جنگ بودن، ولی (ع) مرتب امروز و فردا می­کردن. این کار باعث شد که لشکریان حضرت به ایشون اعتراض کنن و بگن: علی (ع) از ترسِ کشته­ شدن، جنگ رو شروع نمی­کنه!! این مطلب تا اونجایی بالا کشید که یه روز حضرت علی (ع) رو به اصحابشون کردن و فرمودن: شنیدم بعضی از شما می­گید: من بخاطر از مرگه که اجازه­ ی شروع رو نمی­دم!! عجب حرفِ عجیبی می­زنید!! به خدا قسم، برای من فرقی نداره که من به سمت مرگ برم، یا مرگ به سمت من بیاد (یعنی من اینقدر نسبت به کشته شدن بی­ خیالم). اما اینو بدونید اگه حتی یک روز جنگ رو به تأخیر انداختم، بخاطر این بوده که امیدوار بودم گروهی به برگردن و بشن. هدایت کردنِ افراد، برای من خیلی بهتر از اینه که بخوام اونا رو بکشم – حتی با وجود اینکه خود اونا بخوان که من دست به شمشیر ببرم و جنگ رو شروع کنم -. پ.ن: ، خطبه55. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
اسلام اینقدر پایبندی به و پیمان رو مهم میدونه، و از طرفِ دیگه اینقدر برای و دوری از خونریزی، ارزش قائله که در روایات ما دستور دادن: اگه در جنگ، یک گروهی جایی رو کرده بودن و افراد از اونا درخواست کردن، ولی اون گروه گفتن: ما به شما نمیدیم. اما افراد محاصرهشده فکر کردن که اونا گفتن « میدیم». بعد – با این خیال که در امان هستن - از ِخودشون بیرون اومدن و خودشونو تسلیم کردن، در این حالت افراد حق ندارن به اون گروه که حرف رو اشتباه فهمیدن تعرّضی بکنن، و باید اونا رو به طور کامل تأمین کنن. پ.ن: کتاب ، جلد5، ص31. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
در گفتگوهامون به این نتیجه رسیدیم که دعوت به نبايد با باشه. خيلیا میپرسن: آيا اساسِ دعوتِ اسلام بر زور و اجباره؟ يعنى اساس اسلام اين چيزیه كه كشيشهاى در دنيا روش كردن و اسم اسلام رو گذاشتن «»؛ يعنى دينى كه برای رسیدن به اهدافش فقط – یا بیشتر - از شمشير استفاده می كنه؟! یعنی میخوان بگن: شمشیر تنها - یا اصلیترین - ابزاریه که اسلام در دعوت خودش بكار میبره. جواب این تهمت رو خود قرآن میده و میفرماید: «با حکمت و موعظه مردم رو به سوی پروردگارت دعوت کن، و با بهترین روش با اونا بحث کن»، نه «با شمشیر مردم رو به سوی خدا دعوت کن»؛ حتى توی بعضى از كتابهاشون به پيامبر (ص) اهانت میکنن، و كاريكاتور مردى رو میکشن كه توی يک دستش قرآنه و توی دست ديگش شمشيره، و بالاى سر افراد وايساده كه يا بايد به اين قرآن ايمان بيارید، يا گردنتون رو میزنم!! پ.ن: برداشتی از کتاب /شهید ص180. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
عجيبه اونايي كه به و (ص) تهمت میزنن و میگن: اسلام میگه هر غیر مسلمانی رو باید کشت!! چرا به این سؤال جواب نمیدن که «اگه واقعاً نظر اسلام اینه که هر غیر مسلمانی رو باید گردن زد، چرا با وجود اینکه این همه قبیله ی ، اطراف و بودن، پس چرا پیامبر (ص) حتی با یکی از اونا – بخاطر بودن، و یا و بودنشون – نجنگید؟! اصلاً اگه کل تاریخ پیامبر و امیرالمؤمنین (ع)رو زیرورو کنیم، یجا رو پیدا نمیکنیم که اونها شروع کننده ی جنگ باشن؛ یعنی تا وقتی که یه گروه یا قبیله ای دست به شمشیر نبردن و خیانت نکردن، به هیچ وجه پیامبر و حضرت علی (ع) دست به شمشیر نشدن. تازه اون موقعی هم که طرف مقابل میومد و صف آرایی میکرد برای جنگ، تمام سعی و تلاش پیامبر (ص) و امام علی (ع) این بود که جنگ شروع نشه و اگه به ناچار جنگ شروع میشد، همش دنبال این بودن که تا اونجایی که ممکنه افراد کمتری از دو طرف کشته بشن. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
بعضی وقتا ما یه حرفایی میزنیم که بهونه به دست دشمن میدیم. مثلاً خدمون میایم و میگیم: اسلام با دارایی حضرت (س) و شمشیر حضرت (ع) پیشرفت کرد. یعنی اسلام دینیه که با زَر و زور کارش رو جلو برد. این حرف کاملاً برخلاف قرآن و سیره ی پیامبر و امیرالمؤمنینه. درسته حضرت خدیجه پول زیادی داشت، ولی هیچ وقت این پول رو پیامبر (ص) خرج این نکرد که به کسی پول بدهد (رشوه)، تا او بیاد مسلمون بشه!! اموال حضرت خدیجه در خدمت اسلام بود و در دورانی که فشار اقتصادی زیادی روی پیامبر و مسلمانان بود، ثروت حضرت خدیجه کمک کار اونا بود. شمشیر حضرت علی (ع) هم بدون شکّ در خدمت اسلام بود، ولی اینطور نبود که حضرت علی (ع) برن بالای سر کسی وایسن و بگن: یا مسلمان میشی، یا گردنت رو میزنم!! بلکه در شرایطی که اومده بود تا ریشه ی اسلام رو بکنه، (ع) اومد و این خطر بزرگ رو از اسلام دور کرد. پ.ن: برداشتی از کتاب نوشته شهید ، ص181-183. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
بعد از نگاه انداختن به منابع اصلی اسلامی و سیره­ ی (ع) به این نتیجه رسیدیم که به طور قطع و مُسلَّم، اسلام در مرتبه­ ی نخست، خواهانِ نیست، و به هیچ وجه انسان­ها رو بخاطر نپذیرفتن اسلام نمیکشه و با زور کسی رو به دین دعوت نمیکنه. حتی اگه کسی بخواد جنگ رو شروع کنه، با روش­های مختلف به دنبالِ اینه که طرف، دست از این کارش برداره. اما اگه دید طرف­حساب به هیچ صراطی مستقیم نیست؛ و خارِ در مسیر انسانیّته و قصد کُشت­ وکُشتار و صدمه زدن به انسان­های دیگه رو داره، خیلی محکم و با صلابت جلوش می ایسته. البته حتی در این محکم بودنش هم باز رفتار میکنه و دنباله اینه که تا اونجایی که ممکنه کمتری ریخته بشه. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خمینی (رحمه الله): اکرم «نبی رحمت» است؛ که برای آمده است. آنجایی هم که افراد منحرف و غیر قابل اصلاح را امر به میکرد، (آن فرد) مثل یک (است) که در بدن باشد، که بناچار برای اصلاح (و سلامت) بدن باید آن غده را بیرون آورد. این غده سرطانی گاهی یک را فاسد میکند، (و از بین بردنش) رحمت برای جامعه است ... این مثل آن است که به طبیبی که کارد را برداشته و شکم را پاره میکند تا غده سرطانی را بیرون بیاورد، بگویند: این (فرد) دارد میکند. (حال) این است یا خشونت ... او دارد یک انسان را بخاطر یک عضو نجات میدهد. (نیز) مثل یک است؛ گاهی برای اصلاح جامعه یک نفر را تأدیب میکنند؛ تأدیبی که گاهی وقتها منتهی به میشود. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
مناظره علامه مصباح یزدی و حجت الإسلام حجتی کرمانی - جلسه اول.pdf
512.4K
جلسه نخست علامه با حجت الاسلام پیرامون تساهل و تسامح، و خشونت در اسلام «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
مناظره علامه مصباح یزدی و حجت الإسلام حجتی کرمانی- جلسه دوم.pdf
436.3K
جلسه دوم علامه با حجت الاسلام پیرامون تساهل و تسامح، و خشونت در اسلام «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
مناظره علامه مصباح یزدی و حجت الإسلام حجتی کرمانی-جلسه سوم.pdf
419.9K
جلسه سوم علامه با حجت الاسلام پیرامون تساهل و تسامح، و خشونت در اسلام «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
مناظره علامه مصباح یزدی و حجت الإسلام حجتی کرمانی-جلسه چهارم.pdf
328K
جلسه چهارم علامه با حجت الاسلام پیرامون تساهل و تسامح، و خشونت در اسلام «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
سلام خدمت همه عزیزان🌹 ممنونم که بحثها رو پیگیری میکنید و با نظرات سازنده تون مارو کمک میدید🙏 چون داریم به روزهایی نزدیک میشیم که یه عده به اسم ولایتمداری و پیروی از حضرت زهرا (س) کارایی رو انجام میدن که چهره ی تشیّع رو جلوی بقیه بد جلوه میده، و به امام و رهبری بخاطر دفاع از خُرده میگیرن، مناسبه که یکم توی قرآن، روایات، و نظرات بزرگانِ ولایتمدار جستجو کنیم تا ببینیم تشیّع واقعی اون چیزیه که اینا ادعاشو دارن، یا واقعیتش همونیه که امام و رهبری ازش دَم میزنن. پ.ن: از هر دیدگاهِ مخالفی با آغوش باز استقبال میکنیم «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
یکی از مهمترین روایات پیرامون ، نامه ۶۲ است. توی این نامه (ع) به صراحت بیان میکنن که اوّلاً بعد از پیامبر حقّ من بود، و ثانیاً من بخاطر نه تنها از حقّم گذشتم و کوتاه اومدم، بلکه رفتم به طرف مقابل کمک هم کردم؛ «وقتی پيامبر (ص) به سوى خدا رفت، مسلمانان در كار حكومت با يكديگر درگير شدند. به خدا قسم! فکر نمی کردم كه عرب، را پس از پيامبر (ص) از اهل بيتِ او بگیرند، يا من را از عهده دار شدنِ حكومت، باز دارند. ... من دست كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام برگشتند و میخواهند دين محمّد (ص) را نابود سازند. پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، در آن رخنه ‏اى پدید بیاید یا نابود شود.» ر.ک.به: ، نامه۶۲. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh